نام پژوهشگر: حسن زارع مایوان
مرتضی حسینی رنجبر عرب آبادی حسن زارع مایوان
آلودگی ناشی از حضور فلزات سنگین در هوا، آب و خاک یکی از مشکلات مهم اکولوژیک در سطح جهان است. فلزات سنگین عموماً در غلظت های خیلی کم منجر به اختلال در فعالیت های متابولیکی گیاهان می گردند. نتایج مطالعات بر روی گیاه آلوئه ورا نشان داده است که آلوئه ورا توانایی جذب مقادیر زیادی از فلزات سنگین از جمله fe,al,zn,mn,cu :و v را دارد و از این حیث، می تواند در پالایش خاک، مورد استفاده قرار گیرد. نتایج مطالعات نشان داده که قارچ های میکوریزی (vam) اثر مثبت و معنی داری بر رشد و نمو و میزان ژل برگ های آلوئه ورا دارند. در این تحقیق قابلیت جذب فلزات سنگین و همچنین اثر همزیستی میکوریزایی گیاه آلوئه ورا در سه سن رویشی یک ماهه، سه ماهه و شش ماهه در دو منطقه منتخب گله دار (مبدأ) و رفسنجان (مقصد) در شرایط مزرعه مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری با طرح تصادفی در 12 پلات 2×2 مترمربع از خاک، ریشه ها و برگ گیاهان در پاییز سال 1390 در 4 تکرار برای هر گروه سنی به عمل آمد. نمونه ها بسته بندی، کدگذاری و برای انجام تحقیقات بیشتر به آزمایشگاه منتقل شد. آنالیز نمونه های خاک به روش xrf و نمونه های گیاهی به روش جذب اتمی به منظور تعیین محتویات فلزات سنگین صورت گرفت. اسپورهای قارچ های میکوریزایی برای هر نمونه خاک شمارش گردید. از ریشه گیاهان برش های طولی و عرضی تهیه، رنگ آمیزی و مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفت. برای تعیین درصد آلودگی میکوریزایی از روش gride line intersect استفاده شد. اطلاعات حاصل مورد آنالیز آماری توسط نرم افزار spss 19 قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که گیاه آلوئه ورا قابلیت جذب فلزات سنگین را دارد. ریشه های گیاه، همزیست با قارچ های میکوریزی (vam) هستند که با افزایش سن گیاه درصد همزیستی افزایش می یابد. میزان جذب فلزات سنگین توسط گیاهان رابطه مستقیمی با خواص فیزیکی و شیمیایی خاک و همزیستی گیاه با قارچ های میکوریزایی دارد . بطوری که، گیاهانی که درخاک رفسنجان (مقصد) رشد کرده بودند، به دلیل میزان بیشتری از فلزات سنگین در خاک در مقایسه با گیاهان منطقه گله دار دارای بیوماس کمتری بودند. نتایج حاصل نشان داد که گیاه آلوئه ورا قابلیت جذب فلزات سنگینی نظیر al>fe>mn>cu>pb>zn را دارد. نتایج نشان می دهد که از گیاه آلوئه ورا می توان در پالایش خاک های آلوده به فلزات سنگین استفاده کرد از طرفی، استفاده مستقیم از این گیاه در صنایع مختلف غذایی، آرایشی و بهداشتی و دارویی ممکن است انسان را با مشکلات سلامتی مواجه کند با این حال قارچ های میکوریزایی می توانند انتقال فلزات سنگین از ریشه به برگ های این گیاه را کاهش دهند.
جواد محمدی حسن زارع مایوان
جنگل کاسف که در سال 89 دچار آتش سوزی شد، در منطقه ای کوهستانی و خشک در فاصله-ی 20 کیلومتری شمال شهر بردسکن قرار دارد،. در این مطالعه، پوشش گیاهی و فلور میکوریزایی منطقه مذکور در دو بخش شاهد (قبل از آتش سوزی) و سوخته (پس از آتش سوزی) به روش براون- بلانکه مورد بررسی قرار گرفت. سپس، گونه های گیاهی غالب دو منطقه با استفاده از 7 فاکتور اکولوژیکی اندازه گیری شده از این گیاهان، توسط روش topsis رتبه بندی شدند. وزن هریک از فاکتورهای مورد ارزیابی در این روش با استفاده از نظر خبرگان تعیین گردید. جهت رتبه بندی گونه های گیاهی به روش topsis، علاوه بر انجام محاسبات دستی به کمک فرمول های ذکرشده، 2 نرم افزار موجود معرفی و مورد آزمون قرار گرفتند. پس از تعیین رتبه ی گونه ها، جوامع گیاهی مناطق مورد مطالعه با توجه به گونه های غالب و گونه های همراه تعیین گردید. در میان گونه های درختی، گونه های بید و زبان گنجشک در مدت سه سال پس از آتش سوزی به خوبی در حال ترمیم خود هستند اما گونه ی چنار اصلا موفق به احیای خود نشده است. مقایسه رده بندی گونه های علفی توسط نرم افزار topsis در دو منطقه قبل و بعد از آتش سوزی، تغییرات قابل توجهی را در پوشش علفی این دو منطقه نشان می دهد، به طوری که ضریب تشابه گونه ای بین دو منطقه از رابطه سورنسن 40% محاسبه شد. در بین گونه های علفی غالب در دو منطقه، فقط 4 گونه مشترک وجود دارد که در این میان گونه ی bromus tectorum به خوبی خود را ترمیم کرده و تراکم و فرکانس آن در منطقه سوخته از منطقه شاهد بیشتر است. نتایج محاسبه شاخص های تنوع و یکنواختی گونه ای نشان می دهد که تنوع گونه ای در منطقه سوخته افزایش یافته است اما یکنواختی توزیع گونه ها در منطقه شاهد بیشتر است. نتایج بررسی های میکوریزایی نشان می دهد تنوع گونه ای و تعداد اسپور قارچ های آربوسکولار میکوریزای منطقه سوخته نسبت به منطقه شاهد افزایش یافته است.
کریم پاساد حسن زارع مایوان
امروزه آلودگی هوا و محیط زیست در اثر فعالیت های صنعتی به عنوان یکی از مهم ترین تنش های محیطی برای گیاهان محسوب می شود که موجب کاهش رشد و عملکرد آن ها می گردد. در این تحقیق، تغییر در فراوانی 4 گونه غالب (erucaria hispanica, calendula persica, rapistarum rugosum, onobrychis crista gali) و نیز تاثیر آلودگی های ناشی از پالایشگاه بر خاک نظیر ( ph، ec، فلزات سنگین و گوگرد ) و برخی فاکتورهای فیزیولوژیکی گیاه ( فعالیت آنزیم پر اکسید از، مقدار قند، کلروفیل و پروتئین) مورد پژوهش قرار گرفت. پس از محاسبه فراوانی گونه های غالب در 3 فاصله و 12 ایستگاه در چهار جهت فرعی جغرافیایی نسبت به پالایشگاه گاز از گونه مندابی (erucaria hispanica) برای انجام آزمایش های شیمیایی و بیوشیمیایی به عنوان گونه ای که بیشترین تغییر را در فراوانی داشت، نمونه برداری صورت گرفت. به منظور پایش آلودگی ها در خاک از سطح تا عمق20 سانتی متری خاک نمونه برداری صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد که آلودگی ها با افزایش فاصله از پالایشگاه کمتر شده و انتشار آن ها همبستگی معنی داری با جهت بادهای غالب داشته اند. ph خاک در فاصله های کمتر نسبت به پالایشگاه پایین ترین مقدار را داشت، و ec خاک با افزایش فاصله کمتر شده است. فراوانی گونه (erucaria hispanica) همبستگی منفی معنی داری با جهت باد و میزان آلودگی خاک داشته است. با افزایش فاصله از پالایشگاه فعالیت آنزیم پراکسیداز و مقدار قند گلوکز کاهش و میزان پروتئین های محلول در گونه e. hispanica افزایش یافته است.
طیبه پهلوان مغانلو حسن زارع مایوان
اگرچه اخیراً ذرات غبارگونه در بخش هایی از کشور به عنوان یک نگرانی برای سلامتی انسان مطرح شده است، نظر به منشأ خاکی، احتمالاً این ریزگردها ارزش غذایی داشته و می توانند در رشد گیاهان موثر باشند. به همین دلیل، ریز ذرات فرونشسته از مناطق مختلف ایران جمع آوری شده و اثر-بخشی آن نسبت به خاک زراعی در آزمایش کشت هیدروپونیک مورد آزمایش قرار گرفت. در همین راستا، گیاهچه های 14 روزه گوجه فرنگی (solanum lycopersicum) کشت داده شده بر روی vermiculite استریل شده به ظرف های حاوی 100 میلی لیتر محلول 1%، 5% و 10% ریزگرد استریل شده (با قطر 38 میکرون) 4 منطقه ی ایلام، کرمانشاه، زابل و نکا نسبت به وزن عنصر آهن موجود در محلول هوگلند منتقل شد. گیاهان به مدت 17 روز در شرایط آزمایشگاه (12/12 ساعت روشنایی/ تاریکی و دمای 24 درجه سلسیوس) کشت داده شدند. گیاهان شاهد نیز در شرایط مشابه در محلول هوگلند رشد یافتند. نتایج نشان داد، طول گیاهانی که با غلظت های مختلفی از ریزگردها تغذیه شدند، با طول گیاهان شاهد تفاوت معنی داری نداشتند. ولی وزن و محتوای کلروفیل آنها کمتر از گیاهان شاهد بود. قندهای اندازه گیری شده در برگ گیاهان تغذیه شده با غلظت های 10% از ریزذرات منطقه نکا بیشتر از گیاهان رشد کرده در ریزگرد سایر مناطق بود. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان نیز با افزایش غلظت ریزذرات افزایش یافت و بیشترین فعالیت آنزیمی در گیاهان تغذیه شده با غلظتهای 10% از ریزگردهای منطقه زابل مشاهده شد. ریزذرات معلق در جو از عوامل عمده تقویت عنصری و ریزمغذی خاک ها، به ویژه در اکوسیستم های زراعی محسوب می شوند. کیفیت متفاوت ریزگردها، ارزش-های تغذیه ای و احتمالا تنش زایی آنها را نشان می دهد و به همین دلیل، ضرورت دارد که ضمن پیشنهاد تحقیق بیشتر، در رابطه با ارزش اقتصادی آن در برنامه های توسعه کشاورزی ارگانیک، گلخانه ای و هیدروپونیک به جنبه های سلامتی آن برای انسان نیز پرداخته شود.
