نام پژوهشگر: محسن ثالثی
سمانه مرشدی محسن ثالثی
هدف از پژوهش حاضر مقایسه خصوصیات آنتروپومتری و آمادگی جسمانی بازیکنان نخبه هندبال ایران و بازیکنان نخبه جهان بود. بدین منظور خصوصیات آنتروپومتری و آمادگی جسمانی 80 نفر از بازیکنان حاضر در لیگ دسته یک ایران مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات آنتروپومتری شامل اندازه گیری قد، قد نشسته، وزن، درصد چربی بدن، ارتفاع دست برتر و پهنای دست برتر و عوامل آمادگی جسمانی شامل تست آزمون سرخوردن جهت تعیین چابکی، اندازه گیری پرش عمودی و تست آزمون 5 پرش جهت تعیین توان و دوی سرعت 10×5 اندازه گیری شدند. جهت تعیین تفاوت معناداری متغیرها نیز از آزمون تی تست تک نمونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین همه خصوصیات آنتروپومتری و آمادگی جسمانی بین هندبالیست های ایران و جهان وجود دارد. به طوری که بازیکنان ایران در همه فاکتورها بجز چابکی از بازیکنان جهان در سطح پایین تری قرار دارند. علت چابکی بهتر بازیکنان ایرانی را نیز می توان به قد کوتاه تر و وزن کمتر آنها نسبت داد. در مجموع به نظر می رسد برای موفقیت بازیکنان ایرانی در رشته هندبال و رسیدن ورزشکاران این رشته به جایگاه جهانی نیاز به استعداد یابی در این رشته و یافتن و پرورش ورزشکارانی مطابق با استاندارد های جهانی است.
زهره فولاد محسن ثالثی
چکیده ندارد.
رحمان زعیمی فشانی مریم کوشکی جهرمی
چکیده رابطه ی بین شاخص های آمادگی جسمانی با توانایی تکرار دوهای سرعتی در مردان فوتبالیست به کوشش رحمان زعیمی فشانی هدف از انجام این تحقیق ، ارزیابی رابطه ی بین شاخص های آمادگی جسمانی شامل توان هوازی و بی هوازی , قدرت و استقامت عضله چهار سر و توانایی تکرار دوهای سرعتی در مردان فوتبالیست بود . آزمودنی های این تحقیق شامل 33 بازیکن منتخب فوتبال مرد با میانگین )قد 25/6± 76/174 سانتی متر ، وزن 93/5 ±64/65 کیلو گرم و سن 98/ ± 03/22 سال ( بودند که به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند . متغیرهای تحقیق شامل توان بی هوازی با روش وینگیت ، توان هوازی با روش آستراند ، استقامت عضلات چهارسر با دینامومتر ، قدرت عضلات چهار سر با دینامومتر و آزمون تکرار سرعت با روش rsa اندازه گیری شد. از روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که رابطه ی منفی و معنی داری بین توان هوازی ، توان بی هوازی ، قدرت عضلات چهارسر و مجموع زمان تکرار دوهای سرعتی وجود دارد (p<0.05) ، در حالی که بین استقامت عضلات چهارسر و مجموع زمان تکرار دوهای سرعتی رابطه ی معنی داری یافت نشد (p>0.05 ) . بین توان هوازی ، توان بی هوازی و شاخص افت سرعت در تکرار دوهای سرعتی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود داشت (p<0.05) ، در حالی که بین قدرت عضلات چهارسر ، استقامت عضلات چهارسر و شاخص افت سرعت در تکرار دوهای سرعتی رابطه ی معنی داری یافت نشد (p>0.05 ) . نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که به ترتیب اولویت توان هوازی و توان بی هوازی به عنوان بهترین پیش بینی کننده های مجموع زمان تکرار دوهای سرعتی و شاخص افت سرعت در تکرار دوهای سرعتی می باشند . کلیدواژه ها : توانایی تکرار دوهای سرعتی ( rsa ) ، توان هوازی ، توان بی هوازی ، قدرت عضلانی ، استقامت عضلانی
فیروز سلطانی فرهاد دریانوش
چکیده بررسی تأثیر تمرین هوازی با شدت بالا بر ویسفاتین و لیپوپروتئین های پلاسما در رت های ماده نژاد اسپراگوداولی به کوشش فیروز سلطانی هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیرات 8 هفته تمرین هوازی با شدت بالا بر ویسفاتین و لیپوپروتئین های پلاسما در رت های ماده نژاد اسپراگوداولی بود. بدین منظور تعداد 30 سر رت ماده نژاد اسپراگوداولی با میانگین سنی 2 ماه و وزن 20 ±220 گرم از آزمایشگاه حیوانات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، به طور تصادفی انتخاب شد. آزمودنی ها به دو گروه کنترل (15=n) و تمرین (15=n) تقسیم شدند و به مدت 8 هفته برنامه تمرین را انجام دادند. برنامه تمرینی 5 جلسه در هفته و با سرعت 10 تا 17 کیلومتر در دقیقه، شیب 5 تا 15 درجه و مدت 15 تا 60 دقیقه اجرا شد. سپس 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین با بیهوش کردن رت ها و گرفتن خون از قلب، نمونه های خونی برای بررسی میزان هورمون ویسفاتین و لیپوپروتئین ها مورد استفاده قرار گرفتند. جهت محاسبه میانگین و انحراف استاندارد از آمار توصیفی، و برای بررسی معنادار بودن اختلاف موجود بین گروه ها از آزمون t مستقل استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss 16 و در سطح معناداری 05/0=? تحلیل شدند. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد: تمرین هوازی با شدت بالا کاهش معنادار ویسفاتین را در پی دارد. همچنین میانگین ldl و vldl پس از تمرین کاهش معناداری داشتند، اما سطح hdl تغییر معناداری را نشان نداد. در نهایت، همبستگی معناداری بین ویسفاتین و لیپوپروتئین های پلاسما در تحقیق حاضر مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد که تمرین هوازی همراه با کاهش وزن می تواند سطوح ویسفاتین پلاسما را کاهش دهد.
محبوبه رنگرزطباطبایی محسن ثالثی
هدف از این تحقیق مقایسه سطوح پلاسمایی بتا اندورفین و ادراک درد ورزشکاران دختر شهر شیراز پس از یک جلسه تمرین هوازی در آب و خشکی است. بدین منظور??دختر والیبالیست (با حداقل سه سال سابقه فعالیت مداوم و میانگین سنی 1?/4±52/?? سال، وزن 29/5±44/?? کیلوگرم و قد 86/4±59/?70 سانتی متر)، بصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آستانه ادراک درد و نمونه گیری خونی از سیاهرگ بازویی قبل، بلافاصله و ?? دقیقه پس از فعالیت هوازی طی دو جلسه فعالیت در محیط آب و خشکی، اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش آماری اندازه گیری های مکرر، و برای تعیین جفت مقایسه ها از آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. همچنین جهت مقایسه نتایج درد و محیط آب و خشکی، پس از محاسبه نمرات افزوده، با استفاده از آزمون تی همبسته سطح بتا اندورفین و ادراک درد آزمودنی ها (حاصل از نمرات افزوده) برای مراحل پس آزمون و پیگیری مقایسه و تحلیل شد. طبق نتایج بدست آمده بین میزان بتا اندورفین و ادراک درد، قبل و بعد از فعالیت تفاوت معنی دار وجود داشت، بطوری که تمرین هوازی منجر به افزایش معنادار بتا اندورفین و نیز ادراک درد در هر دو محیط شد (????/?=p). میزان بتا اندورفین خون دختران ورزشکار پس از تمرین هوازی در آب، در مقایسه خشکی به طور معناداری کمتر بود. این بدان معناست که تمرین هوازی در خشکی در مقایسه با تمرین در آب، اثر بیشتری روی افزایش بتا اندورفین پلاسما دارد. این تفاوت به طورمعناداری در مرحله پیگیری نیز مشاهده شد (??/?=p). علاوه براین، میزان ادراک درد در شرایط پس از تمرین هوازی درآب، با شرایط مشابه در خشکی تفاوت معناداری وجود نداشت(?4/?=p). در مرحله پیگیری نیز در مقایسه تمرین هوازی در موقعیت های مختلف نیز تفاوت معناداری در میزان ادراک درد مشاهده نشد (0/56=p). بطورکلی بتا اندورفین پلاسما و ادراک درد پس از فعالیت هوازی در محیط آب و خشکی افزایش می یابد و بنظر می رسد، تغییرات در ادراک درد ناشی از تمرین هوازی، مستقل از محیط فعالیت است، اما در مورد تغییرات بتا اندورفین ناشی از تمرین، اثرات محیط فعالیت معنادار است.
