نام پژوهشگر: پروفسور غلامحسین شهیدی

مطالعه آفلاتوکسین زایی جدایه های aspergillus spp. و اثر آنتاگونیستی اکتینومیست های خاکزی باغات پسته کرمان بر علیه آفلاتوکسیژنیک ترین جدایه قارچ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1388
  محمد کاکویی نژاد   پروفسور غلامحسین شهیدی

قارچ aspergillus sp.، از عوامل تولید زهرابه آفلاتوکسین است و دارای پراکنش وسیع جهانی می باشد که امروزه صادرات پسته را به خطر انداخته است. بنابراین مبارزه با این بیمارگر از طریق روش های غیرکلاسیک مورد توجه متخصصین دنیا قرار دارد. در زمینه علل و عوامل استفاده از کنترل بیولوژیک علیه بیمارگر مورد مطالعه می توان به بررسی نقاط ضعف سایر روش ها مخصوصا کنترل شیمیایی پرداخت. برای این قارچ و دیگر قارچ ها، استفاده از قارچکش های شیمیایی اهمیت و جذابیت خویش را از دست داده اند. قارچکش ها مهمترین ابزار کنترلی این بیمارگرها می باشند، اما گسترش سویه های مقاوم بیمارگرها به این قارچکش ها و نیز تاثیرات سوء این ترکیبات روی سلامت مصرف کنندگان و محیط زیست نیاز به دستیابی به روش های جایگزین برای این ترکیبات را طلب می کند. از این رو کنترل بیولوژیکی این عامل بیماری زا توجه زیادی را به خود جلب نموده است و در طول چند سال گذشته کنترل بیولوژیکی بعنوان یک استراتژی موثر برای پیکار با آسیب های پس از برداشت در میوه ها مورد تایید قرارگرفته است. از طرف دیگر اکتینومیست ها با خصلت پراکنش گسترده، رشد ریسه ای در خاک، توانایی در کلونیزه کردن سطح ریشه گیاه، اثرات بازدارندگی روی میکروارگانیسم ها و تولید متابولیت های ثانویه متنوع از لحاظ شیمیایی از جمله آنتی بیوتیک ها، به عنوان عوامل مقتدر کنترل بیولوژیکی علیه بسیاری از عوامل بیماری زای گیاهی به شمار می روند و همچنین می توانند در استقرار موازنه میکروبیولوژیکی در خاک، نقش فعالی داشته باشند. بر این اساس از خاک و میوه پسته شهرستان های کرمان، رفسنجان، سیرجان و زرند مجموعا 102 جدایه آسپرژیلوس جدا شد و پس از انجام آزمایش های tlc و hplc، آفلاتوکسیژنیک ترین جدایه که جدایه 17 بود بدست آمد و با هدف بدست آوردن جدایه های آنتاگونیست علیه جدایه قارچ مذکور از اکتینومیست های خاکزی شهرستان های فوق الذکر مجموعاً 52 جدایه غربالگری شد. پس از آن به منظور تعیین توانایی جدایه های اکتینومیست بدست آمده در تولید ماده ضد قارچی علیه قارچ مذکور، آزمون زیستی انجام شد. از مجموع 8 جدایه فعال، جدایه استرپتومایسس 431، دارای بیشترین اثر آنتاگونیستی به صورت fungistatic علیه جدایه آسپرژیلوس 17 بود. با انتقال جدایه مزبور به کشت مایع و تعیین منحنی رشد آن، مشاهده شد که بیشترین فعالیت آنتاگونیستی این جدایه در روز سیزدهم بعد از مایه زنی می باشد. جدایه 431 بعد از قرار گرفتن در معرض کلروفرم اثر آنتی بیوتیکی خود را روی جدایه 17 قارچ حفظ نمود. بررسی ویژگی های بیوشیمیایی جدایه استرپتومایسس 431 نشان داد که: ماده فعال ضد قارچی آن قطبی بوده و در آب حل می گردد، در حالی که قابلیت حل شدن در متانول وکلروفرم را ندارد. در آزمایش مربوط به تعیین دامنه حرارتی و تعیین پایداری در محیط این جدایه تا دمای c70ْ فعالیت بیولوژیک خود را حفظ نموده و پایداری آن تحت شرایط آزمایشگاهی حدود 62 روز ارزیابی شد. حداقل غلظت بازدارنده از رشد(mic)، با استفاده از حلالیت ماده خشک عصاره سویه های فعال در حلال آب مقطر، برای جدایه 431، mg/cc 12.5 مشخص شد. بعد از آزمون های انجام شده مشخص شد که جدایه اکتینومیست 431 به خوبی جلوی رشد جدایه آسپرژیلوس را گرفته که احتمالا این ممانعت بدلیل تولید موادی با ماهیت آنتی بیوتیکی است، در نتیجه نیاز به آزمایشات بیشتر در باغات اقتصادی استان جهت تأیید و یا رد این جدایه همچنین آزمایشات گسترده جهت شناسایی ترکیبات فعال از نظر ساختار شیمیایی و ترکیبات موثر و تحقیقات گلخانه ای بر روی قسمت های رویشی و زایشی گیاه و افزایش محصول در تحقیقات فراتر باید انجام بپذیرد.