ایوب کریمی حسن زارع مایوان
چکیده آلودگی خاک به فلزات سنگین، نتیجه بسیاری از فعالیت های بشری نظیر معدن کاوی، استخراج و ذوب فلزات و کاربرد کودها، سموم و قارچ کش های کشاورزی و غیره می باشد. کادمیم فلز سمی برای موجودات زنده و محیط زیست می باشد.کادمیم اگرچه برای رشد گیاه ضروری نیست، اما به راحتی از طریق ریشه جذب می شود. حضور مقادیر زیاد فلزات سنگین باعث ایجاد سمیت در گیاهان می گردد. کاهو با نام علمیlactuca sativa s. که گیاهی پر مصرف در رژیم غذایی مردم است و افزایش تقاضا برای آن در بین مردم دیده می شود دارای حساسیت بالایی در جذب و ذخیره کادمیم در بین سبزی های خوراکی می باشد. با توجه به اینکه زمین های کشت این گیاه بیشتر در حاشی? شهرها و یا نزدیک رودخانه ها و کارخانه های حاشیه ای می باشد و با فاضلاب حاوی این عناصر سنگین آبیاری می شوند. همچنین قابلیت بالای جذب و ذخیر? عنصر سنگینی نظیر کادمیم در برگ های کاهو که بخش خوراکی گیاه به شمار می رود بسیار بالاست و از طرف دیگر، تهدید سمیت کادمیم بر سلامتی انسان از طریق مصرف کاهو محتمل است. بدین منظور جهت تعیین حدود کلی تحمل گیاه کاهو به جذب کادمیم، کاهو در هفت سطح کادمیم (صفر، 5 ،10 ،20 ،40 ،60 و 100 میلی گرم در کیلوگرم) درنمونه ای از خاک اطراف گلخان? دانشگاه تربیت مدرس تهران کشت داده شد. از قسمت های مختلف گیاه (ریشه واندام هوایی) و خاک نمونه برداری شده، مراحل آماده سازی بر روی نمونه ها انجام گرفته، نمونه ها جهت سنجش به وسیله دستگاه فلورسانس اشعه x(xrf) به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج به دست آمده رابط? مثبتی بین کادمیم خاک و مقدار جذب شده توسط گیاه را نشان داد. نتایج نشان داد که این تبعیت حدأکثر تا غلظت 40 میلی گرم در کیلوگرم کادمیم برای خاک و گیاه صادق است. تا همین مقدار نیز بیومس اندام هوایی و ریشه گیاه کاهش نشان داد. ازغلظت40 میلی گرم در کیلوگرم کادمیم خاک به بعد کاهش در بیومس اندام هوایی و ریش? گیاه شدید بود. کلمات کلیدی: کلریدکادمیم، کاهو ، آلودگی خاک. abstract the pollution of soil with heavy metals is resulted from the human activities such as mining, extraction and melting of metals, using agricultural fertilizers, poisons and fungicides, and this puts the human and environmental health in danger. cadmium is apoisonousmetal to living beings and to the natural environment. although cadmium it is not a necessary factor for growing of the plant, it is easily absorb through the root skin. the presence of large amounts of heavy metals makes toxicity in the plants. lettuce, with the scientific name lactuca sativa s. is popular vegetable in people diet and has an increasing demand. among the eatable vegetables, lactuca sativa s. has a high sensitivity to absorbing and storing cadmium. considering, on the one hand, that the cultivation lands of this plant are located mostly in suburban areas, near the rivers and marginal factories, and usually are irrigated with sewage that contains these heavy elements, and on the other hand, the high capability of lettuce in absorbing and storing heavy metals such as cadmium, the effect of toxicity cadmium on human health is a probable danger. thus, for determining the general extents of the tolerance of lettuce to the absorption of cadmium, it has been cultivated lettuce with seven levels of cadmium (0, 5, 10, 20, 40, 60, 100 mg/kg) in a soil sample of a round of the greenhouse of tarbiatmodares university. it has sampled from different parts of the plant (root and leaf) and from the soil, then the steps of preparation have been done, and the samples has been moved to laboratory for parting, studying the evaluating by the x ray fluorescence (xrf).the results have indicated a positive relation between the amount of cadmium in the soil and the absorbed amount of cadmium by the plant. according the results this dependency holds to the maximum cadmium density of 40 mg/kg for the soil and the plant. up to this maximum point, the biomass of leaf and root of the plant showed some decrease. from the density of 40 mg/kg on, the biomass of leaf and root of the plant was decreased sorely. key words: ، lactuca sativa s, cadmium chloride, soil pollution مقدمه کاهو با نام علمی:lactuca sativa s. جزء رسته magnoliophyta، رده magnolipsida، راسته asterales، تیره asteraceae (compositeae)، زیر تیره زبانه گلی ها، لیگولی فلور liguliflorae)) می باشد.کاهو یکی از قدیمی ترین سبزیجات دنیا است ، منشاء آن در هندوستان و آسیای مرکزی می باشد.کاهو طبق مدارکی که بدست آمده از شش قرن قبل از میلاد در ایران مصرف می شده است (1،6). فلزات به طور طبیعی با مقادیری مختلف در پوسته زمین وجود دارند. حفر معادن و استخراج فلزات، عملیات ذوب و پالایش، صنایع مختلف، تخلیه فاضلاب ها و انهدام زباله ها، کشاورزی و استفاده ازانواع کودهای شیمیایی، آفت کش ها، علف کش ها و حشره کش ها، پساب های صنعتی و خانگی و لجن فاضلاب ها که برای افزایش محصولات کشاورزی به خاک افزوده می شوند باعث رها سازی افزاینده فلزات به محیط زیست می شوند، مشکلات جدی برای محیط زیست پدیدآورده و سلامتی بشر را به خطر می اندازد. فلزات سنگین گروهی از فلزات با جرم حجمی بالاتر از 5 گرم بر سانتی متر مکعب هستند مانند : کادمیوم، کروم، جیوه، سرب، آلو مینیوم، نقره، نیکل و... ،که آلاینده های مهم محیط زیست به خصوص در مناطقی که فعالیت های انسانی بالاست به شمار می روند. (20،23). فلزات بر خلاف آلاینده های آلی از نظر شیمیایی قابل تجزیه نیستند، بنابراین به دلیل غیر قابل تجزیه بودن و آثار زیانبار فیزیولوژیک بر جانداران در غلظت های کم، اهمیتی ویژه درآلودگی محیط زیست دارند (23). متداولترین فلزات سنگین خاک در مناطق آلوده کادمیوم، سرب، کروم، مس، جیوه، نیکل و روی هستند (12). آلودگی فلزات سنگین، به غلظت هایی بالاتر از حد خطر ساز اطلاق می شود. از آنجا که خطر سازی هر کدام از فلزات متفاوت از دیگری است، لذا حدود مجاز هر فلز نیز متفاوت از سایر فلزات بوده و اختصاصی است. افزون بر این، حدود مجاز فلزات در خاک برای کاربرد های گوناگون و از کشوری به کشور دیگر و حتی در مناطق مختلف یک کشور، متفاوت است. کادمیم فلزی نرم به رنگ سفید نقره ای براق با جرم اتمی41/112 گرم، نقطه جوش 767 و نقطه ذوب 9/320 درجه سانتی گراد است. این عنصر به آسانی در اسید نیتریک محلول ولی در اسید کلریدریک و اسید سولفوریک به کندی حل می شود. کادمیم یکی از مهمترین آلاینده های زیست بوم است. این عنصر برای انسان و گیاه ضروری نیست. با اینکه بیش بود آن ضرری برای رشد گیاه ندارد، برای انسانها و حیوانات بسیار کشنده است (3،8،9،10). بنابراین باید از ورود آن به زیست بوم و زنجیره غذایی جلوگیری کرد. کادمیم در همه نقاط زمین وجود دارد. در نقاط دوردست و غیر مسکونی زمین، غلظت کادمیم در هوا کمتر از یک نانوگرم در متر مکعب هوا است. غلظت کادمیم در آب دریاهای باز و اقیانوس ها 02/0 تا 1/0 و در آب های شیرین و ساحلی کمتر از 1/0 میکروگرم در لیتر است. غلظت مجاز کادمیم در آب براساس استاندارد خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده آمریکا، 01/0 میلی گرم در لیتر است (21). مقدار کادمیم در خاک ها و سنگ ها بسیار متفاوت است. مقدار کادمیم در خاک معمولاً 1/0 تا 5/0 میلی گرم در کیلوگرم و در سنگ های فسفاته تا 100 میلی گرم در کیلوگرم نیز دیده شده است. کادمیم به شکل سولفید یا ترکیب با عناصر دیگر به صورت ناخالصی در معادن سنگ روی، مس و سرب یافت می شود. کادمیم متصاعد شده از سوختن نفت خام، سوخت ها و ذغال سنگ ممکن است با بارش های نیواری به سطح زمین برگردد. غلظت کادیمم در مواد غذایی غیر آلوده کمتر از 1/0 میلی گرم در