نام پژوهشگر: یحیی مدرسی تهرانی
نگار طالع یحیی مدرسی تهرانی
هرگاه دو جامعه زبانی در تماس با یکدیگر قرار بگیرند، عناصری از آن زبان ها به یکدیگر راه می یابند و پس از مدتی به عناصر زبان دیگر تبدیل می گردند. در نتیجه این نوع تماس ها و برخوردهای زبانی، در چنین جوامعی دوزبانگی پدید می آید. به استفاده متناوب از دو زبان، دوزبانگی گفته می شود. برخورد میان افرادی که به زبان های مختلف سخن می گویند می تواند پیامدهای متنوع و متفاوتی داشته باشد. در برخی موارد تنها چند لغت قرض گ فته می شود و در برخی موارد می تواند منجر به خلق یک زبان جدید شود. معمول ترین نتیجه ارتباط های زبانی که کم و بیش در همه زبان های دنیا به نوعی قابل مشاهده است، قرض گیری زبانی نام دارد. قرض گیری زبانی روندی است که طی آن یک زبان یا گویش برخی از عناصر زبانی را از زبان یا گویشی دیگر می گیرد. رمزگردانی از مفاهیم اصلی دیگری است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. رمزگردانی کاربرد دو یا چند زبان در یک تبادل گفتاری میان گویشوران دو یا چند زبانه است. دو پدیده قرض گیری و رمزگردانی در پژوهش حاضر در مفهومی کم و بیش یکسان به کار رفته اند.. جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل 71 نفر دختر و پسر است که از این میان 48 نفر دختر و 23 نفر پسر می باشند. افراد به دو گروه سنی 18 تا 24 و 25 تا 30 سال و همچنین دو گروه تحصیلی دانشگاهی و دبیرستان و پایین تر تقسیم شده اند. برای گردآوری داده ها از دو روش پرسش نامه و مصاحبه بهره گرفته شد. پرسش نامه ها بین 71 نفر از پاسخگویان فارسی زبان تهرانی در بافت های مختلف توزیع شد و سپس داده های به دست آمده از طریق روش های آماری spssمورد تحلیل قرار گرفت و معناداری ارقام از طریق آزمون آماری پیرسون بررسی و نتایج به صورت نمودارها و جدول ها نشان داده شد. از میان پاسخگویان 5 دختر و 5 پسر که تمایل خود را برای همکاری بیشتر اعلام نمودند، برای مصاحبه انتخاب شدند. مصاحبه ای دو نفره به شیوه پرسش و پاسخ انجام شد و از پاسخگویان خواسته شد نظرشان را در مورد سبک موزیک و فیلم مورد علاقه خود بیان کنند. پس از جمع آوری داده ها، گفتار ضبط شده افراد مورد تحلیل قرار گرفت و میزان وقوع واژه های قرضی در آن بررسی شد. در پایان به منظور اثبات یا رد فرضیه ها از آزمون های آماری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که متغیرهای اجتماعی جنسیت و میزان تحصیلات بر میزان کاربرد واژه های انگلیسی در گفتار فارسی زبانان تهرانی تأثیر دارد و در گفتار پسران و آزمودنی های دارای تحصیلات دانشگاهی، واژه های قرضی انگلیسی بیشتری به چشم می خورد. اما متغیر غیر زبانی سن در این رابطه تأثیرگذار نمی باشد
نازیلا صندوقدار بلقیس روشن
اختلالات صوتی یکی از موارد شایع میان معلمان سراسر دنیاست. مطالعاتی که در سایر کشورها انجام گرفته نشان می دهد که حدود 5/47 درصد معلمان مبتلا به اختلالات صدا هستند. بنابراین، آگاهی از اختلالات صوتی می تواند عامل مهمی در پیشگیری از این اختلالات باشد. در این پژوهش از دو روش میدانی و توصیفی- مقطعی استفاده شده است. نود نفر معلم زن مقطع ابتدایی با میانگین سنی 2/42 سال (حداقل سن 23 سال و حداکثر آن 63 سال ) با نود نفر زن غیر معلم با