نام پژوهشگر: موسی اکبرلو
لادن اصغرنژاد موسی اکبرلو
چمنزارها یکی از اکوسیستم های مهم مرتعی هستند و از لحاظ تولید علوفه برای دام های اهلی و وحشی یکی از پر محصول ترین نوع مراتع محسوب می شوند. به دلیل اهمیت تعیین میزان تولید مراتع و به منظور تعیین ظرفیت آن لازم است میزان علوفه تولیدی این چمنزارها مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد و همچنین به منظور تهیه برنامه هایی برای جلوگیری از چرای بیرویه میزان بهره برداری از مراتع نیز تعیین شود. با توجه به اینکه چمنزارها دارای پوشش یکنواخت و همگنی هستند و از تنوع کمی برخوردارند با استقرار پلات های 60×25 سانتی متر به صورت تصادفی در هر واحد، تولید گونه از طریق قطع و توزین برآورد گردید و با استقرار قفس توری در هر واحد در ابتدای فصل رویش، علوفه واقع در داخل قفس و خارج آن در خاتمه فصل چرا با استفاده از پلات 60×25 سانتی متر با سه تکرار قطع و سپس توزین و در نهایت میزان وزن خشک گیاهان داخل و خارج قفسها محاسبه گردید و با تعیین وزن متوسط علوفه پلاتهای چرا نشده و چرا شده، میزان بهره برداری به درصد تعیین شد. در این تحقیق گونه های poa pratensis و agropyron trichophorum که به خانواده گرامینه تعلق دارند بیشترین تولید را در منطقه داشتند. به طور متوسط میزان تولید علوفه چمنزارهای منطقه مورد مطالعه 5259 کیلوگرم در هکتار در سال برآورد گردید و میزان بهره برداری از کل چمنزارهای منطقه 58/76 درصد است. میزان بهره برداری به تفکیک واحدها به ترتیب 86 درصد در واحد یک، 25/70 درصد در واحد دو، 89/70 درصد در واحد سه و 18/79 درصد در واحد چهار است. همچنین بهره برداری از گونه های غالب agropyron trichophorum و poa pratensis به ترتیب 95 درصد و 93 درصد رشد سالانه صورت گرفته است.
احمد خداداد عادل سپهری
چکیده پوشش گیاهان حریم جاده به عنوان یک اکوسیستم شناخته شده است. خصوصیات پوشش گیاهی این ناحیه دائماً تحت تأثیر تنش های ناشی از عملیات راهسازی و فعالیت های پس از آن قرار دارد. به مجموعه ای از گیاهان خودروی که در حریم جاده می رویند پوشش «رودرال» کنار جاده گفته می شود. حریم جاده زیستگاهی برای گروه کثیری از گیاهان خودروی شده است. تنوع گونه ای، درصد تاج پوشش، فراوانی، فلور و سایر خصوصیات گیاهی موجود در این ناحیه نسبت به سایر اراضی متفاوت است. شرایط فیزیوگرافی، عملیات راهداری، اتومبیل ها، ترکیب، بافت و ساختمان خاک باعث شده تا اکوسیستم کنار جاده از سایر اکوسیستم ها مجزا باشد. خصوصیات پوشش گیاهی در هر منطقه، از الگوی مشخص و ثابتی پیروی می کند که بیانگر نحوه تعامل اجزای آن اکوسیستم و انعکاسی از شرایط غالب محیطی آن منطقه است. اکوسیستم حریم جاده در اثر دخالت انسان و تغییر محیط های بکر و طبیعی ایجاد شده است. بنابراین ساختار و زیر بنای تحولات و تغییرات موجود در این حریم نسبت به اراضی طبیعی همجوار بسیار متفاوت است. از اینرو؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی پوشش گیاهی رودرال کنار جاده، به تشریح خصوصیات پوشش گیاهی و نحوه مدیریت آن در حریم جاده جویبار به بهنمیر؛ پرداخته است. به این منظور، پس از تعیین ناحیه مورد مطالعه، با استقرار ترانسکت به روش سیستماتیک–تصادفی و همچنین استقرار پلات های تصادفی در حریم جاده مذکور داده های اولیه مورد نیاز جمع آوری گردید. پارامترهای گیاهی نظیر فراوانی، تاج پوشش، تنوع، تولید و ظرفیت برآورد گشت. جهت تعیین نحوه مدیریت، از روش تحقیق کیفی به بررسی قوانین و مقررات مربوط و همچنین از روش نمونه گیری هدفمند از دام داران بهره بردار در حریم جاده مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که؛ در منطقه مورد مطالعه30 خانواده و 75 گونه وجود دارد. تیره gramineae با 25 گونه گیاهی نسبت به سایر تیرهها سهم بیشتری در فلور منطقه دارند و تروفیتها با 3/45 درصد، بیشترین سهم را از طیف زیستی منطقه را تشکیل می دهند. از 75 گونه گیاهی موجود در منطقه 3/53 درصد از گونهها یکساله می باشند. وزن علوفه خشک قابل دسترس دام با احتساب حدبهره برداری مجاز 1470کیلوگرم در هکتار است. تعداد دام مجاز در روز برابر 490 واحد دام در هکتار است. نتایج نشان دهنده تنوع زیستی بالا در پوشش گیاهی حریم جاده می باشد. بررسی نحوه مدیریت بر حریم راه نشان داد که؛ به علت کم بودن متن قانون در موضوع و محتوی، به روز نبودن قوانین، تعدد مراجع در صدور و توزیع غیرتخصصی اعمال مدیریت، پوشش گیاهی حریم جاده از مدیریت مناسبی برخوردار نمی باشد. همچنین دام داران محلی سهم قابل توجهی از علوفه مورد نیاز دام خود را بدون رعایت اصول بهره برداری و نظارت سازمان های ذیربط، از این ناحیه تأمین می کنند.
