نام پژوهشگر: مژگان لطفی
مژگان لطفی مرضیه موسوی خامنه
این مطالعه به روش پیمایشی انجام شده وگردآوری اطلاعات بااستفاده ازتکنیک پرسشنامه و مصاحبه حضوری صورت گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه پرسنل کادر درمانی، بیمه تأمین اجتماعی به تعداد 30128 نفر بوده است . با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، نمونهای با حجم 300 نفرانتخاب شد. شاخص تحرک، متفاوت بودن پایگاه اقتصادی- اجتماعی فرد نسبت به پدر می باشد. بر اساس این شاخص 4/44 درصد دارای تحرک صعودی، 5/48 درصد دارای تحرک نزولی و1/7 درصد نیز تحرک نداشته اند. برای تحلیل داده ها، در بخش توصیف داده ها از آماره های توصیفی همچون، فراوانی، انحراف معیار،جداول تک بعدی و دو بعدی استفاده شده و در بخش آزمون فرضیات و داده ها از آماره های ضریب همبستگی پیرسون، جداول توافقی، آزمون t، رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس، استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که ضریب همبستگی تحرک اجتماعی با ترکیب خطی متغیرهای شبکه های غیر رسمی، شبکه های رسمی، اندازه و ظرفیت شبکه، ساختاری، اعتماد نهادی، سرمایه فرهنگی محاط شده و سرمایه فرهنگی عینیت یافته معادل 37/0 و نسبتی از واریانس کل متغیر وابسته که از طریق مشارکت نسبی متغیرهای موجود در معادله تبیین شده است؛ معادل 28/0است. متغیر شبکه رسمی بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشته است و بعد از آن، متغیر شبکه غیررسمی به میزان -0/25 واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده است. همچنین افرادی که روابط اجتماعی رسمی بیشتر و قویتری دارند تحرک بیشتری نیز خواهند داشت و احتمالاً روابط غیررسمی مانع تحرک اجتماعی می شود.
مژگان لطفی لیلا ولیزاده
مقدمه: سوختگی یکی از مشکلات اصلی و رایج سلامت در کل جهان و ازجمله ایران است. پیشرفت های اخیر در امر مراقبت از بیماران مبتلا به سوختگی اگرچه جان بسیاری از این بیماران را نجات داده است، با این وجود هنوز بسیاری از این بیماران از عوارض آن در رنج هستند. به دلیل چندبعدی بودن و وسعت متفاوت دامنه تأثیرات مخرب سوختگی بر زندگی مبتلایان، تجربه زندگی پس از سوختگی عموما انفرادی و ارتباط نزدیکی با بافت فرهنگی مذهبی آنها دارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی چگونگی بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه و طراحی یک مدل مراقبتی منطبق با بستر موجود و نیاز جامعه ایران صورت گرفت. روش کار: مطالعه ای کیفی با رویکرد گراندد تئوری و نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابزار اصلی جمع آوری داده مصاحبه بود. در مجموع با 20 مشارکت کننده 23 مصاحبه عمیق انفرادی صورت گرفت. مصاحبه ها با روش کوربین و استراوس 2008، تجزیه و تحلیل شدند. یک مدل مراقبتی برای بازگرداندن بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه نیز طراحی گردید. یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات چهارطبقه اصلی ماتریکس خود(زمینه)، گسیختگی خود(دغدغه)، مکان یابی(استراتژی) و تعادل(پیامد) استخراج گردید. مشارکت کنندگان برای پاسخ به گسیختگی خود؛ از مکانیسم های ذهنی خودوارسی، دگروارسی و موقعیت سنجی درجهت اتخاذ تصمیمات عملی برای محافظت از خود استفاده میکردند. پیامد این راهبردها یکپارچگی جسمی، پیوستن به جریان زندگی و بازگشت به خویشتن بود. بر اساس یافته های حاصله مدل مراقبت بازگشت به خویشتن طراحی گردید. نتیجه گیری: شواهد موجود بیانگر آن است که قربانیان سوختگی برای بازگشت به جامعه مسیری چند بعدی(جسمی، ذهنی، تعاملی، پنداشتی) را با هدایت «مکان یابی» در گذر زمان و مکان طی میکنند. در این مسیر آنها گذری جسمی از درد و عذاب به سوی یکپارچگی جسمی، سفری ذهنی از رنج و ناراحتی به سمت اتصال به جریان زندگی، تلاشی سخت برای خلاصی از انزوا و پیوستن به جمع و سیری درونی در جهت تغییر باورهای خود از خویش برای داشتن یک زندگی فعال و متعالی را تجربه میکردند. پیامد این سفر، برگشتن به نقطه قبل از سوختگی نیست و طیفی از خود باختگی تا خود یافتگی را شامل میشود.