رحمت اله میربلوچ محسن ثالثی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی درمانده ساز بر هورمون هپسیدین،آهن،فریتین و هموگلوبین دختران ورزشکار بود. بر این اساس 30 دختر ورزشکار شهر شیراز با میانگین سن سال، قد سانتی متر، وزن کیلوگرم؛ شاخص توده بدن کیلو گرم بر متر مربع و سابقه ورزشی سال داوطلب شرکت در تحقیق شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. نمونه های خونی آزمودنی ها در حالت ناشتا قبل، بلافاصله، 3 و 24 ساعت بعد از تمرین ورزشی گرفته شد. سپس در یک فعالیت ورزشی درمانده ساز بر روی تردمیل شرکت کردند. نتایج با استفاده از روش آماری، تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر به صورت ترکیبی و نرم افزار تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که هورمون هپسیدین پس از فعالیت در گروه ورزش افزایش معناداری یافت و بیشترین مقادیر آن نیز در 3 ساعت پس از فعالیت مشاهده شد. آهن، فریتین و هموگلوبین نیز پس از فعالیت افزایش معنی دار یافتند. اما مقادیر هموگلوبین 3 ساعت پس از ورزش به مقادیر کمتر از پیش آزمون کاهش یافت. در مجموع می توان اذعان داشت که یک جلسه فعالیت ورزشی در مانده ساز می تواند باعث افزایش هورمون تنظیم کننده آهن شود که بر مکانیزم های هموستاز این فاکتور اساسی تاثیر می گذارد.
مرضیه فرزاد مریم کوشکی
هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد ترامپولین کاران مرد نخبه بر اساس قابلیت های جسمانی و روانی منتخب در رده های سنی مختلف بود. به این منظور، 45 ورزشکار مرد با میانگین سن 86/2±17/14 سال، سابقه ورزشی 64/3±22/7 سال و سابقه رقابتی 44/2±31/3 سال که در مرداد ماه سال 1391 در اردوهای آماده سازی بازی های آسیایی 2014 تیم ملّی ترامپولین در چهار رده سنی نونهالان (11 و 12 سال)، نوجوانان (13 و 14 سال)، جوانان (15 تا 17 سال) و بزرگسالان (18 سال <) حاضر بودند به صورت هدفمند به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق شامل 24 شاخص ترکیب بدن، 20 عامل آمادگی جسمانی و 16 متغیر مربوط به آمادگی روانی بودند که با استفاده از روش ها و ابزار استاندارد مورد سنجش قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه های تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در سطح اطمینان 95 درصد بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین متغیرهای مورد مطالعه، تنها ارتباط قدرت عضلات کمربند شانه ای (294/0 = r)، توان هوازی (351/0 = r)، توان بی هوازی حداقل نسبی (256/0 = r)، اعتماد به نفس (359/0 = r)، تمرکز (316/0 = r)، بازیافت تمرکز (394/0 = r)، متوسط مهارت های روانی- شناختی (304/0 = r) و متوسط کل مهارت های روانی (307/0 = r) با عملکرد ترامپولین-کاران مرد نخبه از لحاظ آماری معنادار است و در سایر موارد، روابط به دست آمده از لحاظ آماری معنادار نبود (05/0 < p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اعتماد به نفس (522/0=?) و بازیافت تمرکز (377/0=?) تعیین کننده های معنادار عملکرد هستند که در مجموع 7/26 درصد از واریانس سطح عملکرد رقابتی ترامپولین کاران مرد نخبه را توضیح می دهند. یافته های تحقیق پشنهاد می کند که در سطح بالای رقابتی رشته ترامپولین، عوامل روان شناختی (به ویژه اعتماد به نفس و بازیافت تمرکز) نقش تعیین کننده تری در مقایسه با عوامل جسمانی برعهده دارند که لازم است در برنامه های آماده سازی ترامپولین کاران مرد نخبه مد نظر قرار گیرد.
پری ناز پرهیزگاری فرهاد دریانوش
چکیده تاثیر چهار هفته مصرف مکمل ال- سیترولین و فعالیت ورزشی بر اوج توان بی-هوازی، میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی در دختران فوتسالیست به کوشش پری ناز پرهیزگاری مقدمه: سیترولین، یک اسید آمینه ی غیرضروری است که به عنوان یک واسطه ی کلیدی در چرخه ی اوره، به همراه اورنیتین و آرژنین به دفع آمونیاک کمک می کند. هدف: هدف از انجام این تحقیق، بررسی تاثیر چهار هفته مصرف مکمل ال- سیترولین و فعالیت ورزشی بر اوج توان بی هوازی، میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی در دختران فوتسالیست بود. روش کار: 30 دختر فوتسالیست شهر شیراز به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (مکمل) و کنترل (دارونما) تقسیم شدند. هر دو گروه آزمودنی به مدت چهار هفته و هفته ای سه روز، فعالیت ورزشی بر مبنای تمرینات فوتسال انجام می دادند. برنامه ی تمرینی شامل گرم کردن، تمرینات تخصصی و سرد کردن بود. گرم کردن شامل 5 دقیقه دویدن آرام، نرمش و چهار دوی سرعتی اینتروال می شد. برنامه ی تخصصی در هر جلسه تفاوت داشت اما در کل، این قسمت از برنامه شامل بازی با توپ، تمرین تاکتیک ها و انجام 15 دقیقه (در هر جلسه، سه دقیقه اضافه می شد) بازی فوتسال بود. در قسمت سرد کردن، بازیکنان چهار دوی سرعتی اینتروال، نرمش و سپس حرکات کششی انجام می دادند. در این مدت به آزمودنی های گروه مکمل، روزی دو عدد کپسول ال- سیترولین 2000 میلی گرم و به آزمودنی های گروه دارونما، روزی دو عدد کپسول دارونما داده می شد. برای اندازه گیری اوج و میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی آزمودنی ها، از آزمون رست استفاده شد. آزمون رست در دو نوبت (دو روز پیش از شروع تمرینات و دو روز پس از پایان تمرینات) به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و قبل از هر نوبت، از آزمودنی ها وزن کشی به عمل آمد. انداز ه گیری وزن در پیش و پس آزمون، در یک زمان یکسان صورت گرفت (4 بعد از ظهر). همچنین آزمون رست نیز در زمان های مشابه برای پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. پس از ثبت نتایج دو گروه، ارقام بدست آمده در فرمول قرار داده شد و اوج توان بی هوازی (بالاترین توان به دست آمده)، میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی محاسبه گردید. برای تعیین میانگین و انحراف معیار از آمار توصیفی و برای بررسی تفاوت بین گروه ها از آزمون t مستقل استفاده شد. جهت محاسبه آماره ها و آزمون ها از نرم افزارspss 16 و جهت رسم نمودارها از نرم افزار graph pad استفاده شد. نتایج: در پایان تحقیق مشخص گردید اوج توان بی هوازی گروه مکمل (07/742 وات) بیش تر از گروه دارونما (47/549) می باشد و این تفاوت معنادار است (003/0 > p). همچنین مشخص گردید تفاوت معناداری بین تغییرات میانگین توان بی هوازی در گروه مکمل (610 وات) و گروه دارونما (40/401 وات) وجود دارد (0001/0 > p). در نهایت مشخص گردید شاخص خستگی در گروه مکمل (82/7) بیش تر از گروه کنترل (50/7) می باشد اما این تفاوت معنادار نیست (05/0 < 80/0= p). بحث و نتیجه گیری: در پایان این تحقیق مشخص شد که چهار هفته مصرف مکمل ال- سیترولین می تواند باعث افزایش قابل توجهی در اوج و میانگین توان بی هوازی شود. اما تاثیر معناداری روی شاخص خستگی ندارد.
