نام پژوهشگر: نعمت اله اعتمادی
آیدا رضایی نعمت اله اعتمادی
چکیده گل رز با اختصاص بیش از یک سوم تولید گل بریدنی به خود ، در مقام نخست تولید گل بریدنی جهان قرار دارد . در سال های اخیر استفاده از سیسستم های کشت بدون خاک برای تولید گل در دنیا و از جمله ایران در حال توسعه است. یکی از مهم ترین نیازهای سیستم های کاشت متخلخل، شناخت یک بستر کاشت مناسب با استفاده از ترکیبات محلی می باشد. بر همین اساس هدف از این پژوهش جایگزین نمودن کوکوپیت به عنوان یک ماده وارداتی با مواد داخلی در ایران از جمله پرلایت، پوکه لیکا، زئولایت ویا ترکیبی از آنها و تأثیر این بستر ها بر خصوصیات گل رز رقم maroussia بود. بنابراین آزمایشی بصورت طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل نه بستر کاشت: کوکوپیت ( 100 %)، پرلایت ( 100 % )، پوکه معدنی ( لیکا ) ( 100 % )، کوکوپیت (75 % )+ زئولایت ( 25 % )، پرلایت (75 % )+ زئولایت ( 25 % )، پوکه معدنی (75 % )+ زئولایت ( 25 % )، کوکوپیت (50 % ) + پرلایت (50 % )، کوکوپیت (50 % ) + پوکه معدنی (50 % ) و پرلایت (50 % )+ پوکه معدنی (50 % ) بود. در طول آزمایش صفاتی از جمله طول ساقه، طول دمگل، طول شاخه، قطر پائین ساقه، قطر وسط ساقه، قطر دمگل، تعداد برگ، وزن تر، طول و قطر غنچه گل و عملکرد مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان آزمایش نیز وزن خشک شاخه گل تعیین شد. همچنین غلظت پتاسیم، کلسیم و سدیم برگ ها وگلبرگ ها اندازه گیری شد. حجم زه آب خروجی هر گلدان و غلظت نیترات، پتاسیم و سدیم زه آب نیز تعیین گردید. نتایج نشان داد که گیاهان کاشته شده در بسترهای کوکوپیت و کوکوپیت + زئولایت دارای رشد رویشی بالائی بودند. اضافه کردن زئولایت به کوکوپیت سبب افزایش وزن خشک شاخه گل و درصد ماده خشک شاخه شد. اضافه کردن زئولایت به پرلایت سبب افزایش قطر پائین ساقه، وزن خشک شاخه و تعداد گل در بوته شد ولی غلظت پتاسیم برگ و غلظت پتاسیم زه آب را کاهش داد. افزودن زئولایت به لیکا سبب افزایش طول دمگل، طول غنچه و غلظت پتاسیم گلبرگ شد ولی حجم زه آب و غلظت پتاسیم زه آب را کاهش داد. افزودن کوکوپیت به پرلایت طول و قطر دمگل، قطر پائین ساقه، وزن تر و خشک شاخه، تعداد گل، غلظت پتاسیم و کلسیم گلبرگ را افزایش داد ولی سبب کاهش حجم زه آب خروجی گردید. افزودن کوکوپیت به لیکا سبب افزایش طول شاخه، وزن خشک شاخه، تعداد گل، غلظت پتاسیم و کلسیم گلبرگ شد و کاهش حجم زه آب خروجی از گلدان شد. ترکیب کردن پرلایت با لیکا سبب افزایش وزن خشک شاخه، درصد ماده خشک شاخه و تعداد گل نسبت به خالص هر کدام گردید و علاوه بر این صفات باعث افزایش طول دمگل، طول شاخه، طول غنچه گل و غلظت پتاسیم در گلبرگ و کاهش حجم زه آب خروجی نسبت به بستر لیکای شد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد که اضافه کردن زئولایت به کوکوپیت، پرلایت و لیکا توانسته است برخی خصوصیات گل را نسبت به بستر خالص آنها بهبود بخشد. همچنین افزودن کوکوپیت به پرلایت سبب تقویت تعدادی از صفات رویشی و تعداد گل می گردد. پیشنهاد می شود به ترتیب از بسترهای کوکوپیت + زئولایت، کوکوپیت و کوکوپیت + پرلایت به عنوان بستر کاشت استفاده گردد. کلمات کلیدی: بسترهای کاشت، رز شاخه بریده، کوکوپیت، پرلایت، لیکا، زئولایت
سعادت شاهپوری نعمت اله اعتمادی
گل رز یکی از محبوبترین گلهای جهان می باشد ، بهمین دلیل لقب ملکه گلهای جهان به رز اختصاص یافته است.رزها معمولا بعنوان گل شاخه بریده، گل گلدانی، یا بعنوان تک گیاهان در باغهای خانگی مورد استفاده قرار می گیرند و رقم بالایی از صادرات گلهای شاخه بریده را در دنیا به خود اختصاص داده است .یکی از مشکلات در تجارت این گل ، کم بودن عمر پس از برداشت آن می باشد که غالبا تولید کنندگان به کمک محلولهای شیمیائی این مشکل را تا حدودی برطرف می سازند .یکی از این مواد که در سالهای گذشته کاربرد زیادی در سراسر جهان داشته است تیو سولفات نقره می باشد که دارای خطرات زیست محیطی است . لذا استفاده از موادی که اثرات زیست محیطی کمتری داشته باشند همیشه ذهن پژوهشگران را بخود مشغول کرده است . امروزه استفاده از مواد حاصل از فناوری نانو توانسته بسیاری از مشکلات موجود را حل نماید. از جمله مواد حاصل از علم نانوتکنولوژی، ماده نانوسیلور است که میزان خطرات زیست محیطی آن در حد بسیار پایینی می باشد به نحویکه ماده نانوسیلور در صنایع غذایی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.یکی دیگر از مواد قابل استفاده در افزایش عمر گلجائی گلها ومحصولات کشاورزی 1-متیل سیکلو پروپن میباشد که بصورت گاز بوده و ماده ای غیرسمی می باشد وثابت شده که یک ممانعت کننده موثر از اثرات اتیلن می باشد . هدف از این تحقیق مقایسه اثر نانوسیلور و 1-متیل سیکلو پروپن بر افزایش عمر گلجائی گل شاخه بریده رز بود، که به صورت پالس انجام شد . آزمایش ها بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار وبصورت سه آزمایش مجزا انجام گردید . در آزمایش اول غلظتهای مختلف نانوسیلور شامل صفر، 5 ،10 و 15ppm ودر آزمایش دوم غلظتهای مختلف 1-متیل سیکلو پروپن شامل صفر ،25/0،5/0 و 75/0 میکرولیتر برلیتر بر روی گلها انجام وپس از اینکه براساس نتایج دو آزمایش ، بهترین غلظتها در هردو ماده مشخص گردید ،آزمایش سوم به منظور مقایسه دو ماده انجام گرفت ، بدین صورت که در آزمایش اول بهترین تیمار، غلظت10 ppm نانوسیلور ودر آزمایش دوم بهترین تیمار، غلظت 5/0 میکرولیتر برلیتر1-mcp بدست آمد . در آزمایش سوم بهترین غلظتهای دو آزمایش با شاهد مقایسه گردید . صفاتی مانند عمر گلجائی ، جذب محلول ، وزن تر نسبی ، کلروفیل برگ ، کلروفیل فلورسانس برگ ، پتانسیل آب دمگل ، قطر گل ، درصد آب گل و ph محلول نگهدارنده اندازه گیری ومورد مقایسه قرار گرفت .نتایج آزمایش اول حاکی از تاثیر معنی دار نانو سیلور بر شاخص های کلروفیل برگ ، کلروفیل فلورسانس برگ ، پتانسیل آب دمگل ، درصد آب گل ، ph محلول نگهدارنده و عمر گلجائی بود. آزمایش دوم نشان داد که تیمار 5/0 میکرولیتر برلیتر 1-متیل سیکلو پروپن اثر معنی داری بر شاخص های قطر گل ، درصد آب گل و ph محلول نگهدارنده نداشت اما روی کلروفیل برگ ، کلروفیل فلورسانس برگ ، پتانسیل آب دمگل ، وزن تر نسبی ، محلول جذب شده و عمر گلجائی اثر معنی داری داشت . نتایج آزمایش سوم نشان داد تیمارنانو سیلور نسبت به تیمار 1- متیل سیکلو پروپن تاثیر بیشتری بربهبود خصوصیات فیزیکو شیمیائی و عمرگلجائی گلهای بریده رز داشت . همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر صفات اندازه گیری شده با تیمارهای فوق نسبت به شاهد دارای اختلاف معنی داری بودند بنحوی که با استفاده از10 ppm نانو سیلور عمر گلجائی گلها 4/53 درصد)91/15 روز) وغلظت 5/0 میکرولیتر برلیتر1-mcp 3/22 در صد (36/12 روز) نسبت به شاهد(33/10 روز) افزایش یافت. با وجود اینکه تاثیر نانو سیلور برروی صفات اندازه گیری شده بیشتر از 1-mcp بود اما 1-mcp به دلیل نداشتن خطرات زیست محیطی و تاثیر معنی دارآن برروی عمر گلجائی نیز بعد از نانو سیلور قابل استفاده می باشد .
