نام پژوهشگر: کاظم رسول زاده طباطبایی
اکرم عرب بافرانی کاظم رسول زاده طباطبایی
زنان به دلایل متعدد از جمله وابستگی های مالی، عاطفی، فرزندان مشترک و سنت های تشویق کننده خشونت، به آماجی مناسب برای خشونت خانگی از سوی شوهر تبدیل شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان و اشکال خشونت خانگی اعمال شده بر زنان مراجعه کننده به برخی از نهادهای حقوقی و اجتماعی، نقش پاره ای از قوانین را نیز در کاهش، بسترسازی و یا تشدید خشونت خانگی بررسی می کند. بدین منظور تعداد 170 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز نیروی انتظامی، پزشکی قانونی، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی و مجتمع های قضایی خانواده در شهر تهران که مورد خشونت توسط همسر قرار گرفته بودند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه استاندارد cts-2 مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین با هدف اخذ نظر کارشناسان و متخصصین حقوقی پیرامون پاره ای از قوانین تعداد 26 نفر از متخصصین انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته با روش دلفی اجرایی گردید. یافته ها حاصل از اجرای پرسشنامه cts-2 حاکی از آن است که بشترین نرخ شیوع خشونت به ترتیب در مقیاس های مذاکره (مشورت)، پرخاشگری روانشناختی و حمله جسمانی گزارش شده و اقدام به اعمال آسیب و صدمه و زورگویی جنسی در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین تکرارپذیری(آزمان) اعمال خشونت نیز در مقیاس های پرخاشگری روانشناختی، حمله جسمانی و مذاکره بالاترین میزان را به خود اختصاص می دهد. نتایج حاصل از اجرای روش دلفی نیز موید آن است که هرچند در خصوص برخی از اصول قانون اساسی و مواد قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی ضعف در اجرای قوانین موجود موجب بروز و تشدید خشونت خانگی علیه زنان شده است؛ لیکن نقش برخی از مواد قوانین مذکور در بسترسازی و بعضاً تشدیدکنندگی خشونت خانگی اعمال شده بر زنان بسیار حائز اهمیت می باشد.
مهدیس مقصودلو پرویز آزاد فلاح
چرخه های شبانه روزی بسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک بدنی را در بر می گیرد. یکی از این چرخه های بدنی، چرخه خواب و بیداری می باشد که بر اساس آن افراد به دو دسته تقسیم می شوند. افراد صبحگاهی در صبح کارایی بیشتری دارند و نقطه اوج فعالیت های فیزیولوژیک آنها در صبح قرار دارد و افراد شامگاهی که در شب کارایی بیشتری دارند و عملکردهای فیزیولوژیک آنها 1 تا 3 ساعت دیرتر به نقطه اوج می رسد. این چرخه ها تحت تاثیر عوامل محیطی قرار می گیرند. بررسی ویژگی های شخصیتی افراد در هریک از این چرخه ها به شناخت صحیح تر و بهره گیری بیشتر از توانایی این افراد کمک می کند. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه ی ابعاد شخصیتی برونگرایی، نوروزگرایی و سایکوزگرایی آیزنک در افراد دارای چرخه های صبحگاهی- شامگاهی می باشد. 310 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، پرسشنامه ی شخصیت صبحگاهی- شامگاهی و پرسشنامه شخصیت آیزنک epq را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک راهه anova انجام گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بین ابعاد برونگرایی و نوروزگرایی با شامگاهی بودن رابطه ای وجود ندارد و بین سایکوزگرایی و شامگاهی بودن رابطه ی معناداری وجود دارد. نتایج مطالعه حاضر همسو با تحقیقات پیشین رابطه بین سایکوزگرایی و چرخه شامگاهی را تایید می کند و نشان می دهد که افراد دارای چرخه شامگاهی در مقایسه با افراد دارای چرخه صبحگاهی سایکوزگرایی بالاتری دارند اما از لحاظ برونگرایی و نوروزگرایی با یکدیگر تفاوتی ندارند.
