نام پژوهشگر: خدیجه سفیری
اکرم دادخواه تهرانی جمیله کدیور
چکیده: امروزه توجه به کیفیت زندگی زنان در برنامه های توسعه از اهمیت بسزایی بر خوردار است . در این تحقیق کوشیده شده است با رویکرد اجتماع محور به بررسی کیفیت زندگی زنانی پرداخته شود، که در شهرک های سازمانی مراکز انتقال نفت شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران به اقتضای شغل همسرانشان سکنی گزیده اند. در این تحقیق به منظور رسیدن به تعریف مناسب ازکیفیت زندگی و همچنین بررسی کیفیت زندگی این گروه از زنان دریک پژوهش اکتشافی و از طریق روش تحقیق کیفی با استفاده ازمصاحبه و تحلیل از طریق تئوری زمینه ای به شناخت وضعیت زندگی زنان در شهرک های مسکونی پرداخته شد. در پایان با استفاده از نتایج استخراجی و شناخت عوامل موثر بر کیفیت زندگی مدل پارادایمی تحقیق به منظور به وضوح رساندن شرایط زندگی زنان در یک اجتماع کوچک ارایه شد. در این مدل عوامل سازنده کیفیت زندگی با عناوین خصوصیت پدیده، شرایط ایجابی، شرایط میانجی، راهبردهای کنش و منش متقابل و در نهایت پیامد پدیده تعریف گردید . در این قسمت کیفیت زندگی به عنوان متغیری وابسته بر اساس سرمایه هایی تعریف شده است که فرد در تعامل با فضای عمومی پیرامون خود کسب کرده و به تقویت زندگی خود می پردازد. این سرمایه ها عبارتند از سرمایه رفاهی، سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه کارکردی. پیامد حاصل از کسب این سرمایه ها شکل گیری سرمایه معنوی یا رضایت از زندگی و همچنین رسیدن به رشد و تعالی فردی و اجتماعی است. در قسمت دوم تحقیق با استفاده از روش کمی شاخص های کیفیت زندگی در شهرک هایی که از طریق نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده بودند مورد سنجش قرار گرفتند و تاثیر عوامل دموگرافیک به عنوان متغیر مستقل بر روی آنها بررسی شد. در قسمت کمی تحقیق در آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و آزمون تحلیل واریانس f استفاده شد. نتیجه حاصل از آزمون های فرضیه ها نشان دهنده عدم رابطه معنادار بین سن، تحصیلات، تاهل، و مدت اقامت با کیفیت زندگی بود. همچنین بین نوع فعالیت زنان، سمت همسران و درآمد و تعداد اعضاء خانواده با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. در پایان دسترسی به فضای عمومی و تعامل با این فضا به عنوان عاملی موثر در ارتقا کیفیت زندگی محسوب شد راهکاری به منظور تقویت و دسترسی به این فضا از طریق توانمندسازی و فعالیت های و مشارکتی محلی ارایه گردید. کلید وا ژه ها: کیفیت زندگی ، سرمایه اجتماعی ،سرمایه فرهنگی ، توانمندسازی
نجوا بابایی خدیجه سفیری
هدف تحقیق حاضر "بررسی مقایسه ای ارزش های مذهبی دختران دبیرستان ( پایه سوم ) شهر قم با مادران شان و عوامل موثر بر آن " با فرض تغییر ارزش های دینی دختران نسبت به مادران (در ابعاد احکام، اخلاق، اعتقادات و بازاندیشی دینی ) است. در این بررسی نظریاتی چون گروه مرجع، مبادله، جامعه پذیری، ارتباطات، عملکرد انتقال دهندگان ارزش ها و دستیابی محدود به ارزش ها مورد توجه قرار گرفت. بدین منظور 488 پرسشنامه ( 244 پرسشنامه در گروه دختران نوجوان و 244 پرسشنامه در گروه مادران ) تکمیل گردید. پرسشنامه مادران در بخش سنجش ارزش با پرسشنامه دختران اشتراک دارد. لذا تغییرات ارزشی مشاهده شده بین مادران و دختران به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. سپس به منظور بررسی عوامل موثر بر تغییر ارزشی چارچوب تئوریکی مناسب با این متغیر وابسته طراحی شد. نتایج بدست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که ارزش های دینی نوجوانان دختر نسبت به مادران شان تغییر یافته است یعنی نوجوانان در ابعاد احکام، اخلاق، اعتقادات و بازاندیشی دینی نسبت به مادران تغییر یافته است. و همچنین نتایج بررسی عوامل اجتماعی موثربر تغییر ارزش های دینی نشان می دهد که خانواده، مدرسه، رسانه های جمعی، والدین مذهبی، عملکرد مبلغان دینی، تشویق و توبیخ و دسترسی به امکانات مذهبی رابطه معناداری با متغیر تابع دارند. تحلیل رگرسیون مبین این مطلب است که حدود 30 درصد از تغییرات ارزش های دینی نوجوانان دختر توسط متغیرهای مورد بررسی تبیین می گردد.
سمیرا جبارنژاد خدیجه سفیری
هدف اصلی این مطالعه، تعیین رابطه ی بین گرایش به مدرنیته در زنان جوان شهر تبریزو سبک زندگی آنها می باشد.. دراین پژوهش پس از بررسی نظریات و مطالعات انجام شده در این زمینه، جهت تبیین رابطه ی بین مدرنیته با سبک زندگی از دیدگاه گیدنز استفاده شده است. داده ها از طریق پرسشنامه ساختار یافته برای 385 نفراز زنان جوان که با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند، گردآوری شد.تجزیه وتحلیل آزمون فرضیات به دو روش دو متغیره و چند متغیره صورت گرفت و نتایج زیر حاصل شد. متغیرهای، گرایش مدرنیته، ریسک پذیری، پیشرفت گرایی، وضعیت تاهل، بر گذران اوقات فراغت زنان جوان، همچنین متغیرهای مدرنیته ،سطح تحصیلات، ریسک پذیری، اعتماد ، عام گرایی، وضعیت تاهل، بر مدیریت بدن زنان جوان همچنین متغیر های سطح تحصیلات،ریسک پذیری، پیشرفت گرایی بر مصرف فرهنگی و همچنین متغیرهای سطح تحصیلات، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، پیشرفت گرایی،اعتماد، عام گرایی، وضعیت تاهل، برمصرف اقتصادی تاثیر داشتند. در تجزیه و تحلیل چند متغیره، متغیرهای اعتماد ، جهت گیری علمی ، ریسک پذیری ، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، پیشرفت گرایی، تحصیلات، وضعیت تاهل و جهت گیری عام گرا،52 درصد از تغییرات متغیر مصرف فرهنگی را تبیین می کنند. متغیرهای وضعیت تاهل ، اعتماد ، ریسک پذیری ، پیشرفت گرایی، تحصیلات، 21 درصد از تغییرات متغیر اوقات فراغت را تبیین می کند. متغیرهای اعتماد، جهت گیری علمی ، وضعیت تاهل ، انگیزه ی پیشرفت، 54 درصد از تغییرات متغیر مدیریت بدن را تبیین می کنند. و متغیر های پایگاه اجتماعی-اقتصادی، تحصیلات، عام گرایی، اعتماد، جهت گیری علمی 40 درصد از تغییرات متغیر مصرف اقتصادی را تبیین می کنند.
فریده بخشی افسانه توسلی
بر طبق عرف جامعه زنان مدیران داخلی خانه هستند و وقتی زن در یک خانواده به اعتیاد مواد مخدر روی می آورد ارکان خانواده بسیار آسیب پذیر می شود، در چنین خانواده ای فرزندان بخصوص دختران دچار انحراف و پیامدهای جبران ناپذیری خواهند شد که ناشی از الگوپذیری از مادر و همچنین نقصان روابط عاطفی متعارف بین آنان خواهد بود. هدف از این پژوهش، دست یابی به آسیب هایی است که اعتیاد زنان بر روی افراد خانواده خود می گذارد. در این پژوهش از ترکیبی از نظریات برای تبیین آسیب های اجتماعی استفاده شده است نظریاتی چون نظریه فمینیسم مارکسیست، نظریه برچسب زنی، نظریه کنترل اجتماعی، ادوین ساترلند و دورکیم و دین استفاده شده است. در این بررسی، روش پژوهش پیمایش است و داده ها با پرسش نامه و مصاحبه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان معتاد متأهل مراجعه کننده به «کمپ بانوان تولد دوباره» طی مدت 7 ماه می باشد که با استفاده از فرمول کوکران 196 نفر از آنان انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، گاما ،کرامرز،اتا و رگرسیون چندمتغیره به کار رفت تا تأثیر مجموعه متغیرهای مستقل (معتاد بودن همسر، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، اعتقادات مذهبی و مشارکت در فعالیت های مذهبی، چگونگی گذران اوقات فراغت، روابط نابسامان در خانواده اولیه، نوع اعتیاد، مدت زمان مصرف مواد مخدر) بر متغیرهای وابسته (آسیب های اعتیاد زنان شامل عدم کنترل بر خود و اعضای خانواده، افت تحصیلی فرزندان، بزهکاری اعضای خانواده، فرار دختران از خانه، روابط نابسامان در خانواده ثانویه) بررسی شود. یافته ها نشان می دهد روابط نابسامان در خانواده اولیه، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، چگونگی گذران اوقات فراغت، معتاد بودن همسر، نوع اعتیاد و مدت زمان مصرف از عوامل تأثیرگذار بر آسیب های اعتیاد زنان است.
سهیلا دیرند خدیجه سفیری
هدف از این پژوهش بررسی وقوعیا عدم وقوع تفاوت ارزشی در مادران و دختران میباشد. در این تحقیقاز نظریات کسانی چون وبر-اینگلهارت وگیدنز استفاده شده است. نتایج بر وجود تفاوت معنی دار بین ارزشهای مادران و دختران تاکیید داشتند.
معصومه یکه فلاح خدیجه سفیری
رساله حاضر، در جستجوی آن است که با سنجش تجربی مفاهیم قشربندی اجتماعی و مشارکت اجتماعی، رابطه ی بین قشربندی اجتماعی با مشارکت اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد. براساس نظر بوردیو، قشربندی اجتماعی ترکیبی از سرمایه اقتصادی و فرهنگی است. مشارکت اجتماعی به عنوان وجهی از سبک زندگی افراد، توسط قشربندی اجتماعی تغییر می پذیرد. با پذیرش نظر بوردیو و دیگران به عنوان چارچوب نظری در این رساله، این رابطه با میانجی گری سبک زندگی بررسی شده است. با استفاده از روش پیمایش، تکنیک پرسشنامه و نمونه گیری تصادفی با حجم 390 نفر از سه منطقه شهری یافته ها نشان دادند که بین اقشار اجتماعی و مشارکت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. در این بین سرمایه فرهنگی با مشارکت اجتماعی رابطه ندارد اما سرمایه اقتصادی با آن هم تغییری هایی را نشان می دهد. هم چنین سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی از طریق شکل گیری سبک زندگی خاص بر میزان مشارکت اجتماعی می افزاید. بین سبک زندگی و مشارکت اجتماعی دارای رابطه می باشد. کلید واژه: اقشار اجتماعی، مشارکت اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، سبک زندگی.
سمیه فلاح مهرآبادی منصوره اعظم آزاده
چکیده:طی ده سال گذشته در عرصه های مختلف حیات اجتماعی، حرکتی عمیق از سوی زنان جامعه ایران آغاز شده است. از جمله حضور گسترده زنان در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی یکی از این عرصه ها است که امروز به موضوعی بحث انگیز در بین بسیاری از صاحب نظران و برنامه ریزان کشور تبدیل شده است. از این رو پژوهش حاضر در پی بررسی عوامل موثر بر گرایش دختران به تحصیلات عالی برآمده است. فرضیه های تحقیق با استناد به نظریات قشربندی اجتماعی وبر، وبلن، بوردیو و رویکرد انتخاب عقلانی مطرح شده اند. شیوه ی بکار گرفته شده در این پژوهش "پیمایش " بوده و جامعه ی آماری آن شامل دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر شیراز که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل هستند، می باشد. جهت نمونه گیری از شیوه ی نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای طبقه ای بهره گرفته شد و 364 نفر از 4 منطقه آموزش و پرورش شهر شیراز انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، دو سطح آمار توصیفی و آماراستنباطی (همبستگی، تحلیل واریانس و رگرسیون ) بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این بررسی بیانگر آن است که همه ی متغیرهای مستقل: آگاهی جنسیتی، احساس محرومیت منزلتی، تأیید دیگران مهم، مصرف تظاهری، کسب سرمایه فرهنگی، کسب استقلال اقتصادی و دستیابی به بخت های زندگی رابطه معناداری با گرایش دختران به تحصیلات عالی دارند. رشته تحصیلی افراد نیز با گرایش به تحصیلات عالی رابطه معناداری داشت به طوری که دانش آموزان رشته هنر بیشترین گرایش به تحصیلات عالی را داشتند و پس از آن به ترتیب رشته تجری، ریاضی، انسانی قرار گرفتند. و پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد هیچ نقشی در گرایش آن ها به تحصیلات عالی نداشت. همچنین براساس ضرایب رگرسیون متغیرهای تأیید دیگران مهم، دستیابی به بخت های زندگی، کسب سرمایه فرهنگی، رشته تحصیلی، کسب استقلال اقتصادی، بیشترین تا کمترین تأثیر را بر گرایش به تحصیلات عالی داشتند. کلید واژه: گرایش به تحصیلات عالی، دختران، آگاهی جنسیتی، محرومیت منزلتی، ارزیابی فایده، انگیزه پیروی از دیگران
فریده ملایی کندلوسی خدیجه سفیری
نیاز افراد به قرار و آرامش ایجاب می نماید که در خانواده رابطه ای مبتنی بر عاطفه و عقل، آنگونه که احساس امنیت، اطمینان، سلامت، حمایت و رضایت را برای همسران به ارمغان آورد، شکل گیرد. در این میان نقش سازنده زن در ایجاد پیوندهای اخلاقی و عاطفی اعضای خانواده غیر قابل انکار است. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه موقعیت اجتماعی و نگرش جنسیتی با کیفیت روابط عاطفی – جنسی زنان شاغل با همسرانشان انجام شده است. نظریه های استفاده شده دراین تحقیق شامل: نظریه ریزش، نظریه تأثیر پذیری نا متقارن نقش های کاری و خانوادگی، نظریه بحران، نظریه نقشهای جنسیتی و نظریه دلبستگی می باشد. این تحقیق به شیوه پیمایش اجرا و داده ها به وسیله ی پرسشنامه با مقیاس لیکرت از یک نمونه 350 نفری در میان زنان شاغل متأهل شهر نوشهر در سال 89 انجام شد. به طور کلی نتایج حاکی از آن است که بین موقعیت اجتماعی زنان شاغل و کیفیت روابط عاطفی و جنسی رابطه مثبت وجود دارد. یعنی زنانی که در موقعیت اجتماعی بالاتری بودند، رضایت بیشتری از روابط عاطفی و جنسی خود داشتند. با بالارفتن وجهه شغلی، روابط عاطفی زنان شاغل بهتر می شود ولی رابطه ای با روابط جنسی این زنان ندارد. بین نگرش جنسیتی زنان شاغل و کیفیت روابط عاطفی و جنسی نیز رابطه مثبت وجود دارد. یعنی زنانی که میزان نگرش جنسیتی بالاتری داشتند و قایل به تفکیک نقش های دو جنس بودند، از روابط عاطفی و جنسی بهتری برخوردار بودند.
