نام پژوهشگر: اصغر فروغی ابری
اکبر خدایی علی آبادی اصغر فروغی ابری
استقرار حکومت محمد علی پاشا (1265-1220ه.ق/1805-1848م)، آغاز دوره جدیدی در تاریخ مصر است، در این دوران تحولات و اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی مهمی در این سرزمین روی داد. ضعف و انحطاط دولت عثمانی، اوضاع آشفته و نابسامان مصر، اختلافات مملوکان، رقابت میان دول انگلیس و فرانسه که منجر به حمله ناپلئون بناپارت (1769-1821م) به مصر شد، همراهی و کمک مردم مصر و علمای الازهر به محمد علی پاشا در مبارزه با پاشاهای ترک، مملوکان و انگلیسیها، حکم تایید سلطان سلیم سوم(1222-1203ه.ق/1788-1807م)، سلطان وقت عثمانی برای پاشایی او و از همه مهمتر هوشیاری، موقعیت شناسی، فراست و فرصت طلبی اش، مقدمات و زمینه های به قدرت رسیدن محمد علی پاشا را فراهم نمود. دوران حکومت محمدعلی پاشا حدود 43 سال طول کشید که منشا تحولات گسترده ای در مصر شد و نتایج و تاثیرات فراوان و گسترده ای را در این سرزمین و سایر سرزمینهای اسلامی نهاد، مصر مورد توجه دول جهان قرار گرفت و به عنوان یک دولت قدرتمند معرفی شد، البته حکومت محمد علی پاشا دارای عیوب، ایرادات و اشکالاتی بود، ولی او به الحق شایسته ترین فرمانروایی تاریخ معاصرمصر است. اقدامات و اصلاحات محمد علی پاشا در مصر برای پیشبرد و مستحکم کردن پایه های قدرت خویش، تداوم آن و تقویت بنیه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی این کشور، جدائی مصر از دولت عثمانی، تبعیت و پیروی از دول اروپایی، چگونگی روابط وی با آنان و ناشی از بلندپروازیها و جاه طلبی ها او بود. البته علل و عواملی باعث شد که محمد علی پاشا در این امر خطیر شکست بخورد، از جمله اختلافاتش با دولتهای انگلیس و عثمانی، استبداد و جاه طلبی های او، شورشهای مردم مصر به دلیل گرفتن مالیاتهای سنگین، سیستم سربازگیری اجباری و انحصارطلبی محمد علی پاشا و خاندانش بر تمام امور این سرزمین و از همه مهمتر مقابله دول پنجگانه اروپا با وی که منجر به انعقاد پیمان لندن در سال 1840م شد، به طوریکه پیامدهای آن قیمومت مصر توسط فرانسویان و انگلیسها و تضعیف حکومت محمد علی پاشا در این سرزمین بود. با مرگ محمد علی پاشا جانشینان وی افرادی لایق و سیاستمداری نبودند، چنانچه سیاست و عملکرد آنان باعث شد که مصر از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی تضعیف شود و این امر تبعات بسیار بدی را برای این سرزمین به بار آورد که منجر به حمله انگلیسیها به مصر و اشغال آنجا در سال 1882م شد. واژه های کلیدی : محمد علی پاشا، مصر، طهطاوی، اصلاحات، فرانسه، عثمانی، ابراهیم پاشا، انگلستان.
محمد شورمیج اصغر فروغی ابری
این پژوهش به بررسی تحلیلی نقش گیلان در روند تحولات (سیاسی- اقتصادی) عصر صفوی تا پایان حکومت شاه عباس اول می پردازد. در این پژوهش مسائلی پی گیری می شود که عمده ترین آنها عبارتند از:یک،بررسی نقش گیلان در روند تحولاتی که منجر به تشکیل حکومت صفوی شد. دوم، بررسی خاندان حکومتگر محلی در شرق و غرب گیلان عصر صفوی و رابطه آنها با حکومت صفوی و این که چه تأثیراتی در روند تحولات سیاسی- اقتصادی منطقه گذاشتند. سوم،بررسی وتبیین سیاست حکومت صفوی در اداره ی گیلان از تشکیل تا پایان شاه عباس اول است.چهارم، بررسی مراتب اجتماعی مردم گیلان عصر صفوی و این که چرا شورش های متعددی از سوی مردم، بازماندگان و وابستگان خاندان حکومتگر سابق علیه حاکمیت صفوی صورت گرفته است. سرانجام، بررسی موقعیت اقتصادی گیلان و این که گیلان با توجه به محصولات متنوع کشاورزی و منابع مختلف بخصوص ابریشم، تا چه اندازه ای در اقتصاد عصر صفوی تأثیرگذار بوده است. روش کار در این پژوهش، به شکل توصیفی- تحلیلی، با استفاده از گردآوری اطلاعات اسنادی وکتابخانه ای و با تکیه بر منابع اصلی می باشد. در این پژوهش اهداف عمده ای پی گیری می شود که عبارتند از: ارزیابی انتقادی از برخی نوشته های پژوهشگران و ارائه نظر جدید در زمینه نقش گیلان در تشکیل حکومت صفوی ، بررسی سیاست شاهان صفوی در اداره ی گیلان بخصوص زمان شاه عباس اول، تبیین شورش های مکرر در گیلان به خصوص توجه به این نکته که تضاد حکام قزلباش و نمایندگان حکومت مرکزی با نخبگان بومی یکی از علل اصلی شورش ها بود. در نتیجه، با بررسی این شورش ها، ثابت می شود که برخلاف نظر اکثر محققین، شاه عباس اول در اداره ی گیلان سیاست موفقیت آمیزی نداشته است، بلکه با قدرت استبداد ی و به دست گرفتن انحصار تجارت ابریشم، ضربه ای جبران ناپذیر بر اقتصاد منطقه زد و باعث کاهش تولید ابریشم در مقایسه با سال های بعد دوره صفوی شد. فرجام سخن این که با توجه به اقتصاد ماقبل صنعتی ایران و عدم رشد علم، تکنیک و دانش سرمایه داری در ایران، اقتصاد گیلان با وجود دارا بودن منابع کافی برای رشد و توسعه، همچنان در قالب سنتی بوده و بیشتر به صورت مواد خام به بازار عرضه می شد.