سارا حسن لی مریم کوشکی جهرمی
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر 8 هفته استرس روانی و تمرین هوازی بر تغییرات اینترلوکین- 4 واینترفرون – گاما در موش های نر نژاد اسپراگوداولی بود. بدین منظور60 سر رت بطور تصادفی به چهار گروه مساوی گروه کنترل(c)، گروه استرس روانی(ps)، گروه تمرین هوازی(t) و گروه استرس روانی + تمرین(ps+t) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل تمرین هوازی از نوع فزاینده و برنامه استرس روانی شامل القا استرس از نوع دیداری، شنیداری و بویایی بود که 5 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته اجرا گردید. نمونه های خونی قبل از شروع برنامه آزمون، بلافاصله و 72 ساعت پس از آزمون جمع آوری گردید. جهت ارزیابی اطلاعات از آزمون های آماری تحلیل واریانس مختلط و اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی l.s.d درسطح معنی داری 05/0 ? p استفاده شد. طبق نتایج بدست آمده تفاوت معناداری در سطوح سرمی il-4 ،ifn-? و ifn-? /il-4 در میان گروه های مورد بررسی وجود نداشت. درصورتیکه، در گروه استرس روانی+تمرین هوازی بلافاصله پس از آخرین جلسه تمرین مقدار ifn-? بطور معنی داری کاهش یافت، اما در گروه تمرین هوازی، 72 ساعت بعد از تمرین افزایش معناداری نشان داد. غلظت هاس سرمی il-4 نسبت به قبل و بعد از استرس روانی و تمرین هوازی تغییری نکرد، اما در گروه استرس روانی + تمرین هوازی در شرایط 72 ساعت پس از آخرین جلسه نسبت به شرایط پیش از آزمون بطور معناداری افزایش یافت. بطور کلی بنظر می رسد که استرس روانی و تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار ifn-? بلافاصله پس از آزمون و افزایش معنادار آن در 72 ساعت بعد می شود و همچنین الگوی حرکتی و استرس منجر به از بین رفتن تعادل th1/ th2 بدن و آسیب عضله اسکلتی نمی شود.
سولماز قادرپناه مریم کوشکی جهرمی
بررسی تأثیر یک دوره شنای هوازی در استخر تصفیه شده با کلر و ازن بر پاسخ آنتی اکسیدانهای خون دختران شناگر هدف تحقیق حاضر بررسی میزان پاسخ سیستم آنتی اکیسیدانها که شامل ترانسفرین ، آلبومین ، سوپراکسیدازدیسموتاز ، هاپتوگلوبین و اسید اسکوربیک به یک دوره تمرین هوازی شنا در استخر ضدعفونی شده با کلر و ازن در شناگران دختر بود. بدین منظور 21 شناگر دختر با میانگین سن 20 تا 35 سال ، میانگین قد 00/7 ± 160 ، میانگین وزن 05/8 ± 53/63 کیلوگرم ، دارای شرایط لازم و سلامتی کامل به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت داشتند . طی دو جلسه با فاصله ی یک هفته آزمودنی ها به اجرای یک ساعت تمرین شنای هوازی در استخر ضدعفونی شده با کلر و ازن به طور جداگانه پرداختند. قبل و بعد از اجرای آزمون در هر دو استخر خون گیری از آزمودنی ها انجام شد . برنامه آزمون شامل یک ساعت تمرین هوازی شنای کرال سینه با 50-60 سرعت بیشینه بود. جهت ارزیابی اطلاعات از روش آماری تحلیل واریانس مختلط درون ـ بین آزمودنی و t مستقل و همبسته استفاده شد . طبق نتایج بدست آمده تفاوت معنادار در پاسخ فاکتورهای ترانسفرین، هاپتوگلوبین و آلبومین شناگران در استخر کلر و ازن مشاهده شد و دردیگر فاکتورها شامل اسید اسکوربیک و سوپراکسیدازدیسموتاز تفاوت معناداری مشاهده نشد . با توجه به نتایج شنا در استخر کلر موجب تولید آنتی اکسیدان های بیشتری در مقایسه با استخر ازن گردید.
زهرا خوش نشین قشقایی محسن ثالثی
هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر دو نوع تمرین هوازی و مقاومتی بر گلوبولین متصل به هورمون جنسی، هورمون رشد شبه انسولین-1 و لیپوپروتئین های سرم بیماران مبتلا به سرطان سینه بعد از هشت هفته فعالیت ورزشی بود. بدین منظور 36 زن مبتلا به سرطان سینه که جراحی شده بودند و شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و در حال حاضر تحت دارودرمانی بودند، به سه گروه 12 نفره (هوازی، مقاومتی و کنترل) تقسیم شدند. گروه های تمرین به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته به مدت 90-60 دقیقه در هر جلسه طبق برنامه مشخص به ورزش پرداختند. در این مدت گروه کنترل در هیچ فعالیت ورزشی منظم شرکت نداشت. نمونه-گیری خونی از سیاهرگ بازویی قبل و بعد از هشت هفته از کلیه آزمودنی ها انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش آزمون تحلیل واریانس یک طرفه انجام گرفت و در صورت معنی دار بودن از آزمون تعقیبی توکی برای تعیین محل اختلاف استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده بین میزان shbg، ldl و کلسترول قبل و بعد از هشت هفته فعالیت ورزشی تفاوت معنی دار وجود داشت، به طوری که تمرین هوازی منجر به افزایش معنادار shbg (01/0=p) و کاهش ldl (04/0=p) و کلسترول(03/=p 0) شد. همچنین فعالیت ورزشی موجب کاهش معنادار وزن (001/0=p) در آزمودنی های هر دو گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد. در میزان 1- igf، tg و hdl بعد از فعالیت ورزشی تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مجموع نتایج تحقیق نشان دادند که فعالیت های ورزشی به ویژه به صورت هوازی بر عوامل موثر بر سرطان سینه تاثیر مثبت دارند و می توانند در کاهش عوارض و ادامه حیات این بیماران در کنار دارودرمانی و سایر مداخلات پزشکی کمک کنند.