زهرا رستمی خدیجه سفیری
ارزش ها در تعیین و جهت دهی رفتار افراد نقش اساسی داشته و سازنده فضای اجتماعی هستند و طی فرآیند جامعه پذیری در انسانها نهادینه می شوند. اولین و مهمترین عامل جامعه پذیری ارزشی، خانواده است. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر متغیر سرمایه اجتماعی خانواده (در دو بعد درون خانوادگی و بیرون خانوادگی) و برخی از متغیرهای زمینه ای بر میزان گرایش ارزشی فرزندان است. منظور از ارزش ها با توجه به تقسیم بندی چلبی از ارزش ها، آن دسته از ارزش هایی است که مصرف آنها در روابط اجتماعی باعث افزایش و تکثیر آنها در جامعه می شود و لازمه رشد و شکل گیری آنها در ساختار خانواده و در طی فرایند جامعه پذیری است. در این پژوهش از مجموعه ای از تئوری ها و مباحث نظری از جمله تئوری سرمایه اجتماعی خانواده کلمن استفاده شده است. نمونه آماری شامل 289 نفر از دانش آموزان اول تا سوم دبیرستان شهر تهران بوده است که با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه کتبی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که میزان گرایش ارزشی در بین نوجوانان در حد متوسط است. از بین ابعاد سرمایه اجتماعی درون خانوادگی، متغیر صمیمیت اعضای خانواده با یکدیگر بر روی همه ارزش ها تاثیرگذار بوده و باعث افزایش ارزش های مورد بررسی در فرزندان شده است. در بین ابعاد متغیر سرمایه اجتماعی بیرون خانوادگی، متغیر ارائه و دریافت حمایت اجتماعی با همه ارزش ها (به غیر از اعتماد) رابطه مستقیم و معنا دار داشت. نتایج تحلیل های چندمتغیره نشان داد، چهار متغیر پایبندی والدین به ارزش ها (صداقت، کمک به دیگران و مسئولیت پذیری)، متغیر ارائه و دریافت حمایت های اجتماعی، متغیر جنس و متغیر صمیمیت با اعضاء در مدل نهایی رگرسیون وارد شده است که این مدل 22درصد از تغییرات متغیر وابسته میزان گرایش ارزشی فرزندان را تبیین می کند.
مهرنوش کیان خدیجه سفیری
این پژوهش در راستای شناخت این موارد است که با توجه به تفاوت موجود بین شهرهای رشت وارومیه ، میزان دموکراتیک بودن زن و شوهر در هریک از این فرهنگ ها چقدر است و عوامل موثر بر کم و کیف قدرت در خانواده های رشت و ارومیه چه هستند و حوزه قلمرو و قدرت زوجین در این دو شهر به چه میزان است.
مرضیه صالح پور شراره مهدی زاده
تحقیق حاضر با طرح این مسئله که نحوه و میزان تماشای برنامه های تلویزیون چه تاثیری بر سرمایه اجتماعی درون خانواده در دو بعد ساختاری و شناختی دارد، کار خود را آغاز می کند. برای تحلیل سرمایه اجتماعی خانواده از نظریه "سرمایه اجتماعی در خانواده"، کلمن استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و تکنیک جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. به منظور تحلیل داده ها از رگرسیون دومتغیره، رگرسیون چند متغیره و آنالیز واریانس متناسب با فرضیات تحقیق استفاده شده است. نتایج این تحقیق از نمونه 382 خانواده، به صورت نمونه گیری سهمیه ای طبقه ای و از طریق جدول مورگان از جامعه آماری خانواده های دانش آموزان مقطع دبیرستان (اعم از دختر و پسر) در شهر مشهد بدست آمده است. واحد مشاهده این تحقیق مادران دانش آموزان هستند. نتایج این تحقیق نشان می دهد رابطه معناداری میان نحوه و میزان تماشای برنامه های تلویزیون و سرمایه اجتماعی خانواده وجود دارد که می تواند به افزایش و تقویت این سرمایه منجر شود و برخلاف تئوری هایی که تلویزیون را عامل مهم فردگرایی و کاهش تعاملات درون خانواده و فرسایش سرمایه اجتماعی خانواده می دانند، تلویزیون می تواند به کانونی برای افزایش تعاملات میان اعضا و جهت گیری در احساس صمیمیت، میزان اعتماد، حمایت متقابل و نظارت والدین بر فرزندان تبدیل شود.
زهرا نعمت اللهی خدیجه سفیری
پژوهش حاضر با هدف مطالعه و بررسی تاثیر ابزارهای جهانی شدن بر هویت دینی انجام شده است. بدین منظور از تئوری کاشت از جورج گربنر? نظریه تریاندیس? نظریه های همزیستی فرهنگی? فرهنگ مصرفی آمریکایی و گسترش تجدد غربی استفاده شده است. امروزه جهانی شدن با تشدید روابط اجتماعی در سرتاسر جهان ارتباطات را گسترش داده و همزیستی فرهنگی و تعاملات فرهنگی را افزون می کند. از جمله پیامدهای این امر رواج نسبی گرایی در ارزش های فرهنگی است. از طرف دیگر با افزایش تعاملات فرهنگی? پدیده ی امپریالیسم فرهنگی رخ می دهد و یک فرهنگ بر دیگر فرهنگ ها غالب می شود. امروزه فرهنگ مصرفی سرمایه داری و آمریکایی ارزش های بارز خود را همچون مصرف گرایی و لذت گرایی به جوامع مختلف منتقل می کنند. بنابراین جهانی شدن با ابزارهای بارز خود (اینترنت? ماهواره)سبب ظهور ارزش هایی همچون نسبی گرایی? لذت گرایی? مصرف گرایی و... می شود و ظهور این ارزش ها بر هویت دینی افراد تاثیر می گذارد. روش تحقیق دراین پژوهش?روش پیمایش است و براساس ابزار پرسشنامه?داده ها و اطلاعات مربوط به جامعه آماری گردآوری شده و روش نمونه گیری طبقه ای نامتناسب می باشد . بدین صورت که از مناطق 22گانه تهران از سه بخش شمال و مرکز و جنوب سه منطقه 16?7?3 به طور تصادفی انتخاب شده و در داخل هر منطقه نیز به شیوه تصادفی اطلاعات جمع آوری شده است.حجم نمونه براساس فرمول کوکران 384 نفر می باشد. نتایج مختلفی از این تحقیق بدست می آید از جمله اینکه: هرچه استفاده زمانی افراد از اینترنت بیشتر شود افراد مصرف گراتر می شوند و در نهایت هویت دینی ان ها کاهش می یابد. همچنین هرچه استفاده زمانی افراد از ماهواره بیشتر شود افراد مصرف گراتر، لذت گراتر، فردگراتر و نسبی گراتر می شوند و درنتیجه هویت دینی آن ها کاهش می یابد. در نهایت هرقدر میزان استفاده برنامه ای افراد از اینترنت و ماهواره بیشتر شود، افراد مصرف گراتر، لذت گراتر، نسبی گراتر و فردگراتر می شوند و در نتیجه میزان هویت دینی آن ها کاهش می یابد. واژگان کلیدی: جهانی شدن، اینترنت، ماهواره، هویت،هویت دینی
اسما خویینی ها خدیجه سفیری
رویدادهای خانوادگی تا حد زیادی مهمترین جنبه زندگی مردم شمرده می شود. یکی از دگرگونی های مهم امروزه ناپایداری در امر ازدواج است. طلاق تغییرات چندی را در زندگی ایجاد می کند که اثر خود را بر سلامت زن و مرد طلاق گرفته باقی می گذارد. طلاق یک روند است و در نتیجه دارای آغاز،ادامه و فرجامی است که در واقع یکی از راه های موجود برای رهایی از مشکلات خانوادگی به نظر می آید. فرجامی که در انتظار مرد یا زن طلاق گرفته می باشد ممکن است به مراتب بدتر از خود مسئله طلاق باشد و آنها را با بحران های مختلف اجتماعی و روحی– روانی روبرو نماید. تغییرات جدی در زندگی والدین نظیر تغییر محل زندگی، مشکلات اقتصادی و از دست دادن مزیت های اقتصادی، تجربه تنهایی در اثر از دست دادن بخشی از شبکه اجتماعی و دردسر های خانه و مدرسه فرزندان، می تواند فرد را به لحاظ بهداشت جسمی و روانی آسیب پذیر کند. بدیهی است وجود مشکلات جامعه شناختی و روان شناختی در این گونه از افراد، سلامت جامعه را تهـدید می کنند. به ویژه چنانچه در این میان زنانی باشند که نقــش مادری بر فرزندان این مرز و بوم را ایفاء می نمایند و مسئولیت سنگین تربیت آنها را بر عهده گرفته اند بیشتر در معرض آسیب بوده و به همان میزان بیشتر نیازمند حمایت می باشند. هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه وضعیت زن و مرد در مرحله پس از طلاق و مطالعه پیامدهای متعدد اجتـماعی و روانـی طلاق بر آنها با رویکرد جنسیتی است. در این پژوهش، از ترکیبی از نظریات برای تبیین پیامدهای اجتماعی و روانی طلاق استفاده شده است. به همین منظور، رابطه بین جنسیت با پیامدهای مختلف طلاق از منظر گیدنز، نظریه نظام ها،نظریه نقش ها،نظریه شبکه،نظریه فمینیسم و مارکسیست فمینیسم تئوریزه شده است. بررسی های این پژوهش، به صورت پیمایشی انجام گرفته و داده ها با پرسش نامه و مصاحبه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان و مردانی است که طلاق گرفته و تا زمان تکمیل پرسش نامه و انجام مصاحبه، ازدواج مجدد نداشته اند. با توجه به مشکلات موجود در یافتن نمونه های آماری و محدودیت های به وجود آمده از سوی برخی نمونه های یافت شده و مقاومت آنها در مصاحبه و تکمیل پرسش نامه، در طی مدت 4 ماه 87 نفر از آنان، حاضر به مصاحبه یا تکمیل پرسش نامه شده اند.در تجزیه و تحلیل داده ها، آزمون خی دو، کالموگراف- اسمیرنف و آزمون همبستگی کرامرز بکار رفت تا تأثیر متغیر مستقل(جنسیت) بر مجموعه متغیرهای وابسته (پیامدهای جامعه شناختی و روان شناختی طلاق) بررسی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد عامل جنسیت بر متغیرهایی مانند دگرگونی در پایگاه اقتصادی-اجتماعی، منزلت شغلی، میزان نگرانی از وضعیت فرزندان و سلامت روحی و روانی تاثیر گذار است.
سمیه میراشه خدیجه سفیری
بحث هویت از جمله مباحث مهمی است که سال ها مورد توجه صاحب نظران حوزه جامعه شناسی و همچنین روانشناسان اجتماعی قرار گرفته است. از سوی دیگر؛ یک دلیل توجه ویژه به این مفهوم آن است که در دوران جدید با ظهور تکنولوژی و ورود مدرنیسم به ایران جنبه های مختلف زندگی آدمیان دستخوش تغییر گردیده و به تبع آن امروزه انسان مدرن با سوالاتی اساسی در باب کیستی خود مواجه گردیده است. آرامش هویت سنتی دیروز بر هم خورده و انسان مدرن، در برابر سیلی از انتخاب ها قرار گرفته است و هر از گاهی درون خود با تعارضاتی روبرو می گردد. تعارضاتی که ممکن است عواقب سوء اجتماعی از خشونتورزی گرفته تا افسردگی و خودکشی را به دنبال داشته باشد. پایان نامه پیش رو تلاشی است برای تبیین تعارض های هویت اجتماعی و عوامل موثر بر آن. (مطالعه موردی زنان 24 تا 34 ساله شهر قزوین). چارچوب نظری تحقیق شامل نظریات جامعهشناسانی چون گیدنز، جنکینز، کاستلز و دورکیم، همچنین دیدگاه روانشناسی اریکسون و نظریات فمینیستها بوده است. همچنین هویت اجتماعی در دو بعد هویت جنسیتی و هویت دینی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و در بین نمونه ای 380 نفری و با استفاده از نمونه گیری تصادفی اجرا شده است. برای برآورد حجم نمونه - با در اختیار داشتن حجم جامعه آماری- از فرمول کوکران استفاده شده و برای سنجش پایایی اط?عات گرد آوری شده از ضریب( ? ) آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. نتایج بدست آمده از پژوهش حاکی از آن است که؛ بین متغیرهای مستقل: میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، پایگاه اقتصادی، وضعیت تأهل، قومیت، میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی (داخلی و بین المللی) و پایبندی مذهبی والدین با شدت تعارضات هویت اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین رابطه هر یک از این متغیرها با میزان سنتی یا مدرن بودن هویت های جنسیتی و دینی سنجش گردیده است.
