نام پژوهشگر: حبیب الله آیت الهی
منیر عسگرنژاد محمدعلی گذشتی
هنر و ادبیات دو شکل از آفرینش است که از دیدگاه زیبایی شناسی به هم پیوسته اند. در نگرشی می توان ادبیات را هنر نامید، وقتی که اثر ادبی ویژگی های منحصر به فرد اثر هنری را با خود دارد، یعنی اثری که خلق شده و تکرارناپذیر است؛ چرا که ادبیات و هنر بیانگر احساسات و عواطف هنرمند است و احساس و عاطفه پدیده ای است که نمی توان آن را به راحتی بازگو و تکرار نمود. آفرینش هنری نوعی الهام است که با عقل و منطق درک نمی شود. زیبایی و جمال در هنرها یکسان است و هنر نقاشی، موسیقی و شعر رابطه ای تنگاتنگ دارند زیرا از روح انسان سرچشمه می گیرند و با ماده چندان ارتباطی ندارند. از لحاظ زیبایی شناسی، بینش و جهان بینی هنرمند هر رشته، در طول تاریح و فرهنگ هر سرزمین مورد تأمل بوده است. تأثیرپذیری و بهره جویی از مضامین خلق شده در رشته های ادبیات، نقاشی، معماری، موسیقی به همراهی حرکات نمایشی به علت گستره ی دید و جامعیت اندیشه و تکرار هنرمند و شاعر، اثر هنری را به بالاترین درجه ارتقاء می دهد. در این پژوهش، اثرپذیری هنرهای تصویری و تجسمی از شاهنامه ی فردوسی و خمسه ی نظامی مورد بررسی قرار می گیرد. هنرهای تصویری و تجسمی سده های شش تا یازده هجری قمری بررسی شده است و همچنین سعی خواهد شد به این پرسش پاسخ داده شود که اثرپذیری هنرهای تصویری و تجسمی از شاهنامه ی فردوسی و خمسه ی نظامی چگونه بوده است؟
محمد معین الدینی محسن مراثی
این رساله با روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعه منابع مکتوب، به منظورشناخت نقش و تأثیر ساخت طبقاتی جامعه در دوران قاجار، به بررسی ویژگی های خرده فرهنگی هر یک از این طبقات و تأثیر آن بر فرهنگ تصویری آنها می پردازد. در کنار مولفه های اقتصادی، شاخصه های اصلی برای طبقه بندی اجتماعی عمدتاً فرهنگی می باشد که بر این اساس به سه طبقه اصلی دربار، طبقه متوسط که خود به دو قسمت متوسط سنتی و متوسط جدید تقسیم می شود، و همچنین طبقه عام جامعه پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که طبقه دربار و اشراف در قالب نوعی آرمان گرایی توأم با سیر تدریجی به سوی طبیعت گرایی در نقاشی، با تکیه بر یک پیشینه تاریخی قدرتمند کانون اصلی تحولات فرهنگ تصویری این دوران است. با این تفاوت که هر چه به پایان دوران قاجار نزدیک تر می شویم از نقش و تأثیر گذاری این طبقه در هدایت الگوهای زیبایی شناختی کاسته می شود. طبقه متوسط قدیم نیز، محافظه کار و از بعد فرهنگ تصویری پایبند الگوهای هنر پیشین است. لیکن رفته رفته با قرار گرفتن ایران در مسیر تجدد طبقه متوسط جدیدی شکل می گیرد که مطابق با معیارهای تجدد خواهی الگوهای فرهنگی جدیدی خارج از نظام سنتی را دنبال می کند. بنابراین به دور از آرمان گرایی در پی نوعی خوانش واقعیت گرایانه از هنر است. مهمترین خاستگاه فرهنگ تصویری این طبقه را می توان در نشریات مصور و به ویژه کاریکاتورهای مطبوعاتی و در پایان عصر قاجار در شیوه نقاشی طبیعت گرا دید. طبقات عام جامعه نیز ضمن الگوبرداری از دیگر طبقات جامعه، گرایش شدیدی به نقاشی عامیانه دارند که بارزترین نمود این ذوق زیبایی شناسانه در نقاشی خیالی نگاری متجلی می شود که بخش مهمی از عملکرد آن به واسطه کارکرد رسانه ای آن است. تحول گسترده اجتماعی ایران همگام با تجدد-گرایی به شدت بر ساختار اجتماعی ـ فرهنگی ایران عهد قاجار تأثیر می گذارد. در این میان مبارزه نمادینی بر سر تسلط اجتماعی صورت می گیرد. با مرگ ناصرالدین شاه و افول قدرت دربار و انقلاب مشروطه، حاکمیت دربار بر نظام فرهنگ و هنر رسمی کمرنگ می یابد و نخبگان طبقه متوسط جدید که ابزارهای مدیریت فرهنگی و اجتماعی دوران جدید را در دست داشتند هدایت آینده فرهنگ تصویری ایران را در دست می گیرند.
طیبه بهشتی حبیب الله آیت الهی
اگر چه هنر شمایل نگاری در تمامی دوران هزار ساله ی قرون وسطی و حتی تا قرن ها پس از آن به شکل و شیوه ی سنتی آن رواج داشته است اما تا این اواخر به دلایل متعدد – جز در روسیه – کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته بود ، از این رو تحقیقات در این باب هنوز در ابتدای راه خود است و میدان گسترده ای را برای تفحص های هر چه بیش تر و عمیق تر پیش روی محققان قرار می دهد . در ایران نیز این هنر با وجود تمامی پیوندهایی که - چه به لحاظ محتوای فکری و زیبایی شناختی حاکم بر آن و چه به لحاظ صورت هنری منتج از آن - با بسیاری از هنرهای اسلامی برقرار می کند ، کمابیش ناشناخته مانده است و البته این امر تنها مختص این شاخه ی خاص از هنرهای مسیحی نبوده و تقریباً در باب کلیه ی شاخه های هنر مسیحیت و به ویژه مسیحیت شرقی و ارتودوکس که دین رسمی امپراطوری بیزانس در دوران هزار ساله ی حیات آن بوده است ، صدق می کند . این پایان نامه تلاش می کند تا ضمن تأکید بر بستر تاریخی – فرهنگی خاصی که هنر شمایل نگاری بیزانسی در آن متولد شده ، رشد نموده و سپس جان سپرده است ، نه تنها هنر مذکور را به جامعه ی هنری ایران معرفی کند بلکه همچنین پیوند اساسی و بنیادین آن را با مفاهیم حاکم بر دین مسیحیت و به ویژه اساسی ترین جزم آن یعنی تجسد کلمه نشان دهد .