نام پژوهشگر: حسن حافظیان
مسعود بابایی چمه بن حسن حافظیان
فعال شدن گیرنده هورمون رشد (ghr) از طریق اتصال آن با هورمون رشد (gh) میانجی گری می شود و مجموعه (gh-ghr) سبب تغییر در متابولیسم چربی ها، پروتئین ها، مواد معدنی و کربوهیدرا ت ها و همچنین تمایز سلول ها می شود. فاکتور موثر بر بیان هورمون های هیپوفیزی (pit-1) ، از فاکتورهای ناظم مثبت در سنتز هورمون رشد و پرولاکتین در هیپوفیز پستانداران است. فاکتور القاء کننده اطلاعات بیولوژیک و فعال کننده فعالیت رونویسی (stat5)، نیز از فاکتورهای موثر بر رونویسی است که در انتقال اطلاعات از پرولاکتین و هورمون رشد که به ترتیب از مهم ترین فاکتورهای ناظم در فرایند شیردهی و رشد هستند دخالت دارد. این مطالعه به منظور شناسایی چند شکلی های آللی در جایگاه های gh، ghr، pit-1 و stat5a انجام گرفت. از 100 راس گاو هلشتاین و سیمنتال نمونه گیری خون به عمل آمد و استخراج دی.ان.ای با استفاده از روش نمکی بهینه یافته انجام گرفت. با استفاده از جفت آغازگرهای اختصاصی بخشی از جایگاه های مورد نظر توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیر شد. قطعه ای به طول 451 جفت باز، از اگزون 6 جایگاه pit-1 بعد از تکثیر با آنزیم hinf1 مورد هضم قرار گرفت. در جمعیت هلشتاین فراوانی آلل a، 2357/ . ، آلل b ،7643/ .، و فراوانی ژنوتیپی aa، ab، bb در این جایگاه به ترتیب صفر، 38/46 و 62/53 درصد و در جمعیت سیمنتال فراوانی آلل a، 2667/ . و آلل b، 7333% و فراوانی ژنوتیپی aa، ab، bb به ترتیب صفر، 33/53 و 67/46 درصد به دست آمد. برای جایگاه هورمون رشد قطعه ای به طول282 جفت باز از اگزون 5، بعد از تکثیر با آنزیم alu1 هضم شد. در جمعیت هلشتاین، فراوانی آلل های l و v به ترتیب 9412/. و 0588/. بود و فراوانی ژنوتیپی ll، lv، vv به ترتیب 7/89، 83/8 و 47/1 درصد بود. در جمعیت سیمنتال فراوانی آلل های l و v به ترتیب 8667/ . و 1333/ . بود و فراوانی ژنوتیپیll ، lv و vv به ترتیب 33/73، 67/26 و صفر درصد برآورد شد. برای ژن های ghr و stat5a قطعاتی به طول 361و 281 جفت باز به ترتیب از اگزون های 8 و 16 این جایگاه ها تکثیر و سپس با آنزیم های ssp1 و hinf1 هضم شدند. در این جایگاه ها چند شکلی آللی مشاهده نشده و تمامی نمونه ها ژنوتیپ یک شکل را نشان دادند. کلمات کلیدی: چند شکلی های آللی، هلشتاین، سیمنتال ، stat5a، ghr، gh ، pit-1.