مرجان رضایی کاظم رسول زاده طباطبایی
مقدمه در پژوهش حاضر رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک دلبستگی با تمایل به روابط فرا زناشویی زوجین مورد بررسی قرار گرفت. روش : بدین منظور108 نفر (66 زن، 44مرد) از کسانی که به دلیل داشتن روابط فرازناشویی به یکی از مراکز مشاوره ای که تحت پوشش سازمان بهزیستی، سازمان نظام روان شناسی وسازمان ملی جوانان مراجعه کردند به پرسشنامه ها پاسخ دادند. به منظور سنجش میزان تمایل به خیانت از پرسشنامه دریگوتاس و همکاران (1999) استفاده گردید. همچنین برای اندازه گیری ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی از پرسشنامه 5 عاملی neo (فرم کوتاه 60 سوالی ) و سبک دلبستگی هازن و شیورaaq (فرم جدید فنی و نولر، 1993) استفاده شد. نتایج: نتاج داده ها نشان داده که بین سبک دلبستگی اجتنابی و ویژگی برونگرایی و گشودگی با تمایل به روابط فرا زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود داشت، درحالی که هیچ رابطه معناداری بین سبک دلبستگی نا ایمن و عامل روان آزردگی با تمایل به روابط فرا زناشویی بدست نیآمد. در بررسی نتایج زمانی که رابطه بین ابعاد روابط فرا زناشویی (شناختی، عاطفی، جنسی) بررسی شد، سبک دلبستگی اجتنابی با بعد شناختی و همچنین اضطرابی - دوسوگرا با بعد جنسی در تمایل به روابط فرازناشویی ارتباط معنادار و مثبتی بدست آمد. بین عامل برونگرایی رابطه مثبت ومعناداری با تمایل به روابط فرازناشویی بدست آمد. علی رغم اینکه عامل با وجدان بودن رابطه منفی با تمایل به روابط فرازناشویی داشتند اما رابطه معنادار بدست نیآمد. عامل گشودگی رابطه مثبت و معناداری با تمایل به روابط فرازناشویی و ابعاد آن داشتند. همچنین بین زنان و مردان از لحاظ تمایل به روابط فرازناشویی و ابعاد آن تفاوت معناداری پیدا نشد. بحث ونتیجه گیری: این تحقیق می تواند برای پیشگیری، فهم علل زیر بنایی و درمان روابط فرازناشویی کارایی داشته باشد. کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، تمایل به روابط فرازناشویی
شادی شبیه خوانی کاظم رسول زاده طباطبایی
مقدمه: هدف از پژوش حاضر بررسی نقش صمیمیت زناشویی و آلکسی تایمیا در رابطه ی بین رضایتمندی زناشویی و رضایت جنسی بوده است . روش: پژوهش حاضر جز مطالعات توصیفی، از نوع همبستگی، و جامعه آماری کلیه دانشجویان متاهل دانشگاههای جامع شهر تهران(تهران، شهید بهشتی و شاهد)بودند.نمونه مورد بررسی، 400نفر(200 زوج) بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات،از پرسشنامه صمیمیت(تامپسون و واکر)، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو(20=tas)،پرسشنامه زوجی اینریچ و رضایت جنسی(ssi) استفاده شد.داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج همبستگی نشان داد صمیمیت با رضایتمندی زناشویی و رضایتمندی جنسی همبستگی مثبت و معنی داری در سطح آلفای 01/0 ، دارد (35/0r=). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد صمیمیت و آلکسی تایمیا قادر به پیش بینی رضایتمندی زناشویی و رضایتمندی جنسی می باشند (001/0p). نتیجه گیری: صمیمیت زناشویی می تواند بر میزان رضایتمندی زناشویی و رضایتمندی جنسی تاثیر بگذارد، و با افزایش میزان صمیمیت زناشویی ،رضایتمندی زناشویی و رضایتمندی جنسی نیز افزایش می یابد.
