نام پژوهشگر: محمدهادی معیری
علبرضا محامد شبانلو حشمت الله حیدری
تحقیق در عرصه های طبیعی جهت مدیریت و استفاده بهینه از این منابع امری ضروری است. بهترین شیوه برای اداره و مدیرت جنگل مبتنی بر توسعه پایدار، پیروی از ساختار طبیعی همان رویشگاه می باشد. با توجه به اهمیت گونه ممرز در جنگلهای شمال کشور، بررسی ساختار توده های طبیعی این گونه از اولویت ویژه ای برخوردار است. این تحقیق با هدف مطالعه ساختار توده های طبیعی ممرز در سری دو جنگل شصت کلاته انجام شد. پس از بررسی مقدماتی پارسلهای 3، 5 و 7 انتخاب گردیدند ودر هر یک از پارسلها چهار قطعه نمونه یک هکتاری به روش سیستماتیک و با رعایت اصل تصادفی بودن انتخاب و پارامترهای درختان توده شامل نوع گونه، قطر برابر سینه، ارتفاع کامل درختان، ارتفاع شروع تاج ، قطر تاج در دو جهت عمود برهم و مختصات قائم درختان برداشت گردید. همچنین برای مطالعه زادآوری در هر قطعه نمونه 5 میکرو پلات به ابعاد 5×5 متر، یکی در وسط و در چهار گوشه پلات پیاده گردید و نهالها به تفکیک گونه در طبقات قطری و ارتفاعی شمارش گردید. نتایج نشان داد توزیع قطری توده های ممرز از توزیع طبیعی توده های ناهمسال تبعیت می کند. با آزمون مدلهای مختلف منحنی توزیع قطری توده ها تعیین گردید. آزمون رتبه های علامتدار در مورد ساختار قطری سطح 25 آری تفاوت معنی داری با قطعه نمونه شاهد 1 هکتاری نشان داد و سطح 50 و 75 آری تفاوت معنی داری با قطعه شاهد نشان ندادند، بنابراین سطح مناسب برای مطالعه ساختار حجمی سطح 50 آری تشخیص داده شد. همچنین نتایج آزمون آماری برای مطالعه ساختار حجم نشان داد سطوح 25 و 75 آری تفاوت معنی داری با قطعه شاهد 1 هکتاری دارند و سطح بهینه برای مطالعه ساختار حجمی سطح 75 آر می باشد. در تعیین سطح بهینه برای مطالعه آشکوب بندی آزمون کای اسکوئر تفاوت معنی داری بین سطوح مختلف نشان نداد. بررسی کمی زادآوری نشانداد توزیع فراوانی نهالها از توزیع کم شونده مختص توده های طبیعی تبعیت می کند. در نهایت با استفاده از نرم افزار svs ساختار توده ها ترسیم گردید.
اردشیر عباسی هاشم حبشی
حفرات تاج پوشش با افتادن و یا شکستن یک یا چند درخت شکل می گیرد و محیط متفاوتی را در تاج پوشش جنگل ایجاد می کند. شکل و اندازه، دو ویژگی مهم حفرات جنگل هستند که می توانند شرایط ریزمحیطی را در توده های جنگلی تحت تاثیر قرار دهند و تعیین کننده استقرار زادآوری باشند. اندازه حفره مهمترین تاثیر را بر انتشار نور و درجه حرارت هوا دارد. تغییرات درجه حرارت و رطوبت، ویژگی های شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی خاک حفرات جنگل را تحت تاثیر قرار می دهد. در این تحقیق تاثیر شکل و اندازه حفره بر ویژگی های فیزیکی شامل تخلخل و وزن مخصوص ظاهری خاک، ویژگی های شیمیایی شامل نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم قابل دسترس، مواد آلی و اسیدیته، و ویژگی بیولوژیک شامل تعداد و بیوماس کرم خاکی در افق سطحی25 سانتی متری خاک معدنی در جنگل شصت کلاته در استان گلستان مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد40 حفره در سه کلاسه کوچک (کوچکتر از200 مترمربع)، متوسط (600-200مترمربع) و بزرگ (بزرگتر از 600 مترمربع) دسته بندی شدند و علاوه بر نمونه برداری خاک در داخل هر حفره، در زیر تاج پوشش مجاور نیز نمونه گیری انجام گردید. اندازه حفره به روش مثلث بندی، شکل حفره با استفاده از شاخص کشیدگی