نام پژوهشگر: محمود علایی طالقانی
فرشید سنجری محمود علایی طالقانی
چکیده شهر کرمانشاه با جمعیتی معادل 766706 نفر در سال1385 ، روزانه 500 الی 600 تن زباله تولید می کند. محل دفن فعلی زباله در بخش جنوبی شهر کرمانشاه قرارگرفته است. با توجه به نزدیکی این مکان به مناطق مسکونی و همچنین سراب قنبر که آب شرب قسمتی از این شهر را تامین می کند، به خطر افتادن بهداشت و سلامت مردم را در سالهای اخیر به دنبال داشته است. هرچند که در سالهای اخیر طرح بازیافت زباله در این شهر تاسیس شده است اما به علت نو پا بودن این طرح، جوابگوی بازیافت تمام پسماندها نشده است و در نتیجه مقدار زیادی از پسماندها به محل دفن فرستاده می شود. از این رو انتخاب مکان مناسب برای دفن بهداشتی زباله در شهرکرمانشاه می تواند مسولین را در ادامه خدمات شهری بهتر به ساکنین این شهر یاری نماید.این پژوهش در راستای دستیابی به این اهداف صورت گرفته است. در این پژوهش از 12 متغیر شیب، جهت شیب، زمین شناسی، خاک شناسی، فاصله از شبکه ارتباطی، فاصله از رودخانه ، کاربری اراضی، پراکنش بارش، فاصله ازحریم توسعه20ساله، جهت باد، آب زیر زمینی و ژئومورفولوژی برای مکانیابی دفن بهداشتی شهر کرمانشاه استفاده شده است. در مرحله اول به روش همپوشانی (index overlay) یا روی هم گذاری در محیط gis و ترکیب 10 متغیر مبادرت به انتخاب پنج مکان مناسب جهت احداث سایت دفن بهداشتی پسماند جامد شهری گردید. سپس در مرحله دوم با دخالت دادن 2 متغییر جهت باد و ژئومورفولوژی سه سایت مناسب تشخیص داده شد. آنگاه طی بازدیدهای میدانی و عملیات صحرایی با gps موقعیت دقیق این سه مکان، عمق رسوب موجود در سایت ها، مالکیت و ارزش زمین هر کدام از سایت ها مشخص شد. در نهایت با همدیدی تمامی معیارهای موجود در انتخاب مکان، امتیاز نهایی برای هرسایت محاسبه و به ترتیب اولویت برای دفن بهداشتی زباله شهر کرمانشاه معرفی شدند.
زهرا سربازی محمود علایی طالقانی
چکیده این تحقیق به ارزیابی کمی نقش تکتونیک فعال در توسعه و تحول لندفرم های منطقه کندوله (حوضه دینور) می پردازد. منطقه مورد مطالعه در شمال شهرستان کرمانشاه با مساحتی برابر 75/510 کیلومتر مربع واقع شده است که از دو حوضه جنوبی بنام رودخانه ارمنی جان و شمالی بنام رودخانه عالی سیاه تشکیل شده است. داده های مورد نیاز تحقیق با استفاده ازنقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و بررسی های میدانی استخراج و سپس بوسیله نرم افزارهای arc gis و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ارزیابی کمی نقش تکتونیک فعال در تحول لندفرم ها از شاخص های مورفوتکتونیکی: عدم تقارن حوضه زهکشی، گرادیان طولی رودخانه، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن، سینوزیته جبهه کوهستان، شاخص انشعاب پذیری، شاخص نسبت تراکم استفاده گردید و نتایج حاصل از این ارزیابی بصورت شاخص نسبی فعالیت های تکتونیکی (iat) ارائه گردیده است. نتیجه نشان می دهد حوضه ی جنوبی دارای فعالیت تکتونیکی زیاد و حوضه شمالی دارای فعالیت متوسط است. برای بررسی نقش عامل