نام پژوهشگر: اصغر جعفری ولدانی
جعفر نقدی عشرت آباد اصغر جعفری ولدانی
در این رساله برای بررسی تاثیر گذاری جنگ دوم خلیج فارس بر نظم نوین جهانی از نظریه نوواقع گرایی استفاده شد به عبارت دیگر آنچه که باعث شد که این جنگ بر نظم نوین جهانی تاثیر گذارد تغییر در ساختار نظام بین الملل بود که از حالت دو قطبی به تک قطبی تغییر یافته بود. این تغییر باعث شده بود که ما شاهد افزایش حضور آمریکا در نظام بین الملل باشیم که نقش آفرینی این کشور در جنگ دوم خلیج فارس یکی از آنها بود.
جعفر جعفری گلدیر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
این نوشته به دنبال تحلیل تاثیر محیط امنیتی منطقه یک کشور بر سیاست خارجی آن است. بر این مبنا در این رساله سعی شده است با بررسی عوامل سازنده یک محیط امنیتی چگونگی تاثیر آن بر سیاست خارجی کشور مورد بحث بررسی شده و همچنین واکنش سیاست خارجی آن کشور تحلیل شود. در این تحقیق سعی شده است تا با نشان دادن عوامل تاثیرگذار محیط امنیتی بر سیاست خارجی رفتار خارجی کشور مورد بحث کنکاش شده و تحلیل شود که این رفتار تا چه اندازه منبعث از منابع داخلی کشورها و تا چه حد بر اثر تاثیر محیط امنیتی منطقه ای بوده است.
جعفر رجبی قره قشلاقی شجاع احمدوند
شکاف های اجتماعی در جامعه اسرائیل در مقایسه با شکاف های اجتماعی جوامع دیگر، پدیده بسیار خاص، متفاوت و قابل توجهی است. این خاص و متفاوت بودن که عمدتاً نتیجه شرایط تاریخی است و ماهیت، قدمت، تنوع، پیچیدگی و میزان تاثیرگذاری آنها نمود می یابد، اهمیت مضاعفی به این پدیده میبخشد. بی گمان بی توجهی به این موضوع، اعتبار هرگونه پژوهش معطوف به جامعه و سیاست در اسرائیل را مخدوش خواهد کرد. شکاف های اجتماعی در جامعه اسرائیل بیش از حد معمول پیچیده است؛ زیرا شکاف هایی بسیار متعدد و متداخل اند. مهاجرت یهودیان ازکشورهای مختلف جهان به فلسطین درطول صد سال گذشته، نه تنها شکاف های موجود را افزایش داده بلکه تداخل و همپوشانی آنها را نیز افزون ساخته است. امروزه افزون بر شکاف های بین یهودیان و غیر یهودیان شکاف های گوناگون دینی و قومی وجود دارد. طبیعتاً وجود چنین وضعیتی در جامعه اسرائیل انسجام ملی و شکل گیری هویت واحد را در آن دچار مشکل می سازد و می تواند به عنوان یک تهدیدی اساسی بر امنیت ملی محسوب شود. به نظر می رسد چند گانگی قومی و اجتماعی ـ مدنی، به عنوان مهم ترین پاشنه آشیلی که همانند تار عنکبوت جامعه رژیم صهیونیستی را درهم تنیده و موجب تضعیف رژیم صهیونیستی از درون شده است. نتیجه چنین نقطه ضعفی در داخل را می توان در عرصه سیاست خارجی این رژیم نیز مشاهده کرد. شناخت این شکاف ها می تواند فضاهای خالی درون جامعه اسرائیل و آسیب پذیری آن را به خوبی نمایان سازد
بهنام فروغی فر حسین دهشیار
همان طور که طی فصل های بررسی شد اصلاح شورای امنیت هر چند از زمینه های مهمی برخوردار اسن ولی در عین حال موانع مهم تری در این راه وجود دارد . مهمترین زمینه ی اصلاح شورای امنیت در اوایل دهه 90 و با فروپاشی شوروی شکل گرفت همان گونه که شرح داده شد ، که اکثر قطع نامه هایی که قرار بود شورا صادر کند ، با وتوی جهان شرق و یا جهان غرب بلوکه می شد . توجه به وتو ی های صورت گرفته در دوران جنگ سرد ، این مساله ای را کاملا آشکار می کند در مقابل فروپاشی شوروی و پایان نظام دو قطبی در اوایل دهه 90 شرایط مساعدی را برای فعالیت سازمان ملل بویژ] شورای امنیت ایجاد کرد و گونه ای که برای اولین بار شورا در شرایطی قرار گرفت که تحت آن شرایط توانست وظایفی را که منشور برای آن در نظر گرفته بود ، به نحوه بهتری انجام دهد ، علاوه بر این می توان موارد دیگری نیز اشاره کرد . افزایش قدرت و جایگاه بعضی از بازیگران بین المللی مانند ژاپن و آلمان نیز یکی دیگر از این ضرورت هاست دو کشور مذکور با توجه به شرایطی که در دوران جنگ سرد وجود داشت توانستند دست به بازسازی خود بزنند به گونه ای که در حال حاضر دارای دومین و سومین اقتصاد برتر جهان هستند . آلمان و ژاپن با توجه به این جایگاه ، خود را شایسته عضویت در شورا می دانند و تا حد زیادی درخواست آنها منطقی به نظر می رسد ، چرا که این دو کشور عملا توانستند دولت هایی همچون فرانسه و روسیه را که دارندگان جایگاه ثابت و حق وتو در شورا را در جای بگذارند بنابراین عدم توجه به خواست آنها با واقعیات جهان کنونی یازگاری ندارند . علاوه بر این ها مسائل دیگری وجود دارد که باعث شده مساله اصلاح بیشتر مورد توجه قرار گیرد . در حالی که در زمان تاسیس سازمان ملل بسیاری از کشورهایی که در حال حاضر تحت عنوان کشورهای در حال توسعه شناخته می شوند اصولا وجود نداشتند ، ولی در حال حاضر این دسته از کشورها بخش اعظم سازمان را تشکیل می دهند و این در حالی است که در بین اعضای دائم شورا تقریبا نماینده ای ندارند . این کشورها در چارچوب سازمان عدم تعهد بارها به این مساله اشاره کرده و خواستار آن هستند که از بین آنها کشور و یا کشورهایی به عضویت دائم شورای امنیت در آید . علاوه بر این باید به این نکته اشاره کرد که بعد از جنگ سرد وظایف شورا به شدت گستردگی یافته و در زمینه هایی مثل عملیات حفظ صلح ، اصولا وظایف کنونی شورا را با گذشته قابل مقایسه نیست . اگر قرار است که شورا وظایف جدید خود را به نحو بهتری انجام دهد گسترش اعضای آن ضروری به نظر می رسد . از جمله موارد دیگری که می توان از آن به عنوان یک ضرورت یاد کرد ، بالا بردن سطح نمایندگی می باشد . بر این اساس گفته می شود در زمان ایجاد سازمان ملل نسبت دولت های عضو شورا به دولت هایی که در سازمان عضو هستند حدود یک به پنج بود ولی در حال حاضر این نسبت به حدود یک به سیزده رسیده و بنابراین شورای امنیت از نظر واقعیت های موجود و نه صرفا از نظر حقوقی نماینده کشورهای عضو سازمان نیست . در نتیجه افزایش اعضای شورا برای بهبود سطح نسبت بین دو امری ضروری به نظر می رسد بالا بردن میزان مشروعیت تصمیمات نیز از دیگر ضرورت های اصلاح شوراست . بر اساس این اصل در حال حاضر به دلیل این که تصمیمات شورا در انحصار یک سری کشورهای خاص می باشد طبیعتا از مشروعیت کمتری برخوردار است . برای بالا بردن مشروعیت تصمیمات شور و در عین حال برای این که تصمیمات واقعا عملی شوند افزایش تعداد اعضای شورا از مناطق مختلف جهان یک امر شروری می باشد . ولی با همه این تفاسیر اصلاح شورای امنیت با موانع عمده ای روبه روست که می توان به ساختار نظام بین الملل از یک طرف و حق وتو و مساله عضویت از طرف دیگر اشاره کرد . ساختار نظام بین الملل در چارچوب دیدگاه والتر مهمترین مانع اصلاح شورا و حتی فراتر از آن ، موفقیت و ناکامی شورای امنیت است . در چارچوب دیگری والتر در عرصه روابط بین الملل ساختاری وجود دارد که تعیین کننده رفتار و و روابط دولت هاست . از نظر او سطوح متفاوتی برای بررسی رفتار دولت ها و در نهایت تبیین رویدادها در عرصه بین المللی وجود دارد . او هر چند که سطوح دیگر را نادیده نمی گیرد . ولی همان گونه که فته شد سطح سوم را عامل اصلی می داند . سیستم بین المللی از سه اصل تشکیل شده است . اصل اول ، اصل نظم دهنده است که همان آنارشی در معنای نبود اقتدار مرکزی می باشد اصل دوم ، هم شکلی توانایی ها که در نظر والتز از اهمیت زیادی برخوردار است ، چرا که تنها در این اصل می باشد که ما می توانیم شاهد تغییر و تحول باشیم. توزیع توانایی ها سیال است و می تواند نظام بین الملل را دچار تحول کند . بر اساس این اصل نظام بین الملل می تواند تک قطبی ، دو قطبی و یا چند قطبی باشد . نکته مهمی که در این تغییر و تحولات وجود دارد در این است که در هر نظام بین المللی قواعد خاص و شرایط خاصی برای دولت ها ایجاد می کنند و در هر کدام از آ« نظام محدودیت هایی که برای دولت ها وجود دارد متفاوت است از طرف دیگر با توجه به این که از نظر رئالیست ها سازمان های بین المللی نیز چندی جز توافق ما بین دولت ها نیستند آنها نیز تابع و تحت تاثیر نظام های بین المللی هستند که در آن فعالیت می کنند.
غلام محمد رشیدی قشه اصغر جعفری ولدانی
فرانسه و انگلستان بین سال های 1991 تا 2008 بر دامنه ی فعالیت های خویش در خصوص برقراری صلح بین فلسطین و اسرائیل افزوده اند.
پویان بابایی گیلاکجانی اصغر جعفری ولدانی
در روابط سوریه و اسرائیل در طول سالهای متمادی وجود تنشهای متعددی را که در چند مورد منجر به درگیری نظامی شده است شاهد بودیم . حتی تلاشهای بین المللی در طول دهه نود گرچه طرفین را بر سر میز مذاکره نشاند، اما نتوانست در عادی سازی روابط دو کشور توفیقی بدست آورد. از سال 2000 میلادی شاهد تحولاتی مهم در منطقه سوریه بودیم از جمله: - تغییر رهبری در سوریه (با مرگ حافظ اسد و جانشینی بشار اسد) - واقعه یازده سپتامبر و حضور نظامی آمریکا در منطقه - عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان و غیره که همه این موارد می تواند تحولات آتی منطقه موثر باشد. با توجه به تحولات ذکر شده این سوال پیش می آید که این رویدادهها چه تأثیری بر مناسبات سوریه و اسرائیل خواهند داشت؟ در پی یافتن فرضیه ای، برای این سوال محوری، تحقیق حاضر شکل گرفت. در آغاز به بحثی نظری ، پیرامون سیاست خارجی و عوامل تأثیرگذار بر آن پرداختیم و سپس این مباحث را به صورت مصداقی در مورد دو کشور ادامه دادیم. در ادامه ضمن بیان تاریخچه ای از مناسبات سوریه و اسرائیل نقش چند متغیر شامل: اختلاف مرزی و سرزمینی دو کشور ، کشورهای منطقه و جهان غرب بویژه آمریکا و مسئله فلسطین را در این مناسبات بررسی نمودیم که این بررسی موجب تقویت این فرضیه شد که تحولات اخیر منطقه ای و بین المللی باعث تشدید فشار بر سوریه در جهت بهبود مناسبات این کشور با اسرائیل گردیده است.
عیوض بیات اصغر جعفری ولدانی
مناقشه قره باغ از سال 1991 به صورت جنگ تمام عیار بین دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان آغاز شد، در سال 1994 به آتش بس موقت انجامید که تا کنون به طور کامل حل نشده است. ریشه این مناقشه به سیاستهای روسیه در ادوار مختلف نسبت به اقلیتهای قومی این کشور برمی گردد. این کشور با سیاست تغییر جمعیتی در قره باغ و حمایت از ارامنه باعث تشدید اختلافات آذربایجانی-ارمنی شد و در دوره جنگ و بعد از آن نیز سیاست دفع الوقت را در پیش گرفت که این امر در تطویل مناقشه موثر بوده است. ترکیه نیز که متحد استراتژیک آذربایجان است از زمان شروع جنگ تا کنون از این کشور حمایت کرده و تمامیت ارضی آذربایجان را به رسمیت می شناسد و در مذاکرات نیز بر این پیش شرط تاکید می کند. تنها راه حل این مناقشه اجماع قدرت های ذی نفع در مورد حل آن است. به نظر می رسد تا زمانی که قدرتهای منطقه ای و بین المللی به توافقی در مورد حل مناقشه نرسند, این مناقشه لاینحل باقی بماند. کشورهای روسیه، ترکیه، آمریکا بیشترین نقش را می توانند در حل این مسئله ایفا کنند. با توجه به اینکه هر دو کشور طرف درگیر نیز فقط بر خواست خود تاکید می کنند و در نظام جهانی به دنبال پیدا کردن متحد قدرتمند برای کمک به حل مسئله هستند، این امر نیز بر دشواری مسئله می افزاد.
احمد فرج پور شریف آباد حسین سلیمی
تب اصلاح گرایی در سازمان ملل متحد از همان نخستین سال های برپایی این سازمان همواره وجود داشته است ولی در دوران جنگ سرد و نظام دو قطبی، از آن رو که قدرت های بزرگ نقش برجسته ای برای این سازمان قائل نبودند و به حفظ وضع موجود و بهره گیری از آن بسنده می کردند، ضرورتی هم به دگرگون سازی و اصلاح آن نمی دیدند. در سایه تحولات اساسی و بنیادین درساختار نظام بین الملل بویژه تغییرات ناشی از پایان جنگ سرد همچون جابجایی نقش قدرتها، اهمیت یافتن موضوعات و مفاهیم جدید، فراهم شدن بسترهای نوین برای پذیرش مسئولیت های متفاوت با گذشته در سازمانهای بین المللی به ویژه سازمان ملل متحد، لزوم بازنگری در نقش، جایگاه و ساختار این نهاد بین المللی متناسب با شرایط نوین جهانی نگاه ها را به خود جلب کرد. در این پایان نامه با کمک از نظریه نهادگرایی نئولیبرال به بررسی دیدگاه اتحادیه اروپا و آمریکا در خصوص اصلاحات سازمان ملل پرداختیم و دریافتیم که در مسائل توسعه، حقوق بشر و بحث ایجاد کمیسیون صلح سازی این دو از حامیان طرح دبیر کل بوده اند. آن ها بر این باورند که می توانند از طریق سازمان ملل ارزش های خود را به دیگر کشورها اشاعه دهند و به همین دلیل است که معتقدند تنها کمک های صرف اقتصادی ناجی کشورهای توسعه نیافته نیست و آن ها بایستی به سوی سیاست های لیبرال دموکراسی و ارزش های آن گام بردارند. در حقیقت از دید آن ها با همکاری هر چه بیشتر کشورها در قالب سازمان ملل و در هم تنیده شدن مسائل آن ها با یکدیگر (مسائل نظیر موضوعات اقتصادی-اجتماعی) وابستگی ایجاد خواهد شد که هم کمک به رشد اقتصادی آن ها می کند و هم مسیری خواهد بود برای اشاعه ارزش های لیبرال دموکراسی. در حوزه مسائل امنیتی، گزارش دبیر کل چندان موفقیت آمیز نبود و همان گونه که شرح داده شد بسیاری از مسائل امنیتی مسکوت ماند چون این موضوعات از جمله مسائل حساسیت برانگیز نه تنها بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته بود، بلکه حتی در بین کشورهای توسعه یافته نیز در این خصوص اختلاف نظر وجود داشت اما از آن جایی که بقا و اصلاح این نهاد بین المللی (به دلیل کارکردهای مثبت آن) هدف اصلی اتحادیه اروپا و آمریکا است، اعضای اتحادیه و دولتمردان آمریکا به این نتیجه رسیده اند که اختلاف نظر در قبال مسائل امنیتی نظیر اصلاح شورای امنیت نبایستی اصلاحات را تحت الشعاع خود قرار دهد.
امیرحسین تیموری اصغر جعفری ولدانی
سقوط رژیم بعث صدام حسین در آوریل 2003 و به دست گیری قدرت توسط شیعیان در این کشور پس از بیش از 8 دهه تسلط حکام سنی ترک تبار و عرب تبار باعث ظهور انواع و اقسام ایده ها و نظریات در خصوص آینده این کشور و حتی آینده خاورمیانه شد. عراق که در بستر طرح خاورمیانه جدید یا خاورمیانه بزرگ توسط آمریکا اشغال شد بسیاری از معادلات قدرت در خاورمیانه را به هم ریخت و این منطقه به طور سنتی پرچالش را آبستن تحولات جدیدی کرد. تاثیرپذیری متقابل همسایگان عراق از تحولات این کشور، ورود نفت این کشور به بازار جهانی، احیای حوزه نجف و. از متغیرهای مهم عراق جدیدند که تحولات این کشور را شایسته غور و مداقه بیشتری می کنند. در این میان نقش علما و مجتهدین و به ویژه مرجعیت اعلای نجف در تحولات این کشور در عصر پس از اشغال از موضوعات جذابی است که بسیاری از ناظران به ویژه غربی را در این سال ها مشغول خود کرده است. با توجه به نقش ویژه مرجعیت اعلای عراق در تحولات این کشور در رساله حاضر پس از نگاهی تاریخی به سیر تحولات سیاسی و اجتماعی مرجعیت عراق به بررسی آرا فکری و نیز تحرکات سیاسی و اجتماعی دو نفر از برجسته ترین مراجع معاصر یعنی شهید سیدمحمد باقر صدر و آیت الله سیدعلی آیت الله سیستانی پرداخته ایم. درک درست از نحوه کنش مراجع عراقی از دید نگارنده یکی از راه های فهم مناسبات قدرت در عراق جدید است.
