نام پژوهشگر: محمدعلی حسینی
محمدجواد بهرامی محمدعلی حسینی
امروزه یکی از روشهای بسیار مهم کاهش خوردگی در صنایع استفاده از ممانعت کننده های خوردگی است. تقریبا تمام ترکیبات بازدارنده مورد استفاده در صنعت نفت و گاز، ترکیبات دارای نیتروژن می¬باشند. از طرفی وجود الکترونهای π به دلیل پیوندهای چندتایی یا حلقه¬های آروماتیک در مولکول بازدارنده، انتقال الکترون از بازدارنده به فلز را تسهیل می¬کند. در این پژوهش جذب سطحی و رفتار بازدارندگی سه ترکیب آلی نیتروژن دار دارای حلقه¬های آروماتیک، 1-((2-هیدروکسی نفتالن-1-ایل)(فنیل)متیل)اوره(hnpu) ، 1-((4-کلرو فنیل)(2-هیدروکسی نفتالن-1-ایل)(فنیل)متیل)اوره (cphu) و 1-((2-هیدروکسی نفتالن-1-ایل)(4-متوکسی فنیل)متیل)اوره (hnmu)در محیط اسید سولفوریک و کلریدریک بر روی خوردگی فولاد کربنیst37 بررسی گردید. به این منظور از روشهای پلاریزاسیون پتانسیودینامیکی، کاهش وزن و طیف سنجی مادون قرمز استفاده و سپس نتایج با انجام مطالعات شیمی کوانتومی تایید شد. مورفولوژی سطح فلز، پس از انجام تست پلاریزاسیون در محلول حاوی ممانعت کننده ها توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) بررسی شد. نتایج نشان داد که هر سه ممانعت کننده در دو محیط به صورت بازدارنده های مختلط عمل کرده، به طوریکه با افزایش غلظت بازدارنده، جریان خوردگی کاهش و درصد بازدارندگی افزایش یافته است. بررسی اثر دما حاکی از آن است که با افزایش دما، جریان خوردگی افزایش و پتانسیل خوردگی تقریبا بدون تغییر باقی می¬ماند. پارامترهای خوردگی به دست آمده نشان می دهد، cphu بالا ترین راندمان بازدارندگی را دارا بوده و ممانعت کننده مناسبی برای این آلیاژ می¬باشد. به طور کلی جذب هر سه بازدارنده در دو محیط اسیدی، روی سطح این آلیاژ، از ایزوترم لانگمویر پیروی می کند. فرآیند جذب به صورت ترکیبی از جذب فیزیکی و شیمیایی و به شکل خود به خودی و گرمازا و معمولا همراه با افزایش در آنتروپی می باشد. بررسی¬های کوانتومی نشان داد، که با کاهش elumo، ehomo و ممان دو قطبی و افزایش δe، راندمان بازدارندگی افزایش پیدا می¬کند. این نتایج تایید کننده جذب فیزیکی - شیمیایی بازدارنده-ها بر روی سطح فلز می¬باشد. نتایج حاصل از آزمایشات طیف سنجی مادون قرمز از تشکیل لایه های حفاظتی روی سطح آلیاژ بعد از غوطه وری در محلولهای اسیدی حاوی بازدارنده¬های cphu و hnpu حکایت می¬کند. همچنین بررسی¬هایsem نیز تصدیقی بر عملکرد جذبی بازدارنده¬ها می باشد.
عفت جمالیزاده عبدالمجید جعفری
در این تحقیق روش های شیمی کوانتومی جهت ارزیابی برهمکنش ها ی مولکول های متفاوت از طریق بررسی انرژی پتانسیل سطح در راستای تعیین کارآیی بازدارندگی بعضی از مشتقات پیریدین در ممانعت از خوردگی آلومنیوم در محیط اسیدکلریدریک با استفاده از روش های "ab initio" و نیمه تجربی در مقایسه با داده های تجربی مورد استفاده قرارگرفته است. انرژی کل مولکول های ممانعت کننده وبالاترین سطح انرژی پرشده اوربیتال مولکولی محاسبه شده به روش dft بهترین رابطه خطی را با کاآرایی بازدارندگی نشان می دهند. نتایج نشان می دهد که مولکول های پیریدین بانقاط فعال سطح برهمکنش دارند. بنابر این، مکانیسم ممانعت کنندگی به طورعمده به خواص موضعی بستگی دارد به طوریکه مولکول های پیریدین ازسمت نیتروژن مولکول پیریدین درجهت نقایصی همچون لبه ها، پله ها و عیوب کریستالی کشیده می شوند. همچنین اثر یون های کلر وهیدروژن درنحوه جذب مولکول های پیریدین روی سطح آلومنیوم مورد مطالعه قرارگرفته است. مطالعه کارآیی بعضی ازلاکتون ها برجلوگیری ازخوردگی آهن دراسید کلریدریک 1 مولار با استفاده از روش های شیمی کوانتومی ومقایسه آنها باداده های تجربی دردسترس قسمت دیگری ازاین تحقیق راتشکیل می دهد. نتایج بدست آمده ازمحاسبات گرما شیمی برای اندازه گیری انرژی های جذب یکی از این ترکیبات روی خوشه های آهن به عنوان سطح به داده های تجربی نزدیک هستند و نیز انرژی های برهمکنش ممانعت کننده وخوشه های آهن با استفاده ازآنالیز (natural bond orbital ) گزارش شده اند. پوشش هیبرید سل ژل از نانوذرات زیرکونیوم حاوی ممانعت کننده پروپارگیل الکل برای ممانعت ازخوردگی فولادنرم موردمطالعه قرارگرفته است. نانوذرات زیرکونیوم بااستفاده ازترکیب آلی فلزی (gptms) برای استحکام درونی بیشتر سل ژل وهمچنین چسبندگی خوب باسطح فلز فولادنرم برای جلوگیری از خوردگی آن بهینه سازی شد. نتایج طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی ومیکروسکوپ الکترونی روبشی جهت بررسی استحکام پوشش درمقابل خوردگی استفاده شده است. اثرمفید ممانعت کننده پروپارگیل الکل بر ساختارپوشش سل ژل در کاهش جریان خوردگی وسایرکمیت های الکتروشیمیایی نشان داده شد. فن آوری ساخت کپسول های نانو برای نگهداری ممانعت کننده خوردگی به طوریکه ممانعت کننده ذخیره شده درون نانوکپسول ها به آهستگی به الکترولیت وارد گردد از طریق آزمایشات با سه نوع مخزن متفاوت جهت نگهداری ممانعت کننده بنزوتری آزول دردرون ماتریکس پلی الکترولیت بررسی شد. کپسول ها شامل نانولوله های آلومنیوم سیلیکاتی، نانوذرات دی اکسیدسیلیسیم و کپسول های پلی الکترولیتی بودند که از سه نوع پلی الکترولیت: پلی آلیل آمین هیدروکلراید، پلی استایرن سولفونات و پلی متااکریلیک اسید به عنوان غلاف استفاده شدند. قطر این نانوکپسول ها باافزایش تعدادلایه های پلی الکترولیتی افزایش یافته و بنزوتری آزول محتوی در آنها به طور خودبه خودی آزاد می گردد که سرعت ومیزان آن به نوع کپسول، پلی الکترولیت به کاررفته، قدرت اسیدی الکترولیت، دما وشدت همزدن بستگی دارد.
محمد مهربانی محمدعلی حسینی
زخم فشاری یک تشخیص مهم پرستاری در بیماران آی سی یو بوده که علاوه بر به تعویق انداختن بهبودی، هزینه های زیادی را به بیمار و خانواده وی تحمیل می کند. مهمترین روش مراقبتی برای این زخمها پانسمان بوده و چون نتایج حاصل از هر کدام از پانسمان ها بطور دقیق مورد بررسی و ارزیابی قرار نگرفته، این تحقیق با هدف مقایسه تاثیر پانسمان عسل با پانسمان هیدروکلوئید در ترمیم زخم های فشاری انجام شده است.در این تحقیق کارآزمایی بالینی 29 بیمار با 40 زخم فشاری درجه 2 و 3 دارای مشخصات واحدهای مورد پژوهش پس از همگونی بطور تصادفی بر حسب بیمارستان بستری به دو گروه درمان و کنترل تقسیم شده اند. گروه درمان (پانسمان عسل) تعداد 15 بیمار با 20 زخم فشاری در بیمارستان شهدا و گروه کنترل( پانسمان هیدروکلوئید) تعداد 14 بیمار با 20 زخم فشاری در بیمارستان فارابی شهر کرمانشاه مراقبت شدند ابزار ارزیابی زخم ابزار پوش بود که بدو بستری و بعد بصورت هفتگی تا 5 هفته نمره پوش تعیین شده و با مقایسه نمرات پوش در دو گروه میزان بهبودی سنجیده شده است.یافته ها نشان داد که در دو گروه میانگین نمره پوش نمای نزولی داشته (سیر بهبودی با 001/0>p). اما هرچند که بیماران گروه درمان شیب کاهش نمره پوش تندتر و وضعیت ترمیم بهتری در هنگام مراقبت داشتند اما از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه از لحاظ میزان بهبودی نشان داده نشد. (0/15=p) در این پژوهش تاثیر پانسمان با عسل وهیدروکلوئید در ترمیم زخم فشاری نتایج مشابهی داشته لیکن راحتی تهیه، مقرون به صرفه بودن و طبیعی بودن ماده مصرفی در زخم موجب می شود که از پانسمان عسل به عنوان گزینه مناسب و برتر در ترمیم زخم فشاری نام برد.