فاطمه امیری حسین شریعتمداری
پوشش های گیاهی و مالچ یا خاکپوش باعث کاهش مصرف نهاده ها در خاک و افزایش کیفیت آن می شوند. استفاده از مالچ که به صورت یک پوشش نازک و مجزا سطح خاک را می پوشاند، از جهات مختلف باعث حفظ خاک، آب و گیاه شده و به کاربرد ضایعات محیطی نیز کمک می کند. مقدار عناصر غذایی و قابلیت جذب آن ها، دسترسی و قیمت پایین این مواد از موارد قابل اهمیت در کاربرد مالچ می باشد.مطالعات زیادی در مورد اثرهای مالچ آلی بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و حاصلخیزی خاک انجام شده است،اما در ایران تحقیقات زیادی در این زمینه صورت نگرفته است. این مطالعه با هدف بررسی اثرهای مالچ چوبی بر برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و نیز عملکرد گیاهان آهار و شاهپسند انجام گرفت. بدین منظور آزمایشی گلدانی در قالب طرح کاملاً تصادفی با آرایش فاکتوریل در سه تکرار انجام شد. تیمارهای مطالعاتی شامل دو نوع گیاه (آهار و شاهپسند)، دو نوع مالچ (زبان گنجشک و نارون)در دو ضخامت (3 و 6 سانتی متر) و بدون مالچ (شاهد) بودند. در طول دوره ی کشت، خصوصیات ظاهری گیاهان مانند ارتفا ع آن ها، قطر و تعداد گل ها و پس از اتمام دوره ی کشت، وزن خشک اندام های هوایی و ریشه ی گیاهان اندازه گیری گردید. آبیاری گیاهان در طول دوره ی کشت با آب مقطر و پس از مصرف 25درصد آب قابل استفاده انجام شد. زمان مناسب آبیاری با دستگاه tdr (time domain reflectometer)تعیین شد.نتایج نشان داد که تیمارهای مالچ نسبت به شاهد آب مصرفی کمتر و طول دوره ی آبیاری طولانی تری داشتند. کاربرد مالچ باعث تغییرات خصوصیاتی از خاک نیز شد، بدین صورت کهph ، ec، آهک، سدیم محلول و وزن مخصوص ظاهری خاک در بستر تیمارهای مالچ کاهش یافت، در حالی که غلظت مواد آلی، نیتروژن کل، فسفر محلول، پتاسیم قابل جذب، کلسیم محلول و ظرفیت تبادل کاتیونی در این تیمارها افزایش یافت. همچنین جذب بیشتر عناصر غذایی باعث افزایش عملکرد گیاهان شد. سرعت رشد نسبی گیاهان در تیمار مالچ با 6 سانتی متر ضخامت بیشتر از مالچ با 3 سانتی متر ضخامت و آن نیز نسبت به شاهد بیشتر بود. مقدار افزایش وزن خشک اندام هوایی گیاهان آهار و شاهپسند، در تیمار 6 سانتی متر مالچ به ترتیب 18درصد و 52 درصد و افزایش وزن ریشه ی آن ها 13 درصد و 64 درصد بود. نتایج حاصل از مقایسه ی مقدار عناصر موجود در مالچ، در ابتدا و انتهای آزمایش نشان داد که غلظت کلسیم، سدیم و سولفات محلول و مقدار کل مسو آهن در انتهای دوره ی کشت افزایش یافت. در حالی که فسفر کل و محلول، کربن آلی، پتاسیم قابل جذب، منگنز، روی و منیزیم کل پس از پایان فصل کشت کاهش یافت. بنابر این مصرف مالچ آلی با جلوگیری از تبخیر، تغییر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، می تواند باعث افزایش عملکرد گیاهان مورد بررسی شود. البته شایان ذکر است که ضخامت بیشتر مالچ می تواند در این زمینه موثرتر باشد.
ابراهیم کیانی نعمت اله اعتمادی
چمن یکی از بهترین گیاهان پوششی است که از دیرباز شناخته شده و هم اکنون نیز یکی ازعناصر اصلی و جز لاینفک طراحی فضای سبز به شمار می آید. که به کمک آن می توان با آن چهره خشک و بی روح زمین را تغییر و گستره ای سبز و با طراوت جایگزین خاک کرد. به دلیل اینکه به جز بخشی از شمال کشور، سایر نواحی کشور در مناطقی قرار دارند که در این مناطق به دلیل کاهش میزان نزولات آسمانی، استفاده بیش از حد از آب های زیرزمینی و نفوذ جبهه های آب شور به سفره های آب شیرین و مدیریت بد آبیاری موجب شور شدن خاکها شده است. لذا با توجه به محدودیتهای فوق، پژوهشی با هدف بررسی مقاومت به شوری 10 رقم از جمن پوآ(poa pratensis l. )، شامل “ampellia”، “park”، “harmony” ، “merion”، “crusade”، “nutop”، “balin” ، “challanger”، “genome” و “banf” بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار و 6 سطح شوری ) 3/0، 5/1، 3، 5/4، 6 و 5/7 ( دسی زیمنس بر متر در مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. نتایج حاصل از آنالیز واریانس داده ها نشان داد که اثر رقم، شوری و اثر متقابل آنها بر بیشتر شاخص های اندازه گیری شده در سطح یک درصد تفاوت معنی دار داشته است. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش شوری شاخص های رشد چمن شامل وزن خشک اندام هوایی و ریشه، درصد آب برگ و کیفیت چمن کاهش یافتند در حالیکه میزان سوختگی چمن افزایش یافت. بالاترین وزن خشک اندام هوایی و ریشه به ترتیب در ارقام “ampellia”، “park”، “harmony” مشاهده گردید و کمترین میزان آن در ارقام “banf” و “nutop” حاصل شد. همچنین بیشترین میزان درصد آب برگ در “ampellia”، “ park”و کمترین میزان آن در رقم “banf” مشاهده گردید. بیشترین کیفیت چمن مربوط به ارقام “ampellia” و “harmony” بود در حالیکه ارقام “banf” و “crusade”کمترین کیفیت را داشتند. مقایسه نتایج نشان داد که با افزایش شوری، ارقام “ampellia” و “harmony”کمترین درصد سوختگی را نشان داده اند در حالی که ارقام “banf” و “crusade” بیشترین درصد سوختگی را به خود اختصاص داده اند. از لحاظ میزان پرولین تولیدی، رقم “banf” بیشترین میزان و رقم “ampellia” کمترین مقدار را به خود اختصاص داده بود. مقایسه اثر متقابل شوری و میزان کلروفیل نیز نشان داد که در سطوح پائین تر کلروفیل افزایش و سپس در سطوح بالاتر شوری کاهش می-یابد. رقم “ampellia”در سطوح پائین شوری کمترین افزایش و در سطوح بالاتر شوری نیز کمترین کاهش میزان کلروفیل را داشته است. مقایسه نتایج نشان داد با وجود افزایش غلظت سدیم و کلر بخش هوایی در همه ارقام، کمترین غلظت سدیم در رقم “ampellia” و بیشترین میزان آن در رقم “banf” داشته است. بیشترین میزان پتاسیم بخش هوایی در رقم “ampellia” و کمترین میزان آن در رقم “banf” تجمع یافته بود. بیشترین نسبت پتاسیم به سدیم بخش هوایی نیز در رقم “ampellia” و کمترین میزان آن در رقم “crusade” مشاهده گردید. کمترین میانگین غلظت سدیم ریشه مربوط به رقم “ampellia” بوده است و بیشترین میانگین غلظت سدیم ریشه نیز در رقم “banf” مشاهده گردید. بیشترین میانگین غلظت پتاسیم ریشه مربوط به رقم “harmony” بوده است وکمترین میانگین غلظت پتاسیم ریشه نیز در رقم“banf” وجود داشته است. بیشترین میانگین کلر بخش هوایی مربوط به رقم”crusade” بوده است وکمترین میزان کلر بخش هوایی نیز مربوط به رقم “harmony” بوده است. مطالعه همبستگی بین صفات نشان می دهد که با افزایش میزان پرولین داخل برگ ها، کیفیت چمن، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه و درصد آب برگ به میزان معنی داری کاهش می یابد و درصد سوختگی چمن ها نیز افزایش یافته است. در ارقام حساستر این گونه میزان تولید پرولین بیشتر بوده است که احتمالاً می تواند به عنوان شاخص میزان تنش وارده شد و سلامت گیاه مورد استفاده قرار گیرد. همچنین معلوم شد با افزایش شوری، میزان سدیم و کلر بخش هوایی گیاهان افزایش یافت که این خود باعث سوختگی چمن ها و کاهش کیفیت آن شد. به نظر می رسد تجمع سدیم و کلر تحت شرایط شوری یکی از مهمترین دلایل کاهش شاخص های رشد در این آزمایش بوده است و دلیل تفاوت این ارقام می تواند به دلیل توانایی برخی از ارقام در ترشح یون های مضر مانند سدیم و کلر از اندام های هوایی باشد. جذب بیشتر پتاسیم در اندام هوایی نیز توانست باعث کاهش صدمات ناشی از شوری شود به نحوی که معلوم شود هنگامی که پتاسیم در اندام هوایی کاهش می یابد کیفیت چمن نیز کاهش یافته و درصد سوختگی برگها افزایش می یابد. البته نسبت بین عناصر پتاسیم و سدیم در برگ از غلظت هر یک به تنهایی دارای اهمیت بیشتری است. پایان این آزمایش و بر اساس مقایسه نتایج، به طور کلی رقم’ “ampellia” بیشترین مقاومت به شوری را داشته است و پس از آن به ترتیب ارقام “harmony” ، “park” و “nutop” مقاومت بیشتری در برابر شوری داشته اند.. همچنین مشخص گردید که اندازه گیری غلظت عناصری مانند سدیم ، کلر ، و پتاسیم فاکتورهای مناسبی بربای ارزیابی مقاومت به شوری در چمن ها هستند. همچنین نتایج نشان داد که بین این ارقام از لحاظ مقاومت به شوری تنوع بالایی وجود دارد و امکان انتخاب ارقام مقاوم از بین آنها وجود دارد.
