نام پژوهشگر: سعید حسام پور
حبیب نکوییان بابک شمشیری
هدف اصلی این تحقیق عبارت است از تبیین آراء تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه. بر اساس هدف اصلی، سوال های مطرح شده عبارتند از: 1- مفهوم تربیت از دیدگاه فردوسی با استناد به شاهنامه چیست؟ 2- اهداف تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه کدامند؟ 3-روش های تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه کدامند؟ مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کیفی است لذا جهت پاسخگویی به سوال های فوق از روش اسنادی استفاده می شود و رویکرد حاکم بر این مطالعه توصیفی – تفسیری می باشد. در پاسخگویی به سوال های فوق یافته های ذیل بدست آمد: مفهوم تربیت: شکوفایی استعدادهای درونی انسان برای گام برداشتن در مسیر کمال. اهداف تربیتی بدست آمده عبارتند از: اهداف تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه در خصوص ارتباط انسان با خدا (ستایش خداوند و پرستش او، قرب الهی، پرهیزگاری، بیم و امید به درگاه خداوند، توکل، مرگ، حیات اخروی، حساب اعمال، عدل الهی). اهداف تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه در خصوص ارتباط انسان با خود شامل (قناعت، خردورزی، آزادگی، پندارنیک، تندرستی، خوشبینی، میانه روی، هنر، شادی و دوری از اندوه، پرهیز از پرخوری، فروخوردن خشم، بلندهمتی، نیک نامی، جوان مردی، اندیشه ورزی، تربیت بدنی و مبارزه با موانع و آفات کمال آدمی) می شود. اهداف تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه درخصوص ارتباط انسان با دیگران مشتمل است بر (عدالت، راستی، وفاداری به پیمان، آئین دوستی و رفاقت، کردارنیک، سخت کوشی، گفتار نیک، بی آزاری ، آیین جنگ وصلح، احساس مسئولیت و تعهد نسبت به حکومت، قدرشناسی، آینده نگری، مهارت های زبانی و سخنوری ، دوری از نادان ، خوش رفتاری با مردم، بخشش، مبارزه با آسیب های اجتماعی، عشق، میهن دوستی، احترام به پدر و مادر و همسایه، حفظ حجاب، پاکدامنی ، مهمان نوازی و صرفه جویی). اهداف تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه در خصوص ارتباط انسان با طبیعت عبارتند از: (حفظ محیط زیست). روش های تربیتی فردوسی با استناد به شاهنامه عبارتند از (دعا، توبه، امرمعروف و نهی از منکر، پند و اندرز، تشویق، تنبیه، مشورت، مناظره، پژوهش کردن ، امتحان، تمثیل، داستان ، معما، عبرت). اما در هنگام بررسی سوال ها یافته های فرعی نیز به دست آمد که ذیل هیچکدام ازپاسخ های اصلی قرار نمی گیرند. این یافته ها می توانند تحت عنوان ویژگی های مربی و متربی به صورت جداگانه مطرح شوند که عمده ترین آن ها عبارتند از: ویژگی های مربی (محبت و مهربانی، بردباری، انصاف، دوری از خشم ، توأم بودن علم و عمل، آشنایی با روش های تربیت). ویژگی های متربی( اطاعت کردن، توجه و دقت، گوش دادن، کوشش، توکل، تواضع ، اغتنام فرصت). در پایان رساله نیز پیشنهادهایی مشتمل بر پیشنهادهای پژوهشی و کاربردی ارائه شده است.
عباس شعبانی باب اناری مرتضی خسرو نژاد
هدف کلی این پژوهش، تعیین ویژگی های تربیت زیبایی شناسانه ی دینی بر مبنای عرفان اسلامی پرداخته بوده است. با توجه به این هدف کلی، ابتدا به تعیین نسبت بین زیبایی شناسی و دین بر مبنای عرفان اسلامی پرداخته شده است. در ادامه، به تعیین اهداف و روش های تربیت زیبایی شناسانه ی دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، به ترتیب به عنوان اهداف جزیی، اقدام شده است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و در ردیف طرح های پیدایشی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز با روش اسنادی جمع آوری گردیده است. اسناد مورد پژوهش در رابطه با زیبایی شناسی و زیبایی شناسی دینی، متون عرفانی-اسلامی بوده است و ضمن مراجعه به آیات قرآنی، تفسیرالمیزان نیز مورد استفاده قرار گرفته است. رویکرد مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله، رویکرد تفسیری-تجریدی و اعتمادسنجی این پژوهش، ساخت یک مسیر بررسی و تائید هیات داوران بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تربیت زیبایی شناسانه ی دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، بر مبنای عشق و جذبه ی عشق الهی مبتنی بر سه اصل معرفت میثاقی، صعودگرایی و اصل حیرت می باشد که با کسب مقامات زیبای ابعاد زیبایی شناسانه ی دینی (ایمان، اخلاق و....) به عنوان مقامات زیبایی عشق الهی در مسیر جذبه ی عشق الهی قرار گرفته و به معرفتی شهودی از عشق و زیبایی های باری تعالی می رسد. این نوع تربیت بر خودعاملی فرد تاکید دارد، تربیتی که روش های آن به عنوان معاشقه با حق، جهت نیل به مقامات زیبا به عنوان اهداف تربیتی مطرح می باشد. ضمن آنکه، اهداف گاه به عنوان روش تربیتی و روش گاه به عنوان اهداف در یک سلسله مراتب مکمل یکدیگر مطرح می شوند.
طیبه فرهادی سعید حسام پور
چکیده بررسی عناصر داستان در آثار فریدون عموزاده خلیلی به کوشش طیبه فرهادی فریدون عموزاده خلیلی از نویسندگان خلاق در حوزه ی داستان های کودک و نوجوان است. او از پیش روترین و نوآورترین فعالان عرصه ی مطبوعات ایران و از بنیان گذاران «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» به شمار می رود. این مطالعه گامی است در جهت شناخت عناصر داستانی در ده کتاب عموزاده خلیلی که عبارتند از: فریاد کوهستان، سه ماه تعطیلی، سفر چشمه ی کوچک، روزهای امتحان، هیزم، دوچرخه ی آقاجان، سفر به شهر سلیمان، آن سوی صنوبرها، آن شب که بی بی مهمان ما بود و دوخرمای نارس. این پژوهش که نقد و بررسی بیست و دو داستان کودک و نوجوان را شامل می شود در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اول شامل درآمد، هدف، اهمیت، پیشینه، روش و سوال تحقیق است. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای و بر اساس توصیف و تحلیل داستان ها است. در این فصل به ادبیات کودک و نوجوان، جایگاه و سیر حرکت آن در ایران اشاره شده است. فصل دوم به تعاریف عناصر داستانی اختصاص یافته است. در فصل سوم عموزاده خلیلی، فعالیت ها و آثار فرهنگی و ادبی او معرفی شده است. فصل چهارم که اصلی ترین فصل این پژوهش است به بررسی و تحلیل عناصر داستانی در آثار عموزاده خلیلی پرداخته شده است. در این بخش، قبل از تحلیل عناصر هر اثر، ابتدا آن کتاب معرفی و در پایان مجموعه داستان ها تحلیلی کلی از داستان های آن مجموعه ارائه می شود. فصل پنجم به نتیجه گیری و بیان دستاوردهای پژوهش اختصاص یافته است. در این بخش آثار عموزاده به سه دوره تقسیم بندی می شود. دوره ی اول داستان های واقع گرایانه که در پیوند باوقایع و ارزش های انقلاب اسلامی است. دوره ی دوم به داستان های تمثیلی اختصاص یافته است. در دوره ی سوم داستان های واقع گرایانه که در پیوند با مسائل اجتماعی است. در این دوره نگاه نویسنده به دو موضوع فقر و سنت های غلط اجتماعی معطوف می شود، این موضوع در کنار پرداختن به عشق های زمینی کودکان و فضای نمادین آثار، بهترین دوره ی نویسندگی عموزاده محسوب می شود. کلید واژه: فریدون عموزاده خلیلی، داستان های کودک و نوجوان، عناصر داستان، زاویه دید، شخصیت پردازی.
نجمه رستمی سید فضل الله میر قادری
این رساله در پنج فصل به شرح زیر تنظیم شده است: - فصل اول کلیات را در بر می گیرد. - فصل دوم شامل ادبیات تطبیقی و مکاتب آن است. - فصل سوم در بر گیرنده ی زندگی، آثار و افکار آخوندزاده و صنوع تاریخچه ی نمایش کمدی و تاثیر پذیری این دو از مولییر است. - فصل چهارم بررسی تطبیقی آثار نمایشی آخوندزاده و صنوّع است. - فصل پنجم این پژوهش به نتیجه گیری اختصاص دارد. آخوندزاده به عنوان نمایشنامه نویس و منتقد اوضاع اجتماعی و سیاسی محسوب می شود. او در بیان آراء و اندیشه های اجتماعی خود، گاهی از گوگول(نمایشنامه نویس کمدی روس) و گاهی نیز از مولییر(نمایشنامه نویس کمدی فرانسوی) تاثیر می پذیرد. این تاثیرات، سبب بوجود آمدن برخی ایده ها در زمینه ی روشن کردن مشکلات جامعه می شود که در برخی مواقع، نظر همگان را به خود جلب می کند. صنوع نیز در سرزمین عربی مصر، این نقش را ایفا می کند. او بیشترین تاثیرات را از مولییر پذیرفته است. صنوع بیشتر سعی دارد تا مشکلات موجود اجتماعی و سیاسی را با بزرگنمایی و زبان طنز بیان کند. نکته ی مشترک آخوندزاده و صنوع رویکرد به سمت مکتب رئالیسم یا واقع گرایی است. تاثیر پذیری این دو نویسنده از مکتب ذکر شده، سبب پدید آمدن شباهتهایی در آثار و اندیشه ی آن دو پیرامون جامعه و سیاست بوده است.