شهربانو دولت پور غلامعلی چگینی زاده
چکیده با حمله ایالات متحده در اکتبر 2001 به افغانستان و سرنگونی رژیم طالبان، کنترل امنیت این کشور بر قرار گرفت . نیروهای ایساف در واقع با مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد به (isaf) عهده نیروهای ایساف نیروهای ائتلاف اشغال افغانستان به رهبری ایالات متحده مشرو عیت می بخشید . از آوریل 2003 و با تصویب قرار دادن فرماندهی این نیروها تحت اختیار ناتو، اولین برگ از صفحات مداخلات جهانی سازمان ناتو ورق خورد . عملیات حفظ صلح ناتو در افغانستان اولین گام جهانی شدن سازمان ناتو است . در واقع عملیات تروریستی 11 سپتامبر 2001 به آم ریکا در تسریع کارکرد جهانی ناتو موثر بود با به دست گرفتن رهبری نیروهای ایساف از آگوست 2003 ناتو اولین گام جهانی شدن خود را برداشت . براین مبنا کارکرد ناتو در افغانستان اهمیت بسزایی دارد چرا که نخبگان و مقامات تصمیم گیرنده این سازمان نتایج عملکرد ناتو را در افغانستان به عنوان یک آزمون جدید و جدی در اقدامات و عملیاتهای بعدی این سازمان در دیگر نقاط جهان مورد توجه قرار خواهند داد . نا تو در افغانستان وظایف متعدد و متنوعی را بر عهده گرفت . سازماندهی و تجهیز ارتش ضعیف افغانستان، خلع سلاح شبه نظامیان محلی و ادغام آنها در نیروی امنیتی،بازسازی اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی در قالب گروههای بازسازی استانی و مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر به عنوان یکی از ریشه های بی ثباتی و ناامنی و نیز سرکوب و ریشه کنی طالبان و گروههای شورشی از مهمترین برنامه های ناتو در افغانستان بوده است . اما بررسی های انجام شده در طول این پژوهش، و تحلیل هر کدام از این شاخصهای امنیتی نشان میدهد که ناتو در اعمال و اجرای سیاستها و استراتژیهای موثر در حل این چالشهای امنیتی افغانستان عملکرد مثبت و موفقی نداشته است . پرداختن به ماموریت ناتو در افغانستان از سال 2003 تا 2008 و تشرح وضعیت نیروهای آن و نیز اقدامات انجام داده در این کشور از اهم مسایل این تحقیق است که در قالب شش فصل به آن پرداخته شده است.
امیر مسعود طالبی اصغر جعفری ولدانی
منطقه استراتژیک خاورمیانه به دلیل دارا بودن انرژی سر شار و موقعیت استراتژیک آن، منطقه ای حساس و حیاتی برای قدرت های بزرگ، به خصوص آمریکا به شمار می رود.ایالات متحده پس از انقلاب اسلامی وحذف گزینه رژیم پهلوی، به نماینده قدرتمندی جهت احراز ژاندارمی منطقه، نیاز اساسی داشته است و در این راستا اسرائیل به دلیل بنیه مالی قوی، جایگزین مناسبی برای این امر محسوب می شود. چرا که در این منطقه به لحاظ تاریخی جنگهای سرزمینی میان اعراب و اسرائیل، منافع حیاتی آمریکا را در خاورمیانه مورد توجه قرار می دهد و آمریکا در جهت تثبیت موقعیت خود، توجه به صلح را در کانون توجه خود قرار داده است. با توجه به سیر تحولات در منطقه خاورمیانه که بیش از سایر نقاط جهان در محافل بین المللی مطرح می باشد، به گونه ای که هر تحولی در این منطقه آثار و پیامدهای زیادی در دیگر مناطق به همراه داشته است، در این تحقیق این سئوال مطرح شده است که ایالات متحده چه نقشی را در روند مذاکرات صلح ایفا کرده است؟همچنین سئوال دیگری که ذهن را به خود مشغول می سازد این می باشد که علت کندی روند صلح در منطقه خاورمیانه چیست؟شاید در جواب سئوال مذکور بتوان گفت که امریکا بر خلاف شوروی و اتحادیه اروپا ، نقش مهم تر و سازنده تری را در روند مذاکرات صلح ایفا کرده است که از شاخص های عمده آن برگزاری کنفرانس های متعدد و ارائه طرح های گوناگون صلح بوده است . عوامل مختلف درون ملی و منطقه ای و بین المللی،باعث کندی روند صلح شده است از جمله تندروی های اسرائیلی ها و تقابل درونی فلسطینی ها،عدم توجه آمریکا به تعارضات فرهنگی قومی و مذهبی در این سرزمین ، حمایت گسترده آمریکا از اسرائیل، اعتراضات مردمی در جهان اسلام و تاثیرات سوء و منفی آن در شکل گیری افکار عمومی در خصوص انعقاد صلح.که با توجه به نقش ایالات متحده در این پژوهش ،به عوامل مربوط به امریکا و موضع گیری آن پرداخته شده است. در این تحقیق سعی بر آن بوده است که به پارامترهایی چون نقش قدرتهای بزرگ به ویژه ایالات متحده و عوامل بازدارنده شکل گیری روند صلح پرداخته شده است و از سوی دیگر راهکارهایی که از سوی دولتمردان و صاحب نظران ارائه شده است، مورد بررسی قرار گرفته است وشیوه جمع آوری مطالب در این تحقیق به شکل کتابخانه ای بوده است.
سجاد لاچینانی آخوره علیایی اصغر جعفری ولدانی
این پایان نامه به بررسی روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی پس از یازده سپتامبر تا سال 2008 می پردازد سوال این پایان نامه به این صورت ارائه می شود : روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی در بین این سالها بر چه اساسی بوده است و فرضیه ما این است که روابط دو کشور بیشتر بر اساس تروریسم سامان می یابد. این پایان نامه در پنج فصل و یک نتیجه گیری ارائه شده است که فصل اول مربوط به کلیات فصل دوم مربوط به مبانتی نظری و فصل سوم تاریخچه روابط و بحث نفت را مطرح میکند و فصل چهارم به تروریسم و بنیاد گرایی اسلامی می پردازد و فصل پنجم هم آمریکا و عربستان و نوع برخورد با تروریسم را از نظر می گزراند و در پایان نتیجه گیری انجام می شود
سجاد حسنی اصغر جعفری ولدانی
چکیده خاورمیانه دارای ویژگیهای شاخصی است که نظیر آن را در کمتر منطقه ای از جهان می توان یافت. با توجه به اهمیت این منطقه در چرخه قدرت و اقتصاد جهانی و با توجه به برخورداری این منطقه از ویژگی های ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر شاهد تاثیرگذاری فزاینده آن بر نظام تصمیم گیری جهانی هستیم. ایالات متحده امریکا در دستیابی به منافع خود در سطح جهان همواره طرحها و نقشه های بسیاری را برنامه ریزی و به کار برده است. طرح خاورمیانه بزرگ هم از جمله برنامه هایی است که می توان آن را در قالب یک استراتژی کلان برای سلطه همه جانبه ایالات متحده بر منطقه ارزیابی کرد. نومحافظه کاران امریکایی بر لزوم تمرکز بر حل مسائل و مشکلاتی که در این منطقه وجود داشته تاکید داشته اند. ایالات متحده امریکا اهداف مختلف امنیتی- نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در ارائه طرح خاورمیانه بزرگ در این منطقه دنبال می کند اما در دستیابی به این منافع با چالشهایی مواجه است. چالشهای امریکا در پیاده سازی طرح خاورمیانه بزرگ را می توان به دو دسته چالشهای منطقه ای (خاورمیانه ای) و بین المللی تقسیم کرد که در نهایت این طرح را با ناکارآمدی مواجه کرده است. از جمله چالشهای منطقه ای می توان به نبود بسترهای لازم برای دموکراسی سازی، منازعات اعراب و اسرائیل و مقبولیت گروههای اسلامی اشاره کرد و تفاوت دیدگاه اروپا و امریکا نسبت به این طرح و افزایش احساسات ضد امریکایی را باید به عنوان چالشهای بین المللی این طرح نام برد. بنابراین ایالات متحده امریکا برای پیشبرد منافع خود در خاورمیانه چاره ای جز در نظر گرفتن ساخت و بافت اجتماعی- سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منطقه و حل چالشهای منطقه ای و بین المللی ندارد.
میثم رحیمی جلال دهقانی فیروزآبادی
چکیده حادثه 11سپتامبر فرصت بی نظیری را در اختیار ایالات متحده قرار داد تا به پی ریزی نظم نوین جهانی خود و معماری نظم مطلوب جهانی همت گمارد. متعاقب حمله به برج های سازمان تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001، سیاست خارجی ایالات متحده دچار چرخشی اساسی از راهبرد بازدارندگی(1990-1945) و ابهام راهبردی (1990-2001) به راهبرد حمله پیش دستانه و جنگ پیش گیرانه گردیده است. در بررسی سوال اصلی پژوهش حاضر مبنی بر این که جایگاه خاورمیانه پس از حادثه 11سپتامبر چه تغییری در سیاست خارجی آمریکا داشته است، این فرضیه مطرح می شود که حادثه 11سپتامبر موجب شد تا آمریکا در چارچوب سیاست خارجی تهاجمی خود، خاورمیانه را با هدف مبارزه با تروریسم و مهار ایران در مرکز سیاست خارجی خود قرار دهد. این پژوهش بر مبنای این فرضیه نتیجه می گیرد که حادثه 11سپتامبر بستر گفتمانی لازم را برای تغییر در سیاست خارجی آمریکا پدید آورد و تروریسم از جمله مفاهیمی است که رهبران ایالات متحده امریکا با تکیه بر آن توانستند سیاست خارجی خود را تغییر دهند. خاورمیانه مرکز ثقل این تغییر در سیاست خارجی شده است و با توجه به نظریه رئالیسم تهاجمی که رویکرد نومحافظه کاران است و همچنین آموزه جنگ پیشگیرانه در این برهه زمانی، حضور مستقیم نظامی در منطقه در دستور کار قرار گرفت. در این بین، صلح خاورمیانه و حل منازعه اسرائیل و فلسطین و همچنین مهار ایران در منطقه از جمله اهداف اساسی آمریکا و مقدمه ای برای تحقق سایر اهداف در خاورمیانه است.
کژال ذوالفقاری نیا اصغر جعفری ولدانی
چکیده ندارد.
حمیدرضا فرهمند اصغر جعفری ولدانی
پیشینه مناسبات فرانسه و لبنان به دوران استعمار برمیگردد. فرانسویان بر اساس قراردادهایی که با امپراتوری عثمانی منعقد نمودند، امتیازاتی به دست آوردند که زمینههای نفوذ سیاسی و فرهنگی آنان را در منطقه فراهم ساخت. این روند تا سالهای جنگ جهانی اول که منجر به فروپاشی امپراتوری عثمانی و بلاتکلیفی سرزمینهای آزاد شده گردید، ادامه یافت. موافقتنامه سایکس ـ پیکو در سال 1916 م. اداره سوریه و لبنان را به فرانسه واگذار نمود. این تسلط تا پایان جنگ جهانی دوم به اشکال مختلف برقرار بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب و شکلگیری رقابت میان آنان برای اعمال سلطه بر مناطق مختلف جهان، نظر به حساسیت اوضاع، فرانسه نقش و جایگاه خود را در لبنان به آمریکا واگذار کرد. موضوع پژوهش حاضر احیای مجدد نفوذ فرانسه در لبنان پس از پایان جنگ سرد است. فروپاشی شوروی همانند فروپاشی امپراتوری عثمانی فرانسه را به استفاده از فرصتهای به وجود آمده تشویق نمود. زمینهها و پایگاههای تاریخی و فرهنگی گذشته میتوانست بازسازی این حضور و نفوذ را تسهیل کند. با نگاهی به ژئوپولیتیک لبنان و مطالعه و بررسی دقیق و علمی آن بر اساس دیدگاههای مهم ژئوپولیتیک، نفوذپذیری و شکنندگی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور بیش از سایر ویژگیهای ژئوپولیتیک آن خودنمایی میکند. بررسی و مطالعه لبنان به مثابه یک دولت ـ ملت به این نتیجه منتهی میشود که این دولت فاقد صلابت لازم برای اعمال حاکمیت بر قلمرو سرزمینی خویش میباشد و این نکته مهمترین ویژگی ژئوپولیتیک لبنان است. چنین وضعیتی زمینهساز جلب توجه دولتهای همسایه و قدرتهای فرامنطقهای شده است. بدین ترتیب بررسیها از فصل دوم با مطالعه دیدگاههای مهم ژئوپولیتیک از آن جمله دیدگاههای اندیشمندانی همچون ماهان، هالفورد مکیندر، ماینگ، یوردیس لوهاوزن و هاوس هوفر آغاز شد. پس از آن در فصل سوم عوامل موثر بر ژئوپولیتیک لبنان با تقسیمبندی آن به دو دسته عوامل متغیر و عوامل ثابت مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش عوامل متغیر، بافت سیاسی و اجتماعی به عنوان اساسیترین «مسأله» این کشور جلب توجه میکند. لبنان از نظر مذهبی نامتجانسترین کشور منطقه است. به طور رسمی 17 فرقه یا کلیسای خاص در این کشور شناخته شده است. لبنان از همان ابتدا یک جمهوری متزلزل بوده است چرا که هویت محلی و قومی بر هویت ملی غلبه کرده است. وفاداری اصلی به خانواده، روستا و بهویژه فرقه تعلق دارد. لبنان را میتوان به پارچه چهل تکهای تشبیه کرد که تکههای آن محکم به هم دوخته نشدهاند. شیعیان، سنیان، دروزیها و جوامع مسیحی عمدهترین گروههای مذهبی لبنان را تشکیل میدهند. در فصل چهارم پیشینه نفوذ فرانسه در لبنان به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. فصل پنجم به بررسی سیاست خارجی فرانسه در قبال لبنان اختصاص دارد. این فصل از دو بخش تشکیل میشود. در بخش اول اصول سیاست خارجی فرانسه شناسایی و مطالعه میشود. فهرست این اصول از این قرار است: نقش جهانی، چندجانبهگرایی، استفاده از زور و سازمان ملل متحد و چند قطبی بودن نظام بینالملل. در پایان نیز تداوم یا تغییر سیاست خارجی فرانسه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 2007 م. و پیروزی نیکلا سارکوزی بررسی شده است که نشان میدهد در دوران سارکوزی نیز سیاست خارجی فرانسه تابعی از منافع ملی این کشور است. گروههای تروریستی، سلاحهای کشتار جمعی و دولتهای ورشکسته به عنوان مثلث تهدیدکننده امنیت جهانی مورد توجه فرانسه قرار دارد. سیاست خارجی فرانسه در سه سطح ملی، منطقهای و متحدین غربی این کشور قابل بررسی است. در بخش دوم نیز مناسبات سیاسی و اقتصادی فرانسه و لبنان بررسی شده است. موضوعاتی همچون سوریه، واقعه ترور رفیق حریری، جنگ 33 روزه، قطعنامه 1791، بیانیه مشترک آمریکا و فرانسه در مورد لبنان، برگزاری کنفرانس پاریس، نیروی موقت سازمان ملل در لبنان (unifil)، حزبالله و طرح اتحادیه عرب در مورد لبنان از مسائلی است که واکنش، مشارکت یا دخالت فرانسه در قبال تحولات لبنان را در پی داشته است. سوریه با استناد به عوامل جغرافیایی و تاریخی و حتی ارتباطات مردمی و قومی، جایگاه ویژهای برای خود در لبنان قائل است و از دیدگاه مسئولان سوری هیچ کشوری در جهان نمیتواند جایگاهی مشابه سوریه در لبنان داشته باشد. در واقعه ترور رفیق حریری فرانسه از همان ابتدا انگشت اتهام را به سوی مقامات سوری نشانه گرفت. پس از این واقعه بود که فشارهای بینالمللی بر سوریه افزایش یافت و نیروهای سوریه مجبور به ترک این کشور شدند. پس از پایان جنگ 33 روزه اسرائیل و حزبالله که لبنان درگیر موضوع انتخاب رئیس جمهور شد نیز فرانسه سوریه را متهم به کارشکنی کرد تا جایی که نیکلا سارکوزی در سخنانی سوریه را تهدید به قطع رابطه کرد. روابط فرانسه و لبنان در دوره شیراک از اهمیت زیادی برخوردار بود. شیراک با بسیاری از شخصیتهای لبنانی از جمله خانواده حریری روابط دوستانه و شخصی داشت. لبنان از نظر شیراک نماد موفقیت سیاست خارجی فرانسه و الگوی سیاست خارجی این کشور است. تلاشهای شیراک برای جلب کمکهای بینالمللی به منظور بازسازی لبنان پس از جنگ حزبالله و اسرائیل در همین راستا قابل توجیه است. در واقعه ترور رفیق حریری نیز نقش فرانسه در پیگیری این واقعه و تلاشهای این کشور در تشکیل دادگاه ویژه رسیدگی به پرونده باعث شد این امر ابعادی بینالمللی پیدا کند. در طول جنگ 33 روزه نیز وزیر امور خارجه فرانسه چندین بار به لبنان سفر کرد. در این راستا توافق فرانسه و آمریکا در نهایت به تصویب قطعنامه 1701 و برقراری آتشبش و استقرار نیروهای چندملیتی تحت سرپرستی فرانسه منجر شد و فرانسه موفق شد از تحمیل فشارهای آمریکا بر حزبالله که مورد درخواست اسرائیل بود جلوگیری کند. با مطالعه موارد مذکور در این قطعنامه روشن میشود که فرانسه در ادامه سیاستهای همگرایانه با آمریکا درصدد حفظ نفوذ سنتی خود در منطقه است. در بیانیه مشترکی که دو کشور فرانسه و آمریکا در 14 ژوئن 2008 در مورد لبنان صادر کردند نیز بر همکاری مداوم و مستمر برای لبنانی پر از صلح، دارای حاکمیت، مستقل، متحد و دموکراتیک تصریح شده است. در 25 ژانویه 2007 کنفرانس بینالمللی برای حمایت از لبنان به نام کنفرانس پاریس یا رفیق حریری به میزبانی رئیسجمهور فرانسه ژاک شیراک برگزار شد. هدف این کنفرانس کمک به لبنان، کسب و جمعآوری حمایت بینالمللی برای اجرای برنامه اصلاح و بازسازی و در عین حال سبک کردن بار قروض و وامهای این کشور بود. سی و شش کشور و هفت سازمان منطقهای و بینالمللی در این کنفرانس حضور داشتند. نیروی موقت سازمان ملل در لبنان (unifil) به موجب قطعنامه 425 شورای امنیت تشکیل شد و فرانسه از همان ابتدای تشکیل این نیرو تعداد زیادی سرباز به لبنان اعزام نموده است و این نیروها تاکنون تلفات زیادی متحمل شدهاند. در مورد حزبالله نیز ژاک شیراک از توصیف آن به عنوان یک سازمان تروریستی خودداری کرده و معتقد است حزبالله باید به یک گروه سیاسی تبدیل شود. در ارتباط با خلع سلاح حزبالله نیز شیراک اعتقاد دارد که حکومت لبنان و نه یک نیروی چندملیتی باید حزبالله را خلع سلاح کند.