علی اکبر عباسی محمد علی چلونگر
این پژوهش در صدد پاسخگویی به چگونگی مراودات و ارتباطات اعراب مقیم خراسان و بومیان آن ایالت می باشد.در واقع بررسی و تحلیل چگونگی استقرار قبایل عرب در خراسان و روابط اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی آنان با بومیان و جایگاه هرکدام از این دو گروه در اداره آن ایالت از اهداف این پژوهش به شمار می رود.برای حصول به اهداف پژوهشی، تحقیق در این رساله به روش توصیفی و تحلیلی با تکیه بر منابع اصیل تاریخی صورت گرفته است.بدیهی است از نقطه نظرات تحقیقات جدید نیز دراین باره سودجسته شده است. ارتباط بومیان خراسانی با اعراب با فتح خراسان آغاز شد،این مراودات با کوچ خانواده های عرب و اسکان آنان در شهرها و روستاها گسترده تر شد.سکونت اعراب در خراسان نسبت به سایر نقاط ایران و برخی از دیگر نقاط فتح شده توسط اعراب بیشتربوده است. این امر دلایل سیاسی،اقتصادی،نظامی،جغرافیایی ، امنیتی و دینی خاص خود را داشت. حاکمان خراسان در دوره موردنظر به یک شیوه انتخاب نمی شدند.،برخی از مواقع خلفا آنان را انتخاب می کردند و زمانی والیان عراق این مسئولیت رابرعهده داشتند.عزل و نصب امیران خراسان بیشتر براساس مسائل نژادی و خویشاوندی و رشوه بود،اما در بعضی دوره ها که خطر از دست رفتن خراسان وجود داشت، افرادبراساس لیاقت و شایستگی منصوب می شدند.بومیان به مناصب مهم و حساس مثل امارت خراسان منصوب نمی شدند،ولی مناصب کم اهمیت تر مثل حکومت برخی شهرها،سفارت ،کاتبی و حاجبی و برخی مناصب مالی به آنان سپرده می شد.بدون به کارگیری بومیان، اداره خراسان مشکل می نمود.روابط اجتماعی اعراب و بومیان خراسان در ابتدا کم بود،اما تدریجا حساسیت های آنها نسبت به هم کاهش یافت و نسبتا با هم مانوس شدند.ازدواج هایی بین دو گروه صورت گرفت و تا حدودی به اصطلاحات مهم زبان های یکدیگر آشنا شدند. از اعراب آنهایی که با بومیان بیشتر سروکار داشتند فارسی را یاد گرفتند و از بومیان آنانی که اهل دانش اندوزی به ویژه در زمینه دینی بودند،ادب عربی را فرا گرفتند. بومیان به کشاورزی دامداری ، بازرگانی و صنعتگری و تا حدودی نظامی گری اشتغال داشتند.توجه امیران عرب به اعیادی مثل نوروز و مهرگان برای گرفتن هدایا از بومیان و منفعت های اقتصادی آن بود. ازدیدگاه مذهبی اعراب توانستند تاثیرات زیادی برجای گذارند،بسیاری از مذاهب رایج در عهد اموی به وسیله اعراب به خراسان آورده شد،در عین حال بومیان هم تاثیراتی بر این فرق به جای گذاشتند.نهضت عباسی اوج ارتباطات اعراب و بومیان خراسان بود که هر دو قشر جایگاه مهمی در آن داشتند. واژگان کلیدی؛خراسان ،اعراب،بومیان ،تعصبات قبیله ای،مراودات اجتماعی ،اعیاد ایرانی ،زبان فارسی
مسلم محمدشیری اصغر فروغی ابری
در قرن بیستم میلادی حوادث و جریان هایی به وقوع پیوست که در نوع خود کم نظیر و حتی بی نظیر بوده اند.یکی از این جریان های مهم، به استقلال رسیدن کشور هندبود. در جریان مبارزات استقلال طلبی هند که با هدف رهایی از استعمار انگلستان آغاز گردید، با رهبری شخصیتی چون گاندی توانست راه خود را پیش برده و سرانجام به هدف برسد.البته در نهضت استقلال طلبی هند، اکثر گروه ها و مذاهب هند شرکت داشتند و در این بین نقش مسلمانان نیز برجسته بود. یکی دیگراز وقایع مهم و شگفت انگیز تاریخ قرن بیستم که نقش گسترده ای در تغییر مناسبات سیاسی جهان داشت، پدیده انقلاب اسلامی ایران بود که در نیمه دوم این قرن رخ داد. اهمیت انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان باعث شد تا پژوهشگران و نظریه پردازان عالم سیاست، متفکران علوم سیاسی، متخصصان تحولات اجتماعی، فرهنگ شناسان، دین شناسان، جامعه شناسان و بازیگران صحنه های سیاست جهانی، هر یک به تحلیل و تفسیر این پدیده بپردازند و عوامل پیدایش و نتایج آن را مورد بررسی قرار دهند. انتشار صدها کتاب و مقاله در زمینه ی انقلاب اسلامی ایران گویای همین واقعیت است. انقلاب اسلامی ایران هم از نظر پیدایش، هم از نظر انگیزه و هم در کیفیت مبارزه در مقایسه با دیگر انقلاب های جهان تمایز اساسی دارد.تمایزی که آگاهی از آن کمک موثری در شناخت توانایی های فرهنگی و سیاسی جامعه ایران دارد و بهره برداری از آن درجهت اصلاحات اساسی در کشور دارای اهمیت بسیار است. این پژوهش قصد پاسخگویی به این سوال اساسی را دارد، که بین استقلال هند و انقلاب اسلامی ایران از منظر سیاسی و اجتماعی چه همگونی ها و ناهمگونی هایی به چشم می خورد. به نظر می رسد که علی رغم برخی تفاوت های بنیادین بین استقلال هند و انقلاب اسلامی ایران، در برخی موارد مانند، قدرت رهبری، شیوه مبارزه، حضور مردم و... آنان دارای همگونی می باشند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای صورت پذیرفته است. کلید واژگان: استقلال، انقلاب، استعمار، هند، ایران.
علی جعفری اصغر فروغی ابری
ایل زنگنه زمانی که شاه اسماعیل اول صفوی حکومت صفویه را پایه گذاری کرد، از مناطق کردنشین عثمانی به ایران مهاجرت نمودند.آنان ابتدا در کرمانشاه و سپس در سایر مناطق ایران پراکنده شده و سکنی گزیدند.ایل زنگنه با داشتن افرادی با استعداد و لایق در زمینه های سیاسی، نظامی و اداری به تدریج اززمان شاه عباس اول دردربار صفوی نفوذ پیدا کرده و توانستند به مقامات والای ، سیاسی و اداری در این حکومت دست یابند، که این روند در دوره های بعد، یعنی افشاریه و زندیه نیز ادامه یافت. از این ایل، شیخ علی خان، عبدالباقی خان، الله قلی خان زنگنه وبرخی دیگر از برجسته ترین اشخاصی به شمار می رفتندکه در دربار شاهان صفوی به بعد دارای جایگاه برجسته و صاحب رای و نفوذ بوده و نیزدر وقایع و حوادثی که رخ می داده نقش پررنگی را ایفا می نمودند. لذا هدف از نگارش پژوهش حاضر آن است که به بررسی عملکرد سیاسی ـ اجتماعی ایل زنگنه از دوره شاه عباس اول صفوی تا پایان زندیه بپردازد.