مهدی محمدی سعید حسام پور
بررسی و تحلیل آثار داستانی این حوزه می تواند زمینه ای فراهم آورد تا نویسندگان بهتر با ویژگی های برجسته و کاستی های آثار خود آشنا شوند. گفتنی است از شش رمان یاد شده سه رمان مربوط به وقایع انقلاب اسلامی و سه رمان در پیوند با وقایع جنگ تحمیلی است. این رساله، شامل شش فصل است: فصل اوّل آن، مقدمه، طرح مسأله، اهداف پژوهش، پرسش های پژوهش، روش پژوهش و پیشینه ی پژوهش است. فصل دوّم، شامل نگاهی کوتاه به عناصر داستان، طرح یا پی رنگ، موضوع، درون مایه، فضا، شخصیت پردازی و زاویه ی دید و در فصل سوّم بررسی عناصر داستان در سه رمان پرونده ی 312، از پله صدای دف می آید و هفت و سیزده دقیقه که در پیوند با ادبیات پایداری انقلاب در استان فارس از شروع مبارزات تا زمان شکل گیری انقلاب اسلامی و در فصل چهارم سه رمان دل دلدادگی، پایی از دست تماشا و سرریزون که در ارتباط با جنگ است بررسی شده است. فصل پنجم آن، نتیجه گیری از کلیت این پژوهش است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که نویسندگان این رمان ها، با نگاهی واقع گرایانه، زندگی نامه ی شش نفر از شهیدان انقلاب و دفاع مقدس را در قالب داستان پردازش نموده اند. به نظر می رسد طرح داستان پرونده ی 312 و شخصیت پردازی در رمان های دل دلدادگی، پایی از این دست تماشا و از پله صدای دف می آید همچنین عنصر فضا سازی هفت و سیزده دقیقه و زاویه ی دید سرریزون از دیگر عناصر، قوی تر پرداخت شده است.
ستار محمدی کاووس حسن لی
محمد بهمن بیگی علاوه بر بنیان گذاری آموزش عشایر با نوشتن کتاب ها و داستان هایی در مورد زندگی خود و فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایلیاتی به یکی از سرشناس ترین چهره های فرهنگی – ادبی عشایر ایران تبدیل شده است. در این پژوهش به بحث مختصری در مورد عناصر داستانی و ادبیات اقلیمی در ایران، در فصل های اول و دوم پرداخته شده است. در فصل سوم مهم ترین ویژگی های سبک بهمن بیگی در سطوح زبانی و ادبی تحلیل شده اند. بهمن بیگی با بهره بردن از واژگان و اصطلاحات محلی و جملات کوتاهی که به گفتار روزمره مردم بسیار شباهت دارد نثری ساده و بدون پیچیدگی های زبانی را رقم زده است و با استفاده از تصویرسازی و توصیف های هنرمندانه از جنبه های مختلف زندگی ایلیاتی و به کار بردن آرایه های ادبی از جمله تشبیه و استعاره، تشخیص، مبالغه و طنز بر غنای ادبی و زبانی نوشته های خویش افزوده است. در فصل چهارم این پژوهش نیز با بررسی مفاهیم فکری و تحلیل عناصر داستانی و درون مایه های نوشته های بهمن بیگی نشان داده شده است که او با پرداختن به مشکلات مردم عشایر و شرح تاریخ این مردم و تلاش هایی که از طریق تعلیمات عشایر برای پایان بخشیدن به فقر فرهنگی و اقتصادی آن ها انجام گرفته است، نوع خاصی از ادبیات بومی – اقلیمی یعنی ادبیات ایلیاتی را رقم زده است.
نسرین رزاقی اکبر صیاد کوه
احمد عزیزی شاعر متعهد و انقلابی کشورمان، از شاعرانی است که توانست تحولی در ادبیات و شعر انقلاب اسلامی، به ویژه در زمینه مثنوی سرایی ایجاد کند. این شاعر کرمانشاهی که با موج مثنوی های خود، از جمله (کفش های مکاشفه و شرجی آواز) یکی از زیباترین زبان های شعر معاصر را آفریده است، با زبان شعری خاص خود، برای حادثه آفرینی در زبان و آشنایی زدایی کردن از آن، به روش های مختلفی دست می زند. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوایی و ساختاری، هنجارشکنی ها و آشنایی زدایی های به کار رفته در مثنوی کفش های مکاشفه مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ به این ترتیب که بعد از پرداختن به کلیات و مباحث مقدماتی پایان نامه، شرح حال، آثار و ویژگی های زبانی احمد عزیزی بررسی می شود سپس به هنجارگریزی ها و ساختارشکنی های صورت گرفته در این اثر از جمله؛ ساخت واژگان و ترکیبات نو، تناسب گریزی، وابسته عددی، تشخیص و تشبیهات و استعارات بدیع و ... پرداخته می شود و تاثیر آن ها در زبان شاعر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
سارا دارنگ سعید حسام پور
بازنویسی متون سرشار از حکمت کهن، یکی از ارزشمندترین تلاش هایی است که در سال های اخیر برای آموزش کودکان و نوجوانان و آشنایی آنان با این گنجینه های دانش و ادب، صورت گرفته است. یکی از این متون گران سنگ کلیله و دمنه است که از یک سو به دلیل در برداشتن آموزه های اخلاقی و اجتماعی و از سوی دیگر به دلیل تمثیلی بودن آن، همواره مورد توجه بازنویسان قرار گرفته است. پایان نامه ی حاضر که به روش کتابخانه ای و به شیوه ی تحلیل محتوا انجام شده است، در چهار فصل به بررسی بازنویسی های کلیله و دمنه برای کودکان و نوجوانان می پردازد. در این پژوهش ابتدا به انواع بازنویسی و تاریخچه ی آن پرداخته شده و پس از آن کوشیده شده است تا با بررسی شیوه ی بازنویسی و کارکرد عناصر داستانی در 45 بازنوشته از 10 بازنویس و تطبیق آن با متن اصلی، میزان موفقیت هر کدام سنجیده و در نهایت جایگاه بازنویسی در دوره ی مورد مطالعه آشکار شود. به همین منظور نقاط قوت و ضعف هر نویسنده و هم چنین روش پرداخت، قالب، تصویر، گروه سنی و شیوه ی گزینش آثار، بررسی شده و سپس نتایج به دست آمده در قالب جدول ها و نمودارهای آماری به نمایش گذاشته شده است. یافته های پژوهش گویای این واقعیت است که در این دوره نویسندگان بیشتر به بازنویسی ساده توجه داشته اند. تعداد بازنویسی های خلاق کم است و بازآفرینی نیز در این میان جایگاهی ندارد. در مجموع باید گفت که اصول بازنویسی از سوی بازنویسان این دوره چنان که باید رعایت نشده است و هرچه به سال های جدیدتر نزدیک می شویم میزان توجه و موفقیت بازنویسان بیش تر می شود؛ چنان که بازنویسی های ناصر کشاورز که مربوط به آخرین سال مورد مطالعه ی این پژوهش (1383) است، از دیگر بازنویسی ها موفق تر بوده است.
حمیده شریفی محمدرضا امینی
فردوس در شاهنامه به شاد به عنوان ک احساس درون و مهم توجه کرده و آن را از ارکان هوت اران شمرده است. در ان پژوهش ، پس از تعرف شاد، جاگاه آن را در علم روانشناس و دوره ها پش و پس از اسلام بررس کرده ام. سپس به بن ماه ها و علت ها اساس شاد در اندشه فردوس که عبارتند زا : دن، خرد، داد، نام، آزاد و فره ازد، پرداخته ام و شاد را در ددگاه فردوس با دگر شاعران چون خام، مولو و شمس، حافظ و سعد بررس و مقاسه نموده ام. پس از تحلل احساس شاد به شوه ها بان آن پرداخته ام که شامل دو گونه جسم و روح م شود. ابزار و نماش شاد به گونه جسم شامل مراسم و آن ها م شود که جشن ها از جمله آن مراسم است و خود شامل جشن ها اصل از جمله نوروز، سده و مهرگان و جشن ها فرع از جمله: جشنها ازدواج، جشن ها زادروز، بزم ها پش و پس از رزم و دگر بزم ها دربار م باشد. دگرگونه ها جسم نماش شاد عبارتند از: ستاش و ناش، م نوش، شکار، آذن بند و پذره، پاکوب و چامه خوان، خنده، بوسدن، در آغوش گرفتن و دگر کردارها. تندرست، آرامش، روشن روان نز از جمله نشانه ها روح و خود شاد است. در پاان به وصف گونه ها مختلف طبعت از جمله بهار، آتش، رنگها و دگر پدده ها و هم چنن به ابزار و وسال شاد از جمله زورها و پراه ها و دگر لوازم به عنوان نمادها و وسال شاد پرداخته ام و به نتجه ا که از ان پژوهش رسده ام ان است که در اندشه فردوس بزرگ نک و فضلت، خوش و شاد م آورد و شاهنامه را م توان نامه شاد ارانان نامد.