اسماعیل شیدای کرکج موسی اکبرلو
در سال های اخیر نگرانی در مورد افزایش غلظت دی اکسیدکربن اتمسفر و گرم شدن جهانی، سبب مطرح شدن موضوع ترسیب کربن در اکوسیستم های زمینی به عنوان یکی از ارزان ترین روش های کاهش غلظت دی اکسیدکربن شده است. احیای مراتع با توجه به سطح وسیع آن ها می تواند فرصتی برای ترسیب کربن این اراضی فراهم سازد. از این رو مطالعه در مورد اثر روش های مختلف احیای مراتع بر میزان ترسیب کربن و میزان هزینه های آن، می تواند در مشخص نمودن راهکارهای احیایی مناسب جهت کمک به کاهش غلظت دی اکسیدکربن موثر باشد. به این منظور در دو سایت کشت آتریپلکس لنتی فورمیس و آگروپایرون الونگاتم در منطقه چپرقویمه گنبد نمونه برداری گیاه و خاک به روش سیستماتیک-تصادفی به تعداد ده تکرار جهت توصیه گونه مناسب تر انجام شد. میزان کربن ترسیب شده در خاک و گیاه از طریق آزمایشات تعیین گردید. با استفاده از داده های اقتصادی طرح ها و پروژه های احیای مرتع و میزان کربن ترسیب شده، هزینه نهایی ترسیب هر تن کربن در هکتار برای هر یک از دو سایت بدست آمد. نتایج ارزیابی زیست شناختی این تحقیق نشان می دهد که احیای مراتع تخریبی مورد مطالعه می تواند به صورت موثری بر افزایش ترسیب کربن تاثیر داشته باشد. کاشت آتریپلکس در هر هکتار از خاک عرصه در حدود 974/21 تن کربن ذخیره کرده است، حال آن که آگروپایرون، تنها 872/12 تن کربن در هکتار در خاک ذخیره نموده است. میزان کربن موجود در بیوماس آگروپایرون نیز 56/9 تن در هکتار و در آتریپلکس 14/9 تن بوده است. گونه آتریپلکس لنتی فورمیس در طی رشد به واسطه عملیات بدون شخم زمین و انباشت لاشبرگ بیشتر در ترسیب کربن خاک و آگروپایرون الونگاتم به دلیل کاشت متراکم و تولید بیشتر در واحد سطح در امر ترسیب کربن بیوماس موفق تر بوده اند. اما به طور کلی، اکوسیستم سایت آگروپایرون پتانسیل زیست شناختی سالانه بالاتری در ترسیب کربن داشته است که این امر سبب شده از لحاظ اقتصادی نیز، گونه مفید و ارزان تری در امر احیای مرتع از دیدگاه ترسیب کربن باشد به طوری که هزینه نهایی ترسیب سالانه هر تن کربن در سایت آتریپلکس 9787643 ریال، اما برای آگروپایرون در حدود 2235012 ریال است. بنابراین گونه آگروپایرون الونگاتم به دلیل ترسیب کربن بالا و هزینه کم برای احیای مراتع مخروبه منطقه توصیه می شود. مطالعه سهم نسبی توزیع ذخایر کربن در اجزای اکوسیستم نشان داد کربن در خاک نسبت به بیوماس بیشتر ذخیره شده است و با کاهش عمق در هر سایت میزان کربن ذخیره ای کاهش می یابد. این نکته، بیانگر آن است که در اکوسیستم های مرتعی، خاک اصلی ترین و مهم ترین منبع ذخیره کربن است و مدیریت بهتر خاک می تواند در حفظ بلندمدت کربن در اکوسیستم های مرتعی بسیار موثر باشد.
آیلین سقایان غلامعلی حشمتی
امروزه در سراسر جهان برای چشم اندازهای طبیعی که در حال از دست دادن پوشش گیاهی و تسریع در فرسایش خاک اند، نگرانی وجود دارد. به خصوص اگر آن اکوسیستم ها همانند مراتع با اهمیت باشند. تغییرات ایجاد شده در پوشش گیاهی اراضی مرتعی به دنبال اختلالات طبیعی و یا حاصل عملکرد انسان رخ می دهد. نظارت بر این موضوع به ویژه با توسعه سیستم های هشداردهنده زود هنگام یعنی تشخیص تغییر در ویژگی های زیست محیطی در مراحل اولیه مقرون به صرفه است. یکی از روش های نظارت که در سال های اخیر توجه بیشتری به آن شده، روش تجزیه و تحلیل عملکرد چشم انداز lfa است. به این منظور در چهار تیمار مدیریتی قرق، اراضی رها شده، کلید و حریم روستا در منطقه بزداغی شهرستان بجنورد نمونه برداری به روش تصادفی به تعداد 5 ترانسکت در هر تیمار انجام شد. در هر ترانسکت لکه و فضای بین لکه ای و 5 تکرار از هر نوع مشخص شد. در هر تیمار سه ویژگی عملکردی شامل پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی و پنج ویژگی ساختاری تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از تجزیه واریانس در قالب طرح کاملأ تصادفی با استفاده از نرم افزارspss و مقایسه میانگین شاخص ها و ویژگی های عملکردی از آزمون دانکن استفاده شد. با استفاده از روش نقطه یک چهارم (pcq)، تراکم، سطح و حجم تاج پوشش گیاهی در چهار تیمار اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که شاخص های عملکردی و ساختاری در تیمار قرق وضعیت بهتری دارد و در حریم روستا با افزایش شدت چرا شاخص های عملکردی و ساختاری کاهش پیدا کرده و با سایر تیمارها اختلاف معنی دار نشان می دهد (05/0<p). در اراضی رها شده با گذشت زمان روند جایگزینی گیاهان محسوس است و سبب بهبود ویژگی های عملکردی و ساختاری شده است. بر اساس نتایج حاصله می توان از شاخص های lfa به عنوان یک ابزار در مدیریت اکوسیستم ها بهره برد.
