نام پژوهشگر: لقمان قهرمانی
رستگار مرادی لقمان قهرمانی
این تحقیق با هدف بررسی قابلیت تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی بالا در بررسی تغییرات جنگل در یک دوره زمانی 50 ساله صورت گرفته است. منطقه اجرای تحقیق با سطحی معادل 9177 هکتار در جنگلهای منطقه آرمرده شهرستان بانه واقع شده است. داده های ماهواره ای مورد استفاده شامل پنجره ای از تصویر سنجنده hrg ماهواره spot5 است که مربوط به تاریخ 18 تیر ماه 1384 شمسی می باشد و فاقد هرگونه خطای هندسی و رادیومتریکی بوده است. بالاترین نتیجه مربوط به طبقه بندی 2 کلاسه ای و طبقه بندی کننده حدأکثر احتمال بود عکس های هوایی به تعداد 6 قطعه، با خطای ریشه میانگین مربعات کمتر از یک پیکسل با استفاده از تصویر ماهواره ای و نقشه های رقومی زمین مرجع گردیدند و موزاییک عکس ها از قسمت مرکزی عکس ها تهیه گردید. مرز جنگل و غیر جنگل بر روی موزاییک عکس ها تفکیک و به عنوان نقشه جنگل اول دوره از آن استفاده گردید. پدیده ها به 7 کلاسه تقسیم بندی شدند که شامل جنگل، زراعت، زراعت در زیر اشکوب جنگل، مناطق لخت، اراضی بایر، گردوهای طبیعی و جنگل کاری بود. این کلاسه ها با توجه به تفکیک پذیری آنها ابتدا به 4 کلاسه و در نهایت به 2 کلاسه جنگل و غیر جنگل تفکیک شدند. طبقه بندی به دو روش نظارت شده و رقومی صورت گرفت که در روش نظارت شده طبقه بندی با خوارزمی های حدأکثر احتمال، متوازی السطوح (جعبه ای) و حدأقل فاصله از میانگین انجام گرفت.بالاترین نتیجه مربوط به طبقه بندی 2 کلاسه ای و طبقه بندی کننده حدأکثر احتمال بود که صحت کلی معادل 87/43% و ضریب کاپای برابر 0/656 را بدست آورده بود. در روش تلفیقی بهترین نقشه حاصل از روش نظارت شده با تجربه مفسر و سایر اطلاعات کمکی ویرایش قرار گرفت. این روش صحت کلی و ضریب کاپای به ترتیب معادل 94/98% و 0/855 را کسب نمود. این صحت بالا نشان دهنده قابلیت مناسب تصاویر spot5 در بررسی تغییرات و تهیه نقشه جنگل در مناطق با تراکم پایین می باشد. نقشه حاصل از روش تلفیقی به عنوان نقشه آخر دوره جهت بررسی تغییرات استفاده شد. بررسی تغییرات با استفاده از روش تفاضل تصویر انجام گرفت و نتایج حاصل نشان دهنده کاهش سطح جنگل به میزان 6/62% (502 هکتار) سطح اولیه جنگل بود.