کیلوگرم وزن تر است. این مقدار در فراورده های لبنی ،تخم مرغ، گوشت ماهی و گوساله کمتر از 01/0 و در سبزی ها، میوه ها و دانه ها کمتر از 2/0 میلی گرم در کیلوگرم است (2،7). منابع عمده پخش کادمیم در زیست بوم مراکز استخراج معادن فسفات، روی، مس، سرب، نفت خام و ذغال سنگ، کارخانه های ذوب فلزات، صنایع فولاد و استفاده از کادمیم در صنایع رنگ کاری، آب کاری، فلزکاری، باطری سازی، کاغذ سازی، پلاستیک، لامپ های فلورسنت، تلویزیون، سموم حشره کش و به ویژه استفاده از کودهای فسفاته با ناخالصی کادمیم و فاضلاب در کشاورزی است (ملکوتی و همکاران، 1379). مقدار کادمیم در لجن فاضلاب در کشورهای مختلف از 2 تا 1500 میلی گرم در کیلوگرم متفاوت است (21). کودهای شیمیایی فسفاته فلزات سنگینی از جمله کادمیم در خود دارند. میزان جذب کادمیم به وسیله گیاه به تحرک و فراهمی آن در محیط ریشه و آن نیز به نوبه خود به گونه شیمیایی کادمیم در خاک بستگی دارد. ویژگی های خاک مانند ظرفیت تبادل کاتیونی خاک ، phو ماده آلی خاک بر تجمع کادمیم در گیاه، حلالیت و تحرک آن در خاک تأثیر می گذارند. رطوبت، حرارت و تبخیر از عواملی هستند که باعث تسریع جذب فلزات سنگین به وسیل? گیاهان می گردند (21). در phهای پایین )خاک های اسیدی (فلزات سنگین زیادتری در اختیار گیاهان قرارمی گیرد. در صورت وجود فسفر در خاک و به علت تداخل آن با فلزات سنگین تماس گیاهان با فلزات سنگین کاهش می یابد (14،2). لیکن، برخی گیاهان مانند کاهو، اسفناج، کلم و کرفس میل بیشتری به جذب کادمیم داشته و آن را با غلظتی بسیار بیشتر از سایر گیاهان در پیکره خود ذخیره می کنند (24). توزیع کادمیم بین ریشه و بخش های هوایی گیاه به گونه گیاهی، محیط رشد و مدت زمان تماس گیاه با کادمیم بستگی دارد (20). جذب کادمیم به وسیله گیاه و ورود به زنجیره غذایی، سلامتی انسان ها و حیوانات را به گونه ای جدی تهدید می کند (21). کادمیم نسبتاً به آسانی به وسیله دستگاه گوارش و ریه انسان جذب می شود. دفع کادمیم بسیار کند است. نیمه عمر بیولوژیکی آن در بدن انسان 10 تا 30 ساله است. تقریباً نیمی از کادمیم جذب شده، در کبد و کلیه انباشته می شود. از عوارض کادمیم، بیماری هایی از جمله سرطان ریه و پروستات، آمفیزم و برونشیت، درد شکم، گاستریت، قی، نکروز کبدی، ضایعات کلیوی و دردهای عصبی پراکنده در بدن به نام ایتای- ایتای است (5,1). با توجه به اینکه کادمیم به صورت طبیعی در خاک وجود دارد ودر زنجیره غذایی حرکت می کند و نظر به آلودگی های اخیر حاصل از انتشار غبارها و ریزگردهای غباری از سوی عراق، مطالعه تاثیرات کادمیم بر روی رویش گیاه کاهو با نام علمی lactuca sativa l. ونقش گیاه در تثبیت ومتعادل کردن جذب کادمیم و بررسی اثر آن بر روی نحوه جذب وتجمع این فلز سنگین از خاک مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها برای انجام این مطالعه از خاک محوطه گلخانه دانشگاه تربیت مدرس استفاده گردید. نمونه های خاک انتقال داده شده به گلخا نه ابتدا در محل سرپوشیده و در هوای آزاد خشک شده و با استفاده از وسایل مکانیکی و یا آسیاب خاک کاملا خرد شدند و سپس از الک دو میلیمتری عبورداده شدند. به مقدار لازم جهت اندازه گیری ماده آلی از الک 5/0 میلیمتری نیز عبور داده شدند. پس از آماده سازی، نمونه های خاک به آزمایشگاه انتقال یافتند تا بافت، ماده آلی، اسیدیته اشباع و هدایت الکتریکی آنها اندازه گیری شود، بعد نمونه های خاک به آزمایشگاه فلزات انتقال یافتند تا مقدار کادمیم کل نمونه های خاک اندازه گیری شوند. غلظت آلاینده با توجه به حد مجاز کا دمیم در خاک انتخاب شد، به گونه ای که دامنه ای از غلظت صفرآن فلز تا چندین برابر غلظت مجاز را بپوشاند. غلظت مجاز کادمیم از 1 تا 5 میلی گرم در کیلوگرم خاک است. بنابراین، غلظت ها به صورت (صفر، 5 ،10 ،20 ،40 ،60 و100میلی گرم در کیلوگرم) انتخاب گردید در ضمن هر تیمار در 3 تکرار اعمال شد و پس از اینکه با آب به حد بین ظرفیت زراعی مزرعه و اشباع در آمد به مدت 45 روز به حالت ثابت به حال خود رها شد تا کلیه واکنش های شیمیایی، فیزیکی و حتی بیولوژیکی صورت بگیرد. بدین منظور ( آلوده کردن خاک)، ابتدا مقدار لازم از نمک کلرید کادمیم برای آلوده کردن جرم مشخصی از خاک محاسبه شد، سپس جرم محاسبه شده نمک به یک کیلو گرم از خاک افزوده شد و کاملا با آن مخلوط گردید تا پیش ماده ای همگن به دست آید. این پیش ماده آلوده، سپس کاملا با توده خاک مخلوط گردید. پس از آن خاک های آلوده تقریبا تا رطوبت اشباع آبیاری و به مدت 45 روز به حالت خود رها شدند که تا حد امکان برهم کنش های آلایند ه و خاک صورت پذیرد و شرایط آلودگی طبیعی تر باشد. در طول این 45 روز، کارهای تکمیلی از جمله آماده سازی گلخانه و مطمئن شدن آن از بابت امکانات، عدم آلوده بودن گلخانه به بیماری و حشرات پیگیری شد. و مقدمات انتقال فعالیت به گلخانه فراهم گردید. سپس نمونه خاک های آلوده شده باکادمیم بعد از 45 روز در گلدان های 3 لیتری شماره گذاری شده ریخته شده و جهت کشت بذر به گلخانه منتقل می گردد. بذر کاهوپیچ بلند (romain siahoo ) استفاده شده در این آزمایش از شرکت فلات خریداری شده؛ بذر دارای توان ژرمیناسیون 90 درصد ودرجه خلوص 99 درصد، بود. بذرها با عمق 4-5 سانتی متر (5 برابر طول بذر) وبا تراکم 08/0 بوته در مترمربع ( 5-6 بذر در هر گلدان) کاشته شدند. کاشت گیاهان، آبیاری و مراقبت و نگهداری تعیین ظرفیت مزرعه یک گلدان به طور کامل با خاک پر گردید و در آون 70 درجه به مدت 24 ساعت قرار گرفت تا رطوبت خود را کاملا از دست بدهد. سپس وزن گلدان مورد نظر اندازه گیری شد. پس از آن گلدان تا حد اشباع آبیاری شده و وزن آن دوباره مورد اندازه گیری قرار گرفت. تفاوت میان این دو عدد به عنوان ظرفیت مزرعه (field capacity) درنظر گرفته شد که در مورد گلدان های مورد نظر 150میلی لیتر محاسبه گردید. گلدان های کاشته شده در گلخانه در دمای حداکثر 28 درجه سانتی گراد و حداقل 15 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. درطول دورهه رشد گیاهان، عملیات آبیاری و وجین علف های هرز با دست انجام گرفت آبیاری گلدان ها با آب شهر تقریبا هر سه الی چهار روز انجام گرفت هربار به اندازه ظرفیت مزرعه ( 150میلی لیتر) و هرهفته یک بار نیز گلدان ها کاملا جابه جا شدند تا تمام گیاهان در شرایط محیطی (نور وگرما) یکسان قرار گیرند. برداشت گیاهان در مرحله 4 تا 5 برگی یعنی حدود 45 روز بعد از کاشت صورت گرفت پس از این مدت نمو نه های شاهد و تیمارهمگی از خاک خارج شده و برای ادامه مطالعات به آزمایشگاه منتقل شدند. آماده سازی نمونه های گیاهی و خاک جهت آنالیز xrf جهت آماده سازی نمونه های گیاهی واز بین بردن ترکیبات آلی آنها، ابتدا بخش های ریشه، ساقه و برگ نمونه ها جداسازی و خشک شد سپس در کوره در دمای 900-800 درجه سانتی گراد به مدت چهار ساعت قرار داده شد. خاکستر های به دست آمده به میزان 4 گرم برای از بین بردن ترکیبات آلی خاک منطقه با استفاده از o2 h2وآب مقطر شستشوی خاک انجام گرفت، نمونه به مدت 24 ساعت در دمای 120 درجه سانتی گراد آون قرار گرفت و به میزان 4 گرم از آن برای انجام دیگر مراحل آماده سازی به آزمایشگاه تحویل داده شد و آنالیزها با استفاده از دستگاه coxf – geo. maj - & trace – modi انجام گرفت. اندازه گیری وزن خشک اندام هوایی وریشه ابتدا خاک اطراف ریشه گیاهان به آرامی شسته شد و اندام هوایی از محل یقه از ریشه ها جدا شد. سپس نمونه ها در دمای اتاق خشک شدند و وزن خشک آنها مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نتایج تجزیه نمونه های گرفته شده از گلخانه نتایج تجزیه های فیزیکی و شیمیایی نمونه های خاک جدول) 3-1( نتایج بعضی از تجزیه های فیزیکی و شیمیایی، خاک استفاده شده درگلخانه را نشان می دهد. جدول 3-1- نتایج تجزیه های فیزیکی و شیمیایی خاک استفاده شده در گلخانه (%om) ph ec بافت خاک (%clay) (%silt) (%sand) 75/1 57/7 26/3 لوم سیلتی رسی 50/32 50 50/17 بر پایه نتایج جدول (3-1) خاک استفاده شده در این پژوهش جهت کار گلخانه ای برای تکمیل اطلاعات، خاکی با بافت لومی سیلتی رسی، با مواد آلی اندک، غیر شور برای گیاه کاهو و