نام پژوهشگر: مصطفی قانعی
عباس عبادی فضل الله احمدی
مقدمه : نتایج مطالعات گسترده نشان می دهد که عوارض دیررس مواجهه با گاز خردل ، مصدومین را دچار بیماری های مزمن می کند . یکی از مفاهیم بسیار مهم در بیماران مزمن کیفیت زندگی است. بررسی ها نشان داد که هیچ پرسشنامه اختصاصی برای اندازه گیری کیفیت زندگی در مصدومین شیمیایی وجود ندارد. لذا با توجه به پیچیدگی مشکلات این گروه و تاکید سازمان بهداشت جهانی مبنی بر استفاده از ابزارهای مبتنی بر فرهنگ و ارزش های حاکم بر هر جامعه ، این مطالعه در پاسخ به سوالات زیر طراحی شده بود. 1. معنی ، ساختار، ابعاد و عوامل سازنده کیفیت زندگی در مصدومین شیمیایی چیست ؟ 2. آیا ابزار طراحی شده از روایی و پایایی علمی مطلوبی برخوردار است ؟ مواد و روش ها:پژوهش حاضریک مطالعه چند روشه و روش شناسی است که در 2 فاز اصلی انجام شد. فاز اول(تولید گویه): که در دو بخش طراحی گردید. الف) مطالعه کیفی: 1) مصاحبه انفرادی بدون ساختار با 14 نفر( 12 مرد و 2 زن ) از مصدومین شیمیایی نظامی و غیر نظامی و با 2 تن از پزشکان پایش سلامت .2) بحث گروه مدار با یک گروه از همسران مصدومین ، یک گروه از درمانگران و مدیران بهداشتی درمانی و یک گروه از مصدومین شیمیایی که در گروه مصاحبه های انفرادی نبودند. ب) مروری اجمالی بر منابع و پرسشنامه های موجود و همچنین تشکیل پانل متخصصان. روش تجزیه وتحلیل در فاز اول :متن مصاحبه های انفرادی و گروه مدار پس از نسخه برداری به روش تحلیل محتوی قراردادی آنالیز شد. فاز دوم:تحلیل ویژگی های روانسنجی پرسشنامه یافته ها: فاز اول:در این مرحله ابتدا مدل مفهومی و اجزای مفهوم کیفیت زندگی در مصدومین شیمیایی در سه تم اصلی شامل تاثیر بیمار(مشکلات جسمی و مشکلات روحی روانی)،سازگاری( معنویت ، حمایت ، پذیرش بیماری ) و مفهوم کیفیت زندگی استخراج گردید.سپس نتایج حاصل از مطالعه بخش های الف و ب شالوده پرسشنامه اولیه مشتمل بر121 سوال را تشکیل داد. فاز دوم :در این مرحله از پژوهش روایی( صوری ، محتوی ، ملاک و سازه ) ، پایایی ( بازآزمون 0/90 = r ، دو نیمه کردن 0/927 = r ، آلفای کرونباخ 0/91 =α ، اعتبار ملاک با پرسشنامه sf36 با 0/7 = r همچنین تحلیل عاملی با حجم نمونه 354 مصدوم شیمیایی انجام پذیرفت که در پایان این مرحله یک پرسشنامه روا و پایا با 74 سوال و در سه حیطه جسمانی ، روانی – اجتماعی و سازگاری استخراج گردید.سپس سهولت کاربرد با اندازه گیری فراوانی سوالات بدون پاسخ و تعیین حساسیت با مقایسه میانگین نمره کیفیت زندگی در قبل و بعد از اجرای یک برنامه درمانی- آموزشی با آزمون تی زوجی (p<0.001)تعیین گردید . نتیجه گیری :این پژوهش منجر به تبیین مفهوم و ارایه یک مدل برای پیش بینی کیفیت زندگی و طراحی ابزاری معتبر و پایا جهت بررسی کیفیت زندگی در مصدومین شیمیایی با گاز خردل گردید .لذا با یک رویکرد میان رشته ای و تیمی می تواند در زمینه های مختلف آموزشی ، پژوهشی ، نیاز سنجی و ارزشیابی خدمات بهداشتی درمانی کاربرد داشته باشد.