محمد دامن خشک فریدون الله یاری
با ورود استعمارگران اروپایی به عرصه ی مناسبات و رقابت های سیاسی و تجاری خلیج فارس، تحولات جدیدی در این منطقه رقم خورد و به تبع آن جزایر و بنادر ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داد؛ از جمله ی این جزایر، هرموز و قشم بودند که با آغاز دوره ی صفویه به طور جدی درگیر منازعات سیاسی و تجاری اروپائیان گشتند. از آنجائی که این جزایر در جهت تحقق کامل حاکمیت پرتغال بر خلیج فارس و هندوستان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، به تصرف و ایجاد پایگاه در جزایر مذکور اقدام ورزیدند؛ تا این که در زمان شاه عباس اول، حاکمیت و تفوق پرتغال پایان یافت و انگلستان جای پای خود را در منطقه مستحکم کرد. اگرچه در دوره ی افشاریه و زندیه، جزیره ی قشم به لحاظ سیاسی تحولات خیلی مهمی را پشت سر نگذاشت، اما با آغاز دوره ی قاجاریه و با توجه به اهمیت هندوستان و قلع و قمع دزدان دریایی و برقراری امنیت در خلیج فارس، باسعیدو واقع در شمال غربی جزیره ی قشم جهت ایجاد پایگاه ی نظامی مورد توجه ی انگلستان قرار گرفت، چنان که این امر، مناقشات جدی را در روابط ایران و انگلیس به وجود آورد. با آغاز سلسله ی پهلوی، ایران سیاست فعالی در قبال خلیج فارس و مسائل آن در پیش گرفت؛ هدف اصلی اعمال این سیاست، تجدید کامل حاکمیت سیاسی و اقتصادی ایران بر آبراه مهم تنگه ی هرموز و جزایر خلیج فارس بود. در راستای این هدف، مسئله ی باسعیدو بر روابط ایران و انگلیس سایه انداخت و در نهایت با شکایت ایران به دادگاه بین المللی لاهه، یک بار دیگر حاکمیت ایران بر جزیره ی قشم، هنگام و سایر جزایر و بنادر تحقق یافت؛ با این وجود انگلستان پایگاه ی دریایی خود را به بحرین منتقل کرد و موقعیت خود را بر این جزیره تثبیت نمود، که در نهایت به استقلال بحرین انجامید. اگرچه جزیره ی قشم به لحاظ سیاسی، تحولات مهمی را پشت سر گذاشته است، اما به لحاظ تجاری و اقتصادی، این جزیره در ابتدا تحت تاثیر بندر سیراف و سپس جزایر کیش و هرموز قرار داشت و هیچ وقت به شکوفایی جزایر مذکر نرسید. با این حال تحولات اجتماعی و فرهنگی مهمی را به تبع تحولات سیاسی و اقتصادی پشت سر گذاشته، که قابل بررسی می باشد. بدین روی بررسی تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزیره ی قشم از تشکیل حکومت صفویه تا پایان حکومت پهلوی(1357ه.ش- 907ه.ق) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این رساله با چنین رویکردی و با روش توصیفی و تحلیلی بر پایه ی منابع کتابخانه ای و آرشیوی به بررسی موضوع می پردازد. این رساله پس از بررسی کلیات و ویژگی های جغرافیایی، به تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جزیره ی قشم می-پردازد. واژگان کلیدی: خلیج فارس، جزیره ی قشم، باسعیدو، ایران، انگلیس.
سعید زمانی سده فریدون اللهیاری
تقدیرگرایی و باور مبتنی بر اندیشه قضا و قدری یکی از علل آسیب پذیری و شکست ایرانیان دربرابر تهاجم و ایلغار مغولان بوده است. باید دانست که زمینه های انحطاط و انقراض درجامعه ایران از دو قرن پیش از هجوم مغول (قرن های پنجم و ششم) آغاز شده بود. همچنین خرد ستیزی، نومیدی و کشتن روحیه ملی و نژادی، جهل و تعصب موجبات ضعف اخلاقی و معنوی و انحطاط اجتماعی و فرهنگی درجامعه ایرانی را فراهم ساخته بود. هجوم برق آسای مغول و درهم ریختن ساختارهای سیاسی تأثیر فزاینده ای بر روحیه ایرانیان باقی گذاشت این اوضاع ویرانگر و دردناک سیاسی باعث رسوخ و نفوذ روحیه محافظه کاری و انفعال در نخبگان و توده مردم جامعه ایران گردید. بدین سان روحیه تسلیم پذیری و تقدیرگرایی درجزء جزء رفتار ایرانیان رسوخ و نفوذ یافت، بسیاری از نخبگان دیوانی هم نظیر جوینی و رشیدالدین از این روحیه بدور نبودند. چنانچه جوینی با دیدگاههای توجیه گرایانه خودسعی درخودی نشان دادن مغولان دارد و تلاش می کند که هجوم و ایلغار آنان را ناشی از تقدیر الهی و مشیت «حکیمی مختار» نشان دهد و در دایره باورهای تقدیرگرایانه حاکم برخود و جامعه اش حمله چنگیز و بلیه مغول را «عذاب الهی» و «باد بی نیازی خداوند» قلمداد کند. در این پژوهش به شناخت نقش تقدیرگرایی ایرانیان و تأثیرآن در تهاجم مغول و همچنین تأثیر آن در تاریخ نگاری این دوره پرداخته می شود ضمن این که به بررسی تقدیر گرایی به عنوان پدیده فکری و اعتقادی درایران و بازتابهای آن در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع اسنادی و کتابخانه ای تدوین گردیده است.