زمین ساخت ( گسل ها ) در ژئومورفولوژی منطقه، شکل گیری و توسعه آبراهه ها در رابطه با الگوی جهت یافتگی گسل ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، بدین منظور امتداد گسل ها و آبراهه های منطقه اندازه گیری و نمودار گل سرخی هریک از آنها ترسیم گردید و با کمک روابط آماری و بررسی و انطباق نمودارهای گل سرخی مشخص شد که شبکه زهکش در حوضه جنوبی متاثر از عوامل زمین ساخت ( گسل ها) می باشد ولی در حوضه شمالی روند کلی آبراهه ها از گسل ها تبعیت نمی کنند که این اختلاف بیانگر تاثیر شیب توپوگرافی در روند آبراهه های حوضه ی شمالی که خود ناشی از بالاآمدگی تکتونیکی می باشد ، است. در بررسی نیمرخ طولی و زاویه برخورد آبراهه ها مشخص شد که در حوضه جنوبی زاویه برخورد دامنه ی پشتی و پیشانی و نیمرخ طولی آبراهه ها تفاوت معنی داری دارند که این تفاوت در دامنه پشتی بعلت تاثیر گسل و فرسایش انحلالی است اما در دامنه پیشانی که نیمرخ طولی دارای شیب تقریباً یکنواختی می باشد تحت تاثیر روراندگی است. در حوضه شمالی با توجه به اندازه گیری بعمل آمده، در زاویه برخورد و نیمرخ طولی آبراهه ها در دامنه های پشتی و پیشانی تفاوت معنی داری وجود ندارد، که این امر به علت تأثیر شیب توپوگرافی در روند آبراهه ها و وجود سنگ هایی با مقاومت تقریباً یکسان در دامنه های پشتی و پیشانی حوضه می باشد، همچنین در بررسی نقش تکتونیک فعال در شکل گیری مخروط افکنه های منطقه با استفاده از ضرایب کمی مشخص شد شکل گیری آنها حاصل عملکرد حرکات تکتونیکی بوده است. کلمات کلیدی: تکتونیک فعال، کندو له، مورفومتری ، رودخانه دینور، مخروط افکنه.
علی رضاپور محمود علایی طالقانی
حوضه ریجاب با مساحت 189 کیلومترمربع در زاگرس شمال غربی در غرب استان کرمانشاه و شمال شهرستان سرپل ذهاب واقع شده است. که به پنج زیرحوضه آبریز تقسیم می گردد. از دیدگاه ساختمانی جزء واحد زاگرس چین خورده محسوب می شود. اسکلت اصلی آن از لایه های مقاوم و سخت دولومیت شهبازان و آهک آسماری ساخته شده است. بخش شرقی آن به صورت تاقدیس فشرده است و بخش غربی آن به شکل ناودیس می باشد که بیشترین فعالیت نئوتکتونیکی در این بخش خصوصاً در قسمت میانی وجود دارد. این پدیده ناشی از عملکرد گسل کرند است که باعث جابجایی لایه های آهکی – دولومیتی در محدوده ناودیس از شمال شرق به جنوب غرب و کج شدن آن به طرف جنوب غرب و وقوع گسیختگی در کمر یال جنوب غربی ناودیس بوده است. وقوع گسیختگی طی فرایند خمش صورت گرفته و در نتیجه قطعات شکستگی دچار جابجایی چرخشی نیز شده اند. این رویداد باعث شکل گیری یک سری گسل های طولی و عرضی شده است که ساختمان آهکی – دولومیتی ناودیس ریجاب در جهات مختلف بریده اند. نتایج حاصل از بررسی این پژوهش که به دو روش تطبیقی و میدانی یعنی با تطبیق و تفسیر نقشه های توپوگرافی با هیدروگرافی و خط واره ها، ترسیم و تفسیر مقاطع زمین شناسی، تفسیر عکس های هوایی و ماهواره ای صورت گرفته است. و سپس بوسیله نرم افزارهای arc gis و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ارزیابی کمی فعالیت های