با واکنش قلیایی ضعیف بود. رطوبت خاک در طی آزمایش های گلخانه ای تقریبا ثابت و برابر با رطوبت ظرفیت زراعی نگه داشته شد. نتایج تجزیه های مربوط به تعیین غلظت کادمیم در اندامهای کاهو جدول (3-2) نتایج مربوط به غلظت کادمیم در اندام هوایی و ریشه کاهو رشد یافته برروی خاک های آلوده شده با غلظت های مختلف کادمیم و فاکتورهای غلظت اندام هوایی و ریشه را نشان می دهد. جدول3-2- میزان کادمیم در برگ و ریشه کاهو رشد یافته برخاک های آلوده شده با تیمارهای مختلف و فاکتورهای غلظت برگ و ریشه. تیمار(کادمیم اعمال شده به خاک) میانگین غلظت کادمیم در برگ میانگین غلظت کادمیم درریشه scf rcf 0(شاهد) 69/1 98/0 65/2 54/1 5 04/9 66/5 80/1 12/1 10 49/9 51/6 94/0 64/0 20 52/9 53/8 47/0 42/0 40 52/9 22/10 23/0 25/0 60 52/9 18/10 15/0 16/0 100 29/9 22/10 092/0 101/0 نتایج جدول(3-2) نشان می دهد که تا غلظت 20 میلی گرم در کیلوگرم جذب و تجمع کادمیم در برگ از ریشه بیشتر بوده است. ولی از غلظت 40 میلی گرم در کیلو گرم کادمیم میزان تجمع در ریشه بیشتر از برگ شده است. از سوی دیگر با توجه به نتایج به دست آمده، از غلظت 40 میلی گرم در کیلو گرم به بعد اختلافی در میزان جذب مشاهده نشد.که حتی در غلظت 100 کاهش تجمع نیز مشاهده شد. و به احتمال قوی به خاطر سمیت بیش از حد کادمیم (در تیمار 100 اعمال شده ) برروی ریشه گیاه و ناتوان کردن آن در انتقال کادمیم از ریشه به برگ میزان تجمع در ریشه بیشتر ازبرگ شده است. بیومس گیاه جدول(3-3) نتایج تجزیه های مربوط به تعیین وزن خشک برگ، ریشه و گیاه کاهو رشد یافته بر خاک های تیمار داده شده با غلظت های مختلف را نشان می دهد. جدول 3-3- نتایج تجزیه های مربوط به تعیین وزن خشک برگ، ریشه و گیاه کاهو رشد یافته برخاک های تیمار داده شده با غلظت های مختلف در گلخانه تیمار(کادمیم اعمال شده) میانگین وزن خشک برگ برای هر تیمار میانگین وزن خشک ریشه برای هر تیمار میانگین وزن خشک گیاه برای هر تیمار 0(شاهد) 93/3 13/1 07/5 5 74/3 08/1 83/4 10 16/3 94/0 11/4 20 80/2 68/0 43/3 40 37/1 21/0 31/1 60 58/0 11/0 70/0 100 19/0 07/0 28/0 در خاک های آلوده شده بیومس برگ ها و ریشه ها به طورمعنی داری پایین تر از خاک شاهد بود. مشاهدات عینی گلخا نه نیز موید این نکته بود. در خاک شاهد میانگین بیومس برگ و ریشه 93/3 و 13/1 گرم در هر گلدان بود در حالی که پایین ترین وزن برگ خشک (گلدان/گرم 19/0) و وزن ریشه (گلدان/گرم 07/0 (در نمونه ای که 100میلی گرم بر کیلوگرم کادمیم بر آن اعمال شده بود، به دست آمد نمودار (3-1) و(3-2). نمودار 3- 1- نموداررابطه بین سطوح مختلف کادمیم اعمال شده به خاک ومیانگین وزن خشک ریشه نمودار 3- 2- نمودار رابطه بین سطوح مختلف کادمیم اعمال شده به خاک ومیانگین وزن خشک برگ نمودار 3- 3- نمودار رابطه بین میانگین وزن خشک برگ وریشه فاکتورهای انتقال برگ و ریشه جهت پی بردن به وجود رابطه واقعی بین کادمیم کل خاک با مقدار تجمع یافته در اندام هوایی و ریشه می بایست از فاکتورهای انتقال کادمیم از خاک به اندام هوایی(scf) و ریشه (rcf) استفاده کرد. تاکنون مطالعات زیادی در زمینه انتقال فلز به گیاه صورت گرفته است، اغلب فاکتورهای غلظت ریشه (rcf) وبرگ (scf) برای بیان غلظت های آلاینده در گیاهان استفاده می شوند، به خاطر اینکه انتقال از خاک به گیاه یکی از روش های اصلی برای ورود آلاینده ها به زنجیره غذایی است جدول ( 3-3). فاکتور انتقال خاک به گیاه شاخصی است برای ارزیابی پتا نسیل انتقال فلز از خاک به گیاه . فاکتورانتقال معمولاً به صورت نسبت غلظت فلز در گیاه به غلظت کل فلز در خاک تعریف می شود (11). برای یک فلز مورد نظر فاکتور انتقال بسته به نوع گیاه به مقدار زیادی تغییرمی کند (14،15). فاکتور انتقال را معمولا برای گونه گیاه مشخص و فلز معلوم ثابت در نظر می گیرند ولی به هر حال فاکتور انتقال می تواند بسته به شرایط محیطی مثل رژیم آب و هوایی همراه با نوع خاک و شیمی خاک متغیر باشد (16). گیاهان با توانایی جذب بالا جهت استخراج فلزات سمی از خاک مورد استفاده قرار می گیرند (17،18). در حالی که گیاهان با توانایی جذب پایین برروی چنین خاک های آلوده شده برای دوری از تجمع بیش از حد کشت داده می شوند. فاکتورهای انتقال خاک به گیاه برای تخمین توانایی گیاه کاهو در جذب فلز کادمیم استفاده شدند و آنها یکی از مولفه های کلیدی سلامتی انسان نسبت به کادمیمی است که از طریق زنجیره غذایی وارد بدن انسان می شود. rcf و scf طبق روابط زیر اندازه گیری شدند: غلظت آلاینده در ریشه منهای غلظت آلاینده در خاک = rcf غلظت آلاینده در اندام هوایی منهای غلظت آلاینده در خاک = scf نمودار 3- 4- نمودار میانگین غلظتrcf و cd نمودار 3- 5- نمودار میانگین غلظتscf و cd نمودار 3- 6- نمودار میانگین غلظتscf و rcf نتایج و تحلیل آماری مطالعه نتایج تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss نشان داد بین تیمار اعمال شده به خاک (هفت غلظت مختلف از کادمیم شامل صفر، 5 ،10،20 ،40،60 و100 میلی گرم در کیلوگرم) و مقدار کادمیم جذب شده توسط ریشه کاهو رابطه معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد و ارتباط بین تیمار کادمیم اعمال شده به خاک و میزان کادمیم جذب شده توسط اندام هوائی کاهو رابطه معنی دار نیست. اما از سوی دیگر جهت پی بردن به وجود رابطه واقعی بین اعمال تیمار به خاک و میزان تجمع تیمار مورد نظر در برگ یا ریشه بهتر است به جای مقادیر جذب کادمیم توسط برگ یا ریشه، رابطه موجود بین تیماراعمال شده به خاک با فاکتورهای انتقال تیمار از خاک به ریشه و اندام هوایی در نظر گرفته شود که با در نظر گرفتن این موضوع به این نتیجه رسیدیم که با افزایش مقدار کادمیم اعمال شده به خاک میزان کادمیم برداشت شده توسط ریشه و اندام هوایی افزایش یافت و برای هر دو مورد رابطه مثبت معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت به طوری که بین کادمیم اعمال شده به خاک و فاکتور انتقال کادمیم از خاک به ریشه (rcf) و به اندام هوایی (scf) به ترتیب (615 /0r= و 552/0r=) وجود داشت که برای هردو مورد درسطح 05/0 معنی دار شد. همچنین نتایج نشان داد با افزایش میزان کادمیم ریشه کاهو میزان آن در اندام هوایی نیز افزایش یافته، یک ارتباط معنی دار را نشان می دهد. علاوه بر آن با افزایش میزان کادمیم اعمال شده به خاک ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه به ترتیب با (896/0 r= و 814/0 r=) کاهش یافت. به عبارتی دیگر بین تیمار اعمال شده به خاک و وزن خشک ریشه واندام هوایی رابطه معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد. همچنین رابطه مثبت معنی داری با (979/0 r=) بین وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی کاهو مشاهده شد. بحث تجمع فلزات سنگین توسط گیاهان وابستگی بالایی به نوع گیاه و ظرفیت مختلف گیاهان در جذب آنها دارد که توسط جذب هر گیاه یا فاکتورهای انتقال فلز از خاک به گیاه مورد ارزیابی قرار می گیرد. غلظت کادمیم در کاهو همبستگی معنی داری با غلظت کل فلز کادمیم در خاک داشت و عوامل مختلفی مثل تفاوت در شرایط محیطی، مدیریت گلخانه و ... بر روی این مسئله تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر، با افزایش غلظت کادمیم در خاک، میزان آن در خاک و در نهایت درکاهو (ریشه و اندام هوایی) افزایش می یابد. بالا بودن فاکتور انتقال برای کادمیم بدان معنی است که کادمیم به آسانی از خاک به بخش های خوراکی سبزیجات منتقل می شود. فاکتورهای انتقال کادمیم برای گیاه کاهو با افزایش غلظت کل کادمیم خاک، کاهش یافته است. و این مسئله به دامنه غلظت فلز در خاک بر می گردد. زمانی که غلضت فلز خاک پایین باشد (مثلا کمتر از3/0 میلی گرم بر کیلو گرم) فاکتورهای انتقال به شدت با افزایش غلظت خاک کاهش می یابند. زمانی که غلظت فلز خاک بالا باشد (به عنوان مثال بالاتر از 1 میلی گرم در کیلوگرم) کاهش فاکتورهای انتقال با افزایش غلظت فلز خاک کمتر خواهد بود. نتایج به دست آمده از تجزیه نمونه های گیاه نشان داد که کاهو با کادمیم آلوده شده بود. رابط? مثبتی بین غلظت کادمیم در خاک و غلظت کادمیم