میلر، وزن مخصوص ظاهری و میزان تخلخل خاک به روش سیلندر، نیتروژن کل به روش کجلدال، ماده آلی به روش والکلی بلک، فسفر قابل جذب به روش اولسن، پتاسیم قابل جذب به روش فلیم فتومتری، اسیدیته به روش الکتریکی و نمونه برداری کرم خاکی به روش دستچین انجام شد. اختلاف بین گروهها با آنالیز واریانس(anova) و مقایسه بین میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه دانکن صورت گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات سطح حفره اثر معنی داری بر کلیه ویژگی های شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی خاک مورد بررسی دارد و در اغلب موارد تفاوت معنی داری بین خصوصیات خاک جنگل و حفره وجود داشت. در مقابل، شکل حفره تاثیر معنی داری بر خصوصیات خاک نداشت. نتایج نشان داد که بین متغیر ها در گروههای مختلف اختلاف وجود دارد و با آزمون دانکن مشخص شد که مقدار ماده آلی خاک در زیر تاج پوشش و حفرات کوچک بیش از خاک حفرات متوسط و بزرگ، مقدار نیتروژن کل در زیر تاج پوشش بیش از حفرات متوسط و کوچک، مقدار پتاسیم قابل دسترس در حفرات بزرگ بیش از حفرات کوچک و متوسط و مقدار آن در خاک زیر تاج پوشش بیش از حفرات کوچک می باشد. اسیدیته خاک در حفرات بزرگ بیش از حفرات متوسط و کوچک، وزن کرم خاکی در حفرات بزرگ بیش از حفرات کوچک و متوسط، تعداد کرمهای خاکی در خاک زیر تاج پوشش بیش از حفرات کوچک، وزن مخصوص ظاهری خاک حفرات کوچک بیش از سایر گروهها، و تخلخل خاک حفرات کوچک کمتر از سایر گروهها می باشد. بین مقدار فسفر قابل دسترس در گروههای مختلف اختلاف معنی داری مشاهده نشده است.
مریم ضیایی محمدهادی معیری
چکیده این مطالعه به منظور ارزیابی توان تفرجی منطقه جنگلی زرین گل واقع در شهرستان علی آباد به مساحت 35/1153 هکتار با استفاده از فن آوری gis صورت گرفت. ابتدا مرز منطقه طی بازدید میدانی کارشناسان تعیین گردید. سپس نقشه عوامل مورد ارزیابی شامل 14 عامل شیب، جهت، بافت خاک، تراکم پوشش گیاهی، تیپ پوشش گیاهی، زمین شناسی، فرسایش خاک، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از چشمه، فاصله از آبشار، فاصله ازسد، فاصله از خدمات تفرجی، فاصله از شهر و لایه محدود کننده مستثنیات در محیطgis تهیه و در ارزیابی ها مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تعیین توان تفرجی و اختصاص مکان های مورد بررسی به انواع تفرج از مدل ارزیابی چند معیاره (mce) و روش ترکیب خطی وزن داده شده (wlc) استفاده گردید. با توجه به اولویت طبقات و مقادیر مختلف لایه ها، مقادیر لایه ها با استفاده از توابع فازی متفاوت استاندارد سازی گردیدند. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (ahp) وزن لایه های مختلف تعیین شد. بعد از تعیین وزن، مقادیر عوامل در وزن بدست آمده ضرب گردید و با در نظر گرفتن عوامل محدودیت و اعمال آن ها نقشه نهایی توان تفرجی بدست آمد. سپس مقادیر توان تفرجی بدست آمده در طبقات مناسب برای جداسازی طبقات مختلف توان تفرجی طبقه بندی گردیدند. نتایج نشان داد که منطقه مورد مطالعه14/15 دارای تفرج متمرکز درجه یک است، 54/16 درصد متمرکز درجه دو، 09/45 درصد گسترده درجه یک، 36/9 درصد گسترده درجه دو، 16/9 درصد نامناسب برای تفرج، 7/12 درصد محدودیت تفرج است. این تحقیق به برنامه ریزان و مدیران در زمینه تفرجگاه ها و توسعه پارک های جنگلی کمک نموده تا پتانسیل و توان تفرجی منطقه را نیز بهتر شناسایی نمایند.