نازنین پیروزنیا صادق حسن نیا
آلفا 1-آنتی تریپسین (?1at) گلیکوپروتئین 394 اسیدآمینه ای و دارای 3 جایگاه گلیکوزیلاسیون است که متعلق به خانواده سرین پروتئاز می باشد و می تواند رنج وسیعی از پروتئازها را مهار کند. ?1at ریه را از نوتروفیل الاستاز در حالت التهابی و عفونی محافظت می کند بنابراین مهارکننده نوتروفیل الاستاز نامیده می شود. عدم حضور یا عملکرد ناکارآمد ?1at در ریه منجر به عملکرد کنترل نشده الاستاز و شکست الاستین می شود که مشکلات تنفسی را به همراه دارد. ?1at نقش های بیولوژیک مختلفی شامل کنترل ترشح انسولین، فعالیت آنتی پروتئازی، محافظت از سلول های ? علیه آپپتوز القاء شده توسط سیتوکین، فعالیت به عنوان ترکیب ضد التهاب دارد اما اندام اصلی هدف این پروتئین ریه می باشد. یکی از استراتژی های درمانی برای فعالیت بهینه ?1at در حالت التهابی درمان جایگزین با استفاده از تزریق درون وریدی می باشد. در این حالت تنها 10% تا 15% از ?1at به اندام هدف یعنی ریه می رسد و احتمال آلودگی های ویروسی و باکتریایی به دلیل آنکه این ترکیب از پلاسما تهیه می شود، بالاست. استراتژی درمانی دیگر انتقال از طریق مجاری تنفسی می باشد. در این حالت نه تنها ?1at ائروسل مستقیماً به اندام هدف می رسد، بلکه از تجمع دارو اضافه در خون جلوگیری کرده و بنابراین میزان دارو بسیار کمتری مورد نیاز است. انواع نوترکیب ?1at حاصل از میزبان های یوکاریوتی مانند مخمر به عنوان میزبانی کارآمد تحت مطالعه می باشد. علاوه بر پیدایش و بهینه سازی انواع نوترکیب ?1at، تلاش در بسته بندی ?1at در میکرو و نانوذرات جهت انتقال ریوی نیز تحت بررسی است. پلی (d، l لاکتید-کو-گلیکولید) (plga) پلی مر قابل تجزیه و قابل دسترسی زیستی است که توسط سازمان دارو و غذا آمریکا (fda) برای آزادسازی مرحله ای و انتقال کنترل شده دارویی ماکروملکول هایی مانند پپتیدها و پروتئین ها تایید شده است. از آنجایی که داروهای با سایز کوچکتر در سیستم های انتقال دارو ارجح می باشند، در این مطالعه 5 ساختار کوچک شده و مهندسی شده بر اساس مطالعات تئوریک طراحی و ساخته شد. هر کدام از این توالی ها در وکتور بیانی pgapz? درج و در مخمر p. pastoris ترانس فورم شد. پس از بهینه سازی شرایط بیان در فرمانتور، پروتئین ها توسط کروماتوگرافی تعویض یونی تخلیص و فعالیت هر کدام با استفاده از تست مهار الاستاز اندازه گیری شد. دو پروتئین از پنج پروتئین بیان شده با بیشترین فعالیت انتخاب و مطالعات پلی مریزاسیون روی آن ها انجام گرفت. مشخص شد که ساختارها دارای فعالیت بیشتری از نمونه کنترل که نوع تجاری ?1at است دارند و میزان پلی مریزاسیون آنها تفاوتی با نوع تجاری ندارد. از طرف دیگر از دو تکنیک امولسیون دوگانه و امولسیون غیرآبی برای سنتز نانوذرات plga با نسبت های 50:50 و 75:25 حاوی ?1at استفاده شد. نانوذرات از لحاظ مرفولوژی سطح، توزیع سایز، تفرق اشعه x (xrd)، کارآیی انکپسوله شدن، آزادسازی in vitro دارو، اسپکتروسکوپی ftir، و کالریمتری dsc تعیین خصوصیت شدند. برای بررسی سیتوتوکسیسیتی نانوذرات، تست سیتوتوکسیسیتی سلولی بر روی رده سلولی سرطانی اپی تلیالی ریه cor l105 انجام گرفت. نانوذرات کروی با اندازه ای بین 100 نانومتر تا 1 میکرون بودند. کارآیی انکپسوله شدن با استفاده از تکنیک امولسیون دوگانه بالاتر بود. مطالعات xrd و dsc نشان داد که ?1at در حالت آمورف یا کریستال نامنظم در ماتریکس پلیمری وجود دارد. نسبت اسید لاکتیک به اسید گلیکولیک روی پروفیل آزادسازی ?1at تاثیر می گذارد. نسبت 50:50 از plga توانایی آزادسازی 60% از دارو را در 8 ساعت دارد اما نسبت 75:25 پروفیل طولانی تر و متداوم تری را نشان می دهد. مطالعات سیتوتوکسیسیتی نشان داد که نانوذرات آزاد و حاوی ?1at بر روی رشد سلولی بی تاثیر است و بنابراین سمیتی برای سلول به همراه ندارد. سپس توانایی نئوبولیزاسیون نانوذرات بررسی شد و 80% بازیافت گردید. مطالعات ریه ایزوله تهویه شده و پرفیوز شده نیز حاکی از ته نشست دارو در ریه و بازیافت 13% از ?1at بود.
