نام پژوهشگر: محمد جواد صراف شیرازی
پگاه آیت اللهی محمد جواد صراف شیرازی
مرسرایزینگ یکی از عملیات تکمیلی است که اغلب جهت بهبود خصوصیات جذب رنگ و افزایش جلای پارچه های پنبه ای به کار برده می شود. مرسریزاسیون فرآیندی مکانیکی-شیمیایی است که موجب تغییر ساختار الیاف پنبه، و در نتیجه تغییر خصوصیات پارچه ی حاصل می گردد. از جمله این تغییرات، ایجاد جمع شدگی، افزایش استحکام کششی، افزایش سختی خمشی، افزایش جذب رطوبت، برداشت رنگ و جلا، همچنین ثبات ابعادی در پارچه هاست. از آنجاکه راحتی یکی از ملزومات پوشاک است و در سال های اخیر بیش از پیش مورد توجه مصرف کنندگان قرار گرفته است، انجام عملیات تکمیلی جهت بهبود برخی از خصوصیات پارچه ها، نباید منجر به کاهش راحتی البسه ی تولید شده از آنها گردد. در این تحقیق اثر فرآیند مرسریزاسیون بر راحتی بلوزهای پنبه ای سبک مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور 15 پارچه ی تاری-پودی 100% پنبه ای با مشخصات ساختاری متفاوت انتخاب، و به سه گروه تقسیم شدند. یک گروه به صورت خام مورد بررسی قرار گرفت، گروه دوم به ترتیب مراحل پرزسوزی، آهارگیری و سفیدگری را گذراند، و گروه سوم از تمامی این مراحل به اضافه ی مرسریزاسیون عبور نمود. سپس خصوصیات راحتی مکانیکی و ترموفیزیولوژیکی پارچه ها ارزیابی و مقایسه گشت. جهت انجام آزمایش پوشیدن، از هر گروه از پارچه ها بلوزهای یکسانی تهیه شد، توسط سه ارزیاب (در فصل تابستان و در شهر یزد) مورد بررسی قرار گرفت، و راحتی بلوزها درجه بندی شد. در نهایت 3 مدل رگرسیون طراحی شد که قادر به پیش بینی راحتی بلوزهای تولید شده از هر سه گروه پارچه، با استفاده از خصوصیات مکانیکی و حرارتی-رطوبتی پارچه ها در هر سه گروه، است. مقایسه ی نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که عمل مرسریزاسیون موجب افزایش نفوذپذیری هوا و انتقال بخار آب، کاهش اصطکاک و ازدیادطول، افزایش سختی خمشی و برشی، و کاهش اندک مکش فتیله ای در پارچه ها شده است. ارزیاب ها بلوزهای مرسریزه شده را راحت تر از بلوزهای خام و تکمیل شده ارزیابی کردند. مدل رگرسیونی که راحتی بلوزهای مرسریزه شده را پیش بینی می کند، از دو متغیر مستقل ساخته شده است، این دو متغیر، انتقال بخار آب و مکش فتیله ای پارچه هستند، که نشاندهنده ی اهمیت خصوصیات انتقالی لباس در شرایط آب و هوایی گرم می باشند.
طاهره ضرابیه میترا توکلی اردکانی
افراد شاغل در محیط های پر خطر از جمله آتش نشانان همواره با تنش های حرارتی زیاد روبرو بوده و سالانه هزینه های زیادی بابت آسیب های سوختگی پرداخت می گردد. با توجه به این که کارایی لباس محافظ آتش نشانی نیز از عوامل مختلف ساختاری و محیطی تأثیر می-پذیرد؛ بنابراین، بررسی فرایند انتقال حرارت و رطوبت در لباس های حفاظتی آتش نشانی هنگام قرارگرفتن در معرض آتش ضرورت می یابد. در این مطالعه سعی شده است تا مدل ریاضی جهت فرایند انتقال حرارت و رطوبت در لباس های محافظ آتش نشانی ارائه گردد. دستگاه معادلات دیفرانسیل به دست آمده از مدل از طریق عددی و با استفاده از روش تفاضل محدود – کرانک نیکلسون- حل گردیده است. این مدل قادر است تا میزان حرارت و رطوبت را در لایه های مختلف منسوج و در زمان های مختلف پیش بینی نماید. جهت تعیین دقت مدل لازم است نتایج تئوری حاصل از مدل با نتایج عملی به دست آمده مقایسه گردد. بدین منظور، وسیله ای شامل حسگرهای مربوط به سنجش دما و رطوبت به همراه سخت افزار مربوطه برای انتقال مقادیر اندازه گیری شده به کامپیوتر تهیه و طراحی گردیده است. این اطلاعات توسط نرم افزار نوشته شده پردازش شده و نتایج نهایی که شامل درجه حرارت و میزان رطوبت در هر لایه از منسوج در زمان های مختلف می باشد، در پرونده ای خاص ذخیره می گردد. با توجه به مقادیر اندازه گیری شده و نتایج حاصل از مدل و مقایسه آن ها، میزان دقت بالای مدل ارائه شده تأیید می گردد.
