نام پژوهشگر: محمود طیب حسینی
علیرضا درویشی محمود طیب حسینی
یکی از مسائل شایان توجه «راسخان درعلم» است که در ذیل آیه 7/آل عمران آمده است؛ زیرا از مباحث مهم این آیه، جمله «والرّاسخون فی العلم» است. «راسخان درعلم» در اصطلاح و روایات اسلامی به دو معنا بکار می رود: یکی به معنای ثبات درعلم و تعمیق و ژرف نگری درعلم و دیگری، به معنای عدم تعدّی از حد و مرز علم و پرهیز از ورود به امور مشتبه و شبهه انگیز است. در رابطه با آگاهی و یا عدم آگاهی «راسخان درعلم» به تأویل متشابهات قرآن، سه دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول: عاطفه بودن «واو»؛ که براساس این دیدگاه، «راسخان درعلم» عطف به «الله» است و «راسخان درعلم»، عالم به تأویل کلّ قرآن اعم از تنزیل و تأویل هستند. دیدگاه دوم: استینافه بودن «واو»؛ که براساس این دیدگاه، «راسخان درعلم» جمله ای ابتدائیه است و «یقولون» خبر آن است و در نتیجه، آنان به تأویل قرآن آگاهی ندارند و آگاهی ازتأویل متشابهات منحصر در خداوند است. دیدگاه سوم: صحت هردو قول(تفصیل)؛ که بر اساس این دیدگاه راسخان درعلم به بعضی متشابهات مانند؛ کنه ذات حق تعالی، امور مربوط به آخرت و حقیقت اشیاء، علم و آگاهی ندارند و علم آن در انحصار خداوند است و به بقیه امور متشابه، علم و آگاهی دارند. براساس مقایسه و تطبیق دومکتب اسلامی در مورد واژه «والرّاسخون فی العلم»، در معنای لغوی و اصطلاحی، با هم مشترک هستند؛ ولی در مصداق و نحوه آگاهی و عدم آگاهی با هم افتر اق دارند.
الهام میرزایی بافقی محمود طیب حسینی
چکیده : پژوهش حاضربا عنوان « بررسی ناسازگاری قصص قرآن با عهدین » به بررسی تناقضات مطرح شده در مورد قصه های قرآن کریم در شش داستان ( توفان نوح (ع) ، گوساله وسامری ، داوود ونود ونه گوسفند ، مریم خواهر هارون ، سخن گفتن عیسی در گهواره واصحاب کهف ) پرداخته است . بررسی های انجام شده در دو بخش طبق عناوین ذیل تنظیم شده است : بخش اول با عنوان تعاریف وکلیات شامل سه فصل می باشد که در فصل اول به بررسی معنی لغوی واصطلاحی تناقض واختلاف پرداخته واسباب اختلاف را بیان می کنیم در فصل دوم معنای لغوی واصطلاحی قصه را بیان کرده ، ویژگیها واهداف قصه های قرآن را متذکر می شویم . ودر فصل سوم به رابطه اعجاز وعدم اختلاف وتناقض در قرآن پرداخته وبعد از بیان معنای لغوی واصطلاحی اعجاز وفلسفه تنوع معجزات برخی از مهمترین وجوه اعجاز قرآن را یاد آور می شویم . در بخش دوم که محور اصلی این پایان نامه می باشد به بررسی موارد اختلاف به ترتیب تاریخی پیامبران پرداخته وهریک از داستان های نام برده را با همان داستان در عهدین وتاریخ مقایسه کرده ودر پایان نتیجه گیری ومشخص شده که قصه های قرآن چیزی جز بیان واقعیات نیست واگر تفاوتی میان آنها با عهدین است به خاطر این است که این کتب وحی آسمانی نیست ومدتها بعد از زمان موسی وبه دست بشر به رشته تحریر در آمده است . کلید واژه ها : تناقض در قصه های قرآن ، اختلاف در قصه های قرآن ، قصه های قرآن ، اعجاز قرآن ، واقعی بودن قصه های قرآن ، صدق قصه های قرآن ، توفان نوح ، قصه موسی ، قصه داوود ، قصه عیسی ، قصه مریم ، قصه اصحاب کهف .
