نام پژوهشگر: حبیب اله رودساز

ارزیابی استقرار زیر ساخت های شهر الکترونیک در شهرهای کوچک (نمونه موردی شهر لواسان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1389
  مسعود عراقی   حبیب اله رودساز

این تحقیق به منظور ارزیابی امکان استقرار مدیریت الکترونیک در شهرهای کوچک با بررسی زیر ساخت های شهر الکترونیک انجام گرفته که برای نیل به نتایج مستند از روش توزیع پرسشنامه در میان دو جامعه هدف شامل مدیران شهری و شهروندان استفاده گردید. جامعه آماری برگرفته از ساکنین و مسئولین شهر لواسان بود که بعنوان نمونه موردی از شهرهای کوچک ، این تحقیق در آن شهر انجام گرفت. شهر لواسان دارای جمعیتی در حدود 23 هزار نفر و مساحت حدوداَ 20 کیلومتر مربع می باشد که مدیریت شهری آن شامل شورای شهر و شهرداری کاملاَ مستقل از تهران بزرگ بوده و یکی از بخش های شهرستان شمیرانات از توایع استان تهران است. در این تحقیق ، پس از محاسبات آماری این نتایج حاصل گردید که علیرغم آمادگی شهروندان برای استفاده از خدمات الکترونیکی در بستر شبکه جهانی اینترنت ، و همچنین توانائی سازمان های خدمات رسانی از حیث در اختیار داشتن نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده ، متأسفانه به دلیل کمبود زیر ساخت های فنی و مخابراتی و عدم توانائی در ارائه سرویس های قابل قبول اتصال به اینترنت و همچنین به دلیل عدم وجود قوانین و مقررات مکفی به گونه ای که بتواند امنیت لازم را در فضای سایبری ایجاد نماید ، امکان استقرار مدیریت الکترونیک در شرایط فعلی وجود نداشته و به منظور رفع این تنگناها در دو حوزه لازم است چاره اندیشی شود : اول- در حوزه محلی که مشکلات ناشی از امکانات سخت افزاری فنی - مخابراتی مرتفع و با ارتقای سیستم های موجود ، امکان اتصال شهروندان به شبکه جهانی اینترنت با سرعت قابل قبول فراهم گردد. و دوم اینکه در حوزه قانون گذاری نسبت به رفع خلأ های قانونی و وضع دستورالعمل ها و قوانین روشن و موثر در بلند مدت اقدام اساسی بعمل آید. در این صورت امکان جایگزینی تدریجی روش های سنتی با شیوه های الکترونیکی فراهم شده و با فراگیر شدن ارائه خدمات الکترونیکی توسط سازمان ها ، زمینه مشارکت شهروندان در اداره امور شهر مساعد گردیده و می توان نتایج ارزشمند این تحول را که همانا پویائی شهر و دموکراسی شهری است ، به نمایش گذاشت.

تاثیر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان بر وفاداری مشتریان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1390
  زینب مومنی   حبیب اله رودساز

رفتار شهروندی سازمانی، رفتارهای فرانقش که فراتر از نیازهای مشخص شده نقش استو مستقیما به وسیله سیستم پاداش رسمی سازمان پاداش داده نمی شود(castro et al،2004،28).در پژوهش حاضر تاثیر رفتار شهروندی سازمانی (به عنوان متغیر مستقل) بر وفاداری مشتریان، رضایت مشتری، خواسته های رفتاری مشتری و بینش مشتری از کیفیت خدمات(به عنوان متغیرهای وابسته) بررسی شد. بدین منظور 145نفر از مشتریان بانک و35نفر از کارمندان بانک توسعه تعاون برای پژوهش مورد آزمون قرار گرفتند، شعب بانک قبلا به وسیله نمونه گیری تصادفی از میان شعب بانک توسعه تعاون در شهر تهران انتخاب شدند.پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی برگرفته از کار نت مایر(1997) دراختیار کارمندان و پرسشنامه وفاداری مشتری برگرفته از کارپاراسورامان(1991)برای سنجش بینش مشتری از کیفیت خدمات، مالولس(1997)برای سنجش رضایت مشتری و کار زئیتامل(1996) برای سنجش خواسته های رفتاری مشتری در اختیار مشتریان قرار گرفت. این دو پرسشنامه به همراه منابع کتابخانه ای و اینترنت، ابزار پژوهش بودند.داده ها با روش ضریب همبستگی با استفاده از نرم افزار spss16تحلیل شد.پس از تحلیل داده ها، هیچگونه رابطه مثبت و معناداری میان متغیر مستقل (رفتار شهروندی سازمانی) و متغیرهای وابسته(وفاداری مشتری، رضایت مشتری، خواسته های رفتاری مشتری، بینش مشتری از کیفیت خدمات) در تحقیق حاضر دیده نشد.