محمدجواد اسکندری تادوانی محمد جواد صراف شیرازی
هدف رساله حاضر، پیش بینی خصوصیات عمده پلی پروپیلن تولید شده در هموپلیمریزاسیون پروپیلن با کاتالیست¬های ناهمگن زیگلر – ناتا در فرآیند فاز دوغابی با ارائه یک مدل ریاضی¬ مناسب و کارآمد می باشد. خصوصیات عمده پلی پروپیلن تولیدی مشتمل بر ریخت شناسی، اندازه متوسط ذرات، خواص متوسط جرم ملکولی و شاخص متوسط پراکندگی پلیمر می باشد که در فرآیند پذیری بعدی پلیمر حائز اهمیت هستند. در این تحقیق، علاوه بر مطالعه و بررسی عوامل مهم تاثیرگذار بر خصوصیات عمده پلی پروپیلن شامل ریخت شناسی کاتالیست، غلظت واکنشگرها و شرایط عملیاتی آزمایشات پلیمریزاسیون یک مدل ریاضی کارآمد جهت پیش بینی خصوصیات مذکور با توجه به نتایج تجربی حاصله و با تاکید بر جنبه های فیزیکی – شیمیایی توسعه داده شده است. جنبه های فیزیکی مدل شامل پدیده های خرد شدن ذرات اولیه کاتالیست و مقاومت-های انتقال جرمی می باشد و جنبه های شیمیایی بطور عمده بر ریخت شناسی و رفتار سینیتیکی کاتالیست، و سینیتیک واکنش¬های پلیمری شدن بنا نهاده شده است. در مطالعات صورت گرفته در مدل سازی رشد و مورفولوژی ذرات پلی پروپیلن در فاز دوغابی، نقش اجزاء مختلف نظیر غلظت کاتالیست، کمک کاتالیست، غلظت واکنشگرها، مقاومت انتقال جرم و تاثیر ثوابت سینیتیکی روی سرعت پلیمریزاسیون و همچنین خواص پلیمر تولیدی از جمله طول متوسط عددی زنجیر، شاخص پراکندگی و فاکتور رشد ذره به صورت کمی و کیفی با مدل¬های مهم در این زمینه مقایسه و بررسی شد. ارزیابی کمی و کیفی مدل ارائه شده نشان داد که این مدل قادر به پیش بینی رفتار سینیتیکی، رشد ذرات و خواص متوسط پلیمر تولیدی در هموپلیمریزاسیون پروپیلن در شرایط هم¬دما در سیستم کاتالیستی زیگلر – ناتا با داشتن چندین مرکز فعال نیز بوده و بعلاوه نتایج مدل سازی با داده های واقعی آزمایشگاهی سازگاری خوب را نشان داده است. همچنین مدل ارائه شده به آسانی قابل توسعه جهت استفاده در سایر فرآیندهای تولید پلی پروپیلن و سایر پلی اولفین¬های تولیدی با کاتالیست¬های زیگلر – ناتا می باشد.
آرین کریم زاده محمد جواد صراف شیرازی
در این پژوهش به بررسی زیست تخریب پذیری فیلم های بر پایه پلی اتیلن سبک/اتیلن-وینیل استات با نسبت وزنی 70/30 حاوی استئارات کلسیم (افزودنی های اکسو) پرداخته و اثر نانو ذره ها آهن صفر ظرفیتی (nzvi) بر روی زیست تخریب پذیری آن ها بررسی شد. این آمیزه به روش اختلاط مذاب در مخلوط کن داخلی تهیه گردید. به منظور مطالعه زیست تخریب پذیری نمونه های تولید شده، نمونه ها در دو بخش تخریب غیر زیستی (نوری) و تخریب زیستی (میکروبی) بررسی شدند. در بخش تخریب غیر زیستی، ابتدا به منظور شبیه سازی نور خورشید، نمونه ها در معرض پرتو تابش لامپ uv که با شرایط آب و هوایی شهر یزد طراحی شده بود به مدت 72 ساعت معادل 6 ماه تابش نور خورشید قرار گرفتند. سپس، به منظور بررسی تغییرات ساختار شیمیایی ایجاد شده در نمونه، آزمون ftir و همچنین جهت بررسی دقیق تر تخریب، از آزمون های tga و کشش استفاده گردید. در بخش تخریب زیستی، نمونه ها در مخلوطی از باکتری ها (دو سویه باسیلوس (باسیلوس سرئوس و باسیلوس مگاتریوم)، یک سویه سودوموناس (سودوموناس آئروژینوزا)) و قارچ (آسپرژیلوس نایجر) انتخاب شده موجود در خاک جهت شبیه سازی محیط، طی مدت 12 هفته قرار گرفتند. به منظور بررسی چگونگی روند فرآیند تخریب، طیف ftir به همراه آزمون های اندازه گیری کاهش وزن، شمارش کلنی و بررسی تغییرات ph محیط و همچنین آزمون sem برای بررسی تغییرات مورفولوژی سطح صورت گرفت. نتایج حاصل، نشان از تاثیر نانو ذره های آهن صفر ظرفیتی به عنوان تسریع کننده تخریب در تخریب غیر زیستی و همینطور با حفظ ph محیط، موثر بر تخریب زیستی آمیزه های پلی اتیلن سبک/کوپلیمر اتیلن وینیل استات باشد.