امید قربانی لحمیان محسن ثالثی
هدف از انجام این تحقیق مقایسه تاثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک بر روی سطوح ماسه ای، چمن و چوب بر میزان کوفتگی عضلانی تاخیری ورزشکاران جوان بود . 36 دانشجوی ورزشکار با میانگین سن 21/1±58/22سال، قد 09/5 ± 78/174 سانتی متر و وزن42/6 ± 72/64 کیلوگرم به صورت داوطلبانه هدفمند به عنوان آزمودنی در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تمرین روی سطح ماسه ای، چمن و سطح کفپوش چوبی تقسیم شدند. قبل از اجرای تمرینات از آزمودنی ها به منظور اندازه گیری میزان ck و ldh سرم خون گیری به عمل آمد. هم چنین میزان دامنه حرکتی مفصل ران به وسیله گونیامتر اندازه گیری شد. سپس آزمودنی ها گرم کردن را با دویدن آرام و حرکات کششی به مدت 10 دقیقه انجام دادند و پس از آن در برنامه تمرینات پلایومتریک شرکت کردند. تمرینات هر سه گروه مشابه و شامل پرش اسکات، پرش جفت جانبی و پرش در جا متوالی با جمع شدن پا در سینه بود که هر کدام از تمرینات در 5 ست با 12 تکرار انجام شد. بین ست ها 30 ثانیه استراحت و بین حرکات 5/1 دقیقه استراحت انجام گرفت. بلافاصله پس از اتمام تمرین، 24 و 48 ساعت پس از آن از آزمودنی ها خون گیری به عمل آمد و دامنه حرکتی با استفاده از گونیامتر و میزان احساس درد نیز با استفاده از پرسشنامه vas اندازه گیری شد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان آنزیم کراتین کیناز در زمان های بلافاصله، 24 و 48 ساعت پس از تمرین در گروه چوب نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی دار افزایش یافت و لاکتات دهیدروژناز در زمان های 24 و 48 ساعت پس از آزمون در گروه چوب نسبت به گروه دیگر به طور معنی دار افزایش یافت. در میزان احساس درد عضلانی در زمان 24 و 48 ساعت تنها بین گروه چوب و گروه ماسه تفاوت معنی دار دیده شد به طوری که گروه چوب میزان درد بیشتری را گزارش کردند و تفاوت دامنه حرکتی مفصل ران بین گروه چوب و دو گروه دیگر در زمان 24 ساعت معنی دار بود. به طور کلی می توان اذعان داشت که میزان کوفتگی عضلانی تاخیری بر اثر تمرینات پلایومتریک در سطوح نرم مثل چمن و ماسه کمتر از سطوح سخت از قبیل چوب است و پیشنهاد می گردد که برای شروع این تمرینات از سطوح نرم استفاده گردد.
خدیجه دشتی محسن ثالثی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین پلایومتریک و مکمل امگا سه بر اینترلوکین 6 و cd4 دختران جوان والیبالیست بود. جامعه آماری تحقیق شامل دختران جوان 18 تا 25 سال ورزشکار (والیبالیست) استان بوشهر بودند. که از بین آنها 45 نفر داوطلب انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه مساوی تمرین پلایومتریک، مکمل امگا 3 وتمرین پلایومتریک و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین پلایومتریک و امگا 3 در روز تمرین به انجام حرکات پلایومتریک مطابق با پروتکل تنظیم شده، پرداختند و آزمودنی های گروه کنترل هیچ فعالیت ورزشی انجام ندادند. اندازه گیری های خونی در قبل و بعد از تمرین از کلیه آزمودنی ها انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آزمون آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی lsd استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان اینترلوکین 6 در گروه تمرین پلایومتریک+مکمل امگا3 کاهش دارد در صورتی که در گروه تمرین پلایومتریک افزایش داشته است و در گروه کنترل بدون تغییر باقی ماند. میزان cd4 نیز در گروه تمرین پلایومتریک+مکمل امگا3 افزایش داشت ولی در گروه تمرین پلایومتریک و کنترل بدون تغییر باقی ماند. در مجموع می توان عنوان کرد که اجرای تمرین پلایومتریک همراه با مصرف مکمل امگا 3 توسط دختران والیبالیست جوان قادر است که از افزایش میزان سایتوکاین پیش التهابی اینترلوکین 6 و کاهش میزان cd4 (سلول های t کمک کننده) جلوگیری کند. کلمات کلیدی: تمرین پلایومتریک، مکمل امگا3، اینترلوکین 6 و cd4.
محمود غلامزاده فرد محسن ثالثی
هدف از مطالعه حاضر پیش بینی فرسودگی شغلی در آتش نشانان منطقه ویژه پارس جنوبی براساس عوامل آمادگی جسمانی در نیروهای آتش نشانی بود . بر این اساس تعداد 30 نفر از آتش نشانان شاغل در منطقه ویژه پارس جنوبی با میانگین سن 28/5 ±27/33 سال،قد 57/3± 16/174 سانتی متر، وزن 15/5± 76 کیلوگرم و سابقه کار 83/4±21/8 سال به عنوان آزمودنی انتخاب شدند.آزمودنی های تحقیق پس از انتخاب در یک جلسه توجیهی شرکت کردند. سپس در روزهای جداگانه در آزمون های مرتبط با آمادگی جسمانی شرکت کردند. جهت تعیین توان هوازی آزمودنی ها از تست کوپر و دوی 100 متر برای تعیین توان بی هوازی و تست عملیات h برای تعیین عملکرد ویژه آتش نشانان استفاده گردید. برای بررسی وضعیت روان شناختی آتش نشانان نیز از پرسشنامه فرسودگی امدادگران اهرنرایک ومک کواید استفاده شد. این پرسشنامه دارای 13 آیتم است و به صورت «از هرگز» معادل صفر تا «تقریباً همیشه» معادل 4 نمره گذاری می شود. پس از محاسبه نمرات، نمره کل نشان دهنده شدت علایم در فرد می باشد. اعتبار آزمون فوق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر 80 بود که نشان دهنده اعتبار بالا و مناسب پرسشنامه فوق جهت اجرا است. داده ها پس از جمع آوری داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد از بین متغیرهای پیش بین تنها شاخص توده بدن به صورت منفی و معنی داری پیش بینی کننده فرسودگی آتش نشانان است و متغیرهای توان هوازی، عملیات h و توان بی هوازی پیش بین مناسبی برای فرسودگی شغلی آتش نشانان نیستند.
لیلا کرمی محسن ثالثی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فعالیت بدنی منتخب بر عوامل آمادگی حرکتی و سطح پرخاشگری دانش آموزان با کم توانی ذهنی انجام شد. روش این تحقیق از لحاظ گروه های تحقیق از نوع نیمه تجربی و از لحاظ استفاده از نتایج بدست آمده از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 20-10ساله شهر سده استان فارس بودند. نمونه تحقیق شامل 26 نفر بودند. و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه پرخاشگری قزل سفلو و همکاران جهت سنجش سطح پرخاشگری، آزمون پویایی تعادل جهت سنجش تعادل پویا، آزمون لک لک جهت سنجش تعادل ایستا، آزمون دوی 9×4 جهت سنجش چابکی، آزمون دوی سرعت 35 متر جهت سنجش سرعت، آزمون خط کش نلسون جهت سنجش سرعت عکس العمل و تست شنای روی زمین به صورت ایزومتریک جهت سنجش قدرت و استقامت عضلات بالاتنه بود. روش تمرین بدین صورت بود که گروه آزمایش، پروتکل تمرینی را به مدت 8 هفته و هر هفته 3جلسه و هر جلسه 60 دقیقه اجرا کردند. جهت تعیین تأثیر معناداری فاکتور فعالیت بدنی منتخب بر متغیرهای وابسته از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که فعالیت بدنی منتخب بر فاکتورهای چابکی، تعادل ایستا، تعادل پویا و سطح پرخاشگری تأثیر معنادار داشته است ولی بر فاکتورهای سرعت، سرعت عکس العمل و قدرت و استقامت عضلات بالاتنه تأثیر معناداری نداشته است. در مجموع می توان اذعان داشت که شرکت در فعالیت های بدنی منتخب علاوه بر بهبود فاکتورهای حرکتی بر عوامل روانی مثل پرخاشگری نیز تأثیر مثبت داشته است؛ و موجب کاهش سطح پرخاشگری می شود .
