نام پژوهشگر: حسین داوری آشتیانی
حسین داوری آشتیانی
چکیده ندارد.
حسین داوری آشتیانی علی اشرف صادقی
فارسی نو اصطلاح علمی رایجی در مغرب زمین است که به زبانی که خود گویندگانش آنرا زبان فارسی می گویند اطلاق می شود. زبان فارسی استواری خود را در قرن دهم و یازدهم میلادی در شمال شرقی ایران بوسیله نویسندگان کلاسیک قدیم بدست آورده است . در خصوص تغییراتی که زبان ادبی فارسی نو در جریان بیش از هزار سال تکامل خود پیموده میتوان قبل از هر چیز از چگونگی واژگان آن نام برد. در کنار آن میتوان تمایل به ساده شدن صوری زبان که از ویژگیهای بارز فارسی میانه بوده بخوبی مشاهده کرد. بطور کلی تغییرات صرفی آواها بسیار کم است . مسائل سیستماتیک این زبان نشان می دهد که : 1) زبان فارسی امکانات محدودی از نظر صوری دارد. انواع واژه ها براساس نقش دستوری از هم متمایز می شوند. 2) لغات و عناصر سازنده آنها دارای قابلیت انعطاف قوی هستند. 3) در قرارگرفتن یا نگرفتن عناصری برای شناسایی ساختمان واژه و نقش آن آزادی بسیاری وجود دارد. بعلت نبودن نشانه اضافه در چاپ و نوشتن درک صحیح مفهوم بستگی به عادت خواننده دارد. از نظر مورفولوژی تعیین یک مرز مشخص میان ترکیب های فوری و ضعیف از کارهای بسیار مشکل محسوب می شود و این موضوع بویژه در مقیاس وسیعی در ارتباط بین اسم و فعل کمکی معتبر است . ستاک های بدون پسوند گاهی بعنوان مسند اسمی و گاهی بعنوان مسند صفتی در جملات اسمی ظاهر می شوند. و این نکته موید این نظر است که در فارسی نو صورتهای تصریفی افعال گرایشی به اسم شدن از خود نشان می دهند. حرف "را" که برای حالت مفعول بیواسطه بکار می رفته اکنون به عنوان یک وند برای تاکید و تعیین موقعیت بشمار می آید. همچنین اختلاف بین ترکیبات قوی و ضعیف فعلی و غیرفعلی از نظر امکان وجود گوناگونی زیاد در ساختن اسامی مرکب برداشته می شود. نکاتی در باره واژه و جزئیاتی در باره نقش از بخش های دیگر این رساله می باشد.