فریبرز فلاحی اصغر جعفری ولدانی
فروپاشی شوروی یکی از ژرفترین تحولات ژئویلتیکی بود که در واپسین دهه قرن بیستم حادث شد . این تحول نه تنها موجبات سقوط نظام دو قطبی و پایان جنگ سرد را فراهم ساخت ، بلکه باعث شد تا از ویرانه ها امپراتوری پیشین شمار قابل توجهی دولت های نو بنیاد سربرآورند که برخی از آنها در تاریخ گذشته خویش هرگز طعم استقلال را در مقام یک دولت های به مفهوم جدید آن نچشیده بودند . تأسیس دولتهای تازه استقلال یافته در حوزه های پیرامونی اتحاد شوروی سابق هم محیط منطقه و بین المللی که در آن ظهور یافتند را متحول نمود و هم دستور کارهای جدیدی را فرا روی جامعه بین المللی نهاد . با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، قدرتهای بزرگ و مهم منطقه و جهان برای پر کردن این خلأ قدرت به تکاپو افتاده و درصد اعمال نفوذ در کشورهای مزبور بر آمدند . امروزه دیگر نمی توان مباحث استراتژیک را صرفاً در قالب رقابت دو ابر قدرت خلاصه نمود و بحرانهای منطقه ای و جهانی را معمول رقابت دو ابر قدرت دانست و همچنین دیگر نمی توان مارکسیسم را به عنوان ایدئولوژی جاری و سوسیالیسم را گزینه ای قابل ملاحظه برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی کشورهای انقلابی دانست . بدین دلیل که آثار و تحولات ناشی از فرو پاشی اردوگاه شرق آنچنان وسیع و گسترده است که از حد تغییرات سیاسی حکومتها و دولتها گذشته و به مبنای فکری و نظری رسیده است . بر همین اساس نظر به مجاورت جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران با حوزه جنوبی شوروی سابق می توان اذعان نمود که ظهور قفقاز به عنوان یک منطقه ژئوپلتیک متمایز و مهم در عرصه سیاست جهانی تأثیرات ژرف و تعیین کننده ای برای محیط سیاسی و مناسبات منطقه ای و جهانی ایران به ارمغان آورده است . فروپاشی شوروی وتکوین حوزه ژئوپلتیک منطقه قفقاز علاوه بر ایجاد فرصتهای فراوان در ابعاد مختلف امنیتی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی برای ایران با چالش های عمده ای نیز همراه بوده است . تلاش گسترده قدرتهای مختلف و بین المللی برای کسب نفوذ در قفقاز یکی از پیامدهای منفی است که از نقطه نظر منافع ملی و ملاحظات امنیتی ایران تحولی مطلوب و خوشایند تلقی نمی شود . چرا که این امر در وحله نخست مقدار معتنابهی از منابع و امکانات کشور را در رقابت ها مصروف می سازد . و در مرتبه بعدی به واسطه مداخله قدرتهای خارجی در مناقشات داخلی و بین دولتی در منطقه و جانبداری آنها از گروههای رقیب و متخاصم شرایط مساعدی جهت شروع ، تداوم و تشدید بی ثباتی ها مهیا می کند . علاوه بر آن مطابق اصل کمیابی می توان استدلال نمود که هر اندازه نفوذ سیاسی و فعالیت اقتصادی سایر قدرتها در منطقه توسعه یابد . دامنه فرصتهای ایران برای بهره برداری از موقعیت ها و امکانات موجود کاهش می یابد . در همین راستا تلاش های گسترده و پیگیر ترکیه به منظور بسط دامنه نفوذ همه جانبه خود در قفقاز که از همان روزهای واپسین حیات امپراتوری شوروی سابق آغاز شده و از حمایت غرب برخوردار گردیده همواره تردیدها و نگرانی های ایران را نسبت به اهداف و علایق آن کشور در منطقه برانگیخته است . بنابراین اعتقاد محققین مسایل قفقاز . ایران و ترکیه جز و جدی ترین رقبایی هستند که متقابلاً فعالیتهای یکدیگر را در منطقه به طور مستمر زیر نظر دارند . برخی سعی نموده اند تا مناسبات رقابت آمیز ترکیه و ایران را در قفقاز به صورت یک بازی حاصل جمع جبری صفر ترسیم کنند . این پژوهش با توجه به موقعیت و جایگاه دو کشور ایران و ترکیه و همچنین با اذعان به ظرفیت های بالقوه منطقه قفقاز ، روابط این دو کشور را در این منطقه دارای ویژگیهای ژئوپلتیک و ژئواکونومیک ارزنده ، مورد بررسی قرار داده و عوامل تأثیر گذار بر این روابط را به بوته مطالعه کشانده است . بدون شک ، ظرفیت های عمده و توانایی های بالقوه کشورهای قفقاز ، مخصوصاً در زمینه انرژی و نفت و گاز کشورهای مهم منطقه ، از جمله ایران و ترکیه را تحریک نموده و آنها را به سمت رقابتی تمام عیار کشانده است . حضور قدرتهای فرا منطقه ای همانند ایالات متحده آمریکا ، اسرائیل ، چین و هندوستان کمک شایانی به پیچیده تر نمودن اوضاع منطقه کرده و روابط دو کشور ایران و ترکیه را نیز به وضعیتی ویژه سوق داده است .
علی یوسفوند اصغر جعفری ولدانی
در این فرضیه ، این نتیجه بدست می آید که جمهوری اسلامی ایران علیرغم میل باطنی خود مبنی بر روابط دوستانه با کشورهای منطقه و ایجاد یک سیستم امنیتی پایدار ، به دلیل حضور آمریکا در منطقه ، وابستگی کشورهای حوزه خلیج فارس ، حضور اسرائیل در منطقه ، تفاوتهای سرزمینی نسبت به همسایگان ، پیشرو در اندیشه سیاسی ، مذهب تشیع و بی اعتمادی کشورهای حوزه خلیج فارس به آن و وجود اختلافات فرهنگی و مذهبی کشورهای عربی با ایران و رقابت ناصحیح نتوانست طرح امنیت دسته جمعی را به نتیجه برساند و همچنین باید اذهان نمود که حضور آمریکا در منطقه نه تنها باعث بهبود محیط امنیتی ایران نشد بلکه در منطقه تهدیدهای جدیدی را متوجه ایران ساخت و به نوعی حضور آمریکا ، جدیدترین تغییر در محیط راهبردی منطقه بود که باعث شد توازن منطقه را به ضرر ایران دگرگون سازد. بنابراین ایران به علت ناکامی در دستیابی به امنیت دسته جمعی با تقویت بنیه نظامی و دفاعی خود در پی باز یافتن نقش خود به عنوان بازیگر عمده در صحنه منطقه ای و جهانی شد و سیاست نظامی مبتنی بر استراتژی باز دارندگی دفاعی را برای مقابله با چالش های احتمالی در پیش گرفت. بنابراین فرضیه اصلی این تحقیق به اثبات نمی رسد و اگرچه در ابتدا به نظر می رسید که ایران به دنبال حفظ امنیت دسته جمعی و بهبود محیط امنیتی در منطقه خلیج فارس است ، اکا عوامل پیش گفته شده بویژه حضور آمریکا در منطقه موانعی بزرگ را بر سر راه امنیت این منطقه ایجاد کرد و تا زمانی که این رویه ادامه دارد منطقه همچنان نا امن خواهد بود و جمهوری اسلامی ایران تنها راه حفظ امنیت خود را ، باید در پیگیری تقویت بنیه نظامی خود جستجو کند
معصومه نجف قلی زاده فیروزجاه اصغر جعفری ولدانی
طبق داده های مختلف از شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، وضعیت منطقه جهت یک همگرایی گسترده تر نسبت به اتحادیه اروپا در سطح خیلی پایین تری قرار دارد. از مجموعه عوامل همگرایی تنها عامل انسجام اجتماعی از عوامل موثر در زمینه همگرایی منطقه ای شورا بوده است در مقابل دولتهای عضو اتحادیه اروپا تفکر عملگرایانه ای در پیش گرفتند که توانستند گام های اتحاد را یکی پس از دیگری بردارند و با محوریت منافع اقتصادی مشترک توانستند موجبات انتفاع تمامی اعضاء را از عضویت در اتحادیه اروپا فراهم آورند. در مقایسه با اتحادیه اروپا، شورا هرچند دارای ظرفیت های برای همگرایی هست اما به دلیل آنکه وزنه عوامل واگرایی در آن سنگین تر می نمایاند در دستیابی به آن مشکلات عدیده ای را پیش رو دارد. به تعبیر دیگر، به صورت بالقوه عوامل همگرایی متعددی وجود دارد اما از چنان وزنه ای در روند همگرایی شورا در مقابل عوامل واگرایی برخوردار نیستند.
خدیجه السادات زارع بیدکی اصغر جعفری ولدانی
در پاسخ به تأثیرات اسلام گرایان در ارتباطات دولت ترکیه با اسرائیل در کلیه وجوه اقتصادی، سیاسی- امنیتی باید گفت که روابط ترکیه و اسرائیل در شرایط معما گونه ای قرار دارد بگونه ای که می توان گفت با توجه به تحولات اخیر و بحرانهای بین دو طرف ( مسئله غزه، شمال عراق، لبنان) روابط آنها به سردی گرائیده و در مقایسه با روابط نزدیک دو طرف در دهه 1990، روابط آنها از سال 2000تا 2010واگراتر شده است .اما این عامل در حوزه اقتصادی همچون حوزه سیاسی عمل نکرده و علیرغم سردی روابط در حوزه سیاسی، به شکل معناداری در حوزه اقتصادی، روابط دو طرف رو به گسترش بوده است. در مجموع چشم اندازروابط ترکیه با اسرائیل می توان گفت که قطع ارتباط ترکیه با اسرائیل با توجه به نیازهای شدید ترکیه برای موفقیت درسیاست خارجی دور ازانتظار است.در نتیجه روابط ترکیه و اسرائیل در دهه اخیر هر چند نسبت به دهه1990 به واگرایی انجامیده و با تنش های جدی دیپلماتیک مواجه شده است اما هیچ یک ازطرفین علاقه ای به قطع روابط ندارند.ترکیه در دوره حکومت اسلام گرایان حزب عدالت و توسعه درحوزه سیاست خارجی بسیار فعالانه عمل می کنند و بر خلاف تصور بسیاری، امروزه در قالب دکترین عمق استراتژِیک، سیاست مشکلات صفر با همسایگان وایفای نقش میانجی در منطقه و بین منطقه و غرب، به بهترین نحو منافع ملی خود را پیگیری می کند. دلیل اصلی روابط ترکیه بااسرائیل، روابط ترکیه با مجموعه غرب بوده و اسرائیل تا حد زیادی یک کارت بازی در این زمینه است .در نهایت باید گفت که ترکیه امروزی سعی در ایجاد توازن در روابط خود با غرب از یک سو و شرق و خاورمیانه از سوی دیگر دارد. و بیشترین سعی آنهادر سیاست خارجی و نگاه شرق و غرب، خاورمیانه و غرب واسلام و مسیحیت، در این راستا است که بتوانند به بهترین نحو منافع ترکیه را بدست آورند.
زهرا فرحی حسین سلیمی
دهه هشتاد میلادی را می توان دوران اوج اسلام گرایی در جهان اسلام نامید. در این دهه، گروه های معتقد به اسلام سیاسی، اقدامات زیادی را به منظور براندازی حکومت های موجود در کشورشان و برپایی حکومت اسلامی به انجام رساندند. بسیاری از کشورهای اسلامی ، به خصوص کشورهای عربی، شاهد ظهور چنین گروه هایی بودند. گروه و تشکل هایی همچون اخوان المسلمین در سوریه، التکفیر در مصر، راشد الغنوشی در تونس، جبهه نجات اسلامی در الجزایر، حسن ترابی در سودان، الحجمیان در عربستان سعودی و همچنین گروه های اسلام گرای افغانستان و احزاب اسلام گرای پاکستان نمونه هایی از آنها می باشند. یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروه های اسلام گرا که در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور و رشد پیدا کرد، حزب الله لبنان می باشد. در شرایطی که لبنان در آتش جنگ داخلی می سوخت، در ژوئن 1982 م ارتش اسرائیل تهاجم گسترده ای را به لبنان آغاز نمود و نیمی از خاک این کشور را به اشغال درآورد. در واقع، شکست گروه های فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، شکست نظریه های ملی گرایی عربی و ایدئولوژی های چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و ....) را در پی داشت و زمینه را برای ظهور گروه های اسلام گرا، در میان اهل تشیع و تسنن لبنان، به عنوان تنها گزینه ای که توان مقابله با این تجاوز را داشت آماده نمود. حزب الله در چنین شرایطی ظهور کرد و تدریجاً به یکی از انقلابی ترین تشکل های سیاسی در جهان اسلام تبدیل شد. این حزب از ابتدای تأسیس خود در سه جبهه مختلف اعلان جنگ کرد : جنگ علیه اشغالگری اسرائیل، جنگ علیه حضور نیروهای نظامی غربی در لبنان و جنگ علیه دولت امین جمیل که با فشار اسرائیل بر سر کار آمده بود. در این جنگ، حزب الله با توجه به عملکرد نظامی و خشن دشمنان سه گانه فوق، کاربرد روش های قهرآمیز را پیشه خود کرد و دستاوردهای قابل توجهی نیز کسب نمود. ولی با شروع دهه نود م، به تدریج چهره حزب الله تغییر کرد و این گروه سری و مخفی، در مدت کوتاهی به یک حزب سیاسی علنی تبدیل شد. به گونه ای که از آن پس رسماً وارد نظام سیاسی لبنان شد و کلیه قواعد بازی سیاسی را رعایت نمود. به راستی حزب الله "چگونه و چرا" قادر گردیده است که چهره خود را از یک گروه شبه نظامی، به صورت یک حزب سیاسی واقع بین تغییر دهد؟ این مسئله دغدغه اصلی این تحقیق می باشد. ولی قبل از پرداختن به آن، به این موضوع اصلی باید پرداخته شود که حزب الله چرا، چگونه و در چه شرایطی شکل گرفت. به همین دلیل تمامی این تحقیق بر دو پایه اصلی بنا نهاده شده است، دلائل شکل گیری حزب الله و دلائل پایایی حزب الله. همچنین برای اینکه تحلیلی نزدیک به واقعیت ارائه شود، دلائل فوق در سه مبحث داخلی، منطقه ای و بین المللی بررسی شده اند و نهایتا در نتیجه گیری تحقیق، به یک جمع بندی نهایی رسیده ایم.
ایمان منصوری حسین سلیمی
این تحقق بر آن بود که علل و عوامل موثّر در پیدایی انتفاضه را بررسی نماید. در همین راستا به ریشه های شکل گیری انتفاضه بپردازد و به این سوال مهم پاسخ دهد که چرا مردم فلسطین برای رسیدن به حقوق و خواسته هایشان راه مبارزه با دولت صهیونیست را در غالب انتفاضه جستجو کردند. اگرچه نمی توان انتفاضه را فقط تابع علت واحدی دانست، و بدون شک علل و عوامل متعددی در ابعاد محلی (فلسطینی)، منطقه ای، جهانی(بین المللی) در این حرکت به نوعی دخیل بوده اند امّا دو دلیل به نظر از بقیه مهم تر می باشد و به همین جهت نیز در صدد توضیح و تحلیل آن در این تحقیق بر آمده ایم. یکی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن بر روی انتفاضه و دیگری ساف و نا کارآمدی دولت خودگردان فلسطین. با توجه به مباحث مطرح شده از نظریه تیلی نیز می توان اینگونه نتیجه گرفت که ناکارآمدی بعضی از نهادهای حاکم در سرزمین های اشغالی باعث افزایش مطالبات مردم فلسطین شد و در نهایت گروه های مختلف مبارزاتی در فلسطین به سمت بسیج افکار عمومی حرکت کردند و فعالیت های مردم را رهبری و هدایت کرده و مردم نیز در این حرکت سازماندهی شدند. در حقیقت هر سه ویژگی سازمان داشتن، حرکت گروهیو اجتناب از فرد گرایی، که اساس نظریه تیلی می باشد را در انتفاضه ی فلسطین می بینیم و دقیقا ًبه این دلیل است که نظریه تیلی را به عنوان نظریه ای مفید جهت توضیح چگونگی شکل گیری انتفاضه فلسطین انتخاب کردیم. به عنوان نکته آخر باید اشاره کرد که، در انتفاضه فلسطین شاهد: زمینه ساختاری( اشغال سرزمین های فلسطین توسط اسرائیل)،فشار ساختاری( اقدامات صورت گرفته توسط دولت خود گردان )،گسترش باورهای تعمیم یافته( ناکارآمدی ساف و دولت خود گردان و ناامیدی مردم از این گروه برای احقاق حقشان)،عوامل شتاب دهنده (الگوپذیری مردم فلسطین و رهبران گروه های مبارز از انقلاب اسلامی ایران) و وجود گروه های هماهنگ(حماس و جهاد اسلامی) که از شرایط پیدایش جنبش های اجتماعی محسوب می شوند، هستیم.
