نام پژوهشگر: مسعود عرب
مژده معاضدیان مسعود عرب
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف دانه خرفه در جیره های حاوی سبوس برنج بر کیفیت و عملکرد تخم مرغ انجام شد.این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار، 4 تکرار و 5 قطعه مرغ در هر تکرار بر روی مرغ های تخم گذار از نژاد لگهورن سفید در سن 41 هفتگی به مدت 6 هفته اجرا شد. جیره های آزمایشی شامل جیره شاهد ( ذرت، کنجاله سویا و 15 درصد سبوس برنج) بود و از سطوح 5، 10، 15، 20 و 25 درصد دانه ی خرفه به عنوان جایگزین ذرت و کنجاله سویا استفاده شد. جیره ها از نظر انرژی، پروتئین، کلسیم، فسفرکل، لیزین و متیونین همسان بودند. خوراک مصرفی هفتگی و تولید تخم مرغ روزانه اندازه گیری شد و ضریب تبدیل تولید تخم مرغ محاسبه گردید. نتایج نشان داد که افزودن سطوح مختلف دانه ی خرفه بر برخی خصوصیات مانند تولید تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل، وزن تخم مرغ، وزن زرده، وزن سفیده، وزن پوسته، قطر پوسته و ارتفاع زرده تاثیر معنی داری نداشت (p>0.05). افزودن دانه ی خرفه به جیره به طور معنی داری سبب کاهش میزان کلسترول زرده تخم مرغ شد(p?0.05) . با افزودن بیش از 5 درصد دانه ی خرفه به جیره ارتفاع سفیده و واحد هاو افزایش یافت .(p?0.05) افزودن بیش از 10 درصد دانه خرفه به جیره سبب افزایش معنی دار اسید لینولئیک، اسید لینولنیک، اسید دوکوزاهگزاانوئیک، کل اسیدهای چرب امگا-3 و کاهش معنی دار نسبت امگا-6 به امگا-3 در مقایسه با جیره پایه شد .(p?0.05) نتایج حاصل از تجزیه رگرسیونی اسیدهای چرب زرده نشان داد بهترین سطح دانه ی خرفه از نظر افزایش لینولنیک اسید، دوکوزاهگزاانوئیک اسید و کل اسیدهای چرب امگا-3 در زرده تخم مرغ سطح 20 تا 21 درصد دانه ی خرفه بود.
مسعود عرب علیرضا فرجی
علم کنترل در طول حیات خود دستخوش تغییرات بسیاری شده است. به عنوان مثال از 1940 تا 1960 روشهای کنترل خطی و غیرخطی ابداع شدند که بیشتر آنها مبتنی بر مدلهای حوزه فرکانس بودند. از 1960 تا 1980 علم کنترل پیشرفت بسیار سریع و چشمگیری داشت و مفاهیم جدید بسیاری در زمینه سیستم- های کنترل معرفی شدند. استفاده از فضای حالت و مفاهیم قدرتمندی چون کنترل پذیری و مشاهده- پذیری در آن سالها وارد عرصه کنترل شدند و تئوریهای مربوط به کنترل بهینه و کنترل فرآیندهای اتفاقی سیر تکاملی خود را طی کردند. بسیاری از این تئوریها با موفقیت در زمینه هایی چون کنترل فرآیندها و صنایع هوا فضا مورد استفاده قرار گرفتند. مفاهیم بسیاری مانند تطبیق پذیری، یادگیری، بهینه بودن و مقاوم بودن در این دوره معرفی شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. ویژگی مشترک روشهای کنترلی که تا آن زمان معرفی شده بودند این است که همگی آنها روشهای مبتنی بر مدل می