در ریشه و برگ وجود داشت (یعنی با افزایش غلظت کادمیم در خاک غلظت آن در ریشه و برگ نیز افزایش می یافت). برطبق sepa (استاندارد کیفیت محیط زیستی، 2005)، ماکزیمم حدود مجاز کادمیم به ترتیب برای سبزیجات ومیوه ها (میلی گرم بر کیلو گرم وزن خشک 2/0-1/0) می باشد. کادمیم در ریشه و برگ نمونه های کاهو رشد یافته برخاک های آلوده شده با کادمیم در دراز مدت بر روی خاک های از حد sepa و who برای سبزیجات ومیوه ها تجاوز کرده است. وبا توجه به خطرات فلزات سنگین برای سلامتی انسان این زمین های آلوده برای کشت سبزیجات برگی مخصوصا سبزیجاتی که تمایل زیادی برای جذب وذخیره کادمیم دارند مورد استفاده قرار نگیرند. نتیجه گیری نتایج کارهای گلخانه ای نشان داد که نمی توان آلودگی های حاد کادمیم در خاک را با استفاده ازکاهو پالایش کرد و به عبارت دیگر، وقتی آلودگی خاک به کادمیم از حدی فراتر رفت در میزان جذبش توسط گیاه کاهو تاثیری ندارد. پس می توان گفت که از آن برای کاهش آلودگی کادمیمی تا حد معین می توان استفاده نمود. ناتوانی کاهو در جذب و زدودن آلودگی های بالای کادمیم از خاک را نیز می توان به زیست فراهم نبودن کادمیم در خاک، رسوب کردن و فراهم نبودن کادمیم به دلیل واکنش خاک مورد آزمایش )57/7 =ph ) و ناتوانی گیاه در انتقال کادمیم از ریشه به بخش های هوایی گیاه ارتباط داد. بنابراین پژوهش های بیشتری درباره افزایش زیست فراهمی کادمیم در خاک با افزودن کلات های مصنوعی ویا کاهش ph خاک پیشنهاد می شود. رابطه مثبتی بین غلظت کادمیم در خاک و غلظت کادمیم در ریشه و برگ وجود داشت) یعنی با افزایش غلظت کادمیم در خاک غلظت آن در ریشه و برگ نیز افزایش می یافت.( غلظت کادمیم در کاهو همبستگی معنی داری با غلظت کل فلز کادمیم در خاک داشت. rcf و scf مربوط به این مطالعه کاهو و کادمیم بالا بودند. بالا بودن مقادیر انتقال کادمیم از خاک به گیاه بدان معنی است که تجمع فلز کادمیم توسط گیاه کاهو بالا است. با افزایش مقدار کادمیم خاک، بیومس اندام هوایی و ریشه کاهو کاهش معنی داری را در مقایسه با شاهد نشان داد. پیشنهادها - در تحقیق حاظر تیمار کادمیم به صورت نمک کلرید کادمیم استفاده گردید. پیشنهاد می شود اثر احتمالی فلز سنگین سرب وسنجش این فلز در اندام های زمینی و هوایی گیاه مورد نظر نیز بررسی گردد. - می توان اثر سمیت کادمیم را بر روی سایر فاکتور های زیستی مانند فاکتورهای آنزیمی و آنتی اکسیدان های گیاه کاهو بررسی نمود. - پیشنهاد میگردد به طور همزمان با بررسی اثر سمیت فلز سنگین کادمیم بر روی گیاه، با استفاده از آبیاری کردن گیاه توسط فاضلاب شهری حاوی فلزات سنگین و در زمین های کشاورزی کشت کاهو (محیط طبیعی) و مقایسه با گیاهان کشت شده در شرایط گلخانه ای و مقایسه نتایج به دست آمده از آنها، به نتایج بهتری دست یافت.
صالح شهابی وند ابراهیم محمدی گل تپه
کادمیوم یک فلز سنگین سمی برای گیاهان و انسان بوده که از طریق ریشه در محصولات زراعی تجمع کرده و بر سلامتی انسان تاثیر میگذارد. نقش قارچ های مایکوریز آربوسکولار در کاهش تنش فلزات سنگین در خاک های آلوده به این عناصر مشخص شده است. همچنین piriformospora indica، بعنوان قارچ محرک رشد در اکثر گونه های گیاهی شناخته شده و نقش موثری در کاهش اثر تنش های زیستی و غیر زیستی در میزبان بر عهده دارد. در مطالعه گلدانی و در اتاقک رشد، اثرات قارچ های مایکوریز آربوسکولار glomus mosseae و آندوفیت ریشه p. indica (بصورت تنها یا توام) بر میزان همزیستی ریشه، پارامترهای رشد، فلورسانس کلروفیل a، میزان کادمیوم اندام هوایی و ریشه، پراکسیداسیون لیپید، میزان آنتی اکسیدان های غیر آنزیمی، میزان فعالیت و بیان ژن آنزیمهای آنتی اکسیدان در گندم رقم سرداری39 در چهار سطح کادمیوم (0، 0.3، 0.6 و 0.9 میلی مولار) در خاک و با چهار تکرار انجام گرفت. با افزایش میزان کادمیوم در خاک، در گیاهان غیر کلونیزه، کاهش پارامترهای رشدی، افزایش پراکسیداسیون لیپید و میزان کادمیوم اندام هوایی و ریشه و نیز تغییر در سطوح آنتی اکسیدان ها مشاهده شد. گیاهان تیمار شده با g. mosseae دارای میزان کادمیوم کمتر در ریشه بوده، در حالی که گیاهان تیمار شده با p. indica دارای کادمیوم بیشتر در ریشه در مقایسه با گیاهان فاقد تیمار قارچی بودند. هر چند که هر دو قارچ میزان کادمیوم اندام هوایی را کاهش دادند. گیاهان تلقیح شده با g. mosseae و p. indica (بصورت تنها یا توام) دارای رشد بیشتر، پراکسیداسیون لیپید کمتر و میزان آنتی اکسیدان بالاتر نسبت به گیاهان فاقد تیمار قارچی بودند. نتایج نشان داد که تلقیح قارچ های مذکور باعث افزایش مقاومت گندم رقم سرداری 39 به تنش کادمیوم در خاک های آلوده میشود، هرچند که تاثیر قارچ p. indica در تخفیف اثرات سمی کادمیوم بیشتر از g. mosseae بود.
اعظم سادات نوری توران پشتی ابراهیم علایی
گیاه پالایی به عنوان روشی جهت کاهش آلاینده های نفتی خاک مطرح می باشد. در این تحقیق از گیاه c. leucanthemum تلقیح شده با میکوریز در محیط واجد آلودگی نفتی به منظور بررسی توان رشد گیاه تحت تیمارهای نفت خام، قابلیت آغشتگی میکوریزی، ویژگیهای بیوشیمیایی گیاه و قابلیت گیاه و میکروارگانیسم های همراه آن برای کاهش آلاینده های نفتی استفاده شد. به این منظور، از دو بستر خاک طبیعی و تقویت شده با میکوریز تحت تیمارهای 5/2 تا 10% (w/w) نفت خام در یک دوره شش ماهه استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت نفت و گذر زمان درصد آغشتگی میکوریزی افزایش یافت، محتوای ترکیبات ساختاری نظیر کلروفیل کل، a و b نسبت به شاهد متغیر بود. همچنین، قند محلول کل در برگ و ریشه متناسب با غلظت نفت و میکوریز تغییر کرد. فعالیت آنتی اکسیدان های آنزیمی شامل پراکسیداز، کاتالاز و محتوای آنتی اکسیدان های غیرآنزیمی شامل پرولین، فنل و فلاوونوئیدها تحت تیمارهای نفتی و گذر زمان تغییر کردند و در راستای افزایش تحمل گیاه در برابر تنش اکسیداتیو حاصل از نفت بودند. سنجش محتوای هیدروکربنهای نفتی کل (tph) خاک در طی توالی زمانی دو ماهه به مدت شش ماه کاهش معنی دار (p<0.05) آنرا نسبت به شاهد نشان داد. همزمان با کاهش آلودگی تولید فلاوونوئیدها با ارزش دارویی نظیر apigenin، quercetin و morin افزایش یافت. نتایج بیانگر تاثیر مثبت گیاه c. leucanthemum تلقیح شده با میکوریز در افزایش محتوای فلاونوئید morin است. بنابراین، c. leucantnemum می تواند در برنامه های زیست پالایی در مناطق آلوده نفتی همراه با افزایش برخی از ترکیبات فلاونوئیدی مورد استفاده قرار گیرد.
ماجده نقی نیارمی حسن زارع مایوان
گیاه سیر (allium sativum l.) به عنوان گیاهی با ترکیبات موثر بازدارنده بر سایر گیاهان شناخته شده است. به همین دلیل، در این تحقیق ویژگی¬های بیوشیمیایی و فعالیت آنزیم¬های آنتی اکسیدانی گیاه سیر و همچنین توان آللوپاتیکی آن بر گیاهان ناخواسته تاج خروس (amaranthus retroflexus) و سوروف (echinocloa crus-gali) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور گیاه سیر به مدت 8 هفته در سه بستر خاک استریل شده (شاهد)، غیر استریل و تیمار نیکل سولفات کشت داده شد و تاثیر ترشحات ریشه¬ای آن بر رشد و ویژگی¬های بیوشیمیایی گیاهان a. retroflexus و e. crus-gali مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده افزایش میزان کلروفیل، قند و پروتئین در گیاهان تحت تیمار نسبت به شاهد بود. افزایش فعالیت آنزیم¬های آنتی اکسیدانی مانند کاتالاز و پراکسیداز در گیاه تحت تنش فلز سنگین نیکل در راستای حفاظت گیاه در این شرایط بوده است. علاوه بر این توان آللوپاتیکی عصاره آبی برگ و غده گیاه سیر بر جوانه زنی بذرها و رشد گیاهچه¬های a. retroflexus و e. crus-gali مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر تاثیر مثبت عصاره آبی گیاه سیر در بازدارندگی جوانه¬زنی بذرها و رشد گیاهچه¬های این گیاهان ناخواسته می¬باشد. همچنین توان آللوپاتیکی گیاه سیر وابسته به غلظت آن است و میزان این فعالیت در خاک غیر استریل و حاوی تیمار نیکل سولفات افزایش یافت. بنابراین گیاه سیر به عنوان علف¬کش طبیعی در کنترل گیاهان ناخواسته می¬تواند مورد توجه قرار گیرد.