رحیم امیری خواه نعمت اله اعتمادی
چمن یکی از بهترین گیاهان پوششی است که از دیر باز شناخته شده و هم اکنون نیز یکی از عناصر اصلی و جزء لاینفک طراحی فضای سبز به شمار می آید. که به کمک آن می توان با آن چهره خشک و بی روح زمین را تغییر و گستره ای سبز و با طراوت جایگزین خاک کرد. تنظیم کننده های رشد گیاهی مثل بازدارنده های رشد به طور گسترده ای در مدیریت چمن برای توقف رشد و گل آذین مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از کند کننده رشد ترینگزاپک اتیل بر روی نواحی چمن کاری با مدیریت بالا با وجود افزایش کیفیت چمن باعث کاهش مصرف انرژی می شود. ترینگزاپک اتیل مرحله آخری بیوسنتز فرم های فعال جیبرلین ها را مسدود می کند که باعث کاهش رشد شاخساره می شود. ترینگزاپک اتیل به خاطر پتانسیل کاهش دفعات سرزنی، افزایش ریشه دهی، افزایش پنجه زنی، افزایش مقاومت به ترافیک و کاهش کوددهی بدون کاهش کیفیت چمن مورد توجه می باشد. برای ارزیابی این پتانسیل های سودمند این آزمایش برای تعیین اثرات برهمکنشی کاربرد ترینگزاپک اتیل و ترافیک بر روی میزان تولید قسمت زده شده، پنجه زنی، کیفیت ظاهری، رنگ، میزان کلروفیل کل، کلروفیل آ و ب، میزان کارتنوئید و میزان قندهای محلول چمن رای گراس چندساله انجام شد. این آزمایش در قالب طرح کرت های دو بار خورد شده در سه دوره کاربرد در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح ترینگزاپک اتیل در دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. ترینگزاپک اتیل بر روی پلات های اصلی در سه زمان در شش هفته متوالی بین ماه های تیر و آبان به کار رفت. ترافیک بر روی زیر پلات ها اعمال گردید. نتایج نشان داد که ترینگزاپک اتیل باعث کاهش ارتفاع، وزن تر و خشک قسمت زده شده در هر سه دوره کاربرد گردید. حداکثر کاهش رشد چمن رای گراس چندساله در هفته دوم بعد از تیمار در هر سه دوره کاربرد اتفاق افتاد. میانگین حداکثر کاهش رشد در هر سه دوره برای غلظت های 25/0 و 5/0 کیلوگرم در هکتار ترینگزاپک اتیل به ترتیب 59 و 65 درصد نسبت به شاهد بود. تیمار ترافیک باعث کاهش شدید ارتفاع، وزن تر و خشک چمن رای گراس شد و با افزایش میزان فشار ترافیک در زمان میزان کاهش بیشتر بود. حداکثر کاهش ارتفاع، وزن تر و خشک قسمت زده شده در اثر تیمار ترافیک در زمانی که ترینگزاپک اتیل بیشترین کاهش رشد را ایجاد کرده اتفاق افتاد. کاربرد ترینگزاپک-اتیل تعداد پنجه در بوته را افزایش داد در حالی که تیمار ترافیک باعث کاهش معنی داری در تعداد پنجه در بوته گردید. کاربرد ترینگزاپک اتیل باعث افزایش پنجه زنی تا 21% گردید. نتایج نشان داد که ترینگزاپک اتیل میزان کلروفیل کل، کلروفیل آ، کلروفیل ب، میزان قندهای محلول را افزایش داد در حالی که بر روی میزان کارتنوئید تأثیری نداشت. افزایش میزان کلروفیل در چمن های تیمار شده باعث ایجاد ظرفیت بالاتر جذب انرژی نورانی برای فتوسنتز و همچنین بهبود کیفیت ظاهری می گردد. تیمار ترافیک تأثیر معنی دار بر روی میزان کلروفیل کل، کلروفیل آ، کلروفیل ب و کاروتنوئید نداشته در حالی که میزان قندهای محلول را افزایش داد. استفاده از هورمون ترینگزاپک اتیل تأثیر معنی داری در افزایش میزان رنگ در هر سه دوره کاربرد نشان نداد. به طور کلی، نتایج نشان داد که کاربرد ترینگزاپک اتیل باعث کاهش 60% میزان رشد چمن رای گراس چندساله گردید و تا چهار هفته بعد از تیمار ادامه داشت، بنابراین غلظت 25/0 کیلوگرم در هکتار ترینکزاپک اتیل برای کاهش تعداد دفعات سربرداری توصیه می گردد.
سارا قربانی نعمت اله اعتمادی
به منظور ارزیابی اثر غلظت های مختلف ایندول بوتیریک اسید و نوع قلمه بر ریشه زایی قلمه های نارون چینی ((ulmus parvifolia، دو آزمایش جداگانه در سال های 1389 و 1390 در گلخانه ی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت طرح فاکتوریل بر پایه ی طرح کاملاً تصادفی و با چهار تکرار اجرا گردید. در هر دو آزمایش، هورمون ایندول بوتیریک اسید در پنج سطح (0، 5000، 10000، 15000و 20000 میلی گرم در لیتر) و نوع قلمه در سه سطح (چوب نرم، نیمه سخت و سخت) مورد ارزیابی قرار گرفت. پیش از کاشت قلمه ها، میزان کربوهیدرات محلول و درصد نیتروژن در قسمت انتهایی قلمه ها اندازه گیری شد. میزان کربوهیدرات و نیتروژن در قلمه های چوب سخت به طور معنی داری بیش تر از دیگر انواع قلمه بود. در آزمایش اول، قلمه ها در بستری حاوی پرلایت و پیت (به نسبت سه به یک)، تحت شرایط آبیاری (بدون سیستم مه افشانی) و در tent با ارتفاع 5/0 متر با رطوبت نسبی 60-80 درصد کاشته شد. در آزمایش دوم، قلمه های تیمار شده با iba در محیط کشت حاوی پرلایت و پیت (با نسبت حجمی سه به یک) و تحت سیستم مه افشان سرپوشیده (توسط tent با ارتفاع 5/1 متر) با رطوبت نسبی 90-95 درصد کاشته شد. پس از گذشت 8 تا 10 هفته از کاشت، قلمه ها برداشت شده و صفاتی چون درصد ریشه زایی، طول ریشه، تعداد ریشه، وزن تر و وزن خشک ریشه محاسبه گردید. در آزمایش اول، درصد ریشه زایی صفر بود و فقط در تیمار با غلظت های بالای iba کالوس زایی مشاهده شد. به طور کلی درصد کالوس زایی در قلمه های چوب سخت بیش تر از قلمه های چوب نیمه-سخت بود. نتایج آزمایش دوم نشان داد که هر دو فاکتور نوع قلمه و هورمون iba تفاوت معنی داری ایجاد کردند. در قلمه های نرم درصد ریشه زایی صفر بود. با افزایش غلظت ایندول بوتیریک اسید در قلمه های چوب نیمه سخت و سخت، درصد ریشه زایی افزایش یافت. قلمه های چوب سخت تیمار شده با ایندول بوتیریک اسید با غلظت 15000 و 20000 میلی گرم بر لیتر بالاترین درصد ریشه زایی (به ترتیب 95 و 90 درصد)، بیشترین طول ریشه، تعداد ریشه، وزن تر و خشک ریشه را در بین همه ی تیمارها دارا بودند.
مایده رهنمون فر علی نیکبخت
لیسیانتوسeustoma grandiflorum) (یک گیاه زینتی متعلق به خانواده gentianaceae است. این گیاه عمدتاً برای تولید گل بریده کشت می گردد. در سال های اخیر ارقام بستری آن با ارتفاع کوتاه تولید شده است و به علت تنوع رنگ و طول مدت گلدهی کشت آن در حال توسعه می باشد. از عوامل موثر بر رشد گیاهان شرایط نوری متناسب با نیاز گیاه می باشد. با توجه به وجود درختان سایه انداز در فضای سبز شهری و کمبود نور ناشی از سازه های شهری که از عوامل مهم محدود کننده توسعه کاشت گل های زینتی در فضای سبز می باشد و همچنین به دلیل محدودیت منابع و اطلاعات موجود در ارتباط با گل لیسیانتوس به عنوان گیاه بستری این پژوهش با هدف بررسی تاًثیر سایه دهی، مواد آلی و زمان کاشت بر دوران گلدهی و بهبود خواص کیفی و کمی گل لیسیانتوس به عنوان یک گیاه بستری انجام شد. بدین منظور آزمایشی در سال 1390 در گلخانه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام شد و تجزیه داده ها به صورت آزمایش تجزیه مرکب ترکیب تیمار های زمان کاشت و سایه انجام گردید. تیمارها شامل دو سطح سایه 50% و 70% ، دو زمان کاشت (اردیبهشت و خرداد) و سه سطح مواد آلی(0، 5 و 10 کیلوگرم کود حیوانی در متر مربع) بودند. نتایج نشان داد که تیمار سایه 70 درصد باعث افت معنی دار صفات و ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه شامل ارتفاع، تعداد شاخه گلدهنده، تعداد گل باز در هر شاخه، قطر گل، طول مدت گلدهی، محتوای کلروفیل نسبی، قند محلول، فتوسنتز، تعرق، کارایی مصرف آب، تعداد و طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی گردید و باعث افزایش معنی دار تعداد روز از کاشت تا گلدهی، دی اکسید کربن زیر روزنه و قطر ریشه نسبت به سایه 50 درصد گردید. از سویی کاشت نشاء لیسیانتوس در اردیبهشت ماه باعث افزایش معنی دار تعداد روز از کاشت تا گلدهی، هدایت روزنه ای، تعرق و دی اکسید کربن زیر روزنه، محتوای قند محلول و طول ریشه گردید و میزان کلروفیل و کارایی مصرف آب را کاهش داد. مواد آلی بر تعداد شاخه گلدهنده، وزن تر و خشک اندام هوایی و طول ریشه تأثیر معنی داری نسبت به شاهد نشان داد هرچند بین تیمار 5 و 10 کیلوگرم مواد آلی در متر مربع تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. اثرهای متقابل معنی داری بین تیمار سایه و مواد آلی ( از نظرصفات کلروفیل، قند محلول، کارایی مصرف آب، طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی)، سایه و زمان کاشت (از نظر صفات تعرق، تعداد و طول ریشه و وزن خشک اندام هوایی)، مواد آلی در زمان کاشت ( از نظر صفات کارایی مصرف آب و وزن تر اندام هوایی) و بین سایه در مواد آلی در زمان کاشت (از نظر طول ریشه) مشاهده گردید. سایه از طریق کاهش در میزان فتوسنتز و قند محلول موجب کاهش تعداد شاخه گلدهنده و گل باز در شاخه گردید. در مجموع به نظر می رسد در شرایط سایه 50 درصد، کاشت در اردیبهشت ماه همراه با 5 کیلوگرم کود دامی در متر مربع می تواند بهترین شرایط را برای گل لیسیانتوس رقم پاکوتاه ماتادور از نطر تعداد شاخه گلدهنده و طول مدت گلدهی فراهم کند.
