نام پژوهشگر: سعید فلاح تفتی
سعید فلاح تفتی تژا میرفخرایی
در این تحقیق سعی می شود گفتمان های غالب که در فیلم های منتخب «دیوید فینچر» دیده می شود، بیرون کشیده شده و توصیف گردد و نشان داده شود چگونه وی این مفاهیم را در راستای نظریه های پست مدرن، در لوای فیلم خود پنهان کرده است. سینمای فینچر سعی در بازنمایی واقعیت اجتماعی دنیای پست مدرن در قالب المان های سینمای اجتماعی خود دارد؛ مفاهیم خاص کارگردان در قالب این المان ها، با تاکید بر ساخت ها، بافت های روایی، نشانه ها و معناها و زبان سینمایی خاص و قابل کشف، به بیننده ارایه می شود. از جمله ویژگی های پسامدرنیسم، تکثیر گرایی و مرکزگریزی آن است. به همین سبب، تبیین آن در قالب یک یا دو نظریه ی کاملاً روشن و آسان فهم، کاری ناشدنی است. این جریان فکری و جنبش هنری، متأثر از اندیشه ها و آرایِ طیف متنوعی از نظریه پردازان و متفکران است. لذا این تحقیق به چند نظریه پسامدرن متمرکز می شود. نقد فیلم در زمانه ما بیش از گذشته، بر نظریه های متنوع مبتنی شده و مطالعه ها در این زمینه بدون اشراف به این رهیافت های نقادانه کاری ثمرمند نیست. در این تحقیق می کوشیم از روش تحلیل گفتمان، برای آشکار کردن مفاهیم خرد وکلان در بازنمایی واقعیت ها در سینمای فینچر- با توجه به بافت های روایی، ساخت ها، نشانه ها و معناهای ارایه شده در آثار منتخب او- استفاده کنیم؛ و به کشف معنای زبان و روایت سینمای فینچر (به روش تحلیل گفتمانی) دست یازیم. از سوی دیگر با توجه به گفتمان های غالبی که فینچر، در آثارش به کار برده، که بر پایه جهان بینی او به عنوان کارگردانی مولف است، با جهان بینی نظریه پردازان پست مدرن مقایسه صورت می گیرد. محقق معتقد است که کارگردان، سعی نمی کند جهان قابل مشاهده را منعکس یا بازنمایی کند؛ بلکه جهانی به موازات آن خلق می کند. جهانی که هستی شناسی و قراردادهای خودش را دارد و این جهان غیر قابل تقلید، در رابطه ای گفتگویی با جهان واقعی وارد می شود. برای روشن کردن این موضوع، باید مشخص شود مفصل بندی های خاص در فیلم های فینچر، به چه گفتمان یا گفتمان هایی متکی است و چه گفتمان یا گفتمان هایی را بازتولید می کند؟ با شناسایی گره گاه ها- کدام نشانه ها و معناها جایگاه ممتازی دارند و چگونه در رابطه با دیگر نشانه ها و معناهای گفتمان، تعریف می شوند- سعی در پاسخ به سوال فوق می گردد.
سعید فلاح تفتی اسداله کردنائیج کردنائیج
امروزه با عبور از اقتصاد سنتی به اقتصاد نوآوری، مدیریت استراتژیک نیازمند طرز فکری جدید و دیدگاهی تعاملی است و این دیدگاه در مفهوم «اکوسیستم کسب وکار» تجلی می یابد. اکوسیستم کسب وکار شبکه ای است از بازیگران مختلف که موفقیت و بقای آن ها به یکدیگر وابسته است. این مفهوم بیان می کند سازمان ها نه به صورت بازیگران مجزا، بلکه باید به صورت جزئی از یک اکوسیستم درنظر گرفته شوند و در تدوین استراتژی های آنها باید به تعامل بازیگران اکوسیستم کسب وکار نیز توجه شود. این تحقیق با درنظر گرفتن تعامل با سایر بازیگران اکوسیستم کسب وکار به تبیین الگوی کارت امتیازی متوازن مبتنی بر اکوسیستم کسب وکار در نظام بانکداری ایران پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش از نوع ترکیبی(کیفی-کمی) است. جامعه آماری این تحقیق، نظام بانکداری و نمونه آماری آن خبرگان نظام بانکی کشور است و از تکنیک گلوله برفی برای تعیین خبرگان استفاده شده است. ابتدا در فاز کیفی، مولفه های هریک از ابعاد کارت امتیازی از طریق مصاحبه عمیق و سوالات باز شناسایی شده است. سپس در فاز کمی، این مولفه ها از طریق پرسشنامه توسط خبرگان مورد تأیید قرار گرفته اند و رابطه بین منظر اکوسیستم کسب وکار و چهار منظر کارت امتیازی متوازن تعیین شده است. برای برآورد ضریب اعتبار ابزار پژوهش حاضر، از روش آلفای کرونباخ و برای برآورد و تأیید مدل از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. از نتایج مهم این تحقیق می توان به شناسایی مولفه های منظر اکوسیستم کسب وکار و تأثیر آن بر چهار منظر کارت امتیازی متوازن در نظام بانکداری کشور نام برد که جزو نوآوری این تحقیق نیز به شمار می آید.
سعید فلاح تفتی صفر فضلی
یکی از چالشهای اصلی توسعه دولت الکترونیک در کشورهای درحال توسعه، نبود آمادگی الکترونیکی برای توسعه دولت الکترونیک است. در کشور ما نیز یکی از دلایل عدم توسعة دولت الکترونیک در نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را عدم آمادگی الکترونیکی بیان میکنند. این تحقیق با مرور مهم ترین مدل های ارزیابی آمادگی الکترونیکی در سطح ملی و سازمانی ضمن معرفی مدل مفهومی آمادگی الکترونیکی که تلفیقی از دو مدل kpmgو p3i3 است، با استفاده از تکنیک تحلیل سلسه مراتبی فازی به محاسبة نمره آمادگی الکترونیکی و نیز اولویت بندی معیارها و زیرمعیارهای مدل مذکور پرداخته است. این مدل مفهومی ضمن در برگرفتن مشترکات سایر مدل های موجود, برپایه شرایط حاکم برصنعت it کشور تدوین شده است. همچنین از آنجایی که معیارهای سنجش اهمیت شاخص ها از نوع کلامی و کیفی هستند، باتوجه به مزیت تکنیک سلسله مراتبی فازی که استفاده از طیف کیفی و فازی برای رتبه بندی گزینه ها است، داده های لازم برای اولویت بندی شاخص های ارزیابی آمادگی الکترونیکی با طیف فازی جمع آوری و در نهایت با استفاده از تکنیک تحلیل سلسه مراتبی فازی، معیارها رتبه بندی شده اند. از نتایج مهم این تحقیق محاسبة عدد آمادگی الکترونیکی(3/87 باتوجه به نمرة حداکثری 5) و نیز اولویت بندی شاخصهای آمادگی الکترونیکی برای یک سازمان نمونه بوده است.در تحقیقات بعدی می توان سنجش آمادگی الکترونیکی را با سایر روش های mdam انجام داد و نتایج آنرا با این تحقیق مقایسه کرد.
سعید فلاح تفتی
چکیده ندارد.