مینا کیانی مریم کوشکی جهرمی
مقدمه: تحقیقات اندکی رابطه میان مصرف کافئین و کربوهیدرات را بر شاخص های آسیب عضلانی ورزشکاران بررسی کرده اند و و نتایج موجود نیز متفاوت است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر 3 نوع مکمل کربوهیدرات , کافئین و ترکیب کافئین و کربوهیدرات و تمرین پلایومتریک بر شاخص های آسیب عضلانی پسران جوان هندبالیست بود. نمونه آماری: آزمودنی های این تحقیق شامل 15 پسر جوان هندبالیست با سابقه شرکت در مسابقات قهرمان کشوری (سن: 743/0± 87/17 سال، قد: 842/5±87/181سانتی متر, وزن: 218/11±87/80کیلوگرم) بودند که به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. روش اجرا: آزمودنی ها به صورت تصادفی به 4 گروه تمرینات پلیومتریک+مکمل کافئین، تمرینات پلیومتریک+ مکمل کربوهیدرات، تمرینات پلیومتریک+مکمل کافئین+مکمل کربوهیدرات، و گروه کنترل تقسیم شدند به گونه ای که در جلسه چهارم همه آزمودنی ها هر چهار نوع مکمل یا دارونما را طی چهار جلسه مجزا دریافت کردند. قبل از برنامه تمرینی و در پایان هر جلسه تمرین، خونگیری از محل ورید بازویی انجام شد. برای مقایسه ی درون گروهی متغیرهای اندازه گیری شده در گروه مورد مطالعه از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. همچنین از آزمون تی وابسته با اصلاح بونفرونی جهت آزمون های تعقیبی استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بعد از مصرف کافئین به همراه کربوهیدرات کراتین کیناز بعد از تمرینات پلیومتریک در مقایسه با روش های دیگر افزایش معنی داری داشت (p?0.05) اما تغییرات لاکتات دهیدروژناز و آلبومین ناشی از تمرینات پلیومتریک بعد از مکمل کافئین، کربوهیدرات، کافئین+مکمل کربوهیدرات، و کنترل تفاوت معنی داری نداشت. بحث و نتیجه گیری: مصرف کافئین و کربوهیدرات می تواند موجب افزایش شاخص آسیب عضلانی کراتین کیناز شود..
فرناز پیروزان فرهاد دریانوش
تأثیر12هفته برنامه تمرین منتخب همراه با مصرف امگا3 بر تغییرات سطوح سرمی آدیپونکتین، لپتین وانسولین در دختران غیر ورزشکار به کوشش فرناز پیروزان اسیدهای چرب امگا3 اثرمتقابلی روی پروتئین هایی که در بدن به تولید تری گلیسیریدها کمک میکنند دارندومتعاقب آن برتعادل انرژی وترکیب بدن تاثیرگذارند. آدیپونکتین ولپتین دوهورمون پپتیدی تنظیم کننده تعادل انرژی هستند. به نظرمی رسدتاثیرامگا3در ترکیب با تمرین ورزشی بر تعادل این دوپپتیددرتنظیم هموستازانرژی وکنترل وزن بدن مهم می باشد. این پژوهش باهدف شناسایی سازوکارهای احتمالی اثراسیدچرب امگا3 وتمرین هوازی بر تعادل این دو هورمون انجام گرفت. موادوروشها: 6 زن جوان وسالم بامیانگین سنی 1/89±23/14و میانگین وزن 08/5 60/45± به طورتصادفی درگروههای تمرین،امگا3،تمرین-امگا3 وکنترل قرار گرفتند. آزمودنی هابرنامه ی تمرین را به مدت 12هفته با شدت 65تا 75درصد حداکثر ضربان قلب انجام دادند وگروه های دریافت کننده مکمل امگا3 در این مدت هرشب یک عدد کپسول امگا3 دریافت کردند. وزن وسطح آدیپونکتین تام ولپتین سرم وانسولین آزمودنی هاقبل وبعدازدوره ی12 هفته ای اندازه گیری شد.یافته ها: یافته های آزمون آنالیزواریانس نشان داد درگروه های تمرین،امگا3،تمرین-امگا3نسبت سطح آدیپونکتین سرم به طورمعنی داری افزایش (05/0>p) و سطح لپتین سرم به طور معناداری (05/0>p)کاهش و نیز ترشح انسولین کاهش یافته است.احتمالا این تغییرات به دنبال کاهش وزن آزمودنی های موردنظرحاصل شده است.نتیجه گیری: به نظرمیرسد،کسرانرژی حاصل از تمرین ،توسط اثرامگا3 بر سوخت وساز چربی ها تشدید شده وبدن به جهت جبران تعادل منفی انرژی وبرقراری تعادل ازدست رفته، ترشح آدیپونکتین را افزایش داده وترشح لپتین را کاهش داده است.
پوریا پساوند محسن ثالثی
نام خانوادگی: پساوند نام: پوریا رشته و گرایش: فیزیولوژی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد تاریخ دفاع: تیرماه 1392 استاد راهنما: دکتر محسن ثالثی مقایسه تاثیر زمان فعالیت ورزشی (صبح و عصر) برشاخص های آسیب عضله قلبی مردان مبتلا به بیماری قلبی هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر زمان فعالیت بر فاکتورهای آسیب قلبی مردان مبتلا به بیماری قلبی بود. بدین منظور ازبین بیماران مراجعه کننده در درمانگاه امام رضا (ع) دانشگاه علوم پزشکی شیراز 15 فرد داوطلب شرکت در تحقیق با میانگین سنی 22/6?26/52 سال، وزن 48/12?8/76 کیلوگرم و قد 11/8? 6/175 سانتی متر به صورت هدفمندانتخاب و به عنوان آزمودنی این پژوهش در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها پس از انجام معاینات پزشکی توسط فوق تخصص قلب و عروق و تکمیل فرم رضایتنامه آگاهانه و آشنایی با اهداف و نحوه اجرای مراحل تحقیق دردو نوبت صبح و عصر به فاصله یک هفته مورد آزمون قرار گرفتند. در جلسه اول آزمون کلیه آزمودنی ها ساعت 8 صبح با مراجعه به مرکز تست ورزش درمانگاه امام رضا، اندازه گیری های پیکرسنجی و فشار خون را انجام دادند و سپس خون گیری پیش آزمون در حالت نشسته از ورید بازویی دست چپ آنان انجام گرفت. سپس آزمودنی ها به نوبت یک تست ورزش استاندادر زیرنظر پزشک متخصص انجام دادند و خونگیری دو بلافاصله پس از تست و خونگیری سوم 3 ساعت پس از آزمون در شرایط مشابه انجام شد. یک هفته بعد کلیه آزمودنی ها در شرایط کاملاً مشابه با جلسه اول در ساعت 4 عصر تمامی مراحل تحقیق را انجام دادند. داده های حاصل از متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از افزایش مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در پس آزمون نسبت به پیش آزمون بود که این افزایش در هر دو زمان صبح و عصر از لحاظ آماری معنی دار نبود و در سه ساعت پس از آزمون به حالت اولیه بازگشت. مقادیر آلبومین تغییر یافته توسط ایسکمی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر دو زمان صبح و عصر به صورت معنی داری کاهش نشان داد. همچنین درزمان پیش آزمون و سه ساعت پس از آزمون در زمان صبح نیز به صورت مرزی کاهش معنی داری دیده شد که این مقادیر نیز پس از سه ساعت به حالت اولیه بازگشت. با توجه به یافته های تحقیق و لزوم انجام فعالیت های ورزشی تحت نظارت برای بیماران قلبی، پیشنهاد می گردد این بیماران در فعالیت های ورزشی تجویز شده توسط متخصصان قلب و فیزیولوژیست های ورزشی شرکت کنند و انجام تمرینات در دو زمان صبح و عصر تفاوتی از لحاظ تغییرات پاتولوژیک بیومارکرهای قلبی ندارند.