نجمه السادت عندلیب سعید حسام پور
"زمان"، از ویژگی های تأمل برانگیز روایت است. "ژار ژنت" از جمله نظریه پردازان "زمان" روایی بوده که در کتاب "گفتمان روایی"، در سه بخش نظم، طول زمانی و تکرار، نظریه ی خود را ارائه کرده است. در پژوهش حاضر که هدف، بررسی عنصر "زمان" است، نظریه ی "ژنت" همچون پایه ای ما را به دیدگاه وسیع تری نسبت به "زمان" در روایت داستانی رسانیده است. بر اساس این نظریه، نشانه های تنظیم کننده ی سرعت در روایت های داستانی، شناسایی و در سه گروه ساخت های دستوری، آرایه های ادبی و برخی مشخصات سبکی دسته بندی شدند. پس از مشخص شدن تأثیر نشانه ها بر سرعت روایت، درباره ی علت کارکرد زمانی این موارد (تند یا کندکنندگی) بحث و تحلیل صورت گرفت. در پایان هر روایت نیز، با در نظر گرفتن نشانه های آن روایت، به صورت مجموعه ا ی به هم پیوسته، کارکرد داستانی آن نشانه ها در کنار یکدیگر (پرداخت شخصیت، فضاسازی و...) بررسی شد. از این تحلیل و بررسی ها، چنین نتیجه گیری می شود که نویسنده در به کار گیری نشانه های موثر بر "زمان"، سبک خاصی داشته است. او با سبک خاص خود در به کار گیری نشانه ها و تنظیم سرعت روایت، "زمان" را شکل می دهد و شکلی که "زمان" به خود می گیرد، باعث نمودار شدن قالب های گوناگون روایت ها می گردد.
سید ابراهیم میرمحمود سعید حسام پور
فصل اول(مقدمه): شامل کلیات(آشنایی با شیوه های نقد ادبی)، هدف تحقیق، اهمیت تحقیق، مروری بر پژوهش های انجام شده و در نهایت روش پژوهش. فصل دوم: در این فصل نظریه های روایت شناسی ساختاری که حکایت های کتاب «فرج بعد از شدت» براساس آن نقد و تحلیل می شوند، معرفی می شوند و در ادامه سه عنصر اصلی ساختار روایت یعنی طرح، شخصیت و زاویه ی دید معرفی می شوند. فصل سوم: در این فصل ابتدا نویسنده و کتاب «فرج بعد از شدت» و سپس ویژگی های سبکی و زبانی و ادبی و عناصر روایی کتاب معرفی می شوند. فصل چهارم: در این فصل ساختار روایی و عناصر داستان در(28) حکایت انتخاب شده از کتاب «فرج بعد از شدت» تجزیه و تحلیل می شود. فصل پنجم: در این فصل ابتدا نتایج تحلیل ساختار حکایت های انتخاب شده و شگردهای به کار رفته در موقعیت ابتدایی و میانی و پایانی این حکایت ها بررسی می شود. در قسمت بعدی، میزان تشابه و نزدیکی شگردهای داستانی به کار رفته در حکایت ها با داستان های امروزی و چیزی شبیه به فرم داستان کوتاه و در قسمت پایانی، میزان تشابه و نزدیکی این داستان ها با قصه های قدیمی بررسی می شود. نتایج به دست آمده در فصل پنجم نشان می دهد که نویسنده در ابتدا و میانه و پایان حکایت ها، شگردهایی به کار می برد که مخاطب را جذب می کند و سلسله روابط علّی و معلولی به وجود آمده در قسمت های مختلف حکایت ها ساختار منطقی و هدفمندی در طرح حکایت ها ایجاد می کند. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهد که گر چه برخی از این حکایت ها به شیوه ی خاطره گویی و شرح حال گونه روایت می شوند و بعضی حوادث ناگهانی و خارق العاده، ساختار این حکایت را به دنیای قصه ها نزدیک می کند، اما برخی شگردهای روایی به کار رفته در طرح حکایت ها، مانند: استفاده از زاویه دید مناسب، شیوه ی شروع از میان، دقت در جزئیات روانی و استفاده از نشانه های زمانی و مکانی واقعی و مشخص، شیوه ی نمایشی شخصیت پردازی و استفاده ی مناسب از طیف های مختلف شخصیت های اجتماعی، پویایی شخصیت ها، دقت در توصیف و صحنه پردازی ها و ... این حکایت ها را از دنیای قصه های قدیمی جدا کرده و به داستان های رئالیستی و واقع گرای امروزی و چیزی شبیه به فرم داستان کوتاه نزدیک می کند.
سعیده حسن شاهی حسین کیانی
بررسی ظرفیت های فانتزی گونه ی حکایت های کلیله و دمنه عربی ژانر فانتزی محبوب ترین نوع داستانی در ادبیات کودک است. این ژانر که رابطه ی بسیار عمیقی با ادبیات کهن دارد، سعی می کند از عناصر سنتی به گونه ای بسیار تازه و غافلگیر کننده بهره جوید. در همین راستا این پژوهش سعی دارد که خطوط فانتزی را در یک اثر کهن یعنی کلیله ودمنه دنبال کند؛ چرا که ظرفیت های فانتزی این اثر مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است. ازاین رو هدف این پژوهش شناسایی ظرفیت های فانتزی گونه ی حکایت های کلیله و دمنه عربی است. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل محتوایی عناصر و اصول فانتزی در حکایت ها نقد و ظرفیت های فانتزی در آن ها شناسایی شد. پس از بررسی پیوند کلیه و دمنه با داستان کودک و نوجوان، اصول فانتزی همچون آشنایی زدایی، دگردیسی و تعلیق ناباوری و عناصرداستانی شخصیت، درون مایه، صحنه پردازی و پیرنگ نقد شدند. سپس الگوی تخیلی حکایت ها استخراج و با فانتزی مقایسه شد. پژوهش انجام شده نشان می دهد که ظرفیت های فانتزی گونه «کلیله و دمنه » ازبرخی گونه های فانتزی آغاز می شود؛ بدین صورت که فانتزی های تمثیلی، آرمان خواهانه و جانوری بیشترین شباهت را از میان گونه های فانتزی با حکایت های کلیله و دمنه داراست . در باره تخیل که هسته ی اصلی فانتزی هاست؛ باید گفت که اسطوره ها، توتم ها و افسانه ها که الگوی بسیاری از فانتزی ها را می سازند در کلیله ودمنه نقش پررنگی را ایفا می کند. در عناصرداستانی هم می توان به مشترکاتی چون نوع و جنس شخصیت ها، موضوع های درون مایه و نوع طرح به کار رفته در داستان، تنوع در مکان و الگوهای گریز از زمان، در کلیله ودمنه، اشاره کرد.
سارا حسین پور فریده پورگیو
چکیده بررسی کهن الگوی سفر در سه گانه ی پارسیان و من به کوشش سارا حسین پور پژوهش حاضر با هدف بررسی کهن الگوی سفر قهرمان بر اساس رویکرد یونگی در مجموعه ای سه جلدی از رمان های ایرانی نوجوان و به منظور تشخیص و تطبیق مراحل سفر قهرمان اسطوره ای این سه داستان با الگوی سفر جوزف کمبل انجام شده است. جوزف کمبل، نویسنده و اسطوره شناس مشهورآمریکایی با بررسی قصه ها و افسانه های جهان، نشان داده است که چطور کهن الگوی سیر و سفر درونی انسان، در هر زمان و مکانی در قالبی جدید و در کالبد قهرمانان اسطوره ای تکرار می شود و هرگز از بین نمی رود. برای نشان دادن این الگو در داستان های اسطوره ای ایرانی، یک مجموعه رمان سه جلدی به نام پارسیان و من از آرمان آرین انتخاب شده است. این رمان در مدت بسیار کمی، مورد توجه بسیاری از خوانندگان نوجوان و نیز منتقدین قرار گرفت و به صورت بسیار موثری و در قالب داستان، نوجوانان را با سه دوره ی کهن اساطیری ایران زمین آشنا کرد و جوایز و تقدیرنامه های متعددی را نیز نصیب نویسنده ی موفق این مجموعه کرد. در این بررسی، ابتدا مراحل سفر قهرمان نوجوان در هر یک از سه رمان این مجموعه، به صورت جداگانه و بر طبق الگوی مراحل هفده گانه ی قهرمان در سه بخش اصلی عزیمت، آیین تشرف و بازگشت قهرمان، مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس این پژوهش، در رمان اول، به نام کاخ اژدها - که به سفر قهرمان به دوران اساطیریِ کاوه ی آهنگر و ضحاک ماردوش می پردازد - از هفده مرحله ی سفر که کمبل به آن اشاره می کند، تنها به دوازده مرحله برمی خوریم و به همین ترتیب در رمان های دوم با نام راز کوه پرنده - که به سفر قهرمان نوجوان به دوران رستم دستان و نبرد های پهلوانان می پردازد- به پانزده مرحله و نیز در رمان سوم با نام رستاخیز فرامی رسد - که به سفر قهرمان نوجوان به دوران فتوحات کورش کبیر می پردازد- قهرمان ده مرحله را از مجموع هفده مرحله می-پیماید. بنابراین با بررسی و مقایسه ی مراحلی که در هر یک از سفر ها وجود داشته اند به این نتیجه می رسیم که با توجه به تطبیق حداکثری الگوی سفر نوجوان با الگوی سفر کمبل، می توان سیر و سفر قهرمانان این رمان ایرانی را تا حدود زیادی مطابق با کهن الگوی جهانی سیر قهرمان به حساب آورد؛ هم چنین مرحله ی «خدایگان» در هیچ کدام از رمان های این مجموعه یافت نشد. در نتیجه این پژوهش نشان می دهد که آرین در آفرینش نمونه ی ایرانی سفر اسطوره ای قهرمان اسطوره ای در قالبی جدید و در اثر ملیِ مستقل خویش برای نوجوانان، بسیار موفق عمل کرده است. بنابراین استفاده از عنصر سفر در رمان های نوجوان علاوه بر ایجاد جذابیت های فراوان برای نوجوانان، می تواند شیوه ی موثری برای آشنایی بیشتر آن ها با شخصیت ها و اسطوره-های کهن ایران زمین باشد.