زهرا اعتباری اصل فرحناز عبدالله زاده
چکیده زمینه و هدف: جو اخلاقی محیط کاری بیمارستان، علاوه بر تاثیر بر کیفیت مراقبت های ارائه شده توسط پرسنل، در رضایت شغلی آن ها نیز موثر است. از طرفی جو حاکم بر محیط های بالینی، از عوامل موثر بر کیفیت آموزش بالینی و نگرش دانشجویان به رشته تحصیلی خود نیز گزارش شده است. به دلیل عدم وجود مطالعه ای در مورد تاثیر جو اخلاقی اتاق های عمل بر رضایت شغلی پرسنل آن و هم چنین تاثیر چنین جوی بر نگرش دانشجویان اتاق عمل به رشته تحصیلی خود، مطالعه حاضر در بیمارستان های آموزشی تبریز انجام گرفت. روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی می باشد که به صورت مقطعی در سال 1393، بر روی دانشجویان اتاق عمل و پرسنل اتاق عمل بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفته است. به علت محدود بودن تعداد پرسنل (تقریبا 200 نفر) و دانشجویان (تقریبا 120 نفر)، تمامی این افراد وارد پژوهش شدند. ابزارهای مورد استفاده، فرم مشخصات فردی- اجتماعی و پرسشنامه های جو اخلاقی بیمارستانی اولسون و رضایت شغلی مینه سوتا و نگرش تحصیلی دانشجویان می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن و آزمون کای- دو، تحت نرم افزار آماری spss18 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 78 درصد پرسنل مورد مطالعه زن و 3/75 درصد متاهل بوده و در طیف سنی 22 تا 56 سال با میانگین و انحراف معیار 98/6±54/34 قرار داشتند. در مورد دانشجویان نیز، 4/61 درصد مونث و 8/86 درصد مجرد بوده و میانگین سنی آن ها 87/20 بود. طبق نتایج بدست آمده، 9/64 درصد دانشجویان و 1/58 درصد پرسنل دیدگاه منفی به جو اخلاقی حاکم در اتاق های عمل داشتند. همچنین، 4/48 درصد پرسنل رضایت شغلی متوسطی داشتند و 8/51 درصد دانشجویان نیز نگرش مثبت به رشته تحصیلی خود داشتند. بر طبق نتایج، ارتباط معنی داری بین جو اخلاقی با رضایت شغلی پرسنل (93/0r= ،001/0 p?) و بین جو اخلاقی با نگرش دانشجویان اتاق عمل به رشته تحصیلی شان یافت شد (56/0r= ،001/0 p?). نتیجه گیری: با وجود جو اخلاقی منفی اتاق های عمل از دیدگاه پرسنل و دانشجویان، اکثریت پرسنل رضایت شغلی متوسط و اکثریت دانشجویان نگرش مثبتی به رشته خود داشتند. اما با توجه به ارتباط مستقیم جو اخلاقی با رضایت شغلی پرسنل و نگرش دانشجویان اتاق عمل به رشته تحصیلی خود، ضروری است که مسئولین بیمارستان ها استراتژی هایی را به منظور بهبود جو اخلاقی اتاق های عمل و بالا بردن رضایت شغلی پرسنل آن به کار گیرند. همچنین، می توان با بهبود جو اخلاقی اتاق های عمل و بهتر کردن نگرش دانشجویان به رشته خود، آینده شغلی آن ها را نیز در این رشته تضمین کرد.