صابر شمسی جامخانه هاشم حبشی
چکیده امروزه استفاده از شاخصهای اکولوژیک برای شناخت وضعیت اکوسیستم ها و پایش و ارزیابی تغییرات ایجاد شده طی زمان در کشورهای پیشرفته به صورت امری متداول درآمده است . منابع اکوسیستم جنگلهای هیرکانی از یک سو بر اثر عوامل مختلف دستخوش تخریب قرار گرفته و به سمت ناپایداری اکوسیستم سوق می کند و از سوی دیگر فقدان اطلاعات پایه امکان برقراری سامانه پایش منابع را با چالش جدی روبرو ساخته است . از جمله شاخصهای اکولوژیک که ضعف اطلاعات مربوط به آن به خوبی مشهود است آگاهی از توان تولید زیست توده اکوسیستم های جنگلی و گونه های آن است . در اکوسیستم های جنگلی اهمیت مطالعه زیست توده جنگل از آنجا ناشی می شود که میزان آن بیانگر توان تولید در واحد سطح در واحد زمان می باشد . با استفاده از معادلات آلومتری و روابط هر یک از اجزای درخت با قطر برابر سینه و طول درخت می توان زیست توده را برآورد کرد . با هدف تخمین زیست توده درختان به کمک متغیرهای محیطی 97 اصله از چهار گونه راش ، ممرز ، انجیلی و خرمندی که در نشانه گذاری سال 1388 چکش خورده بودند و متغیرهای قطر برابر سینه ، قطر بالایی تنه ، طول تنه ، قطر شاخه ها ، طول شاخه ها ، وزن سرشاخه ها ، طول درخت و ضخامت هوموس خاک اندازه گیری شد . از روش ولنتاین و با احتمال انتخاب 25 درصد از شاخه ها در قسمت تاج نمونه گیری شد . زیست توده در قسمت تنه با استفاده از حجم یابی و تعیین چگالی آن بدست آمد . روابط خطی و غیر خطی بین زیست توده کل و زیست توده اجزای درخت با متغیرهای محیطی شامل متغیرهای خاکی ، اقلیمی و مشتقات اولیه و ثانویه توپوگرافی بررسی شد . نتایج برای گونه های راش ، ممرز ، انجیلی و خرمندی در مدل های آلومتری با دو متغیر قطر برابر سینه و طول درخت به عنوان متغیرهای درختی محاسبه گردید . نتایج نشان داد عامل جهت دامنه مهمترین متغیر محیطی است که واریانس عمده تغییرات زیست توده کل راش را بیان می نماید . برای تخمین زیست توده گونه ممرز انحنای افقی ، گونه انجیلی درجه حرارت و گونه خرمندی انحنای مسطحاتی مهمترین متغیرهای محیطی بودند . نتایج بررسی روابط بین ویژگیهای خاک ، توپوگرافی و اقلیمی مورد بررسی با زیست توده درختان نشان داد که ویژگیهای اقلیمی بیشترین سهم و ویژگیهای خاک کمترین سهم را در ایجاد تغییرات زیست توده درختان دارند . از بین ویژگیهای توپوگرافی مورد بررسی جهت و شیب دامنه ، انحنای افقی و عمودی بیشترین همبستگی ها را نشان دادند لیکن 28-60 درصد تغییرات زیست توده کل گونه های مورد بررسی توسط متغیرهای جهت دامنه ، ارتفاع از سطح دریا و انحنای مسطحاتی قابل پیش بینی و تخمین خواهند بود .