لیلا محمدی سعید حسام پور
افسانه ها و قصه های عامیانه تجلیگاه فرهنگ ها و سنت های فراموش شده ی جوامع بشری است. گروهی از پژوهشگران با تکیه بر آثار مکتوب و به جا مانده از اسطوره ها و افسانه های کهن به تحلیل ریشه ها و علل شکل گیری آن ها پرداختند تا این که در قرن بیستم و با گرایش پژوهشگران به بررسی ریخت شناسی آثار ادبی، متون معاصر وکهن با نگاهی جدید مورد بررسی قرارگرفت. ولادیمیر پراپ که از فولکلورشناسان برجسته ی روسی است، با مطالعه ی یک صد قصه از مجموعه قصه های عامیانه ی روسی به مطالعه ی گسترده در این زمینه اقدام نمود. او به طبقه بندی حکایات عامیانه و شناخت عناصر پایدار متن پرداخت. مجموعه ی داستان های هزار و یک شب که دارای شهرتی جهانی است، از منابع ارزشمند و مفیدی به شمار می رود که پراپ از آن به عنوان ماده ی سودمندی برای تحلیل هایی ساخت روایی نام می برد. در این پژوهش بخشی از این مجموعه ی پربار به نام «حکایت سندباد بحری» برمبنای نظریه ی پراپ مورد بررسی قرارگرفته است و با تجزیه ی متن هر کدام از سفرهای سندباد، به کارکردهای شکل دهنده به ساختار هر سفر، علاوه بر مشخص نمودن اجزای سازای هریک از سفرها، نحوه ی ایجاد حرکت در محورهای داستانی مشخص شده است و با کشف چگونگی همنشینی خویشکاری های اصلی هرداستان، ساختار کلی حکایت مورد بررسی قرار گرفته شده است. بدین ترتیب چارچوب کار به این صورت ارائه شده است: فصل اول کلیات تحقیق، فصل دوم مروری بر تحقیقات انجام شده، فصل سوم روش تحقیق. فصل چهارم به مباحث نظری پایان نامه یعنی فرمالیسم، ساختارگرایی و سپس روایت شناسی پرداخته شده است. در فصل پنجم به حیطه ی مباحثی از متون روایی که در پیوند با افسانه های کهن است، وارد می شویم. پس از توضیحی هرچند مختصر در این زمینه، بخشی از داستان های افسانه گونه ی جهان یعنی هزار ویک شب انتخاب شده است. فصل ششم به معرفی داستان سندباد، فصل هفتم به تحلیل ریخت شناسی متن داستان سندباد و فصل هشتم به بررسی عناصر داستان اختصاص یافته است. در نهایت، فصل نهم به نتیجه گیری کلی اختصاص یافته است. این پژوهش بر تلاش پراپ جهت نشان دادن کارکردهای محدود در قصه های عامیانه، صحه می گذارد و برگی دیگر بر اثبات پژوهش های او می افزاید.
احسان مرادی ده شیخ غلامرضا کافی
در اعصار مختلف انسان ها به "آنچه هست" قانع نبوده اند و همیشه آن را می جسته اند که "باید باشد". با این حال اندیش? آرمان شهر و آیند? مطلوب انسان، در میان ملت های مختلف، سیر متفاوتی داشته است. دیانت، از جوهره های اصلی تفکر انسان آرمانگرای ایرانی بوده است. تلاش برای برپایی آرمان شهر مهدوی با ظهور امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در ایران بسیار نیرومندتر شده است. اندیش? آرمان شهری در غرب سیر متفاوتی را طی کرده است. از اندیشه های افلاطونی تا اوتوپیای مور و دنیای مارکس و دیگران هر کدام جامع? مطلوب خود را به گونه ای متفاوت به تصویر کشیده-اند. آخرین اوتوپیای غرب، دنیای آرمانی لیبرالیسم است که آمریکا به عنوان یکی از نمایندگان اصلی این تفکر شناخته می-شود. رضا امیرخانی در آثار خود به جامع? مطلوب اندیشه شیعی-ایرانی و جامع? آرمانی لیبرالیسم غربی و تقابل این دو طرز تفکر پرداخته است. در این پژوهش تلاش شده است شاخص ها و ویژگی های دو سبک زندگی اسلامی و غربی، از رفتار و گفتار شخصیت های مختلف- که نماینده های این دو تفکر هستند- و جامع? مطلوب آن ها، در دو رمان بیوتن و قیدار، استخراج و تحلیل شود. این تحقیق بر اساس روش تحلیل محتوا و با بررسی منش شخصیت های داستان در چهار فصل انجام شده است و در نهایت اثبات گردید با این که شخصیت هایی که نمایند? تفکر اسلامی هستند گاه رفتاری متناسب با اسلام حقیقی ندارند اما امیرخانی به خوبی توانسته است در این دو اثر، تقابل این دو اندیشه و آیند? مطلوب آن ها را به تصویر بکشد.
سید ابراهیم جعفری سعید حسام پور
ارتباط غیرکلامی عبارت است از تمامی محرک های غیرکلامی در یک محیط ارتباطی که هم به وسیله ی منبع (فرستنده) و هم استفاده ی آن از محیط به وجود می آید و دارای ارزش پیامی بالقوّه برای فرستنده و گیرنده است.یکی از وجوه مشترک داستان ها و روایات، کیفیت و کمیت روابط میان شخصیت های داستانی است که به دو شکل کلامی و غیرکلامی آشکار می شود؛ اما میزان استفاده از این دو نوع ارتباط و چگونگی ترکیب آن ها در روایات، با توجه به اهداف نویسنده و نوع مخاطب تغییر می کند.این پژوهش بر آن است تا عناصر ارتباطات غیرکلامی و تاثیر این عناصر را بر عناصر داستانی سمک عیار بررسی و تحلیل کند؛ از آن جاکه این داستان یکی از داستان های مهم عیاری است و در میان داستان های عامیانه جایگاه ویژه ای دارد، شناخت مولفه های ارتباط غیرکلامی در این داستان می تواند مخاطبان را با جنبه های تازه ای از این کتاب آشنا سازد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و بررسی متون مآخذ و استخراج مواد مورد نیاز در کتاب ها و مقالاتی که در این زمینه نوشته شده است، صورت گرفته است و به بررسی و تحلیل ارتباطات غیرکلامی در داستان می پردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد نویسنده با توجه به مکان و زمان قرارگرفتن افراد مانند صحنه های جنگ و عشق و عاشقی و...، از ارتباط های غیرکلامی خاص همان شرایط استفاده کرده است؛ بدون اینکه بخواهیم حرکت یا نشانه ای را خاص فرد یا افرادی بدانیم. همچنین در بعضی از موارد ممکن استعمل ارتباط غیر کلامیبین افراد مشترک باشد ولی با توجه به مرتبه ای که افراد دارند، نوع ارتباطشان فرق کند؛ مثلا «برخاستنِ» پادشاه برای زیر دستان نوعی علامت و از زیردستان به پادشاه حالت نمایشی تاثیرگذار به حساب می آید.
مریم حبیبیان سعید حسام پور
در دوره ی معاصر، نقد ادبی در کانون توجه قرار گرفته است و آثار ادبی از دیدگاه های مختلف بررسی شده اند. در میان شاخه های متعدد نقد ادبی، یکی از رویکردهایی که از آغاز سده ی بیستم، به آن توجه شد، روش بررسی ساختارگرایانه است که به سبب تلاش برای کشف الگو و نظامی از روابط و پیوندها امکان ارزیابی مفاهیم را ممکن می سازد؛ بدین ترتیب ساختارگرایی با حرکت از زبان به ادبیات و تحلیل ژرف ساخت آثار ادبی الگوهای مناسبی برای بازخوانی و نقد آن ها به دست می دهد. از جمله ی این الگوها نظریه ی رولان بارت ساختارگرای فرانسوی است. او در الگوی پیشنهادی خود ساخت مایه ی اساسی هر متن روایی را دو عنصر «کنش و نشانه» می داند. روش بررسی ساختاری متون ادبی طی دهه های اخیر مورد توجه محققان ایرانی قرار گرفته است و حجم قابل توجهی از متون روایی کهن زمینه ای برای گسترش این نوع دیدگاه فراهم کرده است. یکی از این متون ادبی کلیله و دمنه ی نصرالله منشی است که بررسی ساختاری عناصر روایی(کنش ها) در این اثر نشان از این است که نویسنده، طرح رفتاری و ساختار خاصی را در وضعیت های به ظاهر متفاوت و شخصیت های گوناگون در داستان های خود تکرار می کند. بدین منظور هشت داستان از این اثر؛ یعنی باب شیر و گاو و پنج باب پس از آنابواب(«دوستی کبوتر طوقدار»، «بوم و زاغ»، «بوزینه و باخه» و «زاهد و راسو» که ریشه ی هندی دارند و باب «بازجست دمنه» که ریشه ی ایرانی دارد) و همچنین باب «ماده شیر و تیر انداز» و «زاهد و مهمان او» که باز هم ریشه ی ایرانی دارند انتخاب شد؛ و هر یک از ابواب با روش تکنیک تحلیل محتوا و نظریه ی ساختاری رولان بارت مورد بررسی قرار گرفت. آن چه از این پژوهش بدست آمد نشان می دهد که الگویی پیوندی میان ابواب هندی از باب شیر و گاو تا پنج باب پس از آن اثبات گردید که این الگو در ابواب ایرانی به دست نیامد. ضمن آن که در بررسی عناصر غیر روایی(نشانه ها) مشخص شد که درمیان ابواب هندی نشانه هایِ از نوع نمایه در آغاز داستان و در هشت داستان مورد بررسیِ در این پژوهش، نشانه های تأکیدی در کلام شخصیت ها از زبان خود آن ها و نشانه ی توصیف شخصیت ها بیش از سایر نشانه هاست. بدین ترتیب چارچوب کار بدین صورت ارائه شده است: فصل اول کلیات تحقیق، فصل دوم مبانی نظری پژوهش، فصل سوم پیشینه ی پژوهش، فصل چهارم به تحلیل و بررسی عناصر روایی و غیر روایی متن(کنش و نشانه) و جمع بندی کلی اصول حاکم بر ابواب و فصل پنجم به نتیجه گیری اختصاص یافته است.