پریناز آخوندلطفعلی محمدعلی حسینی
یکی از محیط های پیچیده و پر تعارض نظام سلامت بیمارستان ها هستند. پرستاری جزء مهم مراقبت درمانی کیفی است و پرستاران نقش حیاتی در سیستم مراقبت درمانی یک کشور ایفا می کنند. پرستاران به طور کلی در محیطی آکنده از تعارض که حل کردن آن ها بسیار دشوار به نظر می آید کار می کنند. جهت مدیریت موثر تعارض پرستاران بایستی با مهارت هوش هیجانی آشنا باشند. هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش هوش هیجانی بر سبک مدیریت تعارض پرستاران بیمارستان روانپزشکی رازی تهران است. تعداد 60 نفر پرستار در یک مطالعه تجربی به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (27 نفر) و شاهد (29 نفر) تقسیم شدند. ( 4 نفر از افراد گروه آزمون حاضر به ادامه همکاری نشدند). داده های توسط پرسشنامه های دموگرافیک، تعارض "دوبرین"، سبک مدیریت تعارض "ساسمن" و هوش هیجانی "بار ـ آن" جمع آوری گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با نظر خواهی از متخصصین و خبرگان ارزیابی گردید. همسانی درونی پرسشنامه ها با محاسبه آلفای کرونباخ برای سبک مدیریت تعارض 85%، تعارض 80% و هوش هیجانی 95% تأیید گردید. ابتدا سه پرسشنامه توسط پرستاران گروه آزمون و شاهد تکمیل گردید. سپس کلیاتی برای آشنایی با مفهوم هوش هیجانی و سه مهارت از پانزده مهارت هوش هیجانی درکارگاه آموزشی به گروه آزمون آموزش داده شد. دوازده مهارت دیگر در پمفلت هایی که در طول مدت 6 هفته پیگیری آموزشی به صورت هفته ای دو پمفلت آموزش داده شد. در نهایت در یک جلسه کارگاه آموزشی، دو هفته پس از آخرین پمفلت ارائه شده برگزار و دوره آموزش تکمیل گردید. هر سه پرسشنامه مجددا توسط هر دو گروه تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های کای اسکوئر، دقیق فیشر، تی مستقل، تی زوجی، مک نمار، هاپکر و کولموگراف ـ اسمیرنوف، استفاده گردید. بررسی یافته ها: طبق آزموده های آماری بین دو گروه آزمون و شاهد از نظر متغیرهای دموگرافیک به جز وضعیت تأهل تفاوت معناداری مشاهده نشد. (0/05 < p) هوش هیجانی کل در دو گروه آزمون و شاهد بعد از مداخله تفاوت معناداری را نشان نداد(0/05 < p)، لیکن در گروه آزمون میانگین نمره هوش هیجانی ارتقاء پیدا کرده، که از نظر آموزشی قابل توجه است. هوش هیجانی کل در گروه آزمون پس از مداخله معنادار شد. (049/0 = p) همچنین مقیاس خلق عمومی(0/014 = p) و خرده مقیاس های خوشبختی (0/031 = p) و انعطاف پذیری (0/024 = p) در گروه آزمون بعد از مداخله معنی دار بود. شدت تعارض (0/0001 = p) و نمره تعارض (0/000= p) در گروه آزمون بعد از مداخله معنادار شد. پس از آنالیزهای آماری سبک مدیریت تعارض پرستاران از سبک های منفی (اجتناب، اجبار، سازش) به سبک های مثبت (مذاکره، حل مسئله) تغییر کردند. (0/002 = p ). پرستاران در گروه آزمون قبل از مداخله چهار سبک؛ اجتناب، سازش، اجبار و حل مسئله را برای حل تعارضات خود استفاده می کردند که این سبک ها بعد از مداخله به سبک های؛ سازش، مذاکره و حل مسئله تغییر کرد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش هوش هیجانی تأثیر مثبت و معناداری در سبک مدیریت تعارض و تعارض پرستاران داشته است. بنابراین پیشنهاد می شود آموزش هوش هیجانی در برنامه های آموزش ضمن خدمت پرستاران قرار گیرد.
راضیه بذرگر حمیدرضا خانکه
مقدمه: مدیریت بحران نقش مهمی در کسب آمادگی بیمارستانها برای پاسخ به بلایا ایفا می کند. بنابراین هماهنگی، برنامه ریزی و سازمان دهی در ارتقای آمادگی بیمارستانها در مرحله پاسخ گویی به بلایا مفید است.از آنجایی که بر اساس مطالعات انجام شده هماهنگی از مشکلات اصلی مدیریت حوادث در ایران می باشد، استفاده از مدل مدیریت بحران مبتنی بر هماهنگی به عنوان یک راهکار در نظر قرار گرفته است ، لذا هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر استقرار مدل مدیریت بحران مبتنی بر هماهنگی برمیزان آمادگی بیمارستانی در شرایط شیبه سازی شده در بیمارستان شهید رجایی شیراز بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه نیمه تجربی است. که در بیماستان شهید رجایی شیراز انجام شد. اعضای کمیته بحران بیمارستان به عنوان نمونه انتخاب شد ندچک لیست "آمادگی مقابله با بلایا" به عنوان ابزارمطالعه به منظور بررسی آمادگی بیمارستانی مورد استفاده قرار گرفت .مداخله شامل کارگاه یک روزه مدیریت بلایا و استقرار مدل مدیریت بحران مبتنی بر هماهنگی و اجرای سناریو بوده است .فبل از مداخله و یک ماه بعد از مداخله آمادگی بیمارستان توسط چک لیست اولیه با انجام مانور مورد ارزیابی قرار گرفت.درپایان نتایج قبل و بعد از مداخله با استفاده از جداول آماری مقایسه گردید . نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که نمرات در تمامی بخش های پرسشنامه (هماهنگی ، برنامه ریزی، سازمان دهی، آموزش و .. ) در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون اختلاف آماری معنی داری داشتند. همچنین نمره کل آمادگی بیمارستان از29.56 در پیش آزمون به86.84 در پیگیری ارتقاء یافت . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد، که استقرار مدل مدیریت مبتنی بر هماهنگی علاوه بر این که آمادگی بیمارستان را بمنظور پاسخ گویی به بلایای طبیعی احتمالی ارتقاء می دهد. هماهنگی عوامل درگیر را نیز بهبود می بخشد .
وحید راشدی مهشید فروغان
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط فرهنگ سازمانی و فرسودگی شغلی پرسنل ستاد مرکزی بهزیستی استان تهران در سال 1389 انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی?تحلیلی(همبستگی) بوده و به شیوه ی مقطعی انجام پذیرفته است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی پرسنل ستاد مرکزی بهزیستی استان تهران(340 نفر) و حجم نمونه محاسبه شده برابر با 189 نفر و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. در این مطالعه برای گردآوری داده ها علاوه بر پرسشنامه اطّلاعات دموگرافیک از پرسشنامه فرهنگ سازمانی هوفستد و پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاخ استفاده شده است که روایی آن ها با استفاده از روش لاوشه و پایایی شان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. رضایت کلیه-ی افراد جهت شرکت در پژوهش اخذ شد و به آنان نیز اطمینان داده شد که اطّلاعات آن ها به صورت محرمانه حفظ خواهد شد. از آمار توصیفی و آزمون های آماری کولموگروف?اسمیرنوف، تی مستقل، یو من ویتنی، آنالیز واریانس یک طرفه و کروسکال والیس به منظور تحلیل داده های به دست آمده و آزمون فرضیّات استفاده شد. یافته ها: از افراد مورد پژوهش1/38 درصد مرد، 6/37 درصد فاقد همسر و باقی دارای همسر بودند. میانگین سنّ نمونه ی مورد پژوهش 66/37(77/6sd=) و میانگین سابقه ی کار آن ها 93/12(93/6sd=) بود. 27 درصد دارای دیپلم، 2/13 درصد فوق دیپلم، 5/45 درصد لیسانس و 3/14 درصد فوق لیسانس بودند. ویژگی های زیر در فرهنگ سازمانی جامعه ی مورد پژوهش یافت شد: تعادل فرهنگی با میل به مردگرایی، وجود فرهنگ جمع گرایی، اجتناب نسبتاً بالا از عدم اطمینان و توزیع ناعادلانه ی قدرت. فرسودگی شغلی در دو زیرمقیاس تحلیل عاطفی و مسخ شخصیّت پایین ولی در زیرمقیاس بی کفایتی شخصی در دو بُعد تکرار و شدّت، در سطح متوسّط بود. زیرمقیاس شدّت بی کفایتی شخصی با زیرمقیاس فردگرایی/ جمع گرایی(03/0p=) و اجتناب از عدم اطمینان ، رابطه ی مثبت و معناداری داشت (02/0p=). آزمون تی نشان داد که بین میانگین مردگرایی/زن گرایی در دو گروه مردان و زنان اختلاف معنادار است (001/0>p)، همچنین بین میانگین تکرار بی کفایتی شخصی در دو گروه فاقد و دارای همسر اختلاف معنادار بود(03/0p=). نتایج حاصل از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و کروسکال والیس نیز نشان داد که فاصله ی قدرت با سطح تحصیلات(001/0>p)، نوع شغل با اجتناب از عدم اطمینان(02/0p=) و فاصله ی قدرت(02/0p=)، معاونت محلّ خدمت با مردگرایی/ زن گرایی(01/0p=) و تکرار مسخ شخصیّت(01/0p=) رابطه دارد. نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی(فردگرایی/ جمع گرایی و اجتناب از عدم اطمینان) با فرسودگی شغلی(شدّت بی-کفایتی شخصی) رابطه ی مثبت و معناداری دارد، بدین معنا که با افزایش جمع گرایی و اجتناب از عدم اطمینان، شدّت بی کفایتی شخصی نیز افزایش می یابد.