مهدیه عبدالهی حسن حافظیان
به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات تولید مثل ترکیبی از رکوردهای 4327 راس بره حاصل از تلاقی 2953 راس میش نژاد زل با 951 راس قوچ این نژاد که از سال 1381 تا 1388 توسط سازمان جهاد کشاورزی استان مازندران جمع آوری شده بود، استفاده شد. صفات تولید مثل ترکیبی در این مطالعه شامل مجموع وزن بره های از شیر گرفته شده از هر میش (tww/ej) در دوره های زایش اول، دوم، سوم و چهارم بود. اجزای (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفات مجموع وزن بره های از شیر گرفته شده از هر میش در دوره های زایش اول تا چهارم با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده (reml)، با نرم افزار wombat و براساس مدل های حیوانی یک متغیره، چند متغیره و مدل رکوردهای تکرار شده برآورد شدند. مولفه واریانس صفات تولید مثل ترکیبی شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم بود و برای برآورد تکرار پذیری این صفات از مدل شامل اثر محیطی دایمی مربوط به حیوان (میش) استفاده شد. میانگین این صفات به ترتیب برای زایش اول، 63/19، دوم، 38/19، سوم، 92/19 و چهارم، 31/19 کیلوگرم بود. وراثت پذیری مستقیم برآورد شده برای صفات مجموع وزن بره های از شیر گرفته شده در دوره های زایش اول، دوم، سوم و چهارم به ترتیب 252/0، 192/0، 019/0 و 087/0 بودند. به طور کلی روند خاصی در وراثت پذیری ها از دوره اول تا چهارم دیده نشد. مقدار وراثت پذیری ها در دوره های اول و دوم، نسبتا بالا، در دوره چهارم، پایین و در دوره سوم، بسیار پایین بود. برآورد وراثت پذیری و تکرار پذیری حاصل از تجزیه و تحلیل رکوردهای تکرار شده صفات تولید مثل ترکیبی به ترتیب برابر 151/0 و 161/0 بود. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم صفات مورد بررسی در دامنه ای از 282/0 - (بین tww1/ej و tww3/ej) تا 814/0 (بین tww3/ej و tww4/ej) قرار داشتند. همچنین همبستگی ژنتیکی بالایی بین tww2/ej و tww3/ej وجود داشت (585/0). همبستگی های فنوتیپی این صفات نیز از 139/0- (بین tww1/ej وtww2/ej) تا 481/0 (بین tww3/ejو tww4/ej) متغیر بودند.
امید حسن زاده همایون فرهنگ فر
در این پژوهش از داده های روز آزمون تولید شیر گاوهای هلشتاین استان های گلستان، مازندران و گیلان که توسط مرکز اصلاح نژاد کشور طی سال های 1367 تا 1390 گردآوری شده بود، استفاده شد. اثرات پایدار مورد استفادهدر مدل شامل ترکیب گله-سال و فصل تولید، همچنین درصد ژن هلشتاین و سن گاوها در حین رکوردگیری به عنوان متغیر کمکی مورد استفاده قرار گرفتند. کل داده های استفاده شده در این تحقیق پس از ویرایش شامل 92943 رکورد روز آزمون تولید شیر حاصل از 12855 گاو شکم اول بود. جهت برآورد مولفه های واریانس و پارامترهای ژنتیکی در مدل های روز آزمون با تابعیت تصادفی از روش حداکثر درستنمایی محدود شده بی نیاز از مشتق گیریdfreml استفاده شد. از چند جمله ای لژاندر با مرتبه برازش سوم جهت در نظر گرفتن تغییرات ژنتیکی و محیطی مقدار شیر تولیدی در دوره شیردهی گاوها استفاده شد. آنالیز عوامل محیطی با کمک نرم افزار آماری sasانجام گرفت. بیشترین همبستگی های ژنتیکی، فنوتیپی و محیط دائمی صفت تولید شیر به ترتیب 99/0، 61/0 و 98/0 برآورد شد. یافته های این پژوهش نشان داد وراثت پذیری صفت تولید شیر در ماه های مختلف دوره شیردهی متغیر بوده و در دامنه 19/0- 08/0 به دست آمد.