میانگین سنی 6/42 سال (حداقل سن 20 سال و حداکثر آن 60 سال ) مقایسه شدند. پس از جمع آوری نمونه صداهای حاصل از کشش واکه های زبان فارسی، این صداها با کمک دستگاه dr. speech و نرم افزار real analysis در کلینیک گفتاردرمانی بیمارستان طالقانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. گروه معلمان براساس سن و سابقه شغلی و گروه شاهد بر اساس سن ، هر یک به چهار گروه تقسیم شدند و تفاوتهای فرکانس پایه بین این دو گروه تعیین شدند. سپس تفاوتهای فرکانس پایه بین معلمان براساس گروهبندی سنی و سابقه شغلی با کمک نرم افزار آماری spss 17.0 با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت.: تفاوت میانگین فرکانس پایه گروه معلمان و گروه شاهد معنی دار بود( 001/0p< ). میانگین عددی فرکانس پایه در گروه معلمان بزرگتر ( هرتز65/25±03/210 ) از گروه شاهد (هرتز81/20 ±11/194 ) بود( 001/0p< ). همچنین در گروه معلمان با افزایش سن و سابقه شغلی میزان فرکانس پایه کاهش می یافت( 001/0p< ). یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهند که سن و مدت زمان اشتغال معلمان بر فرکانس پایه صدای آنها تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر، با افزایش سن و مدت زمان اشتغال معلمان ، فرکانس پایه کاهش می یابد بنابراین آگاهی از میزان شیوع ابتلا به اختلال صوتی در معلمان می تواند پیش زمینه اقدامات پیشگیرانه ای نظیر بهداشت صوتی و آموزش نحوه استفاده صحیح از صدا باشد.
تهمینه شیخی یحیی مدرسی تهرانی
تجربه زندگی اجتماعی به ما آموخته است که برای یک رابطه اجتماعی موفق، باید رفتار اجتماعی مناسب با موقعیت مشخص و رابطه اجتماعی معین داشت. در واقع آنچه رفتار اجتماعی مناسب نامیده می شود، در اکثر موارد صرفاً رفتار زبانی مناسب است. رفتارهای زبانی مناسب با هنجارهای فرهنگی، اجتماعی، کاربرد شناختی و از آن جمله اصول ادب کنترل می شوند و به این ترتیب این امکان را فراهم می کنند که در هر موقعیت و بافت اجتماعی چه باید گفت و چگونه باید گفت. پژوهش حاضر، با نگاهی اجتماعی - زبانی، به بررسی نشانگرهای زبانی «ادب» و «صمیمیت» در یک جامعه ترکمن در ایران می پردازد و می کوشد تا برپایه رفتارهای زبانی اعضای این جامعه سنتی، روابط اجتماعی پیچیده آنها را نشان دهد. این پژوهش همچنین در پی آن است که تغییرات کمی یا کیفی در نگرش اعضای این جامعه را زیر تاثیر هنجارهای زبانی، اجتماعی فرهنگ غالب و در بستر روند مدرنیزاسیون کشور مشاهده کند. متغیرهای زبانی این پژوهش عبارتند از: شیوه های نامیدن و خطاب، قسم خوردن، نوبت گیری و قطع گفتار و دشواژه ها یا تابوی های زبانی. سن، جنسیت و میزان تحصیلات افراد، متغیرهای اجتماعی پژوهش را تشکیل می دهند. پرسش اصلی این پژوهش آن است که میان کاربرد هر یک از متغیرهای زبانی و اجتماعی تا چه حد ارتباط وجود دارد؟ روش پژوهش در این تحقیق میدانی است؛ گذشته از روش اسنادی (کتابخانه ای)، برای گردآوری داده ها، از دو روش پیمایشی (پرسشنامه) و مشاهده (مشارکتی) بهره گرفته شده است. جامعه مورد بررسی، ترکمن های ساکن شهر گنبدکاووس در استان گلستان هستند و جامعه نمونه بخش پرسشنامه را 540 نفر از گویشوران زبان ترکمنی در این شهر تشکیل می دهند. آزمودنی ها به لحاظ جنسیت در دو گروه (زن و مرد)، به لحاظ سن در سه گروه (25-، 40-25 و 41+) و از نظر میزان تحصیلات در دو گروه تحصیلی (دیپلم و پایین تر و لیسانس و بالاتر) جای گرفته اند. علاوه بر جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه، از روش مشاهده مشارکتی نیز جهت تأیید یا رد نتایج حاصل از پرسشنامه استفاده شد. در مجموع، 100 مورد مشاهده مستقیم توسط پژوهشگر به عنوان عضوی از جامعه ترکمن ثبت گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که، میان کاربرد نشانگرهای زبانی صورت های خطاب، ضمایر خطاب (در یک بافت رسمی)، قسم خوردن و تابوی زبانی با جنسیت آزمودنی ها ارتباط معناداری وجود دارد ولی میان کاربرد ضمایر خطاب (در یک بافت صمیمانه) و قطع گفتار با جنسیت ارتباط معناداری وجود ندارد. میان کاربرد نشانگرهای زبانی صورت های خطاب و تابوی زبانی با سن گویشوران ارتباط معناداری وجود دارد ولی میان کاربرد ضمایر خطاب، قطع گفتار، قسم خوردن با سن گویشوران ارتباط معناداری وجود ندارد. میان کاربرد نشانگرهای زبانی ضمایر خطاب (در یک بافت رسمی) و قطع گفتار، با میزان تحصیلات گویشوران ارتباط معناداری وجود دارد ولی میان کاربرد صورت های خطاب، ضمایر خطاب (در یک بافت صمیمانه)، تابوی زبانی و قسم خوردن با میزان تحصیلات گویشوران رابطه معناداری وجود ندارد.
معصومه دیانتی محمد دبیرمقدم
پژوهش حاضر با هدف توصیف و تحلیل بازنمایی فعل مرکب و ساخت سببی به عنوان دو ساخت دستوری، و حذف ضمیرفاعلی غیر موکد به عنوان یک ساز و کار گفتمانی، در گفتار کودکان قبل از سن دبستان به نگارش درآمده است . چارچوب نظری این پژوهش را دستور نقش گرای نظام مند هلیدی به عنوان رویکردی نقش گرا که اهتمام ویژه به معنا دارد، تشکیل می دهد و بررسی ها از منظر فرانقش تجربی مطرح در این دستور انجام می گیرد . بدین صورت که ابتدا نوع فرایند در بندهای پیکره تعیین و سپس بررسیِ درصد رخداد هریک از انواع فرایندها ، مشخص می کند که در گفتار کودکان مورد آزمون، فعل های مرکب بیشتر به کدامیک از فرایند های شش گانه فرانقش تجربی تعلق دارند . نحوه بازنمایی مفهوم سببی در گفتار کودکان مورد مطالعه موضوع دیگری است که در این رساله به آن پرداخته شده است . در بخش دیگری به موضوع حذف ضمیرفاعلی غیرموکد توجه کرده ایم . پرسش عمده در اینجا این است که حذف ضمیرفاعلی غیر موکد بیشتر در کدام فرایندهای شش گانه فرانقش تجربی اتفاق می افتد؟. جمعیت نمونه در این پژوهش، 35 کودک 3 تا 5 ساله فارسی زبان حاضر در دو مهدکودک شهرستان گلپایگان می باشند که برای دستیابی به گفتار آنها از یک پرسشنامه 13 سوالی و آزمون تصویری کمک گرفته شد . ضبط و ثبت پاسخ های این کودکان به پرسشنامه و نیز جمله های توصیفی آنان برای تصاویر آزمون، یک پیکره 1701 بندی بدست داد . شایان ذکر است که جمله های حاصل از آزمون تصویری تنها در بررسی مفهوم سببی مورد توجه قرار گرفتند . نتایج بررسی ها نشان داد در فعل های مرکب بالاترین بسامد به فرایند مادی با 03/77 درصد اختصاص دارد . بازنمایی مفهوم سببی نیز تنها در قالب فرایند مادی می باشد .همچنین نتایج حاکی از آن است که درصد رخداد حذف ضمیر فاعلی در فرایندهای رفتاری بالاتر از بقیه فرایندهاست و در 71/85 درصد از آنها ،حذف ضمیر فاعلی غیر موکد رخ داده است .