کبری قاسمی محمدعلی حسینی
چکیده: مقدمه و هدف: ارتباط نزدیک بین شایستگی بالینی و مفهوم کیفیت مراقبت سبب شده شایستگی بالینی در حرفه پرستاری، از جایگاهی منحصر به فرد برخوردار باشد. یکی از محورهای اصلی قضاوت در مورد شایستگی بالینی پرستاران نظر بیماران میباشد. با افزایش شایستگی بالینی پرستار، کیفیت خدمات پرستاری ارتقاء یافته و این امر منجر به افزایش رضایت بیماران می شود. در این میان پرستاران شاغل در بخش های ویژه به جهت موقعیت خاص، نیازمند به شایستگی بیشتری میباشند. از جمله روشهایی که امروزه برای ارتقاء شایستگی بالینی پرستاران و دانشجویان پرستاری مورد توجه قرار گرفته، استفاده از دانش تجربی یا دانش پنهان افراد خبره میباشد. به اشتراک گذاری دانش پنهان از جمله مسایلی است که سیستم پرستاری با آن رو برو است. با باز نشسته شدن پرستاران، میزان قابل توجهی از دانش پنهان آنها از دست می رود. یکی از بهترین روش ها برای انتقال دانش پنهان، استفاده از روش داستان گویی است. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر انتقال دانش پنهان به روش داستان گویی بر شایستگی بالینی پرستاران بخش های آی. سی. یو شاغل در بیمارستان های شهر بوشهر در سال 1390 انجام شده است مواد و روشها: این مطالعه یک تحقیق نیمه تجربی دو گروهی از نوع قبل و بعد است که بر روی 31 نفر از پرستاران شاغل در بخش آی. سی. یو انجام شده است( 16 نفر گروه مداخله و 15 نفر گروه مقایسه). ابزار پژوهش پرسشنامه خود ابرازی شامل 74 سئوال از مهارتهای عمومی و تخصصی بخش آی. سی. یو می باشد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با نظر 16 نفر از اساتید دانشگاه تآییدو پایایی ابزار نیز با دو روش آزمون- باز آزمون(r=87) و سنجش همبستگی درونی سئوالات از طریق محاسبه ضریب آلفا کرونباخ (98%) با استفاده از پرسشنامه هایی که توسط 16 نفر از اعضای جامعه پژوهش تکمیل شد به دست آمد. 16 نفر از اعضای جامعه پژوهش به عنوان گروه مداخله و 15 نفر به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. مداخله شامل 4 جلسه داستان گویی برای انتقال تجارب برای هر یک از نمونه ها بوده و پرسشنامه ها قبل و بعد از مداخله توسط شرکت کنندگان تکمیل و نتایج در پایان با استفاده از spss نسخه 16 و آزمون تی زوجی تحلیل شد. یافته ها: نمونه های مداخله در مقطع تحصیلی لیسانس بوده، 5/87% زن با میانگین سنی 81/29 سال و 5/12% در دوره های بلندمدت سی. سی. یو، 3/33% در دوره های بلندمدت آی. سی. یو و 8/18% در دوره های بلندمدت اورژانس شرکت کرده بودند و هیچکدام از افراد در دوره های بلندمدت سی. پی. آر شرکت نداشته اند. 5/62% نمونه ها در بخش آی. سی. یو جراحی و 5/37% در بخش آی. سی. یو داخلی مشغول به کار بوده اند؛ 3/6% نمونه در شیفت کاری ثابت صبح و 8/93% شیفت در گردش بوده است؛ 8/18% از کار خود ناراضی، 5/62% نسبتاً راضی، و 8/18% راضی بوده اند؛ میانگین سابقه کاری 66/5 سال و میانگین سابقه کاری در بخش فعلی 67/2 سال بود. به صورت کلی میانگین نمرات شایستگی بالینی پیش آزمون 50/219 و میانگین نمرات پس آزمون 69/239 بوده است که میانگین نمرات پس آزمون به طور معناداری بیشتر از پیش آزمون است (003/0p=). نمونه های مقایسه نیز همگی در مقطع لیسانس بوده ،7/66 مرد با میانگین سنی 80/34 سال بوده و 3/33 درصد از کار خود راضی بوده اند. میانگین سابقه کاری 40/10 سال و میانگین سابقه کاری در بخش فعلی 47/5 سال با بود. به صورت کلی میانگین نمرات شایستگی بالینی پیش آزمون 80/250و میانگین نمرات پس آزمون 87/255بوده است که میانگین نمرات پس آزمون تفاوت معناداری با پیش آزمون نداشته است (182/0p=). بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که انتقال تجارب و دانش از طریق داستان گویی باعث ارتقاء شایستگی بالینی پرستاران در زمینه های مختلف مربوط به شایستگی بالینی می شود. لذا توصیه می شود تجارب پرستاران در بخش های مختلف بالینی مورد توجه بیشتری قرار گیرد و از تجارب بالینی در جهت بالا بردن کیفیت مراقبت و مدیریت و سایر زمینه های مربوط به شایستگی بالینی استفاده شود. واه ژهای کلیدی: شایستگی بالینی، دانش پنهان، داستان گویی
سارا قناعتیان جبذری محمدعلی حسینی
مقدمه: در حال حاضر در سطح جهان، دیدگاه دانشجویان در مورد جنبه های مختلف آموزش ارائه شده در موسسات آموزشی مورد بررسی قرار می گیرد و تعیین ادراک و انتظار آنها از کیفیت خدمات آموزشی می تواند اطلاعات با ارزشی را در اختیار برنامه ریزان جهت ارتقاء کیفیت خدمات آموزشی قرار دهد. آنچه که به دانشجویان آموزش داده می شود قلمرو اصلی نیازسنجی را تشکیل می دهد و در واقع نیازسنجی اولین گام موثر در طراحی برنامه های آموزشی است و مطابق نبودن برنامه آموزشی با نیاز جامعه، تلف شدن وقت و امکانات را باعث خواهد شد. با توجه به اینکه در بازنگری سال 87 رشته مدیریت توانبخشی، نظرات دانشجویان و دانش آموختگان لحاظ نگردید لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین نیازهای آموزشی دانشجویان و دانش آموختگان رشته مدیریت توانبخشی صورت گرفت. روش: این پژوهش، یک پژوهش توصیفی- اکتشافی است که از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 18 نفر از دانشجویان و دانش آموختگان رشته مدیریت توانبخشی انجام پذیرفته است. از روش تحلیل محتوای صوری در راستای تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده شد. یافته ها: با استخراج کدهای حاصله بعد از پیاده سازی کلمه به کلمه مصاحبه، کدهای مرتبط از دیدگاه شرکت کنندگان در شش مفهوم جای گرفت که شامل واحدهای درسی، مقصد و ماموریت رشته، آموزش دهنده، آموزش گیرنده، شیوه تدریس و کیفیت آموزشی بود. نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن بود که تجارب شرکت کنندگان در خصوص موضوع سرفصل دروس حاکی از عدم کفایت واحدهای مدیریتی و ضرورت تغییر روش برگزاری کارآموزی و کاربردی نبودن آموزش واحد مدیریت توانبخشی بود. همچنین مشارکت کنندگان، آموزش دهندگان را دارای نقش اساسی در عدم یادگیری محتوا درسی ذکر کردند. آنان از کیفیت پایین آموزش نارضایتی داشتند و شرط مصاحبه و دو مرحله ای شدن پذیرش دانشجو در رشته را ضروری می دانستند، که در این راستا ضرورت بازنگری در نحوه پذیرش دانشجو و برنامه آموزشی رشته مدیریت توانبخشی پیشنهاد می گردد.
سمیرا محمدظاهری آرتیمانی محمدعلی حسینی
هدف: تعیین تأثیر برنامه ذهن آگاهی بر استرس درک شده و فشار مراقبتی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در سال 1391 روش: این پژوهش از مطالعات نیمه تجربی دو گروهی قبل و بعد می باشد، که در آن 60 نفر از مراقبین اصلی بیماران مبتلا به آلزایمر مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند؛ این افراد به شکل تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. برای گروه مداخله برنامه ذهن آگاهی در 6 جلسه هفتگی به مدت 2 ساعت در هرجلسه اجراشد. داده ها از طریق پرسشنامه استرس درک شده و فشار مراقبتی قبل و یک هفته پس از پایان مداخله جمع آوری و بااستفاده از آزمون های تی مستقل و تی زوجی در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: پس از انجام برنامه ذهن آگاهی ، میانگین استرس درک شده در گروه مداخله از 42/6 ± 30/33 به 26/5 ± 43/25 تقلیل یافت، که نشان دهنده کاهش معنی دار استرس در این گروه بوده است. در حالی که در گروه کنترل این میزان قبل و پس از انجام مداخله (38/6 ± 60/31 به05/5 ± 83/32) اختلاف معنی داری نداشت. میانگین فشار مراقبتی نیز در گروه مداخله از 72/6 ± 96/36 به 37/6 ± 63/30 تقلیل یافت، که کاهش معنی دار فشار مراقبتی را در این گروه نشان می دهد. در حالی که در گروه کنترل این میزان قبل و پس از انجام مداخله (61/ 7± 56/35 به68/6 ± 80/35) اختلاف معنی داری نداشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه ذهن آگاهی در جهت کاهش استرس درک شده و فشار مراقبتی مراقبین آلزایمر می باشد؛ وکاربرد آن را برای مراقبین بیماران آلزایمر پیشنهاد می کند. واژه های کلیدی: بیماری آلزایمر، ذهن آگاهی، سالمند، مراقب
محمدعلی حسینی هوشنگ فرجی
به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت و تراکم بوته بر عملکرد خارج از فصل پیاز، این آزمایش در سال زراعی 91-1390 در مناطق گچساران و ممسنی اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. عامل های آزمایش شامل تاریخ کاشت در 3 سطح ( 7 و 22 تیرماه و 5 مردادماه) به عنوان عامل اصلی، تراکم بوته در 3 سطح ( 50، 67 و 100 بوته در مترمربع)، و رقم (پریماورا و تگزاس ارلی وایت) به عنوان عوامل فرعی بودند. خزانه گیری در شهرستان یاسوج انجام شد و 75 روز پس از خزانه گیری، انتقال نشا به مناطق گچساران و ممسنی انجام شد و کاشت آنها در تاریخ های مورد نظر صورت گرفت. نتایج نشان داد که در منطقه نورآباد ممسنی تاثیر تراکم بوته، تاریخ کاشت، رقم بر عملکرد سوخ معنی داری گردید. تاریخ کاشت 22 تیر با 49/116 تن در هکتار، بیش ترین و تاریخ کاشت 7 تیر با 76/109 تن در هکتار، کم ترین میزان عملکرد سوخ را داشتند. تراکم 100 بوته در مترمربع با عملکرد سوخ 52/149 تن در هکتار بیش ترین و تراکم 50 بوته در مترمربع با 37/76 تن در هکتار، کم ترین عملکرد را داشت. در این منطقه رقم پریماورا با عملکرد 25/116 تن در هکتار اختلاف معنی داری با رقم تگزاس ارلی وایت با عملکرد 44/108 تن در هکتار داشت. در منطقه گچساران نیز اثر تراکم بوته، تاریخ کاشت و رقم بر عملکرد سوخ معنی دار شد. تاریخ کاشت 22 تیر با 38/128 تن در هکتار، بیش ترین و تاریخ کاشت 5 مرداد با 07/120 تن در هکتار، کم ترین میزان عملکرد سوخ را دارا بودند. تراکم 100 بوته در مترمربع با 54/162تن در هکتار بیش ترین عملکرد، و تراکم 50 بوته در مترمربع به میزان 81/81 تن در هکتار کم ترین عملکرد سوخ را دارا بود. رقم پریماورا با عملکرد 14/125 تن در هکتار اختلاف معنی داری با رقم تگزاس ارلی وایت با عملکرد 47/120 تن در هکتار داشت. با توجه به نتایج به دست آمده، رقم پریماورا در تاریخ 22 تیر و تراکم 100 بوته در مترمربع به عنوان مناسب ترین تیمار آزمایش در هر دو منطقه معرفی می گردد. از آنجا که برداشت در فروردین ماه انجام شد و زمان برداشت معمول پیاز در مناطق مورد آزمایش تیرماه است ، کاشت پیاز با این روش جذابیت بالایی برای کشاورزان دارد.