آرزو قربانی حسن حافظیان
هورمون لپتین، محصول بیان ژن لپتین (ژن چاقی) است و با مصرف خوراک و متابولیسم چربی در ارتباط است. محل اصلی بیان ژن لپتین بافت چربی می باشد و گیرنده های آن در بسیاری از بافتهای بدن از جمله مغز، بافت چربی، معده، غدد تناسلی، عضلات، هیپوتالاموس و هیپوفیز وجود دارند. تحقیق حاضر به منظور بررسی چند شکلی ژن لپتین و گیرنده آن و ارتباط این جایگاه ها با صفات تولیدی در گاو نژاد هلشتاین ایرانی انجام شد. جمعیت مورد مطالعه شامل تعداد 160 گاو هلشتاین بود که به طور تصادفی از گله گاو شیری مهدشت انتخاب و استخراج dna به روش نمکی بهینه یافته انجام شد. تکثیر قطعات 331 و 400 جفت بازی، به ترتیب از اگزون 3 ژن لپتین و اگزون 20 ژن گیرنده لپتین توسط واکنش زنجیره ای پلیمراز و پرایمرهای اختصاصی صورت گرفت. برای تعیین ژنوتیپ نمونه ها از روش pcr-rflp و از آنزیم های برشی hphi و taqi به ترتیب برای ژن لپتین و گیرنده لپتین استفاده شد. در جایگاه ژن لپتین دو آللa و t به ترتیب با فراوانی 6156/0 و 3844/0و سه ژنوتیپ aa و at و tt با فراوانی هر یک به ترتیب برابر با 38/29، 38/64 و 25/6 درصد برآورد شد. در جایگاه ژن گیرنده لپتین دو آلل c و t به ترتیب با فراوانی 38/74 و 63/25 درصد و دو ژنوتیپ cc و ct به ترتیب با فراوانی72/0 و 28/0 شناسایی شد. در جایگاه گیرنده ژن لپتین ژنوتیپ هموزایگوس tt مشاهده نشد. آزمون کای مربع، نشان داد که جمعیت مورد نظر در جایگاه های مورد مطالعه در تعادل هاردی – واینبرگ قرار نداشت .آنالیز آماری اثر هر یک از جایگاه ژن لپتین روی صفات تولیدی شامل تولید شیر، پروتئین معنی دار بوده است اما جایگاه ژن گیرنده لپتین تنها روی تولید شیر اثر معنی دار داشت (p<0.05). گاوهای با ژنوتیپ aa در جایگاه ژن لپتین و ژنوتیپ ccدر جایگاه ژن گیرنده لپتین به ترتیب بالاترین مقدار تولید شیر داشته اند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر و در صورت تکرار این نتایج در پژوهش هایی با نمونه های بیشتر احتمالا می توان از این جایگاه های نشانگری به عنوان ژن های عمده بزرگ اثر در برنامه های انتخاب به کمک نشانگر بهره گرفت.
ندا محمدی چماچار حسن حافظیان
دسترسی به هزاران چند شکلی تک نوکلئوتید (snp) در طول ژنوم برای گونه های دام های اهلی مختلف، امکان استفاده از اطلاعات نشانگری ژنوم در پیشگویی ارزش های اصلاحی کل جهت انجام انتخاب ژنومیک را فراهم کرده است. در مقایسه با روش اصلاحی سنتی، استفاده از اطلاعات ژنومی افزایش قابل ملاحظه ای در پاسخ به انتخاب برای حیوانات جوان که رکوردهای فنوتیپی ندارند را نتیجه می دهد. انتخاب ژنومیک به انتخاب بر پایه ارزش اصلاحی برآورد شده ژنومی بر می گردد. از جمله اهداف این پژوهش، بررسی تاثیر عواملی چون: تعداد نشانگر، تعداد افراد جمعیت مرجع، وراثت پذیری صفت و تعداد qtl بر صحت برآورد ارزش های اصلاحی ژنومیک است. به منظور انجام آزمایشات لازم جهت انجام این تحقیق طراحی ژنوم و جمعیت مورد نیاز از طریق شبیه سازی رایانه ای و با استفاده از محیط برنامه نویسی نرم افزار rstudio انجام شد. تمامی آزمایشات 10 بار تکرار شد و نتایج میانگین آنها گزارش شد. نتایج نشان داد که برای هر دو صفت با وراثت پذیری های بالا و پایین, با افزایش تعداد نشانگرها از 100 به 500 نشانگر در طول ژنوم میزان صحت برآورد ارزش های اصلاحی ژنومی افزایش می یابد. این به آن دلیل است که با افزایش تعداد نشانگر, تراکم نشانگرها افزایش یافته و در نتیجه ی کاهش فاصله ی بین آن