سمیه رضوانیان عادل سپهری
نگهداری، مدیریت و بهره برداری معقول از مراتع مستلزم شناخت علمی و همه جانبه آن می باشد، حفظ تنوع گونه ای یکی از اهداف مدیریت اکوسیستم است، تنوع گونه ای با خصوصیات اکوسیستم همبستگی دارد و با تاکید بر پویایی اکوسیستم می توان توصیه های مدیریتی مناسب ارائه نمود. همچنین با اندازه گیری تنوع می توان توزیع گونه ها را درمحیط بررسی کرد. در این تحقیق اثر شیب، ارتفاع از سطح دریا و جهت بر تنوع، غنا و یکنواختی گونه های گیاهی در مراتع ییلاقی چهارباغ مورد بررسی قرارگرفت. در این بررسی منطقه ای به مساحت1500 هکتار در مراتع ییلاقی چهارباغ انتخاب شد. برای شروع کار، نقشه توپوگرافی منطقه در مقیاس 1:25000 تهیه و پس از رقومی کردن خطوط ارتفاعی، مدل رقومی ارتفاعی منطقه مورد مطالعه تهیه و نقشه های شمایی طبقات ارتفاعی، شیب و جهت استخراج گردید. سپس در منطقه به صورت تصادفی_سیستماتیک، 214 قطعه نمونه به ابعاد 1*1 مترمربع براساس روش سطح حداقل (minimal area)مشخص شد و در داخل هر یک از پلات ها، گونه ها شناسایی شده و درصد تاج پوشش و تعداد پایه های هر گونه در هر پلات به همراه مختصات مکانی آن ثبت گردید که در مجموع 19خانواده، 50جنس و 59 گونه شناسایی شد. در نهایت شاخص تنوع گونه ای برای متغیرهای فیزیوگرافی محاسبه شد و بین تنوع محاسبه شده در طبقات مختلف عوامل فیزیوگرافی مقایسه صورت گرفت. نتایج نشان داد ارتفاع از سطح دریا بر تنوع و غنای گونه های گیاهی منطقه تأثیر معنی داری دارد و با افزایش ارتفاع، تنوع و غنای گونه ای کاهش می یابد به طوری که طبقات ارتفاعی پایین(2300- 2200متر) بالاترین تنوع و غنای گونه ای را دارند، در حالیکه اثر ارتفاع ار سطح دریا بر روی یکنواختی معنی دار نیست. همچنین جهت دامنه بر روی غنای پوشش گیاهی اثر معنی داری داشته در حالی که تفاوت معنی داری برای تنوع گونه ای و یکنواختی مشاهده نمی شود. شیب دامنه نیز تنوع و غنای گونه ای را به طور معنی داری تحت تأثیر قرار داد وطبقات شیب پایین، تنوع، غنا و یکنواختی بیشتری را به خود اختصاص دادند.
عبدالباسط آق آتابای حمید نیک نهادقرماخر
چکیده ندارد.
زهرا منصوری موسی اکبرلو
پوشش گیاهی مهمترین ساختار تشکیل دهنده اکوسیستم های مرتعی است، بنابراین مطالعه آن معرف کمیت و کیفیت وقوع تغییرات در این اکوسیستم ها بوده و می توان با تعیین روند تغییرات پوشش گیاهی به راهکار های علمی و عملی بهینه ای جهت اعمال مدیریت اصولی و صحیح تر دست یافت. ترکیب گیاهی نسبت گونه های گیاهی مختلف در ارتباط با کل منطقه-ای معین است و بر حسب پوشش تاجی بیان شده است. به منظور مدیریت صحیح و اجرایی در زمینه های مختلف از جمله پوشش گیاهی، درک صحیح از وضعیت موجود و شناخت عوامل کاهنده و یا افزاینده کیفیت و کمیت از ضروریات می-باشد. بنابراین دستیابی به روند تغییرات پوشش گیاهی در مراتع مصون از چرا و تحت چرای دام، جهت برنامه ریزی و مدیریت بهینه مراتع کشور، امری مهم می باشد. با توجه به عدم وجود تحقیقات کافی و جامع در محدوده مورد بررسی، در این تحقیق چهار شیوه مدیریت مرتع به منظور بررسی تاثیر هر یک از انواع مدیریت ها بر ترکیب پوشش گیاهی مراتع مورد مقایسه واقع شده است. این بررسی در مراتع اطراف شهرستان بجنورد واقع در استان خراسان شمالی انجام شده و شیوه-های مدیریتی شامل مراتع قرق شده (18 سال)، اراضی رها شده در محدوده قرق، مراتع کلید و مراتع بحرانی می باشند. نمونه برداری با استفاده از پلات یک متری و توزیع تصادفی انجام شده است. تاج پوشش گیاهی به تفکیک گونه در هر پلات ثبت و گونه های گیاهی بر اساس درجه خوشخوراکی، فرم رویشی، فرم زیستی، طول عمر، درجه تجمع پذیری و خوشخوراکی مورد بررسی واقع شدند. تحلیل نتایج از طریق نرم افزار spss، آزمون anovaیکطرفه، مقایسه میانگین دانکن و آزمون کای اسکوئرمورد تحلیل و بررسی واقع شد. نتایج نشان می دهد ترکیب گیاهی مراتع قرق شده و اراضی رها شده دارای اختلاف معنی دار با ترکیب گیاهی مراتع بحرانی است و ترکیب گیاهی مراتع کلید با همه شیوه های مدیریتی دارای اختلاف معنی دار است. کاهش تاج پوشش به ترتیب در مراتع قرق شده، اراضی رها شده در محدوده قرق، مراتع کلید و مراتع بحرانی اتفاق افتاده و به عبارت دیگر درصد تاج پوشش با افزایش چرا کاهش یافته است.