نفیسه میرعباسی نجف آبادی نعمت اله اعتمادی
تولید گلهای بریده از جمله لیلیوم در سال های اخیر در ایران رواج یافته است. در فرآیند تولید گل لیلیوم، کیفیت گل اهمیت ویژه ای دارد که یکی از مهمترین عوامل موثر بر آن، تغذیه صحیح می باشد. بدین منظور پژوهشی با هدف بررسی اثر غلظت های مختلف سیلیکات پتاسیم، نانوسیلیس و کلرید کلسیم بر خصوصیات کمی و کیفی لیلیوم آسیایی رقم برونللو صورت گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 9 تیمار و 3 تکرار در گلخانه های آموزشی پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. تیمارها شامل محلول دهی سیلیکات پتاسیم در 3 غلظت (25، 50 و 75 میلی گرم بر لیتر)، پاشش سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر، پاشش کلرید کلسیم در دو غلظت (25 و 50 میلی گرم بر لیتر) و پاشش نانوسیلیس در دو غلظت (5/12 و 25 میلی گرم بر لیتر) و شاهد بودند. صفات کمی و کیفی از جمله ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن تر و خشک ساقه گل، تعداد گلچه، قطر گلچه، طول تپال، عمر پس از برداشت گل، میزان کلروفیل نسبی برگ، غلظت کلسیم، منیزیم، پتاسیم و سیلیسیم در ساقه و برگ اندازه گیری شد. نتایج، تفاوت معنی داری بین تیمارها در میزان کلسیم ساقه و برگ، منیزیم ساقه، پتاسیم برگ، سیلیسیم ساقه، کلروفیل نسبی در زمان برداشت گلها، وزن خشک، تعداد گلچه، عمر پس از برداشت گل (در سطح 5 درصد)، ارتفاع و منیزیم و سیلیسیم برگ (در سطح یک درصد) نشان دادند. به طوری که بیشترین میزان کلسیم، منیزیم و پتاسیم برگ را تیمار پاشش کلرید کلسیم در غلظت 50 میلی گرم بر لیتر نشان داد. بیشترین کلسیم ساقه و وزن خشک در پاشش کلرید کلسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر مشاهده شد. کلرید کلسیم نسبت به سیلیکات پتاسیم و نانوسیلیس، وزن تر ساقه گل در زمان برداشت گلها را به طور معنی داری افزایش داد. در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر محلول دهی سیلیکات پتاسیم، بیشترین میزان منیزیم ساقه و تعداد گلچه (27/5) مشاهده شد. تیمار 25 میلی گرم بر لیتر محلول دهی سیلیکات پتاسیم، 18/15 درصد تعداد گلچه را نسبت به شاهد افزایش داد. بیشترین شاخص سبزینگی برگ در زمان برداشت و عمر پس از برداشت گل مربوط به تیمار پاشش سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر بود. پاشش سیلیکات پتاسیم به طور معنی داری عمر پس از برداشت گل را نسبت به محلول دهی آن یک روز افزایش داد. تیمار محلول دهی سیلیکات پتاسیم در غلظت 75 میلی گرم بر لیتر، بیشترین ارتفاع را نشان داد. بیشترین غلظت سیلیسیم برگ در تیمار 25 میلی گرم بر لیتر نانوسیلیس مشاهده شد که این تیمار نسبت به شاهد 68/51 درصد سیلیسیم برگ را افزایش داد. بیشترین میزان سیلیسیم ساقه در غلظت 75 میلی گرم بر لیتر سیلیکات پتاسیم مشاهده شد که سیلیسیم ساقه در این تیمار نسبت به شاهد 02/48 درصد افزایش یافت. در مورد قطر ساقه، قطر گلچه، طول تپال، وزن تر ساقه گل، شاخص سبزینگی برگ در یک هفته قبل و بعد از برداشت و پتاسیم ساقه، بین تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع، به نظر می رسد اگر هدف، تولید تعداد گلچه بیشتر باشد، تیمار محلول دهی سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر بهترین تیمار و در صورتی که هدف افزایش عمر پس از برداشت گل لیلیوم رقم برونللو باشد، پاشش سیلیکات پتاسیم در غلظت 25 میلی گرم بر لیتر بهترین تیمار به شمار می آید. غلظت 75 میلی گرم بر لیتر محلول دهی سیلیکات پتاسیم هم می تواند ارتفاع گل لیلیوم را افزایش دهد. به طور کلی، تأثیر سیلیکات پتاسیم در بهبود صفات مورد مطالعه بیشتر از تأثیر کلرید کلسیم و نانوسیلیس بود.
نبی اله اشرفی مهدی قیصری
احداث فضای سبز، مدیریت و نگهداری آن به دلیل تلطیف هوای شهر و بهبود کیفیت زندگی مردم، موضوعی است که در زمینه آن در سال های اخیر، گام های اساسی برداشته شده است. یکی از عوامل محدود کننده ی گسترش فضاهای سبز شهری، تأمین آب برای گیاهان می باشد. یکی از اصول کلی در راستای مدیریت پایدار فضای سبز و خشک منظر سازی، استفاده از منابع آبی با کیفیت پایین مثل پساب تصفیه شده می باشد که به دلیل محدود بودن منابع آب موجود، استفاده از این منابع در کشاورزی و فضای سبز اجتناب ناپذیر است. همچنین استفاده از درختان با نیاز آبی کم مانند زیتون و کاربرد آگاهانه آب از اصول اساسی در طراحی فضای سبز است. زیتون به دلیل همیشه سبز بودن ، مقاومت به شوری و نیاز آبی کم مورد توجه طراحان فضای سبز قرار گرفته است. از آنجا که روش های آبیاری موجود در آبیاری با پساب مشکلات زیادی به وجود می-آورند، لذا باید به دنبال راهکار مناسب کاربرد پساب با روش های نوین بود. به منظور بررسی اثر کیفیت آب مصرفی و سیستم آبیاری بر شاخص های فیزیولوژیک زیتون در فضای سبز، پژوهشی طی سال های1391 -1389 در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. بدین منظور درختان هشت ساله و نهال های زیتون رقم روغنی توسط دو سیستم یعنی سیستم آبیاری ابداعی نشتی- زیر سطحی و آبیاری سطحی با دو کیفیت آب (پاک و پساب) به مدت دو سال آبیاری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد پساب باعث افزایش شاخص های رشدی مانند سطح برگ ها، ارتفاع درخت، رشد شاخه های سال جاری و کلروفیل برگ ها شد. کاربرد پساب باعث افزایش میزان عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر و منیزیم) در برگ گیاهان گردید. همچنین میزان سدیم در بافت گیاهان آبیاری شده با پساب بیشتر از آب پاک بود. کاربرد پساب باعث افزایش فتوسنتز و هدایت روزنه ای گیاهان گردید. سیستم نشتی- زیر سطحی نیز موجب افزایش رشد درختان، سطح برگ ها و میزان کلروفیل برگ و کاهش قندهای محلول و پرولین گردید. همچنین سیستم آبیاری زیر سطحی باعث افزایش تعداد روزنه و روزنه های باز و فتوسنتز گردید. درختان در سیستم نشتی-زیر سطحی 76 درصد رشد بیشتری نسبت به آبیاری سطحی در درختان مسن نشان دادند. میزان عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر، منیزیم) در نهال های آبیاری شده با سیستم آبیاری زیر سطحی بالاتر از سیستم سطحی بود. در مجموع یافته های این پژوهش نشان داد که پساب می تواند به عنوان منبعی برای آبیاری گیاهان فضای سبز استفاده شود، همچنین سیستم نشتی- زیر سطحی می تواند کارآمدتر از سیستم سطحی برای آبیاری فضای سبز شهرها باشد.
سهیلا مولوی مقدم عبدالحسین رضایی نژاد
در احداث فضای سبز و پارک ها چمن یکی از عناصر لازم و جزء جدانشدنی تزیینات گیاهی به شمار می رود. منابع آب برای مصرف در آبیاری چمن به شدت در حال محدود شدن است، که اغلب منجر به کاهش کیفیت چمن خصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک می گردد، بنابراین مصرف آب نگرانی عمده برای مدیران و پرورش دهندگان چمن گردیده است. این وضعیت با تغییرات الگوی هوا که با افزایش گرما و خشکی همراه شده است، پیچیده تر می شود. با توجه به این که بخش اعظم کشور ما در مناطق خشک قرار دارد و با توجه به اهمیت استفاده از چمن در فضاهای سبز، در اکثر موارد نمی توان گیاه دیگری را جایگزین آن نمود. در این میان یکی از مهمترین استراتژی ها برای کاهش نیاز های آبی و تنش خشکی استفاده از ارقام و گونه های مقاوم به خشکی می باشد. از طرف دیگر با وجود شرایط خاص اقلیمی ایران و با توجه به توانایی گیاهان در سازگاری به شرایط هر منطقه طی سالیان دراز، احتمال وجود گونه های گراس مقاوم به خشکی در ذخیره ژنتیکی ایران بسیار زیاد است. در این پژوهش گونه festuca ovina به عنوان گونه بومی منطقه لرستان با گونه poa pratensis به عنوان شاهد در قالب دو آزمایش مجزا مورد مقایسه قرار گرفتند. در آزمایش اول به منظور بررسی کیفیت چمن، پس از استقرار و پوشش کامل سطح گلدان های پی وی سی به عمق 60 سانتی متر توسط چمن، سطوح چمن زنی 2 ، 4 و 6 سانتی متر به صورت هفتگی بر روی گونه ها اعمال شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام گرفت و در طول آزمایش، میزان رشد اندام هوایی، میزان پنجه زنی، رنگ برگ، عرض برگ، وزن تر و وزن خشک اندام هوایی به صورت هفتگی اندازه گیری شد. نتایج این آزمایش نشان داد که گونه فستوکا اوینا با وجود داشتن رنگ کمتر نسبت به چمن پوآ، از جوانه زنی (استقرار) سریع، قدرت پنجه زنی بالا و بافت مطلوبی (عرض برگ حدود 59/0 میلی متر) برخوردار است و می تواند در فضای سبز به عنوان چمن معرفی گردد . ضمناً سطح 2 سانتی متری به عنوان بهترین ارتفاع چمن زنی برای این گونه معرفی گردید. مقاومت به خشکی گونه بومی در آزمایش دوم مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام گرفت. تیمارتنش خشکی با قطع کامل آبیاری تا خشکیدگی کامل گونه شاهد اعمال شد. در طول مدت تنش، میزان رشد بخش هوایی، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، عمق نفوذ ریشه، عمق موثر تراکم ریشه، درصد خشکیدگی، میزان پرولین، میزان کلروفیل، میزان آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز مورد اندازه گیری قرار گرفت. تنش خشکی ارتفاع رشد، وزن تر و خشک هر دو گونه را کاهش داد ولی این کاهش ها برای گونه شاهد بیشتر بود. وزن تر و خشک ریشه، عمق نفوذ ریشه وعمق موثر تراکم ریشه در پوآ کمتر از فستوکا بود. 10 روز پس از اعمال تنش خشکی، محتوی کلروفیل، پرولین، آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز گونه فستوکا نسبت به شاهد بیشتر بود. همچنین درصد خشکیدگی در این گونه باتاخیر بیشتری نسبت به گونه پوآ افزایش یافت. در گونه فستوکا آوینا با طولانی شدن تنش، درصد خشکیدگی افزایش پیدا کرد. اما محتوای کلروفیل، میزان پرولین و فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز (apx) وکاتالاز (cat) با پیشرفت خشکی از خود کاهش نشان داد. چنانچه در روز 30 تنش خشکی مقادیر این پارامترها به طور معنی داری کاهش یافت. این نتایج نشان می دهد که مقاومت به خشکی با افزایش میزان آنزیم های آنتی اکسیدانی و پرولین همراه است .هرچند با پیشرفت خشکی مقدار این آنزیم ها کاهش می یابد.