لیلا قرآنی دامداباجا خدیجه سفیری
هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه میزان حمایت اجتماعی شبکه های غیررسمی و میزان رضایت از زندگی زنان متأهل شاغل می باشد. در این پژوهش با استفاده از رویکرد شبکه فردی، ویژگی های شبکه اجتماعی زنان مورد بررسی قرار می گیرد. این رویکرد اطلاعات جزئی تری در مورد شبکه های اجتماعی افراد فراهم می کند. علاوه بر این، در این مطالعه به بررسی رابطه ویژگی های ساختی و تعاملی شبکه با میزان رضایت از زندگی زنان نیز پرداخته می شود. مطالعه حاضر با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری را زنان متأهلِ شاغل 55-20 سال ساکن در شهر اردبیل تشکیل می دهند. حجم نمونه 356 نفر است که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان رضایت از زندگی زنان (3.07) و میزان حمایت دریافتی از شبکه های غیررسمی (1.90) در حد متوسط می باشد. در بین شبکه های غیررسمی، شبکه خانوادگی و سپس شبکه دوستی، بیشترین میزان حمایت و شبکه همسایگی و بعد از آن شبکه همکار، کمترین میزان حمایت را داشته اند. نتایج رگرسیون نشان می دهد که میزان حمایت شبکه های غیررسمی، اندازه شبکه، نزدیکی مکانی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی به طور مستقیم بر میزان رضایت از زندگی زنان تأثیر می گذارند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان می دهد که ویژگی های ساختی و تعاملی شبکه به طور غیرمستقیم و در نهایت از طریق حمایت اجتماعی بر رضایت از زندگی زنان نیز تأثیرگذار هستند.
ندا گلبهاری خدیجه سفیری
تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط میان سرمایه فرهنگی و مدیریت بدن در بین زنان و مردان 20 تا 59 سال ساکن تهران و با تکیه بر نظریات آنتونی گیدنز و پیر بوردیو انجام گرفته است. این پژوهش در واقع به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که سرمایه فرهنگی، چگونه و طی چه مکانیسمی در ارتباط با مدیریت بدن قرار می گیرد و چه عوامل یا متغیر های دیگری می توانند در جرح و تعدیل این ارتباط دخیل باشند. جمعیت نمونه این کار تحقیقی بر اساس فرمول کوکران و با بهره گیری از شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیدند که شامل 350 نفر می شوند. همچنین روش تحقیق در این پژوهش، پیمایش و ابزار اصلی گردآوری اطلاعات در آن، پرسشنامه است. نتایج حاصل از آزمون های همبستگی و تجزیه و تحلیل داده ها در این اثر، حاکی از وجود رابطه معنادار و مستقیم بین میزان سرمایه فرهنگی و مدیریت بدن و عدم وجود رابطه معنادار بین تصویر ذهنی از بدن و متغیر وابسته می باشند. همچنین یافته ها نشان می دهند که بین سن، جنس، وضعیت تاهل، دینداری و همچنین پایگاه اجتماعی اقتصادی(متغیرهای زمینه ای) با مدیریت بدن ارتباط معنادار وجود دارد. نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون چند متغیری نیز گویای آن است که متغیرهای پایگاه اجتماعی اقتصادی و وضعیت تاهل از قدرت لازم در پیش بینی میزان مدیریت بدن بر خوردار نیستند و لذا از معادله رگرسیون حذف می گردند. ضمن اینکه پس از انجام تحلیل رگرسیون به تفکیک جنسیت، مشخص شد برای جنس مذکر، دو متغیر وضعیت تاهل و سرمایه فرهنگی به عنوان متغیرهای پیش بین در معادله رگرسیون باقی می مانند و برای جنس مونث نیز متغیرهای سرمایه فرهنگی، دینداری وجنس به ترتیب با بیشترین و کم ترین وزن، به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده میزان مدیریت بدن مطرح می گردند.
مینا گلبازخانی پور محبوبه مباشری
نقد و بررسی متون ادبی از مواردی است که به واسط? آن، آثار مورد سنجش و ارزشگذاری قرار میگیرند و رموز آنها گشوده میشود. نقد جامعه شناسی از جمله نقدهایی است که بین دو حوز? ادبیات و جامعه شناسی پیوند برقرار میکند و از این طریق به تحلیل و بررسی اثر از منظر جامعه شناسی میپردازد؛ از سوی دیگر، رمان، به عنوان نوع ادبی، بازتابی از جامعه و زندگی اجتماعی است. از این رو، با دیدی جامعه شناسانه و رویکردهای جامعه شناختی میتوان به بررسی متون پرداخت و به شناختی از جامعه دست یافت. لوسین گلدمن یکی از جامعه شناسان ادبیات است که اندیشههای استاد خود جورج لوکاچ را تکامل بخشید و با بهرهگیری از آموختههای مکتب او، نظریات جامعه شناسی و معرفتی خویش را مطرح کرد. او توجه همزمان به صورت و محتوای اثر را مد نظر دارد و در صدد تبیین رابط? ساختار ادبی، ساختار اجتماعی و فضایی است که اثر در آن شکل گرفته است. مصطفی مستور از نویسندگانی است که نگرش و بینش وی در کتابهایش، اجتماعی است؛ زندگی و روابط انسانهای طبقات گوناگون را در جامع? شهری مدرن ایرانی روایت میکند و تصویری واقعی از جامعه ارائه میدهد. پژوهش حاضر در صدد بررسی جامعه شناسی چهار کتاب -روی ماه خداوند را ببوس ، استخوان خوک و دستهای جذامی، حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه و تهران در بعدازظهر- مصطفی مستور است تا با بهرهگیری از نظریات لوسین گلدمن، از خلال متن و صورت آنها به بازتاب جامعه بپردازد. براساس نتایج به دست آمده، جامعهای که مستور معرفی میکند جامع? شهری معاصر است که افراد گرفتار و درگیر مشکلات به دنیای فردی خویش پناه جستهاند و برای معنابخشی و سامان زندگیشان در جست و جوی معانی فردی هستند. شاید تنها، ایمان و معنویت رنگ باخته و فراموش شده در زندگی و دنیای پرتلاطم امروز انسانها، روزن? امیدیاست که در بن بست زندگی به آنها جان میبخشد و دنیای درونشان را آرام میکند. واژگان کلیدی: نقد جامعه شناختی، رمان، داستان کوتاه، مصطفی مستور، لوسین گلدمن
سعیده آدم پیرا علی رحمانی
با توجه به افزایش تعداد فارغ التحصیلان زن حسابداری در مقاطع مختلف تحصیلی به ویژه تحصیلات تکمیلی و علاقه زنان به حضور در نقش های اجتماعی، نیاز به شغل هایی متناسب با سطح تحصیلات زنان برای به فعلیت رسیدن استعدادهای شان احساس می شود. با وجود توانایی های بالقوه زنان در رشته حسابداری، بسیاری از این توانایی ها به دلایل مختلف در محیط های کاری به فعلیت نرسیده و زنان نتوانسته اند جایگاه شایسته ای در حرفه پیدا نمایند. عوامل مختلفی در ارتقاء شغلی زنان موثر است که با شناخت این عوامل و بررسی آن ها می توان جهت پیشرفت و موفقیت زنان در حرفه برنامه ریزی نمود. یکی ازاین عوامل تاثیر گذار سطح دانش است. تحصیلات مرتبط و آموزش های جانبی می تواند در دستیابی به موفقیت کمک نماید. یک فارغ التحصیل رشته حسابداری می تواند در گرایش های مختلفی مانند حسابداری مالی، حسابداری صنعتی، حسابداری بانک ها، حسابداری بیمه، حسابداری مالیاتی، حسابداری دولتی، حسابرسی مستقل و حسابرسی داخلی به فعالیت بپردازد. لذا توجه به گرایش های مختلفی که کسب دانش در آن به موفقیت زنان و کسب جایگاه مناسب در حرفه کمک می کند، می تواند مهم باشد. چنانچه گرایش هایی از حسابداری که زنان با توجه به شرایطشان در آن ها موفقتر عمل می نمایند مشخص گردد، می توان به گونه ای برنامه ریزی نمود تا وقت و سرمایه های ملی در جهت بهینه مورد استفاده قرار گیرند و زنان بتوانند جایگاهی متناسب با توانایی ها و تحصیلات خود به دست آورند. از دیگر عوامل مهم در موفقیت شغلی زنان تعادل بین کار و زندگی شخصی می باشد، چرا که زنان در کنار مسئولیت کارمندی نقش مادری و همسر بودن را دارا می باشند و به دلیل ساعات کار طولانی در حرفه حسابداری باید شرایطی مهیا شود که زنان بتوانند به هر دو جنبه زندگی خود بپردازند تا هم وظیفه مادر بودن خود را به نحو احسن انجام دهند و هم در کار خود موفق باشند. با مطالعه این موارد می توان به بررسی علت کم بودن زنان در پست های مدیریتی پرداخت و شرایطی را فراهم نمود که دیگر موفقیت افراد تحت تاثیر تبعیض جنسیتی و سقف شیشه ای نباشد و دانش سالاری و توانایی های افراد ملاک کسب موقعیت های بالا در حرفه باشد. در این مقاله تلاش می گردد عوامل اثر گذار بر موفقیت زنان شناسایی و بررسی شود. همچنین عوامل اثرگذار بر ایجاد تعادلی مناسب و رضایت بخش بین کار و زندگی شخصی زنان بررسی می گردد زیرا این موضوع به عنوان چالشی جدی برای زنان در این حرفه مطرح می باشد .در این پژوهش عوامل موثر بر موفقیت شغلی زنان حسابدار بررسی شده است. با بررسی پژوهش های پیشین مدل مفهومی تهیه گردید و با توجه به این مدل ، پرسشنامه ای با 57 سوال آماده شد. با این پرسشنامه تلاش شد اثر عوامل فردی، تعادل بین کار و خانواده، مربی و حضور در شبکه های اجتماعی، عوامل اجتماعی و گرایش شغلی بر روی موفقیت شغلی زنان حسابدار سنجیده شود. با تعدادی از سوالات میزان موفقیت سنجیده شد و با توجه به سوالات مربوط به موفقیت به هر پاسخگو نمره ای از موفقیت داده شد و پس از آن میزان همبستگی نمرات موفقیت با عوامل موثر بر موفقیت آزمون و کلیه متغیر ها در رگرسیون چندگانه بررسی شده و فرضیات پژوهش آنالیز گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عوامل فردی، تعادل بین کار و خانواده و دارا بودن مربی و حضور در شبکه های اجتماعی از عوامل موثر بر موفقیت شغلی زنان حسابداربوده و با موفقیت شغلی رابطه معناداری دارند ، در صورتی که عوامل اجتماعی و گرایش شغلی با موفقیت شغلی زنان حسابدار ارتباط معناداری ندارند. همچنین مشخص گردید که عوامل فردی بالاترین رتبه را در دست یابی به موفقیت دارد و سمت از سن، تحصیلات و سابقه شغلی مستقل نبوده و این عوامل از هم تاثیر می پذیرند.
طاهره خاکخور فریبا سیدان
با توجه به رشد بی سابقه طلاق در سال های اخیر، به ویژه در استان تهران و افزایش آمار زنان مطلقه، پژوهش حاضر به مطالعه پیرامون تجربه زیسته زنان مطلقه به روش نظریه مبنایی پرداخته است. منبع غنی داده ها، تجربه زیسته 30 نفر از زنان مطلقه تهرانی بوده که حداقل دارای یک فرزند و پنج سال سابقه زندگی مشترک بوده باشند. نمونه گیری با روش ساده شروع و به صورت گلوله برفی ادامه یافته و به صورت نمونه گیری هدفمند برآمده است. اشباع نظری داده ها، حجم نمونه را تعیین کرده است. سوال های اساسی پژوهش؛ زمینه ها، علل و شیوه های راهبردی زنان مطلقه در مواجهه با طلاق و پیامدهای طلاق بر زنان مطلقه و فرزندان مطرح شده که زنان مطلقه در مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته، پاسخگوی سوالات بوده اند. برای تحلیل داده ها از کدگذاری نظری استفاده شده است. براساس این پژوهش، تقابل ساخت قدیمی و جدید ارزش ها، مبنای افزایش طلاق و پیامدهای آن شناخته شده است. ناهمسانی اعتقادات و باورها، دگرگونی ارزش های فرهنگی، خیانت، اختلال اقتصادی، اختلال در روابط جنسی، اعتیاد، همسرگزینی نامطلوب، خشونت روانی، ازدواج مجدد و بیماری های روحی روانی به عنوان علل طلاق شناخته شده اند. شیوه فرزندپروری خانواده منشاءء، طرد و یا پذیرش از سوی خانواده منشاءء، ناهمسانی خانواده ها، نحوه شناخت، بی توجهی به منش و خصوصیات اخلاقی و وضعیت مالی و اقتصادی همسران به عنوان زمینه های طلاق تعیین شده اند. فرزندان جایگزین همسر، اشتغال و استقلال مالی، پذیرش و سازگاری، ازدواج، تغییر هویت، ضعف نفس و ظلم پذیری و بی اعتمادی به مردان به عنوان استراتژی های زنان مطلقه در مواجهه با طلاق مطرح شده اند. براساس این پژوهش، طلاق، فرصت ها و تهدیدهایی پیش روی زنان مطلقه قرار داده است و فرزندان قربانیان اصلی این آسیب اجتماعی شناخته شده اند.