غلامرضا کریمی محمود طیب حسینی
ترادف به معنی پشت سر هم آمدن و قرار گرفتن پشت سر یکدیگر و به عبارت دیگراتحاد چند لفظ دریک معنی است. به یک معنای دیگر الفاظ مترادف کلماتی هستند که در برخی از وجوه معنایی باهم اشتراک، اما در برخی دیگر از وجوه تفاوت دارند. آنان که به وجود ترادف در زبان عربی و قرآن باور دارند، ترادف را عبارت از اتحاد دو یا چند واژه در معنای مراد(مصداق) دانسته اند و آنان که منکر آن هستند، ترادف را عبارت از اتحاد دو یا چند واژه در معنا به طور مطلق اعم از معنای مراد و غیر آن تلقی کرده اند. موافقان ترادف در قرآن، با تفاوت های مطرح شده میان الفاظ مترادف، مخالفت نموده و دلیل خود برای پذیرش ترادف را ارائه الفاظ با معنای واحد از سوی مفسران دانسته اند. درحالی که مفسرین به منظور تقریب معانی و شرح و تبیین واژه های قرآنی چاره ای جز استفاده از الفاظ(به ظاهر مترادف) ندارند. اما این شیوه ی درمیان آنان به معنای قبول تطابق تام نیست و عموم مفسران سعی می کنند به تفاوت میان الفاظ مترادف بپردازند و اگر در مواردی این تفاوتها بیان نمی شود عموماً به خاطر عدم ضرورت است. مخالفان نیز وجود ترادف را مخالف اصل و حکمت وضع و مخل به تکلم و مخالف عقل و بی فایده می دانند. در پژوهش حاضر سعی شده شده به این موضوع بپردازیم که هر چند ترادف در زبان و بخصوص زبان عربی یک حقیقت غیر قابل انکار است اما در قرآن کریم ترادف به معنای تطابق کامل وجود ندارد و هر واژه ای که خداوند متعال در کتاب شریفش بیان فرموده براساس حکمت و هدفی خاص است که دارای معنای مستقلی بوده و بسا ممکن است لفظ مترادفش همان معنا را به طور کامل نداشته باشد. بنابراین، با توجه به گروه واژه های قرآنی در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که هر کلمه بار معنایی خاص خود را دارد و این مسئله دلیلی محکم بر اعجاز بیانی قرآن می باشد. در تحقیق حاضر تلاش شده است، ضمن تعریف ترادف، دیدگاه های دانشمندان موافق و مخالف ترادف در زبان عربی و قرآن بررسی، و از رهگذر آن پیشینه، شروط، ادله، اسباب و فواید آن تبیین گشته ودر پایان تعدادی از واژه های قرآنی که شبهه ی ترادف در آن ها می رود مورد نقدو بررسی قرار گیرد.
