نام پژوهشگر: علی عباس رضایی نور آبادی

تاثیر اقلیم بر شعر شاعران معاصر با تاکید بر نیما یوشیج ، فروغ فرخزاد و منوچهر آتشی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  شهناز رحیمی فرد   علی عباس رضایی نور آبادی

ادبیات نتیجه هنجارگریزی زبان یا خروج از هنجارهای زبان معیارست وبا تصویر سازی وخیال پردازی خالقان آن همراه می باشد اما از شرایط اجتماعی واقلیمی محیط نیز تاثیر می پذیرد . آثار ادبی همانند دیگر آثار هنری بازتاب دهنده ی محیطی هستند که در آن خلق می شوند وتعهد شاعر، نویسنده وهنرمند هراندازه بیشتر باشد بازتاب محیط درآثار آنها گسترده تر خواهد بود ، درشکل گیری وخلق یک اثر ادبی شخصیت پدیدآورنده بسیار مهم و تاثیر مستقیم بر آن اجتناب ناپذیر است . شرایط اقلیمی خاص باعث می شود روحیات ، نگرش وخصلت ها وعادات فردی وروانی انسان ها با هم متفاوت شود و همین امر سبب بروز اختلاف دراندیشه و افکار ونحوه ابراز عواطف واحساسات آنها گردد . نیما شاعری است که دوران کودکی وجوانی اش را درکنار چوپانان و در خطه سر سبز شمال سپری کرده و موسیقی دلنواز باران ، هوای همیشه خیس و بارانی وسبزی وطراوت جنگل در تاروپود وجودش ریشه دوانده است . پس هنگامیکه می خواهد احساساتش را در قالب شعر بیان کند قطعا از محیط پیرامونش تاثیر گرفته و واژه ها واصطلاحات خاص آن مکان را به کار می برد . در مقابل منوچهر آتشی که در جنوب ایران زندگی کرده برای بیان افکار واحساساتش ازآفتاب تفیده ، ریگ های سوزان ودشت کویر ونخل های سوخته یا سبز آنجا بهره می گیرد ونیز فروغ که درکلان شهری چون تهران زندگی کرده واژه هایی از قبیل دیوار ، در ، پنجره ، شلوغی ، خیابان وقانون و... را به کار می گیرد . نه تنها طبیعت پیرامون افراد در شعر موثر است بلکه طبیعت درون افراد نیز که به نوعی برگرفته از طبیعت بیرون است درخلق شعر تاثیر گذار است . در این پایان نامه سعی داریم ابتدا ( محیط زندگی واقلیم خاص این سه شاعر را مورد بررسی قرار دهیم وبا استناد به آثار شعریشان که نماینده سه حوزه اقلیمی متفاوت است ، ( نیما از حوزه شمالی ، آتشی از حوزه جنوب وفروغ از مرکز ) به بررسی تجلی طبیعت و اقلیم وتاثیر آن بر روحیه ، افکار ، منش ، احساسات این سه شاعر بپردازیم و تفاوت ها وشباهت های شعر آنها را بازگو کنیم

طبقه بندی و تحلیل ادبیات شفاهی هرسین
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  آمنه رستمی   صفیه مرادخانی

رساله ای که پیش روی شماست ، پژوهشی است ، راجع به ادبیات شفاهی لکی در منطقه ‏هرسین و بررسی و تحلیل این بخش از ادبیات مردم در دو بخش نظم و نثر. ضرورت توجه و ‏پرداختن به فرهنگ و خرده فرهنگ ها برای شناخت بیشتر اقوام و پی بردن به تاریخ و باورهای ‏اقوام، به ویژه مردم لک، ما را به این سمت کشانده که گامی را هرچند ناچیز، در این راه بر ‏داریم .‏ ‏ مردم منطقه هرسین به گویش لکی صحبت می کنند و دو نوع گویش مرسوم به لکی ‏هرسینی و کاکاوندی در بین آن ها رواج دارد، در ادبیات مردم منطقه، گونه های ادبی مختلفی ‏در حوزه ادبیات شفاهی وجود دارد .این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول ‏مشتمل بر دو فصل1-کلیات 2- تعاریف، است. بخش دوم که شامل پژوهش های عملی و ‏تجزیه و تحلیل آن هاست و قسمت اصلی و عمده ی کار را تشکیل می دهد، درپنج فصل ‏تنظیم شده که به ترتیب عبارتند از:1 –چل سرو 2- لالایی 3- قصه 4- چیستان 5- ضرب ‏المثل ‏ ‏ در بخش نظم به ترانه های چل سرو و لالایی ها و در بخش نثر به قصه ، چیستان و ‏ضرب المثل ها پرداخته ایم و آن ها را تحلیل نموده و مورد دقت قرار داده ایم .ادبیات منظوم ‏هرسین (چل سرو، لالایی و...) در حفظ و نگهداری بخشی از اندوخته های زبانی و ایجاد ارتباط ‏و همبستگی بین مردم ، بسیار تأثیر گذار است . موضوع اشعار و ترانه های منطقه، مسائل ‏مذهبی، اعتقادی، امور اخلاقی، عشق ، سور و سوگ می باشد.لالایی ها بیشتر برای نوزاد پسر ‏سروده شده اند و فقط چند لالایی معدود به نوزاد دختر اختصاص دارد.‏ در بخش قصه ها با بررسی آن ها در می یابیم که قصه های عامیانه لکی که بیشتر با هدف ‏سرگرم کنندگی به وجود آمده اند ، همگی دارای طرح و انسجام هستند. در بخش چیستان ها ‏نیز توجه به طبیعت و عناصر آن دیده می شود. ضرب المثل ها که اکثر به نثر هستند در ‏دوحوزه ی اجتماعی و اخلاقی به مسائل مختلفی می پردازند. ‏ به طور کلی بعد از تحلیل اشعار و متون، این نکته بر ما معلوم می شود که ادبیات منطقه ی ‏مورد مطالعه ، دارای ارزش ادبی و محتوایی والایی است.‏ واژه های کلیدی: ادبیات شفاهی- هرسین- چل سرو-لالایی- پاچا-چیستان –ضرب المثل ‏