باشند. یعنی برای استفاده از این روشها به مدلهای ریاضی از سیستم تحت کنترل و محیطهای اتفاقی که سیستم در آن قرار می گیرد، نیاز است. این مدلها با توجه به خصوصیات فیزیکی سیستم ایجاد می شود و معمولاً بصورت معادلات دیفرانسیل می باشد ]1[. حال آنکه استخراج مدل ریاضی سیستم کار دشوار و زمانبری می باشد و از طرفی در بسیاری از سیستم های واقعی امکان یافتن مدل دقیق سیستم وجود ندارد. جهت رفع این مشکلات به یک روش کنترلی جدید که وابستگی کمتری به مدل سیستم داشته باشد نیاز بود. با پیدایش تئوری فازی و در ادامه سیستم های کنترل فازی، مشکلات پیچیدگی و وابستگی به سیستم در روش های کلاسیک مرتفع شد. گاهی اوقات اشخاص خبره و طراحان می توانند به راحتی عملکرد سیستم را در قالب عبارات کلامی شرح دهند و روابط حاکم بر سیستم را بصورت قواعد اگر- آنگاه بیان کنند. گاهی نیز اطلاعات عددی از عملکرد سیستم موجود است و می توان از آنها برای کشف روابط حاکم بر سیستم استفاده کرد. هنگامی که سیستم دینامیکی مورد نظر پیچیده است و نمی توان مدل ریاضی دقیقی از آن به دست آورد، اما دانش شخص خبره و یا اطلاعات عددی از سیستم دینامیکی موجود است می توان از سیستمهای فازی برای مدلسازی و کنترل آن استفاده کرد. مهمترین ویژگی سیستمهای فازی توانایی آنها در بکارگیری دانش شخص خبره می باشد. این ویژگی را می- توان دلیل اولیه به وجود آمدن سیستمهای فازی دانست. هنگامی که سیستم مورد نظر برای مدلسازی یا کنترل پیچیده است و بدست آوردن مدلهای ریاضی دقیق برای آن ممکن نیست، اما افرادی وجود دارند که بخوبی می توانند عملکرد سیستم را شرح دهند و یا آن را کنترل کنند، به راحتی می توان از دانش این افراد برای ایجاد یک سیستم فازی برای مدلسازی یا کنترل سیستم مورد نظر استفاده کرد. مهمترین مشکل موجود برای استفاده از سیستمهای فازی، نبودن روش صریحی برای تعیین ساختار و پارامترهای بهینه مدلهای فازی می باشد. باید توجه داشت که سیستمهای فازی ایجاد شده با استفاده از دانش شخص خبره معمولاً دقیق و بهینه نیستند و برای استفاده از آنها باید با سعی و خطا و یا با استفاده از روشهای دیگری عملکرد آنها را بهبود بخشید . الگوریتم ژنتیک می تواند یک ابزار قدرتمند و موثر برای بهینه سازی و بهبود رفتار سیستم ها باشد. الگوریتم ژنتیک می تواند برای به دست آوردن قواعد اگر- آنگاه فازی (یادگیری ) و همچنین تنظیم و بهینه سازی پارامترهای سیستم فازی (تنظیم ) استفاده شود . در این پایان نامه تلاش می شود تا یک روش جدید برای بهبود کنترل سرعت موتورهای الکتریکی dc ارائه شود. این روش مبتنی بر ترکیب الگوریتم ژنتیک و منطق فازی برای تنظیم یک کنترل کننده فازی می باشد. بدلیل امکان کنترل سرعت دقیق و در محدوده وسیع، سیستم تحت کنترل یک موتور الکتریکی dc با تحریک موازی انتخاب می شود.