زهره حبیب زاده افسانه توسلی
هدف این پژوهش بررسی میزان تفاوت رفتاری هریک از پدر و مادر، با فرزندان دختر و پسر و شناسایی عوامل موثر بر رفتار متفاوت والدین با هریک از فرزندان دختر و پسر می باشد. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و با انتخاب نمونه ای بالغ بر 554نفر (277مادر و 277پدر) از مادران و پدران دارای فرزند 5-1سال مهدکودک های شهر تهران و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. برای آزمون فرضیه از آزمون t-test، همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رفتار والدین با فرزندان، براساس جنس آنها متفاوت است. بین نگرش جنسیتی مادران و رفتار آنها رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین بین ارزش فرزند از نظر اقتصادی و رفتار پدر و ارزش فرزند از نظر اجتماعی و رفتار مادر رابطه معنی دار وجود دارد. بین تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، منطقه محل سکونت، اوقات فراغت مادر و پدر، تعداد فرزند موجود والدین، تعداد فرزند دختر خانواده با رفتار والدین رابطه معنی دار وجود دارد. علاوه بر این بین در آمد پدر، شغل پدر، تعداد و ترکیب جنسیتی مطلوب فرزند از نظر پدر، و ترتیب تولد مطلوب فرزندان از نظر پدر و رفتار پدر رابطه معنی دار وجود دارد. در حالی که بین متغیرهای زمینه ای(سن و مدت زمان ازدواج)، ترتیب تولد و ترکیب جنسیتی موجود فرزندان رابطه معنی دار وجود ندارد.
مهناز قبادی خدیجه سفیری
مصرف گرایی یکی از مهمترین مسائل در جامعه شهری مدرن است. دراین پژوهش به بررسی میزان مصرف گرایی در زمینه مصرف لوازم آرایش و عوامل موثّر بر آن پرداخته شد که در حقیقت یکی از نمودهای بارز مصرف گرایی زنانه می باشد. با توجه به رشد روزافزون مصرف لوازم آرایش و ظاهرگرایی زنان، معضل یاد شده هرچه بیشتر به عنوان مسئله اجتماعی مطرح خواهد شد. یافته ها همچنین نشان می دهد که مصرف لوازم آرایش فراسنی شده و به سمت فرا تآهلی، فرا طبقه ای، فرا تحصیلی پیش می رود. متغیرهای تاهل، درآمد خانواده و منطقه مسکونی تاثیر مثبت ضعیفی بر مصرف گرایی زنان در زمینه مصرف لوازم آرایش دارد؛ و تنها متغیر تحصیلات اثر منفی ضعیف بر مصرف لوازم آرایش نشان می دهد. تاثیر منفی تحصیلات بر مصرف گرایی را می توان با اشتغالات ذهنی و اجتماعی ایجاد شده برای زنان تحصیل کرده، کاهش اوقات فراغت آنان و کسب اعتبار اجتماعی از طریق تحصیلات؛ مرتبط دانست. بررسی موقعیتهایی که پاسخگویان در آن مکان ها خود را مجبور به مصرف لوازم آرایش می دانند، نشان داد که زنان در "منزل" کمتر از هر مکانی احساس نیاز به آرایش می کنند. با توجه به تفاوت میانگین نمره رفتار رقابتی، معلوم شد که بیشترین نمره رفتار رقابتی مربوط به زنانی است که در " دانشگـــاه و محـــل کار " بیشتر احــساس نیاز به آرایش می کنند و کمترین نمره رفتار رقابتی مربوط زنانی است که در " منزل " احساس نیاز به آرایش می کنند.همچنین میزان مصرف گرایی با میزان مصرف رسانه ای رابطه مثبت دارد. میزان اوقات فراغت زنان تاثیر مستقیم بر مصرف گرایی نداشته و تنها از طریق رفتار رقابتی بر مصرف لوازم آرایش تاثیر غیر مستقیم دارد. میزان درآمد در اختیار زنان نیز تاثیری در کاهش یا افزایش مصرف لوازم آرایش ندارد. نتایج تحلیل چند متغیره پس از انجام آزمون هم خطی نشان داد که 54% از تغییرات متغیر وابسته مصرف گرایی توسط متغیرهای بررسی شده در پژوهش توضیح داده می شود. نتایج تحلیل مسیر نیز ضمن تایید مدل فرضی اولیه نشان می دهد که بیشترین اثر مستقیم بر مصرف لوازم آرایش مربوط به متغیرهای رفتار رقابتی(به میزان 0.48 )، و فردگرایی (به میزان 0.66)است، در اینجا باید خاطر نشان کرد که چون متغیر فردگرایی علاوه بر اثر مستقیم از طریق تاثیرگذاری بر رفتار رقابتی نیز بر مصرف لوازم آرایش اثر غیر مستقیم دارد، در مجموع بیشترین اثر کل را بر مصـــرف گرایی زنــان نشان می دهد. برای تحلیل مصرف گرایی از نظریات جامعه شناسی وبلن، زیمل، مرتن و بودریار استفاده شده است، روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش بوده است. تکنیک گردآوری اطلاعات نیز از طریق پرسشنامه خودساخته ای که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته، انجام شده است. نتایج این تحقیق از یک نمونه 384 نفری، به صورت نمونه گیری خوشه ای، تصادفی، و ازطریق فرمول کوکران از جامعه آماری 2198121 نفری زنان 48- 18 ساله شهر تهران که به مراکز خرید مراجعه کرده بودند، به دست آمده است. تحلیل داده ها نیز از طریق تحلیل رگرسیون دو متغیره، رگرسیون چند متغیره و آنالیز واریانس متناسب با فرضیات تحقیق انجام گرفت.
فاطمه منصوریان راوندی خدیجه سفیری
چکیده مقدمه: درجهان کنونی سلامت به مثابه یک پدیده چند بعدی و چند لایه در زمره ی حقوق اولیه انسانی است و با توجه به اینکه ارتباط کاملا واضح و مستقیمی بین پیشرفتهای انسانی و وضعیت سلامت جامعه بشری وجود دارد، تعاریف گسترده ای از آن در طول تاریخ بشر انجام گرفته است. طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت (who) سلامت صرفا به معنی بیمار نبودن و یا آسیب ندیدن(نقص عضو) نیست؛ بلکه شامل برخوداری کامل از سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی است. سلامت اجتماعی به معنای ارزیابی فرد از عملکردش در برابر اجتماع به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامتی مطرح شده است. بنا بر نظر کییز،کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی توان بدون معیارهای اجتماعی ارزیابی کرد. بر همین مبنا، این پژوهش، سلامت اجتماعی را مبتنی بر ابعادی می داند که طبق این ابعاد فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنا دار ، قابل فهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند . احساس کند که متعلق به گروه های اجتماعی است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن شریک بداند . روش:روش بررسی در این پژوهش پیمایش است که زنان و مردان 29-18 ساله شهر تهران به عنوان جامعه آماری در نظرگرفته شده اند و تعداد 384 نفر از بین ایشان به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای پرسشنامه در بین آنها توزیع شد و پس از آن داده ها تحلیل شدند. یافته ها:یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین جنسیت، وضعیت تاهل زنان، سن زنان و سلامت اجتماعی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین؛ بین هویت جنسیتی شخصی ، هویت جنسیتی اجتماعی و مولفه های آنها و سلامت اجتماعی زنان و مردان جوان رابطه معنادار و مستقیم مشاهده شد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که شش متغیر(هویت جنسیتی شخصی، هویت جنسیتی اجتماعی، اعتماد، جنسیت و تحصیلات پاسخگو و سن) در مجموع 430 /0 از تغییرات متغیر وابسته سلامت اجتماعی را تبیین کردند. نمودارتحلیل مسیرنشاندادکه متغیراعتماد،تاثیربیشتری برسلامت اجتماعی داشته است. کلید واژه ها: هویت جنسیتی شخصی، هویت جنسیتی اجتماعی، اعتماد، سلامت اجتماعی
گلاره آقاجان بیابانی علی رجبلو
مروری بر نقش زنان در طول تاریخ مکتوب ایران نشان می دهد که همیشه زنان، جویای مشارکت و فعّالیت سیاسی و اجتماعی بوده اند. نمونه های این فعّالیت ها را با ورق زدن صفحه های کتاب تاریخ کشورمان می توان یافت؛ چراکه بررسی و تحلیل میزان سهم و نقش زنان ایرانی در وقایع و رویدادهای سیاسی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دوره های مختلف تاریخ، یکی از مهم ترین مباحث و مسائل جامعه شناسی تاریخی است. از این رو، رساله ی حاضر از یک سو درصدد است تا به بررسی زمینه های اجتماعی و سیاسی جامعه ی ایران از دوران فتحعلی شاه قاجار تا پایان عصر پهلوی دوم، که باعث ورود زنان از عرصه ی خصوصی به عرصه ی عمومی شد بپردازد؛ و از سوی دیگر، سیر مشارکت سیاسی زنان را با تأکید بر نمایندگی مجلس شورای ملّی مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. در این پژوهش با توجه به جنبه ی تاریخی مسئله و هدف پژوهش، از روش تحقیق کیفی با تأکید بر تکنیک تاریخی و بررسی اسناد و اطّلاعات درجه ی اول و دوم استفاده شده است تا به پرسش اصلی رساله؛ مبنی بر «زمینه های اجتماعی ـ سیاسی حضور زنان در مجالس 21 تا 24 مشروطه بر چه مناسباتی استوار است؟» پاسخ داده شود. طبق این پژوهش با وجود تمام موانع و کاستی ها در امر حضور زنان در عرصه ی سیاسی و اجتماعی، می توان این طور نتیجه گرفت که از زمان مشروطه بسترهایی، هرچند ناقص، برای حضور زنان در این عرصه ها ایجاد شد. ورود مدرنیزم به ایران، حضور تأثیرگذار زنان در جنبش مشروطه که با حمایت روحانیون در آن زمان باعث خروج آنها از خانه و تبدیلشان به نیروهای فعّال در جامعه شد، اقدامات اصلاحی رضاشاه در زمینه ی تأسیس مدارس و قراردادن زنان در موقعیت شناخت و آگاهی از مسائل، به خصوص مسائل مربوط به جنسیت خود، و ادامه ی این روند در دوره ی محمدرضاشاه و فعّالیت زنان در انجمن ها و نشریات، آگاهی یافتن از نیازهایشان به حضور در عرصه ی سیاسی و مشارکت در امر سیاسی و قانون گذاری، همه و همه زمینه ساز حضور زنان برای اولین بار در مجلس شورای ملّی بود. مطالعه و بررسی این مسئله، علاوه بر کمک به تکمیل دانسته ها و اطّلاعات علاقمندان و دانش پژوهان، به ارائه ی تصویری گویا و روشن از جایگاه و نقش این بخش قابل ملاحظه و مهم از اجتماع نیز منجر می شود.
نرجس خاتون مصلح خدیجه سفیری
هویت دینی درپژوهش های تجربی ونظریه های علوم اجتماعی همواره موردتوجه بوده ،زیرا هویت دینی به عنوان یک هویت اجتماعی نقش مهمی در زندگی مردم ایفا کرده واز عناصر ایجادکننده همبستگی وانسجام اجتماعی درسطح جوامع است که موجب دوام وپایداری سایرابعادهویت نیز می شود؛ازسوی دیگر چالش دراین زمینه می تواند منجر به بحران درسایرابعاد هویت شود.باتوجه به اینکه "تغییردرهویت دینی"عمدتاً دردوران نوجوانی روی می دهدو با توجه به نقش واهمیت خانواده برباورهاوگرایش های فرزندان و با توجه به اهمیت مشارکت دینی در احساس تعلق و تعهد نسبت به اجتماع دینی، هدف این پژوهش بررسی رابطه سرمایه اجتماعی خانواده ومشارکت دینی نوجوان و والدین باهویت دینی، نوجوان است.به منظورسنجش متغیرهای مطرح شده درچهارچوب نظری درزمینه سرمایه اجتماعی خانواده به طورخاص برمبنای نظریه کلمن و دیگر نظریه پردازان این حوزه ودر زمینه مشارکت دینی بر مبنای نظریات جنکینز ،دورکیم ،طالبان و.. و درزمینه هویت دینی نیزبرمبنای ترکیبی ازنظریات تاجفل ،فینی، جنکینزونظراندیشمندان ایرانی (دوران ،طالبان و...) عمل نموده ایم. روش پژوهش ازنوع پیمایش بوده وداده های پرسشنامه ازمیان یکی از والدین و فرزند نوجوان آنها درپایه سوم دبیرستانهای شهرقم با روش نمونه گیری طبقه بندی با احتمال متناسب با حجم و تعدادنمونه 367نفرنوجوان به همراه 367 نفر یکی از والدین جمع آوری شده است. نتایج پژوهش حاکی ازآن است که بین سرمایه اجتماعی خانواده و ابعاد آن (سرمایه اجتماعی درونی خانواده وسرمایه اجتماعی بیرونی خانواده) باهویت دینی نوجوانان رابطه معنادار و مستقیم وجوددارد.همچنین بین مشارکت دینی نوجوان و مشارکت دینی والدین با هویت دینی نوجوان نیز رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.از میان متغیرهای زمینه ای نیز بین رشته تحصیلی ،ناحیه آموزش وپرورش محل تحصیل با هویت دینی نوجوان رابطه معنادار بود.درنهایت براساس نتایج تحلیل رگرسیون ، متغیرهای این پژوهش 8/25درصد از واریانس هویت دینی را تبیین می کنند.