صمد رشیدزاده غلامحسین چگینی زاده
انقلاب 1979ایران به روابط سمبلیک آمریکا و شاه پایان داد .که این روابط به پایداری منافع اقتصادی آمریکا در خلیج فارس کمک می کرد و از طرف دیگر درسایه این روابط شاه امکان ادامه و حفظ حکومت را داشت .پایان این روابط سود محور باعث شد که امریکا تحریم های مختلفی را علیه ایران اعمال کند و توام با هزاران دخالت دیگر در امور ایران مانند تحریک عراق به تحمیل جنگ علیه ایران وهزاران سیاست دیگر برای عقیم گذاشتن انقلاب.از دلایل این نوع سیاست ها از طرف امریکا یکی بی میلی ایران درقبول هژمونی امریکا در منطقه و یکی دیگر از دلایل نفوذ و نقشی که اسرائیل درشکل گیری سیاست های خارجی امریکا در رابطه با ایران داراست .بایست بنده اشاره کنم که هدف من در این پایان نامه توضیح دلیل بحران بین ایران و امریکا نیست بلکه هدف اصلی بنده شامل تحلیل و توضیح سیاست های بین المللی انرژی امریکا با توجه به تاثیر که این برصورت های مختلف امنیت ملی ایران داراست .نگارنده بیان دارد که مجموعه از شواهد تکنولوژیکی وسرمایه گذاری خارجی و بازار اشاره به این دارد که تحریم اثرات مخربی بر صنعت نفت و گاز ایران داشته با توجه به این موضوع که نفت و گاز جمهوری اسلامی ایران پاشنه آشیل ایران محسوب می شود.ایران بزرگترین مصرف کننده انرژی در خاورمیانه است ویکی از کوچکترین مصرف کننده ها در جهان .صادرات نفت فراهم کننده بیش از 80 درصد ازمعاوضات خارجی و70درصد سرمایه گذاری های عمومی و تقریبا 50درصد از بودجه ایران است .بر اساس گفته وزیر پیشین نفت روزانه چیزی حدود 300 هزاربشکه ریزش نفت خام به خاطر قصور در سیاست های ناکافی کاوشی و ابزار و روش های و سرمایه گذاری های خارجی حادث می شود .برای انجام این پایان نامه بنده چهارچوب تئوری تهاجمی واقع گرایی برای فهم سیاست خارجی امریکا به کار گرفته ام ،در این رابطه ما کل پایان نامه را به هفت فصل تقسیم نموده .دو فصل آغازین شامل متغییر های مستقل ومابقی شامل متغییر های وابسته می باشد .متغییر مستقل اول شامل سیاست های بین المللی انرژی امریکا با فاکتوراقتصادی ومتغییر مستقل دیگری شامل سیاست های بین المللی امریکا با فاکتورهای سیاسی می باشد ،منظور از فاکتورهای اشاره به روش های کاربرد این سیاست ها می باشد .در رابطه با متغییر های وابسته تمرکز ما یافتن تاثیرات متغییرها مستقل بر روی این متغییرها می باشد که این هدف سه فصل بعدی ما را به خود مشغول نموده است .که این ها شامل تاثیر سیاست های بین المللی امریکا بر روی امنیت اقتصادی ایران 2-سیاست های بین المللی انرژی امریکا و تاثیر آن بر امنیت سیاسی ایران 3-سیاست های بین المللی انرژی امریکا و تاثیر بلند مدت آن بر امنیت ایران .دوره ای که این پایان نامه پوشش داده از دوره فروپاشی شوروی تا به حال می باشد ،این دوره مصادف با فروپاشی شوروی می باشد که این شرایط ایران را از گزینه سود جویی از توازن سازی بین دو ابر قدرت محروم ساخت وبه موجب آن فرصت بهتری برای امریکا برای افزایش دشمنی بر علیه ایران فراهم آورد .در پایان نتیجه گیری و پیشنهاد چندین روش مفید برای فرار از اثرات مخرب این سیاست ها بربخش های مختلف امنیتی ایران است .
رضا بابازاده انویق علی آدمی
چکیده روابط با چین همواره در سال های اخیر به عنوان یکی از مهم ترین جهت گیری های راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.با توجه به جایگاه منحصربفردی که چین از نظر اقتصادی و سیاسی در عرصه بین المللی کسب نموده و همچنین با توجه به جهت گیری های دستگاه سیاست خارجی کشور در سال های اخیر و محدویت هایی که از طریق جهان غرب (امریکا و هم پیمانانش) به این کشور تحمیل شده است.لزوم پرداختن به این موضوع برای شناخت هرچه بیشتر عوامل تاثیرگذار بر روابط دوکشور که موجب گسترش این مناسبات در دهه گذشته میلادی گردیده است لازم و ضروری به نظر می رسد، در این راستا این پژوهش با این هدف و در جهت شناسایی عوامل و متغیرهای تاثیرگذار بر این روابط که موجبات گسترش هرچه بیشتر روابط دوکشور را فراهم نموده می پردازد، تا با واکاوی این عوامل موجبات افزایش میزان تاثیرگذاری بر روابط دوجانبه شاهد شکوفایی هرچه بیشتر آن باشیم. دراین پژوهش به بررسی سه عامل تاثیر گذار سیاسی یعنی سازمان همکاری شانگهای، سیاست خارجی توسعه گرای چین و خیزش چین در هزاره سوم به عنوان یک قدرت تاثیرگذار در عرصه جهانی پرداخته می شود و همچنین عامل وابستگی متقابل دو کشور در عرصه انرژِی نیز به عنوان عامل تاثیرگذار اقتصادی بررسی می شود. کلید واژه : سازمان همکاری شانگهای، وابستگی متقابل، تئوری انتقال قدرت جهانی، سیاست خارجی توسعه گرای چین
روح الله زمانی صفت اصغر جعفری ولدانی
برنامه هسته ای ،به عنوان یکی از مهم ترین و چالش زاترین موضوعات در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره در مرکز توجه دولت های خاتمی و احمدی نژاد بوده است . با توجه به ویژگی تهدید زدایی برنامه هسته ای در حوزه سیاست خارجی ، در دوره های مختلف ، سیاست ها و استراتژی های مختلفی برای مدیریت تهدیدات و کاهش پیامدهای منفی پیگیری اهداف در حوزه هسته ای در پیش گرفته شده است . دولت خاتمی با طرح گفت و گوی تمدن ها و با بهره گیری از مذاکره و حرکت در چارچوب نهادها و رژیم های بین المللی و تبعیت از هنجارها و قواعد حقوقی ، تلاش می کرد تا منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را در حوزه هسته ای پیگیری و تامین کند. با پایان دولت خاتمی در سال 1384 و روی کارآمدن دولت احمدی نژاد ، مباحثی پیرامون تغییر و یا تداوم سیاست خارجی و رویکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه هسته ای مطرح شد . بر همین اساس در شرایط فعلی که نزدیک به 6 سال از عمر دولت احمدی نژاد می گذرد ، این سوال مطرح است که آیا رویکرد جمهوری اسلامی ایران در دوره دولت احمدی نژاد برای مدیریت تهدیدات برنامه هسته ای متحول شده است ؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که بر اثر فشار قدرت های بزرگ و تغییر دیدگاه نخبگان و تصمیم گیران در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد ، رویکرد جمهوری اسلامی برای مقابله با تهدیدات برنامه هسته ای ، بهره گیری از مدیریت دیپلماتیک از طریق اتحاد سازی ، تفرقه افکنی و افزایش زمان و تلاش برای حفظ توانمندی هسته ای بوده است .
سیده صدیقه فاطمی اصغر جعفری ولدانی
این تحقیق به طورکلی در قالب 6 فصل به همراه یک مقدمه و در انتها یک نتیجه گیری سازمان یافته است. فصل اول، شامل کلیات پژوهش )طرح مسئله و تعریف موضوع، انگیزه ها و اهداف و علل انتخاب موضوع، پیشینه و ادبیات موضوع، سوال اصلی، فرضیه اصلی، متغیرهای پژوهش، ابعاد زمانی و مکانی موضوع، موانع و مشکلات موجود، روش تحقیق...( می باشد. فصل دوم: شامل مبانی نظری است. جنگ و اندیشه ی نظامی در تفکرات صاحب نظران جهان، اهداف جنگ ها، ویژگی جنگ ها، انواع و اقسام جنگ ها در دوران معاصر، اقتصاد در جنگ و شاخص های یک اقتصاد در حال جنگ بررسی می شود. فصل سوم با رویکردی علی به انگیزه ها و علل وقوع جنگ تحمیلی عراق ایران در سه سطح نظام بین الملل، سطح منطقه ای و سطح ملی می پردازد. فصل چهارم تاثیرات 1-monetary policy 18 جنگ بر اقتصاد ایران با توجه به مبانی نظری اشاره شده در فصل دوم و در راستای توضیح آن پرداخته می شود. در فصل پنجم نیز با توجه به هدف این تحقیق، به عوامل منتهی به قبول قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد می پردازد و در آن ضمن بررسی این عوامل، نسبت به تحلیل آن در راستای این مقطع زمانی تبییناتی صورت می گیرد. و در نهایت حاصل این مباحث در نتیجه گیری خواهد بود.
محمدرضا صمدی مقدم سید محمد طباطبایی
پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر شکل روابط ایران و آمریکا باعث شد تا استراتژی امنیتی همسو و هماهنگ این دو کشور برای خلیج فارس در تقابل با هم قرار بگیرد. پیروزی انقلاب اسلامی روند اجرای استراتژی منطقه ای آمریکا را مختل ساخت و تصویر امنیتی منطقه خلیج فارس را یکسره دگرگون کرد. تمرکز اصلی این تحقیق ترسیم فضای جدید سیاست منطقه ای است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به تبع تقابل ایران و آمریکا بوجود آمده و باعث شد تا ایالات متحده و ایران ارزیابی مجددی از استراتژی خود در منطقه خلیج فارس داشته باشد. این شرایط امنیتی شدن و نظامی گری منطقه را در پی داشته است.
فرزاد رستمی حسین سلیمی
نویسنده در تحقیق حاضر به دنبال شناسایی فرصت ها و چالش های احتمالی فراروی جمهوری اسلامی ایران در سه حوزه تحولات نظام بین الملل، امنیت انرژی و جنگ های آینده است. شناخت این فرصت ها و چالش ها در حوزه های مذکور بر اساس روندهای 2025 و همچنین سناریوسازی به شیوه دلفی انجام می پذیرد. نویسنده بر اساس چارچوب تئوریک مکتب کپنهاک تحولات نظام بین الملل و امنیت انرژی را به عنوان بستر فرآیند شکل گیری جنگ های آینده دانسته و تاکید این تحقیق نیز بر بررسی جنگ های آینده و سناریوسازی در این زمینه است. علیرغم نگارش سناریوها در سایر حوزه های مورد اشاره در تحقیق، مهمترین سناریوهای جنگ های آینده عبارت است از: الف- اگرچه جنگ اطلاعات در آینده نقش محوری را خواهد داشت اما همچنان قدرت نظامی کلاسیک تعیین کننده جایگاه قدرت ها در عرصه نظام بین الملل است؛ ب- محتمل است که در فضای جنگ های آینده محور رقابت بر سر حوزه های سنتی جای خود را به حملات سایبری و اخلال در زیرساخت های فناروی طرفین خواهد داد؛ ج- تقابل ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران در آینده در حوزه جنگ های اطلاعاتی در ابعاد جدیدی ادامه خواهد یافت.
نگار طاهرخانی حسین سلیمی
به رغم اینکه عوامل بسیاری در شکل گیری سیاست خارجی لبنان نقش داشته اند امّا تاثیر ویژگی های ژئوپلیتیکی آن بر روابط خارجی اش، چه با همسایگان و چه با قدرت های فرامنطقه ای، از این جهت مهم تلقی می شود که فرصت ها و چالش هایی را توأمان خلق نموده اما بحران های ناشی از این گذر امنیت ملی و استقلال لبنان را آسیب پذیر ساخته است. موقعیت جغرافیایی لبنان و واقع شدنش در محل تلاقی سه قاره، جایگاه ژئوپلیتیکی آن در روند جنگ های اعراب و اسرائیل، حضور تعداد کثیری از پناهندگان فلسطینی که سبب حملات مکرر نیروهای اسرائیلی و اشغال بخشهایی از جنوب لبنان گردیده اند، استقرار و فعالیت جنبش حزب الله در جنوب سرزمین لبنان و اتحاد این جنبش با کشورهای سوریه و جمهوری اسلامی ایران، در کنار تاریخ استعماری که از جانب کشورهای فرامنطقه ای بر این مرز و بوم گذشته است همگی حکایت از این مسأله دارد که صرف داشتن موقعیت مناسب جغرافیایی برای یک کشور امتیاز ایجاد نمی-نماید بلکه نوع بهره وری از این جایگاه همراه با انسجام داخلی و ثبات در حاکمیت سیاسی دولت است که میتواند فرصت های ناشی از این گذر را بر بحرانهای آن فزونی دهد.پژوهش حاضر در پی بررسی چارچوب مذکور در مورد کشور لبنان میباشد.
علی رضایی موید اصغر جعفری ولدانی
الف.موضوع وطرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف) مصر یکی از کشورهای بزرگ خاورمیانه، کشوری پرجمعیت و با تاریخ و تمدنی برجسته است که در مسائل حوزه خلیج فارس،خاور میانه، جهان عرب و قاره آفریقا نقش برجسته ای ایفا می کند. مصر با قرار گرفتن در تقاطع سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا و دسترسی به کانال سوئز، دریای مدیترانه، موقعیت ژئوپولیتیکی ممتازی دارد. ب.مبانی نظری شامل مختصری ازمنابع،چارچوب نظری وپرسش ها وفرضیه ها چارچوب نظری براساس نظریه تصمیم گیری می باشد. فرضیه : سیاست خارجی مصر بر اساس منافع و علایق سیاسی و اقتصادی این کشور در خلیج فارس شکل گرفته است. پ.روش تحقیق شامل تعریف مفا هیم،روش تحقیق،جامعه مورد تحقیق،نمونه گیری وروش های نمونه گیری،ابزار اندازه گیری،نحوه اجرای آن،شیوه گردآوری وتجزیه وتحلیل داده ها. تعریف مفاهیم: منافع اقتصادی :حسنی مبارک با فروش ادوات نظامی و متخصصان نظامی به منطقه خلیج فارس درآمد قابل تو جهی را کسب نموده همکاری های مشترک اقتصادی با کشورهای منطقه خلیج فارس ، قطر ، عربستان ، کویت ، امارات متحده عربی و همچنین سرمایه گذاری کشور های منطقه در مصر، نقش به سزایی در اقتصاد مصر دارد. منافع سیاسی:با توجه به اهمیت منطقه خلیج فارس برای کشور مصر ، متعاقبا آن کشور نیز به دنبال حضور در مناسبات سیاسی منطقه ای می باشد . روش تحقیق: کتابخانه ای ت.یافته های تحقیق: عوامل موثردرتعیین سیاست خارجی مصر عبارتنداز1-اثر محیط داخلی: الف-ژئو پولیتیک ب-سیستم سیاسی ورهبری ج-نقش مخالفان داخلی د-ساختاراقتصادی 2-اثر محیط خارجی. مصر کوشیده است که در این منطقه حضور فعالی داشته باشد. نقش مصر را می توان به سه دوره تقسیم کرد. 1- سال های 1840-1811 2-دوره جمال عبدالناصر ده? 1960 3-دوره انورسادات و حسنی مبارک از سال 1980 تا کنون. اقتصاد مصر با ویژگیهایی چون جمعیت زیاد، محدودیت منابع طبیعی، وابستگی به بازارهای خارجی، وابستگی به منابع مالی خارجی درگرایش دولت مصر به مصالحه جویی نقش مهمی داشته است. ث.نتیجه گیری وپیشنهادات: دولت مبارک تلاش گسترده ای رابرای بازسازی وجهه مصرنزد کشورهای عربی و اسلامی به کارگرفت.و همواره پیگیر سیاست های پان عربیستی با رهبری و محوریت قاهره بوده است. درطول جنگ ایران و عراق دولت مبارک با حمایت از عراق تلاش کرد خود را به جمع دولت های عرب بازگرداند که در این راه موفق بود. دولت مبارک سیاست خارجی خود را در هم سویی با ایالات متحده اتخاذ نموده بود. بصورتی که سیاست ها و استراتژی های خارجی مبارک ملهم از غرب بوداز زمان چرخش سیاست خارجی دولت مصر به سمت ایالات متحده،مصربه یکی از حامیان و دریافت کنندگان کمک های نظامی و مالی آمریکا تبدیل شده است.. وجود منابع سرشار نفت و گاز در منطقه خلیج فارس ، مطرح بودن خلیج فارس به عنوان مهم ترین آبراه بازرگانی جهانی، مجاور بودن با مرکز ثقل انقلاب اسلامی و کانون های الهام بخش نهضت های اسلامی و ضد استکباری و نزدیکی آسیای میانه و قفقاز از جمله عواملی هستند که به این نقطه از جهان ویژگی خاصی بخشیده است.