فایقه دهقانی پور محسن ثالثی
چکیده تاثیر دوبرنامه تمرین(پیوسته و گسسته) بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار به کوشش فائقه دهقانی پور هدف از تحقیق حاضر مقایسه تاثیر دو برنامه تمرین گسسته و پیوسته بر عوامل خطر زای قلبی عروقی زنان میانسال غیر ورزشکار بود. روش: آزمودنی های تحقیق 45 نفر زن غیر ورزشکار بودند که از میان داوطلبان افرادی که شرایط شرکت در تحقیق را داشتند به صورت هدفمند به عنوان آزمودنی های تحقیق انتخاب شدند. آزمودنی های پژوهش سپس به صورت تصادفی به سه گروه تمرین گسسته ، پیوسته و کنترل(هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. یک هفته قبل از شروع عملیات اجرایی تحقیق ،آزمودنی ها در جلسه آشنایی شرکت کردند. ضمن آشنا شدن با اهداف و مراحل پژوهش فرم رضایت نامه آگاهانه را تکمیل کردند و اندازه گیری های پیکر سنجی در مورد آنان انجام شد. روز قبل از آغاز برنامه ورزشی از کلیه آزمودنی ها با حضور در محل آزمایشگاه به صورت ناشتا خونگیری به عمل آمد. سپس دو گروه تمرینی به مدت هشت هفته، هفته ای سه جلسه با شدت 70-50 حداکثر ضربان قلب و به مدت 90-60 دقیقه به فعالیت ورزشی پرداختند. برنامه گروه تمرین پیوسته در یک جلسه انجام می شد ولی برنامه گروه تمرین گسسته با همان مدت زمان و حجم در دو جلسه صبح و عصر برگزار شد. در پایان 8 هفته کلیه اندازه گیری ها مشابه با پیش آزمون انجام گرفت.اطلاعات بدست آمده با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه در بین گروه های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت ورزشی گسسته باعث کاهش لیپوپروتئین کم چگال و تری گلیسیرید و افزایش لیپوپروتئین پرچگال نسبت به گروه کنترل شد و فعالیت ورزشی پیوسته تنها باعث افزایش معنی دار لیپوپروتئین پرچگال شد. بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برنامه تمرین هشت هفته ای می تواند بر کاهش برخی از عوامل خطر زای قلبی عروقی تاثیر گذارد و برنامه تمرین ورزشی گسسته در کاهش عوامل خطر زای قلبی عروقی موثرتر از تمرین ورزشی پیوسته می باشد. واژه های کلیدی:تمرین گسسته، تمرین پیوسته،عوامل خطرزای قلبی عروقی
معصومه صالحپور محسن ثالثی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت منتخب ورزشی بر عوامل آمادگی جسمانی، حرکتی و اضطراب افراد کم توان ذهنی طراحی و اجرا گردید. مطالعه از نوع نیمه تجربی بود که به صورت طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل 30 دانش آموز کم توان ذهنی با میانگین سنی 33/0 ± 83/19 سال و قد 43/1± 158 سانتیمتر بود که به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در یک برنامه تمرینی 8 هفته ای(3جلسه در هفته، به مدت 60 دقیقه) به انجام تمرینات هوازی و مقاومتی پرداختند. برای برآورد آمادگی هوازی از آزمون بالک اصلاح شده، برای سنجش توان بی هوازی از آزمون پرش سارجنت، برای استقامت عضلانی از آزمون دراز و نشست، برای قدرت عضلات بالاتنه از دینامومتر، برای قدرت عضلات پایین تنه از آزمون نشستن و برخاستن، برای انعطاف پذیری از آزمون نشستن و رسیدن، برای تعادل ایستا از دستگاه دیجیتال تعادل ایستا، برای درصد چربی بدن و bmi از دستگاه سنجش ترکیب بدن و برای برآورد اضطراب از آزمون اضطراب زانگ استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش spss 16 و آزمون تحلیل کوواریانس به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که فعالیت منتخب ورزشی آمادگی هوازی، بی هوازی، استقامت عضلانی، قدرت عضلانی پایین تنه، انعطاف پذیری و تعادل ایستا و پویای دانش آموزان کم توان ذهنی را افزایش و درصد چربی بدن و اضطراب را کاهش داد(05/0 p?)، اما هیچ تفاوت معناداری در وزن، شاخص توده بدن و قدرت عضلانی بالاتنه مشاهده نشد(05/0p?). با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که انجام فعالیت های ورزشی می تواند باعث بهبود عملکرهای جسمانی و سلامتی افراد کم توان ذهنی شود.
سمیه پوران فر محسن ثالثی
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر 10 هفته فعالیت ورزشی منتخب بر تغییرات اینترلوکین 17، 23 و ترکیب بدن بیماران پیوند کلیه بود. بدین منظور 44 بیمار پیوند کلیه که شرایط لازم برای شرکت در تحقیق را داشتند به صورت داوطلبانه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به دو گروه تمرین (29 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. آزمایشات خونی و آزمون های آنتروپومتریک دو روز قبل از شروع تمرینات بصورت یکسان در مورد کلیه آزمودنی ها انجام گرفت. سپس آزمودنی های گروه تمرین به مدت 10 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 90-60 دقیقه در تمرینات ورزشی شرکت کردند. هر جلسه تمرین به سه بخش گرم کردن، مرحله اصلی و سرد کردن تقسیم گردید. گروه کنترل در این مدت در هیچگونه فعالیت ورزشی منظم مشارکت نداشتند. در انتهای 10 هفته نیز نمونه گیری خونی و اندازه گیری های آنتروپومتریک مشابه با پیش آزمون انجام شد. داده های حاصل از متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که 10 هفته فعالیت ورزشی منتخب باعث کاهش درصد چربی و شاخص توده بدنی در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شده است. اما تغییرات معناداری در مقادیر اینترلوکین 17 و 23 آزمودنی ها در طی این مدت ایجاد نشد. به طور کلی می توان عنوان کرد که فعالیت های ورزشی می تواند باعث بهبود وضعیت ترکیب بدن بیماران پیوند کلیه گردد و از این طریق باعث ارتقاء سلامت آنان گردد.