ناهید دهقانی سعید حسام پور
شتاب روایت یکی از مفاهیم کلیدی در رمان های مدرن، به ویژه رمان های جریان سیال ذهن است. این پژوهش بر آن بوده است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی، و با نگاهی آسیب-شناسانه به الگوی ژرار ژنت، شتاب روایت را در رمان های فارسی جریان سیال ذهن (شازده احتجاب، سنگ صبور، سمفونی مردگان و دل دل دادگی) مورد واکاوی قرار دهد. شتاب روایت مفهومی بسیار سیال، نسبی و لغزان است و نمی توان آن گونه که در الگوی ژنت پیشنهاد شده است، آن را در چهارچوب فرمول و عدد محدود کرد. به دلیل نارسایی الگوی ژنت، در پژوهش پیش رو، افزون بر سنجه های پیشنهادی این الگو، یافته های دیگری چون پیوند شتاب نثر و شتاب روایت، و تأثیر تعلیق و ابهام آفرینی بر شتاب روایت نیز به کار گرفته شده است. یافته های به دست آمده در پژوهش پیش رو نشان می دهد که در رمان هایی چون شازده احتجاب، به دلیل پیچیدگی ساختار، ناتمام رها شدن بسیاری از خطوط روایی این رمان، و واگذاری آفرینش بخشی از رمان به خواننده، مرز میان خواننده و راوی بسیار کمرنگ می شود و گاهی خواننده در جایگاه خواننده-راوی قرار می گیرد. در سه رمان بررسی شده ی دیگر، گونه ای یکپارچگی، سامان مندی و آگاهی وجود دارد که بر همه ی بخش های گسسته و پراکنده ی این رمان ها سایه افکنده است. همین ویژگی سویه ی روایتگر وجود خواننده را تا اندازه ای تضعیف می کند. به دلیل نقش دوگانه ی خواننده در رمان هایی چون شازده احتجاب و به درازا کشیدن فرایند خوانش و بازآفرینی رمان، شتاب روایت در این گونه رمان ها بسیار کند و پرنوسان است. بایسته است، در بررسی شتاب روایت در چنین رمان هایی، افزون بر ویژگی های درون متنی اثر، جایگاه خواننده-راوی و توانایی او در پیوند یافتن با متن و بازآفرینی اثر نیز پیش چشم داشته شود؛ زیرا زمانی می توان از سنجش شتاب روایت در این-گونه رمان ها سخن گفت که اثر ادبی در برخورد ذهن نویسنده و خواننده-راوی به رشد و تکوین نهایی رسیده باشد. ژرار ژنت، رمان های فارسی جریان سیال ذهن، شتاب نثر، تعلیق.
زهرا حسام پور محمدحسین کرمی
خاقانی شروانی یکی از بزرگترین قصیده سرایان پهنه ی ادب فارسی است، که به علت دشواری اشعارش چنان که شایسته ی مقام اوست، نزد همگان شناخته شده نیست. وی به دلیل داشتن اطّلاعات و آگاهی بر علوم مختلف و وارد کردن آنها در شعر و همچنین به خاطر قدرت خارق العاده ای که در به کارگیری مضامین و خلق ترکیبات بکر و دشوار داشت موجب پیدایش سبک خاصّی در شعر و ادب فارسی گردید. به کارگیری ترکیبات بدیع و پیچیده و کنایات غریب و همچنین به کارگیری علوم مختلف و اصطلاحات آنها موجب دشواری و پیچیدگی هایی در اشعارش شده است که نیازمند شرح و توضیح می باشد. در این پایان نامه هفت قصیده شرح نشده ی خاقانی به شیوه ی توصیفی- تحلیلی شرح شده است. هدف از این پژوهش آسان نمودن درک مفاهیم هفت قصیده ی خاقانی و گره گشایی از دشواری های آن است. یافته های این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است: در نخستین فصل کلیات تحقیق یعنی اهداف، اهمیت، پیشینه، روش و سوالات تحقیق آمده است. بررسی احوال و آثار خاقانی در فصل دوم صورت گرفته و در سومین فصل که مهم ترین بخش پژوهش پیش رو است، هفت قصیده ی برگزیده از میان قصاید خاقانی شرح شده است. فصل پایانی نیز نتیجه ی تحقیق، بحث و بررسی های انجام شده را در بردارد. از جمله نتایج حاصل از این پژوهش، پی بردن به پیچیدگی و صور خیال شعر خاقانی از جمله استعاره و کشف و گره گشایی از مضامین دشوار مخصوص به سبک خاقانی است.
فاطمه صفی قلی زهرا ریاحی زمین
یکی از پیامدهای دفاع مقدس پدید آمدن شاخه ای از ادبیات به عنوان ادبیات مقاومت می باشد. ادبیات کودک نیز از این گونه ی ادبی بی تاثیر نمانده است. از عرصه های مهم ادبیات کودک و نوجوان که متاثر از دفاع مقدس می باشد، قالب رمان و داستان نوجوان است. با توجه به این که شخصیّت پردازی مهمترین عامل موفقیت رمان نوجوان می باشد، این پژوهش سعی کرده است تا شگردهای شخصیّت پردازی را در رمان های نوجوان نمایان سازد. براین اساس در پژوهش حاضر پنج رمان نوجوان دفاع مقدس با عنوان، عقاب های تپه ی شصت، شمشاد و آرزوی چهارم، گردان چهارنفره، شکارچی پرندگان و عاشقانه های یونس در شکم ماهی، مورد کاوش قرار گرفته اند و شیوه های شخصیّت پردازی در این رمان ها از جنبه ها و ابعاد مختلف بررسی شده است. روش پژوهش دراین تحقیق برپایه تحلیل محتوا و رویکرد مورد استفاده توصیفی – تحلیلی است. نتایج نشان می دهد که شخصیّت پردازی در رمان های نوجوان از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است و استفاده از روش های غیر مستقیم در شخصیّت پردازی ها بیشتر مورد توجه نویسندگان در این آثار بوده است.
نگار خضری سعید حسام پور
مطالعه و بررسی بر روی زنان همواره مورد توجه جامعه شناسان و متفکّران بزرگ هر کشوری بوده است. در ایران نیز به ویژه پس از مشروطیت و آشنایی با افکار غربیان، تلاش هایی در این مورد صورت گرفت و روشنفکرانی به تحقیق در مورد زنان و وضعیّت آنان و تلاش در آگاه سازی زنان پرداختند. جلال آل احمد از جمله روشنفکرانی است که در داستان هایش به بیان وضعیت زنان پرداخته است. از خلال آثار وی می توان به دیدگاه های او در مورد زنان و جامعه مردسالار آن زمان پی برد.
