نام پژوهشگر: حسن حجازی
بنیامین نادری عبدالحسین کنگازیان
فرآیندهای تکتونیکی، آتشفشانی و پیشروی عمومی دریای ائوسن در اقصی نقاط ایران، رخساره های رسوبی متنوعی را ایجاد کرده است. نهشته های سنگی ائوسن در ناحیه چیمه رود (شمال غرب نطنز) در موقعیت بینابینی زون ایران مرکزی و سنندج سیرجان شامل 660 متر سنگ های آتشفشانی، مخلوط هایی از سنگ های آذرآواری- کربناته، انواع توف ها و ماسه سنگ های آواری و مخلوط کربناته- آواری می باشد. کوهزایی لارامید سبب شده که این رسوبات با یک ناپیوستگی دگرشیب روی سنگ های کرتاسه قرار بگیرند. به منظور بازسازی شرایط رسوبگذاری در این زمان، رسوبات ائوسن در یک برش مناسب در ناحیه مورد نظر مورد مطالعه قرار گرفت. بر پایه مطالعات صحرایی و با توجه به ویژگی های سنگ چینه نگاری، نهشته های ائوسن این ناحیه به 4 واحد اصلی- که بر اساس رخدادهای ناگهانی فورانی از هم جدا شده اند و هر کدام نیز دارای زیر واحد های مخصوص به خود هستند- تقسیم شد که عبارتند از: u1: آندزیت- توفیت- توف فسیل دار- سنگ آهک توده ای- ماسه سنگ های آواری نازک لایه. u2: آندزیت و توف فسیل دار توده ای. u3: آندزیت- ماسه سنگ آواری- توف فسیل دار- سنگ آهک متوسط لایه. u4: داسیت. در توصیف و رده بندی لیتوفاسیس های مورد مطالعه از مواردی مانند کانی شناسی، مشخصه های بافتی، ساختمان های رسوبی، فرم هندسی لایه ها و نوع قرارگیری لایه ها نسبت به یکدیگر و گسترش جانبی آنها نیز استفاده شده است. بر همین اساس در سنگ های ائوسن میانی ناحیه چیمه رود 5 نوع مجموعه ی رخساره ای سنگی شامل: آتشفشانی- اتوکلاستیک- پیروکلاستیک- اپی کلاستیک- آواری- مخلوط کربناته- آواری شناسایی گردید. همچنین با توجه به مطالعات آزمایشگاهی رخساره های میکروسکوپی بر اساس نوع و فراوانی دانه ها و ماتریکس به گروه های رخساره های اتوکلاستیکی، پیروکلاستیکی، رخساره های اپی کلاستیکی، رخساره های آواری و رخساره های مخلوط کربناته- آواری و آتشفشانی تقسیم شد. و بر اساس مطالعات چینه نگاری رسوبی- حادثه ایی انجام شده، بر روی توالی های ائوسن ناحیه مورد نظر سه نوع سکانس به شرح زیر شناسایی شد: 1) سکانس های (یا چرخه های) بزرگ مقیاس (large scale sequence)- 2) سکانس های متوسط مقیاس (intermediate scale sequence)- 3) سکانس های کوچک مقیاس (small scale sequence). همچنین نتایج حاصل از آزمایش ژئوشیمیاییxrf نشان می دهد که این سنگها از فعالیت های آتشفشانی مناطق جزایرقوسی و حاشیه قاره ای حاصل شده اند. مکان قرارگیری این نمونه ها در نمودار مثلثی تفکیک بازالت های قاره ای از اقیانوسی در زون جزایر قوسی و زون حاشیه قاره ای، این تفسیر را ثابت می نماید. همچنین بررسی اندازه دانه ها برای تمامی رخساره های شناسایی شده انجام گرفت و در نهایت مدل رسوبی پیشنهادی با توجه به رخساره های توربیدایتی و ولکانی کلاستیکی، اختلاط نسبی اجزاء رخساره ای و تغییر تدریجی رخساره ها به یکدیگر می توان حدس زد که حوضه از حالت رمپ به سمت شلف بدون حاشیه در تغییر بوده است. همچنین به دلیل وجود اقسام متفاوت حضور رخساره های هیبرید (آذرآواری- توربیدایتی- کربناته)، محیط رسوبگذاری مخلوط و از نوع in situ mixing بوده است.
حسن حجازی محمد شریف کریمی
امروزه دستیابی به رشد اقتصادی یکی از مهم ترین هدف های کشورها به حساب می آید. عوامل مختلفی ازجمله توسعه بازارهای مالی و فنّاوری می توانند بر رشد اقتصادی موثر هستند. اقتصاددانان معتقدند با نادیده گرفتن رابطه ی بخش مالی و پیشرفت فنّاورانه با رشد اقتصادی، درک فرایند رشد مالی ناقص خواهد بود. در این تحقیق سعی شده است که تأثیر همزمان توسعه مالی و فنّاوری بر رشد اقتصادی با استفاده از تکنیک گشتاورهای تعمیم یافته (gmm) و تأثیر جداگانه ی آن ها بر رشد اقتصادی با استفاده از روش خود توضیح برداری با وقفه های توزیعی (ardl) برای کشورهای منتخب خاورمیانه برای دوره (1376-1391)، موردبررسی قرار گیرد. همچنین جهت علیت بین متغیرها با استفاده از روش علیت گرنجر به دست آمده است. نتایج به دست آمده از روش gmm نشان می دهد که توسعه مالی و فنّاوری بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معنی داری دارند و نتایج روش ardl حاکی از تأثیر مثبت و معنی دار توسعه مالی بر رشد اقتصادی و نامشخص بودن فنّاوری بر رشد اقتصادی است. نتایج آزمون علیت نشان می دهد که یک علیت دوطرفه بین توسعه ی مالی و رشد اقتصادی وجود دارد همچنین جهت علیت از فنّاوری به رشد اقتصادی است و علیت یک طرفه از توسعه مالی به تکنولوژی وجود دارد.