مریم جلیلی سنندج خواه مصطفی قانعی
مقدمه : ضایعات مزمن ریوی یکی از مهم ترین آثار سمیت تأخیری در مصدومین شیمیایی مواجهه یافته با سولفورموستارد است. تغییرات غیر طبیعی راه های هوایی از جمله تنگی تراشه و برونش های اصلی نقش مهمی را در پاتوژنز بیماری ایفا میکند. در این تحقیق به بررسی عملکرد قلبی ریوی، متعاقب مصرف داروی استنشاقی تیوتروپیوم بروماید در بیماران با ضایعات مزمن ریوی ناشی از مواجهه با سولفور موستارد پرداخته شد. مواد و روش ها : این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی در مدت هشت هفته بر روی دو گروه 18 نفره از بیماران مبتلا به عوارض مزمن ریوی ناشی از سولفور موستارد انجام شد. گروه اول علاوه بر دارو های معمول (سرونت و فلیکسوتاید)، تحت درمان با داروی استنشاقی تیوتروپیوم بروماید با دوز 18 میکروگرم یک بار در روز و گروه دوم تنها تحت درمان با دارو های معمول شامل سرونت و فلیکسوتاید قرار گرفت. ارزیابی میزان کارآیی درمان شامل تست ورزش قلبی-ریوی cardiopulmonary exercise test ، اسپیرومتری و بررسی علائم بالینی است که قبل و بعد از مطالعه انجام شد. همچنین بیماران در طول مدت مطالعه، هر 15 روز مورد ویزیت کنترل قرار میگرفتند. پارامتر های مقایسه شده پس از پایان مداخله نسبت به پیش از مداخله شامل fev1 ، fvc ، mmef و pef و همچنین علائم بالینی (میزان سرفه، تنگی نفس و دفعات برخاستن از خواب به دلیل تنگی نفس) میباشد. کیفیت زندگی بیماران نیز توسط آزمون سنت جورج (st. georges respiratory questionnaire) بررسی گردید. نتایج : در پایان دوره هشت هفته ی مطالعهp=0.035) fvc ،fev1 (p=0.009) ، mmef25%-75% (p=0.007) و pef (p=0.044) در دو گروه از نظر آماری تفاوت معنی داری داشتند اما تفاوت fev1/fvc معنی دار نبود (p=0.116) . علائم بالینی شامل سرفه (p=0. 093) ، تنگی نفس (p=0. 211) و خلط (p=0. 109) و همچنین امتیاز کلی کیفیت زندگی (p=0. 277) در دوگروه از نظر آماری تغییر معنی داری نکرد. بحث و نتیجه گیری : پس از بررسی نتایج و عملیات آماری و رسم نمودار های مربوطه نشان داده شد که تیوتروپیوم باعث بهبود برخی شاخص های ریوی شامل fvc، fev1 ، mmef و pef میشود اما در fev1/fvc ، همچنین علائم بالینی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ضایعات مزمن ریوی ناشی از سولفور موستارد تغییر معنی داری ایجاد نمیکند. در این زمینه مطالعات درازمدت با حجم نمونه بالاتر مورد نیاز است.