مریم تاتاری ورنوسفادرانی رضا فتوحی قزوینی
تنش خشکی از مهم ترین عواملی است که رشد و کیفیت ظاهری چمن را کاهش می دهد. در بسیاری از شهرهای ایران محدودیت منابع آب مطرح است. با توجه به نیاز آبی بالای چمن ضروری است راهکارهایی برای داشتن چمن اندیشیده شود. از جمله این راهکارها، استفاده از چمن های مناسب برای شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک است. استفاده از گونه ها و ارقام مقاوم به خشکی می تواند یک برنامه مدیریتی مفید برای کاهش نیاز آبی در چمن باشد. این پژوهش به منظور بررسی پاسخ های مورفولوژیک، فیزیولوژیک و مولکولی چمن های آگروپایرون دزرتوروم، پوآ پراتنسیس رقم ‘باریمپالا’ و بروموس اینرمیس به قطع آبیاری انجام شد. بذور چمن در گلدان های استوانه ای در فضای آزاد کشت شدند و آبیاری به نحوی انجام شد که آب به آرامی از انتهای زهکش گلدان خارج شود. پس از استقرار کامل گیاهان، آبیاری قطع گردید تا بیشتر گیاهان به حدود 80 درصد خشکیدگی برسند و پس از آن آبیاری مجدد انجام شد. با قطع کامل آبیاری به ترتیب چمن های بروموس اینرمیس، پوآ پراتنسیس و آگروپایرون دزرتوروم به حدود 80 درصد خشکیدگی رسیدند. درصد خشکیدگی آگروپایرون دزرتوروم و پوآ پراتنسیس پس از آبیاری مجدد کاهش یافته و پس از مدتی مشابه گیاهان شاهد شدند، اما بروموس اینرمیس به خشکیدگی کامل رسید. تنش خشکی ارتفاع رشد، ماده ی خشک حاصل از سربرداری، کیفیت چمن، محتوای نسبی آب برگ و محتوای کلروفیل برگ را کاهش داد که این کاهش در آگروپایرون دزرتوروم کم تر از دو گونه ی دیگر بود. آگروپایرون دزرتوروم در مقایسه با دو گونه ی دیگر چمن از طول و وزن خشک ریشه ی بسیار بیشتری برخوردار بود. اختلاف معنی داری بین بروموس اینرمیس و پوآ پراتنسیس در طول و وزن خشک ریشه دیده نشد، ولی با طولانی شدن تنش، نشت یونی و پراکسیداسیون اسیدهای چرب در بروموس اینرمیس به شدت افزایش پیدا کرد. کم ترین نشت یونی و پراکسیداسیون اسیدهای چرب در آگروپایرون دزرتوروم دیده شد. در شرایط تنش آگروپایرون دزرتوروم بیشترین افزایش را در محتوای پرولین نشان داد. در آگروپایرون دزرتوروم و پوآ پراتنسیس فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز در گیاهان تحت تنش افزایش یافته و با طولانی شدن تنش کاهش پیدا کرد که بیشترین و کم ترین فعالیت این دو آنزیم به ترتیب در آگروپایرون دزرتوروم و بروموس اینرمیس مشاهده شد. فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز در بروموس اینرمیس تفاوت معنی داری با گیاهان شاهد نداشت. فعالیت این دو آنزیم در پوآ پراتنسیس ابتدا افزایش و با پیشرفت خشکی کاهش پیدا کرد، اما آگروپایرون دزرتوروم افزایش روز افزونی را در فعالیت این آنزیم ها نشان داد. پوآ پراتنسیس و بروموس اینرمیس در ابتدا افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز را نشان دادند، اما با طولانی شدن خشکی فعالیت این آنزیم در این دو گونه ی چمن کاهش پیدا کرد، ولی فعالیت این آنزیم در آگروپایرون دزرتوروم روند افزایشی را نشان داد. نتایج تجزیه همبستگی ساده صفات، وجود همبستگی مثبت و منفی معنی داری را بین برخی از صفات ارزیابی شده نشان داد. در کلیه ی نمونه گیری های انجام شده در گیاهان تحت تنش و نیز گیاهان شاهد ژن های cat و pod بیان گردید، اما میزان رونوشت ها بسته به گونه و زمان نمونه برداری متفاوت بود. بیان ژن cat و pod در آگروپایرون دزرتوروم مطابق با فعالیت این آنزیم ها بود. در پوآ پراتنسیس بیان ژن cat منطبق با فعالیت آن بود، ولی بیان ژن و فعالیت آنزیم pod در زمان های مختلف نمونه برداری با یکدیگر منطبق نبود. بیان ژن آنزیم های cat و pod در بروموس اینرمیس نیز هماهنگ با فعالیت این آنزیم ها نبود. به طور کلی بیان و فعالیت سیستم آنتی اکسیدانی در گونه ی آگروپایرون دزرتوروم بیشتر از دو گونه ی دیگر بود.
گلناز صالحی پور شیرازی بیژن حاتمی
چکیده کنه تارتن دو لکه ای tetranychus urticae koch. یکی از مهم ترین آفات کلیدی در گلخانه های پرورش گل رز می باشد که کنترل آن به دلیل مقاومت به طیف وسیعی از آفت کش ها مشکل گشته است. یکی از گزینه های ممکن برای مهار این آفت، کنترل بیولوژیک است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر چهار رقم گل رز آنوک، کول واتر، ماروسیا و وندتا بر کنترل بیولوژیک کنه دو لکه ای توسط سن شکارگر orius albidipennis reuter. بود. برای این کار جدول زندگی کنه تارتن دو لکه ای در شرایط گلخانه و سن شکارگر o. albidipennis در شرایط آزمایشگاهی روی چهار رقم رز بررسی شد. همچنین میزان تغذیه و واکنش تابعی سن o. albidipennis روی کنه دو لکه ای در هر یک از ارقام بررسی گردید. این آزمون ها در قالب طرح کاملا تصادفی و در شرایط آزمایشگاهی انجام شدند. اثر رهاسازی سن شکارگر روی ارقام حساس و مقاوم رز در قالب طرح فاکتوریل کاملا تصادفی و در شرایط گلخانه مقایسه گردید. همچنین پاسخ بویایی کنه دو لکه ای و سن شکارگر نسبت به رایحه های القایی ناشی از هر یک ارقام، توسط آزمون مربع کای تعیین شد. نتایج بررسی جدول زندگی کنه دو لکه ای دلالت بر اثر رقم گیاه بر تولید مثل کنه دو لکه ای داشت. کنه دو لکه ای بالاترین نرخ ذاتی رشد را روی رقم وندتا و پایین ترین این مقدار را روی رقم کول واتر داشت. ارقام مختلف رز نتوانستند اثر معنی داری روی خصوصیات زیستی و تولید مثلی سن o. albidipennis بگذارند. واکنش تابعی سن o. albidipennis روی مراحل تخم و ماده بالغ کنه دو لکه ای از نوع دوم بود و ارقام مختلف رز نتوانستند اثری بر نوع واکنش تابعی و مقدار پارامترهای آن داشته باشند. همچنین ارقام مختلف رز نتوانستند اثر معنی دار بر میزان تغذیه مراحل مختلف سن o. albidipennis از کنه دو لکه ای بگذارند. با این وجود اثر رقم گیاه بر نرخ شکارگری سن شکارگر معنی دار بود. به طوری که نرخ شکارگری این سن در ارقام آنوک و وندتا بالاتر از ارقام کول واتر و ماروسیا بود. آزمایش های بویایی سنجی نشان دادند که واکنش کنه دو لکه ای و سن o. albidipennis نسبت به رایحه های ناشی از ارقام مختلف رز در حالت عاری از آفت متفاوت است. رایحه های القایی ارقام مختلف گل رز برای کنه های دو لکه ای دور کننده (به استثناء رقم وندتا)، و برای سن شکارگر جلب کننده بودند. نتایج حاصل از این آزمایش ها حاکی از تفاوت در رایحه های القایی تولید شده توسط ارقام مختلف گل رز بود. اثر رهاسازی سن o. albidipennis روی جمعیت کنه دو لکه ای در رقم رز مقاوم (کول واتر) و حساس (وندتا) مقایسه شد. نتایج نشان دادند که علی رغم این که اثر متقابل رقم مقاوم و رهاسازی سن شکارگر از نوع آنتاگونیستی بود، سن شکارگر در رقم کول واتر توانست کنترل بسیار موفق تری روی جمعیت کنه دو لکه ای نسبت به رقم وندتا داشته باشد. نتایج این پژوهش، اهمیت بررسی روابط سه سطح تغذیه گیاه، میزبان و دشمن طبیعی را در کنترل بیولوژیک روشن می سازد.
صدیقه زضایی نعمت اله اعتمادی
گیاهان زینتی به دلیل زیباسازی محیط و ایجاد حس آرامش در انسان، در طراحی فضای سبز جایگاه ویژه ای دارند. در میان این عناصر زنده، گل های چندساله مانند لیسیانتوس و مریم گلی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. از عوامل موثر بر رشد گیاهان شرایط نوری متناسب با نیاز گیاه می باشد. اغلب گل های بستری مراحل اولیه رشد تا گلدهی را در زیر پوشش های پلاستیکی سپری می کنند و سپس به فضای سبز منتقل می شوند. با توجه به عدم وجود اطلاعات کافی در ارتباط با پوشش های گلخانه ای در ایران و نقش آنها در تغییر کمیت و کیفیت نور، که از عوامل مهم محدود کننده تولید مطلوب گل های زینتی در ایران می باشد این پژوهش با هدف بررسی تاثیر پوشش های مختلف گلخانه ای و سایه دهی، بر خصوصیات گلدهی و بهبود خواص کیفی و کمی گل لیسیانتوس و مریم گلی به عنوان یک گیاه بستری انجام شد. بدین منظور آزمایشی طی سال های 1391 و 1392 در گلخانه های احداث شده در ضلع جنوبی گلخانه آموزشی- پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان در قالب دو آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی یه ترتیب با 6 تیمار و 3 تکرار و نیز 3 تیمار و 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش اول شامل چهار نوع پوشش پلاستیک پلی اتیلن کم چگال با صفر، سه، پنج و هشت درصد ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش با ساختار یکسان، سایه 50 درصد و فضای باز (بدون پوشش) و تیمارهای آزمایش دوم شامل پوشش پلاستیک با 12 درصد ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش با ساختار متفاوت از پوشش های آزمایش اول، سایه 50 درصد و فضای باز (بدون پوشش) بودند. نتایج آزمایش اول برای گیاه لیسیانتوس نشان داد که تیمار پوشش پلاستیک با 8% ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش باعث افزایش معنی دار شاخص های مورفولوژیک گیاه شامل قطر طوقه، وزن تر وخشک اندام هوایی، هدایت روزنه ای، تعرق و وزن تر ریشه شد. نتایج آزمایش دوم برای گیاه لیسیانتوس نشان داد که تیمار پوشش پلاستیک با 12 % ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش در مقایسه با تیمار شاهد (فضای باز) و سایه 50% شاخص های قطر طوقه و هدایت روزنه ای آب را افزایش داد. نتایج آزمایش اول برای گیاه مریم گلی نشان داد که تیمار پوشش با 8% ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش سبب شد وزن خشک اندام هوایی و تعرق افزایش یابد. نتایج آزمایش دوم برای گیاه مریم گلی نشان داد که تیمار پوشش پلاستیک با 12% ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش در مقایسه با تیمار شاهد (فضای باز) و سایه 50% سبب افزایش معنی دار شاخص وزن تر و خشک ریشه شده است و ارتفاع بوته و طول گل آذین را کاهش داده است. مریم گلی های پرورش یافته تحت تیمار تیمار پوشش پلاستیک با 12 % ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش در مقایسه با دیگر تیمارها، گیاهانی کم ارتفاع با تعداد شاخه های زیاد ایجاد نموده است. در مجموع به نظر می رسد در مقایسه تیمارهای پوشش پلاستیک از صفر تا 8% ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش، تیمار فضای باز و سایه 50%، پرورش لیسیانتوس پاکوتاه و مریم گلی با تیمار پوشش پلاستیک 8% ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش،و در مقایسه تیمار پوشش پلاستیک با 12 % ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش با تیمار فضای باز و سایه 50%، تیمار پوشش پلاستیک با 12 % ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش شرایط بهتری را فراهم نموده است. نتایج این آزمایش نشان داد که پس از گذشت دو سال استفاده از این پوشش ها، به دلیل کاهش گذر نور توسط پوشش 8% این پوشش برای پرورش گل لیسیانتوس پاکوتاه به عنوان بهترین پوشش توصیه می شود. همچنین با توجه به افزایش گذر نور توسط پوشش پلاستیک با 12 % ماده افزودنی ضد اشعه ماوراء بنفش، این پوشش برای پرورش مریم گلی بهترین پوشش در شرایط اقلیمی اصفهان می باشد.
