نام پژوهشگر: نصرالله امامی
عبدالله ادیم محمدرضا صالحی مازندرانی
عنصر مکان و ابهام آن در حماسه همواره مورد اشاره ی پژوهشگران این نوع شعری بود ه است؛ امّا پژوهندگان حماسه در مورد علل بازتاب این ابهام در آثار حماسی مطالب روشن و تحقیقی بیان نداشته اند. این پژوهش با عنوان «نقد و تحلیل عنصر مکان و جلوه های آن در شاهنامه ی فردوسی» کوشیده است ضمن پرده برداشتن از رازناکی این عنصر در حماسه ی سترگ شاهنامه ی فردوسی با بهره گیری از منابع تاریخی و جغرافیایی کهن و آثار مدوّن اوستایی و پهلوی گرد ابهام را از مکان های جغرافیایی شاهنامه بزداید. هم چنین نگارنده با تشریح و تحلیل دقیق موقعیت های جغرافیایی تمام اماکن به کار رفته در شاهنامه، دریافت های خود را نیز بیان داشته است. این پایان نامه در چهار فصل با موضوعات اصلی از جمله بررسی عنصر مکان به عنوان یکی از عناصر داستان، نقش عنصرمکان در حماسه و اسطوره، بازتاب سرزمین های ایرانی در متون زرتشتی و پهلوی، دیدگاه کلی شاهنامه در مورد آریاییان و مسکن و سرزمین های آنان، بازتاب عنصر مکان در شاهنامه، و نیز بیان دلایل ابهام مکان در شاهنامه و تشریح موقعیت جغرافیایی اماکن شاهنامه تدوین یافته است
سیده فاطمه موسوی نصرالله امامی
گرشاسب نامه اسدی طوسی بعد از شاهنامه یکی از مهم ترین آثار منظوم حماسی در ادبیات فارسی است. این اثر در کنار ارزش حماسی خود از جغرافیای داستانی و اساطیری گسترده ای برخوردار است. تنوع موضوعات در این اثر ادبی، بسیار چشمگیر است و به همین سبب برای آشنایی با موضوعات وسیع و متنوع این اثر، در اختیار داشتن فرهنگی موضوعی ضرورت دارد و متن این پایان نامه محصول بررسی و طبقه بندی همین موضوعات متنوع در گرشاسب نامه ی اسدی طوسی است. در این پژوهش موضوعات براساس حروف الفبا منظم شده اند و در هر مورد، مدخل مستقلی مورد توجه قرار گرفته است و توضیحات لازم بسامد کاربرد آن مدخل و تنوع مفهومی آن براساس طبقه بندی مشخص ارائه شده است. هم چنین توضیحات برای مراجعه سریع و استفاده های لازم، در نهایت اختصار ارائه گردیده و به گونه ای است که بتواند پاسخگوی مراجعات مختلف برای پژوهش های گوناگون باشد. این فرهنگ موضوعی هم چنین می تواند زمینه ای مستند برای مقایسه ی گرشاسب نامه با شاهنامه و متون حماسی دیگر باشد.
یوسف محمد نژاد عالی زمینی نصرالله امامی
پیشینه نقد سنت و سنت گرایی در ادبیات فارسی ٍبه تحولات یکصدو پنجاه سال اخیر باز می گردد که پیامد آشناییو برخورد ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب است. در اثر این تحولات ٍگروهی از نخستین نخبگان و روشنفکران ایرانی به نقد و حتی نفی سنت روی آوردند و بدین ترتیب،نقد سنت و سنت گرایی در زمینه هنر و ادبیات ،به ویژه شعر،رواج یافت و موضوع بحث بسیاری از منتقدان قرار گرفت و جدال هایی را نیز برانگیخت و به ایجاد جریان های نو گرا و سنت گرا در قلمرو شعر معاصرفارسی انجامید. اکنون پس از فروکش کردن جدال های اولیه و بحث های هیجانی،بررسی جایگاه سنت و سنت گرایی در شعر کلاسیک فارسی و تحلیل نگرش شاعران سنت گرا و نوپرداز در مورد آن،برای شناسایی جریان های اصیل شعری اهمیت فراوانی دارد. رساله حاضر، با این رویکرد در صدد تبیین خواستگاه سنت گرایی و بررسی ابعاد گوناگون آن در شعر معاصر فارسی، با تأکید بر اشعار نیما یوشیج،اخوان ثالث،احمد شاملو و شفیعی کدکنی است