هما افشار مصطفی قانعی
هدف:مشکلات ریوی اصلی ترین عامل ناتوانی درازمدت در بیماران مواجهه یافته با گاز خردل است.تیوتروپیوم بروماید یک داروی برونکودیلاتور آنتی کولینرژیک استنشاقی طولانی اثر است که برونکوکانستریکشن را بیش از 24 ساعت مهار می کند.توانبخشی ریوی نیز از جمله درمان های غیردارویی جهت بهبود علائم و ارتقای کیفیت زندگی بیمار می باشد.در این تحقیق به بررسی اثربخشی تیوتروپیوم بروماید به همراه توانبخشی ریوی واثر هرکدام به طور جداگانه در بهبود عملکرد ریوی و کیفیت زندگی جانبازان شیمیایی ناشی از گاز خردل پرداخته شد. مواد و روش ها:این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی به مدت دو ماه در 3 گروه از بیماران با حجم نمونه ی 18 نفر انجام شد.گروه اول تنها تحت درمان با تیوتروپیوم برماید 18 میکروگرم یک بار در روز به همراه توانبخشی ریوی به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه قرار گرفت.گروه دوم تحت درمان با توانبخشی ریوی به همراه داروهای معمول و گروه سوم تنها تحت در مان با داروهای معمول قرار گرفت. در تمامی گروه ها قبل و پس از مداخله ,تست اسپیرومتری و تست ورزش قلبی ریوی(cpet) انجام شد.همچنین بیماران در طول مدت مطالعه هر 15 روز مورد ویزیت کنترل قرار گرفتند. علائم بالینی با استفاده از مقیاس vas(میزان سرفه,تنگی نفس,خلط,خلط خونیو دفعات برخاستن از خواب به علت تنگی نفس) و کیفیت زندگی به صورت پرسشنامه قبل و بعد از مداخله بررسی گردید. پس از بررسی نتایج و عملیات آماری ,نمودارهای مربوط به هرکدام رسم شد. یافته ها: نتایج حاصل از مقایسه ی دو گروه 1و2نشان داد داروی تیوتروپیوم برماید در بییمارانی که توانبخشی ریوی انجام می دهند موجب بهبود معنادار برخی پارامترهای اسپیرومتری در پایان دوره دو ماهه مطالعه،(p=0.035) fvc ،fev1 (p=0.009) ، pef(p=0.044), mmef25%-75% (p=0.007) در گردید.اما تفاوت fev1/fvc معنی دار نبود(p=0.116). علائم بالینی و همچنین امتیاز کلی کیفیت زندگی در دوگروه از نظر آماری تغییر معنی داری نکرد.همچنین مقایسه ی دوگروه 2 و 3 نشان داد که توانبخشی ریوی موجب افزایش معنادارشاخص p=0.022)tlc) و(p=0.047)rv گردید هیچگونه تفاوت معناداری در اسپیرومتری ,cpet,علائم بالینی بیمار و شاخص های پرسشنامه یst.george ایجاد نکرد. نتایج تحقیق نشان داد مصرف تیوتروپیوم به همراه انجام تمارین توانبخشی ریوی(گروه 1)موجب بهبود معنادار برخی علائم بالینی ارزیابی شده توسط معیارvas (سرفه و بیدار شدن از خواب به علت تنگی-نفس)شده است.(مقادیرp به ترتیب 012/01,0/0) اما تفاوت معناداری در شاخص های اسپیرومتری و تست ورزش قلبی ریوی ,علائم بالینی بیمار و پارامترهای پرسشنامه یst.george ایجاد نگردید. نتیجه گیری:ازآنجا که مصرف تیوتروپیوم به همراه تمرینات توانبخشی در مقایسه با توانبخشی به تنهایی موجب بهبود برخی پارامترهای اسپیرومتری شده و تمرینات توانبخشی به تنهایی موجب افزایش rvو tlc و پرهوایی دینامیک در بیمار می شود لذا توصیه می گردد در تمرینات توانبخشی کوتاه مدت داروی تیوتروپیوم مصرف گردد و همچنین از آنجا که اغلب مطالعات بیانگر تاثیر مثبت تیوتروپیوم و توانبخشی ریوی به طور جداگانه بر بیماران مزمن ریوی است می دهد لذا مطالعات بیشتری با انجام تمرینات توانبخشی به صورت سه جلسه در هفته و با مدت زمان طولانی تر مصرف دارو و توانبخشی ریوی وبا حجم نمونه ی بیشتر بر روی جانبازان شیمیایی توصیه می گردد. ?
