نام پژوهشگر: محمداسماعیل اعزازی
عبدالکریم عبدالهی محمداسماعیل اعزازی
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای حداقل نرخ بازده مورد انتظار را با ریسک سیستماتیک مرتبط می سازد. این مدل بیان می کند که حداقل نرخ بازده مورد انتظار یک دارایی تابعی از دو جزء نرخ بازده بدون ریسک و صرف ریسک است. آزمون های انجام شده بر روی این مدل، علاوه بر ایجاد مدل های توسعه یافته قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، منجر به ارائه مدل های جدید نیز شده است. یکی از معروف ترین این مدل ها، مدل سه عاملی فاما و فرنچ می باشد. فاما و فرنچ در این مدل سه عامل بازار، اندازه و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار را به عنوان متغیر های توجیه بازده معرفی می کنند. در این تحقیق عامل اندازه شرکت (ارزش بازار) به عنوان متغیر مستقل انتخاب شده و رابطه آن با ریسک و بازده بررسی گردیده است. علاوه بر این رابطه اندازه با نسبت های سودآوری نیز مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق پاسخ به این سوال است که شرکت های بزرگ برای سرمایه گذاری مناسب ترند یا شرکت های کوچک؟ آیا شرکت های بزرگ در سودآوری موفق ترند یا شرکت های کوچک؟ بدین منظور تعداد 112 شرکت از شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان نمونه انتخاب شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار eviews استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیات حاکی از تایید رابطه مثبت اندازه با ریسک و نسبت های سودآوری می باشد. در این تحقیق، رابطه اندازه و بازده تایید نشده است.
احمد آرحمانی محمد نبی شهیکی تاش
امروزه سرمایه گذاران برای انتخاب سرمایه گذاری، دامنه ای بسیار وسیع از عوامل را مدنظر قرار می دهند. تصمیم گیری های سرمایه گذاران روز به روز پیچیده تر و ریسکی تر می شود و نتایج این سرمایه گذاری ها می تواند آثاری پراهمیت بر زندگی مردم داشته باشد. در این تحقیق به بررسی آنچه در بازارهای مالی و اقتصادی تا به حال به عنوان پایه و اساس تحقیقات وجود داشته و به عنوان مالی استاندارد نام برده می شده پرداخته شده، سپس مشکلات آن و عدم انطباق یافته های آن با واقعیت ذکر شده است. آنچه واقعیت را از خود متأثر می سازد و بر تصمیمات مالی اثر می گذارد مکتب جدیدتری از مالی است که تحت عنوان مالی رفتاری شناخته شده است. وجود تورش هایی باعث گردیده است که به وجود مالی رفتاری پی برده شود. پژوهش حاضر، رویکرد تحلیلی را جهت بررسی و اولویت بندی معیارهای موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران هنگام خرید سهام استفاده می کند. جامعه آماری در این پژوهش، سرمایه گذارانی هستند که به طور مستقیم در بازار بورس فعالیت می کنند. برای انتخاب سرمایه گذاران، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است، که تعداد 100 نفر بدست آمد. داده های بدست آمده از طریق پرسشنامه، گردآوری و از طریق نرم افزارهای spss, eviews و expert choice تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که اکثریت سرمایه گذاران، دچار تورش های رفتاری هستند و افراد سرمایه گذار به شدت تحت تأثیر جو بازار و نظرات دیگر سرمایه گذاران قرار دارند و برای تصمیم گیری به ندرت از مشاوره متخصصان مالی بهره می گیرند. معیارهای مالی از قبیل p/e و افزایش سرمایه بسیار تأثیرگذار بودند با این حال، اهمیت آنها بسیار کمتر از سود هر سهم می باشد.