نگین نودهی موسی اکبرلو
چکیده اکوسیستم های علفزار دربرگیرنده منابع عظیمی از ذخایر ژنتیکی و تنوعی از گونه های گیاهی هستند که همواره این گوناگونی، متضمن پایداری مراتع در مقابل عوامل متغیر محیطی و زیستی است، بنابراین حفاظت از این اکوسیستم ها اهمیت فراوانی دارد. به منظور بررسی رابطه بین تنوع گونه ای و عوامل توپوگرافی از تلفیق و روی هم گذاری نقشه های درصد شیب، جهت شیب و ارتفاع از سطح دریا در داخل توده های علفزار تعداد 40 واحد همگن تعیین شد. در واحدهای مطالعاتی با استفاده از پلات های تو در تو سطح حداقل نمونه، 10 مترمربع تعیین گردید. در داخل پلات ها اطلاعات مربوط به خاک، حضور یا عدم حضور گونه ها و درصد تاج پوشش یادداشت شد. برای تحلیل داده ها و مقایسه تنوع گونه ای بین واحدهای مطالعاتی آزمون دانکن به کار برده شد. برای بررسی تنوع از شاخص های عددی و تعیین پایداری زیستگاه از شاخص های پارامتریک استفاده شد. برای نشان دادن تاثیر عوامل خاکی بر تنوع گونه ای تحلیل توابع کانونیک به کار برده شد. نتایج نشان می دهد که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، میزان تنوع گونه ای کاهش می یابد. با افزایش درصد شیب نیز تنوع گونه ای افزایش می یابد. همچنین در بین جهات جغرافیایی دامنه های شرقی بیشترین تنوع را دارند. با توجه به نتایج به دست آمده از آنالیز شاخص های پارامتریک، مناطق با شیب های ملایم در ارتفاعات میانی با جهت های غربی و شمالی از توزیع لوگ نرمال تبعیت کرده است و بیشترین پایداری را دارد. نتایج تحلیل توابع کانونیک نشان می دهد که با افزایش ماده آلی، درصد رس و ازت تنوع گونه ای و یکنواختی افزایش و با افزایش هدایت الکتریکی و ضریب اشباع پذیری تنوع گونه ای و یکنواختی کاهش می یابد.
زهرا محمدی قایم موسی اکبرلو
تخریب مراتع از نظر کاهش سطوح و همچنین کاهش توان تولید از جمله مسائلی است که منابع طبیعی کشور به آن مبتلا می باشد و تقریبا تمامی برنامه ریزان بخش منابع طبیعی کشور بر این نکته اتفاق نظر دارند که منابع طبیعی در حال تخریب هستند و سطوح مراتع کشور در حال کاهش می-باشند. اما آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، ارائه بیان کمی موضوع و شاخصی برای سنجش و پایش روند تخریب می باشد. هدف از این مطالعه بررسی کاهش سطح مراتع و عوامل موثر بر آن در دو مقطع زمانی 1346 – 1389 است. برای این منظور تصویری از ماهواره landsat tm سال 1389 و عکس های هوایی سال 1346 مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تهیه نقشه اراضی زراعی سال 1346، عکس های هوایی، رقومی و با استفاده از نقاط کنترل زمینی، نقشه های توپوگرافی و سامانه گوگل ارث زمین مرجع گردیدند. فتوموزاییک رقومی از طریق اتصال رقومی عکس ها در محیط gis انجام پذیرفت. سپس نقشه اراضی زراعی از طریق رقومی سازی مرز کاربری ها بر روی فتوموزاییک رقومی بدست آمده از عکس های هوایی تهیه شد. برای تهیه نقشه اراضی زراعی سال 1389 تصویری از ماهواره landsat tm مربوط به سال 1389 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تصحیح هندسی با روش ارتو و با استفاده از مدل رقومی ارتفاع به طور دقیق انجام شد. سپس تصویر ماهواره ای با روش هایی نظیر نسبت گیری طیفی، تجزیه مولفه های اصلی، تسلدکپ و شاخص گیاهی ndvi مورد پردازش و بارزسازی قرار گرفت. به منظور کشف تغییرات از روش مقایسه پس از طبقه بندی، و به صورت نظارت شده استفاده گردید. نقشه اراضی زراعی حاصل از داده های ماهواره ای سال 1389 با نقشه اراضی زراعی سال 1346 مقایسه و مشخص شد در این دوره به میزان 83/1085 هکتار از سطح مراتع کاسته و به سطح اراضی زراعی افزوده شده است. برای تعیین موثرترین عامل کاهش سطح مراتع از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. پنج عامل موثر بر کاهش سطح مراتع شامل شیب، جهت، ارتفاع، فاصله از روستا و فاصله از جاده به عنوان متغیرهای مستقل و وقوع یا عدم وقوع کاهش سطح مراتع به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. مدل رگرسیون لجستیک نشان داد که ارتفاع منطقه مهمترین عامل موثر در بروز کاهش سطح مراتع است. همچنین نتایج ارزیابی صحت نشان داد که ضریب کاپا 7881/0 درصد می باشد و میزان roc و pseudo-r2 برای مدل رگرسیون لجستیک به ترتیب 96/0 و 42/0 است که به دلیل قرار داشتن در محدوده مورد قبول تأیید کننده مدلسازی میباشد.
سمیه علی دوست موسی اکبرلو
واژه های کلیدی: بازآوری، l. festuca ovina، نرخ دام گذاری، تولید، علفزار، شدت های چرایی، نیمه استپی بازآوری و تجدید نسل یکی از ارکان مهم زندگی موجودات زنده و از جمله گیاهان می باشد. گیاهان به وسیل? بذر (تکثیر جنسی) و اندام های رویشی (تکثیر غیر جنسی) قادر به تجدید حیات می باشند. تکثیر با بذر به دلیل داشتن مزایای تولید زیاد، پراکنش آسان و تحمل شرایط خشکی محیط، بر تکثیر غیر جنسی برتری دارد. گندمیان عنصر اصلی پوشش چمنزارها، علفزارها و اکوسیستم های مرتعی را تشکیل می دهند. گیاه فستوکا اوینا از گندمیان نسبتاً خوشخوراک و پر تولید مراتع می باشد و برای بذرکاری و بذرپاشی در مناطق استپی و نیمه استپی کشور در پروژه های مرتعکاری توصیه شده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر شدت های مختلف چرای دام بر روی تلاش بازآوری و مقایس? میزان تلاش بازآوری گون? موردنظر در شدتهای مختلف چرا می باشد. در مراتع نیمه استپی قرخود، چهار تیمار به ترتیب مناطق با چرای سبک، متوسط، سنگین و عدم چرا انتخاب گردید. برای تعیین میزان تولید علوفه از روش قطع و توزین به روش تصادفی با تعداد پلات لازم (40پلات) استفاده شد، به طوری که در هر تیمار 10 پلات یک متر مربعی قرار داده شد. نرخ دام گذاری با استفاده از وزن ماده خشک به دست آمده تعیین گردید. بعد از انتخاب تیمارهای مطالعاتی در هر سایت 4 ترانسکت مستقر، روی هر ترانسکت 10 نقط? تصادفی به روش نزدیکترین گونه انتخاب و اقدام به قطع اندام های مورد نظر گردید. بعد از تفکیک اندام های زایشی و رویشی و توزین ماده خشک آنها، داده ها به منظور بررسی تأثیر عامل چرا، عکس العمل گیاه در مقابل چرا و مقایس? گون? مورد مطالعه در هر سایت نسبت به اختصاص منابع غذایی به اندام های مختلف، با استفاده از تجزیه واریانس داده ها و آزمون آماری tukey در نرم افزار spss تحلیل شد. نتایج این بررسی نشان داد تلاش بازآوری گیاه در شدتهای مختلف چرای دام متفاوت است.