سارا ارویی غلامعلی افروز
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و کمرویی با پیشرفت تحصیلی دردانش آموزان است. بنابراین اولین متغیر این پژوهش، دلبستگی است که دارای دو سبک ایمن و ناایمن(شامل اجتنابی، اضطرابی- دوسوگرا) می باشد. متغیر دوم این پژوهش کمرویی است، و متغیر سوم این پژوهش، پیشرفت تحصیلی می باشد که معلومات و مهارتهای اکتسابی عمومی یا خصوصی در موضوعات درسی را شامل می شود. از اهداف دیگر این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی و بررسی رابطه بین میزان کمرویی با سطح مختلف پیشرفت تحصیلی می باشد. همچنین مقایسه رابطه بین میزان کمرویی دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی و پیش بینی پیشرفت تحصیلی از روی دلبستگی و کمرویی و سهم هر یک دراین پیش بینی از دیگراهداف این پژوهش می باشد. ساختار این پژوهش، از پژوهش های توصیفی به شمار می آید و روش تحقیق آن، هم همبستگی و هم علی –مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دوم و سوم راهنمایی شهر تهران منطقه 3 که در سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل هستند می باشد و گروه نمونه، شامل 252 نفر است که از 126 دانش آموز دختر و 126 دانش آموز پسر مقطع دوم و سوم راهنمایی هستند و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش عبارتند از: مقیاس دلبستگی aai، مقیاس کمرویی استنفورد. میانگین نمرات سه درس املا، علوم و ریاضی برای سنجش پیشرفت تحصیلی مورد استفاده قرار گرفت. در روش تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار...) و آمار استنباطی (ضر یب توافق c پیرسون، x2، رگرسیون، آزمون t مستقل ...) استفاده شده است. بررسی و تحلیل فرضیه های این پژوهش، این نتیجه را بدست می دهد که: بین سبک دلبستگی و کمرویی با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. و پیشرفت تحصیلی پایین در افراد به دلبستگی نا ایمن بیشتر مشاهده می شود و کمرویی شدید هم با پیشرفت تحصیلی پایین رابطه دارد. همچنین در افراد دلبسته نا ایمن، میزان کمرویی بیشتری گزارش شده است. و اینکه بین کمرویی و سطوح پیشرفت تحصیلی متفاوت در دانش آموزان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. واژگان کلیدی: سبک های دلبستگی کمرویی پیشرفت تحصیلی
پروین رفیعی نیا کاظم رسول زاده طباطبایی
پژوهشهای زیادی نقش برونریزی و تخلیه هیجانی را به عنوان یک شیوه مقابله با تجارب تنیدگی زا، در سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی تائید نموده اند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین ابزارگری هیجانی، کنترل هیجانی و دو سوگرایی در ابراز گری هیجانی به عنوان سبکهای ابراز هیجان در موقعیتهای هیجانی معمولی و سلامت عمومی و بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت در این رابطه طراحی شده است.
شهربانو کامرانی فکور کاظم رسول زاده طباطبایی
انحرافات اجتماعی و بویژه انحرافات زنان، سلامت و امنیت روانی ، اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی جامعه را تهدید می کند و جامعه برای بقا و پایداری خود بایستی تدابیر مناسبی جهت جلوگیری از انحرافات زنان بزهکار و اقداماتی جهت بازپروری آنها به عمل آورد و این امر جز از طریق شناخت دقیق عوامل زمینه ساز و تشدید کننده گرایش به انحراف امکان پذیر نیست. پژوهش حاضر به بررسی ویژگیهای روانشناختی ( هیجان طلبی، هوش ، عزت نفس و هویت) درزنان ویژه و مقایسه آنها با زنان عادی ،پرداخته است. فرضیه های این پژوهش عبارتند از : 1 - هیجان طلبی زنان ویژه در مقایسه با زنان عادی در سطح بالاتری قرار دارد.2 - زنان ویژه در مقایسه با زنان عادی از بهره هوش کمتری برخوردارند. 3- عزت نفس زنان ویژه در مقایسه با زنان عادی در سطح پائین تری قرار دارد. 4- دو گروه زنان ویژه و زنان عادی از لحاظ منزلت هویتی با هم تفاوت دارند.