زهرا حسینی خو محمد دبیر مقدم
بخش عظیمی از دستاوردهای زبان¬شناسی نوین بی¬شک متاثر از زبان¬شناسی نقش¬گرا و رویکردی است که متسیوس و همرایان او پی نهادند و هلیدی آن را گسترش داد. بررسی¬ پیش رو، کوشیده است با بهره¬گیری از انگاره دستور نقش¬گرای نظاممند هلیدی و به¬ویژه با پیروی از انگاره انسجام او، به بررسی روند فراگیری کاربرد ابزارهای انسجامی نظیر ارجاع، تکرار، حذف و مانند آن در روایت¬های کودکان بپردازد و به علاوه با در نظر داشتن مولفه جنسیت، تفاوت کاربرد این مولفه¬های گفتمانی را مورد بررسی قرار داده، تصویری از روند فراگیری گفتمان در کودکان به دست دهد. پژوهش پیش¬رو کتابخانه¬ای و مبتنی رویکرد بر هلیدی و حسن به مقوله انسجام است. داده¬های پژوهش برگرفته از داستان¬های دو گروه کودکان 5-4 و 6-5 ساله است که با توجه به عامل جنسیت تفکیک و مقایسه شده¬اند و در نهایت به پرسش¬هایی درباره روند تغییر میزان کاربرد این ابزار در نوشتار کودکان در سنین پیش از دبستان پاسخ داده¬است. پژوهش حاضر نشان می¬دهد که با بالا رفتن سن کودکان، میزان کاربرد برخی از ابزارهای انسجامی ثابت مانده و رویکرد کودکان به کاربرد برخی دیگر از این ابزار تغییر می¬نماید. به علاوه نشانه¬هایی از تغییر در الگوی کاربرد برخی از ابزارهای انسجامی نظیر ارجاع با توجه به جنسیت راوی مشاهده شده است. چنان¬چه در استفاده از انواع ارجاع برون-متنی، درون¬متنی، پیش¬مرجعی و پس¬مرجعی مواردی از تمایل گروه دختران به کاربرد الگوهای نشان¬دار ارجاع دیده شده¬است. نگارنده با به¬دست دادن توصیفی از الگوی روایی و کاربرد ابزارهای انسجام در روایت¬های کودکان کوشیده است تصویری روشن از دانش زبانی کودکان قبل از آموزش رسمی زبان فارسی در دبستان ترسیم نماید تا مولفان کتاب¬های درسی بتوانند محتوای آموزشی متناسب با دانش کودکان تالیف نمایند.
الهه دفتری نژاد سیدمصطفی عاصی
چکیده در این رساله، گزیده ای از سه اثر تاریخی شامل: احصاءالعلوم ابونصر فارابی، دانشنامه علایی ابن سینا، و الکتاب سیبویه مورد تجزیه وتحلیل مفهومی قرار می گیرد. بخش های برگزیده از این آثار به ترتیب عبارت اند از: فصل های اول و دوم از احصاءالعلوم، مبحث دانش لفظ مفرد از منطق دانشنامه علایی، و شش فصل نخست از الکتاب. در این پژوهش، بررسی سیر تحوّل مطالعه زبان در این آثارِ تاریخی مورد نظر نیست، بلکه هدف دستیابی به مجموعه ای از مولفه ها، ابزارها، و الگوهای توصیف زبان است که بتواند مبانی نظری مطالعه زبان یا سنّت فکری موجود در این زمینه را، که در این آثار مستتر است، توضیح دهد. این پژوهش شامل سه بخش است: در بخش اول، دو فصل از ابتدای احصاءالعلوم مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد. ابونصر فارابی در این اثر به دسته بندی دانش ها می پردازد. در این دسته بندی مطالعه دانش زبان و بخش های آن نخستین دانشی است که معرفی می شود. پس از آن، دانش منطق قرار می گیرد که با مبحث اصول مشترک (همگانی های) زبان آغاز می شود. بررسی احصاءالعلوم نشان می دهد که ازنظر ابونصر فارابی همگانی های زبان، هم مقدمات منطق بوده است و هم بخشی از دانش زبان. در بخش دوم، به منظور آگاهی از مفاهیمی که در سرآغاز رساله های منطقی همین دوران (یعنی قرن های نخست هجری)، به عنوان اصول مشترک زبان