نئوتکتونیکی از شاخص های عدم تقارن حوضه زهکشی(af)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن(vf)، شاخص سینوسی جبهه کوهستان(smf)، شاخص شیب طولی رودخانه(sl)، شاخص درصد قسمت بریده شده کوهستان(fd)، شاخص درصد سطوح چند وجهی جبهه کوهستان(fmf)، شاخص پیچ و خم رودخانه اصلی(s)، شاخص تقارن توپوگرافی معکوس(t)، شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی(?a)، شاخص انشعاب پذیری(r) و شاخص طبقه بندی(iat) استفاده گردید. برای بررسی همه جانبه ی حوضه، شاخص ها در دو دسته کمیت های توپوگرافی smf، fd، vf، fmf برای جبهه کوهستان و شاخص های s، t، af و sl برای بررسی سامانه ی رودخانه ای مورد استفاده قرار گرفته است. براساس شاخص طبقه بندی(iat) بخش غربی حوضه که ناودیس ریجاب را دربرمی گیرد قسمت های شمالی و جنوبی از نظر نئوتکتونیکی فعال و قسمت های میانی آن خیلی فعال می باشد، اما بخش شرقی حوضه نیمه فعال است. برای بررسی نقش عامل زمین ساخت در شکل گیری و توسعه آبراهه ها در رابطه با الگوی جهت یافتگی گسل ها و درز و شکاف ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، بدین منظور امتداد گسل ها، درز و شکاف ها و آبراهه های منطقه اندازه گیری و نمودار گلسرخی هر یک ترسیم گردید و با کمک روابط آماری و بررسی و انطباق نمودارهای گلسرخی مشخص شد که شبکه زهکشی متاثر از عوامل زمین ساخت (گسل ها) می باشد. نتایج بدست آمده از رابطه بین گسل ها، درز و شکاف ها و آبراهه ها و مقادیر بدست آمده از شاخص های ژئومورفیک و بررسی شواهد ژئومورفولوژیکی حاکی از فعالیت زیاد نئوتکتونیک در حوضه مورد مطالعه می باشد.
اکبر دسنور محمود علایی طالقانی
سرزمین ایران گرچه در قلمرو خشک کره زمین واقع شده است ولی به دلایل مختلف مانند وجود نهشته های کربناته ادوار مختلف زمین شناسی، تکتونیزه شدن سنگهای کربناته ناشی از همگرایی صفحات مجاور، چین خوردگی سنگهای کربناته که منجر به تشکیل رشته کوههای مرتفع شده است و همچنین بهره مندی کوههای حاشیه ای از بادهای باران آور غربی، از پهنه های کارستی قابل توجه برخوردار است. بطوریکه در ایران علاوه بر غارها، توسعه یافته ترین اشکال کارست یعنی تشکیل دشتهای کارستی یا پولیه نیز مشاهده میشود. یکی از پهنه هایی که از نظر تحول کارست قابل توجه است رشته کوههای حاشیه جنوبغرب و غرب کشور موسوم به زاگرس است. بررسی نقشه های زمین شناسی در مقیاس 100000/1 معلوم می کند که حدود 104537 کیلومتر مربع از پهنه زاگرس را سنگهای کربناته در انواع مختلف اشغال کرده است. در این تحقیق به کمک gis و با استفاده از متغیر های زمین شناسی، ارتفاع، بارش، گسل، شیب، و سپس انطباق آنها با نقشه های پراکندگی غارها و پراکندگی چشمه های کارستی به عنوان شاخص های تحول کارست، مبادرت به پهنه بندی زاگرس به سه پهنه کارست تحول یافته، کارست نارس و کارست بینابین شده است. نتایج این بررسی نشان داده است که حدود 69228 کیلومتر مربع از مساحت زاگرس دارای کارست تحول یافته، حدود 4102 کیلومترمربع کارست نارس و حدود 31207 کیلومترمربع نیز کارست بینابین است.