یوسف طیبی اصغر فروغی ابری
با آشکار شدن نشانه های ضعف دولت ساسانی و حملات نامنظم اعراب سرحدی به مرزهای ایران و مشاهده ی عدم توانایی دولت ساسانی برای مقابله با آنها، اعراب مرزنشین تصمیم به جلب حمایت خلیفه ی مسلمین از خود، برای حملات گسترده تر به خاک ایران را گرفتند، با به خلافت رسیدن عمر جریان این فتوح به اوج خود رسید و اعراب به تدریج موفق به فتح نواحی مختلف ایران گردیدند، و بعد از آن در دوران خلفای بنی امیه و بنی عباس شاهد حضور خوارج، زنگیان، قرامطه و گروهای سیاسی دیگر در ایران هستیم، که به لحظ سیاسی این کشور را تحت تاثیر خود قرار دادند. در بررسی جریان فتوح، از لحاظ زمانی فضایی را بین سالهای اولیه هجرت تا پایان خلافت عثمان (23-35 هجری) و از لحاظ مکانی تا حوزه ی ایالت فارس را در برمی گیرد. از این رو در صدد یافتن پاسخ بر، چگونگی فرایند فتوح مسلمانان در حوزه ی خلیج فارس در طی سالهای اولیه هجرت هستیم. در ارتباط صنعت دریانوردی و کشتیرانی نیز واقعیت این است، که بعد از استیلاء و چیرگی اسلام، هم در میان گلافان(کشتی سازان) و هم در میان دریا نوردان، ایرانیان عنصر غالب را تشکیل می دادند. ایرانیان نه تنها تجار عمده و دولتمند در عمان و یمن بودند بلکه در کالیکوت، بنگال، کامبای و در منتها الیه شرقی مالاکا نیز محلاتی بنیان نهادند. شرح مسافرتهای ابوزید سیرافی در قرن سوم هجری، گزارش مسعودی از سفر خود همراه با تجار سیرافی به آفریقا، نوشتن رهنامه ها و فرهنگ نامه های دریایی توسط ایرانیان، همه خود گویای نقش فعال ایرانیان در تجارت فرامنطقه ای خلیج فارس در طی قرون اسلامی است. ایرانیان علاوه بر آنکه در تجارت دریایی نقش فعالی داشتند دارای مراکزی برای ساخت کشتی بودند و در این صنعت نیز پیشرفتهای چشمگیری داشتند. بدون تردید بعد از حضور اعراب در منطقه خلیج فارس نه تنها تجارت این منطقه دچار رکود نشد بلکه ایرانیان همچنان به عنوان یک نیروی برتر تجاری در منطقه حضور داشتند. در رساله ی حاضر سعی شده است که به بررسی جایگاه ایرانیان درتجارت فرامنطقه ای خلیج فارس، نقش تجار ایرانی در ارتباط با چین، هند و آفریقا و بیان اختراعات ایرانیان در عرصه دریانوردی، صنعت کشتی سازی و انواع کشتی های ایرانی خلیج فارس در طول تمدن اسلامی پرداخته شود. در پایان استدلال اصلی این است که فتوح مسلمانان در این حوزه از ابتدا بدون برنامه ای خاص بود که به شکست نیروهای مسلمانان انجامید. اما بعد از ایجاد پایگاهایی برای ادامه فتوح در حوزه ی خلیج فارس فرایند فتوح هدفدار و دارای برنامه ای خاص گردید. در دریانوردی نیز اعراب مسیری را پیمودند که ایرانیان از قبل پیموده بودند و اعراب تنها دنباله رو ایرانیان در تجارت دریایی و صنعت دریانوردی بودند.
محسن مرسلپور اصغر فروغی ابری
در باور ایرانیان باستان، نهاد شاهی با آفرینش انسان و پیکار میان اهورامزدا و اهریمن ارتباط دارد و شاهِ آفریده ی اهورامزدا سرسلسله ی پیکار با بدی است. شاه به عنوان عامل پیوند آسمان با زمینیان کارکردهایی را به عهده داشت. الزمات و کارکردهای نهاد شاهی با قدرتگیری ساسانیان به تکامل رسید. ورود اسلام، نهاد شاهی را که مسلمانان آن را توأم با ظلم و جور می دانستند، به عنوان یکی از مولفه های هویت سیاسی ایران دچار وقفه نمود و خلافت اسلامی بر قلمرو جغرافیای سیاسی و اجتماعی جدید حاکمیت یافت. خلفای عرب نمی خواستند همسنگ شاهان شمرده شوند زیرا از نظر مسلمانان اولیه پادشاهی مترادف با ظلم و جور و تغلّب بود. اما الزامات اداره ی حکومت، ایشان را ملزم به وام گیری از الگوی ملکداری ایرانی نمود. با روی کار آمدن عباسیان وام گیری از الگوی ایرانی شدّت بیشتری یافت. اما بسیاری از ایرانیان که بازگشت به عظمت و شکوه گذشته را مستلزم اعاده ی نهاد شاهی می دانستند، عباسیان را به عنوان جانشین شاهان باستانی خود به رسمیت نشناختند. فرمانروایان ایرانی که مستقل یا نیمه مستقل بودند به احیای نهاد شاهی و کارکردهای آن پرداختند. دوره ی حکومت فرمانروایان ایرانی که از نخستین سال های قرن سوم آغاز می شود، عصر فرآیند بازسازی نهاد شاهی است اما سلسله های ایرانی در این فرآیند راههای متفاوتی را پیش گرفتند. چگونگی تکوین نهاد شاهی و کارکردهای آن در دوره ی ایران باستان، بازتاب الگوی ملکداری ایرانی در دوره ی اسلامی، رویکرد به نهاد شاهی به عنوان یکی از مولفه های هویت سیاسی ایرانیان و تکاپوی حکومت های طاهری، صفاری، سامانی، آل زیار و آل بویه در احیای نهاد شاهی و نمادها و کارکردهای آن، از محورهای تحقیق حاضر است که با روش تحلیلی به آنها پرداخته خواهد شد. بنظر می رسد که زمینه های فرهنگی و فکریِ اندیشه ی شاهی، سلسله های ایرانی را به احیای پاره ای الزامات و کارکردهای نهاد شاهی واداشت. اگرچه در این دوره خلافت عباسی سعی در حفظ چیرگی خود بر مناطق مختلف ایران داشت اما ایرانیان بر دستگاه خلافت استیلا یافته و مقام خلیفه را به یک مرجع دینی فرو کاستند. برخی حکام و فرمانروایان ایرانی افزون بر توجه به احیای الزامات و کارکردهای نهاد شاهی، عنوان شاه و شاهنشاه را نیز برای خود برگزیدند.
فخرالدین شکری اصغر فروغی ابری
دین مبین اسلام پانزده قرن پیش در سرزمین حجاز ظهورنمود ودر مدت کوتاهی در بخش اعظم دنیای آن روز گسترش یافت. اگر دوران اسلام را با روزگار قبل از آن مقایسه کنیم در مییابیم که عصر اسلامی در تکریم شخصیت انسان پیشرفت درخشان و شکوهمندی داشته است زیرا که با سیری در زندگی گروهها و اقشار مختلف جامعه ، تغییرات گسترده ای را در ساختارجامعه وگروهها و اقشار مختلف آن در مقایسه با ساختار جامعه دوره قبل از اسلام مشاهده خواهیم نمود ، این تغییرات به نحوی شد که برادری و عدالت و ایمان مبنای اجتماعی آنها قرار گرفت. از آن روزگار تا به امروز عالمان و اندیشمندان ، با سعی وتلاش فراوان به نگارش وتالیف پژوهش های زیادی در مورد ابعاد مختلف این آئین و دیدگاه وسیره رسول اکرم (ص)در زمینه های مختلف اجتماعی پرداخته اند، و هر یک از ایشان ، به فراخور توان علمی خویش ، از وجود او بهره جسته اند . بنابراین در جهان متمدن امروز که به عقیده تعداد زیادی از صاحبان اندیشه سر شار از پوچی وسر درگمی افراد جامعه بشری است و چه بسیار دانشمندان و عالمانی که مشکل جامعه امروز را فاصله گرفتن اقشارو گروههای مختلف اجتماع از دین وعدم اتکاء به آن می دانند ، بررسی مواضع و سیره اجتماعی پیامبر اسلام در موردطیف ها و اقشار مختلف در حوزه اجتماع ، اقتصاد ، قضاوت، مدیریت ، تعلیم و تربیت وغیره ضروری می نمایاند ،چرا که همگی این مسایل از مباحث روز و مورد ابتلای جوامع بشری می باشد .