سمانه قاسمی مرتضی خسرونژاد
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شگردهای تمرکز زدایی در تصویرهای کتاب های تصویری کودکان و هم چنین برهم کنش میان متن و تصویر است. به باور پیاژه، تمرکززدایی اصلی ترین ویژگی ذهنی کودک است. خسرونژاد (1382) پس از بررسی 71 افسانه شگردهایی را یافته که بیان گر چنین سازوکاری است. مرادپور (1391) در ادامه ی معصومیت وتجربه 30 افسانه ی را کاویده است. پژوهش حاضر جزو پژوهش های کیفی به شمارمی آید که در آن پژوهش گر با دو روش قیاسی و استقرایی در 30 نمونه از کتاب های کودکان به بررسی مولفه های تمرکززدا در تصویرها و برهمکنش متن و تصویر می پردازد. یافته های پژوهش نشان داد که تمامی شگردهای معصومیت و تجربه به جز مداخله ی راوی، پایان خوش و خودفاش سازی در تصویرها و همه ی شگردها به جز مداخله راوی، پایان خوش، خودفاش سازی و نمای دور و نزدیک در برهم کنش متن و تصویر مشاهده شدند. هم چنین در شگردهای مرادپور جز قصه های زنجیره ای، رگبار وارونگی، مناظره، چندمجلسی و برچسب، دیگر مولفه ها در تصویرها دیده شدند. هم چنین در برهم کنش متن و تصویر نیز تمامی شگردهای مرادپور به جز یک صحنه با دو نما، قصه در قصه، قصه های زنجیره ای، مناظره، چندمجلسی و برچسب یافت شدند. پانزده جلوه ی تازه نیز از تصویر به دست آمد که عبارت اند از: سپیدنگاری، حرکت زمانی، خودارجاعی، تضاد، همانندی، پیش آگهی، شوخی تصویری، مداخله ی بیننده ی بیرونی، به هم ریختگی روایت، نمای ثابت- نمای متغیر، یک صحنه در اندازه های گوناگون، کادربندی های ناهمگون، نماهای ترکیبی، تصویرهای چندتکنیکی، تصویرهای حاشیه ای و کنایه به اثرهای مشهور هنری و ادبی. همچنین هشت مورد شگرد تازه در برهم کنشی به دست آمد که عبارت اند از: سپیدنگاری نویسی، حرکت زمانی، خودارجاعی، تضاد، همانندی، پیش آگهی، تصویر متغیر- متن ثابت، متن های درون تصویری. ژرف ساخت تمامی شگردها در پنج مولفه ی حرکت، مقایسه، ابهام، تنش و همزمانی مشخص شد. کلید واژه: تمرکززادیی، ادبیات کودک و نوجوان، معصومیت وتجربه، کتاب های تصویری
فاطمه جعفر زاده زرندی مرتضی خسرو نژاد
هدف از پژوهش حاضر بررسی نگاه فلسفی وتخیل در داستانهایی که کودکان می گویند بود. این پژوهش درپارادایم تحقیقات کیفی، با رویکرد توصیفی – تفسیری و با روش تحلیل محتوا انجام گرفت. به این منظور 60 کودک دختر در سه گروه سنی7-8 سال، 9-10 سال و11-12 سال که در کلاسهای نوشتن خلاق کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان کرمان ثبت نام کرده بودند، به صورت هدفمند انتخاب شدند تا در مدت سی دقیقه با موضوع ابر، داستانی بنویسند. مولفه های تفکر فلسفی در این پژوهش برگرفته از نظرات اسمیت (1970) و متیوز(1994) وعناصر تخیل در داستانهای کودکان از پژوهش ترلکیسیتی (2009) استخراج شدند. در مجموع 60 داستان به روش تحلیل محتوای قیاسی در بخش تخیل بررسی شدند وتعدادی از داستانها نیز با روش تحلیل نمادگرایانه به منظور تبیین نگاه فلسفی کودکان مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل عناصر تخیل درداستان ها نشان داد عنوان داستان، تخیل کلامی، آغاز و پایان داستان، و جان دارپنداری از مواردی بودند که تخیل کودکان در آنها بیشتر دیده شد. همچنین مقایسه سه گروه سنی در این مورد نشان داد کودکان سنین پایین درداستان های خود از عناصر تخیل بیشتر استفاده کردند. در قسمت تحلیل نمادین داستان ها نیز نتایج نشان داد کودکان از نمادهایی همچون خورشید، آب، درخت ورنگ که می تواند نشانگر نگاه فلسفی آنان باشد بهره گرفتند. این بررسی نشان داد که نتیجه گیری در باره ی نگاه فلسفی کودکان نیازمند تحقیقهایی پیچیده تر است که احتمالا به ابزارهایی سنجیده تر نیز نیاز دارد
کلثوم صالحی محبوبه البرزی
پژوهش حاضر به بررسی توصیفی و تحلیلی مقاله های تالیف، ترجمه و نقد ها در مجله ی پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. پژوهشگر در بخش توصیفی ضمن معرفی مقاله های پژوهشنامه، چکیده ای از مقاله ها و کلید واژه ها ی آن ها ارائه می دهد. در بخش انتقادی – ارزشیابی کیفیت اجزا و بخش های هر مقاله مانند هماهنگی عنوان با محتوا، مقدمه، بدنه، نظم عنوان ها، انسجام مطالب، دست یابی به هدف، ارائه ی شواهد و نتیجه گیری و شیوه ی نگارش را بررسی می کند. نتایج بررسی عنوان مقاله ها نشان داد که عنوان ها به دو بخش ادبی و غیر ادبی تقسیم می شوند. مقدمه مقاله-ها با خلاصه ای از داستان، زمینه سازی مختصر نویسنده و بیان هدف شروع می شوند. عنوان بندی ها گویا و به ندرت نامنظم و سلیقه ای هستند. نویسندگان حول یک محور مرکزی یا موضوع سخن گفته اند و پراکندگی در مطالب کمتر دیده می شود. در مجموع مقاله های غیر نقد نویسندگان با نگاهی تحلیلی و استدلالی به بحث و تحلیل پرداخته اند و در مقاله های نقد اکثراً به نقد داستان گرایش داشته اند. نویسندگان به منظور مستدل کردن گفته های خود نمونه هایی ملموس و عینی ارائه کرده اند. اهداف مقاله به دو بخش ضمنی و آشکار تقسیم می شود و نویسندگان به اهداف خود دست یافته اند. نتیجه گیری مقاله ها اغلب در پاراگراف پایانی مقاله و در قالب دیدگاه کلی نویسنده بیان شده است و کمتر دارای جمع بندی یافته هاست. مقاله ها دارای سبک علمی است و از شیوه ی نگارش مناسبی برخوردارند. همچنین، کم توجهی به نقد داستان های کودک، نویسندگان آن ها و تصویرگری کتاب ها، کمبود نقد شعر در مقایسه با نقد داستان وگرایش اکثر منتقدان به نقد ساختار و بیان عناصر داستان از جمله کمبود هایی است که توجه بیشتر نویسندگان را می طلبد.
مریم بهرامی سعید حسام پور
رضا امیرخانی؛داستان نویس و منقد ادبی در سال 1352 در تهران متولد می شود،تحصیلات دانشگاهی خویش را در دانشگاه صنعتی شریف در شته مکانیک ادامه می دهد.وی مدتی در سایت لوح ارگان ادبیات پایداری سمت سردبیری را به عهده می گیرد.امیر خانی 10 اثر تولید کرده است که اِرمیا نام اولین کتاب امیرخانی در سال ???? است که جایزه بیست سال ادبیات داستانی ایران را از آن خود کرد. در این پژوهش با توجه به روند داستان نویسی در کشور و تکنیک های خاصی که در پی می گیرد و تحلیل عناصر داستانی بخاطر رویکردهای جدیدی که دارد، نیاز است آثار هر دوره مورد بررسی قرار بگیرد. بنابر این نیاز، در این پژوهش نگارنده سعی را برآن گذاشته که به بررسی زاویه دید و شخصیت پردازی در سه رمان ارمیا، قیدار و بیوتن بپردازد.نقش محتوا و تاثیر پذیری آن را بر شخصیت پردازی و زاویه دید بررسی کند. سیر تحول تکنیکی نویسنده با توجه به زاویه دید و شخصیت پردازی مورد تحلیل قرار بدهد و در آخر وجوه مشترک میان استفاده از تکنیک های زاویه دید و شخصیت پردازی در سه رمان یاد شده را بیان کند. شیوه ای که در این پژوهش استفاده شده، شیوه ی کیفی است و به کمک تحلیل محتوا، آثار مورد نظر بررسی شده و مراحلی را پشت سر گذاشته که به این ترتیب می باشد:کتاب ها و مقالاتی که درزمینه عناصر داستان و آثار مورد نظر نوشته شده است جمع آوری و مورد مطالعه قرار گرفته و از کتاب های مأخذ پایان نامه در زمینه دو عنصر شخصیت پردازی و زاویه ی دید یادداشت برداری شده است، مطالب مورد نظر در رابطه با دو عنصر فوق، دسته بندی و تحلیل می شود و درآخر، مطالب تحلیل شده و نتیجه گیری بر اساس این تحلیل صورت می گیرد. آنچه جان کلام و مهمترین نتایج حاصل از تحلیل و بررسی عناصر یادشده در سه رمان مذکور است.در فصل نتیجه گیری به طور کامل بیان شده است. در این قسمت چگونگی شیوه های شخصیت پردازی و زاویه دید حاکم، تناسب این دو عنصر در رمان و نحوه ی تاثیری پذیری در سه رمان بیان می شود و اینکه سیر تحول تکنیکی و وجوه مشترک این رمان ها بر اساس شخصیت پردازی و زاویه دید چگونه می باشد.در رابطه با زاویه دید، نویسنده در رمان اول با توجه به ارزش های خاصی که اثر دارد انتخاب شایسته ای ندارد و از نظر شخصیت پردازی ضعیف عمل کرده است.در دو رمان دیگر یعنی بیوتن و قیدار،موفق تر و در هر کدام سبک و شیوه ای خاص را برگزیده که متناسب با محتوا و هدف رمان است.از نظر سیر تکنیکی نیز سیر تکاملی را داشته و هر کدام از آثارش را با دیگری کاملا متفاوت پرورش داده است.
شهین حقیقی کاووس حسن لی
چکیده چگونگی پردازش شخصیت زن در 42 نمایش نامه ی برگزیده ی فارسی به وسیله ی شهین حقیقی از ورود درام به عرصه ی ادب و هنر ایران ، زمان زیادی نمی گذرد؛ اما تولید حجمی انبوه و متنوع از آثار نمایشی، در سده ی اخیر در ایران، توجه به این نوع ادبی را ضرورتی اجتناب ناپذیر بخشیده است. نمایش نامه را همچون دیگر انواع ادبی، می توان از رویکردهای گوناگون بررسی کرد؛ «تحلیل شخصیت» و از آن جمله «بررسی نقش زن» در نمایش نامه ، یکی از همین رویکردهاست. میزان و نوع توجه نویسندگان به زن و زنانگی همواره تحت تاثیر مرام های متفاوت فکری و فضای فرهنگی، اجتماعی و... قرارداشته است. گاه نیز برخی نویسندگان، افزون بر انعکاس دنیای واقعی یا مشکلات زنان در آثار خود، نگرشی هنری به موضوع زن/ زنانگی داشته اند و به خلق آثاری هنری با محوریت شخصیت زن، پرداخته اند. مطالعه ی منابع موجود در زمینه ی تئاتر ایران، نشان می دهد که در پیوند با بررسی چگونگی پردازش شخصیت زن در نمایش نامه های ایران، پژوهش های اندکی صورت گرفته است. پژوهش پیش رو، با هدف جبرانِ بخشی از همین کمبود، انجام شده است. بدین منظور، تعداد چهل و دو نمایش نامه ی فارسی از نه تن از نمایش نامه نویسان ایرانی (میرزافتحعلی آخوندزاده، میرزاآقا تبریزی، حسن مقدم، علی نصیریان، غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، اکبر رادی، اسماعیل خلج و عباس نعلبندیان)، انتخاب و بررسی شده است. در این پژوهش، همزمان با بررسی بیش تر عناصر موثر بر شخصیت پردازی دراماتیک، شیوه های بازنمود شخصیت زن، چگونگی زبان زنان، ارزیابیِ رابطه ی زنان با جامعه ی مردان، میزان تاثیر نگاه زنان به جنسیت زنانه ی خویش در شکل گیری شخصیت آنان و... واکاوی و بررسی شده است. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که می توان در نمایش نامه های بررسی شده، چهار رویکرد کلی به زن/ زنانگی، تشخیص داد: نگاه واقع گرایانه، ایده ئال، هنری و خنثی به زن/ زنانگی. ضمن طبقه بندی و بررسی این چهار رویکرد، سیزده نمایش نامه ی برتر فارسی که هریک در نوع خود از دید چگونگی پردازش شخصیت زن، ممتاز بوده اند، معرفی شده است.