نبی خزایی محمود علایی طالقانی
برآورد سیلاب در مناطق با آمار محدود ویا فاقد آمار یکی از مسائل مهم در طراحی سازه های آبی ومدیریت بهینه ی منابع آب به ویژه در مناطق خشک ونیمه خشک محسوب می گردد. در این تحقیق برای تحلیل سیلاب در حوضه رودخانه گاماسیاب از روش رگرسیون خطی چندگانه استفاده شده است. هدف از این تحقیق شناسایی عوامل موثر در وقوع سیلابهای حوضه رودخانه گاماسیاب، وپیش بینی سیلابهای حداکثر وتناوب وقوع آنها در حوضه رودخانه گاماسیاب می باشد. رودخانه فوق یکی از سرشاخه های اصلی رودخانه کارون، در استانهای همدان وکرمانشاه قرار دارد. بدین منظور ابتدا در محیط نرم افزاری gis پس از تحدید منطقه، لایه های مورد نیاز تهیه، وعوامل موثر در سیل مانند عوامل ژئومورفولوژیکی، اقلیمی، زمین شناسی و کاربری اراضی، برای حوضه گاماسیاب وهر کدام از زیر حوضه ها بطور جداگانه استخراج شد. همچنین کلیه ایستگاههای آب سنجی موجود در منطقه مورد بررسی قرارگرفت، شش ایستگاه دارای حداقل 10 سال آمار انتخاب و پس از بازسازی چند آمار برای بعضی از ایستگاهها پایه آماری مشترک 16 سال انتخاب گردید. در ادامه با استفاده از برنامه کامپیوتری hyfa و روش حداکثر درست نمایی بهترین تابع توزیع منطقه ای مشخص شد. با استفاده از توزیع غالب لوگ نرمال 3 پارامتری برای هر حوضه سیلاب با دوره بازگشتهای 2، 5، 10، 20، 25، 50، 75 و100سال محاسبه، سپس بین مقادیر دبی با دوره بازگشتهای مختلف در محل ایستگاههای مذکور و عوامل موثر بر سیلاب در بالادست آنها، با استفاده از رگرسیون چندگانه ساده و لگاریتمی و با استفاده از روشهای پیشرو، پس رو وگام به گام روابط ومدلهای ارائه گردید. که با استفاده از آنها می توان مقادیر یا دبی با دوره برگشتهای مختلف را در زیر حوضه های فاقد ایستگاه ویا هر نقطه دلخواه از حوضه بدست آورد. همچنین نتایج نشان داد که مهمترین عامل موثر در دبی حداکثر لحظه ای مساحت می باشد، که بین سیلاب و مساحت رابطه معنا داری در سطح 99/ وجود دارد، و پس از مساحت بارش متوسط سالیانه و تراکم آبراهه، با سیلاب رابطه دارند.
فرشته لطفی محمود علایی طالقانی
هدف از این تحقیق محاسبه ی حجم فرسایش سنگ در توده ی الوند است. جهت دستیابی به این هدف، از مدل ارتفاعی رقومی استفاده شده است. به منظور نیل به اهداف تحقیق،demمنطقه ی مورد مطالعه از سازمان نقشه برداری کشور تهیه شده است. بعد از بازسازی سطوح قدیمی از طریق اصلاح خطوط ارتفاعی، dem بازسازی شده ی منطقه تهیه شد. از تفاضل demبازسازی شدهو dem فعلی، حجم فرسایش کوهستان الوند محاسبه گردید. به منظور کسب اطلاعات بیشتر در این تحقیق، حجم فرسایش سنگ به تفکیک حوضه های زهکش، جنس زمین شناسی، دامنه های شمالی و جنوبی و سطوح ارتفاعی متفاوت محاسبه شده است. برای این منظور لایه ی مربوط به هر یک از فاکتورهای فوق تهیه گردید و از طریق هم پوشانی با دو dem فعلی و بازسازی شده، حجم فرسایش برای هر یک از آن ها لحاظ گردید. نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد که شکل حوضه ی زهکشی تاثیریبر میزان فرسایش سنگ در توده ی الوند نداشته است. طبق نتایج به دست آمده از ضریب فشردگی، شکل حوضه های 3، 4 و 9 از بین هفده حوضه به