علی اکبر شهیدانی علی نیکبخت
چکیده آب?اری قطره ای ز?رسطح? (sdi)به دلیل کاهش تبخیر سطحی و کنترل نفوذ عمقی موجب افزایش کارایی مصرف آب می شود. اما گرفتگی قطره چکان ها به علت نفوذ ریشه و خاک به داخل قطره چکان ها یک تهدید برای پایداری بلند مدت این سیستم می باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تزریق تریفلن در جلوگیری از گرفتگی قطره چکانها به وسیله ریشه دو گونه چمن بود. پژوهش در سال های 1391 و 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه غلظت تزریق علف کش تریفلن شامل0 (c0)، 100 (c1) و 300 (c2) میلی گرم تریفلن خالص به ازای هر قطره چکان در سال و دو گونه چمن فستوکا (f) و برموداگراس (b) بود. تیمارهای آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با سه تکرار اجرا گردید. سطح هر کرت 2/2 متر مربع با تعداد 20 عدد قطره چکان بود. تزریق تریفلن دو ماه پس از کاشت شروع و هر 45 روز یکبار تزریق انجام شد. آبیاری در سال اول براساس حداکثر تخلیه رطوبت 50 درصد و در سال دوم براساس حداکثر تخلیه رطوبت 70 درصد از عمق cm20 خاک انجام شد. سر برداری چمن هر دو هفته یک بار انجام شد. داده های مربوط به رنگ و طول چمن هر دو هفته یک بار قرائت گردید. شاخص های ریشه شامل درصد حجمی، دانسیته تر و دانسیته خشک در سه مرحله در عمق های 0- 5 و 5-13 سانتیمتری اندازه گیری شد. در انتهای سال اول از هر تیمار 9 قطره چکان و در پایان آزمایش تمام قطره چکان های هر تیمار (50 قطره چکان) از زمین خارج شده و شاخص های هیدرولیکی آن ها شامل cu، du، eu، cv و range ارزیابی شد. همچنین تمام قطره چکان ها باز شدند و از لحاظ گرفتگی ریشه بررسی شدند. در عمق 0-5 سانتی متری، درصد حجمی ریشه 1/4 و 6/2 ، دانسیته وزن تر ریشه 4/3و 4/3 و دانسیته خشک ریشه 3/3 و9/2 برابر این شاخص ها در عمق 5-13 سانتی متری به ترتیب در گونه فستوکا و برموداگراس بود. در گونه فستوکا در عمق 0-13 سانتی متری دانسیته حجمی ریشه برابر 35/1، 54/1 و 56/1 (%)، دانسیته وزن تر ریشه 2/18، 5/21 و 7/19 (kg/m3)، دانسیته خشک ریشه 5/3، 9/3 و6/3 (kg/m3) به ترتیب در تیمارهای c0، c1 و c2 بود. در گونه برموداگراس در عمق 0-13 سانتی متری درصد حجمی ریشه برابر 5/0، 6/0 و 7/0 (%)، دانسیته وزن تر ریشه 7/6، 2/8 و 4/8 (kg/m3)، دانسیته خشک ریشه 7/1، 7/2 و 2/1 (kg/m3) به ترتیب در تیمارهای c0، c1 و c2 بود. نفوذ ریشه به قطره چکان ها تحت تاثیر تزریق تریفلن بود، در تیمار شاهد ( بدون تزریق تریفلن) برای 7% از قطره چکان ها گرفتگی کامل قطره چکان توسط ریشه مشاهده شد ولی در تیمارهای c1 و c2 این نوع گرفتگی مشاهده نشد. در گونه برموداگراس نسبت به گونه فستوکا نفوذ ریشه و مشکل گرفتگی شدید تر رخ داد. تزریق علف کش با کاهش دانسیته ریشه در اطراف خروجی قطره چکان، موجب جلوگیری از رشد ریشه به داخل قطره چکان شد و در نتیجه دبی خروجی قطره چکان ها کاهش پیدا نکرد. تیمارهای تزریق علف کش موجب کاهش درصد حجمی، دانسیته تر و دانسیته خشک ریشه در عمق 0-13 سانتی متری نشد. نتایج ارزیابی شاخص های هیدرولیکی قطره چکان ها پس از دو فصل رشد (14 ماه) نشان داد تزریق تریفلن موجب جلوگیری از گرفتگی قطره چکان ها می گردد. مقدار شاخص du در تیمارهای bc0، bc1، bc2، fc0 ، fc1 و fc2 به ترتیب برابر 77، 78، 84، 80، 82 و 85 بود. مقدار بیشینه شاخص های eu و cuدر تیمار fc2 مشاهده شد و مقدار کمینه شاخص های مذکور در تیمار bc0 مشاهد شد. به طور کلی، نتایج اثر بخشی مثبت تزریق تریفلن بر ممانعت از گرفتگی قطره چکان ها در آبیاری قطره ای زیر سطحی را تایید نمود و غلظت تزریق 300 میلی گرم برای هر قطره چکان در سال با دوره تناوب 45 روز، توصیه گردید. همچنین با نصب لوله های دریپردار در عمق 10 سانتی متری، تزریق تریفلن تاثیر منفی بر توسعه سیستم ریشه چمن نداشت.
مریم حجتی نعمت اله اعتمادی
گل های زینتی یکساله و دایمی به علت تنوع در رنگ و شکل در فضای سبز بسیار مورد توجه هستند. آهار از جمله گلهای زینتی یکساله و کوکب کوهی از گیاهان علفی دایمی بوده که به علت دوره گلدهی طولانی مورد توجه می باشند. گیاهان پاکوتاه حاصل از بذرهای f1 این گیاهان در نسل های بعدی دچار تفرقه صفات شده و کیفیت آنها کاهش می یابد. از راهکارهایی که می تواند ضمن کاهش ارتفاع، کیفیت گل را نیز در حد مطلوب نگهداری نماید استفاده از کندکننده های رشد از جمله پاکلوبوترازول و سایکوسل می باشد. بدین منظور جهت بررسی اثر پاکلوبوترازول ( غلظت های 5 ، 15 و 30 میلی گرم در لیتر) و سایکوسل ( غلظت های 500، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر) بر رشد رویشی و گلدهی آهار و کوکب کوهی، دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع گیاه، تعداد و طول انشعابات، تعداد و سطح برگ، میزان نسبی کلروفیل برگ ها، تعداد و قطر گل، دوره گلدهی، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد، قطر و طول ریشه، میزان قند ریشه و اندام هوایی بودند. نتایج نشان داد در آهار تیمارهای 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر سایکوسل باعث کاهش ارتفاع گردیدند. همچنین تیمار 2000 میلی گرم در لیتر سایکوسل بیشترین تعداد انشعاب ، تعداد گل و کمترین طول انشعابات را نشان داد. کمترین وزن تر و خشک ریشه، تعداد و طول ریشه، وزن خشک و میزان قند اندام هوایی نیز مربوط به تیمار 2000 میلی گرم در لیتر سایکوسل بود. تیمار 30 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول بیشترین میزان کلروفیل برگ را داشت. بین شاهد و تیمارهای مختلف از نظر قطر گل، دوره گلدهی، تعداد و سطح برگ، وزن تر اندام هوایی، قطر ریشه و میزان قند ریشه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در کوکب کوهی نتایج نشان داد تیمار30 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول سبب کاهش معنی دار تعداد برگ و وزن تر اندام هوایی نسبت به شاهد گردید. تیمار 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر سایکوسل نیز سبب کاهش معنی دار وزن تر اندام هوایی شدند. تیمار سایکوسل 2000 میلی گرم در لیتر همچنین میزان کلروفیل برگها و قطر ریشه را به طور معنی داری نسبت به شاهد افزایش داد. تیمار سایکوسل 500 میلی گرم در لیتر نیز سبب کاهش معنی دار تعداد گل و دوره گلدهی نسبت به شاهد گردید. تمامی تیمارها به غیر از سایکوسل 500 میلی گرم در لیتر نیز باعث کاهش معنی دار سطح برگ در مقایسه با شاهد شدند. ارتفاع، تعداد انشعاب، طول انشعابات، قطر گل، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، تعداد ریشه، میزان قند ریشه و اندام هوایی نیز تحت تأثیر هیچ کدام از تیمارها قرار نگرفتند. نتایج این دو آزمایش نشان داد محلول پاشی اندام هوایی آهار با سایکوسل 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر ضمن کاهش ارتفاع گیاه، تعداد انشعاب را افزایش می دهند و در کرپه کردن گیاه آهار مفید هستند. هیچ کدام از غلظت های کند کننده های رشد تأثیری بر ارتفاع و تعداد انشعاب کوکب کوهی نداشتند.
