نام پژوهشگر: محمد علی مسندی شیرازی
فرهاد بهادری جهرمی محمد علی مسندی شیرازی
دایورسیتی انتقال متعامد (مانند دایورسیتی در زمان و فرکانس) یکی از روش های ایجاد دایورسیتی در فرستنده می باشد که در سیستم هایی که تحت تاثیر فیدینگ چند مسیره قرار می گیرند بسیار کارآمد می باشد. اما در این روش? کارآمدی پهنای باند با افزایش تعداد شاخه های دایورسیتی کاهش می یابد و از این رو در سیستم های مخابرات بی سیم کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اخیراً بیان شده است که با استفاده از نگاشت بیت های متفاوت بر روی سمبل های هر شاخه دایورسیتی عملکرد سیستم بهبود پیدا می کند. از این رو آرایش جدیدی برای صورت فلکی سیگنال پیشنهاد شده است که با افزایش فاصله میان نقاط صورت فلکی سیگنال در روش های مدولاسیون خطی با مرتبه بالا می تواند کاملاً کارآمد باشد. در این پایان نامه بازآرایی صورت فلکی (constellation rearrangement(core)) در زمان/فرکانس و فضا به سیستم آنتن های چند ورودی - چند خروجی و سیستم های کدینگ بلوکی زمان فضا و سیستم های مخابرات مشارکتی با آنتن های تک ورودی تک خروجی و چند ورودی چند خروجی اعمال کرده ایم. از بازآرایی صورت فلکی به عنوان روشی برای پیدا کردن نگاشت بر روی سمبل ها? برای هر گره فرستنده بدون تغییر در مرتبه مدولاسیون از طریق جستجوی عددی گسترده استفاده شده است. ایده ی استفاده از core در چنین سیستم هایی استفاده از صورت فلکی بهینه شده به شکلی است که مینیمم فاصله اقلیدسی میان شاخه های متفاوت ماکزیمم شود. با اعمال core بهره ای اضافه بر بهره حاصل شده از دایورسیتی فضایی که با به کارگیری چندین آنتن در فرستنده و گیرنده ایجاد می شود حاصل می شود بنابراین عملکرد سیستم بیشتر بهبود پیدا می کند. آرایشی جدیدی از نقاط صورت فلکی سیگنال، با جستجوی گسترده برای ارسال داده ها در سیستم های مخابرات مشارکتی که در آن سیگنال ها از مسیر بین منبع و مقصد و مسیر بین مقصد و تقویت کننده، در مقصد به منظور حصول دایورسیتی فضایی ترکیب می شوند پیشنهاد کرده ایم. در روش core پیشنهادی از کدینگ gray در گره های فرستنده استفاده نمی شود. سیستم های مخابرات مشارکتی را با به کار گیری ایستگاه های تقویت به صورت ثابت و متحرک مورد بررسی قرار داده ایم. یک قاعده کلی به منظور عملکرد بهتر core ها نسبت به روش های متداول شان این است که متوسط نسبت سیگنال به نویز درمسیر بین تقویت کننده و منبع باید از یک مقدار حد آستانه بیشتر باشد در غیر این صورت core عملکرد نرخ خطای بیت سیستم را تضعیف می کند نتایج حاصل از شبه سازی نشان می دهد که با اعمال بازآرایی صورت فلکی بهبود قابل توجهی در عملکرد سیستم ایجاد می شود.
سیامک حمزه ای محمد علی مسندی شیرازی
استفاده از نور نزدیک مادون قرمز در تصویر برداری از بافت های نرم مانند بافت سینه به دلیل خاصیت غیر یونیزاسیون و غیر تهاجمی نور نزدیک مادون قرمز امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این سیستم تصویر برداری نوین نور نزدیک مادون قرمز توسط فیبر های نوری که در اطراف سازهایی که در اطراف همان سطح قرار دارند اندازه گیری و جمع آوری می شود. بازسازی تصاویر نوری بافت )که توموگرافی نوری نامیده می شود (از روی داده های سطحی اندازه گیری شده که مستقیما با فیزیولوژی بافت ارتباط دارند کاربرد های فراوانی در زمینه های ماموگرافی و عکس برداری از سر نوزادان تازه متولد شده دارد. از این جهت بازسازی تصاویر نوری ای که دارای کمترین میزان اعوجاج و نویز باشد مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. هدف از انجام این تحقیق بهبود صحت تشخیص درست ناهنجاری در تصاویر باز سازی شده ی نوری بافت با ارائه ی روشی جدید در تشخیص ناهنجاری می باشد و همچنین بهترین حالت قرار گیری منابع و آشکارسازها را برای این روش تصویر برداری نوری پیشنهاد دادیم .برای ارزیابی روش پیشنهادی آن را به داده های شبیه سازی شده اعمال کردیم و نتایج بدست آمده را با نتایج بدست آمده در مقالات بازسازی تصاویر مقایسه کردیم. نتایج بدست آمده نشان داد که روش پیشنهادی، صحت تشخیص درستی ناحیه ی ناهنجاری را با در صد خطای بسیار پایین تشخیص می دهد که این تشخیص در رابطه ی مستقیم با محل قرار گیری منابع و آشکار ساز ها قرار دارند .همچنین با قرار گیری درست این منابع و آشکارساز ها در محل های بدست آمده تصاویری با رزولوشن بالا تری در مواقعی که ناحیه مورد مطالعه شامل ناهنجاری هایی با سایز های مختلف است بدست می آید .در انجام این تحقیق از نرم افزار بازسازی تصاویر نوری 7.2 nirfast که در محیط برنامه نویسی متلب کد نویسی شده است، استفاده گردیده است.