نام پژوهشگر: بهرام امین زاده گوهریزی
یزدان کشاورز شعبانی بهرام امین زاده گوهریزی
nowadays,tourism industry considered as one of the main sources of income of a country.unfortunately and despite of owning plenty of cultural historical and natural attractions, iran has not reached to a proper position in this field. besides, the historical cities of a country are considered as the income resource and national wealth of it. qazvin with a rich cultural precedent, have suitable backgrounds to spread tourism.this essay is prepared to consider the effective factors in absorbing tourists. these factors can be categorized into substructures, installations and dwelling equipment, advertisement and marketing. people participation and private parts and governmental support. with the usage of documented studies and also survey of public opinion, experts, and tourism managers,it became evident that "qazvin" nonetheless of having the potential and lots of historical and monumental sites, is unsuccessful in attracting tourists. this fact has some causes such as: the lack of tourism infrastructures and utilities, unequipped urban skeleton, the lack of proper investments in urban tourism, inappropriate advertising system, and etc. at last the proper remedies and strategies are given in order to fully equip the urban skeleton of qazvin for supporting tourists in the areas and sites which have the strong tourism potentials, the improvement of getting funds and investments in urban tourism industry, advertising for attracting tourists to qazvin, and overall the economic growth and a sustainable income source for the city.
امیر ثامنی ناصر براتی
شهر در ایران، از آنجایی که یک پدیده و برآیند همه ویژگی ها و شرایط تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه به شمار می رود، داستانی به درازنای تاریخ پر حادثه اش دارد. شهر در ایران از بدو پیدایش ]همانطور که از ریشه واژه شهر یعنی «خشتر» به معنای شاهی کردن نیز بر می آید[ همواره به عنوان یک امر قدسی و آسمانی در تیول پادشاهان و حکام بوده و همین امر موجب فاصله گرفتن ساکنین شهر از تمشیت اداره آن و به عبارتی بهتر عدم پیدایش «هویت شهروندی» شده است. این موضوعات همراه با برخی دیگر از ویژگی های تاریخی مانند عدم شکل گیری جامعه مدنی به مفهوم واقعی کلمه، تضاد تاریخی دولت و ملت که ناشی پاسخگو نبودن دولت و حکومت ناپذیری جامعه بوده، عدم تکوین و قوام یافتن مفهوم برنامه ریزی در ایران و دولت و ویژگی های خاص آن ]مانند عدم توزیع دموکراتیک قدرت در جامعه[ موجب شده است تا بستر لازم برای تحقق رویکرد حکمروایی خوب شهری که مبتنی بر مشارکت فعالانه آحاد جامعه در فرایند مدیریت شهر و کاهش تصدی گری بخش های دولتی و عمومی است فراهم نگردد. از طرف دیگر تنگناهای موجود در درون سیستم مدیریت شهری فعلی مانند ابهام جایگاه مدیریت شهری در قوانین و اسناد فرادست، تفرق و چندپارچگی در مدیریت شهر و تامین مالی ناپایدار شهرداریها موجب شده است تا امکان تحقق رویکرد حکمروایی خوب شهری در شرایط سیستم مدیریت شهری موجود فراهم نباشد. نتایج این رساله حاکی از آن است که شهروندان تهرانی با وجود آنکه بر اهمیت و ضرورت اصل مشارکت در مدیریتِ شهر به خوبی واقف بوده و بر این عقیده هستند که مدیریتِ شهر می بایست در دست شهروندان و یا منتخبین آنها مانند شورایاری ها باشد، اما به این حال به چند علت نسبت به مشارکت جویی در مدیریت شهر در شرایط فعلی کم تمایل هستند. پرهزینه بودن امر مشارکت در مدیریتِ شهر در مقایسه با آثار و فوائد آن، بی تمایلی مسئولین و متولیان امور نسبت به استفاده از مشارکت شهروندان در مدیریت شهر، درگیری با مسائل و مشکلات متعدد زندگی و نداشتن فرصت کافی، آشکار شدن جهت گیری های اعتقادی، مذهبی و سیاسی فرد و فقدان سازوکارهای مناسب برای جلب مشارکت شهروندان از مهمترین علل کم تمایلی شهروندان به مشارکت در مدیریتِ شهر است. همچنین از دیگر نتایج این رساله این است که برخلاف تاکید و اصرار جامعه علمی و تخصصی شهرسازی کشور مبنی بر قرارگیری مشارکت شهروندان به عنوان مهمترین خواسته و مطالبه عمومی، مسئولیت پذیری، پاسخگویی و عدالت محوری مهمترین ویژگی های مدیریت شهری مطلوب از دید شهروندان تهرانی است. این رساله همچنین در راستای فرضیه اول خود که بر عدم وجود شرایط لازم برای تطابق ویژگی های حکمروایی خوب شهری با ویژگی-های مدیریت شهری مطلوب از دید شهروندان اشاره داشت بر آن بود تا بتواند مدلی برای سنجش و ارزیابی مدیریت شهری مطلوب در کلانشهر و شهرداری تهران ارائه نماید. نتایج پیمایش صورت گرفته حاکی از آن بود که معیارها و ویژگی های بیان شده توسط شهروندان قابل ادغام در معیارهای دهگانه حکمروایی خوب شهری است اما با این حال اولویت های این معیارهای دهگانه از طرف شهروندان حاوی نکات حائز اهمیتی که معیارهای سنجش مدیریت شهری مطلوب از دید شهروندان را با اولویت های زیر به دست می دهد: مسئولیت پذیری و پاسخگویی، عدالت محوری، اثربخشی و کارآیی، بینش راهبردی، جهت گیری توافقی، قانونمندی، شفافیت، مشارکت شهروندان، پذیرا بودن و پاسخده بودن و تمرکززدایی. از این رو نگارنده پیشنهاد می نماید تا سیستم مدیریت شهری در کلانشهر تهران و در راس آن شهرداری تهران، برای حصول رضایتمندی شهروندان و برساختن شهری مطلوب برای شهروندان، نسبت به بازنگری در ساختار و سیستم موجود شهری بر مبنای اولویت های تبیین شده توسط شهروندان گام بردارد.