نام پژوهشگر: علی رضا اژدر
اسما گرگی زاده علی رضا اژدر
حیات اساسی ترین هدیه ای است که خداوند حی، به این کره ی خاکی عطا کرده است، موجوداتی که در این سیاره زندگی می کنند از حقی به نام حق حیات برخوردارند. حق حیات به مثابه چشمه ایی است که سایرحقوق از آن جوشیده است چنان چه هر حقی که برای هرموجودی در نظر بگیریم وهر کمالی که آن موجود باید به آن برسد وابسته به حیات آن موجودمی باشد. انسان به عنوان موجود ذی شعور در میان سایر موجودات نسبت به حیات خود، و حیات سایر موجودات دیگرازمسوولیت ویژه ای برخوردار است. نگاه انسان به جنبه های مختلف حیات، اساس برخورد اورا با دنیای اطرافش شکل می دهد. توجه به مقوله محیط زیست و اهمیت آن در زندگی امروز نسل بشر امری است که نمی توان از آن به سادگی گذشت. اهمیت فرهنگ سازی در این مقوله وظیفه ای است که باید به جد به آن پرداخت. در غیر این صورت در آینده ای نه چندان دور محیط زیستی باقی نخواهد ماند که از آن حفاظت شود. امروزه، وخامت بحران های زیست محیطی تا حدی است که علاوه بر حیات انسان، حیات سایر موجودات بر کره خاکی به مخاطره افتاده است. بنابراین، تبیین جایگاه حیات، مبانی نظری تعیین کننده تعامل انسان با طبیعت، تبیین محیط زیست، ضرورت اهتمام به تأمین سلامت آن، راههای نیل به محیط سالم و اهداف اصیل آن، از آن جهت که از حقوق اساسی بشر است، جزء وظایف بشری نیز می باشد. از ریشه های تاریخی بحران های زیست محیطی، دیدگاه های فلسفی، مذهبی و اخلاقی ما نسبت به آن ها یعنی ارزش ها، باید ها و نبایدها، کمتر سخنی به میا ن می آید. در حالی که، بدون پرداختن صحیح به این مباحث در فراگیر ترین شکل آن ها، هر چه از تباه شدن محیط زیست و ضرورت حفظ آن گفته شود، راه به جایی نخواهیم برد.
فاضل بوستان علی رضا اژدر
بی شک ارسطو یکی از مهمترین فیلسوفان کلاسیک است که آرا و نظریات وی تأثیر بسیار مهمی بر آرای فلاسفه بعد ازخود به خصوص فیلسوفان اسلامی داشته است . مسئله عدالت از مباحث اصلی اخلاق و فلسفه اخلاق است که از قدیم تا امروز مورد توجه فیلسوفان و عالمان بوده است. ما در این پایان نامه به بررسی تطبیقی دو نظریه مهم مربوط به عدالت پرداخته ایم. اوّل نظریه ارسطو که در مباحث خود بدنبال تبیین سعادت و ویژگی های انسان کامل است، تعادل، میانه روی، برابری و بیش خواهی، مفهوم های اصلی تئوری عدالت ارسطو هستند که به عنوان بخشی از یک فضیلت، یعنی فضیلت عدالت به کار می روند. برای پاسخ گویی به چیستی عدالت و بی عدالتی، باید به این توجه داشت که کنش ها در چه حوزه ای انجام می گیرند و نقطه میانه ?حد وسط? در کجاست، چرا که عدالت در میانه قرار دارد. ارسطو در مباحث اخلاقی خود درباره عدالت ، در مقایسه با دیدگاه افلاطون به گونه روشن تر، طبیعی گرایانه و کاربردی تر می نگرد . از نگاه ارسطو فضیلت ها می توانند ابزاری و پلی برای رسیدن به سعادت باشند . فضیلت ها میانه روی و اعتدال میان افراط و تفریط هستند. دومین نظریه مربوط به غزالی به عنوان یک اندیشمند اسلامی است. غزالی در تشریح مسئله حد وسط می گوید؛ فضیلت ها هر چند بسیارند ولی در چهار چیز جمع می شوند که مشتمل بر حکمت، شجاعت، عفت و عدالت است و این فضایل چهارگانه اصلی یا «امّهات فضایل » از اصلاح قوای چهارگانه حاصل می شوند اما اصلاح هر قوه بدین معنا است که از افراط و تفریط بر کنار، و در حد اعتدال باشد . اعتدال هر قوه یعنی آنکه آن قوه، در میانه دو طرف افراط و تفریط ودر حدّ وسط ، قرار گیرد . اگر قوای آدمی در حدّ وسط قرار داشته باشد، نفس آدمی صحت خود را باز خواهد یافت و گرنه از سعادت محروم خواهد گشت . اما تشخیص حدّ وسط بسیار دشوار بوده، بلکه حد وسط حقیقی از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است و کمتر کسی هست که از حد وسط که همان «صراط مستقیم » است مایل نشود. غزالی اعتقاد دارد، عدالت نه تنها بخشی از فضیلت که جمیع همه فضایل به شمار می آید و بهتر است آن را حد وسط افراط و تفریط قلمداد نکنیم. به تعبیر دیگر، عدالت، نظم در سه قوه فکر، شهوت و غضب است.