رسول گودینی حسن زارع مایوان
همزیستی دو طرفه (mutualism) یکی از شکل¬های همزیستی بین موجودات زنده است که طی آن هر دو طرف شریک در رابطه سود می¬برند. همزیستی بین قارچ¬های آربوسکولار مایکوریزا با بیش از 80 درصد گیاهان خشکیزی و نوع محدودتری از آن که بین باکتری¬های خانواده ریزوبیوم و گیاهان پروانه آسا وجود دارد، از مهمترین ارتباطات همزیستی در دنیای گیاهی است. هر دو نوع همزیستی به صورت همزمان در گیاهان خانواده پروانه آسا وجود دارد که این همزیستی¬ها بنا به گونه و سویه جاندار همزیست، تاثیرات متفاوتی بر روی یکدیگر و میزبان دارند. در این تحقیق، تاثیر شکل¬های همزیستی جدا و توام گیاه نخود فرنگی با قارچ میکوریزی glomus mosseae و باکتری ریزوبیوم مطالعه شده است. برای این کار گیاهان تیمار شده با همزیست در شرایط گلخانه¬ای برای 40 روز رشد کردند و هر دو روز یکبار با محلول هوگلند اصلاح شده آبیاری گردید. در این مطالعه، چهار تاثیر همزیست¬ها بر میزان حضور یکدیگر و تاثیر آنها بر زیتوده گیاه میزبان، تاثیر همزیست¬ها بر میزان برخی از ترکیبات فنلی گیاه میزبان، اثرات شکل¬های مختلف همزیستی بر سیستم آنزیم¬های آنتی اکسیدانی گیاه میزبان و در آخر تاثیر همزیستی بر نسبت قندهای اصلی دیواره سلولی ریشه گیاه میزبان، مورد ارزیابی قرار گرفت. طیف متفاوتی از نتایج در بخش¬های جدا به دست آمد که نشان دهنده اثرات متفاوت شکل¬های همزیستی با گیاه میزبان است. اشکال مختلف همزیستی با تاثیر بر جذب مواد غذایی و افزایش رشد، ایجاد ساختارهای جدید مانند گرهک¬ها و توسعه ریشه، تولید متابولیت¬های اولیه و ثانویه همزیستی، اثر گذاری بر فعالیت¬های آنزیم¬های آنتی اکسیدان و تاثیر بر دیواره سلولی ریشه میزبان می¬تواند گیاه و محیط ریزوسفر را تحت تاثیر قرار دهد.
افشان مظاهری میترا نوری
جنس chrozophora متعلق به خانواده euphorbiaceae، از زیر خانواده acalyphoideae، طایفه chrozophoreae و تنها جنس زیر طایفه chrozophorinae می باشد. این جنس دارای 12 گونه در جهان و 4 گونه در ایران است. اعضای این جنس گیاهانی یک ساله یا پایا با برگ های متناوب، گوشوارک دار، کرکینه پوش، دارای گل های تک جنس با تخمدان کروی، دارای سه خانه ی تک تخمکی و میوه کپسول می باشند که در افریقا، مناطق مدیترانه ای، جنوب و جنوب غربی آسیا، اروپا و مناطق گرمسیری امریکا می رویند. بر اساس منابع قابل دسترس از بین 4 گونه معرفی شده برای ایران یک گونهc. hierosolymitana spreng در استان مرکزی گزارش شده است. چون همیشه دسته بندی گیاهان با استفاده از خصوصیات ریخت شناسی امکان پذیر نیست بنابراین در این پژوهش از روش های سیستماتیک جدید شامل مطالعات اکولوژیکی، ماکرو- و میکرومورفولوژی، گرده شناسی و فیتوشیمی برای شناسائی و تشخیص گونه های chrozophora موجود در استان مرکزی استفاده گردید. 25 جمعیت chrozophora از نقاط مختلف استان مرکزی جمع آوری و با استفاده از منابع معتبر قابل دسترس شناسایی شدند. نمونه های شاهد تهیه و در هرباریوم دانشگاه اراک نگهداری می شوند. 74 صفت کمی و کیفی با استفاده از ابزارها و روش های مناسب تعیین و بررسی گردیدند. داده ها پس از کُدگذاری به روش pricipal component analysis، با استفاده از نرم افزار spss آنالیز و کلاسترهای مربوطه رسم گردید. نتایج نشان داد گونه c. tinctoria (l.) juss جمع آوری شده از اراک، محلات، ساوه، نراق و سربند یک گزارش جدید برای استان مرکزی می باشد. همچنین نتایج آنالیز آماری نشان داد که صفات گل آذین، گل، برگ و دانه بیش از سایر صفات در تفکیک گونه ها اهمیت دارند. گرده های جمعیت های مورد مطالعه تنوع زیادی را در اندازه گرده و تزئینات اگزین از خود نشان نمی دهند. تزئینات اگزین در همه جمعیت هاreticulate است. با توجه به نسبت p/e در جمعیت ها، دانه های گرده به شکل کروی تا نیمه کروی (spheroidal تا subprolate) هستند. مطالعه فلاونوئیدهای برگ نشان داد برخی از خصوصیات فیتوشیمیایی مانند وجود فلاون-c و c/o گلیکوزیدها و روتین برای شیمیوتاکسونومی و کاربرد آنها اهمیت دارند. همه گونه های مورد مطالعه دارای کوئرستین و آپی ژنین در برگ های خود می باشند.
سمیه محمد علیخانی فائزه قناتی
آب به عنوان یک مولکول دیامگنتیک می تواند تحت تاثیر میدان های مغناطیسی قرار گیرد. از آنجایی که آب بیشترین و مهم ترین عنصر تشکیل دهنده یاخته زنده است و همه واکنش های بیوشیمیایی یاخته در آب صورت می گیرد، این فرضیه به وجود می آید که شاید بخشی از تاثیرات ایجاد شده تحت تیمار میدان مغناطیسی ناشی از تاثیر آن بر ویژگی های مولکولی آب باشد. در تحقیق حاضر بذر های ذرت در دو گروه در یک زمین آزمایشی کشت شدند. یک گروه با آب معمولی و دیگری با آبی که پس از عبور از میدان مغناطیسی متناوب 110 میلی تسلایی مغناطیده گشت، آبیاری شدند. در مرحله زایشی، نمونه برداری از برگ، گل آذین های نر و ماده و میوه پس از رسیدن کامل انجام شد. پس از بررسی های ساختاری اندام های زایشی، تاثیر آب مغناطیده بر پارامتر های رشد و برخی ویژگی های فیزیولوژیک گیاه ذرت و نیز تاثیر محصول تولید شده با آب مغناطیده بر توان زیستی یاخته های کبدی جنین انسان مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در مقایسه با گیاهان شاهد، آبیاری با آب مغناطیده سبب افزایش پارامترهای رشد، میزان رنگیزه های فتوسنتزی، محتوای قند و فعال شدن سیستم آنتی اکسیدان گردید. بررسی های ساختاری اندام های زایشی نیز در جهت بررسی های دیگر حاکی از تسریع فرآیند رشد پس از آبیاری با آب مغناطیده بود. نتایج همچنین حاکی از افزایش محتوای فریتین، آهن و کلسیم میوه بود. فریتین ها اعضای یک خانواده بزرگ از پروتئین های ذخیره ای آهن هستند که در غذای انسان به خوبی قابل جذب بوده و می تواند در رفع کم خونی موثر باشد. با توجه به بهبود ویژگی های رشد گیاه ذرت و نیز افزایش محتوای فریتین و کلسیم و آهن در میوه ی گیاهان آبیاری شده با آب مغناطیده می توان این روش را به عنوان راهکار مناسب بدون اثر سوء بر سلامت انسان در جهت افزایش محصولات گیاهی و نیز غنی¬سازی زیستی محصولات زراعی معرفی کرد.