زهرا روحانی مهدی قیصری
چکیده برنامه ریزی و طراحی فضای سبز بدون توجه به مسایل، استانداردها و الگوهای مطلوب و بهینه جهت گسترش، توسعه و طراحی های شهری ممکن نیست. در هر فضای شهری بخشی از منظر شهر، به کاربری فضای سبز اختصاص می یابد. بنابراین باید متناسب با شرایط طبیعی هر منطقه از گونه های گیاهی متناسب و سازگار با آن منطقه در توسعه فضای سبز استفاده کرد. در مناطق گرم و خشک ایران همچون اصفهان به دلیل شرایط نامناسب اقلیمی مانند بارش کم نزولات آسمانی و به دنبال آن کمبود آب باید نوع خاصی از گونه های گیاهی در طراحی فضای سبز این مناطق به کار گرفته شود. زیتون یکی از گیاهان مقاوم به خشکی است که به دلیل همیشه سبز بودن و مقاومت بالا به کم آبی طی چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا پژوهشی جهت بررسی پاسخ های فیزیولوژیک درختان زیتون به مدیریت آبیاری در فضای سبز شهری در طی سال های 1392-1391 در سایت آزمایشی باغ زیتون واقع درکوی اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان و به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی نامتعادل در 3 تکرار و هر تکرار شامل سه درخت به اجرا در آمد. تیمارهای آبیاری شامل شش روش توزیع و پخش آب با سیستم آبیاری قطره ای (m1,m2,m3,m4,m5,m6) به همراه یک تیمار آبیاری سطحی (m7) بود. حجم آب آبیاری در تمامی تیمارها یکسان و به یک اندازه بود. در طی این دوره شاخص هایی نظیر ارتفاع، قطر، حجم تاج پوشش، ارتفاع تاج پوشش، وزن تر و خشک برگ، پرولین، قند ، میزان رشد شاخه ها، شاخص سبزینگی، درصد نیتروژن، شاخص کلروفیل فلورسنس، میزان کلروفیل , a b و کل، فتوسنتز، هدایت روزنه ای و دی اکسیدکربن زیر روزنه اندازه گیری گردید. بر اساس نتایج بدست آمده بطور کلی تاثیر تیمارهای متفاوت آبیاری بر میزان افزایش ارتفاع، افزایش قطر، افزایش ارتفاع تاج پوشش و افزایش حجم تاج پوشش تاثیر معنی داری نداشت هر چند که میزان شاخص های نام برده در تیمارهای آبیاری قطره ای نسبت به آبیاری سطحی بیشتر بود ولی در نهایت سبب معنی دار شدن آنها نگردید. وزن تر و وزن خشک برگ با تغییر سیستم آبیاری از سطحی به قطره ای کاهش یافت به طوری که بیشترین میزان وزن تر و خشک برگ در تیمار آبیاری قطره ای با دور آبیاری پنج روزه (m2) رقم خورد و کمترین میزان وزن تر و خشک مربوط به تیمار آبیاری سطحی (m7)بود که برای وزن تر برگ به ترتیب برابر با 10/6 و 12/4 و در وزن خشک برابر با 11/3 و 2 بود. میزان پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ در تیمار آبیاری سطحی بیشتر از قطره ای بود اما در مجموع سبب معنی دار شدن آنها نگردید. همچنین رشد شاخه های سال جاری با تغییر سیستم از سطحی به قطره ای روند کاهشی نشان داد به صورتی که در تیمار m2 بیشترین میزان رشد سال جاری شاخه ها که برابر با 04/2 بود بدست آمد و در تیمار m7 کمترین میزان رشد شاخه ها که برابر با 82/0 بود حاصل شد. تاثیر تیمارهای متفاوت آبیاری بر سایر شاخص-های اندازه گیری شده نیز معنی داری نبود. در مجموع نتایج نشان داد که تغییر سیستم آبیاری از سطحی به قطره ای در درختان کهنسال زیتون بر اکثر صفات اندازه گیری شده تاثیر مثبت داشت، اگرچه تفاوت ها معنی دار نشد. همچنین در نتایج یکساله این طرح هیچ محدودیتی در تغییر سیستم آبیاری از سطحی به قطره ای مشاهده نشد، لذا پیشنهاد می شود بررسی شرایط درختان پس از گذشت چند سال مورد بررسی قرار گیرد.
علی صفری هارونی سعید ریزی
امروزه مفاهیم تازه تری برای برنامه ریزی فضای سبز در مناطق شهری ایجاد شده است. در طراحی فضای سبز فقط زیبایی بصری مهم نیست بلکه دوام و پایایی گیاهان نیز مهم هستند ، یکی از بحران های فضای سبز تعمیر و نگهداری آن است که از دلایل آن نبودن پول کافی و دانش فنی و غیره می باشد. گیاهان چند ساله به نسبت گیاهان یکساله، دارای هزینه نگهداری کمتری می باشند، امروزه به طور چشمگیری از گیاهان چندساله در پوشش های طبیعی یا خودرو استفاده می شود. علف طلایی گیاهی است چندساله که دارای گل های زرد طلایی می باشد، این گیاه بومی آمریکای شمالی، قسمت هایی از اروپا و آسیا است. استفاده از علف طلایی در فضای سبز به صورت کشت حاشیه ای مورد توجه قرار گرفته است، یکی از مهمترین عوامل موثر بر کیفیت گیاهان، تغذیه صحیح می باشد، بدین منظور پژوهشی با هدف بررسی اثر سطوح مختلف نیتروژن و فسفر بر خصوصیات کمی و کیفی علف طلایی صورت گرفت. آزمایش در قالب فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد اجرا گردید. فاکتورها شامل سطوح مختلف نیتروژن (0، 50، 100 و 150) و فسفر (0، 50 و 100) بر حسب کیلوگرم در هکتار بودند. صفات کمی و کیفی از جمله ارتفاع، وزن تر و خشک، قطر ساقه، سطح برگ، تعداد برگ، کلروفیل کل برگ، کاروتنوئید و فلاونوئید در گل، نیتروژن و فسفر اندام هوایی، شروع گلدهی و مدت زمان گلدهی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد نیتروژن و فسفر باعث بهبود شاخص های رشد، از جمله وزن تر و خشک، ارتفاع گیاه، قطر ساقه و سطح برگ شد. در اثر متقابل فسفر و نیتروژن این تغییرات مشهودتر بود و بیشترین میزان افزایش در تیمار 150 کیلو گرم در هکتار نیتروژن و 100 کیلو گرم در هکتار فسفر به دست آمد. این روند تغییرات با افزایش سطوح نیتروژن و فسفر افزایشی بود. تیمارهای نیتروژن و فسفر و اثر متقابل آن بر روی تعداد برگ تأثیر معنی داری را نشان نداد. اثر تیمارهای مختلف نیتروژن بر روی کلروفیل برگ و کارتنوئید گل اثر معنی داری را نشان داد، و با افزایش سطوح نیتروژن میزان این فاکتورها در گیاه افزایش یافت، ولی تیمارهای مختلف فسفر تأثیر معنی داری روی کلروفیل برگ و کاروتنوئید گل نشان نداد. میزان نیتروژن و فسفر و اثر متقابل آن بر میزان فلاونوئید اثر معنی داری را نشان داد و با افزایش سطوح این عناصر، میزان فلاونوئید در گیاه کاهش پیدا کرد و بیشترین میزان فلاونوئید در تیمار 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و صفر کیلو گرم فسفر به دست آمد، ولی بیشترین محتوای فلاونوئید در در گیاه در تیمار 150 کیلو گرم در هکتار نیتروژن و 100 کیلو گرم در هکتار فسفر به دست آمد. با افزایش سطوح مختلف نیتروژن و فسفر میزان نیتروژن و فسفر در گیاه افزایش یافت ولی اثر متقابل آنها تأثیر معنی داری بر میزان این عناصر در گیاه نشان نداد. نیتروژن و فسفر اثر معنی داری در شروع گلدهی و مدت زمان گلدهی نشان داد، افزایش نیتروژن و فسفر باعث تسریع در گلدهی و افزایش مدت زمان گلدهی در گیاه شد و سریع ترین گلدهی و بیشترین مدت گلدهی در تیمار 150 کیلو گرم در هکتار نیتروژن و 100 کیلو گرم در هکتار فسفر به دست آمد.
ساسان میرشکاری فرشید نوربخش
کربن، نیتروژن، بقایای گیاهی، معدنی شدن، خصوصیات شیمیایی و بیوشیمیایی، پارامترهای سینتیکی.لیگنین، نسبت کربن به نیتروژن
علی اکبر شهیدانی علی نیکبخت
گرفتگی قطره چکان ها در اثر نفوذ ریشه گیاه یک نگرانی بزرگ برای سیستم های آبیاری قطره ای زیر سطحی است. در این راستا تحقیقی با هدف بررسی تأثیر سه غلظت تزریق ترفلان در جلوگیری از گرفتگی قطرهچکانها به وسیله ریشه دو گونه چمن در سه تکرار انجام شد. پس از دو سال از نصب سیستم 50 قطره چکان از هر تیمار از زمین خارج شده و شاخص های، گیاهی و هیدرولیکی ارزیابی شد. همچنین تمام قطره چکان ها باز شدند و از لحاظ گرفتگی ریشه بررسی شدند. بررسی گرفتگی قطره چکان ها نشان داد که استفاده از این علف کش در غلظت های مورد استفاده می تواند بدون آسیب به گیاه، از ورود ریشه به قطره چکان ها جلوگیری کند.