ها، میزان عدم تعادل پیوستگی بین جفت نشانگرهای مجاور افزایش پیدا می کند. همچنین با گذشت نسل ها از نسلی که اثرات نشانگری در آن برآورد شده است (گروه مرجع) صحت برآورد ارزش اصلاحی ژنومی کاهش یافت. در بررسی تعداد افراد جمعیت مرجع، با افزایش تعداد افراد در گروه مرجع و همچنین افزایش تعداد نسل مورد استفاده در گروه مرجع جهت برآورد اثرات نشانگری، صحت برآورد ارزش اصلاحی در گروه مرجع و گروه تایید افزایش یافت. دلیل این مساله را می توان برآورد دقیق تر آثار نشانگری با افزایش مقدار اطلاعات در دسترس گروه مرجع دانست. بنابر نتایج حاصل از بررسی تاتیر وراثت پذیری صفت بر صحت برآورد ارزش های اصلاحی ژنومی، میزان صحت برآورد ارزش های اصلاحی ژنومی افراد گروه مرجع در طی سه استراتژی برای سطوح وراثت پذیری 0/05، 0/1 و 0/25 به ترتیب 0/790، 0/827 و 0/876 بود. که این نشان داد با افزایش سطح وراثت پذیری صفت میزان صحت برآورد ارزش اصلاحی نیز افزایش می یابد. در استراتژی های انجام شده برای تعداد مختلف 4، 10، 20 و 40 qtl شبیه سازی شده (در هر کروموزوم) در طول ژنوم مقدار صحت محاسبه شده در گروه مرجع به ترتیب 0/813، 0/833، 0/826 و 0/798 بدست آمد. در دومین آزمایش با تعداد 10 qtl صحت gebv در گروه مرجع برابر 833/0شد. در کل با افزایش تعداد qtl شبیه سازی شده تغیرات صحت در رنج بین 0/79 تا 0/83 بود که این تغیرات معنی دار نبود. علت این امر را می توان کم بودن تعداد qtl شبیه سازی شده در این مطالعه دانست. در کل تغیرات صحت در طی نسل های متوالی از نسل 51 تا 57 در هر چهار استراتژی روند کاهشی داشت.
ایوب فرهادی قدرت اله رحیمی میانجی
هدف اصلی در پژوهش های ژنومی حیوانات اهلی تهیه نقشه های ژنومی جامعی است که بتواند شناسایی جایگاه های موثر بر صفات مهم اقتصادی را امکان پذیر سازد. انتظار می رود که شناسایی چنین جایگاه¬هایی منجر به طراحی برنامه های کارآمد اصلاح نژادی، خصوصاً انتخاب به کمک نشانگر (mas) و در نتیجه افزایش صحت و پیشرفت انتخاب در حیوانات مزرعه¬ای شود. هدف مطالعه حاضر مکان یابی فیزیکی مقایسه ای کلون های bac گاوی حاوی ژن های باروری فاکتور رشد تمایز یافته 9 (gdf9)، پروتئین ریخت زای استخوان 15 (bmp15) و گیرنده نوع یک آن (bmpr1b) با استفاده از تکنیک هیبرید سازی در محل فلورسنتی (fish) برای اولین بار روی کروموزوم های r- باندینگ گاو (bta, 2n=60)، گاو میش رودخانه ای (bbu, 2n=50)، گوسفند (oar, 2n=54) و بز (chi, 2n=60) با توجه به استاندارد iscndb 2000 بوده است. برای تهیه کروموزوم های r- باند شده با وضوح زیاد، نمونه های خون کامل از گونه های مورد مطالعه با وارد سازی دیر هنگام brdu و hoechst33258 کشت شدند. کلون های bac حاوی ژن های مورد نظر از روی آخرین سازه ژنوم گاوی با توجه به گردآوری های توالی ژنوم گاوی umd_3.1 و btau_4.6.1 شناسایی شده و سپس از کتابخانه bac گاوی موسسه inra تهیه شدند. پس از کشت کلون ها، استخراج dna و نشاندار سازی آن با روش nick translation، اسلایدهای متافازی در حضور cot-l dna گاوی به مدت یک شب تحت تیمار fish قرار گرفتند. مراحل ردیابی سیگنال های fitc و تهیه متافازهای rbpi- باندینگ به ترتیب با استفاده از سیستم آنتی بادی های fitc-avidin و anti-avidin و رنگ آمیزی اسلایدها با پروپیدیوم آیوداید انجام شد. تجزیه و تحلیل fish موقعیت دقیق فیزیکی و باندهای کروموزومی مربوط به ژن های مورد مطالعه را روی متافازهای گاو، گاومیش رودخانه ای، گوسفند و بز نشان داد. جایگاه دقیق