نام پژوهشگر: محمد علی عباسیان

امکان و چگونگی علم دینی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  احمد دهقانی   محمد علی عباسیان

مسئله اصلی،تعارض یا عدم تعارض میان علم ودین است که بعد از رنسانس با پیدایش نظریات و کشفیات جدید علمی ایجاد شد ودر حل این مسئله عده ای به نفی واقع نمایی علم نظر دادند و عده ای هم دین را افیون توده ها نامیدندوعده ای هم سعی در اشتی دادن میان این دونمودند.در جهان اسلام برخی تلاش درایجاد علوم بر پایه دین کرده وعلم دینی را مطرح کردند،لذا در این پژوهش این مسئله باعنوان امکان وچگونگی علم دینی به صورت مقایسه ای وبا استفاده از منابع مکتوب در کتابخانه ها و مراکز پژوهشی مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفت.شروع بحث با علم بود ومشخص شد که از علم دومعنا مستفاد میگردد:معنای اول که مطابق با دانش بوده و هر نوع معرفتی را شامل می شود ودر مقابل جهل است و دیگر معنای اصطلاحی خاص بوده که برابر با علوم تجربی است.حال باید دید علم دینی در صورت وجود ایا میتواند جزئ این دسته از علم محسوب شود یا خیر؟ودر خصوص دین ، درادیان ابراهیمی دین به مجموعه بایدها ونبایدها وگزاره های هستی شناسانه ای که ازطرف خداوندجهت هدایت بشراز طریق پیامبرنازل گردیده اطلاق میگرددوخواستگاه دین فطرت خداجوی بشراست.ازانجا که علم به معنای عام هرنوع معرفتی را شامل میشود پس وجود علم دینی در این معنا هیچ جای مناقشه ای نیست ضمنا معرفت دینی مو ضوعی معرفت شناختی نیست بلکه مقوله ای عمل شناختی است که ایمان نام دارد.صحیحترین تعریف علم دینی ان است که بتوان با استفاده از متون مقدس دینی علومی را تاسیس و جایگزین علوم غیر دینی نمود. لذا عده ای با رویکرد های ا)استنباطی که دین حاوی کلیه معارف بشری است ب)تا سیسی که درفرضیه های علمی دین ملهم است ج)رویکرد تهذیب وتکمیل علوم موجود ،موافق علم دینی بودند.ولی با امعان نظر به هرکدام ازاین رویکردها مشخص میگرددکه پذیرش علم دینی با هرکدام از این رویکردها منتفی است وبا توجه به نظرات مخالفان علم دینی مشخص میگردد علم دینی که مدعی دریافت اطلاعات علمی درباره جهان از وحی الهی باشد ممکن نیست.لذا دین ،زبان ،هدف و برنامه مخصوص به خودرا دارد که همان به سعادت رساندن انسان است وعلم در حوزه معرفتی خود وظیفه اش کشف وکاوش است ،پس علم ومذهب به دو قلمرو متعلق می باشند با دو زبان متفاوت لذا با این اوصاف علم دینی امکان تاسیس وجود ندارد.

مقایسه ی رویکرد چندوجهی به دین با رویکرد غیردینی سازی و بررسی پیامدهای آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1391
  حمیده حاجی محمد حسین طهرانی   محمد علی عباسیان

غیردینی سازی یا «سکولاریزاسیون» به معنای جدا کردن حوزه ی دین از تمام حوزه ها می باشد. این رویکرد به دین ادعا دارد که دین فاقد تأثیر بر امور دنیوی است و باید از حوزه هایی نظیر جامعه، سیاست، اقتصاد، روانشناسی، اخلاق و...، جدا گردد. به عبارتی به طور طبیعی با رشد و توسعه ی جامعه و مدرنیته و روشنفکری، دین اعتبار خود را برای حضور در همه ی صحنه ها از دست خواهد داد. این نظریه از زمان قدیم و مخصوصاً در جهان مسیحیت نیز پیروان بسیاری داشته است. از طرفی از حدود یک قرن پیش، مطالعات علمی متعددی دین را از زوایا و جنبه های مختلف نظیر ابعاد جامعه شناختی،روان شناختی، اقتصادی، سیاسی، اخلاق، و مثل آن ها مورد بررسی قرار داده است. چنین مطالعاتی، این امکان را تقویت می کند که دین دارای گستره ای بسیار فراخ در ابعاد و وجوه مختلف است، و قابل تحدید و جداسازی از سایر جنبه های زندگی انسان، آن گونه که رویکرد غیردینی سازی می اندیشید، نیست. نتایج این مطالعات نشان می دهد که نه تنها دین در عصر جدید رنگ نباخته است؛ بلکه می توان به نحو معنادار از حضور و نقش دین و کارکرد آن در حوزه های گوناگون سخن گفت. به عبارت دیگر مطالعات اخیر در مورد دین تردیدی جدی در اعتبار و مبانی نظریه غیردینی سازی ایجاد کرده و حاکی از آن است که این جداسازی تصنعی و غیرواقعی است.