رضا نیک بین اصغر فروغی ابری
قحطی های اصفهان از دوره ناصر الدین شاه تا شهریور 1320 هجری شمسی تاریخ دفاع : 26/11/89 از آغاز سلطنت ناصر الدین شاه 1264 قمری /1226 شمسی تا شهریور 1320 شمسی / 1360 قمری و کشیده شدن جنگ به جغرافیای سیاسی ایران و سقوط حکومت پهلوی اول ، اصفهان مانند بسیاری از نقاط کشور به طور متناوب دچار کمیابی ، گرانی وقحطی غلات و مواد غذایی شده است . بسیاری از این قحطی ها سبب تلف شدن عده ی زیادی از سکنه شهر شد و در برخی موارد شورش هایی را بدنبال داشت . موقعیت جغرافیایی اصفهان و قرار گرفتن آن در شرق رشته کوه زاگرس سبب شده است رطوبت به این شهر نفوذ نکند در نتیجه میزان بارندگی در اصفهان و اطراف آن ناچیز باشد ، پیامد این وضعیت بروز خشکسالی های مکرر است که از گذشته های دور در این منطقه اتفاق می افتاد و اصلی ترین عامل طبیعی موثر در وقوع قحطی می باشد .عوامل انسانی نظیر وقوع جنگ ها ، محاصره ، ناامنی راهها ، سوء تدبیر حکام و عمال آنها در ولایات و سود جوئی مالکان و احتکار گران نیز سبب ایجاد و یا تشدید کمیابی و گرانی مواد غذایی و غله در اصفهان در آن زمان شده بود .در موارد متعددی بروز قحطی در اصفهان با قحطی های سراسری در کشور همزمان بود ، بنا براین امکان تامین غله و ارزاق از سایر نقاط برای اصفهان عملا وجودنداشت ، علاوه بر این باید گفت که هیچ ساز و کاری از سوی مردم ، قربانیان اصلی قحطی و عوامل حکومت جهت پیشگیری و مهار آن به کار گرفته نشد . ناگفته نماند که عوامل طبیعی وانسانی تواما و با شدت و ضعف در موارد مختلف در بروز قحطی در اصفهان موثر بودند اما سهم عوامل انسانی در ایجاد و تشدید کمیابی ، گرانی و قحطی غلات و ارزاق در اصفهان دوره مورد نظر بیشتر بوده است . این پژوهش بر آن است با رویکرد توصیفی _تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای قحطی های اصفهان ازآغاز سلطنت ناصر الدین شاه 1264 قمری /1226 شمسی تا شهریور 1320 شمسی/1360 شمسی وسقوط حکومت پهلوی دوم را مورد بررسی قرار دهد .
سارا زمان نژاد بافرانی اصغر فروغی ابری
در بررسی تاریخی کرانه های جنوبی خلیج فارس ، قرون دوازده و سیزده هجری / هیجده و نوزده میلادی ، یکی از سرنوشت سازترین و حساس ترین قرون به حساب می آیند ؛ چرا که مهمترین حوادث به لحاظ سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی، خصوصا در سایه استعمار انگلیس ، در این عصر صورت گرفته است.مهمترین این حوادث در تاریخ 1129 ق / 1783م صورت گرفت ، و آن زمانی است که طوایفی از اعراب بیایان گرد ، نجد عربستان را ترک کرده و در صفحات جنوبی خلیج فارس استقرار یافتند. هم زمان با مهاجرت آنان ، اوضاع سیاسی ایران بر هم ریخته و نزاع و درگیری میان جانشینان کریم خان زند آغاز شده بود .حکومت مرکزی بر مرزهای کشور و خصوصا کرانه های جنوبی خلیج فارس تسلط چندانی نداشت و همین عامل زمینه را برای شورش مهاجرین و طغیان آنان علیه حکومت مرکزی فراهم نمود؛ از جمله این متمردان طوایفی از آل عتوب بودند که ابتدا به غارت و چپاول بحرین بسنده کرده اما پس از چندین بار حمله و تهاجم ، نهایتا بر آنجا تسلط یافتند . با تسلط آنان بر بحرین ، شرایط سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی آن تحت تاثیر قرار گرفت . آنان پس از سال ها جنگ و ستیز بر سر بحرین با حمایت همه جانبه انگلیس ،که خود را حامی تمدن در خلیج فارس معرفی می نمود ،حکومت خود را مستقر کرده و از پرداخت خراج و مالیات سالیانه سر باز زده و نهایتا بحرین را از سرزمین مادری اش ایران جدا نمودند. حکام محلی بحرین همواره تابعیت خود را به دربار مرکزی ایران گزارش می دادند و پیوستگی خود را با سیاست های حاکم بر ایران نشان می دادند. اما پس از مدتی اندیشه های استقلال طلبی و جدایی از ایران را در سر پروراندند و نقشه های استعمارگرانه بریتانیا نیز در این میان بیشترین نقش را عهده دار بود. این تحقیق سعی برآن است تا پیوند های تاریخی اعم از سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی و مذهبی بحرین با ایران را مورد بررسی قرار داده و نشان دهد چه علل و عواملی در سست شدن این پیوندها نقش داشته است.
عزت الله عبدالهی نوروزی اصغر فروغی ابری
فرمانروایی دودمانی اتابکان لر بزرگ از 550 ق /1155 م آغاز و تا سال 827 ق/1423م به مدت حدود سه سَده تداوم یافت. این حکمرانان محلّی بر بخش وسیعی از مناطق غرب و جنوب غربی ایران حکومت کردند، موقعیت ویژه جغرافیایی سرزمین لر بزرگ از نظر قرار گرفتن در مسیر هجوم مغولان و تیموریان ، وجود دژهای طبیعی و تسخیر ناپذیر ،کوه های صعب العبور و دشت های حاصلخیز ، به همراه پیشینه ی باستانی این منطقه و خصوصاً پایتخت آنان - مال امیر- سبب اهمیت فراوان آن شد. مبانی و محورهای که حکومت اتابکان لر بزرگ بر آن استوار بوده است و کارکردهای سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنان مهم ترین مسئله ای است که این پژوهش ها به آن پرداخته است، لذا تبیین مبانی و اصول موثر در جهت گیری اتابکان لر بزرگ و شناخت بخشی از مسائل تاریخ ایران با توجه به نقش و کارکردها گوناگون اتابکان لر بزرگ ، ضرورت پرداختن به این مسئله را مسجل می سازد. اتابکان لر بزرگ با نهادهای مذهبی و سیاسی خلافت عباسی و سلطنت خوارزمشاهیان روابط و مناسبات ویژه ای داشتند. این روابط افزون بر جنبه های عملی به لحاظ نظری در تحکیم پایه های حکومت ایشان بسیار موثر بود. با تهاجم مغولان و پایان کار خوارزمشاهیان ، اتابکان با مهاجمان مغول همراه شدند، بی تردید ملاحظات سیاسی جهت بقای ایشان در چنین رویکردی تعیین کننده بود. حکومت اتابکان در دوران پرتلاطم پس از ایلخانان نیز تا سال 827 هجری تداوم یافت . افزون بر جنبه سیاسی حکومت اتابکان لر بزرگ ، دوره ی ایشان به لحاظ فرهنگی،مذهبی، اقتصادی و اجتماعی نیز حائز اهمیت است ، فرهنگ و ادبیات در دوره ی اتابکان و در قلمرو تحت سیطره ی آنان رونق خوبی داشته است، از نظر اقتصادی نیز منطقه ی اتابکان در دوره ی حکومت لربزرگ بیش از پیش ترقی کرد و از نظر اجتماعی نظم وامنیت سراسر این منطقه را فرا گرفت . این پژوهش با چنین رویکردی علاوه بر تحلیل مبانی حاکمیت آن حکومت، به بررسی نقش و کارکردهای سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی اتابکان لر بزرگ در تاریخ ایران و رمز دیرپایی ایشان می پردازد. در این میان بررسی جغرافیای تاریخی منطقه اتابکان لر بزرگ و تأثیر شرایط جغرافیایی بر حیات سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی آنان جایگاه ویژه ای دارد. از این روی این پژوهش با رویکرد تحلیلی توصیفی و بر پایه ی منابع اصلی و پژوهش های موجود، این دوره و شرایط تاریخی را مورد بررسی قرار خواهد داد.