آیدا رستمی جلیلیان لقمان قهرمانی
جنگل های زاگرس یکی از با ارزش ترین اکوسیستم های جنگلی ایران به شمار می روند اگر چه این جنگل ها جزو جنگل های حفاظتی - حمایتی می باشند، اما نیاز معیشتی ساکنان محلی و جنگل نشینان آن ها را مجبور به استفاده از این منابع خدادادی می کند بطوریکه ساختار این جنگل ها در بسیاری از نقاط دستخوش تغییرات زیادی گردیده است و فقط در مناطق محدودی همانند اماکن مقدس کمتر مورد بهره برداری قرار گرفته اند. هدف این تحقیق بررسی و مقایسه رویش قطری گونه مازودار در توده های تحت بهره برداری های سنتی رایج در جنگل های زاگرس شمالی (گلازنی و چرای دام) و کمتر دست خورده بود. به منظور انجام این تحقیق یک توده کمتر دست خورده و یک توده تحت بهره برداری های سنتی رایج در منطقه با شرایط یکسان از نظر فیزیوگرافی در بخش نمشیر از توابع شهرستان بانه انتخاب شدند. در هر توده 18 اصله درخت مازودار با مبدأ رویشی شاخه زاد به صورت تصادفی به عنوان درخت نمونه انتخاب گردید. از هر اصله درخت نمونه یک جفت نمونه رویشی با استفاده از مته سال سنج از ارتفاع 50 سانتی متری استخراج شد. در نمونه های برداشت شده رویش جاری سالانه اندازه گیری و متوسط رویش جاری سالانه در طبقات قطری در توده های مورد بررسی تعیین گردید. نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کولموگرف - سمیرنف بررسی شد. مقایسه رویش قطری در توده های مورد بررسی با استفاده از آزمون independent - samples t test انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده میانگین رویش قطری در توده تحت بهره برداری 14/2 میلی متر و در توده کمتر دست خورده 23/1 میلی متر بود. متوسط درصد رویش قطری در توده تحت بهره برداری 77/13 درصد و در توده کمتر دست خورده نیز 78/6 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد که میانگین رویش قطری گونه مازودار در طبقات قطری در توده تحت بهره برداری از میانگین رویش طبقات قطری متناظردر توده کمتر دست خورده بیشتر و اختلاف بین توده های مورد بررسی از نظر این مشخصه در سطح 1% معنی دار بود.
امیر رنجبر لقمان قهرمانی
گونه وی ول (quercus libani) در زاگرس شمالی و در جنگل های پیرانشهر و سردشت (آذربایجان غربی) و بانه و مریوان (استان کردستان) پراکنش دارد. در زاگرس شمالی به دلیل برداشت های سنتی و عرفی از جنگل (بیشتر به صورت گلازنی و قطع درختان) ساختار توده های جنگلی و ویژگی های کمی و کیفی درختان تغییر کرده است. به منظور بررسی اثر گلازنی بر رویش قطری و برخی مشخصه های کمی وی ول، یک شان گلا به مساحت 5/2 هکتار و یک توده کمتر دست خورده (واقع در قبرستان) به مساحت 65/0 هکتار با شرایط فیزیوگرافی مشابه در روستای بلکه شهرستان بانه انتخاب شدند. برای بررسی ویژگی های ساختاری، در توده کمتر دست خورده (با حذف اثر حاشیه ای) و شان گلا آماربرداری صددرصد انجام گرفت و مشخصات کمی درختان نمونه (قطر برابر سینه، قطر یقه، ارتفاع کل، طول تاج و دو قطر عمود بر هم تاج) اندازه گیری شد. همچنین برای محاسبه رویش قطری، در شان گلا 19 اصله و در توده کمتر دست خورده 26 اصله وی ول با مبدأ رویشی شاخه زاد به صورت تصادفی به عنوان درخت نمونه انتخاب و از هر درخت نمونه یک جفت نمونه رویشی با استفاده از مته سال سنج از ارتفاع 50 سانتی متری استخراج شد. در نمونه های برداشت شده رویش جاری سالانه اندازه گیری و متوسط رویش جاری سالانه در طبقات قطری در توده کمتر دست خورده و شان گلا تعیین شد. نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کولموگرف- سمیرنف و مقایسه مشخصه های کمی و رویش قطری درختان در توده کمتر دست خورده و شان گلا با استفاده از آزمون independent - samples t test انجام شد. نتایج نشان داد که بین مشخصه های کمی قطر برابر سینه، طول تنه، سطح تاج و ارتفاع کل (ارتفاع در طبقات قطری میانی) درختان وی ول در توده کمتر دست خورده و شان گلا در سطح یک درصد اختلاف معنی داری وجود دارد، به طوری که، مقدار این مشخصه های کمی در توده کمتر دست خورده بیشتر از شان گلا بود ولی بین مشخصه کمی طول تاج در توده کمتر دست خورده و شان گلا اختلاف معنی داری وجود ندارد. همچنین متوسط رویش قطری در شان گلا41/3 و در توده کمتر دست-خورده 2/2 میلی متر بدست آمد و بین متوسط رویش قطری درختان در توده کمتر دست خورده و شان گلا در سطح یک درصد تفاوت معنی داری وجود داشت.