فیزیکی ژن bmpr1b در گاو، گوسفند و بز یکسان بود (bta/oar/chi6q15). در گاومیش رودخانه ای، ژن bmpr1b روی موقعیت bbu7q21 مکان یابی شد. ژن bmp15 در گاو و گاومیش رودخانه به ترتیب روی btaxq31 و bbuxq36 و در موقعیت همولوگ (oar/chixq24) در گوسفند و بز مکان یابی شد. برای جایگاه gdf9، موقعیت های کروموزومی bta7q22.3، bbu9q24، oar5q22.3 و chi7q22.3 به ترتیب برای گاو، گاومیش رودخانه ای، گوسفند و بز شناسایی شدند. داده های حاصل شده از مطالعه حاضر علاوه بر توسعه نقشه های سیتوژنتیک گونه های مطالعه شده باعث توسعه اتصال نقشه های ژنتیکی روی باندهای اختصاصی کروموزومی شده و همچنین می تواند برای مطالعات ساختاری و عملکردی دقیق تر ژن های اخیر مخصوصاً در گاوسانان مورد استفاده قرار گیرد. انتظار می رود که علاوه بر ردیابی دقیق موقعیت مکانی ژن ها روی کروموزوم ها، بتوان هر چه بیشتر از تکنیک های مبتنی بر سیتوژنتیک مولکولی در مطالعات مرتبط به شناسایی نواقص کروموزومی و امکان ارتباط آن ها با صفات اقتصادی، خصوصاً صفات تولید مثلی در دام های اهلی استفاده نمود. قابل ذکر است که شناسایی موقعیت مکانی ژن ها روی کروموزوم ها، منجر به این خواهد شد که ردیابی qtlها در حوالی این ژن ها هر چه سریع تر و با هزینه کمتر گیرد.
فروغ زارع تمامی حسن حافظیان
در این پژوهش عملکرد تولیدی و نمره سلول بدنی گاوهای هلشتاین مازندران با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از دو مزرعه دامپروری در مازندران در طی سالهای 1384 تا 1392 مورد بررسی قرار گرفت. صفات شامل 67773 رکورد از تولید شیر، تولید پروتئین، تولید چربی، درصد چربی، درصد پروتئین و نمره سلول بدنی مورد بررسی قرار گرفت. اثر تمامی عوامل محیطی در مدل شامل اثر شکم زایش، سال زایش، فصل زایش، گله، شاخص دما و رطوبت، روز شیردهی و سن زایش حیوان، روی تمامی صفات معنی دار بود، به استثنای اثر سن زایش که بر صفات درصد پروتئین و نمره سلول بدنی، اثر معنی داری نداشت. دوره شیردهی دوم بیشترین تولید شیر، پروتئین، چربی، درصد چربی، درصد پروتئین را نسبت به سایر دوره ها داشت و دوره شیردهی پنجم، کمترین تولید را نسبت به سایر دوره ها داشت که این نتایج برای نمره سلول بدنی نتایج معکوس داشت. در ارتباط با اثر فصل زایش بر صفات، فصول پاییز و زمستان بیشترین تولید شیر، پروتئین، چربی و درصد پروتئین، فصل بهار بیشترین درصد چربی شیر و فصول بهار و زمستان بیشترین نمره سلول بدنی ، را داشتند. در ارتباط با اثر شاخص دما و رطویت بر صفات، بطور کلی با افزایش شاخص دما و رطویت، تولید شیر، پروتئین و درصد پروتئین شیر کاهش یافت و درصد چربی شیر ابتدا با افزایش شاخص دما و رطویت افزایش، اما از70 thi> تولید کاهش یافت، همچنین چربی و نمره سلول بدنی افزایش یافتند. در ارتباط با اثر سن زایش بر صفات تولیدی اثر سن بر درصد پروتئین و نمره سلول بدنی معنی دار نبود، اما افزایش سن زایش سبب کاهش تولید شیر، پروتئین، چربی، درصد چربی شد اما با افزایش اثر سن زایش، نمره سلول بدنی افزایش یافت. در ارتباط با اثر روزهای شیردهی بر صفات، بطور کلی بیشترین تولید شیر، پروتئین و چربی مربوط به اوایل دوره (روزهای 5 تا 100)، درصد پروتئین و درصد چربی مربوط به اواخر دوره (روزهای 200 تا 305) و نمره سلول بدنی مربوط به اوایل و اواخر دوره بود. نتیجه گیری نهایی این که، به منظور تصحیح بهتر رکوردها و افزایش صحت ارزیابی ژنتیکی صفات، عامل شاخص دما و رطوبت در مدل ارزیابی ژنتیکی مورد استفاده قرار گیرد.
