نام پژوهشگر: عبدالرضا احمدی
عبدالرضا احمدی حمیدرضا خزایی
شناسایی فلور و بررسی پراکنش علفهای هرز مزارع عدس و ارزیابی کارایی هفت علف کش (پندیمتالین، ایمازتاپیر، اتال فلورالین، تری فلورالین، متری بیوزین، سیمازین و پرومترین) در کنترل علف های هرز این محصول در شهرستان خرم آباد طی سال های زراعی87-1386 و 88-1387مورد بررسی قرار گرفت. از بین گونه های علف هرز مشاهده شده در سطح مزارع، بالاترین سطح فراوانی (7/91 درصد) به گونه شیرپنیر (galium aparine) اختصاص داشت، 6/15 درصد آنها دارای فراوانی برابر یا بیشتر از 50 درصد بودند. در بین گونه های گیاهی، بیشترین تراکم (9/12 بوته در مترمربع) نیز به گونه شیرپنیر اختصاص داشت. در تمام مزارع مورد بازدید دولپه ای ها بر تک لپه ای ها غالبیت داشتند. تک لپه ای های مشاهده شده همگی به خانواده گندمیان (poaceae) تعلق داشتند؛ در حالی که در بین دولپه ای ها خانواده کاسنی با 13 گونه و چلیپاییان با 9 گونه بیشترین گونه های گیاهی را به خود اختصاص دادند. بیشترین میانگین تراکم علف هرز (2/70 بوته در مترمربع) به مزارع مناطق غربی و جنوب غربی شهرستان اختصاص داشت. براساس نتایج آزمایش ارزیابی کارایی علف کش ها، ضعیف ترین کارایی کنترلی به پندیمتالین مربوط بود که با تیمار تداخل تمام فصل اختلاف معنی داری نداشت. بالاترین سطح کنترل به ایمازتاپیر و متری بیوزین اختصاص داشت. البته متری بیوزین به رغم کارایی کنترلی مطلوب، اثرات گیاه سوزی شدیدی روی گیاه زراعی عدس داشت. کاربرد پیش رویشی مخلوط سیمازین و پرومترین نیز ضمن داشتن اثرات گیا ه سوزی روی عدس سبب تأخیر در مراحل رشدی به خصوص گلدهی و تشکیل غلاف ها شد؛ البته گیاه عدس قادر به جبران این اثرات گیاه سوزی بود. در بین تیمارهای علف کش بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب به کاربرد اتال فلورالین (1262کیلوگرم در هکتار) و سیمازین (70 کیلوگرم درهکتار) نیز تعلق داشت. اتال فلورالین، ایمازتاپیر و پرومترین فاقد اثرات گیاه سوزی پایدار روی گیاه زراعی عدس بودند و با توجه به اثرات مطلوب آنها در کنترل علف های هرز گزینه های مناسبی برای کنترل علف های هرز کشت عدس محسوب می شوند.
عبدالرضا احمدی ماهرخ فلاحتی رستگار
بمنظور بررسی بیماری پژمردگی پنبه در اراضی پنبه خیز استان خراسان مزارع نه شهرستان در تابستان 1376 بازدید شد. در این تحقیق بجنورد با 6/2 درصد و گناباد با 1/1 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین آلودگی را داشتند. در بین شهرستانهای مورد نظر در تربت جام و فردوس به نمونه بیماری برخورد شد. قارج verticillium dahliae kleb. بعنوان عامل بیماری از گیاهان بیمار جداسازی و شناسایی گردید و بیماری زایی آنها بر روی رقم ورامین به اثبات رسید. مایه زنی به روش تزریق اسپور به ساقه انجام شد. در آزمایشات انجام شده بر روی بیست و یک جدا شده قارچ ورتیسیلیوم، چهارده جدا شده خصوصیات نژاد برگریز و هفت جدا شده دیگر خصوصیات نژاد غیر بر گریز را دارا بودند. گروه اول در 27 درجه سانتیگراد دارای بیشترین رشد بوده و میکرواسکلروتهای نسبتا کشیده تری داشتند و در ارقام مختلف پنبه نظیر acala sj - 5, acala sj-4-42, coker 100 w و رقمی از g. barbadense و گیاهان زراعی مانند گل میمون، گوجه فرنگی (رقم پیرسون)، گلرنگ و بامیه علائم شدیدتری تولید نمودند. در حالیکه گروه دوم بیشترین رشد رشد را در 23 درجه سانتیگراد داشتند و میکرواسکلروتهای حاصله نسبت به گروه اول گردتر بوده و در گیاهان محک فوق الذکر علائم خفیف تری ایجاد نمودند. این نخستین گزارش از حضور نژاد برگریز در استان خراسان می باشد.