شیرین نوروزی خدیجه سفیری
امنیت به عنوان ضروری ترین نیاز و اساسی ترین بستر دوام و بقا جوامع بشری تلقی شده است . در واقع زمانی که فرد احساس کند در جامعه و تعاملات اجتماعی خطری جان ، مال یا سلامتی وی را تهدید نمی کند می توان گفت فرد دارای احساس امنیت می باشد .هدف این پژوهش بررسی رابطه سرمایه اجتماعی ، فضای کالبدی شهرو کنترل اجتماعی به عنوان متغیر مستقل با احساس امنیت اجتماعی در میان زنان و مردان ارایه می شود . در این پژوهش سرمایه اجتماعی را با استفاده از تئوری پاتنام در سه بعد شبکه روابط اجتماعی ، اعتماد، همیاری و فضای کالبدی شهر با استفاده از نظریه نیومن و کنترل اجتماعی با استفاده از نظریه بوزان و هابز و متغیر وابسته احساس امنیت اجتماعی را با استفاده از نظریه چلبی در دو بعد مالی و جانی سنجیده ایم. این پژوهش با روش پیمایش انجام شده است . جامعه آماری مردان و زنان شهر تهران می باشند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 383 نفر تعیین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سطح احساس امنیت در جامعه مورد مطالعه پایین می باشد . همین طور نتایج رگرسیون نشان می دهد که 25 درصد از تغییرات متغیر احساس امنیت اجتماعی توسط متغیر های پایگاه اقتصادی – اجتماعی ، همیاری متوازن ، فضای غیر قابل دفاع تبیین شده است .
بهناز ناظری خدیجه سفیری
اهمیت نهاد خانواده از یک سو و نیز افزایش روز افزون حجم برنامه ها ی شبکه های ماهواره ای از سوی دیگر، ضرورت واکاوی دامنه تاثیرات رسانه های تصویری وبه خصوص ماهواره،را بر نهاد خانواده دوچندان می سازد. هدف از این تحقیق،بررسی تاثیر سریال های ماهواره ای(سریال های خانوادگی شبکه جم کلاسیک) با روابط زوجین می باشد. منظور از روابط زوجین دراین پژوهش،روابط صمیمی زن و شوهر می باشد که با مولفه های میزان همدلی، میزان حمایت، میزان اعتماد، میزان رضایت از روابط جنسی، میزان وفاداری وتعهد و میزان ابراز محبت سنجیده شد و در این زمینه از نظریه های ارتباطات انسانی بولتون، ونظریه منبع همچنین از نظریات در حوزه رسانه وخانواده همچون کاشت و استفاده وخوشنودی استفاده شد. اطلاعات این پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از میان 396 زن متاهل 20 تا 35 ساله ساکن در مناطق 2، 10 و18 شهرتهران وبا بهره گیری از ابزار پرسشنامه جمع آوری گردیده است. نتایج حاکی از آن است که: بین میزان استفاده از سریال های ماهواره ای و میزان رضایت از سریال های ماهواره ای، ومیزان پیگیری سریال های ماهواره ای وکیفیت روابط زوجین رابطه معکوس وجود دارد. به این معنا که با افزایش میزان استفاده ، افزایش رضایت از سریال ها وافزایش میزان پیگیری،از کیفیت روابط زوجین کاسته می شود. همچنین بین موقعیت تماشا وکیفیت روابط زوجین رابطه معنادار وجود دارد. از میان متغیرهای زمینه ای تحقیق حاضر،تنها بین سطح تحصیلات پاسخگو و وضعیت اشتغال با کیفیت روابط زوجین رابطه معنادار وجود دارد. از میان مولفه های مختلف روابط زوجین ، تاثیر ماهواره، بر روی مولفه اعتماد بیش از سایر مولفه ها می باشد و این رسانه ها باعث تضعیف میزان اعتماد در روابط میان زوجین می شوند.
عصمت یاری سوسن باستانی
سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از تعیین کننده های اجتماعی سلامت معرفی شده است و یکی از رایجترین موضوعات در سلامت عمومی شده است. سرمایه اجتماعی می تواند به عنوان منابع نهفته در شبکه های اجتماعی یا منابع اجتماعی تعریف شود. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی با استفاده از رویکرد ژنراتور موقعیت می باشد. فرض بر این است که موقعیت هایی که افراد در جامعه به آنها دسترسی دارند بر میزان حمایت اجتماعی و در نتیجه سلامت اجتماعی تأثیر دارد. روش پژوهش پیمایش است و داده ها با استفاده از مصاحبه های ساختار یافته گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش را افراد بالای 18 سال شهرقم تشکیل می دهند. حجم نمونه 385 نفر می باشد که به صورت تصادفی و با روش نمونه گیری خوشه ای از سه منطقه انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. پاسخگویانی که موقعیت های بیشتری را می شناسند دارای سلامت اجتماعی بیشتری هستند و همچنین افرادی که به موقعیت های بالاتری دسترسی دارند از سلامت اجتماعی بیشتری برخوردارند. میانگین اندازه شبکه پاسخگویان 36 نفر است. تعداد خویشاوندان نزدیک بیشتر از دوستان، همکاران و همسایگان می باشد که نشان می دهد خویشاوندان نقش مهمی در شبکه های اجتماعی افراد دارند. بین اندازه شبکه و سلامت اجتماعی پاسخگویان نیز رابطه معناداری وجود دارد، یعنی افرادی که دارای شبکه بزرگتر می باشند سلامت اجتماعی بیشتری نیز دارند. بین پرستیژ شغل فرد و مشاغلی(موقعیت) که فرد شناسایی نموده است رابطه مستقیمی وجود دارد، یعنی پاسخگویان با مشاغل متوسط، بیشتر موقعیت های متوسط را انتخاب نموده اند و افراد با مشاغل بالا، موقعیت های بالا را انتخاب نموده اند و افراد با مشاغل پایین، مشاغل با پایین را شناسایی نموده اند.
ام لیلا گلگون خدیجه سفیری
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین هویت جنسیتی زنان و رضایت از زندگی آنان است .جامعه آماری این تحقیق شامل زنان متاهل شهر تهران بوده و روش این پژوهش پیمایش است .270 پرسشنامه به صورت خوشه ای در سه منطقه 2،6و 16 تهران توزیع شد. برای تبیین نتایج از تئوریهای مربوط به رضایت از دیدگاه روانشناسی نیاز ، روان شناسی اجتماعی ، جامعه شناسی و نظریات هویت بهره بردیم. یافته ها حاکی از آن است که رابطه ای معکوس میان هویت جنسیتی زنان و رضایت از زندگی آنان وجود دارد. بدین معنی که هرچه هویت جنسیتی زنان سنتی تر باشد رضایت از زندگی آنان بالاتر است. و همچنین هرچقدر هویت جنسیتی زنان سنتی تر باشد رضایت از زندگی ایشان در بعد زناشویی و اجتماعی نیز بالاتر است و هرچقدر هویت جنسیتی زنان مدرن تر باشد رضایت از سبک زندگی شان بیشتر است.
آمنه ابراهیمی ترک امیر خدیجه سفیری
هدف از انجام پژوهش حاضر توصیف میزان گرایش به ارزش های اجتماعی مربوط به دو حوزه خانواده و دین در بین والدین 54-50 سال و فرزندان 24-20 سال آنان و همچنین عوامل تأثیر گذار بر میزان گرایش آن ها به این ارزش هاست. در این پژوهش، از تئوری مدرنیته آنتونی گیدنز استفاده شده است. روش پژوهش پیمایشی است و از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. جامعه آماری متشکل از 8167 نفر در رده سنی ??- ?? سال و 2150 نفر در رده سنی ??-?? سال است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 370 نفر بدست آمد که برای اطمینان بیشتر تعداد 420 پرسشنامه به طور مساوی بین 4 گروه ( والدین و فرزندان ) توزیع شد که ازین تعداد 400 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد که بین دو نسل والدین و فرزندان در شاخص های کلی ارزش های اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین تفاوت در بین دونسل در ارزش های مربوط به «شیوه آشنایی و ازدواج»، «نقش های ثابت زنان در خانواده» و «جایگاه والدین در خانواده» است. نتیجه آزمون رگرسیون میان متغیر های مستقل و متغیر وابسته ی گرایش به ارزش های اجتماعی حاکی از آن است که 49 درصد از تغیرات متغیر وابسته توسط متغیر های(فردگرای، اعتماد، سن، تحصیلات و جنسیت) تبیین می شود و متغیر رسانه ها به طور مستقیم تأثیرگذار نبود.
حدیث میرزامحمدی خدیجه سفیری
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین هویت جنسیتی زنان متأهل با نگرش آنان به حقوق زوجین پرداخته است. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر دیدگاه فمنیسم لیبرال در خصوص نابرابری های حقوقی زنان و اجتماعی شدن زنان توسط باورهای جنسیتی قالبی ساخته شده از سوی جامعه در عرصه های خانواده، اشتغال و تحصیل می باشد. همچنین جهت بررسی هویت جنسیتی با تکیه بر آراء ریچارد جنکینز و آنتونی گیدنز به بررسی این شاخص پرداخته ایم. نگرش به حقوق زوجین نیز در سه بعد آگاهی، احساس و تمایل به رفتار، بر پایه ی قوانین حقوق مدنی جمهوری اسلامی ایران بررسی شده است. جامعه آماری، کلیه زنان متأهل 25 تا 50 ساله شهر تهران می باشد و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 به دست آمده که در نهایت با تکمیل بیشتر پرسشنامه، 391 نمونه باقی ماند. روش تحقیق پیمایش بوده و با استفاده از پرسشنامه و به شیوه ی مصاحبه، داده ها جمع آوری شده است. در نهایت جهت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون به بررسی آماری و همبستگی داده ها پرداخته ایم. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد بین هویت جنسیتی و نگرش به حقوق زوجین همبستگی مستقیم وجود دارد. با مدرن شدن هویت، افزایش آگاهی به قوانین، افزایش نارضایتی نسبت به قوانین و همچنین تمایل به رفتارهای مقاومتی نسبت به قوانین را شاهد هستیم. از سوی دیگر شاغل بودن و افزایش تحصیلات به عنوان دو عاملی که اجتماعی شدن و استقلال زنان را به همراه دارند و به آنان قدرت تصمیم گیری می دهد، با نگرش به حقوق زوجین رابطه مستقیم دارند. سن و نگرش به حقوق زوجین نیز رابطه معکوس داشته اند، با کاهش سن، آگاهی و نارضایتی از قوانین افزایش یافته و تمایل بیشتر به رفتارهای مقاومتی می باشد. درنهایت نیز چهار متغیر مستقل سن، وضعیت اشتغال، تحصیلات و هویت جنسیتی، 33.4 درصد از واریانس متغیر نگرش به حقوق زوجین را تبیین کرده اند.
اعظم باغستانی خدیجه سفیری
هدف پژوهش حاضر، بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اساتید زن و مرد هیات علمی سه دانشگاه فنی مهندسی شهر تهران (صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، فنی تهران) می باشد. نمونه آماری، 210 نفر وروش تحقیق پیمایشی است. برای تدوین چارچوب نظری و استخراج عوامل موثر بر احساس تبعیض جنسیتی و تدوین مدل، از نظریه های تصورات قالبی تفاوتها، تعارض نقشها، کمبودها، ریزش، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت کمک گرفته شد. در این مدل "احساس تبعیض جنسیتی" به عنوان متغیر وابسته با مولفه های نابرابری در جذب هیات علمی، نابرابری در استفاده از خدمات علمی، تحقیقاتی، رفاهی دانشگاهی، نابرابری در احراز سمت های مدیریتی و نابرابری درارتقای مرتبه علمی سنجیده و نحوه مدیریت مسئولین دانشگاه (سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی مسئولین، قوانین و مقررات دانشگاه)، کلیشه های جنسیتی فرد، ارتباطات سازمانی انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت فرد به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. نتایج نشان می دهد که فقط در رابطه با احراز سمت های مدیریتی تبعیض جنسیتی وجود دارد. و تاثیر پنج متغیر، سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی فرد، انگیزه پیشرفت، ترس از موفقیت فرد وکلیشه های جنسیتی مسئولین بر احساس تبعیض جنسیتی معنی دار است.