کاظم احمدزاده اروج محمود طیب حسینی
چکیده: مبانی تفسیر همان زیر ساخت ها و اصول بنیادین است که هر مفسری تفسیر خود را بر پایه آنها بنا می نهد. تأثیر مبانی در تفسیر قرآن آن چنان است که هر نوع موضع گیری در خصوص آنها موجودیت تفسیر و یا روش و قواعد تفسیر را تحت تأثیر قرار می دهد، و در نهایت، رویکردها و مکتب های مختلف تفسیری رااز هم متمایز می نماید.امامان معصوم(ع) به عنوان مفسران حقیقی قرآن در بیان تفسیر قرآن، به مبانی خاصی تکیه کرده و به تفسیر قرآن کریم می پرداختند. با توجه به بروز و گسترش فرقه هاو نحله های مختلف فکری و عقیدتی از جمله باطنیه واشاعره و پیدایی قرائت های مختلف قرآن در عصرامام صادق؛ برضرورت بررسی، شناخت و معرفی مبانی تفسیری،آن امام همام افزوده می شود.مبانی تفسیر،از یک منظر به مبانی صدوری و مبانی دلالی بخش پذیر است. مبانی صدوری،از صدور قرآن موجود از ناحیهی ذات اقدس حق تعالی و وحی آن به پیامبر(ص) و ابلاغ آن توسط پیامبر به مردم بحث می کند،مثل وحیانیت الفاظ. مبانی دلالی،آن است که فرآیند فهم مراد خداوند از متن را سامان میدهد،مثل فهم پذیری قرآن. مبانی مورد بحث در این نوشتار که به روش استقراء، از روایات امام صادق (ع) به دست آمده است،عبارت انداز: وحیانی بودن الفاظ، فهم پذیری قرآن، ذو بطون بودن قرآن، اشتمال قرآن بر آیات محکم و متشابه، آگاهی راسخان در علم از تأویل آیات متشابه، تفسیر قرآن بر اساس قرائت واحد واقعی، جامعیت قرآن، جاودانگی و جهانی بودن قرآن، عدم تحریف قرآن. واژگان کلیدی: مبانی تفسیر، امام صادق(ع)، علوم تفسیر، مبانی تفسیر اهل بیت
رحمن عزیزی محمود طیب حسینی
چکیده قرآن کتابی آسمانی، که با تبیین پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع)، وسیله هدایت بشریت به سوی تعالی و تکامل، نیازمند فهم و درک از سوی مخاطبین خود است. فهم قرآن، که به زبان عربی مبین است، نیازمند آشنایی کامل با این زبان است. برای نیل به این امر، مراجعه به منابع اصیل و استوار امری ضروری به نظر می رسد. از جمله این منابع، منابع لغوی است که کمک شایانی در فهم معانی قرآن کریم دارد. طبرسی و زمخشری، به عنوان دو مفسر و آگاه به لغت عرب، در تفاسیر خود به ارائه معانی لغات قرآن کریم پرداخته اند. ادبیات و معانی لغات پایه اصلی تفسیر ایشان بوده و نیز از اشعار عرب جهت فهم معنای لغت بهره برده اند. مراجعه به بخش لغوی این تفاسیر، و تطبیق آن ها با یک دیگر می تواند موجب آگاهی بهتر از معانی واژه های قرآن کریم شود. در این پژوهش، لغات جزء 25 و 26 قرآن کریم که در بخش «اللغه» تفسیر مجمع البیان ذکر شده، و نیز معانی ارائه شده در تفسیر کشاف در خصوص این لغات ابتدا ترجمه شده، و سپس با یک دیگر تطبیق داده می شوند. در صورت ارائه معانی مختلف برای یک واژه توسط دو مفسر، با مراجعه به کتب لغت و سایر تفاسیر به ارائه داوری در این خصوص پرداخته می شود. در بررسی انجام شده این نتیجه حاصل شد که ایشان در ارائه معانی واژه های قرآنی با یک دیگر توافق زیادی داشته و در کمتر از ده درصد موارد، اختلافات ناچیز و غیر مبنایی مشاهده می شود. کلید واژه ها: مفردات قرآن کریم، بررسی تطبیقی، مجمع البیان، کشاف، طبرسی، زمخشری.
غلامرضا خوش نیت محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
روح الله شیریان مهشاد محمدعلی رضایی اصفهانی
چکیده ندارد.
وحیده رحیمی محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
علیرضا عارفیان محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
شهربانو حاجی امیری محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
عبدالحمید محمدی -
چکیده ندارد.
ناصر شمشادی محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
صبیحه رمضانی محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
مریم نظربیگی محمود طیب حسینی
چکیده ندارد.
اکرم السادات موسوی مطلق عبد الرضا زاهدی
چکیده ندارد.