هم راستایی راهبردهای منابع انسانی با راهبردهای سازمان و تاثیر آن بر عملکرد (مورد مطالعه گروه بهمن)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حسابداری و مدیریت 1391
  محمدرضا عبدخوشخو   حبیب اله رودساز

همراستایی راهبردها، ابزاری اساسی برای سازماندهی و استانداردکردن فعالیت ها و عملیات بخش های مختلف سازمان به منظور ایجاد یک کلیت واحد و منسجم است. چنانچه میان استراتژیهای سازمان، و استراتژی های مدیریت منابع انسانی ارتباط و پیوستگی نزدیکی وجود داشته باشد می توان انتظار داشت تا اقدامات به کار گرفته شده توسط مدیریت منابع انسانی اهداف سازمان را پشتیبانی نماید و در نتیجه سازمان عملکرد بهتری را نشان دهد. در این پژوهش، هم راستایی راهبردهای منابع انسانی با راهبردهای سازمان و تأثیر آن ها بر عملکرد مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق، گروه بهمن به عنوان یک هولدینگ بزررگ در کشور می باشد که از میان آن ، اطلاعات پرسنل متخصص گروه بهمن (فوق دیپلم و بالاتر) به عنوان واحد تحلیل، تجزیه و تحلیل شده است. روش شناسی تحقیق در این پژوهش، در زمره تحقیقات توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. در بخش کمی ای پژوهش ، اطلاعات 158 پرسشنامه که دارای 29 گویه می باشد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند در این پژوهش با استفاده از تحلیل های عاملی اکتشافی، انواع استراتژی سازمان، استراتژی منابع انسانی و همچنین عملکرد سازمان شناسایی شد. سپس با استفاده از آزمون مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر، فرضیات تحقیق آزمون گردیدند. در این میان یافته های حاصل از تحقیق در گروه بهمن تئوری های موجود در زمینه هم راستایی استراتژیک را در مدیریت منابع انسانی تایید می کند و حکایت از آن دارد که در گروه بهمن کیفیت هم راستایی عاملی برای دست یابی به عملکرد بهتر در هر سه فرضیه می باشد. به عبارت دیگر عملکرد گروه بهمن از همراستایی استراتژی های منابع انسانی، با استراتژی سازمان تاثیر پذیرفته و یافته های تحقیق ارتباط محکمی میان این دو را نشان می دهند. همچنین در بررسی اثر استراتژی سازمان ، مقدار ضریب r تعدیل شده، حدود 53 درصد بدست آمد. بعبارت دیگر، متغیر استراتژی سازمان حدود 53 درصد تغییرات عملکرد سازمان را پیش بینی می کند. همچنین ضریب بتا استاندارد متغیر استراتژی سازمان حدود 73/0 می?باشد که با توجه به مقدار عدد معناداری (t) این ضریب معنادار می?باشد پس بنابراین، استراتژی سازمان اثر مثبت و بالایی بر عملکرد سازمان دارد. و در بررسی اثر استراتژی منابع انسانی مقدار ضریب r تعدیل شده، حدود 67 درصد بدست آمد. بعبارت دیگر، متغیر استراتژی منابع انسانی حدود 67 درصد تغییرات عملکرد سازمان را پیش بینی می کند. با بررسی انجام شده ضریب بتا استاندارد متغیر استراتژی منابع انسانی حدود 82/0 می?باشد که با توجه به مقدار عدد معناداری (t) این ضریب معنادار می?باشدو میتوان نتیجه گرفت، استراتژی منابع انسانی اثر مثبت و بالایی بر عملکرد سازمان دارد. در این میان با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت علاوه بر استراتژی ها متغیرهایی مانند اندازه، نوع صنعت، ویژگی?های محیطی، فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمان هم متغیرهایی می?باشند که می?توانند بر رابطه میان هم راستایی و عملکرد تاثیر داشته باشند.