سمیه منصوری افسانه کمالی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میان هویت شخصی افراد و میزان اعتماد متقابل و انتزاعی آنان صورت گرفته است . در همین راستا نظرات متفکرین مختلف پیرامون اعتماد ( زتومکا ، افه ، اریکسون ، گیدنز و ...) و هویت شخصی ( اریکسون ، مارسیا ، گیدنز ، تاچفل و ...) بررسی شد و در نهایت از دیدگاهی تلفیقی برای چارچوب نظری این پژوهش استفاده شد و هویت شخصی از دو جنبه روان¬شناسی و جامعه¬شناسی بررسی شد . از منظر روان¬شناختی انواع سبک¬های هویتی از نظریه اریکسون و از منظر جامعه شناختی نیز هویت اجتماعی از نظریه جنکینز استخراج شد . همچنین متغیرهای وابسته تحقیق ، اعتماد متقابل و اعتماد انتزاعی نیز از نظریه گیدنز استخراج شدند . در پایان رابطه میان هر یک از متغیرهای مستقل ( هویت¬های کسب¬شده ، مهلت¬خواه ، زودهنگام ، پراکنده ، دانشجویی ، اعتماد بنیادی و متغیرهای زمینه¬ای) با متغیرهای وابسته به عنوان فرضیات تحقیق مطرح شدند . به منظور بررسی این روابط، پژوهش حاضر به روش پیمایش انجام گردید . جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه¬های سطح شهر تهران بود که در یک محل متمرکز بودند و تعداد 380 نفر از طریق فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی با احتمال متناسب با حجم در سه دانشگاه امیرکبیر ، صنعتی شریف و شهید بهشتی در تمامی مقاطع انتخاب شدند . در نهایت پس از گردآوری پرسشنامه¬ها ، داده¬ها از طریق آمار توصیفی (شاخص¬های آماری گرایش به مرکز و پراکندگی ) و استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون ،تحلیل واریانس ، t-test ، رگرسیون و تحلیل مسیر ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر به¬دست آمد : از میان متغیرهای مستقل رابطه متغیرهای هویت کسب¬شده (r=./118) ، هویت دانشجویی (r=./273) ، اعتماد بنیادی (r=./229) ، جنس (t=-2.232) ، وضع تاهل (t=-5.289) ، وضعیت مهاجرت (t=-3.003) با اعتماد متقابل معنادار به¬دست آمد و رابطه متغیرهای هویت کسب¬شده (r=./185) ، هویت مهلت¬خواه (r=./121) ، هویت زودهنگام (r=./300) ، هویت پراکنده (r=./128) و هویت دانشجویی (r=./149) با اعتماد انتزاعی معنادار و رابطه تمامی متغیرهای زمینه¬ای با اعتماد انتزاعی غیرمعنادار به دست آمد . همچنین نتایج تحلیل رگرسیون درباره تأثیر متغیرهای مستقل بر اعتماد متقابل و اعتماد انتزاعی نشان داد که متغیرهای مجرد بودن ، اعتماد بنیادی ، هویت مهلت خواه و پایگاه اجتماعی – اقتصادی ، 7/21 درصد از کل تغییرات اعتماد متقابل تبیین می¬کنند و متغیرهای هویت زودهنگام ، بعد علمی هویت دانشجویی و مقطع تحصیلی ، 7/11 درصد از کل تغییرات اعتماد انتزاعی را تبیین و پیش¬بینی می¬کنند . نتایج به¬دست¬آمده نشان می¬دهد که میزان اعتمادمتقابل و اعتمادانتزاعی در بین دانشجویان مورد بررسی در حد متوسط است . همچنین میانگین¬های به¬دست¬آمده در مورد هویت-های روان¬شناختی و دانشجویی تنها در حد متوسط مقیاس است و انتظار لازم از این قشررا برآورده نمی¬کند . با مقایسه میانگین¬های ابعاد مختلف هویت دانشجویی (علمی ، سیاسی و جمعی) مشخص شد که دانشگاه¬ها در رشد و پرورش تمامی ابعاد و زمینه¬های هویت دانشجویی موفق عمل نکرده¬ و تنها سعی در گسترش هویت عملی و فضای علمی آن¬هم به¬صورت ناقص دارند . کلیدواژه : اعتماد متقابل ، اعتماد انتزاعی ، اعتماد بنیادی ، هویت شخصی ، سبک¬های هویتی ، هویت اجتماعی
سارا بصیری خدیجه سفیری
با توجه به گسترش مدرنیته در جوامع ، تأثیرات عمیق آن بر نگرشهای سنتی و مدرن گروههای مختلف بویژه زنان و احتساب زنان به مثابه قشر عظیمی از اجتماع، که می توانند نمونه ای گویا و برجسته در جهت بررسی چالشهای ارزشی باشند و با استفاده از سینما به عنوان ابزار مدرنیته و فیلم به عنوان متنی رسانه¬ای به بررسی چالشهای ارزشی سنت و مدرن زنان در فیلمهای سینمایی منتخب دهه 80 در ایران می پردازیم. این پژوهش با استفاده از "نظریه بازتاب "در جامعه شناسی هنر و "نظریه های فمینیستی" در ارتباط با رسانه ها و سینما ، و با بهره گیری از تکنیک تحلیل محتوا، و روش نمونه گیری هدفمند صورت گرفته است.منظور از سنت در این پژوهش، عادت طریقه و عملی است که دوام داشته باشد، و برای سنجش مدرنیته از شاخص های: جهتگیری عملی، جهتگیری عام-گرا، جهتگیری پیشرفت، آمادگی پذیرش تجارب جدید، محاسبه¬پذیری یا اعتماد استفاده شده است. افزون بر این ، سمت و سوی چالشهای ارزشی سنتی و مدرن زنان از طریق کاوش در بازنمایی عناصر هریک از این ارزشها در فیلم های سینمایی دهه هشتاد دنبال شده است. هدف از پژوهش مورد نظر بررسی فیلم سینمایی ایران با نقش اول زنان طی سالهای دهه 80 از نظر حرکت آنها به سمت نمایش ارزشهای زن مدرن یا ارزشهای زن سنتی بوده است. یافته های پژوهش بیانگر این نکته است که فیلم سینمایی در دهه مورد بررسی به نمایش درجاتی از ارزشهای زن سنتی و همسوی آن ترسیم درجات و عناصری از ارزشهای زن مدرن پرداخته اند .مانند نمایش زنانی با جهان بینی مدرن ولی با دیالوگهایی در سطح فردی و خانوادگی.
سمیرا شریفی یعقوب موسوی
تحقیق حاضر با هدف بررسی سنجش میزان مدارای اجتماعی دربین شهروندان 18 تا70 سال ساکن شهرتهران و بررسی عوامل اجتماعی موثر برآن انجام گرفته است. جمعیت نمونه ی این تحقیق براساس فرمول کوکران وبا استفاده از شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 346 نفر می شوند . روش تحقیق ، پیمایش وابزاراصلی در گردآوری اطلاعات پرسش نامه است . برای سنجش متغیر وابسته ، مدارای اجتماعی به طور تلفیقی از نظریات پیترکینگ و وگت استفاده و ابعاد مدارای هویتی ، مدارای اجتماعی عمومی ، مدارای سیاسی و مدارای اخلاقی-رفتاری برای آن در نظر گرفته شد . نتایج حاصل از آزمون همبستگی و تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق ، نشان دهنده ی وجود رابطه ی معنادار بین احساس امنیت ، اعتماد اجتماعی وشبکه روابط درون گروه وعدم وجود رابطه ی معنادار بین شبکه روابط برون گروه و مدارای اجتماعی می باشند . همچنین یافته ها حاکی از وجود رابطه ی معنادار بین متغیرهای زمینه ای از جمله جنس ، وضعیت تأهل ، اشتغال ، تحصیلات و مدارای اجتماعی و عدم وجود رابطه ی معنادار بین سن و متغیر وابسته ی تحقیق می باشند . نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون چند متغیری نیزگویای آن است که شبکه ی روابط درون گروه و جنس در ترکیب با دیگر متغیرهای مستقل وارد شده درتحلیل ، از قدرت لازم برای پیش بینی میزان مدارای اجتماعی برخوردار نیستند ، بنابراین ازمعادله ی رگرسیون حذف گردیدند . از بین تمام متغیرهای وارد شده درتحلیل رگرسیون به ترتیب اعتماد نهادی ، احساس امنیت ، اعتماد بین شخصی ، تحصیلات ، شاغل بودن و متأهل بودن بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشتند. کلیدواژه : مدارای اجتماعی ، مدارای هویتی ، مدارای سیاسی ، مدارای اجتماعی عمومی ، مدارای اخلاقی–رفتاری ، اعتماد اجتماعی ، احساس امنیت ، شبکه روابط اجتماعی
شهربانو احمدی مریم قاضی نژاد
پدیده¬ی کودکان کار خیابانی معضلی است که بسیاری از مسائل و مشکلات جدی خانواده¬ها و جوامع درحال توسعه را تشکیل می-دهد. ازاین رو، هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه¬ی شاخص امید به آینده¬ در بین کودکان کار خیابانی و کودکان منطقه¬ی 12 شهر تهران هست. برای بررسی شاخص امید به آینده¬ی کودکان، از نظریه¬ی اشنایدر در رابطه با امید به آینده¬ی فردی و نظریات آنتونوسکی و برایس¬وایت در رابطه با امید به آینده¬ی جمعی استفاده شده است.یافته¬های حاکی از آن است که، کودکان کار خیابانی در مقایسه با کودکان منطقه¬ی 12 در شرایط خانوادگی نامناسب¬تری زندگی می¬کنند، و امید به آینده¬ی فردی در بین کودکان کار خیابانی کمتر از کودکان منطقه¬ی 12 می¬باشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که، شرایط خانوادگی (انحرافات درون خانواده، تغییر ساختار خانواده، نوع روابط درون خانواده و پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده) بر میزان امید به آینده¬ی فردی کودکان کار خیابانی موثر واقع شده¬اند. عوامل ذکر شده و موثر بر امید به آینده¬ی فردی در بین کودکان کار خیابانی، به غیراز انحرافات درون خانواده، بر امید به آینده¬ی کودکان منطقه¬ی 12 نیز موثر بوده¬اند. در بین این عوامل، نوع روابط درون خانواده، انحرافات درون خانواده و درآمد ماهیانه¬ی خانواده به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان امید به آینده¬ی فردی کودکان داشته¬اند. میزان امید به آینده¬ی جمعی در بین کودکان کار خیابانی و کودکان منطقه¬ی 12 تفاوت چندانی نداشته و تعلقات گروهی در بین دو گروه مورد مقایسه بر امید به آینده¬ی جمعی آن¬ها موثر بوده است.
آمنه فضل اله زاده حاجی علی رجبلو
همبستگی¬ملی یکی از مهم¬ترین عوامل حیات دولت¬های کنونی و ناظر بر پیوندهایی است که اجتماعی را به ملت تبدیل و بقا و تداوم آن را تعیین می¬کند. لذا در پژوهش حاضر، هدف اصلی ، بررسی فرهنگ سیاسی حاکم بر ورزش و رابطه آن با میزان همبستگی ملی می¬باشد. روش بررسی در این تحقیق پیمایش است که مردان 20-40 ساله شهر تهران به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده¬اند و تعداد 384 نفر از بین آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه¬گیری خوشه¬ای، پرسشنامه در بین آنان توزیع شد و پس از آن داده¬ها تحلیل شدند. یافته¬های پژوهش حاکی از آن است که بین متغیرهای زمینه¬ای و میزان همبستگی ملی رابطه معنادار وجود ندارد. اما بین متغیر مستقل و ابعاد آن؛ جهت¬گیری شناختی، جهت¬گیری احساسی و ارزیابانه فرهنگ سیاسی حاکم بر ورزش با میزان همبستگی ملی رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که از بین این سه متغیر، تنها بعد جهت¬گیری احساسی در مجموع 55 درصد از تغییرات میزان همبستگی¬ملی را تبیین کرد. نمودار تحلیل مسیر نشانگر این است که تنها متغیر جهت¬گیری احساسی بر میزان همبستگی¬ملی موثر است.
فاطمه عموعبداللهی خدیجه سفیری
اهمیت وافر دین و دینداری برای جوامع بشری، لزوم بررسی های علمی در مورد جنبه های گوناگون این پدیده و تغییرات آن را روشن می سازد. این در حالی است که شرایط کنونی اجتماعی و فرهنگی جامعه ی در حال گذار ایران به گونه ای است که با از دست رفتن تسلط دین در برخی از زمینه ها و مورد پرسش قرار گرفتن آن، تغییرات دینداری و ایجاد طیف های مختلفی از انواع دینداری محتمل است. از جمله علل ایجاد چنین تغییراتی را می توان به تغییر در بعد شناختی افراد دانست و تفکر انتقادی به عنوان دستاورد مدرنیته و نظام آموزشی کنونی می تواند بسترساز ایجاد تحول در بعد شناختی افراد گردد. بنابراین این تحقیق به دنبال بررسی رابطه تفکر انتقادی و انواع دینداری در بین دانشجویان انجام گرفت. این پژوهش با استفاده از روش کمی پیمایش انجام شد. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان کارشناسی ارشد در حال تحصیل دانشگاه های دانشگاه الزهرا(س) و دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 93-1392 با تعداد 10301 نفر تشکیل دادند که از طریق نمونه گیری متناسب با حجم دانشگاه تعداد 370 نفر که با فرمول کوکران محاسبه شد، به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. چارچوب نظری این پژوهش را رهیافت جامعه شناسی معرفت برگر و لاکمن تشکیل داده است. این پژوهش با ابزار پرسشنامه و تحلیل داده های حاصل از آن با نرم افزار spss انجام شده است . نتایج حاکی از آن است که بین تفکرانتقادی و دینداری مبتنی بر ابعاد (به صورت جمع ابعاد) و دین داری باواسطه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین تفکر انتقادی و دینداری مناسک گرا رابطه معنادار و معکوس برقرار است. رابطه تفکر انتقادی با سایر انواع(باورگرا، تجربه گرا، سنتی، غیررسمی و ایدئولوژیک) معنادار نمی باشد.