بابک سرای گرد افشاری اصغر جعفری ولدانی
در این قسمت مروری اجالی بر فصول گذشته داریم و سپس به نتیجه گیری نهایی پژوهش می پردازیم. در فصل اول با مشخص کردن جهت گیری خود برای تحلیل فضای سیاسی ترکیه نشان دادیم که فرضیه ما در فضای اقتصاد سیاسی قصد تحلیل سیاست داخلی در ترکیه را دارد.سپس سعی کردیم تا ابتدا تئوری های موجود در زمینه اقتصاد سیاسی را به طور اجمالی مرور کرده و در آخر به یک چارچوب تئوریک دست پیدا کنیم که بتواند به طور خاص به ارتباط میان اقتصاد سیاسی کشور و و سیاست داخلی آن بپردازد. بر این مبنا ما از تئوری میلنر و کوهن استفاده کردیم که از یک چارچوب تئوریک بسیار استوار برخوردار است.آنها در تئوری خود تأثیر بین المللی شدن را بر سیاست داخلی کشور ها نشان داده اند. میلنر و کوهن بین المللی شدن را بر مبنای میزان ورود سرمایه های خارجی به اقتصاد کشور و نسبت آن به تولید ناخالص داخلی می سنجند. بر این مبنا نشان دادند که نهادهای داخلی در هر کشور چگونه سعی می کنند تا با ایجاد مکانیسم هایی در مقابل بین المللی شدن مقاومت کرده و باعث ابهام در فضای سیاسی و اقتصادی کشور گردند. در فصل سوم به بررسی ساختار اقتصادی و سیاسی ترکیه پرداختیم و ویژگیها و شاخصه های اقتصادی ترکیه نوین را بررسی کردیم و بسیار مبسوط به سنت قوی دولت سالاری در ترکیه و شکل گیری یک اولیگارشی اقتصادی که مخالف بین المللی شدن اقتصاد ترکیه بود پرداختیم. همچنین نقش نظامیان کمالیست در کنترل دولتها به وسیله تهدید به کودتا یا سرنگونی دولتها و تغییر قانون اساسی در ترکیه پس از مصطفی کمال در ترکیه نوین نیز مورد بحث قرار گرفت. در فصل سوم به مسأل? به روی کار آمدن تورگوت اوزال فقید که در حقیقت معمار اقتصادی معاصر ترکیه است پرداختیم.در این فصل نشان دادیم که اوزال با پیاده سازی سیاستهای نئولیبرال در اقتصاد ترکیه و آزاد سازی اقتصادی(هرچند به اهداف خود در زمان حیات نرسید) باعث گردید تا آرایش قدرت سنتی در ترکیه برای همیشه دستخوش تغییر گردد. پولهای فرستاده شده توسط کارگران ترک در آلمان و هدایت این پولها توسط شبکه های اقتصادی طریقتهای اسلامی مانند نورجیلار و همچنین شکل گیری شرکتهای بزرگ اقتصادی که از این پولها و سرمایه های خارجی وارد شده به ترکیه بهره فراوان می برند و از موافقان بین المللی شدن اقتصاد ترکیه هستند باعث گردید تا در سالهای دهه نود میلادی فضای سیاسی و اقتصادی ترکیه به شدت مبهم گردد و هیچ یک از احزاب قدیمی ترکیه نتوانند بدون ائتلاف با یکدیگر دولت تشکیل دهند و در عمل نیز بسیار شکننده و ناتوان از حل مسائل سیاسی و اقتصادی ترکیه باشند. آشفتگی و مبهم بودن فضای سیاسی و اقتصادی ترکیه در طول دهه 90 میلادی اگر به دقت تحلیل نشود، می تواند باعث شود که تحلیلگران مسائل ترکیه در باره علل به قدرت رسیدن حزب عدالت وتوسعه در سال 2002 ، به خطا بروند. تأکید بر دوگانه اسلام گرایان و کمالیستها نمی تواند علت شکل گیری یک ائتلاف بزرگ حول یک حزب تازه تأسیس وشکست احزاب بزرگ و قدیمی مام میهن ، راه راست و جمهوری خواه خلق را در انتخابات 2002 نشان دهد. اگر علت رأی مردم به حزب عدالت و توسعه، اسلام گرایی آن بود ، پس چرا مردم از حزب اسلام گرای رفاه که پدر معنوی عدالت و توسعه بود در سال 1996 حمایت نکردند و حزب اسلام گرای رفاه نتوانست دولت غیر ائتلافی تشکیل دهد و پس از گذشت کمتر از یکسال بدون دستاوردی با کودتای آرامی بدون اینکه تنش زیادی ایجاد کند به حاشیه رفت؟ به نظر می آید که تأکید صرف بر وجهه اسلامی حزب عدالت وتوسعه وسیاستهای اسلام گرایانه آن برای توضیح علل موفقیتهای اقتصادی وسیاسی این حزب بسیار گمراه کننده می باشد. برای مدت چندین دهه قدرت سیاسی در ترکیه در قبضه احزاب مام میهن ، راه راست ، جمهوری خواه خلق وحزب حرکت ملی وحزب رفاه بود وسیاستمدارانی با عملکرد مسبوق به سابقه در زمینه های اقتصادی و سیاسی مانند اربکان ، دمیرل ،چیللر، اجویت و اییلماز تشکیل کابینه می دادند. ذهنیت آنها از فضای اقتصاد محور پس از پایان جنگ سرد نااقتصاد بود و سعی می کردند که کشور را با نا دیده انگاشتن نیروهای اقتصاد جهانی هدایت کنند و شکست خوردند. مردم و بخش خصوصی ترکیه نیز شاهد ناکامیهای آنها بودند ودیگر به شعارهای آنها اطمینان نداشتند. اردوغان که در انتخابات شهرداریها در سال 1996 از حزب رفاه راهی کرسی شهرداری استانبول شده بود با درس گرفتن از کودتای 1997متوجه این مسئله شد و توانست با زیرکی خاصی تمام نهاد های اقتصادی و اجتماعی ترکیه که خواهان تغییر بنیادی سیاستهای دولت های قبلی بودند را با خود همراه کند . شعارهای حزب عدالت و توسعه بسیار به شعارهای چهار گانه اوزال مانند تأکید بر لیبرالیسم اقتصادی ، محافظه کاری اجتماعی بر پایه اسلام سنتی واحترام به اصول لائیک ترکیه نوین ، نزدیک بود. ولی برخلاف سایر احزاب ترکیه در دهه 90 میلادی که تنها شعار می دادند و در عمل از تداوم شرایط موجود حمایت می کردند و سبب دشمنی بخش خصوصی ترکیه با خود می شدند، در عمل به شعارهای خود در زمینه آزاد سازی واقعی اقتصادی و تغییر مناسبات مردم و دولت پایبند ماند و توانست یک ائتلاف حول آزادسازی اقتصادی و تغییر ساختارهای متصلب سیاسی ترکیه تشکیل دهد و با کسب حمایت مردم ، بخش خصوصی و اقلیتهای قومی ، در انتخابات بعدی در سال 2007 با آرای بالاتری پیروز شود و دوباره احزاب دیگر را به حاشیه راند.
محمدرضا مرادی اصغر جعفری ولدانی
موضوع پایان نامه موانع گذار به دموکراسی در مصر می باشد. در این تحقیق به بررسی مهم ترین موانع در سه بعد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پرداخته شد. این پایان نامه در چهار فصل نوشته شده است. چارچوب نظری این تحقیق، دموکراتیزاسیون است. برای بررسی موانع دموکراسی در مصر از روش کتابخانه ای استفاده شده است. با بررسی مهم ترین موانع دموکراسی در مصر به این نتیجه رسیدیم که با توجه به سیستم اقتدار گرای سیاسی مصر در بعد سیاسی شرایط برای گذار به دموکراسی در این کشور مهیا نیست. اقتصاد مصر یک اقتصاد شبه رانتی است .قسمت عمده درآمد های ارزی این کشور از گردشکران، کارگران شاغل در خارج از کشور، درآمدهای کانال سوئز و کمک های خارجی می باشد که نشان دهنده ی این است که اقتصاد این کشور تولیدی نیست و مهم ترین شرط برای گذار به دموکراسی یعنی اقتصاد تولیدی در این کشور مهیا نیست.
فرزاد محمدیاری سیدمحمد طباطبایی
استراتژی اعزام نیروهای دریایی ایران به آب های بین المللی که به لطف تحولات مساعد در نظام موازنه قوای منطقه ای و برخورداری ایران از بالاترین میزان عناصر قدرت بالقوه و بالفعل در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه خلیج فارس در نوامبر 2008 اتخاذ شد، موجب افزایش قدرت ایران در راستای دستیابی به جایگاه هژمون منطقه خلیج فارس می شود. با توجه به اینکه 85% صادرات و 95% واردات و همچنین تمام صادرات نفت خام ایران از طریق آب های آزاد انجام می شود و نظر به اینکه، ایالات متحده، هژمون نیمکره غربی و دشمن اصلی ایران، با اتکا بر توان نظامی دریاپای? خود در منطقه خلیج فارس، اقیانوس هند و سواحل شرقی مدیترانه حضوری گسترده دارد، بنابراین پیامدهای استراتژی اعزام نیروهای دریایی ایران به آب های آزاد هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی برای ایران حائز اهمیت است. از منظر اقتصادی، این استراتژی باعث می شود توانایی ایران در حراست از جریان واردات و صادرات و فرایند تولید ثروت در کشور افزایش یافته و در نتیجه قدرت بالقوه ایران که شالود? قدرت نظامی آن است افزایش یابد. از منظر نظامی، این استراتژی سبب می شود که قابلیت ایران جهت انجام عملیات تهاجمی و تدافعی در آب های آزاد افزایش یافته و در نتیجه قدرت نظامی ایران و توان بازدارندگی کشور افزایش یابد. بنابراین می توان نتیجه گرفت استراتژی اعزام نیروهای دریایی ایران به آب های بین المللی باعث افزایش قدرت ایران در دو بُعد بالقوه و بالفعل می گردد. هرنوع افزایشی در قدرت ایران، به معنای تسهیل در حرکت این کشور در مسیر دستیابی به جایگاه هژمونی منطقه ای بوده و باعث افزایش توان ایران برای خنثی سازی اقدامات مهارکننده هژمون نیمکره غربی (آمریکا) جهت جلوگیری از تبدیل شدن ایران به قدرت برتر منطقه خلیج فارس خواهد شد.
رضا حضرتی اصغر جعفری ولدانی
هر کدام از تئوری های روابط بین الملل بخشی از فرایند همگرایی منطقه ای را از دیدگاه خود و البته بیشتر برای تبیین اتحادی? اروپایی بررسی کرده اند. اما هیچ یک از تئوری ها به تنهایی قادر به تبیین این فرایند چند بعدی نیستند.هر کدام از عوامل همگرایی بین کشورهای ترک زبان نیز با یکی از تئوری ها قابل تبیین است. اشتراکات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی با تئوری های سازه انگاری، نزدیکی جغرافیایی و روابط اقتصادی با نظریات کانتوری و اشپیگل و فرضی? تهدیدات مشترک با تئوری نئورئالیستی. کشورهای ترک زبان دارای زبان مشترکی به نام زبان ترکی هستند که از زبان های التصاقی و جزء زبان های اورال - آلتائیک است. همچنین خواستگاه مردمان ترک منطقه ای بین کوه های اورال و آلتای در آسیای مرکزی است و از آنجا در جهات و مناطق مختلف مهاجرت کرده اند و دولت های بزرگی تشکیل داده اند.پس از ظهور دین اسلام، مسلمان شده و دولت های بزرگ اسلامی تشکیل دادند. و در دوره ای از تاریخ به مدت 150 سال تحت سلط? روس ها زندگی کرده اند که مورد ظلم و ستم فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار گرفته اند. پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های ترک زبان بسیاری از مردمان ترک خواهان همگرایی و اتحاد میان کشورهای ترک زبان هستند. همچنین این کشورها بعد از استقلال با مشکلات عمده ای از جمله، بنیادگرایی اسلامی تحت حمایت طالبان افغانستان، قاچاق مواد مخدر از افغانستان، نبود زیرساخت های اقتصادی و سیاسی لازم برای اداره امور کشور و غیره روبرو هستند که غلبه بر این مشکلات همکاری های گسترده ای را در زمینه های مختلف می طلبد. کلید واژه ها: همگرایی منطقه ای، کشورهای ترک زبان، اشتراکات فرهنگی و تاریخی، روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، سازه انگاری، نظری? کانتوری و اشپیگل، نئورئالیسم.
مهدی دلیریان اصغر جعفری ولدانی
مطالعات منطقه ای در جهان پس از جنگ سرد برای پژوهشگران روابط بین الملل که در پی تبیین امور امنیتی معاصر هستند به یک سطح تحلیل تبدیل شده است.در این میان مکتب کپنهاگ با تبیین نوین از امنیت در قالب مطالعه چند بعدی امنیت و تکیه بر عامل جغرافیا و تاریخ وعوامل مادی و ذهنی در درک امنیت و دکترین وابستگی متقابل امنیتی دولتها در سطح منطقه ای و جهانی در چهارچوب مجموعه امنیتی منطقه ای بستر مطالعاتی جدیدی را در مطالعات منطقه ای و امنیتی گشوده است. تشکیل حکومت اقلیم کردستان بر مبنای هویت کردی و با دخالت یک بازیگر جهانی ( آمریکا) ودر سایه تحولات جهانی بعد از 11 سپتامبر شکل گرفته است.حکومت اقلیم کردستان تنها منطقه ای در قانون اساسی عراق فدرال است که بر مبنای فدرالیسم اداره میشود. بررسی تاثیر شکل گیری حکومت اقلیم کردستان عراق بر کشورهای دارای اقلیت کرد در منطقه و نقش تاثیر گذار دو کشور آمریکا و اسرائیل در معادلات امنیتی منطقه در چهارچوب مکتب کپنهاگ و مجموعه امنیتی منطقه ای ملاک اصلی تحقیق بوده است. شکل گیری وسیاستهای اعمالی حکومت اقلیم کردستان با توجه به جغرافیای منطقه و تاریخ شکل گیری ناسیونالیسم کردی باعث تشدید نگرانی های کشورهای دارای اقلیت کرد منطقه در جنبه های نظامی-اطلاعاتی ، سیاسی-اجتماعی و اقتصادی شده و معادلات منطقه ای موجب عدم شکل گیری یک همکاری جمعی در مدیریت این نگرانی ها شده است. کلید واژه ها : حکومت اقلیم کردستان، فدرالیسم ، مجموعه امنیتی منطقه ای ، مکتب کپنهاگ
غلامعلی مرادی اصغر جعفری ولدانی
تداوم حضور آمریکا در خلیج فارس بعد از اشغال عراق در سال 2003، تاثیرات مهمی برکشورهای عربی منطقه داشته است. بررسی سوابق حضور نیروهای ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس نشان می دهد این کشور بعد از عملیات آزاد سازی کویت در سال 1991 اقدام به حضور گسترده نظامی در این منطقه نموده است و در پی تقویت و تحکیم روابط خود با کشورهای منطقه بوده است. ایالات متحده آمریکا اکنون با هر هفت کشور عربی حوزه خلیج فارس روابط نزدیکی دارد .در این پژوهش سعی شده است تا در کنار بررسی این روابط که با تمرکز بر روابط امنیتی واستراتژیکی در جهت دستیابی به منظورها واهداف آن انجام می شود به دنبال پاسخ به این سوال اصلی هستیم که تاثیر روابط امنیتی – استراتژیکی ایالات متحده آمریکا وکشور های عربی حاشیه خلیج فارس در امنیت منطقه خلیج فارس چگونه می باشد؟ با توجه به بررسی ها ی انجام شده به نظر می رسد به قدرت رسیدن شیعیان در عراق پس از سرنگونی صدام وقدرت نمایی حزب الله لبنان طی سال های گذشته و نزدیکی این گروهها به ایران که منتج به افزایش قدرت سیاسی شیعیان به طور عام و ایران به طور خاص شد، به نگرانی مشترک آمریکایی ها و حاکمان کشورهای عربی خلیج فارس تبدیل گردید. این نگرانی مشترک باعث شده که طرفین به سمت ایجاد یک بلوک قدرت در برابر این تهدید شکل گرفته از منظر آنان گام بردارند. آمریکایی ها معتقدند پس از اشغال عراق در شرایطی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس توان ایجاد موازنه موثر با ایران را ندارند و عراق نیز به توان قابل توجهی دست نیافته است، حضور نظامی آمریکا کاملا ضروری است. بررسی های انجام شده نشان می دهد، برای کشورهای عربی خلیج فارس، آمریکا ضامن اصلی بقا و امنیت به شمار می رود و حفظ سطح گسترده ای از روابط با این قدرت غربی برای آنها اهمیت حیاتی دارد . از سوی دیگر، آمریکا برای مشروعیت بخشی حضور خود در خلیج فارس و حفظ آن نیازمند آن است که به تحکیم روابط عمیق سیاسی - امنیتی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بپردازد . نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، با توجه به مفهوم نسبی امنیت ، روابط امنیتی ایالات متحده آمریکا وکشورهای عربی خلیج فارس باعث ایجاد یک امنیت حداقلی موقت اما شکننده برای طرفین گردیده است و با نظر به این که ایالات متحده آمریکا روابط خود با سایر بازیگران را بر مبنای منافع ملی خویش تنظیم می کند، نمی توان به پایداری وثبات این روابط در بلند مدت اطمینان داشت. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، می توان گفت تا زمانی که اراده جمعی تمامی کشورهای ساحلی خلیج فارس مبنی بر برقراری یک سیستم امنیتی جامع شکل واحد به خود نگیرد، نمی توان از امنیت پایدار در این منطقه صحبت کرد.
مهرداد چامیان علی آدمی
عوامل همگرایی و واگرایی در خاورمیانه عربی چیست ؟ با توجه به مولفه های فرهنگی مشترک میان دولتهای عرب خاورمیانه می توان گفت وجود این عوامل موجب همگرایی در بین این دولتها گردیده و وجود بخشی دیگر از ساختار فرهنگی خاورمیانه موجب واگرایی در میان این دولتهاذ گردیده است.
حسین زینی وند اصغر جعفری ولدانی
کشور قطر از سال 1995 میلادی فصلی نوین از حیات کوتاه خود را آغاز نموده است. کشوری که در ادبیات روابط بین الملل در زمره کشورهای (قدرت های) ذره ای دسته بندی می شود و برجسته ترین شاخصه آن همانا بافت قبیله ای (با محوریت خاندان آل ثانی) می باشد، به نظر می رسد مسیری متفاوت از گذشته را در پیش گرفته است. در این نوشتار بررسی عوامل قرار گرفتن قطر از نظر منطقه ای در جایگاه فعلی (و در حضور قدرت های بزرگی همچون ایران و عربستان سعودی) مورد توجه قرار گرفته است. با بهره گیری از برخی وجوه نظریاتی همچون نئولیبرالیسم، نظریه های ارتباطات و نظریه های مربوط به نخبگان و در پرتو عواملی همچون افزایش توان اقتصادی در سایه درآمدهای سرشار منابع انرژی به ویژه گاز طبیعی، نوع نگاه و درک حکام قطر نسبت به تعاملات منطقه ای و بین المللی و همچنین به پشتوانه شبکه ماهواره ای الجزیره و از طرفی همراهی قطر با هژمون جهانی در تحولات منطقه ای به نظر می رسد قطر طی سال های 1995 تا 2010 میلادی از منظر جایگاه منطقه ای توانسته است موقعیت خود را ارتقا بخشیده و خود را به عنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در عرصه تعاملات منطقه حساس خاورمیانه و خلیج فارس مطرح نماید.
فاطمه اسمعیلی کرباسی نجف آبادی اصغر جعفری ولدانی
در ان پایان نامه علل وقوع بحران کشمیر , روند اختلافات و اقدامات انجام شده برای حل آن و راه حل هایی برای خاتمه /ان داده شده است. در قسمت افغانستان , حمله شوروی به این کشور و ظهور طالبان و اختلاف هند و ÷اکستان در این زمینه بررسی شده است. در قسمت هسته ای نیز به بررسی علل هسته ای شدن دو کشور در رقابت با یکدیگر و روند اختلافات آنها و راه حل هایی ÷یشنهادی ارائه شده است. در بخش تروریسم نیز به استفاده پاکستان از تروریسم علیه هند و راه حل این معضل اشاره شده است.