سیده زیبا صید محمدهادی معیری
به منظور مقایسه توده های مدیریت شده و مدیریت نشده از لحاظ شاخص های پایداری ساختار توده تعداد 12 قطعه نمونه مربعی به ابعاد 100×100 متر به صورت انتخابی در توده های مدیریت شده و مدیریت نشده واقع در ارتفاعات فوقانی جنگل شصت کلاته گرگان پیاده شد. در این تحقیق مشخصه های ساختار افقی توده شامل توزیع و میانگین قطری، رویه زمینی، موجودی حجمی، مساحت تاج، درصد تاج پوشش، فراوانی و وسعت روشنه ها و مشخصه های ساختار عمودی شامل ارتفاع کل، ارتفاع تنه، آشکوب بندی، ضریب قدکشیدگی و مشخصه های تنوع و ترکیب توده ها، فراوانی و ترکیب زادآوری و فراوانی و حجم واریزه های درشت چوبی اندازه گیری و محاسبه شد و میانگین هر یک از مشخصه های فوق در دو توده با آزمون t غیر جفتی مقایسه شد. نتایج نشان داد مشخصه های قطر برابر سینه، رویه زمینی، موجودی حجمی، تعداد درختان در هکتار و درصد تاج پوشش در توده های مدیریت نشده بیشتر از توده های مدیریت شده است و فقط مشخصه رویه زمینی بین توده ها دارای اختلاف معنی دار است. منحنی توزیع درختان در طبقات قطری در هر دو توده تقریباً مشابه است و لیکن ناهمگنی در توده مدیریت نشده بیشتر است. میانگین ارتفاع درختان توده مدیریت شده بیشتر از توده های مدیریت نشده است. توده های مدیریت شده با سه آشکوب وضعیت مطلوب تری نسبت به توده های مدیریت نشده با دو و سه آشکوب دارند. ضریب قدکشیدگی گونه ها (به استثناء گونه خرمندی) در دو توده تقریباً مشابه و در حالت پایدار می باشد. ترکیب گونه ای در توده های مدیریت شده و مدیریت نشده تقریباً مشابه است. شاخص های غنا و ناهمگنی در توده های مدیریت شده و شاخص های یکنواختی در توده های مدیریت نشده بیشتر است. شاخص های غنای مارگالف و منهینیک و شاخص های یکنواختی سیمپسون و اسمیت- ویلسون بین توده های مدیریت شده و مدیریت نشده دارای تفاوت معنی دار هستند. زادآوری توده مدیریت شده بیشتر از توده مدیریت نشده است ولی این شاخص بین توده ها تفاوت معنی داری ندارد. میزان فراوانی و حجم خشکه دارها در توده مدیریت نشده بیشتر از توده مدیریت شده است. فراوانی خشکه دارهای افتاده و مجموع خشکه دارها در توده های مدیریت شده و مدیریت نشده تفاوت معنی داری دارد. فراوانی و میانگین مساحت روشنه در توده مدیریت شده بیشتر از توده مدیریت نشده است. در مجموع می-توان بیان نمود که ساختار توده مدیریت شده (شیوه تک گزینی) مورد مطالعه شباهت زیادی به توده مدیریت نشده دارد، با این تفاوت که از نظر میزان خشکه دارها و واریزه های درشت چوبی وضعیت نامطلوب تر و از نظر زادآوری وضعیت مطلوب تری دارد. اجرای این شیوه با شدت کم در برنامه -ریزی مدیریت جنگل به منظور حفظ ساختار طبیعی توده و حفظ تنوع و ناهمگنی ساختاری توصیه می شود.
فریدون بزی محمدهادی معیری
پایش و ارزیابی نتایج حاصل از اجرای طرح های جنگل داری طی دوره های کوتاه مدت و میان مدت و تشخیص تغییرات حاصله در ساختار و ترکیب جنگل تحت مدیریت و کنترل این نتایج با توجه به اهداف طرح یکی از چهار رکن اصلی مدیریت جنگل می باشد. در این تحقیق تغییرات وضعیت جنگل سری 8 زیارت از جنبه های موجودی، ساختار و ترکیب جنگل در سطح سری پایش گردیده است. نمونه برداری تصادفی منظم با پلات های دایره ای شکل 10 آری با شبکه آماربردای 150 در 200 متر جهت آماربرداری توده جنگل طراحی گردید. تجزیه و تحلیل وضعیت فعلی (1391) توده جنگل شامل موجودی (فراوانی تعداد در هکتار و حجم سرپا)، ساختار قطری و ترکیب جنگل و همین طور فراوانی و ترکیب زادآوری از طریق آماره توصیفی تشریح و با وضعیت قبلی جنگل (1381) مورد مقایسه و روند تغییرات ارزیابی شد. مقایسه متغیرهای مورد مطالعه در دو مقطع زمانی با استفاده از آزمون های آماری مربوطه t غیر جفتی و ناپارامتری مربع کای و ویلککسون انجام شده است. نتایج نشان داد که بطور کلی تغییرات حاصله تراکم جنگل (تعداد درختان در هکتار) و موجودی حجمی سرپا طی مدت ده سال از نظر آماری معنی دار نمی باشد. تعداد در هکتار درختان به مقدار 6/2 درصد و موجودی حجمی سرپا جنگل نیز به مقدار 8/7 درصد کاهش یافته است. ساختار جنگل تقریباً روند قبلی خود را حفظ نموده و با این تفاوت که کاهش تعداد در هکتار درختان در طبقه قطری 15 و 35 سانتی متری حاصل گردیده است. مقایسه زادآوری جنگل نشان داد که فراوانی زادآوری در سطح سری در سال 1391 نسبت به سال 1381 کاهش یافته است. تداوم پایش و کنترل نتایج حاصل از اجرای طرح هر 10 سال یکبار در پایان دوره اجرای طرح و قبل از تدوین طرح تجدید نظر بعدی پیشنهاد می گردد.