زهرا عارف نسب مصطفی قانعی
مقدمه ایران در جریان جنگ تحمیلی با عراق حدود 34000 جانباز مواجهه یافته با گاز خردل دارد که هنوز دهها هزار نفر از آنها از مشکلات تنفسی رنج می برند. این افراد علاوه بر بیماری جسمانی مزمن دارای مشکلات متعدد سلامت روان هستند. تا کنون درمان جانبازان شیمیایی بیشتر بر پایه علامت درمانی و استفاده از کورتیکواستروئیدها بوده است. امروزه یافتن درمانهای دارویی و غیر دارویی نوین، با هدف بهبود عملکرد تنفسی و افزایش کیفیت زندگی این افراد امری ضروری است که مداخلات روانشناختی مانند مدیریت استرس می تواند از جمله این درمانها باشد. روش این مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی است.جامعه آماری شامل جانبازان شیمیایی تنفسی ساکن استان تهران دارای ضایعه تنفسی خفیف تا متوسط، عدم سابقه اختلالات روانپزشکی عمده و بیماریهای طبی مزمن دیگر و عدم مصرف داروهای مرتبط با آنها بودند. از میان این افراد تعداد 42 نفر با میانگین سنی 47 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 14 نفره دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. ابزارها و آزمایشات مورد استفاده شامل پرسشنامه های سلامت عمومی 28 ، کیفیت زندگی sf-36 و پرسشنامه تنفسی سنت جرج، تست اسپیرومتری و نمونه گیری خون بودند که در دو نوبت قبل و بعد از مداخلات در مورد هر سه گروه انجام شد. یکی از گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان گروهی «کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی» یا mbsr و گروه دیگر آزمایشی هشت جلسه درمان گروهی «رهایی هیجانی» یا eft دریافت کرده و اعضای گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. یافته ها تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که وضعیت سلامت روان، کیفیت زندگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، در هر دو گروه آزمایشی، بعد از درمان نسبت به قبل از درمان بهبود معنادار داشته است. شاخص های اسپیرومتری بعد از درمان نسبت به قبل از درمان تفاوت معنادار نداشت. از نظر شاخص های ایمنولوژیکی نتایج نشان داد که هر دو مداخله درمانی توانستند پاسخ تکثیر لنفوسیتی را در هر دو گروه آزمایشی افزایش معنادار داده و جلوی افزایش بیش از حد اینترلوکین17 را بگیرند. اما در درصدهای سلولهای لنفوسیتیcd4+ ، +cd8+, cd4+/cd8 تغییرات معنادارمشاهده نشد غیر از سلولهای کشنده طبیعی یا nk-cell که در گروه کنترل افزایش معنادار داشت. نتیجه گیری مداخلات مدیریت استرس(تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و رهایی هیجانی) توانستند وضعیت سلامت روان، کیفیت زندگی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پارامترهای ایمنی شناختی را در جانبازان شیمیایی تنفسی بهبود بخشند.
پریسا نایلی جواد مولی
مقدمه و هدف: سرطان ریه اولین عامل مرگ و میر ناشی از سرطان در جهان است، از این رو تحقیقات زیادی با هدف شناخت مسیرهای درگیر در بیماری در حال انجام است. microrna ها، rna های غیر کدکننده¬ای هستند که در تنظیم بیان ژن نقش دارند. بر هم خوردن تنظیم بیان microrna ها با سرطان¬های مختلفی در ارتباط است. mir-491 در ناحیه¬ی ژنومی 9p21.3 قرار گرفته است. mir-491 از طریق هدف قرار دادن bcl-xl بر مسیر مرگ سلولی اثر دارد. این microrna بر مسیر p53 نیز تاثیر دارد. mir-588 در ناحیه¬ی q22.32 بر روی کروموزوم 6 قرار گرفته است. این ناحیه از کروموزوم به وفور در نمونه¬های سرطان ریه حذف شده است. نقش بیولوژیکی این microrna شناخته نشده است. هدف این پژوهش بررسی تغییرات بیانی این دو microrna در سرطان ریه است. مواد و روش ها: نواحی توموری و حاشیه¬ی تومور در بلوک¬های پارافینه تعیین و برش¬هایی از این بلوک¬ها تهیه شد. برای نمونه¬های تهیه شده استخراج rna، سنتز cdna و real-time pcr انجام شد. نتایج توسط نرم افزارlinregpcr پردازش و بیان microrna ها توسط نرم افزار rest 2009 آنالیز شد. نتایج: آنالیز داده¬ها نشان می¬دهد که بیان mir-491 در نمونه¬های توموری نسبت به غیرتوموری 68/2 برابر افزایش یافته است(p value = 0.04) . بیان mir-588 در نمونه¬های توموری و غیرتوموری تفاوت معناداری نشان نمی¬دهد. بحث و نتیجه¬گیری: بیان mir-491 در سرطان ریه نیز مشابه برخی سرطان¬های دیگر تغییر معناداری نشان می¬دهد، اما برخلاف گزارش¬های ارائه شده برای رده¬های سلولی پانکراس، سرطان روده¬ی بزرگ و سرطان سلول¬های سنگفرشی دهان بیان آن در بافت توموری ریه افزایش یافته است. با توجه به نقش پیش برنده¬ی آپوپتوز و ضدتکثیری mir-491 در سلول این microrna می¬تواند در تومورزایی نقش داشته باشد. با توجه به ناشناخته بودن نقش بیولوژیکی mir-588، مطالعات بیشتری برای درک نقش این microrna در سلول مورد نیاز است.