اشرف ظفری دیزجی افسانه توسلی
گر چه سقط جنین در جهان، در بین زنان زیاد رخ می دهد ولی مطالعات اندکی ، از تجربه زیسته زنان در این مورد صورت گرفته است. در ایران نیز به دنبال تحولات اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر، سقط جنین ارادی و پنهانی افزایش یافته است. هدف از این تحقیق ، بررسی تجربه زیسته زنان در سقط جنین ارادی و روشن نمودن زوایای پنهان و ناگفته تجارب آنان می باشد. همچنین درک و تصور زنان از این پدیده و شناخت عمیق علل و عوامل موثر در زمینه خانواده و جامعه و حالات و احساسات درونی زنان بررسی شده و در ضمن شناخت راهکارها و استراتژی های زنان در مواجهه با این پدیده و پیامدهای حاصله از آن مطالعه شده است. این مطالعه به روش کیفی، با نمونه گیری هدفمند وگلوله برفی و در دسترس، با مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته ، با یازده زن در سنین باروری (21 -39 ساله)، ساکن تهران که حداقل یک بار تجربه سقط جنین داشته و حاضر به همکاری شده اند صورت گرفته است. در این تحقیق دریافتیم که : زنان ازسقط جنین به عنوان روشی جهت حل مشکل فرزند ناخواسته و رهایی و آسایش خود و خانواده خویش با هرتوجیهی استفاده نموده، و در این فرایند، جهت کسب تأیید و توجیه خویش، رضایت و حمایت همسر خویش را به هر نحو جلب نموده و تا آنجا که ممکن است این مسئله را از اطرافیان مخالف ، پنهان می سازند، و پذیرای کلیه پیامدهای آن می باشند و این پیامدها در اکثر زنان مثبت تلقی می شوند. نتایج این مطالعه به طور وضوح "خودمحوری زنان" را در این گروه نشان داده، همچنین بیشترین علل و عوامل موثر بر پدیده سقط جنین، حول محور"علل وشرایط مادری " بوده و می توان گفت زنان در عصر حاضر در پی "تحقق حداکثری انتظارات" مدرن خویش در خانواده و جامعه بوده که متعاقب "تغییرجهانی تفکر و بینش" در زنان و مادران و تضعیف ارزش های سنتی جامعه، ایجاد شده است.
سمیه کلانی خدیجه سفیری
با توجه به اینکه جامعه ی کنونی ما درحالِ گذر از هویت سنتی به هویت مدرن می باشد، پژوهش حاضر درصدد است، بوسیله ی رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به بررسی چالش هایی که جوانان به لحاظ هویتی در بافت زندگی روزمره با آن ها مواجه می شوند، بپردازد. در این پژوهش تلاش شده-است از طریق روش پژوهش کیفی و تکنیک مصاحبه به یک نظریه ی زمینه ای دست یابیم. براساس روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 28نفر از جوانان 20 تا 30 سال شهر اصفهان مصاحبه صورت گرفت، همچنین داده های بدست آمده از مصاحبه ها مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته های بدست آمده با استفاده از روش گراندد تئوری شامل 21 مقوله می باشد. مقوله ی محوریِ این بررسی «انتخاب گری عناصر هویتی» است، به طوری که سایر مقولات را در-برمی گیرد. براساس مقوله هسته دو مورد از مهم ترین یافته های پژوهش، چالش انگاری در تعریف دین و تفاوت و تضاد نسلی میان نسل جوان و نسل قبل می باشد. سپس نظریه زمینه ای بدست آمده، در قالب یک مدل پارادایمی شامل سه بعد شرایط، تعاملات و پیامدها ارائه شده است.
عذرا ذاکری هامانه خدیجه سفیری
سلامت خانواده یکی از حوزه های کلیدی است که حصول شناخت صحیح و علمی نسبت به آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر درصدد است تا میزان سلامت خانواده و عوامل اجتماعی موثر بر آن را در بین خانواده های ساکن در شهر یزد و تهران مورد بررسی قرار دهد. نظریات تبادل اجتماعی، یادگیری اجتماعی، نظریه سیستمی(به ویژه دیدگاه برادشاو و مک گراو)، شبکه خویشاوندی و نظریه اکولوژی بعنوان چارچوب نظری استفاده شد. روش مورد استفاده، از نوع پیمایشی می باشد؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از 400 نفر از خانواده های ساکن شهر یزد و تهران گردآوری شده است. سلامت خانواده در شش مولفه اصلی سنجیده شده است. یافته های تحقیق حکایت از بالاتر بودن میزان سلامت خانواده در شهر یزد نسبت به شهر تهران دارد. همچنین میزان سلامت اکثریت خانواده های مورد مطالعه در سطح متوسط جای گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر، از نقش معنادار سه متغیر ساختار قدرت در خانواده، نابسامانی خانواده جهت یاب و روابط خویشاوندی بر میزان سلامت خانواده در هر دو شهر یزد و تهران حکایت دارد. در این میان ساختار قدرت در خانواده در هر دوشهر بیشترین نقش را در تبیین متغیر سلامت خانواده ایفا می نماید. همچنین دو متغیر تحصیلات و رسانه های جمعی نیز بر روی سلامت خانواده های تهرانی اثرگذار بوده است.
غزل سلطانی نسب خدیجه سفیری
شادمانی به عنوان یکی از آمال و علائق همیشگی انسان ها و همچنین یکی از دغدغه های متفکران اجتماعی قدیم و جدید از نیمه دوم قرن گذشته در شمار یکی از حوزه های پژوهشی بین رشته ای قرار گرفت. با مرور ادبیات موضوعی خوشبختی ذهنی (swb) و شادمانی مشخص می شود در ایران بجز تحقیقات اندکی که با رویکرد روان شناختی به مطالعه تجربی این موضوع همت گمارده اند، کار دیگری به چشم نمی خورد، همچنین موضوع شادمانی زنان به طور اخص و با توجه به اهمیت این موضوع، مورد غفلت واقع شده است. پژوهش حاضر سعی نموده است ضمن مرور و توجه به رویکردهای مختلف این حوزه، با رویکرد جامعه شناختی با روش پیمایش (انتخاب 347 نفر از زنان تهرانی در سنین بین 25 تا 35 سال) موضوع شادمانی زنان را مطالعه نماید. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شادمانی زنان تهرانی با میانگین نمره 35.5 از سطح متوسط نیز کمتر بوده و در سطح پایینی قرار دارد. همچنین در بررسی عوامل فردی و اجتماعی مرتبط با احساس شادمانی زنان، دریافتیم متغیر های احساس آسایش و احساس امنیت با به نرتیب نمرات میانگین 45.7 و 34.65 که هر دو از سطح متوسط پایین تر بوده و در وضعیت نامطلوبی به سر می برند. لازم به ذکر است متغیر احساس آسایش در این پژوهش با ابعاد سلامت جسمی-روانی و تامین مادی سنجیده شده است. از سویی زنان تهرانی از نظر احساس همبستگی اجتماعی و احساس عزت و احترام با میانگین های به ترتیب 54.3 و 59.11 در وضعیت مطلوب تری نسبت به دو شاخص قبل قرار دارند؛ علیرغم اینکه نمره میانگین این دو شاخص نیز چندان بالا نیست و این نتیجه موید نظریه غالب در این تحقیق می باشد که معتقد است شادمانی در جامعه ایران به لحاظ دو متغیر اول که منبع تامین شان غالبا خارج از محیط های فردی می باشد، در سطح پایینی قرار دارد.
کنیزرضا عسکری خدیجه سفیری
هشت سال دفاع مقدس ،آثار با ارزش و معنوی را بر جای گذاشت که نشانگر روزهای پرفراز و نشیب تلخ و شیرینِ حماسه آفرینان صحنه های جنگ است. جنگی که با تمام ویرانگری هایش دارای فرهنگ انتقالی به نسل های بعدی است. فرهنگ جنگ ، مجموعه ای از عملکردها ، نگرش ها ، روش ها ، آفرینش ها ی هنری و ادبی سال های جنگ و پس از آن است. انتقا ل این فرهنگ و حماسه ها به نسل های بعدی و حفظ ارزش وآثار این سال ها یکی از ضروری ترین اقداماتی است که باید به آن توجه شود. بر اساس این شناخت، حماسه سازترین حماسه سازان جنگ، مادران شهدا هستند که هنوز عاشقانه با تبعات جنگ می جنگند . تحقیقِ دردست، با بررسی جنگ به روایت مادران شهدا، قصد دارد تا به جنگ عراق و ایران بعد از ظرف زمانی خود، ازدریچه ای غیراز آن چه معمول ومتداول است، بنگرد. هدف، رقم زدن ناگفته های ایثار و مجاهدت هشت سال دفاع مقدس، ازخلال تجربیات زیسته مادران شهدا است. لذا روایت های مادران شهدا، با رویکرد تجربه گرایی، به روش گلوله برفی ، ازمصاحبه ی عمیق با آنان ،جمع آوری شده است. مصاحبه ها به روش تحلیل کیفی وکدگذاری آزاد، محوری و انتخابی، مفهوم سازی و مقوله بندی شده است .خود سازی، هدف یابی، ارزش باوری دینی و میهنی، تجربه سوگ وکنارآمدگی ، مقولات به دست آمده هستند. پس از خوانش و تحلیل روایات، نهادینگی دین و معنا، به عنوان محوری ترین مضمون انتخابی در تجربه زیسته مادران شهدا ازسال های جنگ تاکنون است. مراجع هویت ساز جامعه در دوران انقلاب و جنگ، اهداف ملی و دینی آنان را رقم می زند. آنان با همگرایی " عقل و معنویت" حیات خود را به کل جامعه و حتا عالم گره زدند. باتوجه به تفاوت های فردی، دو تیپ شخصیتی "مادران منفعل "در درجات نیمه منفعل وکاملاً منفعل و "مادران فعال " قابل تشخیص بود.
سولماز فیض اله زاده حاصل خدیجه سفیری
دست یابی به معیشت پایدار در خانوارهای زن سرپرست می تواند امنیت احجتماعی و روانی و دست یابی به اعتبارات و تحصیلات و افزایش آگاهی و دانش آنان را بهبود بخشد
ملیحه اسلامی خدیجه سفیری
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین عوامل اجتماعی و نگرش جوانان در دو بعد باور و پایبندی به ارزش های اجتماعی صداقت، کمک به دیگران و مدارای اجتماعی است. در این بررسی از نظریه یادگیری اجتماعی بندورا که ایده مرکزی آن نظریه انتقال سیستم ارزشی بزرگ سالان به فرزندان است و هم چنین نظریه کارکردگرایانی همانند پارسونز، دورکیم استفاده شده است؛ درزمینه ی نظریه های مربوط به نگرش از نظریه مایرز، آیزن وفیش باین استفاده می کنیم. در این کار از روش پیمایش با استفاده از پرسشنامه کتبی استفاده کردیم و نمونه آماری ما شامل 284 نفر از جوانان 18 تا 30 ساله شهر تهران بوده است.
رامین صفری اسکندری خدیجه سفیری
چکیده: این پژوهش در پی بررسی بازنمایی زنان در بیانیه های احزاب موتلفه اسلامی و مشارکت در سال های 1386تا 1388 می باشد.روش تحقیق،تحلیل محتوای کیفی با تکیه بر روش کدگذاری باز می باشد.در این تحقیق ارزشهای مورد نظر این احزاب بررسی می شود.نتایج نشان می دهد که ارزشهای مورد نظر حزب موتلفه اسلامی ولایت فقیه،انقلاب اسلامی،ودرمورد زنان ارزشهای سنتی مانندخانواده ،خانه داری وپرورش فرزند می باشد.اما ارزش های حزب مشارکت مشارکت ورقابت ،خردمندی وحکمت است.و در مورد زنان حضور حداکثری در جامعه،اشتغال و تحصیل است. واژگان کلیدی: فمینیسم، جنبش اجتماعی زنان، حزب موتلفه، مشارکت
الهه فرجی خدیجه سفیری
چکیده: باروری، از دیرباز یکی از مهم ترین کارکردهای خانواده بوده است که بقاء و دوام جامعه بر آن استوار بوده است، لذا در پژوهش حاضر، هدف اصلی بررسی میزان تمایل به باروری و عوامل اجتماعی موثر بر آن است. روش بررسی در این تحقیق پیمایش است که زنان 40-18 سال شهر ایلام به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده اند و تعداد 190 نفر از بین آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، پرسشنامه در بین آنان توزیع شد و پس از آن داده ها تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که بر اساس تحلیل رگرسیون چند متغیره، شش متغیر نقش منفی ماهواره و تلویزیون بر داشتن تعداد فرزندان زیاد، نقش مثبت تلویزیون بر داشتن تعداد فرزندان زیاد، دلسردکردن از طریق خانواده و اطرافیان، تبلیغات مثبت شبکه های مجازی، ورزش عمومی و سن پاسخگو 7/43 درصد از واریانس میزان تمایل به باروری را تبیین می کنند. از بین متغیرهای مستقل که وارد مدل شدند در مدل رگرسیونی، در مجموع نقش مثبت تلویزیون بر داشتن تعداد فرزندان زیاد مهم ترین تأثیر مثبت (323/0) را بر تمایل به باروری دارد و نقش منفی ماهواره و تلویزیون بر داشتن فرزند یا فرزندان زیاد، مهم ترین تأثیر منفی (305/0-) را بر تمایل به باروری دارد. کلید واژه: تمایل به باروری، عوامل اجتماعی، یادگیری اجتماعی، شبکه های اجتماعی، فشار هنجاری، حمایت اجتماعی و ورزش.
سمیه طالبی اردکانی خدیجه سفیری
چکیده ندارد.
مریم پورآقا محمدصادق مهدوی
چکیده ندارد.
سارا ایمانیان خدیجه سفیری
چکیده ندارد.
شاپور زردموی مسعود گلچین
چکیده ندارد.
