نام پژوهشگر: بهروز رحمتی
بهروز رحمتی محمود شکیب انصاری
هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل نمایشنامه های منظوم شوقی (قمبیز، مصرع کلیوباترا، عنتره و مجنون لیلی) ، از نظر عناصر داستانی آن ها و دریافتن سبک، محتوا و پیام موجود در آن ها با روشی اسنادی می باشد. هنر نمایشی، تقلیداز کنش های انسانی است، که به تصویر صحنه ای از زندگی می پردازد و در هنگام اجرا، گروهی از حوادث، اتفاقات و کشمکش های داخلی و خارجی را به همراه دارد. نمایشنامه، در قرن نوزدهم از کشورهای غربی وارد سرزمین های عربی شد و در قرن بیستم به شکوفایی رسید. احمد شوقی، از پیشگامان نمایشنامه ی شعری در جهان عرب است، او شش نمایشنامه ی منظوم دارد که جز یکی از آن ها که «کمدی» است، همگی «تراژدی» می باشند. از لحاظ شکل ظاهر، آنچه که در این نمایشنامه ها بیشتر به چشم می خورد،وجه غنایی بودن آن هاست، به گونه ای که گروهی معتقدند که او نمایشنامه ی شعری نسروده، بلکه شعر نمایشی سروده است. از نظر محتوا، شوقی در این نمایشنامه ها، هم عشق فردی و هم عشق به وطن را به تصویر کشیده است، اما آنچه که بیشتر در این نمایشنامه ها به چشم می خورد، وطن دوستی است، که هدف شوقی از آن، برانگیختن حس وطن دوستی در میان اعراب است. او خواسته است که مردمان سرزمینش را _در دوره ای که می زیسته_ علیه استعمار بشوراند، تا خویش را از آن آزاد سازند.