اعتماد یا عدم اعتماد افزایی فلسفه و حقیقت فلسفی از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  علی نورمحمدی   محمد علی عباسیان

اگر نیم نگاهی به نظرات فیلسوفان مختلف بیندازیم، تعارضات و اختلافات بی شماری را در آن ها مشاهده خواهیم نمودکه گاهی این اختلافات، پایه ای و اساسی است. شاید به جرأت بتوان گفت که نمی توان دو فیلسوف با نظرات کاملاً مشابه یافت. با توجه به مطالب فوق، در این پژوهش به دنبال جوابی برای سوالات ذیل، از دیدگاه ملاصدرا و که یرکگور هستیم. آیا «فلسفه» قابل اعتماد است و «اعتماد» را افزایش می دهد؟آیا «فلسفه» باعث اطمینان خاطر می گردد؟آیا «حقیقت فلسفی» وجود دارد؟«حقیقت فلسفی» چیست؟ ...از آنجا که پایه و اساس همه ی علوم در ارتباط با فلسفه است، بنابراین تا وقتی که فلسفه از لحاظ «اعتماد» و «حقیقت فلسفی» روشن نگردد، نمی توانیم به علوم مختلف اعتماد نماییم.با مطالعه ی این پژوهش در خواهیم یافت که ملاصدرا «فلسفه» را عامل کمکی و معد برای دسترسی به حقیقت عینی، و تا حدودی قابل اعتماد می داند، او معتقد است که عقل و فلسفه می توانند کلیات وجود،مفاهیم و ماهیات را درک نمایند، اما «فلسفه» نمی تواند به کُنه عینی اشیاء دست یابد. بلکه باید از طریق کشف و شهود به آن ها رسید. که یرکگور نیز نظری مشابه ملاصدرا دارد و می گوید: «فلسفه» به ماهیات می پردازد، نه به وجود انسانی. وی به «فلسفه» نمی پردازد؛ بلکه به اگزیستانس یا منِ انسانی توجه نموده است، و می گوید: «حقیقت» تنها از طریق کشف و شهود قابل شناخت می باشد،

اخلاق باور از منظر قرآن کریم و مقایسه آن با دیدگاه ویلیام کلیفورد
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1393
  سید صابر سیدی فضل اللهی   ناصر محمدی

این پژوهش می خواهد در خلا تحقیقی مستقل و جامع به زبان فارسی ، فهم درست از اخلاق باور مبتنی بر تبیین مفاهیم مرتبط در قرآن کریم ارائه کند. کتابها و مقاله های متعددی در نقد و دفاع از اخلاق باور به نگارش درآمده که نقدها در سه دسته نقد مبانی ، نقد روش – فرآیند استدلال و نقد بر نتایج جای می گیرد. بعضی از این نقدها که در جهت ایمان گرایی و خرد گریزی باورهای دینی یا کم مهری به گوهر قدسی عقل و نیز از نگاه درون دینی مسیحی است مقبول نمی افتد ، اما عقلانیت حداکثری کلیفورد که شامل همه باورهای جزئی و ساده می شود. و اینکه همه باورها دینی باید مستقیما از عقل و استدلال عقلی باشد و برای همگان اثبات شده باشد نیز امری بی مبنا و فوق طاقت و غیر عملی است. آنچه از بیان ایشان وجه اشتراک است با مبانی قرآن کریم همانا تقبیح پذیرش کورکورانه رسم و رسوم و اعتقادات پدران و پیشینیان یک جامعه است. نگاه تحقیقی به اصول دین در دین اسلام و مذهب شیعه مورد تاکید بوده است، در این مورد رویکردی که کلیفورد به نقد خودزودباوری دارد نمونه ای از این اشتراک است . آنچه کار این تحقیق را خاص می کند نگاه به درون قرآن کریم حول این موضوع است، بررسی تعریف باور و معادل گرفتن آن با اعتقاد و ایمان گرایی . باور در این جا فقط به معنای اندیشه ی عام نیست بلکه منظور اعتقادات و ایمان فرد و یقینیات فرد است ، مسائلی که فرد برای خود پیش فرض می گیرد که غالبا از طرف محیط او، کشور او، فرهنگ و دین مردم و خانواده اش به او القاء می شود. آنچه ما به عنوان یک عبارت پیشنهادی بجای « اخلاق باور » طرح می کنیم : « ایمان گرایی اخلاقی » یا « ایمان اخلاقی » یا « اخلاق ایمان » است. آنچه نگاه پیش فرض دین به طور عام و قرآن به طور خاص را از نگاه غربی و کلیفورد متمایز و بعضا در تضاد می کند این است که نگاه کلیفورد برون دینی است و اینکه اخلاق را در جایگاه ی بالاتر از دین و هر فکر و اعتقاد و رسومی قرار می دهد ولی دین ، اخلاق را به صورت فضایل اخلاقی و اخلاق عملی می بیند و در نتیجه ذیل و زیرمجموعه دین و خداوند و مفاهیم در راستای آن قرار می دهد.