زهره قلزم فریده پورگیو
چکیده ی تمام نما نقد و بررسی نقش های جنسیتی ده رمان نوجوان برگزیده دهه ی هشتاد براساس نظریه ی "جنسیت ونوع ادبی" ازدیدگاه جان استیونز به کوشش زهره قلزم استیونز معتقد است داستان، گفتمان و معنا براساس طرح واره های ذهنی موجود در فرهنگ هر جامعه ای شکل می-گیرد. این طرح وا ره ها بستگی به سه عامل نویسنده، اثر نوشته شده و خواننده ی متن دارد. او لیستی از طرح واره های جنسیتی زنانه و مردانه ارائه می دهد. دراین پژوهش, پژوهش گر، شخصیت ها، موقعیت ها، کنش ها و روی دادها ی داستان ها را از نظرتفکیک جنسیتی مورد بررسی قرار داده است. هم چنین نشان داده شده که زبان و ساختار گفتمان ها، زاویه ی دید و معنا که شامل درون-مایه ها و داوری های ارزشی است، در این داستان ها تا چه حد جنسیت پذیرند. یافته های پژوهش نشان می دهد، از میان رمان های مورد پژوهش تنها دو رمان لالایی برای دختر مرده و هستی موضوع خود را به درون مایه ی جنسیت اختصاص داده اند. نویسنده ی رمان لالایی برای دختر مرده، با مطرح کردن تحقیق یکی از شخصیت های داستانش با موضوع فروش دختران قوچانی در دوره ی مشروطیت و پیوند این واقعه ی اسف بار با موضوع دختران فراری در زمان خود، به رنج تاریخی دختران اشاره می کند و از ظلمی که در نظام مردسالار به دختران و زنان روا داشته می شود، پرده برمی دارد. نویسنده اگرچه نظام مردسالاری را مورد انتقاد قرار می دهد، اما خود نیز نمی تواند از سلطه ی این فرهنگ، رهایی یابد. زیرا او نیز تصوری که از دختران و زنان دارد، همان تصورات کلیشه ای فرهنگ مردسالار است. او فقط توانسته است، مردان خشن نظام مردسالار را مهربان و آگاه به اصول روا ن شناسی کند و آنان را به مردان جدید مردسالار دردنیای معاصر تبدیل نماید. اما دراین میان دختران و زنان رمان چندان تغییری نمی کنند. اگرچه نویسنده به اهل مطالعه بودن دو دختر داستانش هم اشاره می کند، اما این کسب آگاهی نیزدرتغییر سرنوشتشان چندان موثر نیست. زیرا کنش گران اصلی داستان و شخصیت هایی که به حل بحران در داستان کمک می کنند، مردان اند. اما نویسنده ی رمان هستی، شخصیت فعال و تاثیرگذار داستانش را دختر انتخاب کرده است. هستی از ابتدا تا انتهای داستان تلاش می کند تا هویت خود را به پدر و جامعه ی مردسالار بشناساند و معایب فرهنگ مردسالار را برملا کند. او در این کار موفق می شود. اعتراف پدر هستی به ضعف خود در پایان داستان و پذیرفتن برتری ویژگی های هستی نسبت به خود، به نوعی اعتراف فرهنگ مردسالار به معایب خود و پذیرش ویژگی های مثبت و تاثیرگذار زنان است. البته نویسنده کاملا از تفکرات فرهنگ مردسالار به دور نیست. زیرا او نیز در جای جای داستانش از زبان هستی، به شکلی پنهان، به برتری نقش های مردانه اذعان دارد. او نشان می دهد که هستی دوست دارد مثل پسرها باشد، نه این که مثل خودش باشد. گویا نویسنده هم باور نمی کند که ویژگی های هستی متعلق به خودش است. یا به زبان دیگر نویسنده هم مانند بسیاری از مردم با تفکر مردسالار، زیرکی و زرنگی هستی و بسیاری از زنان و دختران را ناشی از هویت خودشان نمی داند. نویسنده در این جا ملاک سنجش را پسر و کنش ها و علایق او در نظر گرفته و کنش های هستی را با این ملاک می سنجد. رمان پارسیان و من، بازآفرینی داستان های شاه نامه است. بنابراین طبیعی است که بیش تر شخصیت های آن مرد باشند. از طرف دیگر موقعیت وکنش و روی دادها نیز همگی مردانه اند. اما با این وجود، نویسنده می توانست در بازآفرینی خود نقش بیش تر و فعال تری به شخصیت های زن مطرح در رمانش بدهد. به ویژه این که زنان شاه-نامه، زنانی فعال و باتدبیر هستند. زنان این داستان، به اندازه ی شخصیت های زن شاه نامه فعال و باتدبیر و تاثیرگذار نیستند. موضوع رمان عقرب های کشتی بمبک نیز انقلاب است و بینش حاکم بر این رمان نیز بینشی مردسالار است. حسن زاده در این رمان و رمان هستی دو دید متفاوت نسبت به مسئله ی جنسیت دارد. موضوع داستان شبی که جرواسک نخواند، جنگ است. بینش نویسنده نسبت به جنسیت در این رمان همان بینش فرهنگ مردسالار است. به نظر می رسد نویسنده دراین داستان و داستان طبقه ی هفتم غربی توجهی به مسئله ی جنسیت ندارد. به ویژه طبقه ی هفتم غربی از تقابل دو جنس زن و مرد به دور است وکم تر کلیشه های جنسیتی درآن دیده می شود. نویسنده در این رمان چگونگی برخورد سه نسل را نشان می دهد. دو رمان امپراطورکلمات و من نوکر بابا نیستم، از کلیشه های جنسیتی به دور نیست. البته شخصیت دختر رمان امپراطور کلمات فعال است ودر راه مبارزه با محدودیت ها هنگام پاک کردن خطوط نقشه ی چین، به نیروهای امنیتی تحویل داده می شود و سپس به اعدام محکوم می گردد، اما امپراطور حکم اورا به زندانی شدن در لابه لای خطوط کتاب تغییر می دهد. با این حال به نظر می رسد که این شخصیت در برابر شخصیت پسر داستان، دردرجه-ی دوم قرارگرفته است. نکته ی قابل توجه در داستان من نوکربابا نیستم لال بودن ساره است که به لکنت زبان داشتن دختران وزنان یا سکوت اجباری آنان درنظام مردسالار اشاره می کند و به سخن درآمدن او نیز موجب صلح ودوستی می شود داستان جنگ که تمام شد، بیدارم کن نیز علاوه بر موضوع جنگ، به ظلمی که به دختران در خانواده های به شدت سنتی می شود، اشاره دارد. نویسنده نیز با معیارهای جامعه ی مردسالار به طرح این مسئله می پردازد و شخصیت دختر داستان را منفعل و فرمان بر نشان می دهد. در این داستان، شخصیت پسر فعال است و برای رهایی دختر تلاش می کند . نگاه مندنی پور نیز در رمان هزار ویک شب از کلیشه های جنسیتی به دور نیست. البته ستارگان او که برای برآوردن آرزوهای انسان ها به زمین آمده اند، شش خواهر و شش برادر هستند، اما آن ها هم وقتی به زمین می رسند، با معیارهای جامعه ی مردسالار به کار می پردازند. اگر شهریار مندنی پور را شهریار هزار ویک شب بدانیم که با پذیرفتن بینش زنانه ی شهرزاد قصه گو در جایگاه او نشسته است، او را می توان تا همین حد موفق دانست. اگرچه او خود در پایان داستان هم راه با ستارگان از تغییر فرهنگ انسان های زمینی و راضی کردن آن ها ابراز ناتوانی می کند. به طورکلی می نوان گفت به جز رمان هستی، رمان های دیگر مورد نظر این پژوهش، با وجود تفاوت های سبکی، همگی دریک مورد، نقطه مشترک دارند و آن استفاده از طرح واره های ذهنی رایج درفرهنگ مردسالار است که شخصیت مرد را در کانون روی دادها قرار می دهد و شخصیت های دختر و زن را در رابطه با آن شخصیت کانونی شده می سنجد. نویسندگان درهمه ی این رمان ها از روایت جست وجو استفاده کرده اند. به جز رمان هستی، شخصیت جست-وجوگر داستان ها همگی پسریا مرد هستند. زنان و دختران این رمان ها همگی تابعی از پسران و مردان اند و حضورشان بیش تر حاشیه ای است. البته نقش ماننا درجلد دوم رمان پارسیان و من کمی پررنگ شده است و این شخصیت دختر درقسمتی از رمان نقش راهنما برای راوی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد شخصیت ها و کنش های آنان و روی دادها و موقعیتی که کنش ها و روی دادها در آن به وقوع می پیوندد، همگی جنسیت یافته و مردانه اند. زبان گفتمان ها نیز براساس طرح واره های جنسیتی، مردانه و زنانه شده است و این تقسیم بندی در جهت نشان دادن برتری طرح واره های مردانه است. هم چنین معناهای آشکار و پنهان گفتمان ها که شامل درون مایه های داستان ها و داوری های اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی است نیز به سود طرح واره های مردانه است. و نویسندگان