محمد جواد یزدی سید فضل الله عمادیان
چکیده پایداری منابع طبیعی یکی از چالش های برنامه ریزان و سیاست گزاران توسعه به خصوص در مناطق روستایی کمتر توسعه یافته است. چرا که ارتباط بهره برداران با محیط در این مناطق پیچیده تر از مناطق توسعه نیافته است. در اکثر مناطق روستایی ایران به ویژه در روستاهای مناطق جنگلی، روستاییان در ارتباط تنگاتنگ با منابع طبیعی به خصوص جنگل می باشند، لذا برخورداری پایدار از این منابع در گرو حفاظت از منابع جنگلی است. در همین راستا تحقیق حاضر با هدف ارزیابی عملکرد اجرایی طرح مدیریت منابع جنگلی زاگرس در منطقه پشت کوه فریدونشهر از استان اصفهان انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین روستای کلوسه از محدوده طرح صیانت در فریدونشهر است که دارای 128 خانوار می باشد. با استفاده از جدول کرجسی- مورگان حجم نمونه مشخص و تعداد 100 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه های آماری تعیین شدند. تکمیل پرسشنامه محقق ساخته به همراه مصاحبه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. روایی محتوایی پرسشنامه با نظرات اساتید راهنما، متخصصان و کارشناسان منابع طبیعی منطقه و پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. پس از جمع آوری اطلاعات، استخراج و تجزیه تحلیل داده ها صورت پذیرفت. میزان محقق شدن اهداف از پیش تعیین شده در اجرای طرح مذکور به عنوان نحوه عملکرد این طرح در منطقه مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت. میزان عملکرد طرح صیانت از جنگل در منطقه مورد مطالعه در سه بخش احیا و تقویت پوشش گیاهی، کاهش عوامل تخریب جنگل و کاهش وابستگی معیشتی مردم به دامداری، در چهار سطح ضعیف، متوسط، خوب و خیلی خوب مورد ارزیابی قرار گرفت که به ترتیب روستاییان وضعیت عملکردی طرح را در حد ضعیف (53 درصد)، متوسط (43 درصد) و ضعیف (41 درصد) ارزیابی کرده اند. یافته-های حاصل از اولویت بندی فعالیت های طرح صیانت نشان می دهد که طرح مذکور در زمینه های کشت محصولات فرعی و غیرچوبی و نگهداری مناطق احیا شده از فعالیت های احیایی، تغییر الگوی سوخت های جنگلی و کاهش تعداد دام در جنگل و همچنین خروج دام از آن، از فعالیت های کاهش در تخریب جنگل، و افزایش و توسعه باغداری و جایگزینی درختان مثمر و توسعه درختکاری و جنگل کاری چند منظوره از جمله فعالیت های کاهش وابستگی معیشتی مردم به دامداری، عملکرد بهتری نسبت به سایر فعالیت ها داشته است. همچنین یافته های به دست آمده از تحقیق، مشارکت حداکثری (44درصدی) روستاییان در برنامه های طرح صیانت در منطقه را نشان می دهد. در مقابل 39 درصد از افراد مورد مطالعه رضایت خوبی از برنامه های طرح مذکور نداشتند. یافته های حاصل از ضریب همبستگی بین متغیرها نشان داد که بین متغیرهای میزان تحصیلات، مدت آشنایی با طرح، میزان اراضی کشاورزی، میزان درآمد در سال، مشارکت افراد در اجرای طرح و میزان مقبولیت روستاییان از انجام طرح، با میزان عملکرد و موفقیت طرح صیانت در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، رابطه مثبت و معنی داری دارند. نتایج رگرسیون چند متغیره حاصل از تحقیق حاضر نیز بیانگر آن است که ازبین متغیرهای مستقل تحقیق، 9/49 از تغییرات در میزان موفقیت طرح مذکور را میزان مشارکت روستاییان در فعالیت های طرح، میزان مقبولیت روستائیان از برنامه های طرح، میزان درآمد روستاییان در سال و میزان تحصیلات تببین می کنند. در تحقیق حاضر با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاداتی جهت عملکرد مناسب تر طرح صیانت در منطقه مورد مطالعه ارائه گردیده است.
