نام پژوهشگر: مهدی رهنما

اثرات سفیکسیم بربافت بیضه، اسپرماتوژنز، تستوسترون و گنادوتروپین های هیپوفیزی در موش سوری balb/c نر بالغ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1389
  زهره احمدی   داود سهرابی

سفیکسیم یک آنتی بیوتیک باکتریال با طیف گسترده است که توانایی مقابله با پاتوژن های گوناگون به ویژه ارگانیسم های گرم منفی را دارد. امروزه اکثر پزشکان به طور گسترده ای از سفالوسپورین ها، به ویژه سفیکسیم در درمان بیماری های عفونی استفاده می کنند. با توجه به اثرات جانبی برخی از آنتی بیوتیک ها بر دستگاه تولید مثلی، هدف از این تحقیق بررسی اثرات سفیکسیم بر روی بافت بیضه و هورمونهای محور هیپوفیز- گنادی در موش های کوچک آزمایشگاهی است. مواد و روش کار: در این تحقیق از 18 سر موش سوری نر نژاد balb/c با سن 16_12 هفته و وزن تقریبی gr 5 35 در سه گروه 6 تایی شامل کنترل، شم و تجربی استفاده شد. گروه تجربی به مدت 10 روزمتوالی سفیکسیم با دوزgr/kg 5/0 در حلالی به نام دی متیل سولفوکساید(dmso) به صورت داخل صفاقی دریافت کرد.گروه شم در این مدت فقط حلال دارو را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ ماده ای دریافت ننمود. موش ها پس از وزن کشی کشته شده و میزان هورمون ها با روش رادیو ایمنو اسی اندازه گیری شد. پس از ثابت کردن بافت بیضه در فرمالین10 درصد، مقاطع 5 میکرومتری از آن تهیه و رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین- ائوزین( (h&e انجام شد. مقاطع تهیه شده توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرارگرفت. نتایج با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: کاهش معنی داری در تعداد سلول های اسپرم ساز، سرتولی، لیدیگ و همچنین میزان هورمون محرک فولیکولی (fsh) در گروه تجربی در مقایسه با گروه های کنترل و شم مشاهده شد، به ترتیب (p<0.01) و (p<0.05) . هورمون دهیدرو اپی آندروسترون (dhea) کاهش معنی داری(p<0.05) در گروه تجربی نسبت به شم نشان داد. تفاوت معنی داری در سایر فاکتورهای مورد مطالعه در بین گروه ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: کاهش هورمون fsh ممکن است اثرات منفی روی تولید اسپرم و پتانسیل تولید مثلی موش نر داشته باشد. ازطرفی با توجه به کاهش سلول های زاینده وکند شدن روند اسپرماتوژنز پیشنهاد می شود درتجویز داروی سفیسکیم با احتیاط بیشتری عمل شود.

بررسی اثرات حفاظتی دانه شوید(anethum graveolans) بر نارسایی های ناشی از ایسکمی مغزی در رت های نر نژاد ویستار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - انتخاب کنید 1394
  محمد علی دشتکی حصاری   مهدی رهنما

سکته مغزی سومین عامل مرگ و میر در کشورهای صنعتی بعد از بیماری های قلبی- عروقی و سرطان است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین اثر پیش تغذیه عصاره ی آبی الکلی دانه شوید بر کاهش آسیب بافتی، استحکام سد خونی-مغزی ، کاهش ادم مغزی و کاهش لیپیدهای سرم خون در موش های نر نژاد ویستار انجام گرفت. در این مطالعه تجربی از 5 گروه 21 تایی موش نر استفاده شد. این گروه ها شامل گروه کنترل، گروه شم و سه گروه آزمایشی تیمار بودند که دوز های 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن موش ،عصاره آبی الکلی دانه شوید را به صورت خوراکی از طریق گاواژ به مدت 30 روز دریافت نمودند. در حالی که گروه کنترل آب مقطردریافت میکرد وگروه شم با هیچ ماده ای تیمار نمی شد. دو ساعت بعد از آخرین دوز گاواژ شده هر گروه 21 تایی در سه زیر گروه تقسیم شدند.زیر گروه اول به منظور اندازه گیری حجم سکته مغزی، زیر گروه دوم برای اندازه گیری میزان نفوذ پذیری سد خونی- مغزی و زیر گروه سوم برای اندازه گیری ادم مغزی. داده ها با استفاده از آزمون one way anova و تست تعقیبی lsd و آزمون ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. پیش تیمار با عصاره آبی الکلی دانه شوید به مدت 30 روز در دوز های 200 و 300میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن موش نسبت به گروه کنترل باعث کاهش حجم سکته مغزی، ادم مغزی و کاهش نفوذپذیری سدخونی- مغزی بعد از ایسکمی mcao (انسداد شریان میانی مغزی) در رت شد.(p<0.05) ولی درگروه تیمار با دوز 100 میلی گرم بر کیلو گرم وزن موش، نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری از لحاظ آماری وجود نداشت (p>0.05). پیش تیمار با عصاره ی آبی الکلی دانه شوید باعث کاهش حجم سکته مغزی و مرگ سلولی در موش های نر در معرض ایسکمی و خونرسانی مجدد می شود. در نتیجه عصاره ی آبی الکلی دانه شوید می تواند یکی از گیاهان دارویی باشد که می تواند باعث کاهش سکته مغزی و پیشگیری از آن شود.

بررسی دامنه حرکتی قفسه سینه ورزشکاران معلول بسکتبال با ویلچر و پینگ پنگ و مقایسه با معلولین غیرورزشکار
پایان نامه 0 1377
  مهدی رهنما   حجت الله نیکبخت

آیا پرداختن به ورزش و فعالیتهای منظم تربیت بدنی می تواند تغییراتی مطلوب در ساختار بدنی و فیزیولوژیکی افراد ضایع نخاعی مانند سایر افراد سالم به وجود آورد؟ آیا افراد ضایعه نخاعی که به طور منظم در فعالیتهای ورزشی شرکت می کنند از نظر جسمانی ( عضلات قفسه سینه ) با همردیفان خود که ورزش نمی کنند تفاوت دارند؟ آیا افراد ضایعه نخاعی ورزشکار و غیرورزشکار در رشته های بسکتبال با ویلچر و پینگ پنگ دارای دامنه حرکتی قفسه سینه یکسان می باشند؟ آیا می توان به ورزش به عنوان یک فاکتور درمانی در افراد ضایعه نخاعی نظر داشت؟ پایان نامه مزبور در پی پاسخگویی به سوالات بالا است.