حسین سمیرونی زاده محمدعلی چلونگر
مهمترین ویژگی های دوره ی مذکور دخالت های مستمر بیگانگان در امور مصر خصوصا انگلیسی ها بود ناتوانی و عدم لیاقت جانشینان محمدعلی پاشا وسیاستهای ناکارآمد انها از طرفی و موقعیت حساس جغرافیایی مصر خصوصا پس از حفر کانال سوئز از سویی دیگر باعث طمع بیشتر استعمار گران شد.سرکوب قیام عرابی پاشا دراستانه جنگ جهانی اول باعث تحت الحمایه شدن مصر توسط انگلیسی ها شد.
نقی طاهری مرتضی نورایی
اعلام خروج انگلستان از شرق کانال سوئز در سال ???? م / 1347 ش، که شامل منطقه خلیج فارس نیز می شد این فرصت را به ایالات متحده آمریکا داد تا در دوران جنگ سرد سعی کند از خلاء قدرت در منطقه استفاده کرده و با حضور خود، مانع تسلط شوروی بر منطقه گردد. از این زمان به بعد آمریکا با مطرح کردن دکترین نیکسون ـ کیسینجر در دوران محمدرضا پهلوی، همواره در تحولات منطقه ای حضور فعالی دارد. در این دکترین، ایران به عنوان ستون نظامی و عربستان به عنوان ستون مالی مطرح بودند. با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979 م / 1357 ش در ایران، بر افتادن یکی از پایه های دکترین نیکسون، خروج ایران از پیمان سنتو، پیش آمدن مسئله ی تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) در سال 1979 م / 1358 ش، مسئله ی صدور انقلاب در منطقه و سیاست جمهوری اسلامی مبنی بر شعار نه شرقی نه غربی، منافع آمریکا در منطقه خلیج فارس دچار چالش جدی شد. آمریکا برای بازیابی موقعیت قبل از وقوع انقلاب اسلامی و هم چنین هراسی که از انقلاب اسلامی ایران داشت، تصمیم به اقداماتی از جمله؛ حمله به صحرای طبس برای آزادی گروگآن ها و کودتای نوژه در تاریخ 1980 م / 1359 ش و محدود کردن انقلاب اسلامی در درون مرزهایش گرفت که با شکست مواجه شدند. لذا بر این اساس عراق را که سابقه ی اختلافات مرزی با ایران داشت، بهترین گزینه برای اجرای سیاست های خود انتخاب کرد. در راستای همین امر و توازن قوا در منطقه ی خلیج فارس از سوی آمریکا، شاهد هجوم سراسری عراق به ایران در سال 1980 م / 1359 ش، می باشیم. طی این جنگ ابتدا آمریکا موضع به ظاهر بی طرفانه ای اتخاذ نمود ولی پس از فتح خرمشهر توسط ایران در سال 1982 م / 1361ش، آشکارا به حمایت از عراق پرداخت. این حمایت ها از عراق به صورت های مختلفی انجام شد که از جمله ؛ ارسال تسلیحات، توصیه آمریکا به کشورهای حوزه ی خلیج فارس نسبت به کمک های مالی به عراق، ارسال اطلاعات ماهواره ای و تبلیغات علیه ایران بود. این کمک ها پس از فتح فاو توسط ایران در سال 1986 م / 1364 تا 1365 ش، شدت بیشتری یافت. هم چنین ایالات متحده پس از تصرف فاو توسط ایران، خواهان تحمیل آتش بس به ایران شد. در این دوران، ایران که از پذیرش آتش بس به دلایلی طفره می رفت و به بهانه های دیگر، آمریکا مستقیماً در کنار عراق وارد جنگ با ایران در خلیج فارس شد. در نهایت ایالات متحده آمریکا که خواهان تحمیل قطعنامه 598 به ایران بود، با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرباس ایران در سال 1988 م / 1367 ش، ایران در تاریخ 20 ژوئیه 1988 / 29 تیر 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت و جنگ تحمیلی عراق و آمریکا و متحدانشان علیه ایران، پس از هشت سال متوقف شد. سعی بر این است در این پژوهش به بررسی علل حضور ایالات متحده ی آمریکا در خلیج فارس در این مقطع تاریخی جنگ تحمیلی عراق و متحدانش علیه ایران پرداخته شود.
