نام پژوهشگر: عنایت الله فاتحی نژاد
فاطمه صداقت منش عنایت الله فاتحی نژاد
سخریه، اصطلاحا به معنای به تمسخر گرفتن امری است که با برهان عقلی و مفاهیم و باورهای فرهنگ فردیی یا جامعه سازگاری ندارد . ادباء از سخریه برای موشکافی ÷دیده ای زشت، نقد حاکمیت ظالم و ناهنجاری رفتار، کردار و یا عقاید دینی مردم استفاده می کنند. سخریه علیرغم ظاهر طنز، درون مایه ای تراپدیک دارد و در پس خنده حاصل از آن جویباری از اشک جاری است. محمد ماغوط از بزرگان شعر منثور و طنز آوران نامی جهان عرب است که در سبک او بارزترین چیزی که به چشم می خورد سخریه است.تنها سلاح او سخریه است .او زبان گزنده ، صریح و بی ÷روای خود را در طنز سیاسی و اجتماعی در قالب بیانی :تشبیه، کنایه، تضاد و ... می ریزد و محورهای سخریه اش آزادی های از دست رفته، ترس، غم، هجو حاکمان عرب، کرامت و عزت انسان عرب و مساله وطن گرایی و عرب گرایی است.
رضا ایمانی عنایت الله فاتحی نژاد
تمام طول تاریخ مردم در حال تعامل با هم بودند، در حوزه ادبیات نیز همینگونه بوده، هر گاه ادیبان قومی دربرابر فرهنگ دیگر قرار می گرفتند نکاتی را از آن فرهنگ وام می گرفتند و آن را در آثارشان منعکس می کردند. ادبیات فارسی و عربی قرن هاست که در تعامل با یکدیگرند اما در ادبیات معاصر بین دو ادبیات فارسی و عربی فاصله بسیاری به وجود آمده است و هر دو ادبیات روی آورده اند به تاثر از ادبیات غرب ادبیاتی که بعد از جنگ جهانی دوم شکوفا شد . مردمان هر دو اقلیم روی آوردند به تقلید از مردم غرب . این دو اثر که در اینجا مورد بحث می باشند نیز از آثاری به شمار می روند که در دوران شروع تاثیر پذیری ادبیات از غرب نوشته شده اند ، سعی شده است که با بررسی تطبیقی دو اثر به وجوه اشتراک و تاثیر پذیری آنها از ادبیات غرب پرداخته شود. و با بررسی نماد ها در دو داستان به نماد شناسی دو اثر و بررسی مفاهیم مشترک بین دو زبان پرداخته شود. در ترجمه اثر توفیق حکیم نیز سعی در این بوده که مخاطب پارسی زبان با متنی روان و شیوا مواجه باشد، البته با وفاداری کامل به متن اصل اثر .