معرفی می شده است، بخشی از منطق دانشنامه علایی مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد. در این بررسی، برخی از اصول مشترک زبانیِ مطرح شده در دانشنامه علایی بازگو می شود. در این بخش همچنین، خلاصه ای از نظریات ابن سینا پیرامون عالم خیال، که در دانشنامه علایی در شرح همگانی های معناشناسی قابل بررسی است، ارائه می شود. پس از این دو بخش، که تا حدودی فضای فکری و رویکردهای نظری قرن های نخست هجری را پیرامون مطالعه دانش زبان شرح می دهد، در بخش سوم، شش فصل نخست الکتاب (از مجموع هفت فصل ابتدای اثر، که مجموعاً رساله نامیده شده) بررسی می شود. در این بررسی، نخست، متن عربی این شش فصل به فارسی ترجمه می شود؛ پس از آن، متن اثر مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد و الگوهای توصیفی و مولفه های نظری آن با تمرکز بر اصطلاحات فنّی متن شرح داده می شود. در تجزیه وتحلیل متن الکتاب، از مولفه های نظری ارائه شده در دو بخش پیش (منظور بخش های مربوط به بررسی احصاءالعلوم و دانشنامه علایی) استفاده میشود. علاوه بر آن، از ابزارهای نظری دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و دستور زایشی چامسکی در ارائه تجزیهوتحلیل ها استفاده می شود. در برخی از مباحث نیز با رویکردی تطبیقی مقایسه هایی میان مبانی نظری الکتاب و نظریات مذکور (هم سنّتی و هم معاصر) انجام می-شود. در این بخش همچنین، ارتباط الکتاب با فلسفه های کهن ایرانی مورد ارزیابی قرار می-گیرد.
یحیی مدرسی تهرانی
چکیده ندارد.
یحیی مدرسی تهرانی فریدون بدره ای
این بررسی براساس نسخه ای از "رساله نفس " با مقدمه و حواشی و تصحیح آقای دکتر موسی عمید (1331) به انجام رسیده است . در این تحقیق هر جزء به تنهایی درنظر گرفته شده است . واژه هایی که از سه جزء تشکیل گردیده اکثرا به دو جزء بخش گردیده اند، مانند: "ادراک با فعل" که به دو بخش "ادراک " و "بافعل" تقسیم گردیده و بصورت واژه مرکب منظور نگردیده است . جزء "بافعل" بصورت یک واژه مستقل آمده زیرا با تقسیم آن به دو جزء معنی اصلی از دست می رود. علائم کسره اضافه که بصورت "ی"، "ء" و " " در متن آمده درنظر گرفته نشده است . در این پژوهش ابتدا فهرست واژه های "رساله نفس " به ترتیب حروف الفبا نوشته شده و سپس کلیه واژه ها برحسب بسامد بیشتر فهرست گردیده است و نیز صورتهای تصریفی هر واژه بطور مجزا با ذکر بسامد در زیر صورت اصلی قید گردیده است . در مورد افعال مرکب ، هر یک از اجزاء ترکیب کننده با صورتهای مشابه که مستقلا در متن آمده شمارش گردیده و در عین حال برای مشخص بودن واژه هایی که جزئی از افعال مرکب بوده اند فهرست بسامدی افعال مرکب نیز جداگانه تنظیم گردیده است . کلیه افعالی که با فعل "شدن" و "بودن" آمده اند جزء افعال ساده آمده اند. افعالی که در صورت و معنی مرکب هستند اما در میان دو جزء آنها چند کلمه دیگر قرار گرفته تا حدی که به معنی لطمه ای نزند بصورت افعال ساده منظور گردیده اند. غیر از مواردی که ناچار به عنوان فعل مرکب فرض گردیده اند. در این پژوهش معلوم گردید که حرف ربط "و" با 639 وقوع پربسامدترین کلمه بوده و سپس فعل بودن" با 541 وقوع در مقام دوم قرار دارد. واژه هایی همچون اجرام، اصل، اعتبار و بسیاری دیگر با یک وقوع جزء کم بسامدترین کلمات می باشند.