نام پژوهشگر: محسن قاسم پور راوندی
مصطفی صلواتی مشکانی محسن قاسم پور راوندی
مفسران و پژوهشگران علوم قرآنی از دیرباز به علم مناسبات، توجه و عنایت ویژه ای داشته اند. علم مناسبات، دانش مهمی در علوم قرآن است که به بیان ارتباط میان آیات قرآن پرداخته و راز و رمزهای نهفته در میان این روابط را آشکار می سازد. این ارتباط هر چند در نگاه اول به چشم نمی آید اما اولا وجود دارد، ثانیاً با تفکری روش مند می توان آن را کشف کرد. علم مناسبات مانند بسیاری از علوم دیگر، موافقان و مخالفانی دارد. هر کدام از آنان نیز در موافقت یا مخالفت خود دلایلی ابراز داشته اند. اهمیت این موضوع به گونه ای است که پای مستشرقان نیز به میان آمده و آنها نیز در این موضوع اظهار نظر کرده اند. نکته در خور ذکر آن که اظهارات آنها غالبا تکرار حرف عالمان مسلمان است. پژوهش حاضر به منظور بررسی تطبیقی ادله موافقان و مخالفان این نظریه و به چالش کشیدن هر یک از دلایل مورد استناد طرفین و پاسخ به برخی شبهات مطروحه و بیان برخی راه حل ها، در جهت اعتلای این نظریه گام برداشته است. در این میان با توجه به مهمترین دلیل مورد استناد هر یک از طرفین – توقیفی یا اجتهادی بودن ترتیب آیات – و ارجحیت و صلابت نظریه توقیفی بودن ترتیب آیات، وجود ارتباط میان آیات انکار ناپذیر است. با عنایت به این نکته بنیادین که جمع و تدوین با فرمان الهی و با اشراف پیامبر(ص) و تدبیر حکیمانه ایشان صورت پذیرفته، این حقیقت بیشتر مقبول می افتد. این امر به ویژه در مورد آیات دفعی النزول – به تعبیر علامه طباطبایی- آشکارتر است. اما در خصوص تناسب میان سور با توجه به پیوند تنگاتنگ این نظریه با جمع و تدوین قرآن از یک سو، و عدم وجود رأیی قطعی در خصوص ترتیب سور قرآن از سوی دیگر، تنها می توان نظریه تناسب میان سور را در میان بخشی از سوره ها، ساری و جاری دانست. در مورد سایر سور، تنها می توان با بهره گیری از روش میدانی و راه مقایسه گری میان دو سوره همجوار و تدبّر در نقطه های اشتراک میان آن دو به کشف ارتباط میان سوره ها نائل آمد. پدیده وحدت موضوعی سوره ها نیز از نتایج اعتقاد به تناسب آیات به شمار می آید در این مقوله نیز آنچه از رهگذر پرتو افکنی بر دلایل موافقان و مخالفان به دست می آید این است که بسیاری از دلایل طرفین خالی از اشکال نیست. زیرا اختلافات موجود میان طرفداران در جهت کشف غرض اصلی سوره ها و نیز وجود ابهامات موجود در ذهن مخالفان، همگی ناشی از نوپایی این نظریه است. بنابراین با نظر به ابزارهای کشفی که به این منظور ارائه شده، در کنار پاسخ به ادله و ابهامات مخالفان می توان راه را برای گسترش روز افزون این نظریه باز نمود.
قدسیه صباغی پرویز رستگار جزی
چکیده یکی از فرازهای مهم جریان حدیث پس از درگذشت پیامبر (ص)، ماجرای پیشگیری از گفت و شنود حدیث نبوی از سوی خلفایی است که پس از آن حضرت به قدرت رسیدند. از آنجا که چنین واکنشی رویاروی آثار بجا مانده از ممتازترین چهره دین اسلام، طبعا پرسش برانگیز و توجیه نشدنی می نماید، اهل سنت از دیرباز تلاش کرده اند با بیان ادله ای این کار خلفا را توجیه کنند.گر چه از سویی دیگر این ادله نقد و رد شده اند، ما در این پایان نامه می خواهیم هم در مقام نقد نوین آن ادله برآییم و هم دلیل هایی که عمده ترند و کمتر مورد توجه قرار گرفته اند را یادآوری کنیم و ضمن بازخوانی بخشی از تاریخ حدیث و پرتو افکنی به گوشه هایی از آن نشان دهیم که ادله مطرح شده معطوف به ذهنیت های اعتقادی بوده است تا نگاه به واقعیت های سیاسی و اجتماعی صدر اسلام. بررسی عوامل منع تدوین حدیث و بازخوانی جایگاه ویژه اهل بیت (ع) و کیفیت تعامل خلفا با آنان و نشان دادن لزوم ایجاد زاویه ای جدید در تحلیل مباحث تاریخی مسلمانان از اهداف این تحقیق است. اهمیت این تحقیق جدا از آن که به بررسی نوین از این بحث و مشاجره طولانی می پردازد، می تواند گامی برای هر چه عقلانی تر کردن نقد و بررسی ماجراهای پر فراز و نشیب تاریخ صدر اسلام و نزدیک تر شدن شیعه و سنی در محورهای اختلاف برانگیز آن دو باشد. بنابر این، این تحقیق که با رویکردی تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای، صورت گرفته است می تواند علاوه بر سودمندی برای پژوهشگران دانش حدیث، گامی در جهت تقریب و همدلی مذاهب و روشی یگانه برای دنبال کردن هر چه طبیعی تر و عاری از تعصب محورهای بحث برانگیز باشد. بر اساس ره یافت این پژوهش علت اصلی منع تدوین حدیث را در مباحث اعتقادی خلفا و تاثیر پذیری آنان از علمای یهود جستجو کرد. اگر چه در این باره نمی توان عوامل سیاسی را نادیده گرفت، اما ریشه اصلی آن را باید در همان مباحث جستجو کرد. کلمات کلیدی: حدیث، منع تدوین حدیث، خلفای سه گانه، تاریخ حدیث، حدیث نبوی
فاطمه بدیعی محسن قاسم پور راوندی
نفی و انکار فرهنگ جاهلیت در حوزه آیات معارفی به پندارهای جاهلانه معطوف بوده و در مقولاتی نظیر تعامل با زنان، روش اخلاقی آن فرهنگ بر اساس آیات قرآن مورد تخطئه و انکار قرار گرفته است. این پژوهش بر اساس روشی توصیفی – تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای، ضمن تبیین برخی اعتقادات مردم عصر نزول و توضیح عناصری از مولفه های فرهنگ دینی و غیر دینی آن روزگار، این اندیشه را مورد بررسی و نقد قرار داده است. درباره نتایج بارز و دستآورد برجسته این تحقیق، چنین می توان گفت که قرآن نه تنها از این فرهنگ تاثیر نپذیرفته بلکه غایت خود را برکندن عناصر خرافی و باور های مخالف با عقلانیت در عصر نزول قرار داده و این کتاب آسمانی هدف خود را هدایت انسان ها به سوی سعادت و کمال دانسته است. بدین سان واکنش قرآن در برابر چنین آموزه هایی این است که برخی آموزه های هماهنگ با فطرت مردم عصر نزول را پذیرفته، برخی دیگر را با اصلاحات و پیرایش هایی تغییر داده و بسیاری از آن ها را از بین برده است.