آرزو ایمانی فولادی کیان نوروزی تبریزی
چکیده : مقدمه: بالا بودن استرس شغلی در سرپرستاران که در رابطه با تأمین آرامش و سلامت کادر پرستاری و بیماران خود مسئولند اهمیت زیادی دارد، و از آن جا که بخش عمده ای از استرس آن ها ناشی از نقش سرپرستاران به دلیل حجم کاری زیاد و تقاضاهای متضاد و مبهم محیط کار می باشد، مدیریت زمان با توجه به تأثیری که بر انجام به موقع کارها و دستیابی به اهداف دارد به عنوان راهبردی جهت مقابله با استرس ناشی از نقش سرپرستاران موثر خواهد بود. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های فردی و سازمانی مدیریت زمان بر استرس شغلی سرپرستاران شاغل در بیمارستان روانپزشکی رازی انجام شده است. جهت دستیابی به این هدف تعداد 19 نفر از سرپرستاران بیمارستان روانپزشکی رازی به عنوان گروه آزمون و 18 نفر از سرپرستاران بیمارستان روزبه که حائز معیارهای انتخاب پژوهش بودند، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند که به علت کمبود حجم نمونه، کل جامعه به عنوان نمونه در در نظر گرفته شد. در ابتدا میزان استرس شغلی در سه بعد بار کاری، تضاد و ابهام نقش و بعد کلی و مهارت های فردی مدیریت زمان به طور جداگانه و مهارت های سازمانی مدیریت زمان در چهار بعد تدوین و اولویت بندی اهداف، مکانیک زمان، کنترل بر زمان و برقراری نظم و سازماندهی و بعد کلی توسط پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفت. سپس طی 2 جلسه کارگاهی 4 ساعته مهارت های مدیریت زمان به سرپرستاران گروه آزمون آموزش داده و بعد از گذشت 4 هفته مجدداً در هر دو گروه آزمون و شاهد میزان استرس شغلی و مهارت های مدیریت زمان مورد سنجش قرار گرفت و نتایج توسط آزمون های آماری کای دو، آنالیز واریانس، تی مستقل، تی زوجی و آنالیز کوواریانس مشخص گردید. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین میانگین استرس شغلی در دو گروه قبل از مداخله تفاوت معنی دار بود.(p<0.05) وبین میانگین مهارتهای فردی و سازمانی مدیریت زمان قبل از مداخله تفاوت معنی دار نبود(p>0.05). اما بعد از انجام مداخله بین میانگین استرس شغلی ، مهارتهای فردی و سازمانی مدیریت زمان دو گروه تفاوت معنی دار بود. .(p=0.000)در گروه آزمون بین میانگین استرس شغلی ، مهارتهای فردی و سازمانی مدیریت زمان قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی دار مشاهده شد. (p=0.000) نتایج : نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش مهارت های مدیریت زمان در بعد فردی و سازمانی باعث کاهش استرس شغلی سرپرستاران شده است. واژه های کلیدی: استرس شغلی، مهارت فردی و سازمانی مدیریت زمان، سرپرستاران
آزاده جباری محمدعلی حسینی
مقدمه و هدف: متخصصین معتقدند شناخت فرآیند کسب صلاحیت بالینی و بکار گیری آن موجب توسعه حرفه ای، رضایت شغلی، اصلاح وظایف شغلی، ارتقاء سطح آموزش موثر و بهبود کیفیت خدمات می گردد. ارزیابی صلاحیت بالینی نقش مهمی در استاندارد سازی خدمات ارائه شده دارد. ارزیابی صحیح بر پایه ابزار مناسب انجام خواهد شد و با عنایت به عدم وجود ابزار مناسب جهت ارزیابی صلاحیت بالینی دانشجویان کاردرمانی این پژوهش با هدف طراحی و روانسنجی ابزار ارزیابی صلاحیت بالینی کاردرمانگران انجام شده است. مواد و روش ها: روش مطالعه از نوع ابزارسازی بوده که ابتدا با مرور منابع و شواهد و چک لیست های موجود تعداد زیادی گویه های مربوط به صلاحیت بالینی استخراج شده و با تشکیل دو جلسه گروه کانونی با حضور 15 تن از خبرگان، مطالب تهیه شده مطرح و تحلیل گشته و نهایتا به 66 گویه تقلیل یافته که پرسشنامه ای مبتنی بر این66 گویه زیر نظر اساتید تهیه شده است. روایی صوری و محتوایی این ابزار بر اساس نظر متخصصین در زمینه کاردرمانی و شیوه لاواشه و مطالعه آزمایشی (روش آزمون- بازآزمون) بر روی 30 نفر از کاردرمانگران شهر تهران تایید گردید. سپس پرسشنامه روا و پایا با 7 حیطه و 54 سوال در نمونه 115نفری فارغ التحصیلان کاردرمانی تست و روانسنجی شد. داده ها با نرم افزار spss16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ابزار ارزیابی صلاحیت بالینی کاردرمانگران با تعداد 54 سوال در 7 حیطه (تفکر انتقادی، فرآیند عملکرد، ارتباط موثر، مسئولیت حرفه ای، مدیریت محیط درمان، دانش عملکردی و اقدام به رشد حرفه ای) در پنج رتبه () بر اساس سیستم لیکرت طراحی گردید. روایی صوری و محتوایی با نظر هیئت خبرگان محاسبه و با 84/0= cvr تایید گردید. در مطالعه آزمایشی پایایی نیز با روش آزمون بازآزمون بررسی و ضریب همبستگی پیروسون 995/0 را نشان داده و همسانی درونی از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ عدد (973/0) را نشان داد. نقطه برش این پرسشنامه 162 محاسبه شد و روانسنجی ابزار بر روی نمونه 115 نفر از کاردرمانگران شهر تهران نشان داد که وضعیت صلاحیت بالینی در وضعیت بالاتر از سطح میانگین بوده است. نتیجه گیری: ابزار مناسب جهت بررسی صلاحیت بالینی کار درمانگران با 54 گزینه در هفت حیطه تهیه گردید. این ابزار از نظر روایی و پایایی مورد تایید قرار گرفت و در نمونه 115نفری از فارغ التحصیلان کاردرمانی تست گردید و اعتبار و اعتماد علمی مورد تایید قرار گرفت. به کارگیری این ابزار می تواند در تعیین صلاحیت های بالینی کاردرمانگران موثر بوده و موجب اثر بخشی فعالیت های آنها شود.
آزاده خداشناس محمدعلی حسینی
زمینه و هدف: چاقی مشکلات متعدد جسمی، روانی و اجتماعی برای افراد به همراه داشته و موجب افزایش خطرات قلبی عروقی می گردد. از اقدامات موثر جهت کنترل و پیشگیری از چاقی، اجرای حرکات ورزشی و رعایت رژیم غذایی مناسب می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر ورزش و رژیم غذایی بر شاخص توده بدنی و افسردگی دختران نوجوان چاق شهر کرج بود. روش تحقیق: در این مطالعه شبه تجربی، 60 نفر از دانش آموزان نوجوان دختر با چاقی کلاس 1( شاخص توده بدنی بین 31-35) از بین دختران منطقه 3 اموزش و پرورش شهر کرج،به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. قبل از شروع مداخله هر دو گروه از نظر افسردگی با تست بک و از نظر شاخص توده بدنی به وسیله اندازه گیری قد و وزن مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 8 هفته رژیم غذایی پیشنهادی پژوهشگر و ورزش ایروبیک را به صورت یک روز در میان به مدت نیم ساعت انجام دادند. مجددا" پس از طی دوره مداخله قد، وزن، شاخص توده بدنی و افسردگی دو گروه اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 17spss و آزمون های تی زوجی و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 33/15 سال بود. بررسی شاخص توده بدنی و افسردگی پس از هشت هفته رژیم درمانی و ورزش، نشانگر کاهش قابل ملاحظه در گروه مداخله بود. میانگین شاخص توده بدنی در گروه مداخله از 73/30 به 07/30 کاهش پیدا کرد اما در گروه شاهد از 65/30 به 96/30 افزایش یافت. همچنین میانگین افسردگی در گروه مداخله از 20 / 18 در پیش آزمون به 89/15 در پس آزمون تغییر یافت . این میانگین در گروه شاهد از 45/19 به 96/19 تغییر یافت. میانگین شاخص توده بدنی و افسردگی در گروه مداخله از نظر آماری کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشت(001/0>p)، اگرچه در مورد سایر متغیر ها تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که ورزش و رژیم غذایی سبب کاهش شاخص توده بدنی و افسردگی دختران مورد مطالعه شده است.