عبدالحمید مهمان نواز اصغر جعفری ولدانی
تقابلات موجود میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران، برآمده از هویت های سیاسی ناهمگون دوطرف است که نقش اسرائیل، به عنوان متغیری اساسی در تشدید و استمرار فضای بی اعتمادی میان این دو واحد سیاسی، بسیار تعیین کننده است؛ زیرا نه جمهوری اسلامی ایران حاضر است امنیت و موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد و نه آمریکا می تواند از فشار و تهدیدات ایران علیه متحد دیرینه ی خود در منطقه، چشم پوشی نماید؛ به ویژه آن که صهیونیستهای آمریکایی به عنوان قدرتمندترین لابی تأثیرگذار بر ساختار تصمیم سازی و تصمیم گیری آمریکا، نفوذ زیادی در سیاست خاورمیانه ای این کشور دارند. در این تحقیق سعی شده است تا بر مبنای نظریه ی سازه انگاری، هویت های متعارض جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا با تأکید بر موضوع امنیت، ماهیت و موجودیتِ متغیر مستقلی به نام اسرائیل توضیح داده شود. از سوی دیگر نیز تلاش گردیده است تا از زاویه ی نظریه ی تصمیم گیری، به نقش و تأثیر عینی و عملی اسرائیل و گروه های طرفدار اسرائیل در آمریکا پرداخته شود. لابی گرانِ صهیونیست در آمریکا، غالباً به دنبال سخت تر کردن مواضع دولت آمریکا در قبال ایران هستند چراکه نزدیک شدن ایران و آمریکا، بدون ملایم تر شدن مواضع ایران در قبال اسرائیل را نگران کننده می بینند؛ لذا از هر موقعیتی برای پرتنش کردن روابط آمریکا و ایران بهره می گیرند. تأثیر اسرائیل چه به لحاظ جایگاه و هویت، و چه به لحاظ نقش و عملکرد عینی، در اکثر اقدامات خصمانه ی آمریکا علیه ایران قابل ملاحظه است و شاید اگر این متغیر از میان برداشته می شد، خصومت ها و بی اعتمادی های مابین دو کشور به این اندازه، عمق و استمرار نمی یافت؛ چراکه نقش عوامل دیگر، در بسیاری از موارد، تابع و ناشی از همین متغیر می باشد. در سیاست های مربوط به تحریم، فشار و مهار آمریکا علیه ایران، به عنوان یکی از مهم ترین و مستمرترین شاخص های تقابل سیاسی و امنیتی بین دو کشور در طول حیات جمهوری اسلامی ایران، نقش مستقیم و غیرمستقیم اسرائیل و لابی های صهیونیستی در اکثر موارد، قطعی به نظر می رسد. لذا می توان ادعا نمود که یکی از نقش های اصلی و عمده در تشدید و استمرار چالش ها میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران، مربوط به متغیری به نام اسرائیل و لابی های صهیونیستی در آمریکا می باشد.
محسن نوری مرتضی نور محمدی
: نظام موازنه قوا یک سیستم امنیتی است که دارای سابقه تاریخی می باشد، ما می بینیم که چنین سیستم امنیتی نیز در بین قدرت های بزرگ اروپایی زمانی توانسته است کارآمد عمل کند. تحقیق حاضر بر طبق مدل والتز، مبنی بر اینکه سیستم امنیتی موازنه قوا دارای سه شاخص اصلی است در جهت رسیدن به امنیت: شاخص مهار، شاخص بازدارندگی، شاخص تعادل قدرت انجام گرفته است. با توجه به اینکه، این نظام امنیتی برای رسیدن به امنیت از این سه شاخص استفاده و رعایت می کند، لذا تحقیق حاضر قصد دارد که رابطه بین موازنه قوا و ارتباط آن را با رقابت تسلیحاتی موجود در منطقه خلیج فارس را مورد بررسی قرار دهد. برای انجام این کار یک دوره 30 ساله را در منطقه خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفته شده است که شامل سالهای 1980_2011می باشد. در طول تحقیق ما هم به بررسی نمودهای عملی نظام موازنه قوا پرداخته ایم و هم به ارائه آمارهایی از فروش تسلیحات نظامی، پیمان های نظامی دو جانبه و چند جانبه و در نهایت جنگ و علت های تشدید کننده رقابت تسلیحاتی را مورد بررسی قرار داده ایم. نتیجه جانبی این تحقیق نیز این است که تا زمانی سیستم امنیتی منطقه خلیج فارس با توجه به نظام موازنه قوا تعریف می شود، ما کماکان شاهد تشدید رقابت تسلیحاتی در منطقه خواهیم بود.
علی عمیدی اصغر جعفری ولدانی
بافروپاشی امپراتوری عثمانی و تجزیه آن به چندین کشور عربی و یک کشور مادر ترک زبان در منطقه خاورمیانه منازعات برسر مسایل مختلفی که برخاسته از تقسیم بندی های مصنوعی توسط کشورهای پیروز جنگ جهانی اول و ایجاد مناطقی بدون سابقه تاریخی حکمرانی مستقل در آنها به عنوان کشورهای جدیدالتاسیس است شکل گرفت. از جمله این کشورها، کشور مستقل سوریه در مجاورت مرزهای ترکیه است. روابط ترکیه با سوریه پس از استقلال سوریه تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشته است که مجموعه ای از اختلافات ارضی، قومی و مشکلات برسر مسئله آب، رقابت های ژئوپلتیک و حتی اختلافات ایدئولوژیک را شامل می گردد. با این وجود عواملی بوده اند که در دوره های زمانی متفاوت موجب افزایش یا کاهش تنش میان این دو کشور شده اند. سابقه استعمارگری کشور عثمانی در سوریه از همان ابتدا موجب بدبینی سوریها نسبت به کشور ترکیه بود. با آغاز جنگ سرد و اقتضائات آن دوره، نزدیکی سوریه به بلوک شرق و تمایل ترکیه به بلوک غرب موجبات اختلاف و جدایی هر چه بیشتر دو کشور گردید. یکی دیگر از این عوامل تغییر حاکمان در هر دو کشور و درنتیجه تغییر نگرش ها و سیاست های آنها نسبت به یکدیگر بوده است که دوره هایی از تعارض و تعامل را در سیاست خارجی هر دو کشور در ارتباط با یکدیگر موجب گردید در این پژوهش سعی شده با توجه به سابقه دو کشور در دولت ـ ملت سازی و پیگیری مسیرهای کاملا متفاوتی که آنها تا به امروز در سیاست داخلی خود و به تبع تاثیرگذاری آن در سیاست خارجی، طی کرده اند پرداخته شود. هم چنین این پژوهش با تمرکز بر دوره زمانی سه دهه از سال ???? تا ???? به عوامل تاثیرگذار بر روابط دو کشور و رویدادهای رخ نموده در این مقطع زمانی می پردازد. این بازه زمانی تغییر متعدد حاکمان در ترکیه و چرخش قدرت میان کمالسیت ها و احزاب اسلام گرا را شامل می شود که موجب تغییرات کلان در نگرش سیاستمداران ترکیه به سیاست خارجی این کشور گردید. سوریه نیز در این فاصله با مرگ حافظ اسد و جانشینی فرزندش، بشار اسد و تحولات عظیم اخیر موسوم به بهار عربی که آتش آن دامان این کشور را نیز فرا گرفت، مواجه بوده است. این پژوهش سعی دارد با بررسی گردش قدرت در هر دو کشور، اثرگذاری دیدگاههای سیاسی حاکمان هر دوره را برنسل پس از خود تا به امروز پی گیری کند تا به ریشه های مواضع و سیاست های امروزه ترکیه و سوریه در قبال هم، و در قبال مسایل جهانی و منطقه ای دست یابد. هم چنین با بررسی علل وقوع تحولات اخیر در سوریه، از سال ???? به نقش ترکیه در بحران سوریه پرداخته و سناریوهای آینده سوریه و اثرگذاری ترکیه بر آنها را بررسی می کند.
محمد اولیایی اصغر جعفری ولدانی
با توجه به اهمیت و جایگاه عربستان سعودی در مناسبات منطقه ای و بازتاب سیاست خارجی این کشور در منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، در این پژوهش تلاش شده است تا عوامل موثر بر سیاست خارجی عربستان سعودی میان سال های 2001 تا 2012 مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش با این پرسش آغاز گردید که چه عواملی بر سیاست خارجی عربستان سعودی در میان سال های 2001 تا 2012 تأثیرگذار بوده اند؟ در پاسخ به این سوال عنوان شده است که عربستان سعودی از وهابیت، حج و حرمین شریفین در رابطه با کشورهای اسلامی، از نفت و ژئوپلیتیک در رابطه با غرب، به عنوان ابزاری هایی در سیاست خارجی در جهت گسترش نفوذ و افزایش امنیت خود در فاصله میان سال های (2001 تا 2012) بهره جسته است. روش تحقیق مورد استفاده در نگارش این پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی بوده است. در این پژوهش ابتدا به تبیین عوامل تاثیرگذار در سیاست خارجی عربستان پرداخته شده و پس از آن تاثیر این عوامل ابتدا در رابطه با کشورهای اسلامی و پس از آن در رابطه با ایالات متحده، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این عوامل نشان از این دارد که سیاست خارجی عربستان سعودی در سال های پس از حوادث یازدهم سپتامبر، معطوف به بسط نفوذ و بیشینه نمودن امنیت بوده است. در رابطه با کشورهای اسلامی عربستان کوشیده است تا با استفاده از موقعیت حرمین شریفین و حج خود را به عنوان رهبر جهان اسلام مطرح نموده و از آیین وهابیت در جهت جلوگیری از نفوذ و قدرت یابی رقبای منطقه ای خود بهره گیرد. نفت و ژئوپلیتیک نیز دو عاملی بوده اند که سبب اهمیت یافتن عربستان در سطح بین المللی گردیده است. عربستان سعودی با قرار گرفتن در منطقه نفت خیز خلیج فارس و صادراتی بیش از هشت میلیون بشکه نفت در روز و دارا بودن بالاترین ظرفیت اضافی تولید، توانسته است مبدل به متحد نزدیک ایالات متحده در منطقه خلیج فارس گشته و از این طریق بر ضریب امنیتی خود بیفزاید.
سید علی نجات اصغر جعفری ولدانی
شروع اعتراضات سوریه از مارس 2011 پس از دومینوی انقلاب های عربی، اگر چه با خواسته های مردمی همراه بود، اما با فاصله ای اندک صحنه سیاسی سوریه را شاهد اغتشاشات و ناآرامی هایی کرد که متأثر از حمایت ها و دخالت های خارجی بود. با شکل گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقه ای مطابق مقدورات و محذورات خود، همچنین با تبعیت از آموزه های رئالیستی حاکم بر سیاست خارجی خود که مبتنی بر آموزه های واقعگرایانه می باشد؛ در صدد تأمین حداکثر منافع ملی خویش در ابعاد گوناگون از طریق مشارکت در بحران سوریه بوده اند. در همین راستا پرسش اصلی این است که نقش قدرت های منطقه ای در تحولات سوریه چیست؟ فرضیه اصلی نگارنده این است که رقابت، تضاد منافع و دیدگاه های متعارض قدرت های منطقه ای، موجب پیچیدگی، تشدید تحولات و تداوم بحران در سوریه شده است. نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و الکترونیکی می باشد؛ فصول مختلف پژوهش در جهت تحقق فرضیه مزبور طراحی و سازماندهی شده است. همچنین یافته های پژوهش از این امر حکایت دارد که تعارض منافع میان بازیگران منطقه ای تأثیرگذار در بحران سوریه، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. این نوع نگاه مانع هر گونه سازش، و راه حل سیاسی برای خروج از بحران سیاسی در سوریه شده است. این امر به نوبه ی خود علاوه بر پیچیدگی بیش از پیش بحران سوریه، موجب افزایش حجم منازعاتی آن نیز گردیده است. مجموعه این شرایط و شکاف های عمده داخلی در کنار متغیرهای موثر و مداخله گر منطقه ای و بین المللی، موجب تشدید تحولات و تداوم بحران در سوریه شده است و راه حل سیاسی برای خروج از بحران را دشوار ساخته است.
پویا عارفی هادی آجیلی
این پژوهش در پی بررسی تأثیر زمینه های همکاری اقتصادی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد.به ضرورت پژوهش فوق سوال اصلی بدین شکل طرح گردید که چه تأثیری همکاری های اقتصادی دو کشور بر سیاست خارجی ایران دارد. در پاسخ به این پرسش نگارنده فرضیه زیر را مطرح نمود که همکاری اقتصادی ایران و عراق از طریق ارتقای توانمندی های ملی و افزایش نقش و منزلت منطقه ای ایران ، سبب فرصت سازی در سیاست خارجی می شود. جهت نیل به این هدف نیز « منطقه گرایی جدید » به عنوان چارچوب نظری بحث در نظر گرفته شد.و در بررسی صورت گرفته مشخص گردید که مبادلات فعلی اقتصادی دو کشور کمتر از آن چیزی است که نقشی تعیین کننده در سیاست ها برعهده گیرد لکن وجود زمینه های فراوان در کنار مشاهده نرخ رشد همکاری های اقتصادی سال های اخیرِ دو کشور در کنار پذیرش استفاده گسترده از درآمدهای نفتی در پاسخگویی به نیازهای اساسی مردمان، نزد رهبران عراقی، نوید دهنده آینده ای متفاوت است.
مهرداد بدیهی اصغر جعفری ولدانی
رویکرد امنیتی ناتو و گسترش حوزه جغرافیایی و عملیاتی این سازمان به رهبری آمریکا در قبال مسائل منطقه ای و بین المللی طی سال های اخیر بتدریج دچار تحولاتی شده که نمود و جهت گیری مشخص آن را می توان در تاریخی-ترین اجلاس سران ناتو که در 19 نوامبر 2010 در شهر لیسبون برگذار شد مشاهده کرد؛ که نقطه عطفی در مأموریت ها، فعالیت ها و عملیات و حتی ماهیت وجودی ناتو در قرن 21 بود. طبیعی است که برخی از موضوعات مطرح شده در سند جدید با ملاحظات امنیتی ج.ا.ایران مرتبط می باشد. گسترش ناتو به سمت شرق و جنوب در ابتدای قرن بیست و یکم از این جهت معنا می یابد که این پیمان در درجه نخست مایل است با روسیه به یک تعادل راهبردی دست یابد و سپس در خاورمیانه به ویژه در خلیج فارس امتیازات مهمی را از آن خود سازد. کشورهای عضو ناتو و به طور کلی ایالات متحده آمریکا در طول دهه 90 قرن گذشته با طرح ضرورت گسترش ناتو به شرق، تلاش کردند تا درون ساختار نظامی رقیب قدیمی خود یعنی بلوک شرق نفوذ نمایند؛ که می توان گفت دهه 90 برای ناتو دهه ی هویت یابی و رنسانس ناتو بود. این سیاست با ابزار تمایل نوبتی رهبران جمهوری آسیای مرکزی و قفقاز برای همکاری با ناتو زمینه های توفیق را بدست آورد. به این ترتیب این انتظار که ناتو پس از جنگ سرد رو به زوال رود و در نهایت مضمحل گردد نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه در 2 بُعد مأموریتی و جغرافیایی گسترش یافت. و نقش مهم خود را در معماری امنیتی اروپا و تنظیم روابط آتلانتیکی حفظ نماید و آن را تعمیق بخشید. در سال های اخیر هم سیاست ناتو بر مبنای حرکت تدریجی از اروپای شرقی به سوی دیگر مناطق جهان در حال چرخش بوده و این طور به نظر می رسد در آینده میان مدت هدف اصلی طراحان استراتژی های پیمان ناتو حضور هر چه بیشتر در خاورمیانه و منطقه نفت خیز خلیج فارس خواهد بود و می توان انتظار داشت در صورت بحران در این منطقه در آینده این سازمان خود را موظف به حضور مستقیم و کنترل و مدیریت بحران مذکور بداند. شکل گیری گسرش ناتو در منطقه خلیج فارس با حادثه یازدهم سپتامبر و متعاقب آن حمله به افغانستان و عراق آغاز گردید و در سال 2004 در قالب همکاری استانبول شکل رسمی تر به خود گرفته و برای نخستین بار نزدیکی ناتو به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تأکید شد؛ بحرین، قطر، کویت و امارات متحده عربی در سال 2005 به آن پیوستند و به این ترتیب از شش کشور عضو این شورا، تنها عربستان و عمان به این طرح نپیوستند. سازمان ناتو همکاری های مورد نظر خود را با این کشورها در چند محور تنظیم کرده است: همکاری برای مبارزه با تروریسم و مقابله با اشاعه سلاح های کشتار جمعی، انجام تبادلات اطلاعات محرمانه، روابط نظامی، قاچاق اسلحه، مشارکت در مانورهای نظامی و... . نکته قابل توجه در تحرکات اخیر ناتو گسترش دامنه فعالیت این همکاری هاست که می توان از رویکرد وارد ساختن کشورهای عربی بویژه قطر و امارات متحده عربی در تحولات افغانستان را نام برد.