ستاره بابایی حمید نیک نهاد قرماخر
چکیده بررسی های اکولوژی فردی گیاهان مرتعی، اطلاعات پایه ای را در خصوص نیازمندی های اکولوژیک، روش کاشت و واکنش آنها به محیط در دسترس قرار می دهد که برای مدیریت صحیح مراتع قابل استفاده است. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط تراکم، درصد پوشش، بیوماس و وفور خوشک (daphne mucronata royle) با عوامل محیطی نظیر خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک و نیز عوامل پستی و بلندی است. بدین منظور، در سه منطقه (منطقه با پوشش زیاد، متوسط و کم خوشک) 4 ترانسکت 100 متری در راستای شیب مستقر گردید. تراکم از روش نقطه 4/1 مرکزی، درصد پوشش با استفاده از روش ترانسکت خطی، فراوانی، وفور از طریق استقرار 10 پلات 10 متر مربعی در طول ترانسکت ها، و بیوماس نیز از طریق قطع و توزین (در 3 پلات از 10 پلات مستقر شده در هر ترانسکت) محاسبه شد. نمونه های خاک به صورت سیستماتیک در طول هر ترانسکت و از دو عمق 10-0 سانتی متر و 30-10 سانتی متر در هر منطقه اخذ گردیدند و ویژگی های اسیدیته، هدایت الکتریکی، ماده آلی، ازت و بافت خاک هر یک از نمونه ها به روش های آزمایشگاهی اندازه گیری شد. جهت بررسی ارتباط معیارهای گیاهی گونه خوشک (daphne mucronata royle) با پارامتر های خاک و عوامل پستی و بلندی، از تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. در بین عوامل پستی و بلندی، شیب 70-60 درصد و ارتفاع 2050-1850 متر بر روی تراکم و درصد پوشش و شیب 90-80 درصد و ارتفاع 2350-2050 متر بر روی بیوماس و وفور و در بین پارامتر های خاک سطحی اسیدیته و در بین پارامتر های خاک عمقی نیز، درصد رس بر همه معیارهای گیاهی مورد مطالعه بیشترین ارتباط و نقش را دارند. همچنین نتایج مطالعات نشان داد که این گونه گیاهی عمدتا" در جهت های جنوب غربی، شیب 90-60 درصد، ارتفاع 2350-1850 متر از سطح دریا، خاک های با بافت clayloam با اسیدیته 6/58 تا7/25 ، و شوری کم، حضور دارد.
شریفه دولو علی رضا نقی نژاد
در این تحقیق، جمعیت های گونه ی الزو allium paradoxum (m. bieb.) g. don از خانواده alliaceae ، در استان گلستان بررسی شد. این گونه به عنوان سبزی خوردن در مناطق شمال ایران مورد استفاده قرار می گیرد. برای این مطالعه، ابتدا 4 منطقه در سطح استان انتخاب شد که دو منطقه آن شصت کلا و سعدآباد از مناطق حفاظت شده، و دو منطقه دیگر ناهارخوران و توسکستان از مناطق غیرحفاظت شده به حساب می آیند. در هر جنگل 10 ترانسکت خطی با فاصله 25 متر از هم و عرض 1 متر برداشت شد و در طول هر ترانسکت و با فواصل 10 متر به طور ثابت پلات های 1*1 متر استفاده شد و در داخل پلات تراکم جمعیت گیاه برآورد شد و به طور تصادفی در هر ترانسکت نمونه خاکی از عمق 15-0 سانتی متری برداشت شد. در داخل پلات های برداشت شده در هر جنگل 6 ساب پلات برداشت شد و از هر ساب پلات تمونه های بالغ گیاه جمع آوری شده و اندازه گیری های بیومتری براساس این نمونه ها انجام شد. برای تعیین روش های تولید مثلی بر روی گل آذین تعدادی گیاه در مرحله غنچه عمل کیسه گذاری انجام شد در تعداد دیگر پرچم ها قطع گردید و در گروه سوم عمل قطع پرچم و کیسه گذاری همزمان انجام شد. آنالیزهای انجام شده با تکنیک anova براساس مقدار p- value های به دست آمده نشان داده که فاکتورهای اکولوژیکی همچون خاک و ارتفاع بر میزان پوشش گیاه موثر بوده است. آنالیز رسته بندی pca مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص شد که ارتفاع مهمترین عامل جدا کردن پلات های جنگل های مورد مطالعه است نتایج رسته بندی ساب پلات ها نشان داده که فاکتور حفاظت عامل موثر بر روی ویژگی های مورفولوژیکی گیاه است. این گونه با انجام عمل خود لقاحی و دگر لقاحی بذر تولید کرده و تکثیر می یابد ولی در این مناطق فرایند آپومیکسی در آن دیده نمی شود. همچنین به روش رویشی با استفاده از پیازچه های زیرزمینی هم تکثیر می یابد ولی در این منطقه پیازچه هوایی در این گونه دیده نشده است. با خرید دسته های گیاه الزو از فروشندگان محلی و ثبت اطلاعات به دست آمده، مشخص شد که هم پایه های جوان و هم پیر گیاه در فصل رویش توسط ساکنان این مناطق به عنوان سبزی مصرف می شود