دایره نزدیک تر است اما حوضه های فوق به ترتیب دارای حجم فرسایش 24%، 23% و 32% از کل حجم حوضه هستند. این در حالی است که حوضه های شماره ی 1 و 2 با کمترین ضریب فشردگی، رقم حجم فرسایش آن ها 39 و 29 درصد از کل حجم حوضه است. دامنه ی جنوبی الوند بیشتر از دامنه ی شمالی آن تحت تاثیر فرسایش قرار گرفته است. در دامنه ی جنوبی الوند با وجود این که عمدتا" پوشیده از سنگ های سخت و مقاوم در برابر فرسایش است اما به دلیل عملکرد شدید تکتونیک، حجم فرسایش سنگ در این دامنه بیشتر از دامنه ی شمالی بوده است. درصد فرسایش دامنه ی جنوبی و شمالی به ترتیب 28 و 25 درصد از کل حجم دامنه است.حجم فرسایش سنگ در شش طبقه ی ارتفاعی توده ی الوند مورد بررسی قرار گرفت. به طوری که دو طبقه ی ارتفاعی(2000-1500 و 2500-2000)بیشترین حجم فرسایش سنگ را به خود اختصاص داده اند که حجم فرسایش آن ها به ترتیب 57 و 53 درصد از کل حجم طبقات است. حجم فرسایش سنگ برای سنگ های تشکیل دهنده ی توده ی الوند نیز محاسبه شد.بیشترین حجم فرسایش در سنگ های سست 56% و در سنگ های رسوبی به میزان 50% از کل حجم این سنگ ها، برآورد شده است. به طور کلی تحقیق حاضر نشان می دهد که حجم فرسایش سنگ در توده ی الوند متاثر از جنس زمین شناسی متنوع و تکتونیک است.
مهدی صفری نامیوندی محمود علایی طالقانی
دوران چهارم از مهمترین دوران های شکل ساز فرم و فرایند های مورفولوژی زمین محسوب می شود. اهمیت این دوران عموماً به دلیل وقوع تغییرات اقلیمی در دو فاز سرد و گرم بر روی زمین است. تغییرات اقلیمی برحسب عرض جغرافیایی و ارتفاع محلی، اثرات متفاوتی برجای گذاشته است. بررسی و مطالعه دوران چهارم در دانش پالئوژئومورفولوژی صورت می گیرد. شواهد تغییرات اقلیمی دوران کواترنری در سرزمین ایران یخچالهای کوهستانی، دریاچه های پلوویال و پادگانه های آبرفتی می باشد . در پژوهش حاضر ، حوضه آبریز دشت کرند غرب در استان کرمانشاه جهت بررسی وجود دریاچه پلوویال مورد بررسی قرار گرفته است. در مرحله نخست بر اساس شواهد توپوگرافیکی که شامل سطح مستوی دشت، آبراهه های منفرد دو شاخه، الگوی آبراهه ای همگرای خطی، نقاط ارتفاعی منفرد؛ منحنی های سینوسی و جنس زمین شناسی می باشد ، با استفاده از نقشه های توپوگرافیکی و زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی منطقه رصد شد و تمامی شواهد مذکور مشخص گردید. سپس وضعیت هیدرولوژیکی حوضه بررسی و آزمایش گرانولومتری از رسوبات به عمل آمد و نوع پوشش گیاهی ، پراکندگی سکونت گاه ها ،رسوب شناسی منطقه به کمک لاگ چاه های حفاری طی عملیات میدانی بررسی گردید ؛ با تایید شواهد میدانی و توپوگرافیکی، در مرحله بعد با استفاده از داده های اقلیمی و مدل رقومی ارتفاع به روش کریجینگ نقشه های اقلیمی حوضه طی کواترنری و حال حاضر تهیه و وسعت دریاچه (68/18کیلومترمربع) و میزان آب موجود در آن(بالغ بر 125میلیون متر مکعب) برآورد شد. مهمترین منبع تغذیه دریاچه آبهای زیرزمینی و رودخانه کرند بوده و علت تحلیل دریاچه پلوویال کرند نیز ته نشینی رسوبات با ضخامت زیاد در کف دریاچه تعیین گردید. در فاز دوم پژوهش جابجایی رودخانه کرند با نگرشی به شواهد موجود به علت جنبش گسل کرند گزارش گردید.