زهره اکبری سبزواری سوسن باستانی
عنوان :استراتژیهای توسعه مدیریت زنان در پستهای کلیدی ، تحلیل جنسیتی با استفاده از ماتریس swot نام و نام خانوادگی : زهره اکبری سبزواری رشته تحصیلی : مطالعات زنان استاد راهنما : دکتر سوسن باستانی استاد مشاور : دکتر خدیجه سفیری تاریخ دفاع : 15/07/1387 چکیده : هدف این پژوهش تعیین استراتژیهای توسعه مشارکت زنان در پستهای مدیریتی با استفاده از روش ماتریس swot است. برای تعیین نکات قوت و ضعف زنان که می تواند موجب پیشرفت یا محدودیت آنها در کسب موقعیتهای مدیریتی شود و تعیین نکات قوت و تهدیداتی که از بیرون موجب پیشرفت یا تحدید فرد در کسب موقعیتهای مدیریتی می شود تحلیل جنسیتی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان دولتی شاغل در چهار بخش صنعت، بهداشت، آموزش و خدمات استان تهران در سال 1387 تشکیل می دهند. جهت انجام این مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 320 نفر، 160 نفر زن و 160 نفر مرد، به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش کیفی انجام شد و یافته های تحقیق در زمینه نکات قوت و ضعف بر اساس بخشهای مختلف اشتغال و بر اساس جنسیت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به یافته ها ویژگیهایی که مردان برای زنان ضعف قلمداد می کنند: عدم جسارت، عدم قاطعیت و عدم اعتماد به نفس است، در مقابل زنان بیشترین موانع در راه مدیریت خود را ناتوانی جسمی، سطح انتظارات پایین، عدم قاطعیت، عدم اعتماد به نفس، درگیری با مسائل بارداری و عدم باور به توانمندیهای شغلی قلمداد می کنند. در این تحقیق با استفاده از یافته های به دست آمده از پاسخگویان، استراتژیهای توسعه مشارکت زنان در پستهای مدیریتی در بخشهای مختلف تعیین شد. برای نمونه: - ایجاد فرصتهای شغلی مناسب در رده های بالا برای زنان تحصیل کرده در ادارات مختلف - ایجاد فضای رقابتی سالم بین کارمندان، نه بین زنان و مردان کارمند - عدم تفکیک جنسیتی بین موقعیتهای شغلی - حفظ موقعیت شغلی توسط سازمان مربوطه، در دوران بارداری و زایمان - فرهنگ سازی از دوران کودکی برای پسران و دختران ، برای از بین بردن تبعیضهای نابجا - ایجاد نگرش مثبت به زنان مدیر در جامعه
معصومه محرمی خدیجه سفیری
تحقیق حاضر پژوهشی در زمینه بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر اختلافات زناشویی در بین زنان شاغل و خانه دار می باشد که با روش پیمایشی انجام شده است. در این پژوهش پس از بررسی نظریات و مطالعات انجام شده در این زمینه، جهت تبیین مسئله از تئوریهای همسان همسری و تئوری شبکه استفاده شد. اطلاعات این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و خوشه ای از میان 284 زن متأهل و با بهره گیری از پرسشنامه جمع آوری گردیده است. برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج نشان داد، از بین عوامل فرهنگی، که تفاوت در اعتقادات مذهبی زوجین و سنتی بودن خانواده را شامل می شد، رابطه معناداری بین این دو متغیر و اختلاف زناشویی وجود دارد. همچنین بین تفاوت در اعتقادات مذهبی زوجین و اختلاف زناشویی در بین دو گروه زنان شاغل و خانه دار تفاوت معنی داری وجود دارد به صورتی که این متغیر در ایجاد اختلاف زناشویی در بین آزمودنیهای شاغل بیش از خانه دار تاثیر گذار بوده است. بین سنتی بودن خانواده در حوزه انتخاب همسر و اختلاف زناشویی در بین دو گروه زنان شاغل و خانه دار تفاوت معنیدار وجود دارد و آزمودنیهای خانهدار با خانواده سنتی، اختلاف زناشویی بیشتری نسبت به زنان شاغل داشته اند. از میان عوامل اجتماعی، بین متصلانه بودن شبکه روابط خانواده و اختلاف زناشویی رابطه معنی داری وجود ندارد اما بین میزان همکاری مرد در امور خانه و اختلاف زناشویی در بین زنان شاغل، رابطه معنی داری مشاهده شد. در رابطه با فرضیات زمینهای، بین متغیرهای( سن ازدواج، مدت زناشویی، اختلاف سنی با همسر) و اختلاف زناشویی در بین دو گروه زنان شاغل و خانه دار تفاوت معنی داری وجود ندارد.
انیس رضایی منصوره اعظم آزاده
عنوان: بررسی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی موثر بر نابرابری جنسیتی آموزشی در بخش درودفرامان کرمانشاه نام و نام خانوادگی: انیس رضایی رشته تحصیلی: مطالعات زنان استاد راهنما: دکتر منصوره اعظم آزاده استاد مشاور : دکتر خدیجه سفیری تاریخ دفاع: 19/11/88 چکیده : امروزه یکی از مباحث مهم نابرابری، مساله نابرابری جنسیتی است که در سطوح مختلف جهانی مورد بحث و بررسی است؛ زیرا مشخص شده زنان و دختران به دلیل جنسیت خود، از پیشرفت های اجتماعی دور نگه داشته می شوند. هدف این پژوهش، بررسی برخی از عوامل اجتماعی ـ فرهنگی موثر بر نابرابری جنسیتی آموزشی می باشد. مساله ای که اگر آن را نادیده بگیریم جامعه نمی تواند در مسیر رشد و توسعه گام بردارد. در بخش تئوری ها از تئوری های فمینیستی، مبادله و انتخاب عقلانی بهره گرفته شد. عواملی که به عنوان متغیرهای اثرگذار بر نابرابری جنسیتی آموزشی در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته اند، عبارتند از: «عوامل اجتماعی شامل ( پذیرش جامعه پذیری جنسیتی، اعتقاد داشتن به ایفای نقش جنسیتی) ، عوامل فرهنگی شامل (ایدئولوژی مردسالاری و داشتن عقاید قالبی جنسیتی) و محاسبات عقلانی والدین». جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانوارهای بخش درودفرامان کرمانشاه می باشد. حجم نمونه 240 خانوار است که نظرات آنها ( والدین شامل پدر یا مادر ) از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. با توجه به نتایج به دست آمده از میان عوامل اجتماعی هر دو متغیر جامعه پذیری جنسیتی و اعتقاد داشتن به ایفای نقش جنسیتی با نابرابری جنسیتی آموزشی رابطه ی مستقیم و معناداری داشتند. برای عوامل فرهنگی هم این امر صادق است یعنی هر دو متغیر ایدئولوژی مردسالاری و داشتن عقاید قالبی جنسیتی با نابرابری جنسیتی آموزشی رابطه معنادار و مستقیمی دارند. همچنین بین محاسبات عقلانی والدین با نابرابری جنسیتی آموزشی نیز رابطه معناداری مشاهده شد. از میان عوامل ذکر شده براساس آزمون رگرسیون چند متغیره،عوامل فرهنگی بیشترین تأثیر را در تبیین متغیر وابسته (نابرابری جنسیتی آموزشی) دارد.
مهرنوش فروتن خدیجه سفیری
پژوهش حاضر با هدف توصیف و تبیین جامعه آماری از لحاظ وجود ویژگیهای استبداد، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، انزوای اجتماعی و پرخاشگری و چگونگی رابطه میان این ویژگیها، انجام پذیرفته است . صفات مورد بررسی در این تحقیق، از آسیبهای اجتماعی-روانی است . ضمنا کمبود پژوهش در این زمینه، اهمیت این تحقیق در کسب شناخت بیشتر از وضعیت کنونی خانواده ها را بیشتر نموده است . انتظار می رود این پژوهش و تحقیقات مشابه راه گشای اولیاء متولیان ترتیبی و برنامه ریزان اجتماعی در زمینه ارائه روشهای بهگشت روابط تعاملی باشد. جامعه آماری نیز در این پژوهش جوانان 15-19 ساله اند چرا که ایران واجد جمعیتی جوان با ظرفیت یادگیری، کنشی و تاثیرپذیری بالاست . سوال اساسی تحقیق این است که آیا پایگاه اقتصادی اجتماعی و استبداد پدر (متغیرهای مستقل) با انزوای اجتماعی و پرخاشگری فرزند (متغیرهای وابسته) رابطه دارد؟ چگونه؟ و واژه های اساسی تحقیق علاوه بر متغیرهای اصلی شامل شخصیت ، قدرت ، سلطه و خانواده است . که پس از تعاریف مفهومی و اسمی، جهت سنجش ، تعریف عملیاتی شدند. زمینه تئوریکی نیز واجد سه دسته تئوریست : -1 تئوریهای ارائه کننده تعاریف و روابط: شامل تئوریهای شخصیت (استبداد، انزوای اجتماعی، پرخاشگری و تشکیل شخصیت) قدرت و سلطه، خانواده و پایگاه اجتماعی -2 تئوری های توجیه کننده روابط تحلیلی و تبیینی: شامل نظریات تعریف گرایان (کنش پارسونز، کنش متقابل نمادین مید و کولی و روزنبرگ ، پدیدارشناسی شوتز و تلفیقی از هر سه) و رفتارگرایان (هومنز، بلاو، سینگلمن، بندورا، واتسون و تلفیق همه موارد) -3 تئوریهای توجیه کننده روش پژوهش : پوزیتویسم، زئالیسم، پدیدارشناسی نوع پژوهش نیز، مقطعی، در سطح میانه، به لحاظ توصیفی پهنانگر و به لحاظ تبیینی ژرفانگر است ، تکنیک مفهوم سازی با تلفیق سه روش پوزیتویسم، رئالیسم و پدیدارشناسی صورت پذیرفته، تکنیک شاخص سازی و تحلیل قیاس و استقراء است . و تکنیک جمع آوری اطلاعات و تحلیل داده ها نیز پیمایشی است . ابزار پژوهش : پرسشنامه با پرسشها و گویه های محقق ساخته با اعتبار و روایی بالاست . نمونه گیری پنج مرحله ای انجام شد و حجم کل نمونه با استفاده از فرمول کوکران حاصل شد و در مناطق، با استفاده از فرمول حجم متناسب بدست آمد. روش آماری مورد استفاده بسته نرم افزاری spss بوده و آمار توصیفی شامل میانه، میانگین، مد و آزمونهای مبتنی بر x (فی، کرامر، چوپرو ...) بوده است . آمار استناجی شامل: کرونباخ a برای هر صفت و در کل، آزمونهای پیرسون و اسپیرمن، رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر است . نتایج حاصله عبارتند از: الف) نتایج توصیفی: ب) نتایج تحلیلی الف) بیش از 1/4 خانواده های مورد بررسی استبداد پدر، بیش از 1/3، پرخاشگری فرزند و حدود 1/2 خانواده ها انزوای اجتماعی فرزند را نشان داده اند و پایگاه اقتصادی-اجتماعی نیز از منحنی نرمال تبعیت می کرد. ب) نتایج تحلیلی: -1 پایگاه اقتصادی-اجتماعی پدر و استبداد او در خانواده بر انزوای اجتماعی و پرخاشگری فرزندان اثر معکوس دارد. -2 استبداد پدر با انزوای اجتماعی و پرخاشگری فرزندان رابطه مستقیم دارد. -3 پرخاشگری و انزوای اجتماعی فرزندان با یکدیگر رابطه مستقیم دارد.
لیلا خطیب زاده محمدصادق مهدوی
موضوع رساله حاضر بررسی میزان رعایت هنجارهای سنتی ازدواج و عوامل موثر برآن در سطح فردی است . 340 نفر از دو منطقه امیریه - منیریه ( بافت سنتی ) و شهرک غرب ( بافت مدرن ) تهران که به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند ، جمعیت تحقیق را تشکیل می دهند.
آسیه مسرور شلمانی خدیجه سفیری
خانواده به عنوان یکی از عناصر مهم جامعه ونهادی اجتماعی همیشه مورد توجه محققان مسائل اجتماعی بوده است.نقش خانواده در اجتماعی کردن فرزندان بسیار مهم بوده است ویکی از عوامل مهم اجتماعی شدن کودک محسوب می شود.
مهناز جزایری خدیجه سفیری
توسعه پایدار در جامعه در سایه فعالیتهای موثر انسانهای فعال و تلاشگر و خلاق با ارزشهای درونی شده و مناسب میسر می باشد. برای بدست آوردن ویژگیهای چنین انسانی، با تمسک به نظریه مونچ اقدام به تبیین و سنجش شخصیت پیشرفته اقدام گریده است. معرفهای اصلی شخصیت پیشرفته عبارتند از : کنش بر پایه عاطفی عام، فعالگرایی، خردورزی، خودتنظیمی، کوشش برای موفقیت و کنترل محیط درونی و بیرونی. از طرفی خانواده یکی از بنیادی ترین نهادهای اجتماعی است که یکی از کارکردهای مهم آن متولی شخصیت و رشد آن می باشد. تاثیر ساختار خانواده در این مطالعه با استفاده از نظریه منبع لی پلی تبیین گشته است. هفت معرف اصلی متغیر خانواده عبارتند از: عشق، منزلت، اطلاعات، خدمات، پول، ابزار و مدیریت. از آنجایی که عوامل متعددی در شکل گیری شخصیت تاثیرگذار می باشند، عوامل اجتماعی مهم که در مدل پژوهشی به عنوان متغیرهای کنترل وارد شدند عبارتند از: مدرسه، گروه همسالان و اوقات فراغت.