نام پژوهشگر: علی منافی

بررسی اثر آراشیدونیک اسید بر بیان فاکتور رشد اندوتلیال رگی (vegf) در سلول های بنیادی مزانشیمی بافت چربی انسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک وزیست فناوری 1391
  سعید توکلی فر   عبدالخالق دیزجی

سلولهای بنیادی مزانشیمی علاوه بر دخالت در بازسازی اندام های مختلف در بدن و نقشی که در داخل بدن در این زمینه بازی می کنند، به دلیل توان تمایزشان به انواع مختلف سلولی نظیر سلولهای کندروسیت، میوسیت، استئوسیت، فیبروبلاست، آستروسیت و غیره و همچنین به این دلیل که می توان آنها را از خود شخص بزرگسال بدست آورد در بحث مهندسی بافت مورد توجه فراوان قرار گرفته اند. در مهندسی بافت یکی از چالشهای همیشگی ایجاد رگزایی مناسب در سازه ی بافتی می باشد. این در حالی است که توان سلولهای بنیادی مزانشیمی در تولید فاکتورهای رگزا نظیر vegf نشان داده شده است. همچنین مطالعات نشان دهنده ی کمک سلولهای بنیادی مزانشیمی به رگزایی تومورها می باشد. به گونه ای که جذب این سلولها به منطقه ی توموری و ترشح فاکتورهای رگزایی توسط این سلولها می تواند باعث تسریع روند رگزایی در تومورها شود. در نتیجه عوامل تنظیم کننده ی تولید فاکتورهای رگزایی در سلولهای بنیادی مزانشیمی می توانند هم در مهندسی بافت و هم در بحث سرطان ها حائز اهمیت باشند. آراشیدونیک اسید یکی از اسیدهای چرب طبیعی موجود در بدن انسان است که به این دلیل که نمی تواند از پایه در سلولهای انسانی سنتز شود، بیشترین مقدار آن از لینولئیک اسید مشتق می شود که لینولئیک اسید هم تنها از منابع غذایی بدست می آید. مطالعات متعدد بیانگر تا?ثیر آراشیدونیک اسید و متابولیت های آن بر افزایش تولید فاکتورهای رگزایی در انواع مختلف سلولها نظیر سلولهای سرطانی ، سلولهای اندوتلیال انسان و سلولهای بنیادی جنینی موش می باشد. در این مطالعه اثر آراشیدونیک اسید بر میزان فاکتورهای رگزایی در سلولهای بنیادی مزانشیمی انسان بررسی شده است. برای این منظور سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت چربی انسانی از طریق هضم بافت چربی توسط آنزیم کلاژناز تیپ یک و انجام سانتریفیوژ جدا گشته و در محیط dmem حاوی 20% از fbs کشت داده شدند. خلوص کشت ها توسط ایمونوسیتوشیمی و با استفاده از آنتی بادی monoclonal mouse anti-human vimentin بررسی شد و خلوص سلولهای 99% برآورد گردید. سلولهای بنیادی مزانشیمی با آراشیدونیک اسید (غلظت های 1?m, 2.5?m, 5?m, 25?m, 100?m) در محیط جدید حاوی 10% از fbs و بسته به نوع تست در زمان های 24 و 48 ساعت تیمار شدند. با استفاده از تست های real-time rt-pcr و vegf elisa نشان داده شد که بطور کلی غلظت 25?m آراشیدونیک اسید بهترین تا?ثیر را بر روی افزایش فاکتورهای رگزا شامل vegf-a، flk-1 و mmp-9 دارد. همچنین با استفاده از تست scratching تا?ثیر مثبت 25?m آراشیدونیک اسید بر تکثیر این سلولها نشان داده شد. هرچند که تست mtt بیانگر چنین اثر گذاری نبود اما به هر حال نتایج تست mtt نشان دهنده ی عدم سمیت غلظت های مورد استفاده بود. چراکه کاهش قابل توجهی نیز در تعداد سلولهای نمونه های تیمار نسبت به نمونه ی کنترل دیده نشد. در نتیجه این پژوهش نشان داد که آراشیدونیک اسید با افزایش فاکتورهای رگزا در سلولهای بنیادی مزانشیمی می تواند به عنوان عاملی مفید در بحث رگزایی در مهندسی بافت و به عنوان عاملی مضر در بحث رگزایی تومورهای سرطانی ایفای نقش کند.

سنتز و بررسی کوپلیمر سه دسته ای به روش پلیمریزاسیون آنیونی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور 1384
  علی منافی   عبدالحسین مسعودی

چکیده ندارد.

اندازه گیری کارآیی فنی در صنعت سیمان و بررسی عوامل موثر بر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم 1377
  علی منافی   ابوالقاسم هاشمی

یکی از مشکلات کشور جهان سوم و به تبع آن ایران پایین بودن سطح تولید در این کشورهاست ، از دلایل متعدد آن می توان به عدم استفاده بهینه از عوامل تولید به ویژه نیروی کار و سرمایه اشاره نمود. صنعت سیمان بعلت موارد مصرف آن در سایر بخشهای اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . زیرا موتور اقتصاد ایران را پس از صنایع استخراجی مثل نفت صنایع استحداثی می چرخاند که خود این به شدت متاثر از صنعت سیمان می باشد. در این بررسی ضمن مطالعه صنعت سیمان کارایی فنی کارخانه های سیمان نیز محاسبه شده است و اثر ساختار مالکیتی کارخانه های سیمان در کارایی فنی آنها مورد توجه قرار گرفته است . در این راستا ضمن تقسیم مالکیت (سهامداران) این کارخانجات به سه گروه، اثر هر کدام از این گروههای سهامدار بر کارایی فنی مورد بررسی قرار گرفته است . همچنین تفاوت هر یک از گروههای فوق الذکر در اثرگذاری بر کارایی فنی بررسی شده است و نهایتا آنچه از این بررسی مستفاد می شود اینستکه از نظر تاثیر کارایی فنی اختلافی بین سهامداران خصوصی نوع دوم و دولتی وجود ندارد، به عبارت دیگر هر چند این دو گروه از نظر ماهیت قانونی متفاوتند ولی از نظر تاثیر بر کارایی فنی کارخانه ها بین این دو گروه تفاوتی مشهود نیست . نتیجه دیگر اینکه سهامداران خصوصی نوع اول در همه کارخانه ها سهامدار جزء بوده و قادر به تحت تاثیر قرار دادن کارایی فنی کارخانه ها نمی باشد. در این تحقیق در جهت فراهم نمودن یک مرجع هر چند کلی در رابطه با روشهای مختلف اندازه گیری کارایی فنی با استفاده از تابع تولید، ضمن توضیح هر کدام از روشهای مربوطه، کارایی فنی کارخانه ها به دو روش مختلف محاسبه شده است . نتایج حاکی از آنست که اگر چه مقدار کارایی فنی کارخانه ها با روش انتخابی ارتباط دارد ولی در کل رتبه بنگاه از نظر کارایی فنی مستقل از روش محاسبه آن است .