اغل بخت کمی محمدرضا رضوانی
در این پژوهش اثر روغن های اسانسی نعناع، آویشن و ترخون بر عملکرد و تیتر آنتی بادی در جوجه های گوشتی بررسی شد. تعداد 240قطعه جوجه گوشتی سویه کاب در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار، 5 تکرار و 6 جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل: 1- جیره پایه (کنترل منفی)، 2- جیره پایه+200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین (کنترل مثبت)، 3- جیره پایه+150mg/kg روغن اسانسی نعناع،4- جیره پایه+200mg/kg روغن اسانسی نعناع، 5- جیره پایه+150mg/kgروغن اسانسی آویشن، 6- جیره پایه+200mg/kg روغن اسانسی آویشن، 7- جیره پایه+150mg/kg روغن اسانسی ترخون و 8- جیره پایه+200mg/kg روغن اسانسی ترخون بود. خوراک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک در سن 7 تا 21، 21 تا 42 و 7 تا 42 روزگی، درصد لاشه و قطعات مختلف لاشه، درصد اندام های داخلی قابل خوردن، درصد اندام های ایمنی، درصد وزنی و طول بخش های مختلف روده در انتهای دوره و تیتر آنتی بادی بیماری های نیوکاسل، برونشیت عفونی و گامبورو در 21 و 42 روزگی اندازه گیری شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که افزایش وزن روزانه در 21 تا 42 روزگی و کل دوره در پرندگان تغذیه شده با 200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین و 200mg/kg روغن اسانسی آویشن به طور معنی داری بیشتر بود. ضریب تبدیل خوراک 21 تا 42 روزگی در پرندگانی که 200mg/kg روغن اسانسی نعناع و 200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین دریافت کرده بودند به طور معنی داری بهبود یافت. در پرندگانی که 200mg/kg آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین دریافت کرده بودند درصد وزنی ژژنوم و ایلیوم به طور معنی داری کمتر بود. تیتر آنتی بادی بیماری برونشیت عفونی و گامبورو (42 روزه) در گروهی که 200mg/kg روغن اسانسی نعناع دریافت کرده بودند به طور معنی داری بیشتر بود. درصد لاشه و قطعات مختلف لاشه، درصد اندام های داخلی قابل خوردن، درصد اندام های ایمنی، طول قطعات مختلف روده، درصد وزنی دئودنوم و سکوم، تیتر آنتی بادی نیوکاسل در 21 و 42 روزگی، تیتر آنتی بادی برونشیت عفونی و گامبورو در 21 روزگی بین تیمارهای خوراکی معنی دار نبود. با توجه با یافته های این آزمایش به نظر می رسد که روغن اسانسی نعناع و آویشن در سطح 200mg/kg جایگزین طبیعی مناسبی برای آنتی بیوتیک باشد.
مجتبی حبیب اللهی مسعود عرب
تاثیر سطوح مختلف آنزیم فیتاز بر کیفیت و عملکرد مرغهای تخمگذار تغذیه شده با جیرههای دارای سبوس برنج
عثمان مرادی مسعود عرب
این پژوهش در طی سالهای 1379-1378 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، انجام شد. گندم در بیشتر کشورها، به عنوان منبع اصلی انرژی، در جیره های طیور مورد استفاده قرار می گیرد و بخش عمده ای از انرژی متابولیسمی مورد نیاز آنها را تامین می کند. هدف از این پژوهش تعیین انرژی متابولیسمی ارقام گندم موجود در ایران به منظور استفاده از داده های حاصله به جای داده های منتشر شده خارجی بود، زیرا ممکن است ترکیب شیمیایی ارقام گندم بویژه me آنها متفاوت باشد. این آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با استفاده از 20 رقم گندم و 6 تکرار انجام شد، به طوری که هر رقم گندم به 6 جوجه ی گوشتی تجاری شش هفته خورانده شد. روش اجرایی آزمایش، براساس تغذیه اجباری و استفاده از سیستم 48:48 ساعت گرسنگی (پس از تغذیه اجباری: پیش از تغذیه اجباری) بود.نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین انواع انرژی متابولیسمی ارقام گندم، تفاوت معنی داری با هم داشتند، بنابراین بهتر است هنگام استفاده از دانه گندم در جیره نویسی برای طیور، از مقادیر منتشر شده جداول خارجی (nrc) استفاده نشود؛ زیرا استفاده از آنها بر میزان مصرف خوراک و توازن مواد مغذی دیگر، تاثیر می گذارد. علاوه بر آن، معادلات رگرسیونی با ضریب تعیین (r2) بالا برای تخمین نوعی از انرژی متابولیسمی براساس نوعی دیگر، به دست آمد که پیش بینی انواع پیچیده تر انرژی متابولیسمی را بر حسب ساده ترین نوع آنها (ame) آسان و میسر می سازد.