فرنوش لطفی فرد حسن زارع مایوان
جنگل های معتدله خزری دارای تنوع وسیعی از خاک بوده و در ارتفاعات مختلف یافت می شوند. اگرچه تاریخ طبیعی و فرآیندهای اکولوژیکی این جنگلها به خوبی مورد بررسی قرار گرفته است، اطلاعات کمی در مورد فلور میکوریزایی هیرکانی و نحوه واکنش بیوشیمیایی گیاهان این مناطق به شرایط استرس محیطی در دست است. به طور کلی این باور وجود دارد که ارتفاع نقش مهمی را در پراکنش گونه های گیاهی در دست دارد. البته مطالعات اخیر نشان داده است که شرایط محلی ریزوسفر گیاهان نقش مهمتری را در استقرار گونه های گیاهی و سازگاری آنها با اکوسیستم را دارد. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، 1- بررسی اثر ارتفاع و عوامل خاک بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی (محتوای پروتئین کل، فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز، محتوای کلروفیل، کاروتنوئید، مالون دی آلدهید، فلاونوئید و آنتوسیانین) برگ درختان غالب و مشترک اکوسیستم های منتخب خزری (alnus subcordata c.a.mey, acer velutinum boiss. and carpinus betulus l.) در 4 ارتفاع (0، 500، 1000 و 1500 متری از سطح دریا) در سه منطقه جواهرده، دالخانی و تنکابن و 2- بررسی پراکنش گونه های علفی و شناسایی اسپور میکوریزایی همزیست آنها در همان 4 ارتفاع و 3 منطقه بوده است. نسبت کاروتنوئید به کلروفیل، محتوای کل پروتئین و آنتوسیانین به تغییرات ارتفاع واکنش نشان دادند در حالی که فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز و نیز محتوای کل کلروفیل متاثر از درجه اکتومیکوریزایی درختان و نیز خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک (مانند فلزات سنگین، بافت خاک و نوع آن) بوده است. در مورد گونه های علفی، گیاهان متعلق به 30 خانواده شناسایی شد. گونه های brachypodium sylvaticum (huds.) p. beauv. و polygonum mite schrank. بیشترین فراوانی را در 8 و 4 ایستگاه از 11 ایستگاه داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که پراکنش گونه های گیاهی در جنگل های مختلف نسبت به ارتفاع متفاوت بوده و هیچ الگوی مشخصی بین پراکنش گیاهان و ارتفاع دیده نشد. این موضوع در مورد پراکنش اسپور قارچ های میکوریز نیز صادق است. مطالعات نشان داد که ضرایب تنوع شانون-ویور و سیمپسون مربوط به گونه های گیاهی و قارچی دارای الگوی مشابه است. ضریب یکنواختی قارچ های میکوریز در ایستگاه های مختلف تفاوت چندانی نداشت ولی در بین ایستگاه های مربوط به همان جنگل تفاوت داشت. همبستگی قابل ملاحظه ای بین تراکم قارچ های میکوریز و عناصر خاک و نیز اسیدیته و هدایت الکتریکی دیده نشد جز آنکه بین یون سدیم و رس در ارتفاعات پایین همبستگی منفی با تراکم قارچ وجود داشت.
مرضیه کاظمی نورعینی علی سنبلی
جنس tanacetum l. به زیرتبار anthemidinae، تبار anthemideae از تیره asteraceae تعلق دارد. این جنس با 160 گونه، سومین جنس بزرگ تبار، بعد ازl. artemisia و anthemis l. است و عمدتاً در محدوده ناحیه مدیترانه ای، جنوب غرب، مرکز و شرق آسیا و بخش هایی از شمال آمریکا و آفریقا پراکنده است. بنابر آخرین مطالعات، تعداد گونه های ایران به 36 می رسد. در مقایسه با تنوع بالای ریخت شناسی جنس، واگرایی توالی های بکار رفته در مطالعات قبلی، بین نمایندگان tanacetum بسیار پایین بوده و این منجر به حل نشدن روابط فیلوژنی داخل جنس شده است. لذا بازسازی فیلوژنی مولکولی جنس tanacetum l. با استفاده از نشانگرهای با سرعت تکاملی بالاتر برای تعیین محدوده جنس tanacetum، بررسی امکان ارائه رده بندی درون جنسی مبتنی بر داده-های فیلوژنتیک برای جنس و بررسی کمپلکس گونه ای tanacetum aureum با استفاده از شواهد مولکولی و ریخت شناسی مهمترین اهداف این مطالعه هستند. در این مطالعه، دو نشانگر کلروپلاستی rpl32-trnluag spacer و ndhf-rpl32 spacer به ترتیب برای 70 و 67 تاکسون و نشانگر هسته-ای nrdna its برای 23 تاکسون برای نخستین بار تعیین توالی شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، این جنس با در بر گرفتن دودمانهایی که قبلاً جنس های مستقل در نظر گرفته می شدند، یعنی balsamita، pyrethrum، gonospermum، hemmipappus، lugoa، spathipappus و xylanthemum گروه تک تباری تشکیل می دهد. نمایندگان با کپه های طبقی و زبانه ای قابل تفکیک به صورت دو زیرجنس مستقل نیستند. صفات رنگ گل و نوع کپه فاقد ارزش رده بندی طبیعی هستند. ارتقاء بخشه های ajania، tanacetopsis و paradoxa به سطح جنس تأیید می شود. تنها بخشه های asterotricha، parthenium و hemipappus تک تبار هستند. در بررسی کمپلکس گونه ای t. aureum، گونه جدید t. tarighii برای فلور ایران معرفی شد و هر سه واریته آن به سطح گونه ارتقا یافتند. کلمات کلیدی: فیلوژنی مولکولی، کمپگس گونه ای، tanacetum ، t. aureum
معصومه صمدی حسن زارع مایوان
این پژوهش تاثیر قارچ glomus mosseaea را بر روی تعداد اسپور، همزیستی میکوریزایی، شاخص های رشد و فیزیولوژی گیاه helianthus annuus و نیز برخی شاخص های شیمیایی خاک تحت غلظت های مختلف نفت خام را ارزیابی کرد. پژوهش در شرایط گلخانه ایی انجام شد. دانه رست های helianthus annuus در دو تیمار نفتی غیرمیکوریزایی و نفتی میکوریزایی به گلدان های 500 گرمی با درصد نفتی 2/5، 5، 7/5 و 10 و مقدار ثابت اینوکلوم قارچ منتقل شدند. تا غلظت 7/5 درصد شاخص های فیزیولوژیک، تفاوت معنی داری در تیمارهای میکوریزایی نسبت به تیمارهای غیرمیکوریزایی مشاهده نشد اما درحالی که در غلظت 10 درصد تیمارهای نفتی غیر میکوریزایی گیاه با عدم رشد مواجه شد میکوریزا در غلظت 10 درصد سسبب حفظ رشد گیاهان در این تیمار شده است.
محمد حسن خواجه زاده حسن زارع مایوان
گونه های گیاهان مرتعی سازش پذیری ویژه ای با اکوسیستمها وزیستگاههای خود یافته اند. با توجه به اینکه، بسیاری از این اکوسیستمها دستخوش تنش های غیر زیستی وزیستی شده اند. درک رابطه بین عوامل بوم شناختی وعملکردی گیاه برای حفاظت گونه ها ومدیریت پایدار اکوسیستمی ضروری است. در این تحقیق، تغییرات ویژگیهای فیزیولوژیکی(عملکردی)گیاه درمنه کوهی مانند، جذب عناصر، ترکیبات آنتی اکسیدانی و جمعیت های میکوریزایی به عنوان شاخصی جهت اندازه گیری تاثیرعوامل بوم شناختی بر عملکرد گیاه غالب درمنه کوهی مورد مطالعه قرار گرفت. به این منظور، اکوسیستم کوهپایه ای دامنه جنوبی رشته کوههای البرز شرقی درمنطقه حفاظت شده پرور در نزدیک مدار36درجه در شمال استان سمنان مورد شناسایی فلورگیاهی، نمونه برداری ازخاک و فلوردرپلاتهای 25متر مربعی در سه ایستگاه با ارتفاع1800 ،2000 و2300متری با استفاده از روش تصادفی- سیستماتیک قرار گرفت، آنالیزهای فیزیکی و شیمیایی خاک انجام گردید، اطلاعات فلوریستیک، اکولوژیک وهمزیستی میکوریزایی ثبت و محاسبه شد، مقدار عناصر جذب شده ,n ,mg ,ca ,k ,na pو مقدار فعالیت آنزیم های سوپر اکسید دیسموتاز،کاتالاز، پراکسیداز، مقدار فنل کل، فلاونوئید، آنتوسیانین، مالون دی آلدئید اندامهای رویشی وکلروفیل برگ گیاه درمنه کوهی در سه تکراراندازه گیری شد و داده های حاصل توسط نرم افزار excel وspss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان دادکه گونه غالب گیاهی درمنه کوهی و بافت خاک از نوع شنی– لومی با درصد بالاتر شن است. فیزیونومی جامعه گیاهی استپی، غالبا همی کریپتوفیت و متعلق به ناحیه ایرانی – تورانی است. با افزایش ارتفاع، فراوانی، تراکم، بسامد، شاخص تنوع گونه ای و شاخص یکنواختی کاهش ولی درصد پوشش وشاخص غالبیت گیاهان افزایش یافت. ریشه وساقه دارای بیشترین تنوع واکنشی وکمترین فعالیت آنزیمی cat,sod وpod در برگ ودر ارتفاع 2000متر مشاهده شد. روند فعالیت آنتی اکسیدانهای غیر آنزیمی (بجز فنل وکلروفیل) نسبت به ارتفاع کاهش را نشان داد. 12گونه میکوریزایی بر مبنای هاگهایشان شناسایی شدند. بیشترین وکمترین فراوانی به ترتیب مربوط به گونه glomus macrocarpum و g.diaphanum بود. تراکم هاگ و همزیستی میکوریزایی در ارتفاع بالاتر بیشتر بود. با افزایش ارتفاع، مقدار عناصرn ,mg ,k وp جذب شده توسط گیاه درمنه کوهی افزایش و مقدار عنصر ca کاهش یافت. بین برخی از شاخص های میکوریزایی و جذب عناصرp، n وk همبستگی مثبت در سطح 05/0p? وجود داشت. بطور کلی، سازش پذیری وغالبیت گونه های گیاهی، بویژه درمنه کوهی، تابعی از بر هم کنش شرایط ریز اقلیم محدوده ریشه و ویژگی های توپوگرافیک وجغرافیایی با تواناییهای گونه است که هم سو با عمل انتخاب طبیعی وبیان ژنهای مرتبط با تنشهای زیستی و غیر زیستی بر روی خود گیاه وبه تدریج بر روی کل جمعیت متاثر می گردد.
لیلا دهقانپور رحمتی حسن زارع مایوان
چکیده ندارد.
حکیمه علی پور درواری حسن زارع مایوان
چکیده ندارد.