الهام شکور محسن ثالثی
پیوند کلیه درمان انتخابی نارسایی مزمن کلیوی است و میزان بقا و کیفیت زندگی این بیماران را بهبود می بخشد. بیماران دریافت کننده کلیه پیوندی به علت استفاده طولانی مدت از داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی، در معرض ابتلا به بیماری های مختلف عفونی قرار می گیرند. با توجه به این که فعالیت ورزشی به عنوان یک درمان غیر دارویی، نقش مهمی در تنظیم و کاهش سایتوکین های التهابی دارد هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر 10 هفته فعالیت ورزشی منتخب بر اینترفرون گاما (ifn-?)، درصدچربی و شاخص توده بدن (bmi) بیماران پیوند کلیه بود. 44 بیمار پیوند کلیه به صورت داوطلبانه هدفمند به عنوان آزمودنی در این تحقیق انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (15 نفر) و تمرین (29 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 10 هفته، 3 روز در هفته به مدت 60-90 دقیقه در یک برنامه فزاینده ورزش شرکت کردند. در این مدت گروه کنترل در هیچ فعالیت ورزشی منظم شرکت نداشتند. نمونه گیری خونی و اندازه گیری های آنتروپومتریک قبل و بعد از 10 هفته از کلیه آزمودنی ها گرفته شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش آزمون t مستقل و وابسته انجام گرفت. طبق نتایج به دست آمده میزان اینترفرون گاما بعد از 10 هفته فعالیت ورزشی نسبت به سطوح قبل از تمرین تغییر معنی داری نشان نداد. لیکن فعالیت ورزشی موجب کاهش معنی دار درصد چربی (001/0(p= و شاخص توده بدن (001/0(p= آزمودنی های گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شد. نتایج تحقیق نشان داد که 10 هفته فعالیت ورزشی منتخب با ویژگی تحقیق حاضر موجب کاهش چربی و بهبود ترکیب بدن بیماران پیوند کلیه می شود.
علی پرندآور محسن ثالثی
آنزیم¬های سیتوپلاسمی آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز و به¬ویژه آلانین آمینوترانسفراز، به عنوان مهم¬ترین شاخص¬های عملکرد سلامتی کبدی به شمار می¬روند. انجام فعالیت¬ و تمرینات سنگین، به احتمال زیاد موجب آسیب غشای سلولی می¬شود و در اثر آسیب، رهایی آنزیم¬ها به درون جریان خون زیاد می¬شود. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده¬ساز بر تغییرات سطوح پلاسمایی آنزیم¬های کبدی مردان ورزشکار و غیرورزشکار است. بدین منظور در این مطالعه 12 ورزشکار و 12 غیرورزشکار با دامنه سنی 20 تا 30 سال به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل یک جلسه فعالیت هوازی تا حد واماندگی بر روی دوچرخه مونارک بود. قبل از شروع فعالیت، بلافاصله و 24 ساعت پس از فعالیت نمونه¬های خونی جمع¬آوری شد. ارزیابی داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه¬گیری¬های مکرر، آزمون آماری تی تست مستقل، آزمون تحلیل کواریانس و همچنین آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی¬داری 05/0 p¬¬?انجام شد. طبق نتایج به دست آمده، تغییرات معناداری در سطوح پلاسمایی ast و alt در ورزشکاران (به ترتیب 002/0p? و0001/0?p) و غیرورزشکاران (به ترتیب 003/0p? و04/0?p) مشاهده شد، اما این تغییرات در سطوح alp معنادار نبود. همچنین مقایسه ast در ورزشکاران و غیرورزشکاران تفاوت معناداری را در پیش¬آزمون نشان داد (پیش¬آزمون: 003/0?p) اما این تفاوت-ها در alt و alp معنادار نبودند. در پایان، نتایج این پژوهش نشان داد یک جلسه فعالیت هوازی وامانده-ساز باعث افزایش سطوح آنزیم¬های کبدی که نشان دهنده آسیب¬های کبدی و عضلانی است، می¬شود. همچنین مشخص گردید که دوره بازیافت این شاخص¬های آنزیمی متفاوت است و نیاز به زمان بیشتر از 24 ساعت می¬باشد.
اسحاق نادریان فرهاد دریانوش
عملکرد ورزشکاران در جلسات کوتاه مدت فعالیت ورزشی که می تواند در طول مسابقات نیز اهمیت ویژه ای داشته باشد، تحت تاثیر عوامل مختلف قرار می گیرد. غلظت خون توسط اجزای مختلف خون از جمله پروتئین ها تعیین می گردد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت هوازی تا حد واماندگی بر تغییرات سطوح پروتئین های پلاسما در مردان ورزشکار و غیر ورزشکار می باشد. بدین منظور 12 ورزشکار و 12 غیر ورزشکار مرد به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. این دو گروه، یک آزمون هوازی تا حد واماندگی را بر روی دوچرخه مونارک (مدل e839، ساخت کشور سوئد) انجام دادند. قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از فعالیت ورزشی، نمونه های خونی از افراد گرفته شد. نتایج نشان داد میزان توتال پروتئین (0/0001>p)، آلبومین (0/0001>p) و گلوبولین پلاسما (0/001>pو 0/0001>p) در گروه ورزشکار و غیر ورزشکار در سه زمان قبل، بعد و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی تفاوت معنادار داشت. همچنین سطوح کراتینین پلاسما در گروه ورزشکار (0/0001>p) تفاوت معنادار داشت اما در گروه غیر ورزشکار (0/15=p) تفاوت معناداری نداشت. با توجه به این که دوره بازیافت در فعالیت های ورزشی اهمیت ویژه ای دارد، به نظر می رسد دوره بازیافت متغیرهای تحقیق حاضر متفاوت می باشد. همچنین ورزشکار و یا غیر ورزشکار بودن باعث ایجاد نتایج متفاوت در برخی از متغیرها می شود.
بهادر چم محسن ثالثی
چکیده امروزه ویژگیهای آنتروپومتریک و فیزیولوژیکی خاص در رشته های مختلف ورزشی مورد توجه متخصصان ورزش و مربیان می باشد.از سوی دیگر رشته های مختلف ورزشی و حتی بخش های مختلف از یک رشته،نیازهای آنتروپومتریک و فیزیولوژیک مخصوص به خود هستند و طبعا افراد با ساختاروترکیب بدنی ویژه را می طلبند.همچنین اطلاع از این ویژگی ها در مقایسه ورزشکاران با خود و دیگران موثر بوده و منجربه کشف نقاط ضعف و تلاش در رفع واصلاح آنها و طراحی درست و اصولی برنامه تمرینی می شود. بدین ترتیب هدف ازپژوهش حاضر بررسی و مقایسه ویژگی های آنتروپومتریک و فیزیولوژیک کاراته کاران نخبه و متوسط است . بدین منظور تعداد 30نفر از کاراته کاران را که در سال 1389 در مسابقات لیگ حرفه ای فدراسیون کاراته حاضر بودند و حداقل دارای یک عنوان کشوری یا بالاتر بودندودر اردوی تیم ملی حضور داشتند را به عنوان نخبه وتعداد 30نفر از کاراته کاران را که در مسابقات لیگ هیئت کاراته استان فارس حضور داشتند و دارای یک مقام در سطح استان بودند ، به عنوان متوسط انتخاب گردیدند.در ابتدا خصوصیات آنتروپومتریکی آنها که شامل (قد در حالت ایستاده،طول دست،دور شانه،دور بازو در حالت انقباض،دور بازو در حالت آرامش،دور مچ دست،درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی)و شاخص های فیزیولوژیکی که شامل(توان بی هوازی پا،استثامت عضلات شکم،سرعت و حرکت)بود،اندازه گیری گردید.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در کاراته کاران (نخبه و متوسط)از لحاظ ویژگیهای آنتروپومتریکی که شامل اندازه دور بازو در حالت انقباض،اندازه دور مچ دست،مقداردرصد چربی زیر پوستی تفاوت معناداری وجود ندارد در حالیکه از لحاظ اندازه دور شانه،دور بازو،و طول دست این تفاوتها معنا دار می باشد.ازسوی دیگر با مقایسه ویژگی های فیزیولوژیکی مشخص گردید که بین دو گروه (در کاراته کاران نخبه و متوسط)ازلحاظ توان بی هوازی پا ها ،شاخص توده بدنی ،سرعت و استقامت عضلات شکم تفاوت معنا داری وجود دارد در حالیکه از لحاظ میزان انعطاف پذیری تفاوت معنا داری مشاهده نشد.بنابراین می توان گفت که کاراته ورزشی است که برای کسب موفقیت در بخش های مختلف آن ،نیازمند فاکتورهای زیادی است که بررسی این فاکتورها می تواند در کشف نقاط ضعف و اصلاح آنها و در نتیجه طراحی برنامه های تمرینی موثر نقش بسزایی داشته باشد.ازسوی دیگر تعیین فاکتورهای فیزیولوژیک مناسب در کاراته می تواند در جهت طراحی و بهبود تمرینات آمادگی جسمانی مورد نیاز در این رشته موثر واقع گردد.