الهه عظیم زاده محمدعلی حسینی
- مقدمه: ام.اس بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که طیف وسیعی از عملکردهای عصبی از جمله تعادل بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد و می تواند منجر به ناتوانی و افت کیفیت زندگی شود. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر ورزش تای چی چوان بر تعادل و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس تحت پوشش انجمن ام.اس ایران در سال 1391 انجام گرفته است. - مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی است که با شرکت 67 نفر از زنان مبتلا به ام.اس تحت پوشش انجمن ام.اس انجام گرفت. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف و سپس تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل انجام شد. مداخله شامل برگزاری 2 جلسه در هفته کلاس ورزش تای چی به مدت 12 هفته بوده است. داده ها بوسیله پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس تعادلی برگ و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران ام.اس گردآوری شده اند. در نهایت با توجه به عدم همکاری تعدادی از نمونه ها داده های 34 نفر شامل 16 نفر در گروه مداخله و 18 نفر در گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. - یافته ها: در گروه مداخله اختلاف مثبت و معناداری در مقایسه میانگین میزان تعادل (p=0.03) و مجموع کل کیفیت زندگی (p=0.00)، همچنین نمرات کیفیت زندگی در ابعاد درد (p=0.03)، انرژی (p=0.00)، کیفیت زندگی کلی (p=0.01)، محدودیت نقش در رابطه با مشکلات روحی (p=0.04)، عملکرد اجتماعی (p=0.03) و ترکیب بعد سلامت جسمی (p=0.03) پس از مداخله تای چی دیده شد (p<0.05). همچنین بین دو گروه پس از انجام مداخله اختلاف معناداری در مقایسه میانگین نمره کیفیت زندگی در ابعاد درد، سرزندگی، کیفیت زندگی کلی، محدودیت نقش در رابطه با مشکلات روحی، انرژی، عملکرد اجتماعی، نگرانی در رابطه با سلامتی، ترکیب بعد سلامت جسمی، ترکیب بعد سلامت روحی و مجموع کل کیفیت زندگی ایجاد شده، (p<0.05) لیکن این اختلاف در مورد تعادل معنادار نبود (p>0.05). - نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که انجام ورزش تای چی می تواند سبب افزایش میزان تعادل و کیفیت زندگی بیماران ام.اس شود. لذا پیشنهاد می شود به عنوان درمان مکمل غیر دارویی در این بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
دانیال امانیان مهشید فروغان
اهداف: با افزایش رو به رشد جمعیت سالمندان و مشکلات آنها، نیاز به ارائه خدمات مراقبتی در آسایشگاه های سالمندی بیشتر می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارائه بسته آموزشی مدیریت مشکلات شایع سالمندی بر سطح استرس شغلی مراقبین آسایشگاه های سالمندی استان گلستان می باشد. روش: در این پژوهش مداخله ای نیمه تجربی، کلیه مراقبان (?? مرد و ?? زن) شاغل در آسایشگاه های سالمندی استان گلستان مشارکت داشتند. ابزارهای جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته میزان آگاهی مراقبین و پرسشنامه استرس شغلی اسیپو بود. روایی و پایایی هر دو ابزار قبل از کاربرد به تایید رسید. مداخله، آموزش بسته آموزشی تدوین شده مدیریت مشکلات شایع سالمندی به مراقبین بود. پرسشنامه ها قبل از آموزش و بلافاصله، یکماه و سه ماه پس از آموزش تکمیل گردید. داده ها با آزمون های فراوانی، تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون، تی مستقل و تی زوج مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: با افزایش معنادار میزان آگاهی مراقبین آسایشگاه های سالمندی استان گلستان(?/???>p)، کاهش معناداری در نمره استرس شغلی آنان پس از سه ماه مشاهده شد(?/???>p). دو مولفه بارکاری نقش و بی کفایتی نقش از مولفه های استرس شغلی در پیگیری سه ماه پس از آموزش، کاهش معناداری را نسبت به قبل از آموزش نشان دادند. میانگین نمرات سایر مولفه های استرس شغلی نیز کاهش داشت ولی این کاهش از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه گیری: آموزش مدیریت مشکلات شایع سالمندی به مراقبین، منجر به افزایش میزان آگاهی و کاهش سطح استرس شغلی آنان می گردد. الزام مراقبین به گذراندن دوره های آموزش سالمندی به منظور کاهش استرس شغلی آنان و پیامدهای ثانوی به آن توصیه می شود.
تیام کیانی مسعود فلاحی خشکناب
در سالیان اخیر استفاده از اینترنت به بخش مهمی از زندگی ایرانیان به ویژه نسل جوان کشور تبدیل شده است.اینترنت یکی از منابع مهم جهت دسترسی به متون علمی در دانشگاه های علوم پزشکی محسوب می شود، و دانشجویان پرستاری، جهت برآوردن اهداف حرفه ای و شخصی خود از آن استفاده می کنند. با ورود این فناوری جدید و تغییرات ناشی از آن، این پرسش مطرح است که وضعیت اعتیاد به اینترنت در دانشجویان پرستاری چگونه است، مطالعه حاضر با هدف تعیـین وضعـیت اعتیـاد به ایـنترنـت و عوامـل مرتـبط با آن در دانشجویان پرستاری در سال 1392 طراحی و اجرا شده است. دراین مطالعه مقطعی، 330 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی ویژگی های جمعیت شناسی و "آزمون اعتیاد به اینترنت" (internet addiction test) یانگ استفاده شد.پس از جمع آوری داده ها، داده ها با نرم افزار spss v. 21 و با استفاده از آزمون های آمای توصیفی(فراوانی) و تحلیلی(اسپیرمن، کروسکال والیس و یومان ویتنی ) تجزیه و تحلیل شد. سطح معناداری برای سنجش ارتباط اطلاعات دموگرافیک و وضعیت اعتیاد به اینترنت(05/0p<) در نظر گرفته شد. در این مطالعه 03/82 درصد دانشجویان پرستاری اعتیاد به اینترنت نداشته و 7/17 درصد آن اعتیاد به اینترنت داشتند. بین اعتیاد به اینترنت با متغیرهای جمعیت شناختی از جمله: جنسیت، وضعیت کامپیوتر شخصی، سایتهای علمی، وبلاگ شخصی، وب سایت شخصی، گفتگوی اینترنتی(چت)، گوش دادن به موسیقی، وب گردی، دوست یابی، بازیهای اینترنتی، کار با وبلاگ، مدت زمان استفاده از اینترنت در روز به ساعت، مدت زمان استفاده از اینترنت در هفته به ساعت رابطه ی آماری معنی داری مشاهده شد (001/0p<). یافته های مطالعه نشان داد حدود یک پنجم دانشجویان پرستاری در این مطالعه به اینترنت اعتیاد داشته اند. با توجه به تأثیراعتیاد به اینترنت بر دانشجویان پرستاری، نظارت و کنترل بر استفاده از اینترنت در دانشجویان پرستاری دانشگاه و همچنین آگاه سازی آنان از اثرات مخرب استفاده ناصحیح از اینترنت ضروری به نظر می رسد.
تیام کیانی مسعود فلاحی خشکناب
مقدمه: در سالیان اخیر استفاده از اینترنت به بخش مهمی از زندگی ایرانیان به ویژه نسل جوان کشور تبدیل شده است.اینترنت یکی از منابع مهم جهت دسترسی به متون علمی در دانشگاه های علوم پزشکی محسوب می شود، و دانشجویان پرستاری، جهت برآوردن اهداف حرفه ای و شخصی خود از آن استفاده می کنند. با ورود این فناوری جدید و تغییرات ناشی از آن، این پرسش مطرح است که وضعیت اعتیاد به اینترنت در دانشجویان پرستاری چگونه است، مطالعه حاضر با هدف تعیـین وضعـیت اعتیـاد به ایـنترنـت و عوامـل مرتـبط با آن در دانشجویان پرستاری طراحی و اجرا شده است. مواد و روشها: دراین مطالعه مقطعی، 330 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی ویژگی های جمعیت شناسی و "آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ" (internet addiction test) استفاده شد.پس از جمع آوری داده ها، داده ها با نرم افزار spss v. 21 و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی(فراوانی) و تحلیلی(کروسکال والیس و یومان ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن ) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در این مطالعه 03/82 درصد دانشجویان پرستاری اعتیاد به اینترنت نداشته و 7/17 درصد از آنها اعتیاد به اینترنت داشتند. بین اعتیاد به اینترنت با متغیرهای جمعیت شناختی از جمله: جنسیت، وضعیت کامپیوتر شخصی، سایتهای علمی، وبلاگ شخصی، وب سایت شخصی، گفتگوی اینترنتی(چت)، گوش دادن به موسیقی، وب گردی، دوست یابی، بازیهای اینترنتی، کار با وبلاگ، مدت زمان استفاده از اینترنت در روز به ساعت، مدت زمان استفاده از اینترنت در هفته به ساعت رابطه ی آماری معنی داری مشاهده شد (001/0p<). نتیجه گیری:یافته های مطالعه نشان داد حدود یک پنجم دانشجویان پرستاری در این مطالعه به اینترنت اعتیاد داشته اند. با توجه به تأثیراعتیاد به اینترنت بر دانشجویان پرستاری، نظارت و کنترل بر استفاده از اینترنت در دانشجویان پرستاری دانشگاه و همچنین آگاه سازی آنان از اثرات مخرب استفاده ناصحیح از اینترنت ضروری به نظر می رسد.
راضیه رضوی پاریزی محمدعلی حسینی
با توجه به اهمیت و کاربرد فراوان دی اکسید تیتانیم در صنایع مختلف و وجود منابع طبیعی حاوی تیتانیم در ایران ، در این تحقیق کنسانتره ایلمینیت ، با استفاده از استخراج اسیدی با اسید کلریدریک، دی اکسید تیتانیم به فرم روتیل سنتز شد و شرایط بهینه سنتز با حداکثر بازدهی به روش طراحی ازمایش حاصل شد. تولید نانو ذرات دی اکسید تیتانیم با استخراج اسیدی توسط اسید کلریدریک و اسید سولفوریک از ایلمینیت با روش سنتز هیدرو سونو ترمال انجام شد. اندازه ذرات 83 نانو متر بدست آمد. یکی از کاربردهای دی اکسید تیتانیم در تجزیه فتوکاتالیستی مواد آلاینده می باشد. رنگدانه تیتان زرد جزء رنگهای آزو بوده که اثرات مخرب جبران ناپذیری بر محیط دارد. با استفاده از دی اکسید تیتانیم تجزیه فتو کاتالیستی آن انجام شد. شرایط بهینه (رسیدن به کمترین غلظت ماده آلاینده) برای غلظت اولیه µg ml^-1 100 از تیتان زرد در دمای 100 درجه سانتی گراد، غلظت دی اکسید تیتانیم µg ml^-1 500، زمان 110 دقیقه، با شدت تابش 30 وات و فاصله منبع نوری 20 سانتی متر بدست آمد این شرایط برای اولین بار در مورد تیتان زرد مورد آزمایش قرار گرفتند. در بررسی های سینتیکی واکنش مورد نظر، واکنش تجزیه فتوکاتالیستی تیتان زرد توسط دی اکسید تیتانیم، شبه مرتبه اول با ثابت سرعت min^-1 01/00/01 و انرژی اکتیواسیون 16/386 کیلو ژول است. نانو کامپوزیتهای پلیمری حاوی دی اکسید تیتانیم در مقایسه با دی اکسید تیتانیم عملکرد فتوکاتالیستی بهتری را از خود نشان داده اند. لذا نانو کامپوزیت پلیمری پلی پیرول/ دی اکسید تیتانیم سنتز شد و برای تجزیه فتوکاتالیستی رنگدانه های آلی مورد استفاده قرار گرفت.