رضا سعیدی علی نیکبخت
لیسیانتوس یکی از ده گل شاخه بریده محبوب جهان به شمار می رود. مشکلات عمده در پرورش لیسیانتوس، کاهش محصول، کیفیت گل و عمر پس از برداشت می باشند. تولید کنندگان لیسیانتوس معمولا برای کاهش این مشکلات از غلظت های بالای، محلول های غذایی استفاده می کنند. کلسیم یکی از عناصر ضروری و مهم است اما در اغلب اوقات جذب کلسیم به خوبی انجام نمی شود.گاهی حرکت آن در گیاه با توجه به شرایط خاص گلخانه و کمبود تعرق گیاه با مشکل مواجه می شود. این آزمایش به منظور ارزیابی اثر آمینوکلات های کلسیم در مقایسه با کلرید کلسیم بر میزان جذب کلسیم، تولید گل، کیفیت و عمر پس از برداشت لیسیانتوس رقم پُرپر "سیندرلا لایم" در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. تیمارها شامل غلظت 290 میلی گرم بر لیتر کلرید کلسیم، محلول دهی آمینوکلات های کلسیم و آمینواسیدهای لیزین، ترئونین و متیونین با غلظت یک درصد و شاهد با سه تکرار در قالب بلوک های کاملا تصادفی بود. ویژگی های فیزیولوژیکی شامل محتوای کلسیم، میزان کربوهیدارت کل، نیتروژن و پروتئین کل شاخه گل دهنده و شاخص سبزینگی، فتوسنتز، هدایت روزنه ای ودی اکسید کربن زیر روزنه ای برگ اندازه گیری شدند. همچنین فاکتورهای مورفولوژیکی شامل تعداد و قطر گل و تعداد، طول، قطر، وزن تر و خشک شاخه های گل برداشت شده در طی مدت آزمایش نیز ثبت شدند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، محلول دهی یک درصد تیمارهای آمینوکلات کلسیم از نظر محتوای کلسیم شاخه گل دهنده دارای تفاوت معنی دار نسبت به تیمارهای آمینواسیدی و شاهد بودند ولی با تیمار کلرید کلسیم تفاوت معنی داری نداشتند. همچنین از نظر میزان کربوهیدارت کل، محلول دهی یک درصد تیمارهای آمینوکلات کلسیم دارای اختلاف معنی دار نسبت به شاهد بوده و با سایر تیمارها تفاوت نداشت. محلول دهی تیمارهای آمینوکلات کلسیم و کلرید کلسیم نسبت به تیمارهای آمینواسیدی و شاهد تأثیر معنی داری بر محتوای نیتروژن، پروتئین کل، شاخص سبزینگی برگ و فاکتورهای فتوسنتزی شامل فتوسنتز، هدایت روزنه ای، دی اکسید کربن زیر روزنه ای نداشتند. کاربرد محلول یک درصد آمینوکلات کلسیم متیونین با تولید بیشترین تعداد گل تفاوت معنی-داری با تیمار شاهد و تیمارهای آمینواسیدی داشت. اندازه گیری قطر گل مشخص کرد که تیمارهای آمینوکلات کلسیم نسبت به تیمار آمینواسید متیونین دارای اختلاف معنی داری بودند اما با سایر تیمارها تفاوتی نداشتند. تیمارهای آمینوکلات کلسیم در مقایسه با نمک کلرید کلسیم از نظر وزن تر و خشک شاخه گل دهنده دارای تفاوت معنی دار نسبت به شاهد بودند. تیمارهای آمینوکلات کلسیم باعث بهبود عمرگلجایی شدند، بطوری که تیمار آمینوکلات کلسیم لیزین این فاکتور را 39/6 روز نسبت به شاهد افزایش داد. همچنین اندازه گیری میزان کاهش وزن تر شاخه گل دهنده در پس از برداشت مشخص کرد که تیمارهای کلسیمی بخصوص محلول یک درصد آمینوکلات لیزین با داشتن کمترین میزان کاهش وزن تأثیر معنی داری در حفظ کیفیت شاخه گل دهنده نسبت به مابقی تیمارها داشته است. با توجه به اثر مثبت آمینوکلات کلسیم لیزین بر روی صفات گیاه، می توان از محلول یک درصد آمینوکلات کلسیم لیزین در پرورش گل لیسیانتوس استفاده کرد.
نفیسه رجائی محمد پسرک لی
کمبود آب در دسترس برای آبیاری یکی از مهم ترین مشکلات پیش روی صنعت چمن می باشد. توسعه استراتژی های جدید مدیریتی به منظور بهبود تحمل به خشکی چمن ها در محیط هایی که با محدودیت آب روبه رو هستند، امری حیاتی است. اقدامات مختلفی برای حفظ آب در مدیریت چمن ها از جمله کاربرد تنظیم کننده های رشد انجام شده است. ترینگزاپک اتیل یک بازدارنده رشد می باشد که به طور معمول در چمن های فصل گرم و سرد به منظور کاهش رشد اندام هوایی و متعاقباً کاهش نیاز به سربرداری استفاده می شود. ترینگزاپک اتیل از طریق آنزیم 3-?-هیدروکسیلاز مانع از تبدیل اسید جیبرالیک 20 به اسید جیبرالیک یک می شود و به طور قابل توجهی طویل شدن سلول های برگ را کاهش می دهد. مطالعات اخیر نشان داده است که ترینگزاپک اتیل بعلاوه می تواند تحمل به انواع تنش ها را در گونه های مختلف چمن بهبود بخشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر ترینگزاپک اتیل بر کیفیت ظاهری و تحمل به خشکی چمن علف گندمی (agropyron desertorum l.) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 5 تکرار اطراف گلخانه آموزشی- پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام پذیرفت. تیمارها شامل چهار غلظت ترینگزاپک اتیل (0، 6، 12 و 18 میلی گرم بر متر مربع) و دو سطح آبیاری (آبیاری کامل و قطع آبیاری) بود. محلول پاشی ترینگزاپک اتیل قبل از اعمال تنش خشکی دو مرتبه و به فاصله دو هفته یکبار انجام شد.
مریم محمد هاشمی محمد پسرک لی
کمبود آب در دسترس برای آبیاری یکی از مهم ترین مشکلات پیش روی صنعت چمن می باشد. توسعه استراتژی های جدید مدیریتی به منظور بهبود تحمل به خشکی چمن ها در محیط هایی که با محدودیت آب روبه رو هستند، امری حیاتی است. اقدامات مختلفی برای حفظ آب در مدیریت چمن ها از جمله تلقیح گیاهان با قارچ آربوسکولار مایکوریزا انجام شده است. قارچ مایکوریزا به وسیله ایجاد تغییراتی در مورفولوژی، فیزیولوژی، فعالیت های بیوشیمیایی و ساختار ملکولی گیاه توانایی تطبیق دادن گیاهان با شرایط تنش خشکی را داراست. این پژوهش به منظور بررسی اثر تلقیح با قارچ مایکوریزا بر کیفیت ظاهری و تحمل خشکی در چمن لولیوم چند ساله (lolium perenne l.) و چمن علف گندمی (agropyron desertorum l.) به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 5 تکرار و به صورت گلدانی در اطراف گلخانه آموزشی- پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام پذیرفت. تیمارها شامل چهار تیمار قارچ مایکوریزا (گونه glomus intraradices، گونه glomus mosseae ، مخلوط دو گونه قارچ و شاهد) و دو گونه چمن (لولیوم چند ساله و علف گندمی) بود. اعمال تنش خشکی به صورت قطع کامل آبیاری صورت گرفت. اندازه گیری های آزمایشگاهی در دو زمان قبل از اعمال تنش خشکی و %50 خشکیدگی چمن انجام شد. نتایج آزمایش نشان داد که تنش خشکی اثر منفی و معنی داری بر اغلب شاخص های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه داشته است. بر اساس نتایج آزمایش تیمار گیاهان با مایکوریزا سبب افزایش شاخص های رشد مورفولوژیک از قبیل ارتفاع، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و عمق نفوذ و عمق موثر تراکم ریشه گردید. همچنین رنگ چمن تحت تأثیر همزیستی با مایکوریزا نسبت به گیاهان شاهد افزایش معنی دار نشان داد. تلقیح چمن ها با مایکوریزا افزایش معنی دار اکثر شاخص های رشدی و فیزیولوژیک از قبیل محتوی نسبی آب، محتوی کلروفیل، کارتنوئید، پرولین، قند محلول، آنزیم های کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پراکسیداز را در پی داشت. همچنین موجب افزایش جذب برخی از عناصر از قبیل نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن و روی گردید. نتایج بدست آمده از اثر گونه چمن در شرایط آبیاری کامل و تنش خشکی و تحت تیمار مایکوریزا نشان داد که چمن علف گندمی مقاومت بیشتری را نسبت به چمن لولیوم داشته و این مقاومت احتمالاٌ به دلیل افزایش محتوی قند محلول و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان بوده است. با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که در شرایط کمبود آب از چمن علف گندمی بدلیل مقاومت بیشتر استفاده شود. هم چنین در شرایط آبیاری کامل و قطع آبیاری برای چمن لولیوم چند ساله تلقیح با قارچ مایکوریزا گونه g. intraradices و برای چمن علف گندمی گونه g. mosseaeتوصیه می شود. کلمات کلیدی : لولیوم چند ساله، علف گندمی، تنش خشکی، مایکوریزا، کیفیت ظاهری، عناصر، آنزیم های آنتی اکسیدان.
مینا فرخ پور نعمت اله اعتمادی
رز (rosa. spp) گیاهی زینتی متعلق به خانواده rosaceae است، که گونه ها و ارقام متعددی به صورت بالارونده، خوشه ای، پاکوتاه و مینیاتور دارد. رز مهم ترین گل شاخه بریده است و همچنین در فضای سبز کاربرد فراوانی دارد. از عوامل موثر در رشد و گل دهی رز انجام هرس صحیح و به موقع می باشد. به طور کلی هدف از هرس کنترل رشد، گلدهی و میوه دهی در گیاهان مختلف است که با قطع شاخه در محل مناسب صورت می گیرد. بیشتر پژوهش های انجام شده در مورد هرس با تأکید بر افزایش محصول در درختان میوه و یا افزایش گلدهی در گلخانه بوده است. به این منظور آزمایشی با هدف تعیین زمان و شدت مناسب هرس در شرایط طبیعی و با بررسی فرایندهای فیزیولوژیک در رز انجام شد. این تحقیق در سال های 1394-1392 در زمین های اطراف گلخانه دانشکده کشاورزی صورت گرفت و از گل رز رقم “ice berg” استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با دوسطح 1- شدت و زمان هرس زمستانه و 2- هرس تابستانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و هر تکرار با دو گیاه اجرا شد. فاکتور شدت و زمان شامل سطح های هرس متوسط با باقی گذاشتن 5 جوانه در بهمن و اسفند، هرس شدید با باقی گذاشتن 2 جوانه در بهمن و اسفند و بدون انجام هرس زمستانه به عنوان شاهد بود. فاکتور هرس تابستانه نیز با سطوح وجود و عدم وجود هرس سبز صورت گرفت. نتایج نشان داد هرس شدید بهمن در سال اول باعث افرایش در تعداد گل، قطر گل، طول ساقه گل دهنده و تعداد برگ ساقه گل دهنده می شود. انجام هرس تابستانه نیز باعث افزایش تعداد گل در بهار و تابستان و همچنین افزایش طول ساقه گل دهنده و تعداد برگ در تابستان شد. هرس شدید و دیر هنگام در اسفند موجب تأخیر در گلدهی شد. میزان قندهای محلول در تیمارهای هرس شده در مقایسه با هرس نشده در سال دوم بیشتر بود. شدت و زمان هرس بر فعالیت آنزیم نیترات ریداکتار در هر دو سال اندازه گیری تأثیری معنی داری نشان نداد. به علاوه هرس شدید با افزایش نفوذ نور به درون گیاه موجب بهبود کارایی فتوسنتز شد. در نهایت به نظر می رسد هرس شدید در بهمن ماه برای رز فلوریباندا رقم “ice berg” مناسب باشد.