فریبا خلیلی مصطفی قانعی
چکیده پروتئین های s100، گروهی از پروتئین های سیتوپلاسمی چندژنی می باشند که به یون کلسیم ca2+ متصل می شوند. این پروتئین ها جزء پروتئین های اسیدی کوچک (10-12 کیلودالتونی) هستند که منحصرا در مهره-داران یافت می شوند. بیش از 40 سال پیش نخستین اعضای خانواده پروتئینی کشف و از مغز گاو تخلیص شد. علت نامگذاری این پروتئین به s100 حلالیت100% آنها در محلول سولفات آمونیوم می باشد. اغلب ژنـهای s100 دریک مجموعه ژنی در ناحیــه ای واقع در قطعه 21 بازوی بلند کروموزوم شماره یک ( 1q21 ) انسان قرار دارند. این ناحیه مسئول بسیاری از ناهنجاری های کروموزومی محسوب می شود. یکی از پروتین های خانواده s100 ، پروتئین s100a9 است که یک پروتیئن متصل شونده به یون کلسیم و دارای 113 اسید امینه با وزن مولکولی 13 کیلو دالتون می باشد. این پروتئین از فاگوسیت های فعال شده آزاد می شود و به طور مستقیم سلول های اندوتلیال و فاگوسیت های تک هسته ای و لنفوسیت ها را از طریق بر هم کنش با گیرنده rage و tlr- 4 فعال می کند. پروتئین s100a9 از جمله واسطه های مولکولی مهم در بسیاری از بیماریها از جمله آرتریت التهابی، تصلب شرایین و عفونتهای میکروبی می باشد. s100a8 و s100a9 چون دارای نقش دو گانه ای در خارج و داخل سلول دارند فعالیت خود را به صورت هترو دایمر s100a8/a9 انجام می دهند. هترو دایمر s100a8/a9 دارای عملکرد های ایمونولوژیکی متفاوتی است از جمله : در فعالیتهای وابسته به کلسیم در طی التهاب نقش مهمی دارد. این نقش شامل فعالسازی mac-1 و اینتگرین ?2 می باشد که در اتصال نوتروفیل به سلولهای پوششی شرکت می نماید. دراین تحقیق ، بعد از طراحی پرایمر برای ژن s100a9 ، واکنش pcr برای تکثیر این ژن انجام گرفت. بعد از آن محصول pcr در ناقل بیانی pet-28a+ کلون شد. ناقل نوترکیب به سویه باکتری e.coli bl21de3 انتقال یافته و به وسیله iptg القاء شد. بیان پروتیئن مذکور در سویه باکتری e.coli bl21de3 مورد ارزیابی قرار گرفت و به وسیله واکنش ایمونوبلاتینگ تایید شد. فرآیند بیان با تغییر 3 پارامتر اصلی ( زمان- دما- غلظت iptg) بهینه شد. بهینه سازی نشان داد که میزان بالایی از پروتیئن نوترکیب s100a9 بر روی ژل مشاهده می شود. بهترین شرایط بیان دردمای 37 درجه سانتی گراد ، مدت زمان 12ساعت بعد از غلظت mm /5 از iptg ایجاد می شود درنهایت پروتیئن نوترکیبs100a9 به وسیله ستون نیکل تخلیص شد. واژگان کلیدی : پروتئین s100a9 ، کلون کردن، بیان، تخلیص پروتئین
سارا زاهدپور انارکی مصطفی قانعی
چکیده ندارد.