پیام نقدی فریدون الهیاری
چکیده فرمانروائی خوارزمشاهیان که فرزندان انوشتگین غرچه بودند در مقایسه با سایر دولتهای ترک حائز اهمیت خاصی است . وجه مشخصه آن مرزی بودن این حکومت است . سلسله خوارزمشاهی در مراحل تکوین خود تغییرات زیادی داشته و طرز تشکیل و تشکّل سپاه آن نیز حائز موقعیتی ممتاز است . انوشتگین غلامی بود که در تابعیت خاندان سلجوقی به سر می برد و پسر وی قطب الدین محمد به خوبی توانست مقام و موقعیت خود را به عنوان خوارزمشاه حفظ کند . پسر وی آتسز در اندیشه تأسیس حکومتی مستقل در ولایت مرزی خوارزم بود که در زمان ایل ارسلان در این راه گامهای مهمی برداشته شد . علاءالدین تکش این دوره انتقالی را ادامه داده و به عنوان فرد برجسته خاندان ، دارای سیمایی متمایز است . وی توانست با حذف قدرت سلاجقه عراق در 590 ه.ق ، قدرت خوارزمشاهیان را تثبیت کند . اما سلطان محمد خوارزمشاه پسر تکش که از بینش سیاسی و قابلیت و تدبیر پدر محروم بود نتوانست با لیاقت و کاردانی از امکانات موجود استفاده کند . وی که در آرزوی فتح مصر و شام و چین بود ، با کارهای نابخردانه خود باعث حمله مغولان به سرزمین های اسلامی و قتل صدها هزار نفر از مسلمانان شد . پسر وی سلطان جلال الدین نیز علی رغم تلاش فراوان نتوانست به اوضاع حکومتش سروسامانی دهد . یکی از وقایعی که خوارزمشاهیان مانند بقیه حکومتها با آن روبرو بودند مسئله جانشینی بود . با اینکه جانشینان مشخص بودند ، بنابه دلایلی در این باب اختلافاتی پیش می آمد . در این اختلافات سپاه و زنان درباری نقش بسیار مهمی داشتند . بعد از مرگ ایل ارسلان همسر وی در غیبت تکش ، پسرش سلطانشاه را بر تخت نشاند و این مقدمه بیست سال مبارزه تکش با سلطانشاه شد . با مرگ تکش نیز بین سلطان محمد و برادرزاده اش هندوخان که پسر ملکشاه پسر ارشد تکش بود و برای همین خود را مستحق خوارزمشاهی می دانست ، اختلافاتی پیش آمد که با پناهنده شدن هندوخان به غوریان پای این سلسله نیز به دخالت در این موضوع کشیده شد که در آخر به نابودی غوریان انجامید . در این بین خلافت عباسی نیز به آتش این اختلافات دامن می زد . ترکان خاتون مادر سلطان محمد نیز به خاطر اینکه مادر جلال الدین کنیزی هندی بود ، با جانشینی وی مخالف بود و سلطان محمد نیز بر اثر فشار مادرش مجبور شد وی را برکنار و برادرش ازلاغ شاه را به ولی عهدی بگمارد. ولی بعد از حمله مغول سلطان محمد که تنها جلال الدین را حریف مغولان می دانست در اواخر عمر رکن الدین را برکنار و جلال الدین را به جانشینی انتخاب می کند . کلیدواژه : خوارزم ، خوارزمشاهیان ، غوریان ، تکش ، سلطانشاه ، سلطان محمد
مرضیه شریفی سید اصغر محمدآبادی
چکیده: خراسان یکی از مناطق قدیمی و حادثه خیز ایران در طول تاریخ محسوب می شود.ویژگی های خاص سیاسی،اقتصادی و فرهنگی آن منطقه این اهمیت را برای آن در طول تاریخ به دنبال داشته است. یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی خراسان لشکر کشی مسلمانان عرب به آن منطقه است.با لشکرکشی اعراب به داخل ایران سرتاسر ایران من جمله خراسان تحت نفوذ اعراب در آمد.هجوم مسلمانان عرب به سبب همراه داشتن ایدئولوژی اسلام با سایر تهاجمات به ایران متفاوت بود.بعد از فتوح اولیه ی مسلمین ، آن ها برای ادامه دادن فتوح خود در ایران شروع به مهاجرت و اسکان در شهرهای ایران به ویژه خراسان کردند که تبعات اجتماعی و سیاسی ایی به همراه داشت.در واقع اعراب به همراه خود دینی داشتند که جنبه های فرهنگی و تمدنی خراسان را تحت تأثیر خود قرار داد.اولین تأثیری که دین اسلام به دنبال داشت آشنایی خراسانیان با تعالیم اسلام و به دنبال آن مسلمان شدن تدریجی آنان و پس راندن سایر ادیانی بود که در آن منطقه حضور داشتند.علاوه بر آن تأثیراتی از نظر زبانی و فکری در آن منطقه داشت.جنبه تأثیرات تمدنی و مدنیتی که اسلام در آن منطقه گذاشت قابل توجه است،با حضور اسلام شهرها که در اواخر دوره ی ساسانیان از رونق افتاده بودند، دوباره رشد کردند.با رشد شهرها و آبادانی آن ها زمینه برای گسترش علم و دانش در خراسان فراهم شد.در ابتدا آنچه به عنوان علم در خراسان مطرح است علوم نقلی مانند علم حدیث است ولی با به قدرت رسیدن عباسیان،علاوه بر توجه به علوم نقلی،علوم عقلی نیز مورد توجه قرار گرفت که طبقه ایی از دانشمندان خراسانی به منصه ی ظهور رسیدند که نه تنها خراسان بلکه جامعه اسلامی را از علم خود بهره مند کردند.همچنین می توان حضور مسلمین را در شکل ظاهری شهرها نیز مشاهد کرد؛مساجد بسیاری در این دوره در شهرهای خراسان بنا گردید که هرچند امروزه اثری از آن ها باقی نمانده است ولی می توان نام بسیاری از آن ها را در منابع تاریخی یافت. پایان نامه ی حاضر بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه ی منابع کتابخانه ایی به بررسی تأثیر حضور مسلمانان و اسلام بر فرهنگ و تمدن خراسان بین سال های 31هجری قمری تا 232هجری قمری بپردازد. کلید واژگان:خراسان،فتح،تمدن،فرهنگ،اسلام
هیثم شیرکش اصغر فروغی ابری
بسم الله الرحمن الرحیم مساله برقراری امنیت ونظم درجوامع بشری ازدیربازموردتوجه ویژه بوده است.همه حکومتها درجهت تامین این مهم برای شهروندان خویش ازتشکیلات مختلف وگوناگون نظامی وانتظامی بهره جسته وبرقراری امنیت یکی ازابزارهای مهم مشروعیت بخشی به این دولتها ازسویی ونیز مهمترین خواسته ومطالبه مردم ازسوی دیگربوده است. باظهراسلام وشکل گیری خلافتهای اسلامی وباتوجه به نوپابودن خلافت واهمیت موضوع هسته اولیه تشکیلات اسلامی دراین حکومتهابه وجودآمد. شرطه یکی ازاین نهادها وتشکیلات انتظام بخش جوامع وتمدن اسلامی است که وظیفه برقراری نظم وامنیت درسطوح مختلف فردی واجتماعی ونیزمبارزه باجرم وجنایت واجرای حدود واحکام قضایی رابرعهده داشته است ودرطول تاریخ اسلام شاهد تغییر وتحولاتی بوده که کمتر موردبررسی وپژوهش علمی قرارگرفته است. پژوهش حاضردرپی آن است که به بررسی این نهادمهم وتغییرات صورت گرفته درآن درتطور تاریخی اش ومقایسه این نهاد باسایر نهادهای انتظامی وقضایی درجوامع اسلامی بپردازد. دراین جهت نهادشرطه ازآغازظهوراسلام تازمان سقوط عباسیان درسال 656 ه.ق ونیزحکومتهای استقلال طلب خارج ازحوزه خلافت عباسسی موردبررسی قرارگرفته است. پس ازبررسی وتفحص درمنابع این نتیجه حاصل گشت که اولا تشکیل نهادشرطه ریشه درصدراسلام دارد ودردوره امیرالمومنین علی(ع) سازمانی ویژه یافت وثانیا نهادشرطه دردوره امویان بیشتردرجهت سرکوب قیامهای داخلی تخصصی ویژه دید ودردوره عباسیان اختیارات آن علاوه برتخصصی ترشدن وتقسیم وظایف درجهت حفاظت ازهیات حاکمه وشخصیتهای بارز سیاسی به کارگرفته شد وثالثا نهادشرطه سازمانی مجزا ازنهادحسبه وشحنه بوده والبته دربرخی دوره ارتباط کاری وهمپوشانی هایی ازنظرسازمانی وانتصابات بایکدیگرداشته اند. باتوجه به موضوع موردپژوهش اساس این پایان نامه برمبنای روش تحقیق توصیفی-تحلیلی استوارگشته وشناخت اسنادومدارک دست اول ئسپس اخذاطلاعات ازآنها ونقد وبررسی محتوای آن یکی ازروشهای کسب اطلاعات دراین زمینه می باشد.