مهران مجردآشتاباد حسن زارع مایوان
پوشش گیاهی ایران تنوع اکولوژیکی و غنای گونه ای زیادی را در منطقه داراست . پوشش گیاهی جنگلهای زاگرس که زیر تاثیر آب و هوای مدیترانه ای قرار دارد پوشش جنگلی مرتعی است که ارزش اکولوژیکی و اقتصادی فراوانی را برای کشور دارد. این پوشش ، با وجود این، در طی مهاجرت انبوه پناهندگان عراقی - کویتی در طول جنگ عراق و کویت به شدت آسیب دید. در این تحقیق روند بازسازی طبیعی و تجدید اکوسیستمی و توالی ثانویه اندازه گیری شاخصهای اکولوژیکی مناطق مزبور در کرتهای تصادفی مطالعه و ارزش اقتصادی صدمات وارده به کارکردهای و خدمات اکوسیستمی یکی از اردوگاهها در آذربایجان غربی تعیین شد. نتایج مطالعات پوشش گیاهی نشان داد که جامعه trifolietum، بویژه گونه t. resupinatum در منطقه غالب است . وجود پوشش گیاهان یکساله در مناطق آسیب دیده دلالت بر مراحل اولیه توالی ثانویه داشت و تا رسیدن به جامعه اوج فاصله زمانی زیادی لازم دارد. گونه های غالب در زیستگاههای دست نخورده این قسمت artemisia absintinum, a. tricholobus, a. toutosus astragalus chrysostachis, بودند. در اکوسیستمهای جنگلی گونه های درختی q. libanii, q. infectoria, quercus persica غالب بودند. ارزش گذاری اکوسیستم جنگلی براساس 13 فقره کارکرد غیرمستقیم و 14 فقره خدمات مستقیم مصرفی و غیرمصرفی انجام شد. در مواردی که ارزش گذاری کمی لازم بود از ویژگیهای نظیر زیتوده، تنوع زیستی و پوشش سطحی استفاده شد و در موارد کارکردهای کیفی نظیر تنظیم جریان آب و تنظیم گازها و ... از اطلاعات آماری موجود برای هر مورد در منطقه استفاده شد. ارزش متوسط هر هکتار در سال جنگل و مرتع منطقه برابر 1059 دلار ضرر رسیده ناشی از صدمات حدود 700، 509، 9 دلار بر هکتار در سال محاسبه گردید.
علی نخعی حسن زارع مایوان
گیاه زعفران خوراکی یا مزروعی (crocus sativus l.)، گیاهی علفی و دایمی است که از طریق کورم تکثیر می یابد. کشت گیاه به منظور استحصال کلاله های آن می باشد که به عنوان رنگ کننده طبیعی و نیز عطر و طعم بخشیدن به غذاها، شیرینیها و غیره به کار می رود. ایران با تولید 60 درصد کل زعفران جهان، مقام اول تولید زعفران جهان را داراست . میکوریزا که از همزیستی بین ریشه گیاه و قارچ به وجود می آید در جذب آب و عناصر غذایی مهم مثل فسفر، پتاسیم و نیتروژن به گیاه میزبانش کمک می کند، تحمل گیاه را در برابر عوامل بیماریزا و استرس آور افزایش می دهد و در مقابل خشکی، فلزات سنگین سمی و غلظت زیاد نمک ، گیاه را مقاومتر می کند. با عنایت به این موارد مذکور فراهم کردن شرایط بهینه برای حفظ این همزیستی در گیاه زعفران امری ضروری است . میکوریزای زعفران خوراکی در مزرعه زعفران واقع در دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس ، بررسی شد و پس از شناسایی نوع همزیستی میکوریزایی و قارچهای عامل این همزیستی نیز اثر روشهای کشت سنتی و مکانیزه، فواصل خطوط کشت 30، 40 و 50 سانتیمتر در زمانهای مختلف بر درصد آلودگی طول ریشه ها در زعفران های مناطق بیرجند، قاین و گناباد بررسی شد. نتیجه اینکه، همزیستی از نوع میکوریزای وزیکولار-آربوسکولار توسط قارچهای acaulospora morrowiae و glomus coronatum ایجاد می شود و نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که فاصله خطوط کشت ، زعفران مناطق مختلف و زمان بر درصد آلودگی طول ریشه در سطح یک درصد اختلاف معنی داری دارند.
لاله نراقی حسن زارع مایوان
بیماری پژمردگی ورتیسلیومی از مهمترین بیماریهای گیاهی پنبه در ایران است که ضررهای اقتصادی فراوانی را هر سال باعث می شود. علاوه بر این، پیدایش نژادهای جدید قارچ باعث تغییر در تحمل ارقام و افزایش آسیب پذیری آنها می گردد. در این تحقیق، ترکیبهای مختلف اسپور قارچ گرمادوست ، اسپوراندومیکوریزا و میکرواسکلرتهای ورتیسیلیوم دهلیا در تیمارهای مختلف گرمایی و زمانی در مقایسه با گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. در هر گلدان محتوی 2/5 کیلوگرم خاک سترون، 3 بذر پنبه از رقم تجارتی کشت شده بود. پانصدهزار میکرواسکلرت و ریتسلیوم داهلیا، چهار هزار هاگ اندومیکوریز ده میلیارد اسپور قارچ گرمادوست (aspergillus fumigatus fresen) در هر گلدان بر حسب تیمار وارد گردید. نشانه های بیماری پژمردگی ورتیسلیومی 45 روز بعد از کشت ظاهر شد. بیشترین افزایش معنی دار از لحاظ تعداد و مساحت برگ ، ارتفاع گیاه و شاخص شدت آلودگی در تیمارهای متاثر از اسپورهای دوگانه قارچ گرمادوست و اندومیکوریزا حاصل گردید. همچنین در پایان دوره رویشی، افزایش معنی دار وزن خشک در تیمار متاثر از اسپورهای قارچ گرمادوست و اندومیکوریزا و میکرواسکارتهای گرما داده شده به مدت ترکیبی 10 و 14 ساعت در دماهای 35 و 38 درجه سانتی گراد مشاهده گردید. در این بررسی مشخص گردید که اختلاف معنی دار میان برنامه های مختلف گرمادهی در تیمارهای متاثر از اسپور قارچ گرمادوست قابل مشاهده است . نتایج مذکور، پیش گرمادهی میکرواسکلرتها، کاربرد قارچ گرمادوست و اندومیکوریزا را برای کاهش بیماریزایی ورتیسلیوم داهلیانوید می دهد. چون پیش گرمادهی میکرواسکلروتها بر این تاثیر می افزاید، بنابراین توسعه روشهای مناسب برای استفاده بهینه از ویژگیهای نظیر گرمادهی فصلی در زمینهای کشاورزی توصیه می شود.
مجتبی محمودی حسن زارع مایوان
تالاب آلاگل به همراه دو تالاب حاشیه آن آجی گل و آلماگل یکی از بیست تالاب بین المللی ایران می باشد که در شمال شرقی ایران در استانهای گلستان واقع شده است. جهت انجام این مطالعه ابتدا پوشش گیاهی حاشیه تالاب مورد بررسی قرار گرفت که در این مورد از روش نمونه برداری نیمه تصادفی استفاده شد. سپس آب تالاب از نظر خصوصیات فیزیکوشیمیایی مورد تجزیه قرار گرفت و نتایج آن با تجزیه آب رودخانه اترک مورد مقایسه قرار گرفت تا نقش تالاب به عنوان تصفیه کننده آبهای جاری مورد بررسی قرار گیرد. در زمینه ارزش گذاری 10 مورد شناسایی و با استفاده از روش های مختلف ارزش سالانه هر یک از آنها در واحد هکتار محاسبه گردید و با استفاده از روش topsis و با وزن دادن به هر یک از شاخص ها و ارزش های کمی و کیفی اکولوژیکی و اقتصادی و با تبدیل اعداد کمی و کیفی اکولوژیکی و اقتصادی و با تبدیل اعداد کمی به کمک منطق اعداد تا دقیق (فازی) گونه های هر کدام از جوامع گیاهی بر اساس مجموع شاخص ها و ارزش ها رتبه بندی شد. بر اساس اطلاعات موجود ارزش خدمات و عملیات اکوسیستمی تالاب آلاگل در هر سال برابر با 15/5677 دلار تعیین می شود.
اکبر نایمی اقدم حسن زارع مایوان
جوامع گیاهی حرا (مانگرو) در جنوب ایران در ناحیه جزر و مدی و ساحل دریای عمان و خیج فارس واقع شده اند. عنصر اصلی این جوامع، درخت حرا می باشد که در برخی نواحی چندل (نوعی درخت مانگرو دیگر) آنرا همراهی می کند. در سال 1991 در پی حمله رژیم عراق به کویت یکی از بزرگترین فجایع زیست محیطی در منطقه رخ داد که ناشی از آتش گرفتن چاههای نفت کویت و ریختن میلیونها لیتر نفت خام در خلیج فارس بود. اکوسیستمهای مختلف کشور ما نیز صدمات شدیدی از این واقعه متحمل شدند که طبق برآورد محققین ارزش پولی آنها بالغ بر میلیاردها دلار میشود. اکوسیستم حرا نیز بدلیل واقع شدن در نزدیکی کانون آلودگی، دچار تخریب شد که این امر با مطالعات ماهواره ای به اثبات رسیده است. در تحقیق حاضر هدف کلی تعیین پتانسیل بازسازی طبیعی و انباشت زیست فلزات سنگین برای جنگلهای حرا و مناطق آسیب دیده آن در جنگ خلیج فارس بود. عملیات میدانی در منطقه خمیر در پلاتهای مربع شکل 100 متر مربعی صورت گرفت و معلوم شد مناطقی که نسبتا دور از آلودگی بوده اند شاداب ترند و زاد و ولد بیشتری دارند. همچنین با کارهای آزمایشگاهی معلوم شد که در بافت گیاهی درختان حرا عناصر سنگین نیکل و وانادیم وجود دارد که در نفت خام نیز یافت میشود. با بررسی داده ها، معادلاتی بدست آمد که روابط بین اجزای مختلف گیاه را تا حدی بیان می کرد هر چند که بدلیل کمی داده ها، از لحاظ آماری نمی توان به این روابط اطمینان داشت. لذا بررسی بیشتر در این زمینه احساس می شود.