موسی کم مجید محمداسمعیلی
پوشش گیاهی بخش مهمی از ساختار اکوسیستم¬های مرتعی را تشکیل می¬دهد، لذا بررسی و مطالعه آن به ¬منزله نخستین گام در جهت شناخت علمی و دقیق از پدیده¬ها و وقایع در حال وقوع در اکوسیستم¬های مرتعی می¬باشد. چرای دام عمومی¬ترین نوع کاربری زمین در این اراضی بوده و دارای پتانسیل بالا در تغییر اجزاء اکوسیستم¬های مرتعی می¬باشد. بدون تردید چرای دام علاوه بر تأثیری که می¬تواند بر توده گیاهی اندام¬های هوایی داشته ¬باشد، می¬تواند بر توده گیاهی زیرزمینی و رشد و توسعه ریشه¬ها نیز مؤثر باشد. به این منظور اثر قرق بر روی زی¬توده گندمیان دائمی مراتع گمیشان در شمال غرب استان گلستان مورد بررسی قرار¬ گرفت. جهت نمونه ¬برداری، پس از تعیین مناطق معرف در داخل و خارج قرق، در هر یک از مناطق 5 ترانسکت 100 متری به صورت موازی و به فاصله 20 متر از همدیگر مستقر شدند. روی هر ترانسکت دو نقطه تصادفی تعیین و سپس از نزدیکترین پایه¬های گیاهی به نقاط مذکور 10 پایه انتخاب شدند. به گونه¬ای که در مجموع ازهر یک از گونه¬ها 100 پایه برداشت شد. نتایج مقایسه میانگین¬ها با آزمون t دو نمونه مستقل نشان داد که بین دو گونهaeluropus lagopoides وpuccinellia distans از نظر زی¬توده کل، زی¬توده هوایی، زی¬توده زیر ¬زمینی، تعداد ساقه در هر گیاه، ارتفاع گونه، طول گل¬آذین، طول وعرض برگ، طول ریشه¬ی گونه p.distans و تراکم در دو منطقه قرق و خارج قرق اختلاف معنی¬دار (01/0(p< وجود دارد. همچنین از نظر طول ریشه¬ی گونه a. lagopoides و در¬صد پروتئین خام دو گونه در دو منطقه قرق و خارج از نظر آماری اختلاف معنی¬دار وجود نداشت
مبارکه عیدی موسی اکبرلو
اثر چرا بر تغییرات کمی و کیفی گیاهان در طول فصل چرا بستگی به میزان چرا، وضعیت رویشی گیاهان، شرایط بارندگی در دوره رویش و سیستم بهره¬برداری دارد. این تحقیق جهت بررسی اثرات چرا و قرق مراتع بر تولید علوفه و قدرت¬ گیاهی گونه eurotia ceratoides l. در منطقه شرق پارک ملی گلستان انجام شده است. بدین منظور توده¬های معرف گونه مورد¬نظر در داخل و خارج پارک ملی تعیین گردید و در توده¬های معرف به صورت تصادفی تعداد 120پلات¬ مستقر گردید. مولفه¬های مربوط به قدرت¬گیاهی شامل میزان شاخص سطح برگ، طول اندام¬های میوه زایا و اندازه رشد جدید بهاره اندازه¬گیری گردید. جهت تعیین شاخص سطح برگ، سطح و وزن برگ¬ها را با استفاده از دستگاه اسکنر برگ و ترازوی دیجیتالی مشخص نموده و رابطه¬ای بین سطح و وزن برگ بدست آمد. به منظور برآورد رشد جدید بهاره در فصل بهار اندازه ترکه¬های جدید گونهe. ceratoides در داخل پلات¬ها و جهت برآورد طول اندام¬های میوه زایا در فصل پاییز طول ساقه¬های به گل رفته با استفاده از خط¬کش در داخل و خارج پارک ملی اندازه¬گیری گردید. برای تعیین میزان تولید علوفه از روش قطع و توزین استفاده گردید. داده¬های صحرایی در نرم-افزار excel مرتب و نرمال سازی شده و سپس با استفاده از نرم افزارspss ver 16با روش t مستقل میانگین¬های مولفه¬ها مقایسه گردید. نتایج این بررسی نشان داد که اختلاف معنی دار بین دو منطقه وجود دارد، به طوری که تولید گونه e.ceratoides در داخل پارک 120 کیلوگرم در هکتار و در خارج پارک به 5/60 کیلوگرم در هکتار کاهش، رشد جدید بهاره در داخل پارک 1/4 سانتی¬متر و در خارج پارک به 87/3 سانتی¬متر کاهش، طول اندام¬های میوه زایا در داخل پارک 66/5 سانتی¬متر و در خارج پارک به 52/3 سانتی¬متر کاهش و شاخص سطح برگ در داخل پارک 31/2 و در خارج پارک مقدار آن به 43/1 کاهش یافته است (05/0p<). این کاهش در ویژگی¬های ذکر شده ناشی از تنش چرا است.