عبدالوهاب عباسی اتوئی هادی آجیلی
چکیده در این پژوهش تلاش شده تا با تکیه بر نظریات نوسازی ( سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ) به نقش نظامیان در حکومتهای خاورمیانه پرداخته شود. بنابراین میزان و چگونگی دخالت رهبران نظامی و عناصر وابسته به سازمان ارتش در هر یک از این مولفه ها در کشورهای خاورمیانه بخصوص مصر و لیبی که کشورهای موردی ما هستند مورد بررسی قرار گرفت. به طور مشترک نظامیان در این دو کشور ، از طریق کودتا نظام سلطنتی را سرنگون نموده و با استفاده از ملی گرایی دست به بسیج مردمی زده و شیوه ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی و گرایش به بلوک شرق و شوروی را در پیش گرفتند . در ابتدا اصلاحات و نوسازی های اقتصادی و اجتماعی گسترده ای را به انجام رساندند اما در زمینه سیاسی ، مشارکت سیاسی را برای گروهها و احزاب سیاسی گوناگون محدود و ممنوع نمودند و مشارکت در قدرت تنها در دایره و انحصار نظامیان و حزب مسلط وابسته به آنان در آمد. این امر یعنی از بین رفتن فرهنگ مشارکت سیاسی و همچنین تسلط نظامیان بر قدرت اقتصادی و نظامی ، اجتماعی و فرهنگی ، اصلاحات انجام گرفته را نیمه کاره و با چالش روبرو ساخت و از نقش مثبت نظامیان در اداره جامعه به شدت کاست. یکی از مسائل بارز وجود اقتصاد دولتی و سوسیالیستی در این دو کشور و فساد اقتصادی و سیاسی در میان رهبران نظامی و نظامیان است . میزان استقلال اقتصادی در میان نظامیان مصر و لیبی متفاوت است و نظامیان مصری بعد از دوران سادات از اختیارات فوق العاده ای در امور اقتصادی برخوردار شدند. در لیبی هم معمر قذافی تمام اقتصاد و ثروت کشور را در اختیار داشت که منجر به فساد و ثروت هنگفتی برای فرزندان و نزدیکان وی شد ،که این عوامل راه رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی را مسدود میکرد. به طور کل باید گفت که نظامیان در خاورمیانه اگرچه خواهان توسعه و نوسازی بودند اما به دلیل از بین بردن فرهنگ مشارکت سیاسی و تسلط یکجانبه بر تمامی ارکان قدرت و سیاست ، در ملت و دولت سازی به مفهوم مدرن آن نقش مثبت و کارآمدی را به نمایش نگذاشتند . کلید واژه ها : نوسازی ، کودتا ، مشارکت سیاسی ، فرهنگ سیاسی ، اقتصاد دولتی و سوسیالیستی ، استقلال اقتصادی ، ملت و دولت سازی
جمال محمدی غلامعلی چگنی زاده
در این پژوهش به کاربست نظریه واقع گرایی تهاجمی جان مرشایمر برای تحلیل سیاست خارجی ایالات متحده( به عنوان تنها هژمون منطقه ای در نیمکره غربی) در قبال هژمونی بالقوه منطقه ای جمهوری اسلامی ایران(در منطقه خلیج فارس) پرداخته شده است. هدف، بررسی و نشان دادن راهبردهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی تا کنون (زمان نگارش پایان نامه) می باشد. از این رو ، سوال اصلی آن است که ایالات متحده آمریکا چه استراتژی هایی را جهت جلوگیری از هژمونی منطقه ای ج. ا. ایران به کار برده است؟ پاسخ احتمالی به این سوال این است که ایالات متحده به اتخاذ استراتژیهای موازنه سازی، احاله مسئولیت(به عنوان استراتژی های حفظ وضع موجود) در قبال جمهوری اسلامی ایران مبادرت نموده است که در این پژوهش به دنبال اثبات آنها می باشیم. از آن جا که ایالات متحده در منطقه خود به جایگاه هژمونی منطقه ای نایل گردیده است، از این رو سعی کرده تا از رشد و قدرت گیری رقبای هم شأن در دیگر مناطق جهان جلوگیری نماید ؛ چرا که در صورت رشد هژمون های منطقه ای در سایر نقاط جهان ممکن است آنها منافعش را با چالش های اساسی روبرو نمایند و با برهم زدن موازنه قدرت و وضع موجود به نفع خود و به زیان رقبایشان ، نظم مطلوبشان را در آن منطقه پی ریزی نمایند . باید به این مهم نیز پرداخت که فاصله های دریایی عملاً در طول تاریخ پدیده ای به نام «قدرت های متوازن کننده ساحلی» را پدید آورده است که به دلیل فاصله دریایی می کوشند که در سایر نقاط جهان صرفاً نقش متعادل کننده را ایفا کنند و از ظهور و گسترش قدرتهای که بتوانند توازن قدرت را بر هم بزنند، ممانعت کنند. در نتیجه ایالات متحده به دلیل منافعی که در منطقه خلیج فارس دارد ، در قالب یک موازنه گر دور از ساحل به اتخاذ دو راهبرد اساسی :1- موازنه سازی(شامل :در جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تشکیل شورای همکاری خلیج فارس، سیاست مهار دوجانبه کلینتون، قانون تحریم های ایران و لیبی، مطرح ساختن ایران به عنوان محور شرارت در کنار عراق و کر? شمالی ، فشار بر جمهوری اسلامی ایران جهت دست برداشتن از برنامه هسته ای و غنی سازی اورانیوم، حضور گسترده دریایی در خلیج فارس، برقراری موافقت نامه های امنیتی دوجانبه با کشورهای خلیج فارس ، محصور ساختن ایران از طریق پایگاه سازی و ایجاد کمربند امنیتی دور تا دور ایران ، نزدیک شدن به مرزهای ایران در جنگ افغانستان و عراق، دیپلماسی تهاجمی، سیاست تعامل و فشار در دوره اوباما و همچنین تصویب تحریم های تمام عیار و فلج کننده و . . . )، و 2-احال? مسئولیت به عربستان سعودی در راستای جلوگیری از هژمونی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس پرداخته است.
سید حسین صادقی سید محمد طباطبایی
روابط آمریکا و اسرائیل را می توان در قالب یک رابطه ویژه و منحصر به فرد ارزیابی کرد به دلیل آنکه اسرائیل از نگاه آمریکا یک شریک و سرمایه راهبردی است و استحقاق حمایت اقتصادی و نظامی را دارد. در قالب چنین نگرشی، مناسبات آمریکا و اسرائیل توسعه و گسترش یافت. این مناسبات و روابط همه جانبه، با وقوع حوادث تروریستی 11 سپتامبر 2001 مستحکم تر شده است. از آنجاییکه آبشخور این حوادث در منطقه ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی خاورمیانه بوده، تروریسم تبدیل به هدف مشترک دو کشور و عامل تغییر در محیط و تحولات امنیتی خاورمیانه شده است. بنابراین آمریکا در مقابل چنین محیط امنیتی در عین حال که به حفظ شاخص های تداوم سیاست خارجی خود مثل کمک های مالی و نظامی و حمایت های سیاسی و دیپلماسی به اسرائیل می پردازد، به دنبال حداکثر سازی امنیت اسرائیل و موازنه سازی تهدیدات متقابل و برخی شاخص های سیاسی تاثیرگذار بر ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه می باشد. در فصل اول،با بهره گیری از نظریات رئالیسم نئوکلاسیک و بالاخص در چارچوب نظریه موازنه تهدید استفان والت به موضع پرداخته شده است. در فصل دوم به اتحاد راهبردی آمریکا و اسرائیل از منظر تاریخی نگریسته شده است و در ادامه در فصل سوم به ماهیت این اتحاد راهبردی پرداخته شده است و در فصل اخر این رساله، بر اساس نظریه موازنه تهدید،به دلایل و زمینه های شکل گیری این اتحاد راهبردی و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار گرفته شده است.
فرزاد پناه نژاد حسین دهشیار
دوکشور چین و روسیه که از قدرتهای مهم جهانی بوده و از اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل متحد محسوب میشوند.از نظر روابطی که با یکدیگر یا با دیگر قدرتهای جهانی و منطقه ای دارند دارای اهمیت زیادی هستند. گذشته روابط دو کشور دارای نوسانات زیادی است،روابط آنها در اوایل دوران جنگ سرد مبتنی بر دوستی و اعتماد بود که از اواسط دهه 1970 به جدا شدن چین از اتحاد شوروی و حرکت این کشور به سمت آمریکا به دشمنی تبدیل شد. هم اکنون نیز با تغییر در شرایط نظام بین الملل و پس از پایان جنگ سرد که با افزایش قدرت هژمونیک آمریکا همراه بوده و ترس از غلبه این قدرت بزرگ به سمت همکاریهای بیشتر در حرکتند. چین از دوران دنگ شیائوپینگ تاکنون در اکثر سالها بیشترین رشد اقتصادی را دارا بوده است،لذا قدرت بالای اقتصادی و توان نظامی قابل قبول چین به این کشور اجازه میدهد که منافع خود را به صورت جهانی تعریف کند. از سوی دیگر روسیه نیز پس از دوران جنگ سرد که با ناکامی بلوک کمونیسم به پایان رسید دوران سخت دهه 90 را پشت سرگذارده است.و به روشنی مشاهده میکنیم که دو کشور روسیه و چین ، خود را به عنوان دو قدرت جهانی تعریف کرده اند و بدون شک اولویتهای هر یک از دو کشور طزفین را ناگزیر ساخته است که خط مشی واحدی را در مناسبات جهانی در پیش گیرند.که در همین راستا می توان سازمان همکاری شانگهای را بالاترین درجه همکاری بین چین و روسیه دانست که به مثابه ابزار دو قدرت بزرگ (چین و روسیه ) برای مقابله با هژمونی آمریکا عمل میکند. در این نوشته ،هژمون به عنوان یک مفهوم محوری در عرصه سیاست بین الملل در نظر گرفته و تلاش شده است با بررسی دیدگاههای مطرح دوباره آن ،به ظهور ،کارکرد ،تداوم و افول یک قدرت هژمون پرداخته شود و به صورت مصداقی به نقش هژمونی آمریکا بر ایجاد محوری برای ایجاد موازنه قدرت با مرکزیت چین و روسیه بر میگردد.
عاطفه حاجی غلام سریزدی اصغر جعفری ولدانی
یکی از مباحثی که ذیل پیش شرط فرهنگیتحقق دموکراسی مطرح شده است تاثیر گذاری متفاوت دوره های تاریخی و ساختارهای خاص مذهبی است که به نوبه خود تاثیر عمده ای بر حرکت جوامع به سوی دموکراسی داشته است. فرض مشترک همه مباحث این است که مراحل تاریخی ماننداستقرار کمونیسم، امپراتوری عثمانی و...ساختارهای خاص مانند کلیسای ارتدوکس و کاتولیک تاثیر خاصی روی خط سیری جوامع به سوی دموکراسی و اقتصاد بازار داشته اند. این رویکرد که تحت عنوان وابستگی مسیر از آن یاد می شود بیان می کند که رویدادها و سیاست های قبلی جوامع، دامنه انتخابهای آینده را محدود می کند . این تحقیق در چارچوبی تطبیقی بر آن است تا با طرح پرسش شباهتها و تفاوتهای گذار به دموکراسی در لهستان و مجارستان به دو موضع تاثیر گذار در فرایند انتقال بپردازد. ابتدا بحث وابستگی مسیر و سپس بررسی شیوه های رهبران انقلاب های لهستان 1989ومجارستان1956.
مهرداد نعمتی تومتری حسین سلیمی
امروزه اهمیت و تأثیر سیاست خارجی در حیات سیاسی کشورها بیش از هر زمان دیگری بیشتر شده است. با توجه به پیچیدگی عرصه سیاسی، سیاست خارجی جدا و منفک از سیاست داخلی نیست و سیاست داخلی و گفتمان های حاکم در کشورها بر سیاست خارجی کشورها تأثیر بارزی بر جای می گذارد. هر یک از این گفتمان ها بر اساس نظام صدقی حاکم بر جامعه برکانون ها، دقایق و عناصر خاصی ابتناء یافته و مفاهیم محوری و مرکزی سیاست خارجی را در چارچوب نظام معنایی خود باز تعریف می کنند. سیاست خارجی ایران و ترکیه که محور این پژوهش را تشکیل می دهد نیز از این امر مستثنی نیست و گفتمان های غالب در هر دو کشور رفتار های سیاست خارجی را در چارچوب نظام معنایی خود تعریف می کنند. بدین ترتیب هدف از این پژوهش تحلیل گفتمان های جاری در ایران و ترکیه و ارزیابی جهت گیری های این کشورها نسبت به مسائل متفاوت در خاورمیانه است. فرضیه ای که برای این مسئله در نظر گرفته شده این است که ظهور گفتمان های متعارض باعث ناهمخوانی هایی در سیاست خارجی این دو کشور شده است.روشی که برای این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته رهیافت گفتمانی لاکلا و موفه است تا بتوان گفتمان های دو کشور ایران و ترکیه را تحلیل کرد.
ایراندخت محمدزاده سوران حسین سلیمی
تاریخ روابط ایران و عثمانی پیشینه ای طولانی دارد و آغاز آن به اوایل سده نهم هجری، یعنی یک سده قبل از تأسیس سلسله صفویه، بازمی گردد. در سال( ???ق/?????م) سلطان محمد فاتح، امپراتور عثمانی، قسطنطنیه را فتح کرد و به حیات هزارساله امپراتوری روم شرقی (بیزانس) خاتمه داده و وارث امپراتوری نیرومندی شد که داعیه کشورگشایی داشت. نیم قرن پس از انقراض امپراتوری بیزانس به دست عثمانی ها، صفویان در سال( ??? ق/ ????م ) در تبریز بر تخت پادشاهی جلوس نمودند. بدون تردید تأسیس حکومت صفویه با تمسک به مذهب تشیع، نمی توانست برای امپراتوری عثمانی که خود را تنها نماینده جهان اسلام می دانست، امری عادی تلقی گردد. بنابراین صفویان برای بقاء و تثبیت حکومت از همان ابتدا و عثمانی، برای اینکه بتواند به سیادت و رهبری خود در مناطق اسلامی استمرار بخشد، عوامل وقوع تنش و اختلاف بین دو کشور را فراهم ساختند. عامل اساسی اختلاف بین ایران و عثمانی همانا طبیعت روابط دو قدرت همجوار، ادعاهای ارضی هر دو کشور و عمدتا گسترش جویی دو دولت به وسیله تجهیز نیروهای شان به ایدئولوژی بود. روابط امروزه ایران و ترکیه تا حدی میراث روابط ایران و امپراتوری عثمانی می باشد. این نکته در خصوص مشکلات میان دو کشور صادق است زیرا رابطه طولانی و کشمکش آمیز میان ایران و امپراتوری عثمانی از قرن شانزدهم میلادی به بعد آثار خود را بر دولت بر جای گذاشته و روابط دو کشور را طی سال های گذشته با فراز و نشیب های بسیاری همراه نموده است. طی دهه اخیر، جمهوری اسلامی ایران از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه استقبال کرد. به عبارت دیگر اسلام گرایان ترکیه به عنوان بدیلی برای سنت سکولار در این کشور ، با روی خوش جمهوری اسلامی مواجه شدند. این گسترش روابط به حوزه سیاست محدود نماند و به حوزه اقتصاد نیز تسری پیدا کرد، اما این گسترش روابط باز هم با رقابت در حوزه های سنتی نفوذ دو دولت همراه گشته و در نهایت با شروع بهارعربی/ بیداری اسلامی ( به ویژه با شروع بحران سوریه ) به تیرگی گرایید. پایان نامه پیش رو به بررسی رقابت های نظامی و مذهبی دو کشور در دوره صفویه ،که سنگ بنای رقابت با عثمانی را بنا گذاشته و رقابت های سیاسی ، فرهنگی و دیپلماتیک ایران و ترکیه در دهه نخست قرن 21 ، در آسیای مرکزی و قفقاز ، عراق ، آفریقا و سوریه می پردازد
علی فردوسی اصغر جعفری ولدانی
ایران و عراق دو کشور همسایه ، با مذهب و عقایدی مشترک و دارنده بزرگترین ذخایر نفت دنیا ، روابط سیاسی شان همواره در دهه های مختلف متاثر از متغییر های مختلفی بوده است . هر دو کشور بلحاظ نظام اقتصادی بشدت وابسته به درآمدهای نفتی هستند هر دو در مقاطع زمانی داعیه دار رهبری جهان اسلام و جهان عرب بوده اند ؛ نفت منبع اصلی قدرت دو کشور است که ایران بلحاظ موقعیت استراتژیک توانسته بهتر از عراق از آن استفاده کند ؛ اما عراق بدلیل محدودیت های جغرافیایی نمی تواند از تمام ظرفیت نفتی خود بهره گیرد در این پژوهش ما قصد داریم تاثیر سیاستهای نفتی ایران و عراق را که متاثر از مشکلات ژئوپلیتیکی بوده در غالب سیاست همگرایی و واگرایی بررسی کنیم و بر این اعتقادیم روابط ایران و عراق بیشتر از آنکه بدلایل مذهبی و اشتراکات فرهنگی و همسایگی همگرایانه باشد بیشتر واگرایانه و جنگ طلبانه خصمانه بوده است .
مهدی جعفری اصغر جعفری ولدانی
پس از جنگ جهانی دوم، و با استقلال مستعمره ها و فروپاشی حکومت عثمانی، تعداد کشورهای نوظهور در عرصه جهانی افزایش یافت و کشورهای جدیدی به استقلال رسیدند، کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نیز بعد از این دوره به وجود آمدند. با توجه به این که در نظم نوین جهانی کنونی کشورها برای پیشبرد منافع ملی واهداف خود نیازمند روابط نزدیک به خصوص در سطح منطقه ای هستند، به ویژه اینکه شورای همکاری به دلیل پوشش دادن تمامی حوزه جنوبی کشور و مسایل استراتژیکی – سیاسی و اقتصادی برای ایران اهمیت وافری دارد. بنابراین شناخت فرصت ها و چالش ها تاثیر گذار بر روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا نقش مهمی در درروابط دو طرف و پیشبرد اهداف و تامین منافع ملی دارد . ما در این پژوهش به بررسی چالش ها و فرصت های موثر در روابط بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس می پردازیم.
اصغر ملک یار اصغر جعفری ولدانی
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و روسیه با عنایت به خلاء قدرت به وجود آمده در آسیای مرکزی دچار تحولی عظیم گردید. ظهور جمهوری های تازه تأسیس، تغییرات مرزها، افزایش تعدد بازیگران در منطقه و نیز حضور و تعامل و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در میان کشورهای نوظهور سبب شکل گیری طیفی از تعاملات از همگرایی و همکاری تا واگرایی و رقابت شد. در این میان هر دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه در دوره های تاریخی مختلف پس از فروپاشی در برخی حوزه ها دارای تعامل و در برخی دیگر دارای رقابت بوده و هستند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که جمهوری اسلامی ایران و روسیه در آسیای مرکزی در چه بخش هایی در تعامل با یکدیگر و در چه بخش هایی در رقابت قرار دارند. در پاسخ باید خاطر نشان ساخت که جمهوری اسلامی ایران در برخی حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مانند جلوگیری از حضور قدرت های خارجی و ناتو در منطقه، جلوگیری از ترانزیت مواد مخدر و افراط گرایی، همکاری های نظامی، مقابله با حضور شرکت های چندملیتی و غیره دارای منافع مشترک و در برخی حوزه ها مانند تقابل در خزر، تقابل در حوزه اکتشاف و ترانزیت انرژی ، اختلاف اقتصادی در زمینه حضور در بازارهای مصرف و ترانزیت کالا و نیز اهداف فرهنگی دارای سیاست ها و منافع تقابلی هستند. هدف این پژوهش شناخت این حوزه های تعاملی و تقابلی به منظور ارائه الگوهایی جهت تقویت همکاری ها و کاهش تنش ها و در نهایت تأمین منافع ملی می باشد.
سید عارف موسوی نیا اصغر جعفری ولدانی
آب به عنوان یکی از مهمترین منابع اکثر کشورها مطرح می باشد تا حدی که موقعیت راهبردی و روابط بین المللی کشورهای مختلف به این مقوله پیوسته است. موضوع چالش برانگیز آب از گذشته-های دور و به ویژه در جهان امروز به صورت مسأله ای تعیین کننده در روابط دولت ها نمود یافته و هم چنان در کشورهای جهان تنش های جدیدی بر سر مسأله تصاحب منابع آب پدیدار می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی چالش های هیدروپلیتیک ایران و عراق می باشد که با روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و از طریق استفاده از اسناد، مدارک و شواهد تاریخی به صورت توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. نتایج پژوهش ضمن تأیید فرضیه های ارائه شده بیانگر آن است که رشد جمعیت و گسترش شهرها، توسعه کشاورزی، بحران های زیست محیطی و صنایع از عوامل به وجود آمدن چالشهای هیدروپلیتیک در روابط ایران و عراق می باشند.