هوار مدرس گرجی مهتاب پیرباوقار
پراکنش جغرافیایی تیپ های مختلف پوشش گیاهی در ارتباط نزدیک با عوامل فیزیوگرافی است. علاوه بر این، پوشش گیاهی نتیجه کنش متقابل فرایندهای طبیعی گذشته و اخیر و همچنین دخالت های انسانی است. در جنگل های حوزه آرمرده بانه کمبود زمین های زراعی و کوهستانی بودن منطقه، مردم این منطقه را وادار کرده است که نیازهای کشاورزی و دامداری خود را تا جایی که امکان پذیر است با بهره مندی چند جانبه از طبیعت تامین کنند و به همین دلیل سال هاست که زادآوری جنسی در توده های جنگلی مستقر نشده است. به منظور توسعه و احیاء این جنگل ها، اطلاع از شرایط رویشگاهی تیپ های تشکیل دهنده آن لازم به نظر می رسد. هدف این تحقیق بررسی ارتباط پراکنش مکانی تیپ های جنگلی با عوامل فیزیوگرافی (شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا و فاصله از آبراهه) و عوامل انسانی (فاصله از مناطق مسکونی و جاده) و همچنین تعیین رویشگاه های مناسب تیپ های مختلف بر اساس متغیرهای فیزیوگرافی و انسانی از طریق مدل سازی با روش رگرسیون لجستیک است. تعیین و طبقه بندی تیپ های جنگلی منطقه بر مبنای درصد آمیختگی درختان تعداد 448 قطعه نمونه 1/0 هکتاری دایره ای شکل بر اساس روش گرجی- بحری انجام گرفت. هشت تیپ جنگلی شناسایی شدند. نقشه تیپ بندی با نقشه طبقه بندی شده عوامل مورد بررسی (متغیرهای فیزیوگرافی و انسانی) همپوشانی داده شد تا چگونگی پراکنش تیپ های مختلف با تغییرات هر یک عوامل مورد بررسی شناسایی شود. مدلسازی و اعتبارسنجی مدل های بدست آمده، بر اساس تعداد نمونه هایی که به طور مساوی برای مناطق حضور و عدم حضور هر تیپ به شکل کاملا تصادفی تهیه شده بود با روش گام به گام (نسبت احتمال) و انتخاب 70% از نمونه ها برای مدلسازی و 30% نمونه ها جهت اعتبار سنجی مدل ها انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیونی مدل ها نشان داد که رابطه قوی میان پراکنش مکانی تیپ ها با عوامل فیزیوگرافی وجود دارد؛ به طوریکه جهت شیب مهمترین عامل و عوامل ارتفاع از سطح دریا و درصد شیب به ترتیب با توجه به حضورشان در مدل ها، از عوامل موثر بعدی شناخته شدند. در تیپ هایی که عوامل انسانی و فیزیوگرافی با هم وارد معادله شدند تاثیر عوامل فیزیوگرافی بیشتر از عوامل انسانی بوده است. بر اساس چگونگی رابطه فزاینده یا کاهنده حضور هر تیپ با متغیرهایی که وارد مدل لجستیک شده اند و میزان همخوانی آن با نتایج حاصل از همپوشانی نقشه تیپ بندی با عوامل مورد بررسی و نیز تحقیقات مشابه قبلی، می توان گفت که رگرسیون لجستیک روش مناسبی برای بررسی تاثیر عوامل مختلف بر پراکنش مکانی تیپ های مختلف است.