مسعود بابایی مهدی رصافیانی
فلج مغزی رایج ترین ناتوانی جسمی در دوران کودکی بوده و کودک نیاز دارد تا هر روز در فرآیند درمان درگیر شود. کاردرمانی یک قسمت مهم در درمان فلج مغزی می باشد. توجه به تجربه کودک از درمان می تواند به عنوان عاملی مهم در تصمیم گیری درمانی به شمار آید. نه مصاحبه نیمه ساختاریافته با کودکان فلج مغزی در جامعه مورد پژوهش انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و آزبرن توصیف شدند. درنهایت، چهار مضمون سطح بالا و 17 زیرمضمون به دست آمد. مضامین اصلی به دست آمده تحت عناوین «روی پای خود ایستادن»، «مشارکت من و والدینم»، «بروز احساسات متضاد» و «هنر بالینی درمانگر/ نتیجه¬گرایی» می باشند. نتیجه گیری: در نهایت این مطالعه به تصویری چهاربعدی از تجربه و احساس کودکان فلج مغزی از کاردرمانی دست یافت که توجه یا عدم توجه کاردرمانگران به این چهار بعد می تواند نتایج مثبت و منفی را در تجربه و احساس کودکان به دنبال داشته باشد.
پرند پورقانع محمدعلی حسینی
بیماری های قلبی- عروقی، عمده¬ ترین علت مرگ و میر در سراسرجهان محسوب می گردند. در بسیاری موارد، عمل جراحی پیوند عروق کرونر قلب، تنها راه کنترل و درمان بیماران قلبی- عروقی می¬باشد. بازتوانی قلبی، یک راهکار موثر جهت کاهش عوارض ناشی از عمل برای این بیماران می باشد. درک تجارب بیماران از فرایند بازتوانی قلبی به روشنتر شدن و مدیریت این فرایند و در نتیجه، توسعه خدمات مراقبتی، کمک شایانی می نماید. هدف این تحقیق، تبیین فرایند بازتوانی قلبی بیمار جراحی شده عروق کرونر قلب می باشد. مطالعه حاضر، یک پژوهش کیفی با رویکردگراندد تئوری(تئوری زمینه ای) بوده و در سالهای1392-1390 به انجام رسیده است. جامعه پژوهش، بیماران جراحی شده عروق کرونر قلب و افراد مراقبت کننده آنها بوده اند. جهت جمع آوری داده ها، از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در ادامه، از نمونه گیری نظری بهره گرفته شده و تا رسیدن به اشباع داده ها، ادامه یافته است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند و مشاهده بود. روش تحلیل مقایسه ای مداوم"اشتراوس"و"کوربین"(1998) جهت تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شده است. از تجزیه و تحلیل داده های سی و چهار مصاحبه، حدود2120 کد سطح اول استخراج، و با ادغام کدها، 1746 کداولیه باقی ماند. براساس تشابهات و تفاوتهای موجود،کدها با هم مقایسه و طبقه بندی شدند وحاصل این طبقه بندی،81 مفهوم به عنوان طبقات اولیه،22 زیرطبقه وهشت طبقه اصلی بود. طبقات اصلی عبارت بودند از: تنش مستمر، پیگیری حفظ سلامتی، بازیابی استقلال، ممکنی دشوار، خود مدیریتی، حامیان ضروری، پشتوانه های کارساز، چالشهای محدودساز و عادی سازی نسبی شرایط. مهمترین دغدغه و مشکل بیماران در تحقیق حاضر، بازیابی استقلال، ممکنی دشوار و مهمترین راهبرد تعاملی به کارگرفته شده توسط بیماران جهت حل مشکل، خود مدیریتی و کسب اطلاعات از تیم بازتوانی شناخته شده است. درکل فرایند بازتوانی، مفهوم مرکزی بازتنظیم زندگی، ظاهر شده و همه طبقات با این طبقه مرتبط بودند. فرایند بازتوانی قلبی بیمار جراحی شده عروق کرونر قلب، نشانگر مواجه شدن بیمار با بسیاری از مشکلات جسمی، روانی و اقتصادی و اجتماعی از جمله تجربه تنش مستمر بوده است. در هر مرحله، مشکلات ناشی از بیماری به نوعی خودنمایی نموده و بیمار تلاش می کند تا با پیگیری حفظ سلامتی و تکیه بر پشتوانه های کارساز، نظمی دوباره به زندگی بخشیده و به یک زندگی نسبی پایدار دست یابد.
مهدی رضائی مهدی رصافیانی
آموزش بالینی جزء اصلی برنامه آموزش کاردرمانی است که دانشجویان را قادر می سازد تا شایستگی لازم را برای ورود به زندگی حرفه ای بدست آورند. فرآیند آموزش بالینی شامل متغیرها و مفاهیمی است که درک و شناخت آنها می تواند به ارتقاء این فرآیند کمک کند. لذا هدف این مطالعه تبیین و توصیف فرآیند آموزش بالینی در کاردرمانی است. این تحقیق به روش کیفی و با رویکرد نظریه پایه انجام شد. شرکت کننده های اصلی این پژوهش شامل 18 نفر از دانشجویان، 13 نفر از مدیران و مربیان و 3 نفر از فارغ التحصیلان کاردرمانی است که از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و دانشگاه های علوم پزشکی ایران و شهید بهشتی بصورت هدفمند و نظری انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته، بحث گروهی متمرکز و مشاهده بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده بر اساس کد گذاری سه مرحله ایی(باز، محوری و انتخابی) اشتراوس و کوربین 1998 انجام شد. تمامی داده ها بر اساس رویکرد نظریه پایه و تحلیل مقایسه ایی مداوم با استفاده از نرم افزار maxqda مدیریت و تجزیه و تحلیل شدند. مفاهیم بدست آمده نشان داد توجه به هریک از عوامل ساختاری- زمینه ای می تواند به شرایط بهتر در آموزش بالینی منجرشود. با فراهم آوردن شرایطی از قبیل تهیه برنامه راهنما برای مربیان، کم کردن فاصله بین آموزش نظری و آموزش بالینی و نظارت بر کلینیکها می توان به مربیان در ارائه آموزشی کارآمد و به دانشجویان برای کسب شایستگی بالینی کمک نمود. حاصل داده های بدست آمده از 23 مصاحبه، دو بحث گروهی متمرکز و دو مشاهده، 1556 کد اولیه بود. در طی فرآیند تحلیل، پنج طبقه اصلی از داده ها استخراج گردید که شامل؛ "عملکرد چندگونه مربیان"، "سرگردانی دانشجو در میان تجارب متفاوت"، "ناکارآمدی مدیریت و برنامه ریزی"، "پریشانی در ساختار و اتمسفر آموزش" و "تزلزل در ورود به دنیای حرفه ایی" بودند. همچنین "نبود الگوی واحد" به عنوان متغیر اصلی، انتزاعی ترین مفهومی بود که در داده ها آشکار گردید و با طبقات در ارتباط بود. در واقع شرایطی چون ناکارآمدی مدیریت و برنامه ریزی و پریشانی در ساختار و اتمسفر آموزش باعث شده با مشکل نبود الگوی واحد مواجه باشیم و مربیان در پاسخ به این مشکل عملکردهای متفاوت و چندگونه ایی را در آموزش بالینی نشان دهند. مفاهیم بدست آمده نشان داد توجه به هریک از عوامل ساختاری- زمینه ای می تواند به شرایط بهتر در آموزش بالینی منجرشود. با فراهم آوردن شرایطی از قبیل تهیه برنامه راهنما برای مربیان، کم کردن فاصله بین آموزش نظری و آموزش بالینی و نظارت بر کلینیکها می توان به مربیان در ارائه آموزشی کارآمد و به دانشجویان برای کسب شایستگی بالینی کمک نمود.
مسعود رضایی نسب محمدعلی حسینی
در این پژوهش ، اثر سریم (iii)نیترات و نانوکامپوزیت پلی پیرول- اکسید سریم در پوشش های آکریلیک بر پایه آب برای محافظت از خوردگی فولاد نرم در محیط اسیدی مورد بررسی قرار گرفت. برای رسیدن به این هدف، سه نوع ازاین پوشش ها، شامل پوشش شاهد، پوشش دارای غلظت های مختلف سریم به عنوان بازدارنده و پوشش دارای 0/1 درصد از نانوکامپوزیت پلی پیر ول- اکسید سریم آماده شد. پوشش های اصلاح شده بوسیله سریم ونانوکامپوزیت به خصوص پوشش های نانوکامپوزیت دار با توجه به مشاهدات تجربی نسبت به پوشش شاهد با گذشت زمان خواص حفاظتی خوبی را نشان داده وبه صورت سدی فیزیکی در برابر حملات عوامل خورنده عمل کردند. رفتار خوردگی ونحوه ی عملکرد این سه نوع پوشش در محیط اسیدی توسط طیف نگاری امپدانس الکتروشیمیایی وتغییرات این طیف ها نسبت به زمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پوشش های نانوکامپوزیت دار نسبت به دو نوع پوشش دیگر، پوشش هایی با کیفیت بالاتر بوده و با توجه به داده های روش طیف نگاری امپدانس الکتروشیمیایی در برابر خوردگی مقاومت بالاتری نشان دادند. تصاویر گرفته شده از سطح الکتروده و مقایسه آن ها نسبت به هم گواهی بر این ادعا است.
فرشته تاج بخش محمدعلی حسینی
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مراقبت معنوی-مذهبی بر میزان اضطراب و افسردگی بیماران پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر قلب در بیمارستان بقیه الله الاعظم تهران در سال 1392 انجام شد. روش مطالعه: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهه، قبل و بعد است که بر روی 68 مددجوی پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله(34) و کنترل(34) قرار داده شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس(dass-21) بود. مداخله شامل برگزاری جلسات گروهی مراقبت معنوی مذهبی برای نمونه های گروه مداخله طی 5 جلسه ی 45 تا 60 دقیقه ای بر اساس استراتژی های معنوی-مذهبی ریچاردز و برگین(2005) بود. اضطراب و افسردگی در دو مرحله قبل از مداخله و بعد از مداخله اندازه گیری شد و از طریق نرم افزار اس پی اس اس و با استفاده از روش های آماری تی زوجی و تی مستقل و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در تجزیه و تحلیل داده ها، بین میانگین نمره اضطراب(098/p= ) و افسردگی(051/p= ) قبل از انجام مداخله، تفاوت معنی داری بین دو گروه مداخله و کنترل مشاهده نشد. در حالی که بعد از انجام مداخله، بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری بین میانگین نمره اضطراب(000/0p=) و افسردگی(000/0p=) مشاهده گردید و اضطراب و افسردگی بیماران در گروه مداخله کاهش چشمگیری پیدا کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد بکارگیری مراقبت معنوی-مذهبی، میزان اضطراب و افسردگی واحد های پژوهش در گروه مداخله را کاهش داده است. با توجه به نتایج حاصله، توصیه می شود پرستاران می توانند از این روش مراقبتی به عنوان روشی بی خطر و ایمن در امر مراقبت از بیماران استفاده نمایند.