روح اله عباس نژاد محسن ثالثی
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر سه ماه تمرین مقاومتی حین دیالیز بر پروفایل چربی و عملکرد جسمانی بیماران دیالیزی بود. این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. 34 نفر بیمار دیالیزی به صورت هدفمند به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند.آزمودنی¬ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.24 ساعت قبل و بعد از برنامه تمرینی خون¬گیری در حالت ناشتا انجام شد. آزمودنی¬های گروه آزمایش به مدت سه ماه، هفته¬ای سه جلسه و هر جلسه 60 تا 70 دقیقه در تمرینات از پیش طراحی شده شرکت کردند که این تمرینات در حین دیالیز و در حالت خوابیده روی تخت انجام شد. برنامه تمرینی شامل گرم کردن به مدت 5-10 دقیقه با استفاده از تمرینات کششی و نرمشی، برنامه اصلی و سرد کردن شامل تمرینات نرمشی و کششی بود. برنامه¬ی اصلی شامل10 ایستگاه، 3 ست، هر ست 10 تکرار با 45 درصد یک تکرار بیشینه بود. 1 تا 1/5 دقیقه استراحت بین ست¬ها و 2 تا 3 دقیقه استراحت بین ایستگاه¬ها داشتند و هر دو هفته یک¬بار، 5% به شدت تمرین و یک تکرار به تعداد تکرارها اضافه می¬شد. از نرم افزار spss و آزمون t مستقل به منظور تحلیل یافته¬ها استفاده شد. تمرین مقاومتی باعث کاهش معنی¬دار کلسترول و افزایش معنی-دارhdl و عملکرد جسمانی در مقایسه با گروه کنترل شد. به طور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد که تمرین مقاومتی موجب کاهش برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی می شود.
قاسم فرهادی محسن ثالثی
سیستم ایمنی یکی از سیستم های مهم و حیاتی در بدن است، که نقش محافظت بدن را در برابر عوامل بیگانه و بیماری زا بر عهده دارد. ورزشکاران رشته های مختلف بعد از تمرین یا مسابقه دچار یک سری عفونت های ویروسی مثل urti می شوند که منجر به دردهای عضلانی، بی حالی و یک حالت ناتوان کننده می شود که یکی از علت های این عفونت ها کمبود عنصر روی است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک دوره مصرف مکمل روی بر تعداد گلبول های سفید تکواندوکاران جوان انجام گرفت.
محسن ثالثی حجت الله نیک بخت
تحقیق حاضر در مورد برسی ویژگیهای ساختاری و فیزیولوژیکی معلولین جسمی ورزشکار و غیر ورزشکار است . در این راستا تعداد 21 نفر از معلولین و جانبازان ضایعه نخاعی عضو تیم ملی در رشته های دو و میدانی (دوهاو پرتابها) و وزنه برداری با میانگین سنی 42ˆ29 سال،میانگین مدت مجروحیت 8 سال، سطح ضایعه c7-l3 میانگین قد 7ˆ177 سانتیمتر و میانگین وزن 68 کیلوگرم که در اردوی آمادگی تیم ملی برای شرکت در مسابقات استوک مندویل به سر می بردند، به طور تصادفی انتخاب شدند. در کنار آنان 19 نفر از معلولین ضایعه نخاعی ساکن در آسایشگاه های تهران با میانگین سنی 6ˆ27 سال، مدت مجروحیت 1ˆ7 سال، سطح ضایعه c7-l3 میانگین قد 1ˆ173 سانتیمتر و میانگین وزن 1ˆ70 کیلوگرم به عنوان آزمودنیهای غیرورزشکار برگزیده شدند. روش به کار گرفته شده در این پژوهش ، نیمه تجربی یا علی پس از وقوع بود که محقق دخالتی در کیفیت تغییرات مستقل نداشت . اندازه گیریهای زیر به طور یکسان از کلیه آزمودنیها به عمل آمد : اندازه گیری ضربان قلب درحالت استراحت ، اندازه گیری فشار خون سیستولی و دیاستولی در حالت استراحت ، اندازه گیری ظرفیتهای ریوی (vc-fvc-fev1-fef 25-75) اندازه گیری چربی زیرجلدی در چهار نقطهء بدن (ناحیه دو سربازو، سه سربازو، تحت کتفی، تاج خاصره)، اندازه گیری قدرت دستها، اندازه گیری قد و اندازه گیری وزن، برای اندازه گیری موارد فوق از روشهای استاندارد و مطمئن بادستگاههای قابل اطمینان استفاده شد. اطلاعات بدست آمده پس از جمع آوری و طبقه بندی جهت تجزیه و تحلیل به کامپیوتر داده شد تا با استفاده از برنامه های hg و spss بررسی شود. میانگین، انحراف معیار و خطای معیار کلیه داده ها محاسبه شد و سپس در مورد هر دسته از داده ها t-test گرفته شد که پس از بررسی فرضیات ، نتایج زیر حاصل گردید: -1 اختلاف معنی داری میان گروه ورزشکار و غیر ورزشکار از نظر ضربان قلب با سطح اطمینان 95 مشاهده شد. -2 اختلاف معنی داری میان گروه ورزشکار و غیر ورزشکار از نظر فشار خون سیستولی با سطح اطمینان 95 درصد مشاهده شد. -3 اختلاف معنی داری میان گروه ورزشکار و غیرورزشکار از نظر فشار خون دیاستولی مشاهده نگردید. -4 اختلاف معنی داری میان گروه ورزشکار و غیرورزشکار ازنظر ظرفیتهای ریوی مشاهده نگردید. -5 اختلاف معنی داری میان گروه ورزشکار وغیرورزشکار ازنظر مقدار چربی زیرجلدی در کلیه نقاط و ازنظر مجموعه چربی زیرجلدی با سطح اطمینان 95 مشاهده شد. -6 اختلاف معنی داری میان گروه ورزشکار و غیرورزشکار ازنظر میزان قدرت دستها با سطح اطمینان 95 مشاهده شد. بنابراین باتوجه به نتایج حاصل از تحقیق، می توان عنوان کرد که فعالیتهای ورزشی می توانند موجد تغییرات مثبتی در افراد ضایعه نخاعی باشند، در واقع باید گفت که شرکت در فعالیتهای ورزشی کنترل شده در سیستمهای بدن شرایطی را ایجاد می کنند که در نهایت منجر به افزایش کارآیی ارگانهای بدن میگردد.