بررسی و مقایسه تطبیقی توصیف طبیعت در دیوان ملا منوچهر خان کولیوند و منوچهری دامغانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  مجید محمودی حیدری   علی عباس رضایی نور آبادی

توصیف جلوه های مختلف طبیعت چون رعد و برق آسمان، ابر و باد و باران و سیل و وصف سبزه ها و گل ها و... همیشه مورد علاق? شاعران فارسی گو است. البته برخی از شعرا بیش از دیگران به توصیف مظاهر طبیعت علاقه نشان داده اند که منوچهری دامغانی بی شک یکی از مشهورترین آن ها می باشد و لقب «شاعر طبیعت» برازند? اوست. از میان سخن سرایان لک زبان در مناطق گسترد? لک نشین غرب کشور نیز، ملّا منوچهرخان کولیوند - شاعر دور? ناصری- به این مقوله اهمیت داده، با اشتیاق زیاد به وصف گل و سبزه و انوار زرّین خورشید و... پرداخته است. در این پایان نامه، مبحث «توجه به طبیعت» در شعر این دو شاعر فارسی گو و لکی سرا مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و در پایان نشان داده شده است که وصف طبیعت در اشعار منوچهری دامغانی نسبت به ملا منوچهر کولیوند، گسترده تر و پخته تر است. پایان نامه در پنج فصل به شرحِ: 1- کلیات و مقدمات 2- معرفی سبک خراسانی و زبان لکی 3- معرفی منوچهری دامغانی و ملامنوچهرخان کولیوند و نقد سبک شعر آن دو 4- مقایس? تطبیقی توصیف طبیعت در دیوان این دو شاعر 5- نتیجه گیری و پیشنهادها، تدوین شده است. * * * کلمات کلیدی: مقایس? تطبیقی ، توصیف طبیعت ، منوچهری دامغانی ، ملّا منوچهرخان کولیوند.

نام و نامجویی در شاهنامه فردوسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سید کاظم نوابی   محمد رضا روزبه

چکیده : واژه «نام» در شاهنامه در معانی مختلفی چون سر بلندی، نامداری، غروروچیرگی، دلیری، ناموری، قدرت و توانایی، حفظ حریم، حفظ کیان، حفظ آبرو، پهلوانی، درخشیدن در نبرد، حفظ ناموس ونام ونسب، دادگری، دانایی و...بکار رفته است و از برجسته ترین جان مایه های شاهنامه است. از همین رهگذر نامجویی خصلت پایدار اغلب شاهان و پهلوانان شاهنامه است که برای به دست آوردن آن به پیکار بر می خیزند و برای حفظ آن جان خود را فدا می کنند و از نعمتهای دنیایی چشم می پوشند ودر مقابل آن ننگ است که شاهان و پهلوانان از آن می گریزند تا دچار آن نشوند زیرا سند بی اعتباری فرد را به دنبال دارد . "نام" در شاهنامه از عالی ترین خواسته های فردوسی است که بر کوچک ترین اجزا و پیکره ی شاهنامه تا بزرگ ترین آن به گونه مستقیم یا غیر مستقیم تنیده شده است و در واقع لباس استحکام شاهنامه به شمار می رود که بدون آن شاهنامه از محتوا وجان مایه برهنه خواهد شد. در این پایان نامه، نام ونامجویی در دوره های سه گانه ی اسطوره، پهلوانی و تاریخی در جنبه های مختلف آن در حد توان مورد بحث قرار گرفته است و در پایان، دوره های سه گانه در نام و نامجویی با هم دیگر مقایسه شده اند تا به این نتیجه برسد که شاهان و پهلوانان از ابتدای شاهنامه تا به انتهای آن همواره در پی نام بوده و به تبع آن نامجو شده اند. کلید واژه ها: نام، نامجویی، اسطوره، حماسه