رضا کریمی نژاد کیانوش عبدی
زمینه و هدف:دوره های کارآموزی به لحاظ اهمیت، به عنوان قلب آموزش حرفه ای شناخته شده اند. زیرا بیش از 50 درصد وقت دانشجویان در محیط های بالینی و کارآموزی سپری می گردد. در نتیجه کسب صلاحیت لازم در انجام مهارت¬های بالینی مستلزم محیط آموزش بالینی موثر است. در این مورد دست اندرکاران آموزش برای شناخت یک محیط آموزشی اثربخش می¬توانند دیدگاه¬های مربی و دانشجوی بالینی را در نظر گرفته و با بکارگیری آنها آموزش بالینی را غنی¬تر سازند.این مطالعه با هدف مقایسه دیدگاه مربیان و دانشجویان درباره وضعیت آموزش¬بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انجام شد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است که در سال 1392-93 انجام شد. بر اساس نمونه¬گیری در دسترس و معیارهای ورود به مطالعه ازرشته¬هایارتوپدی¬فنی، فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی تعداد 54 نفر مربی¬بالینی و 178 نفر دانشجو در این مطالعه شرکت داشتند. تمامی افراد پرسشنامه ارزیابی وضعیت آموزش بالینی در رشته¬های توانبخشی که روایی و پایایی آن قبلا تعیین شده بود را تکمیل کردند. پس از وارد کردن داده¬های پرسشنامه¬ها در نرم افزار spss میانگین امتیازات مربیان¬بالینی و دانشجویان در مورد حیطه¬های آموزش بالینی و در کل در سه طبقه «خوب، متوسط، ضعیف» تعیین گردید. برای تحلیل آماری داده¬ها از آمارهای توصیفی (فراوانی، میانگین) و برای قضاوت در مورد تفاوت دیدگاه مربیان¬بالینی و دانشجویان درباره حیطه¬های آموزش بالینی و ارتباط بین متغیرهای مطالعه از آزمون¬های آماری (تی مستقل، تساوی واریانس¬ها و آزمون واریانس¬یکطرفه) بهره گرفته شد. یافته¬ها: بین دیدگاه مربیان و دانشجویان فقط در مورد حیطه آموزش¬گیرندگان¬بالینی تفاوت آماری مشاهده شد(0/006=p-value). بین دیدگاه مربیان¬بالینی با توجه به تحصیلات آنها در مورد «حیطه ارزشیابی بالینی» تفاوت آماری معنی¬دار وجود داشت(0/034 = p-value) وبا توجه به جنسیت مربیان¬بالینی در مورد «حیطه آموزش¬گیرندگان¬بالینی» تفاوت آماری مشاهده شد(0/044 = p-value).بین دیدگاه دانشجویان فقط با توجه به رشته تحصیلی آنها به غیر از حیطه مدیریت در مورد سایر حیطه¬ها اختلاف آماری مشاهده شد. اکثر مربیان¬بالینی و دانشجویان وضعت کلی آموزش¬بالینی را متوسط ارزیابی کرده بودند. نتیجه¬گیری: وضعیت آموزش¬بالینی رشته¬های توانبخشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نیازمند تأمین جامع¬تر امکانات و تجهیزات محیط بالینی، بازنگری در مدیریت و ارزشیابی آموزش¬بالینیبرای بهبود شرایط کنونی ضروری می¬باشد.
نسرین جعفری ورجوشانی محمدعلی حسینی
درک تجارب تیم درمان از فرایند ارتباطات بین حرفه ای در بخش اورژانس، به روشن تر شدن و مدیریت این فرایند کمک می نماید که نتیجه آن افزایش کیفیت مراقبت، ارتقاء ایمنی و سلامت بیماران، همچنین بهبود رضایت شغلی کارکنان خواهد بود. هدف این مطالعه تبیین فرایند ارتباطات بین حرفه ای در بخش اورژانس می باشد. این مطالعه یک پژوهش کیفی است که با رویکرد گراندد تئوری انجام شد. جامعه پژوهش، اعضای مختلف تیم درمان بویژه پزشکان و پرستاران بوده اند. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات طبقات اصلی عبارت بودند از: جو فیزیکی و ذهنی متلاطم، تهدید کرامت انسانی، رفتار آنی- عاطفی، تعاملات مخدوش، نقصان عوامل فردی- سازمانی و محرک های ارتباطی. نتیجه مطالعه حاضر، نشان می دهد که جو فیزیکی و ذهنی متلاطم حاکم بر بخش اورژانس، کرامت انسانی را در معرض تهدید قرار می دهد. پرسنل اورژانس در مقابله با این تهدید، رفتارهای آنی- عاطفی از خود بروز می دهند که این امر منجر به شکل گیری تعاملات مخدوش می گردد.
مهدی فرزادمهر مسعود فلاحی خشکناب
اضطراب از شایع ترین پاسخ های روان شناختی خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه جراحی قلب است. مشاوره پرستاری یکی از رویکردهای مفید برای کنترل اضطراب و تنش آنان است.. هدف این مطالعه تعیین تأثیر مشاوره پرستاری بر اضطراب و رضایت مندی خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه جراحی قلب بود. مواد و روش ها: در این پژوهش کاربردی نیمه تجربی 47 عضو خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه جراحی قلب به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت مستمر در دو گروه مداخله (24 نفر) و شاهد (23 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله مشاوره پرستاری طراحی شده طی جلسات متعدد بنا به نیاز خانواده از زمان پذیرش تا زمان ترخیص بیمار انجام گرفت؛ و در گروه شاهد بدون مداخله خاصی، طبق روتین بیمارستان اقدام گردید.داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر، پرسشنامه رضایت مندی از اطلاعات دریافتی جمع آوری گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار spss نسخه 16 و از آماره های توصیفی و آزمون تحلیلی (تی زوجی، تی مستقل)، استفاده گردیده است. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره اضطراب گروه مداخله از 51/5± 92/59 قبل از مداخله به 58/5 ±79/50 بعد از مداخله کاهش یافت نتایج اختلاف معناداری را در گروه مداخله نشان داد (05/0 p <). درحالی که در گروه شاهد قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشده است (05/0 p>). هم چنین نتایج نشان داد که میانگین رضایت¬مندی گروه مداخله از اطلاعات دریافتی به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بوده است (p<0/01). نتیجه گیری: با توجه به این مطالعه می توان گفت مشاوره پرستاری بر کاهش اضطراب و افزایش رضایت مندی خانواده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه جراحی قلب موثر بوده است.
الهام ایزدیان اصغر مکارم
در سازمان های نوین استقرار تفکر نوآوری و خلاقیت و استفاده از آن امری اجتناب ناپذیر است. پرورش و تقویت روحیه خلاقت و نوآوری در سازمان مستلزم فراهم آوردن بستری مناسب است و یکی از بستر های لازم ساختار و تشکیلات سازمانی مناسب می باشد. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است. با بهره جویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعه ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم. آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است. هدف کلی مقاله حاضر مشخص کردن و شناسایی ابعادی از ساختارسازمانی وبررسی رابطه آن با خلاقیت کارکنان در ستاد سازمان بهزیستی کشوراست. درتحقیق حاضرازنظریه رندسیپ به عنوان مبنای مطالعاتی خلاقیت و از نظریه رابینز به عنوان مبنای مطالعاتی ساختار سازمانی مرکب از سه مولفه پیچیدگی، رسمیت وتمرکزاستفاده شده است. روش ازنوع توصیفی –همبستگی است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه کارکنان ستاد سازمان بهزیستی کشور اعم از رسمی، قراردادی و پیمانی است که دارای مدرک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در سال 1391 در نظر گرفته شده که در حوزه های توانبخشی، اداری –مالی، پشتیبانی، پیشگیریی، اجتماعی و مشارکتهای مردمی مشغول خدمت هستند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 170نفربه عنوان حجم نمونه انتخاب شده است . برای تجزیه وتحلیل داده های توصیفی براساس نرم افزارکامپیوتری spss از آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، فراوانی،درصد فراوانی) و جهت تحلیل داده های جمع آوری شده از آماراستنباطی (آزمون اسپیرمن،آزمون رگرسیون) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از این بود که تمرکز و پیچیدگی با خلاقیت رابطه معکوس دارند ولی رسمیت رابطه ای با خلاقیت ندارد.
کمال جعفریان امیری ابوالفضل ره گوی
چکیده ندارد.
کوروش قاسم زاده حسن کلا محمدعلی حسینی
چکیده ندارد.
سعید خضری پور محمدعلی حسینی
چکیده ندارد.