روح اله رنجبر حسین میرجعفری
ایران تاریخی طولانی دارد که تاریخ اجتماعی آن دارای پیچیدگی های بسیار است . از این رو مباحث مربوط به آن نیز با دشواری هایی روبرو است . از آن میان چگونگی دست کشیدن مغولان از کوچرویی و روی آوردن آنها به زندگی یکجانشینی در ایران است . مغولان در سرزمین اصلی خود به دلیل شرایط اقلیمی و جغرافیایی به زندگی خانه به دوشی روی آورده بودند . این شیوه زندگی طی سالیان دراز موجب عادت آنها شده بود و هر گونه اقدام در جهت یکجانشینی را به شدت رد می کردند . آنان پس از هجوم به چین ، روسیه و ایران زندگی کوچرویی خود را رها نکردند و معتقد بودند که یکجانشینی خلاف یاسای چنگیزی می باشد . با استقرار حاکمیت ایلخانان در ایران ، شیوه معیشت مغولان معضلی در جهت اعمال قدرت حکومت مرکزی شد . از یک سو شیوه معیشت مغولان منابع درآمد حکومت یعنی کشاورزی و تجارت را از بین می برد و از سوی دیگر حاکمیت افزون بر حفظ و تقویت بنیه نظامی ، خواهان برقراری شرایط مناسب و امن برای مولدان ثروت یعنی رعایای ایرانی بودند . استمرار این دو گانگی بحران های اقتصادی و سیاسی را در پی داشت . سرانجام به دلایلی چند مغولان به تدریج زندگی کوچرویی را ترک و به زندگی یکجانشینی روی آوردند . دلایل این استحاله اجتماعی را می توان در دو دسته کلی الف ) اقدامات ایلخانان مغول و ب ) اقدامات دیوانسالاران ایرانی مورد بررسی قرار داد . با استقرار حاکمیت ایلخانان بر ایران ، بازسازی شهرها آغاز گردید . آنان همچنین به ایجاد شهرهای جدید نیز اقدام کردند . سیاست های اقتصادی غازان خان به ویژه احیای اقطاع داری موجب علاقمندی مغولان به کشاورزی و سرانجام یکجانشینی شد . اقدامات عمرانی ایرانیان به ویژه دیوانسالاران و حاکمان محلی در بازسازی ایران و تغییر معیشت مغولان تأثیر داشته که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد . این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی نگرشی نو به تاریخ اجتماعی ایران دارد که می تواند الگوی مناسب برای مطالعه سایر دوره های تاریخی ایران نیز باشد . نتایج پژوهش نشان می دهد که پدیده یکجانشینی مغولان دارای علل متنوع بوده و عواملی چون همجواری با ایرانیان ، تغییر مذهب ، ضرورت های اقتصادی و شرایط جغرافیایی در استحاله معیشت مغولان تاثیر گذار بوده است .
راحله چترایی اصغر فروغی ابری
چکیده اهمیت منطقه ی خلیج فارس به عنوان یکی از مناطق استراتژیک جهان، سبب شده تا این منطقه همواره کانون توجهات بسیاری در طول تاریخ گردد. به طوری که می توان گفت، هیچ دریای دیگری بیش از خلیج فارس نیست که توجه علمای معرفه الارض، مورخین و جغرافیانویسان، باستان شناسان،سیاستمداران ومنفعت طلبان را به خود معطوف کرده باشد. با این وجود، تا مدت زمانی قبل، این منطقه ی مهم و استراتژیک از جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای مردم ایران ناشناخته بود که مهم ترین دلیل این امر را می توان عدم توجه حکومت ها نسبت به منطقه ی خلیج فارس دانست. اما در قرن بیستم میلادی، علاقه و توجهی که برخی از سیاستمداران ایرانی در جهت حفظ منافع ملّی در این منطقه از خود نشان دادند، سبب شد مردم ایران نیز تا حدودی به اهمیت حساس سیاسی و اقتصادی خلیج فارس پی ببرند. به دنبال این مسأله، از این زمان بتدریج، شاهد خلق آثاری در ایران هستیم که به طور اختصاصی و ویژه با موضوع بررسی منطقه ی خلیج فارس به رشته ی تحریر درآمده اند. اگرچه در ابتدا تعداد این گونه آثار چندان چشمگیر نبود، اما نشان دهنده رشد آگاهی و توجه ایرانیان به اهمیت این منطقه بود. درروند روبه رشد مطالعات و تحقیقات در زمینه ی خلیج فارس در قرن بیستم میلادی عواملی چون، تلاش بیگانگان برای توسعه ی نفوذ وسلطه براین منطقه، کشف ذخایرعظیم نفتی، افزایش تعداد دانشگاه ها و دانشگاهیان، ایجاد رشته-های تخصصی در حوزه ی مطالعات خلیج فارس نقش بسزایی داشتند. با شکل گیری میزان گسترده ای از مطالعات وتحقیقات در این زمینه، بررسی وضعیت تاریخنگاری خلیج فارس برای آگاهی از نیازمندی ها و ضرورت های موجود در حوزه مطالعات خلیج-فارس لازم می نماید. در این پژوهش تلاش شده تا حد امکان به سوال « وضعیت تاریخنگاری خلیج فارس در قرن بیستم میلادی در ایران چگونه بوده است؟» پاسخ داده شود. براین اساس، متون مربوط به خلیج فارس به دسته های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی تقسیم بندی شده تا در نهایت بتواند به تحلیل و بررسی محتوایی آنها بپردازد. به طورکلی، هدف ازاین پژوهش تحلیل وبررسی تاریخنگاری خلیج فارس درقرن بیستم میلادی درایران به روش توصیفی ـ تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای می باشد. واژگان کلیدی : تاریخنگاری، خلیج فارس، منابع، مطالعات وتحقیقات تاریخی
رضا دهقانی مرتضی نورانی
چکیده ندارد.
آرام سلیمانی فریدون اله یاری
چکیده ندارد.
محمد حسن بیگی اصغر فروغی ابری
چکیده ندارد.
نورالله عبداللهی فریدون اله یاری
چکیده ندارد.
علیرضا رحیمی اصغر فروغی ابری
چکیده ندارد.
هوشنگ خالدی محمد علی چلونگر
چکیده ندارد.