رحمت نامداری لقمان قهرمانی
زغال گیری یک الگوی دیرینه در نظام معیشتی مردمان گمارلنگ در زاگرس شمالی است. این مطالعه به منظور فراهم کردن اطلاعات پایه ای مورد نیاز برای حل این مساله در مدیریت روستای جنگل انجام شده است. مکان یابی برای زغال گیری در این منطقه بر پایه ی سه نمایه ی گونه ی درختی، فراوانی درختانی که به قطر برداشت رسیده و مالکیت عرفی انجام می شود. در این بررسی، مطالعه ی کار بر اساس آموختن با کارکردن و زمان سنجی به صورت پیوسته انجام شده است. در آخرین گام، دو توده ی زغال گیری نشده و زغال گیری شده که در شرایط رویشگاهی مشابهی قرار گرفته اند؛ برای ارزیابی پیامدهای زغال گیری اندازه گیری شدند. این بررسی نمایان کرده که هریک از کوره ها در یک گستره ی 5 روزه و با کارایی 37 درصد برپا می شوند. همچنین توده های بهره برداری-شده دارای رویه ی زمینی کمتری هستند که به منظور مدیریت مستمر جنگل، می توان برداشت را با یک چرخه ی 13 ساله انجام داد.
فریده سعیدی زاده لقمان قهرمانی
گونه بنه (.atlantica desf pistacia) و سقز بدست¬آمده از این درخت به لحاظ نقشی که از دیرباز در گذران زندگی و تامین معیشت جنگل¬نشینان ناحیه زاگرس داشته، از اهمیت اقتصادی-اجتماعی ویژه ای برخوردار است. به منظور ارزیابی پیامدهای برداشت سقز بر نمایه¬های زیست-سنجی درختان بنه، یک لکه مورد بهره برداری¬ سقز به مساحت 6/9 هکتار و یک توده رهاشده (توده¬ای که در 22 سال اخیر 1391-1369 برداشت سقز از آن متوقف شده است) به مساحت 8/4 هکتار با شرایط فیزیوگرافی مشابه در روستاهای بیوند پایین و بیوند بالا، شهرستان جوانرود در استان کرمانشاه انتخاب شدند. برای بررسی نمایه¬های زیست¬سنجی، در دو توده مورد بررسی، با انجام آماربرداری صد در صد ضمن ثبت نام گونه، قطر¬برابر¬سینه تمام درختان موجود اندازه¬گیری شد. در درختان بنه علاوه بر قطربرابر¬سینه سایر نمایه¬های کمی (قطر تاج، قطر یقه، ارتفاع کل، طول¬ تاج و ارتفاع تنه) مورد اندازه¬گیری قرار گرفت. برای بررسی رویش قطری، در لکه مورد بهره-برداری 16 اصله و در توده رها¬شده 18 اصله درخت بنه به عنوان درخت نمونه انتخاب و از هر درخت یک جفت نمونه رویشی با استفاده از مته سال¬سنج در ارتفاع 30 سانتی¬متری استخراج شد. بررسی نرمال بودن داده¬ها با استفاده از آزمون کلموگروف- سمیرنف، مقایسه پراکنش درختان بنه در طبقات قطری با استفاده از آزمون کای اسکور و مقایسه میانگین¬های نمایه¬های کمی با استفاده از آزمون t مستقل (independent samples t-test) انجام شد. نتایج نشان داد بین نمایه¬های قطر یقه، ارتفاع کل، طول تاج، سطح تاج، نسبت سطح تاج به سطح مقطع درختان بنه، درصد رویش قطری در طبقات قطری 60-35 سانتی¬متری در دوره زمانی 1369 تا 1391 و درصد رویش قطری سالیانه در دوره زمانی 1391- 1369 اختلاف معنی¬داری بین توده¬های مورد بررسی وجود دارد. میانگین این مشخصه¬ها (غیراز قطر یقه) برای درختان بنه در توده رهاشده بیشتر از لکه مورد بهره-برداری بود. بین میانگین سایر نمایه¬های زیست¬سنجی (طول تنه و درصد رویش قطری در طبقات قطری در دوره زمانی 1343 تا 1369 و درصد رویش قطری سالیانه در دوره زمانی 1369- 1358) در درختان نمونه بنه تفاوت آماری معنی¬داری بین توده¬های مورد بررسی مشاهده نشد.