عبدالقادر کیانی هادی آجیلی
در سال 2011 منطقه خاورمیانه و شمال افریقا با تحولاتی مواجه شد که در طی ان زین العابدین بن علی در تونس، حسنی مبارک در مصر، معمر قذافی در لیبی، علی عبدالله صالح در یمن سرنگون شدند. همچنین اعتراضات در سوریه و بحرین حالت فرسایشی به خود گرفت. در طول این مدت روابط کشورهای ایران، عربستان و مصر به عنوان داعیه داران رهبری منطقه بسیار قابل توجه شد. در این راستا جمهوری اسلامی ایران بدنبال تحقق اهداف کلی سیاست خارجی و راهبرد اسلام گرای انقلابی خود رو در روی راهبرد محافظه کارانه ی عربستان سعودی و اهداف کلی سیاست خارجی این کشور ایستاد. لذا تحرکات دو کشور در جریان تحولات در تقابل با نفوذ یکدیگر بود. این در حالی است که دولت جدید مصر نیز با الهام از شرایط نوین به وجود امده درصدد احیای موقعیت منطقه ای خود برامد استراتژی مصری ها در این باره نظم اسلام گرای اخوانی بوده که خود مستلزم عمل گرایی و موازنه است. بنابراین روابط مصری ها با ایران و عربستان نیز بر مبنای همین راهبرد است.
علی بغیری جلال دهقانی فیروزآبادی
خاورمیانه منطقه ای است مملو از تحولات. کودتا، جنگ داخلی، انقلاب و خیزش برخی از انواع بسیار مهم این تحولات هستند. چرایی و چگونگی وقوع آن ها همواره مورد سوال بوده است. در این پژوهش نویسنده با بکارگیری دو روش دلفی فازی و سیستم استنتاج فازی سعی دارد با ایجاد یک مدل به این سوال پاسخ دهد. برای این کار محدوده زمانی 2012-1992 و محدوده مکانی خاورمیانه عربی انتخاب شده است. هدف آن است تا مشخص شود، هر یک از تحولات چهارگانه مذکور از ترکیب چه عواملی و با چه فرمول هایی محقق می شوند. بر این اساس، در مرحله اول، کلیه عوامل و قواعد از مرور ادبیات استخراج، دسته بندی و پالایش شد. در مرحله دوم، مهمترین عوامل از طریق مصاحبه نیمه ساختمند با کارشناسان و با استفاده از روش دلفی فازی شناسایی شد. در مرحله سوم، عوامل باقی مانده ورودی ها و قواعد سیستم استنتاج فازی را شکل دادند. در نهایت سیستم استنتاج فازی یک سیستم کنترل کننده پویا را در اختیار قرار داده که با توجه به تغییرات وارد شده در عوامل، احتمال وقوع هر یک از تحولات مذکور را شناسایی و پیش بینی می کند. به عنوان مثال، با وارد ساختن نمره عددی هر یک از عوامل می توان احتمال وقوع هر یک از خروجی های کودتا، انقلاب ـ خیزش و جنگ داخلی را پیش بینی نمود. در پایان، مدل نهایی با وارد ساختن داده های سه تحول به وقوع پیوسته در منطقه، مورد آزمون قرار گرفت. این سه آزمون نشان داد که سیستم از قابلیت مناسبی در انطباق با تحولات منطقه برخوردار است.
سینا کریمی اصغر جعفری ولدانی
چکیده با توجه به اهمیت و جایگاه منطقه خلیج فارس و رقابت میان کشورهای این منطقه در حوزه های گوناگون و بازتاب سیاست خارجی این کشورها در منافع و امنیت ملی یکدیگر در این پژوهش تلاش شده است تا عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی امارات عربی متحده میان سال های 2003 تا 2014 مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. این پژوهش با این سوال آغاز شده است که چه عواملی در میان سال های 2003 تا 2014 بر سیاست خارجی امارات عربی متحده تأثیرگذار بوده است؟ در پاسخ به این سوال در این پژوهش سعی شده است تا سیاست خارجی امارات عربی متحده در سه حوزه ی عوامل داخلی، عوامل منطقه ای و عوامل بین المللی یا تأثیر ساختار نظام بین الملل مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. روش تحقیق مورد استفاده در نگارش این پژوهش از نوع تحلیلی- توصیفی بوده است. در این پژوهش ابتدا به تبیین عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی امارات عربی متحده پرداخته شده و سپس تأثیر این عوامل در حوزه داخلی در تصمیم گیری رهبران این کشور و پس از آن در حوزه منطقه ای در روابط با همسایگان به خصوص جمهوری اسلامی ایران و در نهایت در روابط با جامعه جهانی و به خصوص ایالات متحده امریکا مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این عوامل نشان از آن دارد که سیاست خارجی امارات عربی متحده پس از سال 2003، معطوف به ایجاد یک عامل تهدید بیرونی برای جلوگیری از فروپاشی و تقسیم شدن امیر نشین ها و تأمین امنیت خود با استفاده از کمک قدرت های خارجی با صرف هزینه های فراوان و عضویت در پیمان نامه های امنیتی می باشد. از طرف دیگر امارات عربی متحده تلاش می کند با استفاده از منابع انرژی فراوان پرستیژ خود را در میان کشورهای عرب منطقه که دچار بحران های سیاسی و اجتماعی هستند افزایش دهد؛ زیرا تنها منابع نفت و گاز سبب اهمیت یافتن این کشور در مناسبات بین المللی شده است. کلمات کلیدی: امارات عربی متحده، سیاست خارجی، ژئوپلیتیک، نفت و گاز، قدرت های خارجی
شکوه ملکی حسین سلیمی
چکیده در نظم نوین جهانی که از نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفته است، ایران و عربستان نقش مهم و تاثیر گذاری در منطقه خاورمیانه داشته اند. این تاثیر گذاری دلایل متعددی داشته است از جمله موقعیت ژئو پلیتیکی ویژه دو کشور و مجاورت در مسیر تنگه های بزرگ بین المللی و برخورداری از ذخایر بزرگ نفت و گازمی باشد. موضوع مهم دیگر " هویت" دو کشور می باشد که از یکسو قدمتی دیرینه دارد و از سوی دیگر به عنوان مساله ای جدید در منطقه سر باز کرده است.در این رقابت از یکسو ایران را مشاهده می کنیم با تمدنی با سابقه در مشرق زمین که در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود حوادث و لطمات مختلفی را از سر گذرانده است اما با این وجود توانسته است که هویت از جمله زبان خود را حفظ کند وبا ورود اسلام به ایران برداشت مطلوب خود را از این دین یعنی تشیع داشته باشد و از سوی دیگر عربستان را نظاره گر هستیم ، کشوری که از لحاظ سیاسی جدید محسوب می گردد اما با این وجود خود را مامن اصلی قوم عرب و دین اسلام می داند و همین امر سبب شده است که گروههای ممتاز و حتی مردم عادی این کشور احساس کنند که حقوق و تکالیفی راجع به رهبری اعراب دیگر و دیگر مسلمانان جهان دارند و برای انجام آن باید گامهای عملی بردارند. این احساس پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تشدید شد و قوت گرفت چرا که روی سخن این انقلاب با همه مسلمانان جهان بود و این موضوع عربستان را خوش نیامد. مطالعه ساختارهای هنجاری دو کشور، توجه به رقابتی دارد که انعکاسهای گسترده ای داشته است . شاهد آن منازعات گسترده فرقه ای می باشد که در حال حاضر در منطقه خاورمیانه ایجاد شده است. اگر چه در نهایت هر نوع رقابتی نه تنها برای حفظ خود بلکه برای کسب قدرت و نفوذ بیشتر هم است.
سید وحید حسینی کیا مرتضی نورمحمدی
جمهوری اسلامی ایران و سلطاننشین عمان به عنوان دو کنشگر منطقهای در طول چند دهه اخیر روابط باثبات و سازندهای با یکدیگر داشتهاند. از زاویه نگاه ایران، رابطه با عمان ابزاری برای ایجاد شکاف در جبهه عربی به رهبری عربستان و موزانهتهدید این جبهه است. گسترش روابط با عمان گام موثری جهت کسب شناسایی قدرت منطقهای ایران است. در سوی دیگر، رابطه با ایران فرصتی مناسب برای عمان جهت بدست آوردن منافع اقتصادی و کسب پرستیژ منطقهای به عنوان یک بازیگر مستقل و البته یک میانجی موثر است. در مجموع، رابطه ایران و عمان رابطهای سازنده و روبه رشد است. این مطالعه جهت پاسخگویی به این پرسش پژوهشی اصلی طراحی شد: زمینههای همگرایی و واگرایی در روابط جمهوری اسلامی ایران وسلطاننشین عمان کدامند؟ موقعیت استراتژیک ژئوپولیتیکی دو کشور از عوامل مهم همگرایی و روابط این کشور با آمریکا و اسرائیل عامل اصلی واگرایی در روابط دو طرف است.
سمیه اصحابی حسین سلیمی
مفهوم جامعه مدنی سالهاست که یکی از دغدغه های شخصی من بوده،به همراه صدها علامت سوال که یکی از آنها چرایی فقدان و ضعف جامعه مدنی در کشورهای خاورمیانه است ودر پاسخ به این پرسش، ایده های خامی را در ذهن خود داشته ام واین پژوهش فرصت مناسبی بود برای چالش و سنجش این ایده ها.که برخی از اینها در این تحقیق به مرحله ی پختگی و قوام رسیدند. قبل از اینکه یافته های خویش را از این پژوهش عنوان کنم. می بایست مختصری به مفهوم جامعه مدنی پرداخته شود. زیرا این مفهوم ساختار اصلی این نوشته را تشکیل می دهد.جامعه مدنی دال بر قسمتی از جامعه است که متمایز از دولت و شامل شبکه ای از نهادهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،تربیتی،حرفه ای و مذهبی می شود. اندیشمندان زیادی در این زمینه مباحث نظری مبسوطی را ارائه داده اند؛مانند هگل،کانت،مارکس و هابرماس که به مفهوم مالکیت خصوصی و نقش آن در پیدایش جامعه مدنی در غرب توجه دارد. اندیشمند دیگری بنام ادوارد شیلد است که به اعتقاد وی ویژگی اصلی جامعه مدنی،استقلال داخلی مجامع و نهادهای خصوصی است. کثرت گرایی جامعه مدنی شامل بخش های نسبتاً خود مختار اقتصاد،مذهب،فرهنگ و فعالیت های فکری در مقابل یکدیگر است.جامعه مدنی مستلزم وجود دولت است و لازم است که دولت از نظر حوزه ی فعالیت محدود باشد و قوانینی را اجرا کند که کثرت گرایی جامعه مدنی را حفظ کند. آگوست ریچارد نورتون جامعه مدنی را عرصه ای می داند که تعدادی از گروهها،انجمن ها، باشگاهها،صنف ها، سندیکاها،فدراسیون ها،اتحادیه ها، احزاب، برای ایجاد سپری میان دولت و شهروندان جمع می شوند. بنابر این جامعه مدنی برای نشان دادن نیروها، سازمان ها، احزاب و ساختارهای سیاسی ، تربیتی،داوطلبانه و حرفه ای مثل سازمان های حقوق بشر وجنبش های شازادی زنان، به کار برده می شود.اما مهمترین وجه این سازمان ها، استقلال آنها از حکومت است.
سید محسن حسینی سید محمد طباطبایی
با این که مطالعات مربوط به سیاست خارجی کشورهای مختلف بخصوص کشورهای قدرتمند از گستردگی فراوانی برخوردار است اما کمتر پژوهشی به سیاست خارجی ریز دولتهای همچون قطر پرداخته است.نقش این کشور در تحولات منطقه از یک سو و نفوذ آن در سازمانهای مختلف بین المللی و منطقه ای از سوی دیگر مارا به بررسی سیاست خارجی این کشور واداشت.به همین دلیل در این پژوهش به بررسی نقش انرژی، به عنوان مهم ترین عامل تاثیرگذار، در سیاست داخلی و خارجی این کشور پرداخته شده است.مطالعه حاضر نشان از اهمیت نقش انرژی به عنوان عاملی مهم جهت فعال شدن سیاست خارجی یک کشور کوچک با جمعیت و وسعت خیلی کم دارد.
صنم عزیزی اصغر جعفری ولدانی
امنیت اقتصادی, امنیت سیاسی، امنیت نظامی، مجاورت جغرافیایی، توانایی نظامی،
سیده آمنه سید صبوری سید محمد طباطبایی
بعد از فروپاشی شوروی سیاست خارجی آمریکا استراتژی مبارزه با تروریسم رل برای پیگیری اهداف خود در سطح بین المللی مطرح نمود. در آن زمان جرج بوش در مقام رئیس جمهور ایالات متحده اقداماتی را در این زمینه به انجام رساند و از ابزارهای نظامی بهره فراوان برد. با به قدرت رسیدن اوباما این استراتژی نیز سر لوحه برنامه های وی قرار گرفت اما با تفاوت در شیوه و عملکرد دوران بوش.
اسماعیل محمدپور حسین دهشیار
در این پایان نامه دلایل بروز دو انقلاب (سقوط حکومت حسنی مبارک و دولت محمد مرسی) بررسی شده است. مهمترین دلیل بروز این انقلاب ها از دیدگاه پژوهشگر جنبش های اجتماعی در مصر بوده اند که در این راستا به نقش رسانه ها مختلف اعم از چاپی و صوتی و تصویری بیش از سایر موارد بحث و تاکید شده است.
طهمورث غلامی حسین سلیمی
امنیت در سطوح مختلف فردی، ملی، منطقه ای و بین المللی کارویژه اصلی دولت است. دولت مدرن از زمان پیدایش در مناطقی از دنیا توانسته است بر اساساس یک فرایند تاریخی و تدریجی بر مشکله امنیت در سطوح مختلف آن غلبه کند. برخلاف مناطقی مانند اروپا،آمریکا و شرق آسیا، در منطقه خاورمیانه امنیت در ابعاد مختلف آن هنوز اصلی ترین و مهمترین مسئله است. با توجه به نقش دولت در امنیت زایی و امنیت زدایی، سوالی که این رساله مورد بررسی قرار داده است، نقش ماهیت دولت در شکل گیری مشکلات امنیتی موجود در خاورمیانه است. در این رساله، با بهره گیری از روش تاریخی و نهادی نشان داده شده است که دولت های عمده خاورمیانه به خاطر برخورداری از ماهیتی خاص و منحصر به فرد، قادر نبوده اند در زمینه تامین امنیت منطقه ایی مانند دولت در دیگر مناطق عمل کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ورود دولت وستفالیایی به منطقه خاورمیانه الزاماً به معنی پذیرفته شدن اصول و الزامات آن نبوده است. زیرا منطقه خاورمیانه از یک طرف خود دارای سنت تاریخی غنی ای در زمینه سیاست ورزی است که به کلی با اصول و الزامات دولت مدرن بیگانه می باشد و از طرفی آن سنن تاریخی در اثر شرایط خاصی به شکل ایدئولوژی های فراملی بسیار اثرگذار و تعیین کننده بازتولید شده اند که ماهیت دولت را شکل داده اند. این ایدئولوژی ها بدون در نظر گرفتن اصول دولت وستفالیایی و مبانی دولت ملی، همواره به دنبال پیوستگی های هویتی بوده اند. این امر خود منجر به شکل گیری سیاست خارجی های تجدیدنظرطلبانه و تحول طلبانه توسط دولت های برخوردار از ایدئولوژی های فراملی و به تبع آن ناکامی در رسیدن به مکانیسم های نهادی برای ایجاد امنیت جمعی در سطح منطقه توسط دولت های عضو شده است.
عبدالهادی طاهر اصغر جعفری ولدانی
چکیده ندارد.
احمد ستارزاده اصغر جعفری ولدانی
چکیده ندارد.
مهدیه حیدری اصغر جعفری ولدانی
چکیده ندارد.
محمد گیلانی پور حسین دهشیار
چکیده ندارد.
مجید تلخابی اصغر جعفری ولدانی
چکیده ندارد.
اعظم سلامتی اصغر جعفری ولدانی
چکیده ندارد.
مصطفی بصیری نسب جلال الدین دهقانی
چکیده ندارد.
محمدرضا شیخی مفرد اصغر جعفری ولدانی
روابط اتحادیه اروپا و چین تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. در بعد سیاسی مسائلی چون تحریم تسلیحاتی؛ مساله تایوان و حقوق بشر و در بعد اقتصادی مسائلی از قبیل تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی تاثیرگذار هستند. در این رساله شاخص های ذکر شده در قالب نظریه نئولیبرالیسم تبیین شده و روابط دو طرف را در چارچوب این نظریه قابل تحلیل می داند.
حسین آجورلو اصغر جعفری ولدانی
این پژوهش بر اساس ایجاد این سوال اصلی "عوامل جغرافیایی چگونه بر سیاست خارجی اسرائیل تاثیر می گذارد؟ " آغاز شد. در ابتدا پژوهش به بررسی نظریات ژئوپولیتیک پرداخته شد زیرا به نظر می رسد نظریات ژئوپولیتیک می توانست چارچوب مناسبی برای این تحقیق باشد بعد از بررسی تئوریک موضوع به بررسی مختصر تاریخ اسرائیل از آغاز شکل گیری تفکر جنبش صهیونیسم و آغاز مهاجرت یهودیان به فلسطین تا مسائل امروزی پرداخته شده است تا بتوانیم تحلیل مناسبتری نسبت به تحولات اسرائیل داشته باشیم. پس از آن به بررسی ابعاد مختلف جغرافیایی این کشور پرداخته شد و با شناخت نقاط ضعف و قوت به بررسی و تحلیل ژئوپولیتیک اسرائیل بر اساس نظریات ژئوپولیتیک اقدام شد. فرضیه اصلی این پژوهش" فقدان عمق استراتژیک، مرزهای ناپایدار و برخی همسایگان آشتی ناپذیرکه امنیت اسرائیل را تهدیدمیکند موجب اتخاذ سیاست خارجی این کشور میشود " می باشد. در آخر در جمع بندی مطالب به میزان فروانی تاثیرگذاری ابعاد مختلف جغرافیایی این کشور در اتخاذ سیاست خارجی میرسیم.