گیلدا اسلامی حسن حجازی
لیشمانیوز، طیفی از بیماریهای بالینی مختلف است که توسط گونه های جنس leishmania ایجاد می شود. حداقل 20 گونه از این جنس می تواند توسط پشه های خاکی به انسان، میزبانان مختلف اهلی و وحشی منتقل شود و ایجاد لیشمانیوز جلدی، منتشره، جلدی - مخاطی و احشایی بنماید. عامل لیشمانیوز جلدی یا سالک در ایران، گونه های l.tropica و l.major می باشد.با توجه به اهمیت بیماری لیشمانیوز و اندمیک بودن آن در بیش از 80 کشور جهان، who این بیماری را جزو بیماریهای با اولویت از نظر کنترل و مبارزه منظور نموده است. از جمله این برنامه ها درمان قاطع افراد گرفتا به منظور کاستن از الام و عوارض اجتماعی - روانی بیماری و نیز در مورد انواعی که انسان خود مخزن بیماری محسوب می شود که کنترل و پیشگیری از انتشار بیماری می باشد. نظر به مجهول بودن اپتیمم روش درمان بیماری در سالیان گذشته مطالعات مختلفی از سوی محققین در جریان بودن است. در این مطالعه از القا جریان مستقیم الکتریسیته به منظور بررسی تاثیر کشندگی ولتاژهای متفاوت آن بر پروماستیگوتهای محیط کشت و نیز درمان موشهای آلوده به لیشمانیوز جلدی با همین روش استفاده گردیده است.هدف از این مطالعه ابداع روش درمانی موثر با دوره درمانی قابل قبول و حداقل تاثیر معدل با داروهای شیمیای در مدل آزمایشگاهی بوده است. این روش در صورت تاثیر قاطع می تواند علاوه بر درمان بیماری موجب حذف عوارض و هزینه های درمان با ترکیبات سمی آنتی موان گردد. برای دستیابی به این امر مراحل لگاریتمی و ثابت پرماستیگوتهای انگل leshmania حاصل از کشت در معرض جریان مستقیم الکتریسیته با ولتاژ 3 و 6 و 9 و 12 دریافتی از منبع تغذیه قرار گرفتند قابل ذکر است که گروههای کنترل پروماستیگوتهای فاز ایستا و فاز لگاریتیم تحت تاثیر هیچگونه آزمایشی قرار نگرفتند.هم چنین در مدل حیوانی موشها balb/c و موشهای سوری مبتلا به لیشمانیوز جلدی ناشی از l.major (mrho/ir/75/er) در ناحیه قاعده دم، به مدت 3 هفته، هر هفته 2 بار و هر روز 10 دقیقه تحت تثیر جریان مستقیم الکتریسیته با ولتاژ 3 دریافتی از منبع تغذیه قرار داده شدند. برای اطمینان از نتایج حاصله، مطالعه در هر مرحله از مراحل vitro و vivo چندین بار تکرار شد. برای هر دو نژاد حیوان مورد تجربه گروه شاهد بدون درمان در نظر گرفته شد.در این بررسی مشخص شد که ولتاژ 3 دریافتی از منبع تغذیه به مدت 35 دقیقه و ولتاژهای 6 و 9 و 12 دریافتی از منبع تغذیه در مدت کمتر از 10 دقیقه می توان زایل شدن حیات پروماستیگوتهای انگل در شرایط vitro شود. هم چنین در مدل حیوانی هردو گروه از موشها، قبل از پایان سه هفته بهبودکامل یافتند در صورتیکه گروه کنترل موشهای balb/c پس از 4 ماه مردند و گروه کنترل موشهای سوری پس از 5 هفته التیام یافتند البته در موشهای balb/c حدود سه هفته پس از قطع دوره درمان، عود بیماری مشاهده شد در صورتیکه در موشهای سوری بازگشت بمیاری مشاهده نگردید. آنالیز نتایج با استفاده از تست آماری t-test در مقایسه با گروه کنترل که واحد زخم لیشمانیوز جلدی بودند و تحت تاثیر هیچ گونه روش درمانی قرار نگرفتند تفاوت معنی داری (p<0/05) را از نظر تاثیر این روش درمان نشان داد.با توجه به نتایج جاصل از مراحل vitro و vivo، دو فرضیه فعال شدن مکانیسم بهبود زخم و نیز کشته شدند انگلها تحت اعمال این روش بصورت توام مطرح می گردد.