هما ابراهیمی لقمان قهرمانی
اکوسیستم¬های مختلف از جمله جنگل، جنگل دست¬کاشت و مرتع بر روی برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی خاک تأثیرگذار هستند. اعمال مدیریت صحیح و کارآمد این اکوسیستم-ها مستلزم داشتن اطلاعات جامعی از این پارامترها به عنوان شاخص¬هایی مناسب جهت ارزیابی وضعیت خاک از نظر پایداری، نفوذ، وضعیت حرکت آب و املاح در خاک، ایجاد رواناب، سیل و فرسایش می¬باشد. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر اکوسیستم¬های جنگل¬کاری شده بر روی برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی خاک صورت گرفت. هدف از تحقیق حاضر مقایسه برخی پارامترهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی (نفوذپذیری، هدایت هیدرولیکی اشباع، رطوبت خاک، جرم مخصوص ظاهری خاک، ph خاک، ec خاک، فسفر خاک، نیتروژن کل خاک و کربن آلی خاک) اکوسیستم¬های جنگل دست¬کاشت و مرتع می¬باشد. به این منظور یک حوضه¬ی آبخیز مرتع و دو حوضه¬ی آبخیز جنگل¬کاری شده با تراکم خوب (445 اصله در هکتار) و متوسط (262 اصله در هکتار) در مجاورت آن با شرایط فیزیوگرافی مشابه واقع در جنگل¬های دست¬کاشت حسن¬آباد سنندج انتخاب شدند. برداشت نمونه¬های مربوط به درصد رطوبت خاک و جرم مخصوص ظاهری خاک هر دو هفته یکبار در سه نقطه از هر حوضه¬ی آبخیز از 23 اسفند ماه 1391 تا 21 مرداد ماه 1392 انجام شد. آزمایش مربوط به شدت نفوذپذیری منطقه مورد مطالعه در یک تکرار در سه نقطه از هر حوضه-ی آبخیز صورت گرفت لازم به ذکر است که هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از آزمایش شدت نفوذپذیری مورد محاسبه قرار گرفت. به منظور بررسی پارامترهای ph، ec، کربن آلی خاک، فسفر قابل جذب و نیتروژن کل خاک، سه نمونه از عمق 20-0 سانتی¬متری در هر حوضه¬ی آبخیز در 6 تکرار به صورت ماهانه برداشت شد. داده¬های جمع¬آوری شده در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از نرم¬افزارهای spss و excel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سه حوضه¬ی مورد بررسی واقع در جنگل¬های دست¬کاشت سنندج از نظر جرم مخصوص ظاهری خاک و شدت نفوذپذیری اختلاف معنی¬داری وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از تحقیقات نشان داد حوضه¬های آبخیز جنگل¬کاری شده با تراکم خوب با بیشترین شدت نفوذپذیری دارای بیشترین هدایت هیدرولیکی اشباع بوده و حوضه¬ی آبخیز مرتعی با کمترین شدت نفوذپذیری دارای کمترین هدایت هیدرولیکی اشباع است. میانگین درصد رطوبت جرمی خاک در اکثر زمان¬های اندازه¬گیری شده از سال، در حوضه¬ی جنگل¬کاری شده با تراکم خوب با اختلاف معنی¬داری در سطح 1 درصد بیشتر از حوضه¬ی مرتع بوده است. از نظر خصوصیات شیمیایی خاک اکثراً، بین سه حوضه¬ی آبخیز در سطح 1 درصد اختلاف معنی¬داری وجود دارد.
