نام پژوهشگر: امیر سهرابی
امیر سهرابی رحیم عابدی
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر استراتژی مالی بر عملکرد مالی بر مبنای ارزش بازار شرکت¬های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می¬باشد. در این پژوهش استراتژی¬های مالی بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک (srp) مطرح می¬شوند. نقاط مرجع استراتژیک مالی، تصمیمات مالی را در یک فضای دو بُعدی یا ماتریس دو در دو مطرح می¬کند. این دو بُعد شامل ریسک کلی و بازده کلی می¬باشند، ریسک کلی در محور طولی و بازده کلی در محور عرضی قرار داشته و از ترکیب این دو بُعد، چهار گون? اصلی استراتژی مالی حاصل می¬شود که عبارتند از: ?) استراتژی ریسک¬گریزی ?) استراتژی میانهرو متمایل به ریسک¬گریزی ?) استراتژی میانه¬رو متمایل به ریسک¬پذیری ?) استراتژی ریسک¬پذیری. روش این تحقیق بر مبنای نتیجه از نوع کاربردی، بر مبنای هدف از نوع توصیفی- تبیینی، بر مبنای نوع داده-های مورد استفاده از نوع کمّی- کیفی، بر مبنای میزان کنترل محقق، غیر آزمایشی و بر مبنای روش تحقیق، پیمایشی می¬باشد. جامعه آماری شرکت¬های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال¬های ????تا ???? است. براساس اطلاعات موجود در بورس اوراق بهادار تهران تعداد شرکت¬های حاضر در بورس در سال¬های مورد بررسی ??? شرکت بوده است. با استفاده از روش غربالی (هدفمند)، از بین این شرکت¬ها تعداد ??? شرکت در ?? صنعت به عنوان نمونه آماری انتخاب شده¬اند. جهت استخراج و شناسایی استراتژی مالی از بانک¬های اطلاعاتی بورس (seo، rids، کدال)، نرم افزار اطلاعاتی «ره¬آورد نوین» و صورت¬های مالی حسابرسی شده استفاده شده است. از روش¬های آمار تحلیلی پارامتریک مانند آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی lsd و dunnett، آزمون t مستقل و از روش¬های آمار تحلیلی ناپارامتریک چون آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون کروسکال- والیس و آزمون من- ویتنی در نرم افزار spss جهت تحلیل داده-ها استفاده شده است. نتایج نشان می¬دهد استراتژی¬های مالی موجب تفاوت در عملکرد مالی بر مبنای ارزش بازار می¬شوند و همچنین شرکت¬هایی که استراتژی ریسک¬پذیری و استراتژی میانه¬رو متمایل به ریسک¬پذیری را بکار گرفته¬اند دارای میانگین عملکرد بالاتری نسبت به شرکت¬های هستند که از استراتژی ریسک¬گریزی و استراتژی میانه¬رو متمایل به ریسک¬گریزی استفاده کرده¬اند.
امیر سهرابی حسن فراتی
در این پژوهش با بررسی دو سیستم اورگانیک و سیستم سایبرنتیک سعی در بررسی روند و چگونگی انتقال از سیستم اورگانیک به سیستم های سایبرنتیک در صنعت ایران پرداخته شده است که با بررسی این روند در چهار دوره ی زمانی صورت گرفته است . منابع قدرت تحت مجموعه یک سیستم قابل تبیین بوده تا بتوان نحوه تعامل قدرت را با سایر منابع قدرت موردبررسی قرارداد. لذا شناخت سیستمها و اجزای تشکیل دهنده ی آن جهت تبیین منابع قدرت ضروری است. در این راستا تصریح می شود که در حوزه ی تئوری سیستمها، طیف سیستمها از مکانیکی تا ارگانیکی، سایبرنتیکی تا بیولوژیکی و اکولوژیکی گسترده است. اکنون نظام حکومتی ایران، از سیستم های ارگانیکی در حوزه ی منـابع پنج گانه ی قدرت (سیاست- اقتصاد- فرهنگ- دفاعی و اجتماعی) بهره می برد. شرایط جهانی به سرعت به سمت انتقال از سیستم های ارگانیکی به سایبرنتیکی درحرکت است. حرکت به سمت سیستم های سایبرنتیکی تغییر در حوزه ی منابع قدرت را در پی خواهد داشت. تغییر از منابع پنج گانه به منابع دوگانه ی اطلاعات و انرژی در این شرایط صورت می گیرد. به طور کلی در این پژوهش مسئله این است که روند انتقال از سیستم های ارگانیکی به سایبرنتیکی چگونه بوده و این روند در صنعت ایران به چه نحوی رخ داده است.