اسلام فارقی مسیب حشمتی
تغییر کاربری منجر به تخریب سرزمین ها می شود در مناطق جنگلی زاگرس هرساله بخشی از جنگل ها طی تغییر کاربری به دیمزار تبدیل می گردد این تغییر کاربری ها منجر به تغییرات کیفییت خاک و درنهایت فرسایش خاک می شود که اثرات و پیامد های نامطلوبی در محیط دارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش تغییر کاربری جنگل به دیمزار بر کیفیت و فرسایش پذیری خاک در سرشاخه حوضه مرگ استان کرمانشاه انجام پذیرفته است و در آن مقایسه دو کاربری جنگل و دیمزار در خصوصیاتی مانند وزن مخصوص ظاهری خاک، رسانایی الکتریکی، واکنش خاک، مقدار ماده آلی، فسفر، پتاسیم، نیتروژن و پایداری خاکدانه های خاک انجام گرفته است. بدین منظور از لایه 20-0 سانتیمتری، نمونه برداری خاک انجام شد. پس از انجام آزمایشات مربوطه، نتایج مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت و مقایسه شدند نتایج نشان داد که وزن مخصوص ظاهری خاک در نتیجه تغییر کاربری اراضی جنگلی به دیمزار افزایش یافته است. میزان ماده آلی، واکنش خاک و نیتروژن کل در دیمزار کمتر از کاربری جنگل بوده که طی تغییر کاربری کاهش معنی داری را نشان می دهد، ولی در سایر پارامتر های مورد بررسی تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد. همچنین فرسایش پذیری خاک طی تغییر کاربری افزایش یافته است. نتیجه حاصل از بررسی کیفی فرسایش به روش blm برای کاربری جنگل فرسایش متوسط و برای کاربری دیمزار فرسایش زیاد ارزیابی شد.
اکرم مرادی محمود علایی طالقانی
در این پژوهش جهت تحلیل کمی و مورفولوژیک شبکه ی زهکش در توده ی الوند، نقش تکتونیک، گسل، جنس زمین شناسی و شکل شبکه ی زهکش بر ویژگی های آبراهه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی منطقه ی مورد مطالعه (dem) با دقت 10 متر و نقشه ی زمین شناسی 1:100000، مرز حوضه ها، نقشه ی شبکه ی هیدروگرافی، و نقشه گسل ها استخراج شد. نتایج حاصل از این تحقیق فعالیت تکتونیک در منطقه (با اعمال چهار شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی، شاخص انشعابات، شاخص عدم تقارن حوضه ی زهکش و شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه) و نقش آن در ناهنجاری و تغییرات شبکه ی زهکش را نشان می دهد که این نقش در دامنه ی جنوبی نسبت به دامنه ی شمالی پررنگ تر است. گسل ها نیز علت دیگر بروز برخی بی نظمی ها از شبکه ی زهکش در توده ی الوند هستند. ارتباط بین شکل حوضه و عمق بستر زهکش اصلی در هر حوضه نیز از دیگر بررسی های انجام شده در این پژوهش است که با استفاده از مقایسه ی ضریب گراولیوس هر حوضه با مقاطع عرضی حوضه ها انجام گرفت، در این زمینه ارتباط معناداری بین این دو متغیر یافت نشد. در نهایت رابطه ی بین جنس زمین شناسی و فاکتور شدت تراکم زهکشی در هر حوضه مورد بررسی قرار گرفت که علی رغم تأثیرگذار بودن جنس زمین شناسی بر این فاکتور، تفاوتی بین ارقام حاصل از محاسبه ی شدت تراکم زهکشی دیده نشد، چرا که تقریبا بیشتر حوضه ها در مسیر زهکشی الوند از ارتفاعات به سمت دشت، از هر سه جنس ماگمایی، دگرگونی و رسوبی عبور می کنند بنابراین شدت تراکم زهکش هر حوضه در سه جنس محاسبه می شود و نمی توان تأثیر هر جنس بر شدت تراکم زهکشی را به تنهایی مورد بررسی قرار داد.
فریبرز طلابخشی محمود علایی طالقانی
چکیده ندارد.
سعید نادرنیا محمود علایی طالقانی
چکیده ندارد.
زهرا خلیل زاده محمود لاجوردی
چکیده ندارد.