عبدالله نادری لقمان قهرمانی
منطقه رویشی زاگرس از جمله مناطق مهم و با ارزش منابع طبیعی کشور ایران است. در مدیریت سنتی رایج در منطقه مورد مطالعه هر خانوار روستایی به صورت عرفی محدوده ای از جنگل را تحت مالکیت دارد. هدف اصلی مدیریت سنتی در منطقه مورد پژوهش تولید علوفه برای حیوانات اهلی، هیزم و چوب ساختمانی می باشد. نبود مدیریت و نظارت بر بهره برداری از جنگل ها باعث شده؛ شاهد اعمال روش های متفاوتی برای انجام گلازنی باشیم. این پژوهش، در پی یافتن اثرگذاری بهره برداران مختلف محلی بر رویش قطری گونه ی وی ول است. برای انجام این تحقیق 6 گلاجار در حوزه آرمرده با شرایط فیزیوگرافی مشابه از دو روستای مجاور، دوله گویر و کانی چوله-که انتخاب و محدوده آنها با gps برداشت شد. با استفاده از اطلاعات موجود، تعداد درختان نمونه مورد نیاز برای برداشت نمونه رویشی در هر گلاجار 17 اصله محاسبه گردید. برای انتخاب درختان نمونه مورد نظر از روش نزدیک ترین درخت به نقطه تصادفی استفاده شد. نمونه های رویشی در ارتفاع یک متری از سطح زمین و از درختان با قطر 20 تا 25 سانتی متر در دو جهت عمود بر هم براساس روش شاین گروبر با استفاده از مته سال سنج برداشت شد. داده های کمی با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و داده های کیفی با آزمون کای اسکور و با استفاده از نرم- افزار spss و excel تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده از مقایسات میانگین رویش قطری در طبقات قطری و رویش سالیانه گلاجارهای مورد بررسی نشان داد بین این گلاجارها از نظر رویش تفاوت معنی داری وجود دارد. در گلاجارهای مورد بررسی گلاجار جمال سعیدی با بیشترین متوسط رویش قطری در طبقات قطری (1/90 میلی متر در سال) و رویش سالیانه (2/24 میلی متر در سال) در بین گلاجارهای روستای دوله گویر و در کل گلاجارها بوده است. این موضوع می تواند با انجام اصولی گلازنی توسط مالک عرفی گلاجار ارتباط داشته باشد.
الهه قلاوند لقمان قهرمانی
گونه وی¬ول از گونه¬های مهم تشکیل دهنده¬ی جنگل¬های زاگرس شمالی می¬باشد که به¬دلیل خوش¬خوراکی برگ¬ها در معرض گلازنی شدید قرار گرفته¬ است. به¬منظور بررسی و مقایسه نمایه¬های زیست¬سنجی گونه وی-ول در توده¬های گلازنی شده و کمتر دست¬خورده، یک توده کمتر دست¬خورده به مساحت 7/0 هکتار و یک توده گلازنی شده به مساحت یک هکتار در مجاورت توده کمتر دست¬خورده با شرایط فیزیوگرافی مشابه انتخاب شد. در توده¬های انتخاب شده با انجام آماربرداری صددرصد ضمن ثبت اسم گونه، قطر یقه، قطر برابر سینه، دو قطر بزرگ وکوچک تاج و فاصله با نزدیک¬ترین درخت همسایه در تمامی درختان با قطر یقه بیش از 5 سانتی¬متر اندازه¬گیری شد. در درختان وی¬ول علاوه بر مشخصات بالا ارتفاع کل، ارتفاع تنه و ارتفاع تاج نیز اندازه¬گیری شد. برای بررسی رویش قطری در توده کمتر دست¬خورده و گلازنی شده به¬ترتیب 23 و 17 اصله درخت وی¬ول با قطر 18 تا 28 سانتی¬متر (قطر باپوست) انتخاب و در ارتفاع یک متری با استفاده از مته سال-سنج یک جفت نمونه رویشی در دو جهت عمود بر هم برداشت شد. در نمونه¬های رویشی بعد از آماده سازی، رویش جاری سالانه با بینوکولار اندازه¬گیری شد؛ سپس متوسط رویش قطری در طبقات قطری همنام، در سال¬های مشابه و در کلاس¬های سنی مشابه تعیین شد. نتایج نشان داد که بین میانگین نمایه¬های زیست-سنجی ارتفاع کل (درسطح احتمال 5 درصد)، ارتفاع تنه، ارتفاع تاج در طبقات قطری 5/57-5/32 سانتی¬متر و سطح تاج (در سطح احتمال یک درصد) درختان وی¬ول در توده¬های مورد بررسی تفاوت معنی¬دار وجود دارد. میانگین نمایه¬ها¬ی زیست سنجی یادشده در توده¬ی کمتر دست¬خورده بیشتر از توده گلازنی شده بود. بین الگوی پراکنش درختان در طبقات نمایه¬های زیست¬سنجی مورد مطالعه در توده¬های مورد پژوهش در سطح یک درصد تفاوت معنی¬دار وجود داشت. بر اساس نتایج، میانگین رویش قطری در طبقات قطری در توده کمتر دست¬خورده و گلازنی شده به¬ترتیب 80/1 و 99/1 میلی¬متر در سال می¬باشد. نتیجه¬ی مقایسه میانگین رویش قطری در طبقات قطری بیانگر تفاوت معنی¬دار در سطح 5 درصد بین توده¬های مورد بررسی می¬باشد. مقایسه میانگین درصد رویش قطری در بازه زمانی 1390-1350 شمسی نشان داد که بین دو توده از نظر این مشخصه تفاوت معنی¬داری وجود ندارد. میانگین رویش قطری در کلاسه¬های سنی 85-1 سال در توده¬های کمتر دست¬خورده و گلازنی شده به¬ترتیب 06/2 و 26/2 میلی¬متر در سال می¬باشد. بین میانگین رویش قطری توده¬های مورد بررسی در کلاسه¬های سنی تفاوت معنی¬دار در سطح 1 درصد وجود دارد.