مهرناز شایان محمدعلی مرادی
تئوریهای مالی، هدف واحد های تجاری را حداکثر نمودن ثروت سهامداران می دانند. بنابراین، اگر هدف سازمانی افزایش ثروت سهامدارانش باشد باید دارای معیار اندازه گیری عملکردی باشد، که با خلق ارزش در بلند مدت همتراز و همسو باشد.لذا جهت دستیابی به این مهم، تحقیق حاضر به دنبال مقایسه ی همبستگی بین نسبت های مالی و نسبت q توبین با ثروت ایجاد شده برای سهامداران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر مبنای چرخه ی عمر شرکت ها می باشد. وجهت رسیدن به این هدف، ابتدا شرکت های عضو نمونه آماری با استفاده از متغیرهای رشد فروش، مخارج سرمایه ای، سود تقسیمی و سن شرکت به مراحل رشد، بلوغ و افول تفکیک شده و سپس با استفاده از روش های آماری تحلیل همبستگی و رگرسیون ترکیبی فرضیات تحقیق بررسی شده اند. نتایج حاصل از بررسی 588 سال- شرکت طی دوره زمانی 1384-1389 نشان می دهد که نتایج حاصل در حالت کلی با زمانی که مسئله ی چرخه ی عمر شرکت لحاظ می گردد ، متفاوت خواهند بود لذا این امر ایجاب می کندکه سرمایه گذاران در انتخاب معیار مناسب برای سنجش ثروت ایجاد شده برای سهامداران، به مراحل چرخه ی عمر نیز توجه داشته باشند.
صابر خداپرستی غلامرضا زمانیان
به دلیل تعداد اندک شرکت های عرضه اولیه، جامعه آماری تحقیق را کلیه شرکت هایی تشکیل می دهند که درقلمروزمانی 1385- 1390 اقدام به عرضه سهام خود در بورس نموده اند و هم چنین دربراورد مدل رگرسیونی چندمتغیره، ازداده های تابلویی استفاده شده است.
مهدیه راشکی قلعه نو محمداسماعیل اعزازی
با توجه به موضوع مهم بحران مالی و اثرات مهم این مساله بر بورس اوراق بهادار تهران بر آن شدیم تا تحقیقی در مورد اثرات بحران مالی غرب بر بورس اوراق بهادار تهران انجام دهیم و میزان اثرات آن را به صورت کمی بیان کنیم. هدف از اجرای پژوهش حاضر، تبیین مدل معادله ساختاری اثر بحران مالی غرب بر بازار بورس اوراق بهادار تهران می باشد. براین اساس ضمن مروری جامع بر ادبیات موضوعی مربوط پیش بینی ورشکستگی مالی موسسات و شرکت ها، از میان جامعه آماری کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس، تعداد 94 شرکت از طریق روش های نمونه گیری گروه بندی شده و تصادفی انتخاب، سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز با استفاده از ابزارهای مراجعه به اسناد و مدارک و مطالعه کتابخانه ای در قالب روش های غیرآزمایشی پیمایشی، به استخراج مدل هدفگذاری شده پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری (sem) و از نرم افزار amos بهره گرفته شده است. نتایجی که از این تحقیق بدست آمد نشان میدهد که بحران مالی غرب بر بازدهی بورس اوراق بهادار تهران تاثیرگذار نبوده است و اثر بحران فقط بصورت غیر مستقیم والقایی می تواند باشد که در بورس تهران به لحاظ عدم وجود تبادلات خارجی و عدم وجود سرمایه گذاران خارجی، اثر مستقیم نبوده و این نشان از اثر کم بحران مالی غرب بر بورس اوراق بهادار می باشد و با بررسی ساختار بورس به نظر میرسد که بیشترین اثر در نتیجه کاهش تقاضا برای محصولات نفتی و مواد خام ایجاد می شود که تاثیر گذاری بحران نیز از طریق کاهش سود شرکت های بورسی می باشد. چون عمده صادرات ما محصولات خام هست و بالطبع تقاضا برای محصولات خام کاهش یافته یکی از راههای تاثیر بحران می تواند این راه باشد و راه دیگر اینکه چون قیمت محصولات خام در داخل نیز همانند قیمت جهانی می باشد قیمت آن محصولات نیز در داخل همسو با قیمت جهانی تغییر می یابد و با توجه به وابستگی بالای اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از نفت و مواد خام دیگر و تعیین درآمد کشور به صورت برون زا، بحران جهانی در سالهای اخیر باعث تغییر در تقاضای مواد اولیه، انرژی و قیمت نفت شده است تاثیرگذاری دیگر از طریق شرکت های سرمایه گذاری هستند که بخشی از سرمایه گذاری آنها را سهام اینگونه شرکتها تشکیل می دهند و اثر القایی بحران نیز اینگونه می باشد که با کاهش قیمت نفت و کاهش بودجه و بالطبع کاهش درآمدهای مردم و در نتیجه کاهش تقاضا، بحران بر بورس اثر می گذارد و اثر روانی بحران نیز افراد ریسک گریزی هستند که با دیدن کاهش قیمت ها و شاخص ها و همچنین افزایش صف های فروش اقدام به عرضه سهام کرده و حجم زیادی از سرمایه ها را از بورس خارج می کنند.