دکترین زندگی دوم سایبری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده مدیریت و حسابداری 1392
  سید حامد قاسمی   علی الکبر فرهنگی

در روند رشد و توسعه پرشتاب تکنولوژی در فضای سایبر، در عصر جامعه مجازی، یکی از پدیده هایی که کاربران بسیاری را در سراسر جهان به خود جلب نموده و گونه ای جدید از زندگی را برای انسان مدرن به وجود آورده، ” زندگی دوم سایبری“ است؛ زندگی در جهان مجازی بر بستر فضای سایبر، از طریق یک آواتار و با یک هویت آنلاین که در نسبت با زندگی طبیعی یا همان زندگی نخست، زندگی دوم نامیده می شود. این پژوهش با رویکرد دکترینال در تبیین پدیده زندگی دوم سایبری در وضع موجود در صدد تبیینِ چیستی، چرایی و چگونگی آن است. در روند نقد، تحلیل و تبیین پدیده زندگی دوم سایبری، با گردآوری ادبیات تحقیق از منابع کتابخانه ای، داده های مورد نیاز برای نقد و تحلیل این پدیده فراهم گردیده و مطابق با روش پژوهش توصیفی – تحلیلی، به چرایی و ریشه های شکل گیری این پدیده و چگونگی تحقق آن پرداخته است. پژوهش حاضر، در چیستی زندگی دوم سایبری به بررسی چیستی جهان مجازی در فضای سایبر، حیات سایبری و انسان سایبری پرداخته و نسبت آن با زندگی نخست و طبیعی انسان را تبیین نموده است. در پاسخ به این پرسش که چرا انسان جامعه مدرن، زندگی دوم سایبری را در توازی با زندگی نخست برمی گزیند، یکی از علل این چرایی، شناخت انسان مدرن از خود، بر اساس انسان شناسی فلسفی غربی است که مبنای شکل گیری انسان متفرد، خودمحور و خود شکوفا در عصر حاضر شده است. انسانی که خود درونی خود را بر اساس اگزیستانسیالیسم آن چنان که می خواهد می تراشد و به آن اصالت می دهد. از سوی دیگر انسان اسطوره گرای عصر حاضر، در تفاوت میان خود واقعی با خود اسطوره ای اش، به دنبال میدانی برای دستیابی وضعیت خود اسطوره ای است و زندگی دوم این میدان را برای او فراهم می آورد. انسان مدرنی که در آرزوی نامتناهی شدن است، تلاش می کند تا از حدودی که برای او در تبعیت از دولت عقلانی و آزادی دیگران تعریف شده رهایی یابد و آن را در جهانی مجازی و نامتناهی به دست آورد؛ جهانی که زیر چترسایبرنتیک است و فرماندهی و کنترل، جزء ذات آن است. این پژوهش در پاسخ به چگونگی وقوع پدیده زندگی دوم سایبری، روند تطور رسانه ها تا عصر حاضر و حتی سال های آینده را مورد بررسی قرارداده، و توسعه تکنولوژی در دستگاه ها و تجهیزات کامپیوتری و ارتباطی با قدرت چندرسانه ای و مبتنی بر ارتباطات شبکه ای در رسانه های اجتماعی را بستر ساز شکل گیری زندگی دوم سایبری معرفی کرده است. اتصال دائمی به فضای سایبر در عصر حاضر و الحاق کاربران به این فضا در آینده نزدیک، زمینه ساز اتصال و الحاق انسان به جهان مجازی و شکل گیری انسان بیوسایبرگ خواهد بود و این امر وقوع زندگی دوم سایبری را بیش از پیش تسهیل و تسریع خواهد کرد.