الهام جافریان لقمان قهرمانی
اعمال مدیریت صحیح و کارآمد جنگل¬ها مستلزم داشتن اطلاعات کافی از عوامل محیطی و میزان تأثیر آنها بر پوشش گیاهی است. این مطالعه به منظور تهیه مدل پراکنش مکانی گونه ارغوان افغانی (cercis griffithi) تحت تاثیر عوامل فیزیوگرافی (شیب، جهت دامنه، ارتفاع از سطح دریا و آبراهه¬ها) انجام شد. هدف تحقیق حاضر تعیین مهم¬ترین عوامل فیزیوگرافی تاثیرگذار در پراکنش گونه ارغوان جهت تهیه نقشه گستره پراکنش ارغوان و مدل¬سازی پراکنش مکانی این گونه است. به این منظور نقشه¬های طبقات شیب، طبقات جهت، طبقات ارتفاعی و نقشه فاصله از آبراهه در محیط جی¬آی¬اس با استفاده از نقشه¬های توپوگرافی رقومی با مقیاس 25000/1 منطقه مورد مطالعه تهیه شد. جهت بررسی اثرات هر متغیر در پراکنش این گونه و مدل¬سازی نقشه پراکنش از روش آماری رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای ارتفاع از سطح دریا و فاصله از آبراهه¬ها با پراکنش گونه ارغوان ارتباط معنی¬داری دارند. ارتفاع از سطح دریا مهم¬ترین عامل پراکنش گونه ارغوان منطقه مورد مطالعه تشخیص داده شد. همچنین عامل فاصله از آبراهه به عنوان یک عامل موثر دیگر در پراکنش این گونه بصورت مثبت وارد مدل گردید. مدل¬سازی بر اساس دو متغیری که ارتباط معنی¬داری با پراکنش گونه مورد مطالعه داشتند و ضرایب به دست آمده از روش رگرسیون لجستیک، انجام شد. نتایج اعتبارسنجی مدل باnagelkerke r square حدود 556/0 و ضریب منحنی راک 871/0 نشان از دقت، برازش و اعتبار خوب مدل به دست آمده داشت که این حاکی از توافق مدل به دست آمده با پراکنش درخت ارغوان است. سپس بمنظور بررسی اثر هر عامل بر روی پراکنش گونه ارغوان، تجزیه واریانس درصد مساحت¬های هر کدام از طبقات شیب، جهت، ارتفاع و فاصله از آبراهه نسبت به کل مساحت انجام شد. نتایج نشان داد عامل شیب، ارتفاع از سطح دریا و فاصله از آبراهه بر پراکنش گونه ارغوان تاثیر معنی¬داری دارند. همچنین نشان داده شد که عامل جهت بر روی پراکنش گونه ارغوان تاثیر معنی¬داری نداشته است
شبنم احمدی هدایت غضنفری
زغال گیری از دیرباز در روستای گماره لنگ مریوان در زاگرس شمالی انجام شده است و در نظام معیشتی مردمان این روستا اهمیت به سزایی دارد. این مطالعه به منظور تجزیه و تحلیل ساختار جنگل و ارزیابی توان تولید جنگل برای زغال گیری انجام شده است. برای این منظور مناطق با کاربری زغال گیری در منطقه مورد مطالعه شناسایی گردید. برای بررسی ساختار جنگل شبکه آماربرداری با ابعاد 132×250 متر به صورت تصادفی- سیستماتیک طراحی و تعداد 235 قطعه نمونه برداشت گردید. در داخل قطعات نمونه برای تمام درختان با قطر یقه بیش از 5 سانتی متر، نام گونه ثبت و مشخصه های قطر برابر سینه، قطر میانی، ارتفاع و قطر تاج درختان (در دو