علیرضا تشکریان جهرمی محمداسماعیل اعزازی
با توجه به اهمیت فوق العاده موضوع ارائه خدمات با کیفیت و رضایت بخش به مشتریان، هدف از این پژوهش، سنجش میزان رضایتمندی مشتریان شرکتهای خدماتی سایپا براساس مدل پاراسورامان با روش ahp و ارزیابی عملکرد آن براساس مدل ecsi در کلان شهر شیراز می باشد. روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی و براساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. از آنجا که به دلیل کیفی وسلیقه ای بودن رضایت، اندازه گیری آن با روشهای معمول دشوار و در بعضی موارد غیرممکن می باشد. لذا ابتدا باکمک روش ahp و با استفاده از ابعاد مدل پاراسورامان که شامل مواردمحسوس، اعتبار، پاسخگویی، همدلی واطمینان می شوند، رضایت مشتریان نهایی اندازه گیری شد. در این بخش از پژوهش از دیدگاه و نظرات خبرگان که پایه و اساس روشahp می باشند نیز استفاده گردید. سپس جهت ارزیابی عملکرد شرکتهای خدماتی سایپا براساس مدل ecsi ، جامعه آماری پژوهش تمامی مشتریان شرکتهای خدماتی سایپا در شهر شیراز در نظر گرفته شد که 384 نفر از بین آنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردید و عوامل شش گانه مدل شاخص ملی رضایت مشتری اروپا ( ecsi ) که شامل محصول، قیمت، کانالهای توزیع، خدمات، تصویرسازمان و انتظارات مشتریان می شوند، مورد مطالعه قرار گرفتند. از پرسشنامه به عنوان ابزار مورد استفاده در مطالعات میدانی استفاده گردیده که براساس مدل تحقیق طراحی شده است. سوالات پژوهش با استفاده از نرم افزارspss مورد آزمون قرار گرفتند و عوامل مدل ecsi اولویت بندی شدند. برای آزمون سوالات پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای و برای اولویت بندی عوامل شش گانه مدل ecsi از آزمون فریدمن استفاده گردید. نتایج نشان داد که میزان رضایتمندی مشتریان بر اساس مدل پاراسورامان و روش ahp، 39% و میزان عدم رضایتمندی 61% می باشد و در ارزیابی عملکرد شرکتهای خدماتی سایپا براساس مدل ecsi ، در سطح اطمینان 95%، عوامل مربوط به محصول، قیمت، کانال توزیع و انتظارات مشتریان در شرکتهای خدماتی سایپا از دیدگاه مشتریان آنان مطلوب نبوده اما عوامل خدمات و تصویر سازمان از دیدگاه آنان مطلوب ارزیابی گردیده است. همچنین در اولویت بندی عوامل شش گانه مدل ecsi مشاهده شد که مولفه خدمات و شاخص اشتیاق و تمایل کارکنان، بالاترین اولویت و مولفه قیمت و شاخص سطح قیمت، پایین ترین اولویت را کسب کردند.