محمد زاده رحمانی حسن حافظیان
چکیده ندارد.
عرفان هدایتی حسن حافظیان
مکانیسم ژنتیکی تعیین جنسیت در زنبور عسل محدودیت های زیادی را در سیستم اصلاح نژادی ایجاد می کند. در کلنی هایی که آمیزش به صورت خویشاوندی صورت می گیرد، هموزیگوتی آلل های جنسی تحت تاثیر میزان خویشاوندی زنبوران نر با ملکه قرار می گیرد. هر چه میزان خویشاوندی والدین بالاتر باشد هموزیگوتی آلل های جنسی و در نتیجه میزان تولید نرهای دیپلوئید افزایش می یابد. از بین رفتن لاروهای نر دیپلوئید، سبب حذف تعدادی از آلل های جنسی موجود در جامعه ودر نتیجه کاهش تعداد آلل های جنسی می شود. این امر قدرت زنده مانی نوزادان و به آن میزان جمعیت و عملکرد کلنی ها را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا آگاهی از تعداد و روند تغییرات آلل های جنسی در جوامع زنبور عسل به خصوص جوامعی که عملیات اصلاح نژادی در آنها انجام می شود و نیز تاثیر آن روی صفات تولیدی ، نقش بسزایی را در موفقیت برنامه های اصلاح نژادی ایفا می کند.در این پژوهش میزان هموزیگوتی آلل های جنسی و رابطه آن با میزان جمعیت بالغین و تولیدعسل در کلنی های زنبورعسل استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. استان مازندران به طور کلی دارای 275831 کلنی می باشد. از این تعداد 274747 کلنی مدرن و 1084 کلنی ، بومی می باشد که توسط 3976 زنبوردار شاغل در زنبورستان اداره می شود. همچنین بیشترین تعداد این کلنی ها 67120 کلنی است که مربوط به شهرستان بابل است و کمترین آن 459 کلنی است که متعلق به شهرستان محمودآباد است. قابل توجه اینکه از این تعداد کندو حدود 2414019 کیلوگرم عسل در سال تولید می شود.بررسی بر روی 1982 کلنی مشتمل بر 90 زنبورستان از 11 شهر استان مازندران انجام شد. نمونه گیری از قسمت شرق استان به سمت غرب استان آغاز شد که ابتدا میزان هموزیگوتی در کل شهرها اندازه گیری و سپس میزان عسل ذخیره برآورد گردید. به منظور برآورد تعداد آلل های جنسی، میزان زنده مانی نوزادان بر اساس روش "روتنر" (1988) و "پیج" (2002) و از طریق شمارش سلول های خالی در کنار سلول های سربسته نسلی ارزیابی شد. سپس تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار sas انجام شد.که پس از انجام محاسبات کلی ، درصد هموزیگوتی آلل های جنسی در کل استان 5/53 و به تبع آن تعداد آلل های جنسی 18/08 عدد ومیانگین تولید عسل ذخیره 9/47 کیلوگرم محاسبه شد که بیشترین میزان هموزیگوتی در شهرستان بابل و کمترین میزان هموزیگوتی درشهرستان نکاء و نیز بیشترین میزان تولید در شهرستان آمل و کمترین میزان تولید در شهرستان ساری برآورد گردید. به طور کلی بر اساس نتایج بدست آمده در تمامی شهرستان ها بین صفات مورد نظر رابطه خطی معکوس ومعنی داری وجود داشت. بطوریکه افزایش یک درصد به میزان هموزیگوتی آلل های جنسی سبب کاهش 0/15 قاب از جمعیت بالغین و 175 گرم از میزان تولیدعسل ذخیره گردید.