فاطمه قلیش لی عادل سپهری
تنوع زیستی از مفاهیم ارزشمند در بوم شناسی و مدیریت پوشش گیاهی است. یکی از سطوح تنوع زیستی تنوع بتا است. هدف از این تحقیق تشخیص گرادیان به وسیله ی تغییرات تنوع بتا است. در منطقه مورد مطالعه نمونه برداری از پوشش گیاهی با استفاده از 536 واحد نمونه برداری به صورت کاملا تصادفی صورت گرفت. جهت شناسایی گرادیان های عمده، واحد های زیست محیطی با تلفیق نقشه های پایه (شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا) استخراج گردیدند. با استفاده از شاخص شانون تنوع گاما و آلفا در هر واحد زیست محیطی و تنوع بتا بین هر دو واحد زیست محیطی محاسبه گردید. متوسط تغییرات تنوع بتا در عمده ترین گرادیان های موجود در منطقه بین واحد های مختلف محاسبه شد. در منطقه مورد مطالعه تعداد 7 واحد عمده ی زیست محیطی معرفی گردید. نتایج نشان داد که واحد های مختلف زیست محیطی از نظر ترکیب، تعداد و تنوع گونه ای با هم تفاوت دارند. واحد زیست محیطی یک و هفت دارای کمترین تعداد گونه های گیاهی است. واحد های 4 و پنج دارای بالاترین تعداد گونه گیاهی است. نتایج محاسبه متوسط تغییرات تنوع بتا نشان داد که از نظر تنوع بتا بیشترین میزان تغییرات از واحد زیستی 1 به 4 (گرادیان عمده 2)است. همانطوریکه از نظر ترکیب و تعداد گونه های گیاهی نیز این تفاوت در این واحد ها مشخص است. همچنین نتایج نشان داد که میزان متوسط تغییرات تنوع بتا از واحد زیستی 1 به 7 (گرادیان عمده 3)، کمترین میزان را به خود اختصاص داده است. با توجه به نتایج حاصله، شاخص تنوع بتا جهت مقایسه تنوع گونه ای در بین جوامع گیاهی و یا سایر زیر تقسیمات کارآیی و قابلیت خوبی در نشان دادن تغییرات دارد. با محاسبه ی تنوع بتا با قاطعیت بالاتری می توان تنوع، شباهت و عدم شباهت بین جوامع را تفسیر نمود. همچنین تنوع بتا به خوبی گرادیان های عمده ی موجود در منطقه را اولویت بندی می کند. از این رو می توان از تنوع بتا به عنوان شاخصی مناسب در تصمیم گیری های مدیریتی و مقایسه ی تنوع بین جوامع گیاهی استفاده نمود. پیشنهاد می گردد در منطقه ی مورد مطالعه به منظور حفظ تنوع گونه های گیاهی منطقه، به نقش عوامل بوم شناختی بخصوص در دامنه های غربی تمرکز شود.
زهرا اسکندری موسی اکبرلو
تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی یکی از چالش¬های مهم در بحث توسعه پایدار است که ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه¬ای می¬باشد. ترسیب کربن در بیوماس گیاهی و خاک های تحت آن، ساده¬ترین راهکار ممکن جهت کاهش کربن اتمسفری محسوب می¬گردد. کریپتوگام ها گونه¬های پیش رو اول در روند توالی هستند و در یک اکوسیستم نقش¬های بسیاری ایفا می¬نمایند. بدین¬منظور، در تحقیق حاضر تاثیر جهت¬های جغرافیایی و تردد دام بر میزان ترسیب کربن پوسته¬های بیولوژیکی بررسی شد. پس از تعیین مناطق معرف به صورت شعاعی نسبت به کانون چرایی شدید، دو سایت با تراکم دام زیاد و متوسط تعیین و در هر سایت جهت¬های جغرافیایی در تعیین محل نمونه¬ها دخالت داده شد. تعداد نمونه پلات لازم به صورت تصادفی با توجه به پراکنش پوسته¬های بیولوژیکی برداشت گردید. نمونه¬برداری خاک در عمق 10-0 سانتی متری زیر پوسته¬های بیولوژیکی انجام گرفت. ضریب تبدیل ترسیب کربن با استفاده از روش احتراق، اندازه¬گیری کربن آلی خاک از روش والکی- بلاک و وزن مخصوص ظاهری با روش کلوخه تعیین شد. آنالیز داده¬ها با استفاده از نرم افزار spss 16 و مقایسه میانگین¬ها توسط آزمون دانکن انجام گرفت. نتایج نشان داد که میانگین ضریب تبدیل کربن برای گیاه گلسنگ به طور معنی¬داری بیشتر از خزه می¬باشد اما به دلیل کاهش میزان زیتوده آن میزان کربن کمتری در واحد سطح ترسیب داده است. نتایج نشان داد اثرات اصلی سایت و جهت¬های جغرافیایی بر میزان کربن ذخیره شده در خزه، گلسنگ و خاک معنی¬دار است ولی اثر متقابل سایت در جهت¬های جغرافیایی معنی¬دار نمی¬باشد. مقایسه ذخیره کربن نشان داد که کاهش تراکم دام باعث افزایش ذخیره کربن در خزه و خاک می¬شود ولی در گلسنگ با کاهش تراکم دام میزان ترسیب نیز کاهش یافته است. بیشترین میزان ترسیب برای خزه و خاک در جهت شمالی بدست آمد، اما در گلسنگ بیشترین میزان ترسیب در جهت جنوبی مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان داد که در هر دو سایت با تراکم دام زیاد و متوسط، خاک بیشترین سهم را در ذخیره کربن به ترتیب با 97 و 98 درصد داشته است و منبع اصلی ذخیره کربن است.
فاضله مرتضوی موسی اکبرلو
حضور و پراکنش جوامع گیاهی در اکوسیستم¬های مرتعی، تصادفی نیست، بلکه عوامل اقلیمی، خاکی، پستی و بلندی و انسانی در گسترش آن¬ها نقش اساسی دارند، بنابراین با توجه به نقش مهم گیاهان در تعادل اکوسیستم، ضرورت شناخت روابط بین گیاهان و عوامل محیطی، جهت ثبات و پایداری آن امری اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش تاثیر عوامل توپوگرافی بر پراکنش و وفور گونه bromus tomentellus در منطقه چهار¬باغ گرگان بررسی شده است. با استفاده از نقشه¬های ارتفاع، شیب و جهت واحد¬های کاری مشخص گردیدند. نمونه¬برداری در داخل واحد¬های کاری به صورت تصادفی انجام شد. اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی شامل فهرست گیاهان موجود، وفور، فراوانی، تراکم و درصد تاج پوشش در واحد های کاری در داخل پلات های یک متر مربعی یادداشت¬برداری گردید. پس از مرتب¬سازی کلیه اطلاعات صحرایی براساس موقعیت¬های مختلف و تیمار¬های پیش¬بینی شده به محیط excel منتقل شدند و برای تعیین میزان وفور گونه br. tomentellus در طبقات ارتفاع، درصد شیب و جهت¬های مختلف شیب از مقایسه میانگین¬ها استفاده شد برای تعیین پراکنش و توزیع مکانی گونه مورد¬نظر ماتریس توده- گونه تشکیل گردید سپس از روش آنالیز مولفه¬های اصلیpca در محیط canoco استفاده شد. نتایج نشان داد بیشترین وفور در طبقه ارتفاعی 2800-2400، طبقه شیب 45-12 و در جهت شمالی می¬باشد و گونه مورد¬نظر یکی از گیاهان سرد¬سیری بوده و به مناطق کوهستانی گرایش دارد و در مناطق پست و کم ارتفاع حضور ندارد.