جهت عمود بر هم) اندازه گیری شد. همچنین، قطر یقه کنده های موجود نیز اندازه گیری شد. به منظور بررسی رابطه بین سن و قطر و برآورد رویش قطری درختان، تعداد 50 دیسک در طبقات قطری مختلف در داخل قطعات نمونه برداشت گردید. مدل رگرسیون خطی با اعمال تبدیل لگاریتمی، مناسب ترین مدل (ضریب تعیین 924/0) برای بررسی رابطه بین سن و قطر برآورد گردید. نتایج این بررسی نشان داد که متوسط موجودی جنگل 64/14 سیلو در هکتار و قطر هدف در فرآیند زغال-گیری 15 سانتی متر است. امکان برداشت بر اساس قطرهدف، موجودی جنگل و در نظر گرفتن اندوخته گیری بین 78/0-39/0 سیلو در هکتار برآورد شد.
حامد حاجی زکی وحید حسینی
به منظور بررسی اثر گلازنی روی خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک، سه منطقه ی شوی، بوئین و یعقوب آباد در شهرستان بانه استان کردستان انتخاب شد. گلازنی نوعی سرشاخه زنی روی درختان است. در انجام فرایند گلازنی، هر قسمت از جنگل بین چندین نفر از اهالی منطقه تقسیم شده و هر پارسل (هر بخش) گلاجار آقای x نامیده می شود. هر گلاجار به سه بخش با تولید تقریبا مساوی تقسیم می شود که به هر کدام از این بخشها "شان" (shan) گفته می شود. در طول سه سال این "شان"ها گلازنی می شوند. شانی که در آن گلازنی می شود و سه سال از آخرین گلازنی در آن می گذرد، خرت نامیده می شود. شانی که هم اکنون دو ساله است، کور و شانی که هم اکنون یکساله است کورپه نام دارد. در بانه بخاطر وجود قبرستان در قسمتهایی از جنگل، تقدس خاصی برای مردم بومی آن منطقه دارد و لذا گلازنی در آن محل ها انجام نمی شود. این قبرستانها در مناطق شوی و بوئین و یعقوب آباد بعنوان منطقه شاهد انتخاب شد. این تیمار توسط مردم محلی انجام می شود، به همین خاطر ما دخالتی بر پیاده کردن آن نداریم لذا با انجام عملیات میدانی، در منطقه یعقوب آباد، شان سه ساله، در منطقه شوی شان دو ساله و شان سه ساله و در منطقه بوئین شانهای یکساله، دوساله و سه ساله یافت شد. در این تحقیق از هر شان شش نمونه خاک از عمق 30-0 سانتی متر به طریقه انتخابی برداشت شد. مقادیرec، ph، کلسیم، منیزیم، فسفر، پتاسیم، ازت، کربن آلی، بافت، و وزن مخصوص ظاهری اندازه گیری شدند.
لقمان قهرمانی ابراهیم عادلی
در این پایان نامه با عنوان : بررسی بیولوژیک آفات بذر خوار بلوط در استان کردستان، سعی شده است چرخه زندگی ، میزان و نحوه خسارت و تاحد ممکن عوامل طبیعی کنترل کننده این آفات شناسایی گردند. بدیهی است برای مبارزه با آفات مراحی لازم است از جمله : شناسایی آفات ، پیش بینی میران و نحوه خسارت ایجادی توسط این افات ، پیشگیری، مبارزه ( در صورت نیاز) در مراحل ذکر شده شناسایی اول و اساسی ترین مرحله به شمار می آید و بعد از شناسایی آفات قادر به انجام مراحل بعدی خواهیم بود.