نام پژوهشگر: منصور کریمی فر
فاطمه رضایی حسین مولوی
هدف از پژوهش حاضر در بخش نخست، مقایسه میانگین نمرات درد و متغیرهای روانشناختی مرتبط با آن، در دو گروه افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید و افراد سالم بود. همچنین در مطالعه حاضر به بررسی ارتباط بین نقص هیجانی و درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید پرداخته شد. سپس با توجه به کمبود اطلاعات در زمینه اثربخشی مداخلات روانشناختی، هدف پژوهش در بخش دوم مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر هیجانات، طرحواره درمانی و درمان طبی مرسوم بر درد، فاجعه آفرینی درد، کیفیت زندگی و دشواری در تنظیم هیجانات این بیماران بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید(100 نفر)، در متغیرهای اضطراب، افسردگی، الکسی تیمیا و پنج حوزه طرحواره ناکارآمد اولیه نسبت به گروه سالم(100نفر) نمرات بالاتری داشتند. با استفاده از تحلیل عوامل تائیدی، متغیر مکنون نقص هیجانی از متغیرهای الکسی تیمیا، اضطراب و افسردگی استخراج گردید که این متغیر به خوبی درد را پیش بینی نمود. در بخش آخر پژوهش، از بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به بیمارستان الزهرا،30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه گمارده شدند. گروه شناختی رفتاری متمرکز بر هیجانات(10 نفر)، طرحواره درمانی(10 نفر) و گروه کنترل(10 نفر). همه بیماران قبل و بعد از انجام مداخله، و 3 ماه بعد از اتمام آن، مقیاس های درد، فاجعه آفرینی درد، کیفیت زندگی و دشواری در تنظیم هیجانات را تکمیل کردند. یافته ها حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر هیجانات و طرحواره درمانی بر درد، فاجعه آفرینی درد و کیفیت زندگی بود. از بین این متغیرها، اثرات مداخلات بر فاجعه آفرینی درد و کیفیت زندگی تا مرحله پیگیری باقی ماند. هیچکدام از دونوع مداخله در مرحله ی پیگیری بر درد موثر نبودند. از بین دو نوع مداخله، تنها مداخله شناختی رفتاری متمرکز بر هیجانات در دو مرحله پس آزمون و پیگیری بر دشواری در تنظیم هیجانات موثر بود. این مطالعه نشان داد که مشکلات هیجانی و پریشانی های دوران کودکی تاثیرات طولانی مدتی بر بهزیستی و بیماری افراد دارند. نتایج این مطالعه نقش هیجانات و پیامدهای طرحواره های ناکارآمد اولیه را در بیماران آرتریت روماتوئید برجسته می کند.