اکبر اکبرزاده موسی اکبرلو
چکیده این تحقیق با هدف بررسی اثرات چرای دام در تغییر گونه ای ، تغییر کمی و کیفی ترکیب گیاهی و همچنین تغییر تراکم گونه ای گروه های مختلف گیاهی در داخل و خارج قرق منطقه بورالان صورت گرفته است .نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک در سطح 18 ترانسکت و 360پلات به روشت سیستماتیک – تصادفی از سطح قرق و خارج قرق درقرق های سنواتی سه گانه صورت گرفت. موقعیت هر پلات با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی ثبت گردید. نقشه های شیب و جهات جغرافیایی داخل و خارج قرق تهیه شد . نمونه برداری خاک در پروفیل هایی با عمق 0 تا 30 سانتی متر برداشت ودر آزمایشگاه بررسی شد.با استفاده از پلات های دو در دو متر پارامترهای درصد تاج پوشش گونه ها ، تراکم ، درصد لاشبرگ ، سنگ و سنگریزه و میزان خاک لخت اندازه گیری شد. گونه های گیاهی در طی یک فصل رویشی نمونه برداری و با استفاده از منابع موجود شناسایی شدند. شاخص های تنوع شانون وینز ، سیمپسون و بریلوئین و یکنواختی سیمپسون ، کامارگو ، اسمیت و ویلسون و نی در سطح گونه با استفاده از نرم افزار ecological methodology . ve 6.2 برآورد شد. مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی داخل و خارج قرق مربوط به صفات تراکم ، پوشش و ... با استفاده از نرم افزار spss 16 در داخل و خارج قرق و بین قرق ها با استفاده از روش های چند متغیره مانند تجزیه و مولفه های اصلی خوشه بندی و تجزیه واریانس تجزیه و تحلیل و نتایج آن استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در رویشگاه های مورد مطالعه ( داخل و خارج قرق ) 11 تیره ، 24 جنس و 24 گونه گسترش دارد . داخل قرق با 24 گونه نسبت به خارج قرق با 17 گونه غنای گونه ای بیشتری دارد . مقادیر شاخص های غنا ، تنوع و یکنواختی داخل قرق بیشتر از خارج قرق می باشد.
شکوفه شهیدی زندی موسی اکبرلو
ارزیابی پوشش گیاهی به منظور معرفی گونه های علوفه ای مرتعی با توان رشد و تکثیر بالا، یکی از موارد مهم در مدیریت صحیح مراتع است. به طور کلی پوشش گیاهی در منطقه از گونه های چندساله و دائمی تشکیل گردیده و گونه های یکساله سهم کمی در پوشش دارند. هدف از این تحقیق مقایسه میزان بازآوری گونه های medicago lupulina و trifolium repens در دو رویشگاه هیرکانی و ایران_تورانی در منطقه چهارباغ استان گلستان است. برای این منظور دو منطقه، معرف منطقه هیرکانی و ایران_تورانی مشخص گردید. روش کار به این صورت است که در هر منطقه با تعین توده های معرف گونه های مورد نظر سه ترانسکت در جهت شیب اصلی منطقه قرار داده خواهد شد. در هر ترانسکت ده پایه گیاه نمونه میگیریم به این صورت که اولین نقطه تصادفی و سپس بقیه نقاط به روش نزدیکترین فرد انتخاب میشود از هر ترانسکت نمونه خاک ترکیبی گرفته میشود. پس از انتقال گونه ها به آزمایشگاه، اندامهای مختلف گیاهی از یکدیگر تفکیک و در آون به مدت 24 ساعت در دمای 60 درجه خشک خواهد شد. سپس وزن خشک اندامهای مختلف نمونه ها اندازه گیری و میزان اختصاص گیاه به بخش زایشی مشخص می شود.
فاطمه پرنده رودی حمیدرضا عسگری
گونه های مختلف تاغ، آتریپلکس و قره داغ به لحاظ سازگاری با شرایط اقلیمی اکثر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، می توانند به عنوان گونه های مناسب جهت حفاظت خاک و جلوگیری از حرکت ماسه های روان مدنظر قرار گیرند. بدین لحاظ در اراضی بیابانی شهرستان تایباد به کاشت این گیاهان توجه ویژه ای معطوف شده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر گونه های آتریپلکس، تاغ و قره داغ بر برخی از فاکتورهای خاکی است تا نقش مثبت پوشش گیاهی در ترسیب کربن تثبیت و اصلاح ماسه زارها و اثرات آن ها بر شاخص های فرسایش پذیری مشخص گردد و درنهایت گونه ای که از این حیث بیشترین تأثیر را دارا می باشد شناسایی گردد. نمونه برداری از خاک به روش تصادفی انجام گردید. پس از اندازه گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، آنالیز داده ها به کمک نرم افزار spss و جهت مقایسه میانگین ها از آزمون lsd استفاده گردید.
محمدجواد مهدوی لاسیبی موسی اکبرلو
چکیده ندارد.
نوشین معین پور عادل سپهری
چکیده ندارد.
موسی اکبرلو منصور مصداقی
چکیده ندارد.