ایلارا باقری طالقانی حمید امیرنژاد
عدم توجه به منایع طبیعی به خصوص جنگلها می تواند دربرگیرنده مسایلی باشد که مجموعه برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را با مخاطره جدی روبرو سازد. تحقیق و پژوهش به عنوان یکی از ابزارهای اولیه و مهم، نقش ویژه ای را در فرآیند مدیریت منابع طبیعی ایفا می کند. با توجه به این امر، شناخت و ارزش گذاری کارکردها، خدمات و کالاهای اکوسیستم جنگلی ضروری می باشد. با توجه به نقش منابع طبیعی بویژه پارک های جنگلی در حمایت از رفاه انسانی، اصلاح شاخص های توسعه پایدار و مطالعه اندک در زمینه ارزش گذاری خدمات زیست محیطی و اکولوژیکی جنگل، این مطالعه به ارزش گذاری پارک جنگلی ناهارخوران با استفاده از روش های ارزش-گذاری مشروط و پرسشنامه گزینش دوگانه دو بعدی و یک و نیم بعدی و روش هزینه سفر پرداخته است. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری با 500 بازدیدکننده جمع آوری شده است. بدین منظور، از مدل (cvm) و (tc) تحلیلی لاجیت استفاده و بر پایه روش حداکثر درست نمایی، شاخص های این مدل برآورد و ارزیابی شده اند. نتایج حاصل مبین این مهم است که میانگین تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان جنگلی ناهارخوران در روش ارزش گذاری مشروط با استفاده از فرمت دوگانه دو بعدی 9991/38 ریال و با استفاده از فرمت دوگانه یک و نیم بعدی 10473/98 ریال برای هر بازدید برآورد شده است. در روش (tc) نیز تابع تولید سفر با فرم تابع خطی برآورد شد. نتایج نشان داد که متغیرهای هزینه سفر و درآمد افراد برتعداد بازدیدهای آن ها به ترتیب اثر منفی و مثبت معنی دار داشتند. مازاد مصرف کننده ی فردی از طریق انتگرال گیری از معادله ی تقاضا به دست آمد. به طوری که مازاد مصرف کننده برای هر فرد 1252626 ریال و ارزش تفریحی سالانه پارک ناهارخوران با توجه به بازدید سالانه 2000000 نفر حدود 2505253510000 ریال محاسبه شد. از آنجا که ارزش تفریحی فوق، مقدار قابل توجهی میباشد، لزوم حفاظت، توسعه و بهبود کیفیت و امکانات پارک آشکار میشود. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه میتواند در تعیین قیمتهای ورودیه مناسب مورد استفاده قرار گیرد.
احمد حسینی حشمت الله حیدری
مطالعات مربوط به بررسی تغییرات کمی و کیفی جنگل در طول زمان ، از روشهایی است که می تواند سیر تغییرات جنگل را نشان دهد و در جنگلشناسی کاربردی ، جنگلکاری و مدیریت منابع جنگلی کاربرد دارد. با توجه به اینکه جنگلهای غرب کشور بیشتر در معرض مداخلات انسانی قرار داشته اند، اهمیت اینگونه مطالعات بیشتر است. تحقیق حاضر در این راستا انجام شده است که معلوم شود در طی 40 سال گذشته جنگل هیانان واقع در 5کیلومتری شمالشرق شهرستان ایلام که در معرض انواع مداخلات انسانی و طبیعی بوده است، چه تغییراتی در وضعیت ساختاری ، ترکیبی و کیفی آنها به وقوع پیوسته است.نتایج نشان می دهد که وضعیت جنگل نامطلوب بوده و کاهش کمی و کیفی را نشان می دهد ، لذا بیانگر این است که جنگل سیر قهقرایی طی می کند.