محسن قناتی محمدعلی حسینی
در این پژوهش جذب سطحی و رفتار ممانعت کنندگی سه ممانعت کننده آلی (2،آمینو مرکاپتو ، 1،3،4،تیازول (amt)) و (1-[(2- هیدروکسی-1-نفتیل)سولفانیل]2-نفتول(hnsn)) و (5-متیل-2،4-دی هیدرو -3-hپیرازول -3- اون (mdhp)) را بر روی آلیاژ ti-6al-4vدر محیط اسید فرمیک بعنوان تعیین عملکرد ممانعت کننده های متفاوت بر روی پارامترهای خوردگی و متغیرهای محیطی در فصل مشترک "فلز/محلول" وارزیابی تعدادی از پارامترهای سینتیکی خوردگی و عملکرد ترمودینامیکی جذب مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از روشهای پلاریزاسیون پتانسیودینامیکی? طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی (eis)? طیف سنجی مادون قرمز فوریر (ft-ir) و مورفولوژی سطح زیرلایه تیتانیمی پس از غوطه وری در محلول حاوی ممانعت کننده ها توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) و آنالیز عنصری (eds) استفاده شد. نتایج نشان داد که ممانعت کننده های (2،آمینو مرکاپتو ، 1،3،4،تیازول (amt)) و (1-[(2- هیدروکسی -1-نفتیل)سولفانیل]2-نفتول (hnsn)) به صورت بازدارنده های کاتدی عمل کرده، به طوریکه با افزایش غلظت بازدارنده جریان خوردگی کاهش، درصد بازدارندگی افزایش یافته است. این در حالی است که ممانعت کننده (5 -متیل -2،4 - دی هیدرو -3-hپیرازول -3- اون (mdhp)) به صورت مختلط عمل کرده و در دامنه غلظت کوچکی موجب کاهش جریان خوردگی آلیاژ تیتانیم می گردد. دما به شدت تأثیر گذار بود بررسی اثردما حاکی از آن است که با افزایش دما جریان خوردگی افزایش و پتانسیل به سمت مقادیر منفی پیش می رود. بررسی منحنی های طیف نگاری امپدانس الکتروشیمیایی (eis) و مقادیر مربوط به عناصر شبیه سازی شده مربوط به فرایند های الکتروشیمیایی نظیر مقاومت پلاریزاسیون و ظرفیت خازن در فصل مشترک "فلز-محلول" نشان دهنده بهبود مقاومت به خوردگی در نتیجه حضور ممانعت کننده است. وجود رفتار خازنی و همچنین بزرگی امپدانس در حضور ممانعت کننده نشانگر یک حالت دی الکتریک بوده واثر یک لایه جذبی را نمایان می کند. نتایج نشان می دهد (amt) بالا ترین راندمان بازدارندگی را دارا بوده و ممانعت کننده مناسبی برای این آلیاژ می باشد. عملکرد (hnsn) هم نسبتاً خوب می باشد. به طور کلی جذب هر سه ممانعت کننده روی سطح این آلیاژ از جذب سطحی ایزوترم لانگمیر پیروی کرده، فرآیند جذب خود به خود و گرمازا و همراه با افزایش در آنتروپی می باشد. نتایج حاصل از آزمایشات طیف سنجی مادون قرمز فوریر از تشکیل لایه های حفاظتی روی سطح آلیاژ بعد از غوطه وری در اسید فرمیک حاوی (ppm 100) (amt) و (hnsn) حکایت می کند. نتایج حاصل از بررسی های (sem) و (eds) نیز تصدیقی بر عملکرد جذبی دو ممانعت کننده (amt) و (hnsn) می باشد.
میترا زندبگله محمدعلی حسینی
پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تاثیر برنامه بازتوانی قلبی بر بروز تظاهرات بالینی و بستری شدن مجدد بیمارانی که تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر قرار گرفته بودند، انجام شده است .
مینا تدینی زهرا کاشانی نیا
مطالعات بیانگر این مطلب هستند که امروزه پرستاران رضایت شغلی کمتری نسبت به گذشته دارند و نارضایتی شغلی می تواند کیفیت مراقبت از بیماران را تحت تاثیر قرار دهد و ارتباطی که پرستاران با کودکان بیمار در طی انجام مراقبت برقرار می سازند جهت دستیابی این کودکان به سطح سلامتی مطلوب حیاتی است . نارضایتی شغلی پرستاران از یک سو و حجم زیاد کار و شلوغی مراکز بهداشتی و درمانی در جامعه ای اکثریت آن را کودکان یعنی آسیب پذیرترین قشر جامعه تشکیل می دهند می تواند هم پرستار و هم کودک بیمار را در معرض خطر قرار دهد. این تحقیق با هدف تعیین رابطه رضایت شغلی با میزان برقراری ارتباط پرستاران با کودکان 3 - 6 ساله بستری در بیمارستانهای تخصصی کودکان وابسته به دانشگاههای دولتی شهر تهران انجام گردید.
مسعود شریف نیا محمدعلی حسینی
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات موردی-شاهد است که به منظور تعیین نقش آموزش پیش دبستانی بر آگاهی های بهداشتی دانش آموزان اول ابتدائی منطقه 4 تهران انجام گرفته است. در این بررسی تعداد 152 دانش آموز ابتدایی منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران که شرایط نمونه های پژوهش را دارا بودند بصورت طبقه بندی شده و تصادفی انتخاب شدند. (72 دانش آموزدختر و 80 دانش آموز پسر، 50% نمونه ها آموزش پیش دبستانی را گذرانده بودند و بقیه آموزش پیش دبستانی را نگذرانده بودند).روش پژوهش بدین صورت بود که بعد از تعیین حجم نمونه پژوهشگر با اجازه نامه کتبی به مدارس انتخاب شده مراجعه و از هر مدرسه تعداد 8 دانش آموز بصورت تصادفی انتخاب نمود (4 دانش آموز آموزش دیده و 4 دانش آموز آموزش ندیده). پس از انتخاب نمونه ها، پژوهشگر اقدام به تکمیل نمودن پرسشنامه ها و جمع آوری داده ها از طریق پرسش و پاسخ از دانش آموزان نمود. پس از تکمیل نمودن پرسشنامه ها و جمع آوری اطلاعات، جهت تعیین روابط بین متغیرهای تحت بررسی از آنالیز واریانس یکطرفه، دوطرفه، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و آزمون کای دو استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود با 4 بخش و 54 سوال در زمینه مشخصات فردی نمونه ها، تغذیه، پیش گیری از حوادث و بهداشت فردی که پس از تایید اعتبار و اعتماد علمی در این پژوهش بکار برده شد. یافته ها نشان داد: آگاهی های بهداشتی کودکان پسر آموزش دیده در زمینه تغذیه و بهداشت فردی بیشتر از آگاهی های بهداشتی کودکان پسر آموزش نیدده در همین زمین می باشد و این اختلاف به ترتیب با p=0/003 و p=0/03 معنادار می باشد. آگاهی های بهداشتی کودکان پسر آموزش دیده و آموزش ندیده در زمینه پیش گیری از حوادث اختلاف معناداری ندارد (p=0/11).آگاهی های بهداشتی کودکان دختر آموزش دیده در زمینه تغذیه بیشتر از آگاهی های بهداشتی کودکان دختر آموزش ندیده در همین زمینه می باشد و این اختلاف با p=0/005 معنادار می باشد. آگاهی های بهداشتی کودکان دختر آموزش دیده و آموزش ندیده در زمینه پیشگیری از حوادث با p=0/18 و بهداشت فردی با p=0/39 اختلاف معناداری ندارد. متغیر جنس بر آگاهی های بهداشتی در سه زمینه تغذیه (p=0/91) و پیشگیری از حوادث (p=0/36) و بهداشت فردی (p=0/4) اثر معناداری ندارد یعنی آگاهی های بهداشتی در سه زمینه فوق در دختران و پسران هر یک از دو گروه یکسان می باشد. متغیر گروه بر آگاهی از تغذیه با p=0/000 و آگاهی از پیشگیری از حوادث با p=0/04 و آگاهی از بهداشت فردی با p=0/03 و مجموع آگاهی های بهداشتی با p=0/000 معنادار می باشد. بعبارتی گروه آموزش دیده در تمام زمینه ها با گروه آموزش ندیده تفاوت معناداری دارد. شغل مادران با p=0/08 در گروه آموزش دیده و p=0/16 در گروه آموزش ندیده و شغل پدران با p=0/08 گروه آموزش دیده و p=0/38 در گروه آموزش ندیده تاثیر معنادار بر آگاهی های بهداشتی دانش آموزان ندارد. سواد مادران با p=0/000 و سواد پدران با p=0/02 اثر معناداری بر آگاهی های بهداشتی دانش اموزان دارد. بعد خانوار با p=0/002 و سن پدران با p=0/02 اثر معناداری بر آگاهی بهداشتی دانش آموزان دارد و سن مادران تاثیر معناداری بر آگاهی های بهداشتی دانش آموزان ندارد. در پایان براساس یافته های پژوهش، پیشنهاداتی برای کاربرد یافته ها و پژوهش های بعدی ارائه شده است.
کتایون طادی محمدعلی حسینی
این پژوهش یک مطالعه نیمه ترجبی است که به منظور بررسی ارتباط بین عزت نفس و میزان فراگیری مهارتهای مراقبت از خود در نوجوانان پسر 15 - 11 ساله مبتلا به فلج مغزی در مغزی در مرکز بهزیستی کودکان و نوجوانان استان تهران در سال 1377 انجام گرفته است. در این پژوهش جامعه پژوهش کلیه نوجوانان پسر مبتلا به فلج مغزی این مرکز بوده اند که نمونه پژوهش به طور انتخابی به تعداد 28 نفر با توجه به معیارهای انتخاب نمونه برگزیده شدند که یکی از فاکتورهای این انتخاب میزان عزت نفس واحدها براساس تست کوپراسمیت بوده است از این 28 نفر 14 نفر دارای عزت نفس بالا و 14 نفر دارای عزت نفس پایین می باشند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه کوپراسمیت که شامل 58 سوال می باشد و دیگری چک لیست مهارتهای مراقبت از خوداست که شامل 26 سوال، 4 سوال در حیطه تغذیه، 8 سوال در حیطه پوشیدن لباس و 8 سوال در حیطه درآوردن لباس و 6 سوال مربوط به بهداشت فردی می باشد. این چک لیست در دو مرحله یکی قبل از آموزش مهارتهای مراقبت از خود و سپس بعد از اجرا برنامه آموزشی مورد بررسی قرار گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش 45 جدول و 36 نمودار تهیه شده است و از روش های آمار توصیفی و استنباطی و از فرم نرم افزاری spss استفاده شده است. در این تحقیق بهمنظور تعیین پیشرفت فراگیری در هر گروه آزمایشی (گروه عزت نفس بالاو گروه عزت نفس پایین) از آزمون t زوج شده استفاده گردیده است و نهایتا به منظور تعیین میزان این پیشرفت که در گروه عزت نفس بالا پیشرفت بیشتری مشاهده شده است از آزمون t استقلال برای مقایسه دو گروه استفاده شده است. گروه عزت نفس پایین در کل عملکرد مراقبت از خود از میانگین x= 26.2143 به میانگین x=32.7143 رسیده است و گروه عزت نفس بالا در کل با عملکرد مراقبت از خود از میانگین x=38.2857 به میانگین x= 50.7143 رسیده است که اختلاف ها با p= 0.000 معنی دار می باشد حال برای اثبات فرض پژوهش که گروه عزت نفس بالا فراگیری بیشتری را خواهد داشت از تفاضل نمرات قبل و بعد از آموزش و مقایسه آن در دو گروه استفاده شد که طبق نتایج در حیطه تغذیه تفاوت معنادار نبود یعنی عزت نفس در فراگیری مهارت تغذیه تاثیری ندارد در حالی که در حیطه های دیگر و در کل عملکرد مراقبت از خود این تفاوت معنادار بود. یعنی گروهی که عزت نفس بالاتری دارد میزان فراگیری بیشتری را از خود نشان خواهد داد که فرض پژوهش تحقق می یابد.