درجایی که خواسته اند ازاین ذهنیت فاصله بگیرند، تنها توانسته اند، تغییرات جزیی درکنش های بعضی از شخصیت های مرد ایجاد کنند و او را در مقابل شخصیت مرد سنتی قرار دهند و به تعبیر استیونز مرد جدید نظام مردسالار را معرفی کنند. اما زن هم چنان با همان نقش های سنتی در رمان ها حضور می یابد. نقش هایی که معمولا در حاشیه و یا وابسته به نقش های مردانه است. همان طور که گفته شد این رمان ها، رمان های برگزیده ی دهه ی هشتاد هستند و بنابراین نمونه های خوب رمان نوجوان به حساب می آیند و می توانند بیان کننده ی ویژگی های کلی رمان های نوجوان این دهه به حساب آیند. پژوهش گر بر این اساس معتقد است که رمان های نوجوان ما با تاکید بر تفاوت جنسیت ها هم چنان با الگوی مردانه ی جامعه ی مردسالار نوشته شده اند و معیارهای سنجش آن ها نیز برگرفته از همین فرهنگ است. تاکید برتفاوت های جنسیتی که ساخته ی فرهنگ مردسالار است، به نوعی تایید نابرابری های جنسیتی است که بسیاری اوقات، نویسندگان به طورآگاه یا ناآگاه در داستان های خود به کارمی گیرند؛ وگرنه تفاوت های بیولوژیکی نه تنها نقطه ی ضعفی برای زنان محسوب نمی شود، بلکه یافته های علمی جدید ، او را در مرتبه ی بالاتری هم قرار می دهد. از طرف دیگر زبان ما زبانی مردانه است و استفاده از این زبان برای به نقد کشیدن رمان ها از دیدگاه جنسیتی و بیان معایب طرح واره های جنسیتی در آن ها و به ویژه آشکار ساختن معناهای پنهان در گفتمان ها، کار را برای منتقد بسیار دشوار می سازد. به نظر پژوهش گر، استفاده از نقد زن گرایی و بررسی داستان های کودک و نوجوان از دیدگاه جنسیتی، تنها یک سلیقه و انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت محض است تا منتقدان به سهم خود در زدودن نابرابری جنسیتی موجود در فرهنگ مردسالار ایفای نقش کنند. لازم به ذکر است که تداوم این نابرابری ها درادبیات و تاریخ مکتوب منجر به بازتولید این روند معیوب در تربیت نسل ها می شود. البته این موضوع فقط به ضرر زنان نیست، بلکه به ضرر جامعه ی انسانی است. زیرا جامعه ی انسانی ازدرک توانایی های فکری و عملی نیمی از جمعیت محروم مانده و می ماند و از به کارگیری ظرفیت های نادیده انگاشته شده ی آنان غافل می شود. حضورکم رنگ زنان درتاریخ مکتوب انسان ها را می توان به این دلیل دانست که در تاریخ مکتوب بیش تر، مردان حرف زده اند. آن ها هم چنین به جای زنان نیز حرف زده اند و زنان را با دیدگاه مردسالارانه ی موجود درجامعه معرفی کرده اند. بنابراین نگرش های تحمیلی مردانه بر شناخت از زن و زنانگی برفرهنگ ما غلبه یافته است. از طرف دیگر دیدگاه مردسالار انتظاراتی را از زنان می طلبد که به بازتولید کنش های تحمیلی از سوی زنان منجر شده است. پژوهش گر براساس یافته های این پژوهش معتقد است، فرهنگ مردسالار حاکم برجوامع مختلف، به ویژه ایران با تفکیک جنسیتی، نقش های متفاوتی را برای هریک از دو جنس زن و مرد به گونه ای درنظرگرفته است که نقش مردان جدی تر، مهم تر و برتر شناخته می شود. از طرف دیگر، ارزش های منحصر به فرد و توانایی های زنان در انجام بسیاری از امور نادیده گرفته می شود. این تفکیک جنسیتی با ارزش گذاری های فوق، خود را در کتاب های کودکان و نوجوانان به خوبی نشان می دهد. این امر منجر به بازتولید فرهنگ مردسالاری با همه ی معایب اش می گردد. با توجه به نکات گفته شده، تغییر در بینش نسبت به نقش های جنسیتی و رفع نابرابری های جنسیتی از آثار مکتوب، به ویژه ادبیات کودک و نوجوان علاوه بر همت همه جانبه ی دست اندرکاران این حیطه، همت و تلاش مضاعف نویسندگان زن را می طلبد تا نگاه زنانه را به معنای درست کلمه( نه معنای ساختگی فرهنگ مردسالار) وارد ادبیات کنند. بنابراین لازم است کتاب ها از این دیدگاه نیز مورد نقد و بررسی جدی قرارگیرند و آسیب شناسی شوند تا راه را برای نویسندگان کودک و نوجوان در تجدید نظر در قالب ها و کلیشه های تحمیلی بازکنند. کلیدواژه ها: جنس، جنسیت، داستان، ده رمان نوجوان برگزیده ی دهه ی هشتاد، طرح واره، کلیشه، گفتمان، نظریه-ی جان استیونز، نوع ادبی.
علی اصغر غفوری سعید حسام پور
قصه ها و داستان های بلند عامیانه از نشانه های پویایی جامعه است و واکاوی این گونه آثار از دیدگاه های گوناگون مانند روان شناسی، جامعه شناسی، ادبی و... ما را در شناسایی بهتر و بیش تر شیوه ی اندیشه ورزی، سخن سرایی و آرمان خواهی مردم یاری می دهد. سرزمین ایران و زبان فارسی ادبیات داستانی پرباری دارد، ولی آن چنان که شایسته ی آن است، شناخته و معرفی نشده است. از این رو در پژوهش حاضر یکی از این قصه ها، یعنی داراب نامه ی بیغمی و فیروزشاه نامه از دیدگاه شخصیت شناسی و شخصیت پردازی واکاویده شده است. برای این کار با توجه به منابع و آثار موجود در زمینه ی عناصر داستان به ویژه شخصیت و شخصیت پردازی، چگونگی معرفی شخصیت ها و پردازش آن ها تحلیل و بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد شخصیت های متنوع و فراوانی در داستان حضور دارند که به درستی و خوبی پرداخته شده اند و شیوه ی پردازش آن ها از طریق حوادث داستان، گفتار و کردار شخصیت ها و سخنان دیگران درباره ی آن هاست. از جمله مهم ترین این شخصیت ها می توان به فرمانروایانی مانند فیروزشاه و فرزند او بهمن اشاره کرد که نقش بسیار برجسته ای در داستان دارند. هم چنین در این اثر، عیاران در کمک به فرمانروایان نقش بسیار موثری دارند و از شگردهای گوناگونی برای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرند و به نظر می رسد نگارنده تا حدی از داستان سمک عیار تأثیر پذیرفته است. این پژوهش در برگیرنده چهار فصل است که فصل نخست آن شامل درآمد، پیشینه تحقیق درباره ی اثر یاد شده و شیوه ی پژوهش است و در فصل دوم پس از بررسی کوتاه وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در زمان گردآوری داراب نامه و فیروزشاه نامه، مولف، زمان تالیف، خاستگاه، اهمیت و چکیده داستان بررسی و ارائه شده است. در فصل سوم که فصل اصلی این تحقیق است و در برگیرنده سیزده بخش است، شخصیت های اصلی و پاره ای شخصیت های فرعی داستان یاد شده و طبقات و نقش و کارکرد آن ها پژوهیده شده است و در فصل چهارم نیتجه گیری شده است.
سعیده روستا مرتضی خسرو نژاد
محققان هدف از نقل قصه و افسانه را سرگرمی می دانند اما علاوه بر سرگرمی شنوندگان هدف آن ها بیان رفتارها و کنش های شخصیت های قصه و افسانه است. رفتارهایی که گاه بر پایه ی مکر و نیرنگ است .در این پایان نامه مکر و حیله در افسانه های صبحی بررسی شده و تعریف هایی مطرح گردیده است. مکر و نیرنگ یکی از آن مضامین دوگانه به شمار می رود که اگرچه اغلب زشت و ناپسند است، گاه مطابق منطق قرآن در برابر ماکرین، رنگ و بوی الهی به خود می گیرد و نیکو و پسندیده است.بر این اساس و با توجه به تقسیم بندی مکر از جانب بزرگان به دو صورت مکر ممدوح و مکر مذموم، چنانچه اقدام فردی در جهت مثبت و برای رهایی از ظلم و ستم باشد نیکو و از آن به عنوان چاره اندیشی تعبیر می کنیم اما در صورتی که در جهت منفی و برای آسیب رساندن به اشخاص دیگر باشد آن را مکر می دانیم. بر اساس این تقسیم بندی می توانیم بر ادعای گذشتگان مبنی بر مکار بودن زنان خط بطلان کشید زیرا در اکثر موارد در این داستان ها زنان برای رهایی خود از ظلم و ستم چاره ای می اندیشند اما مردان برای کسب ثروت، مقام و ارضای امیال نفسانی خود مکر به کار می برند.
مهناز جوکاری سعید حسام پور
حضور ایدئولوژی در متن، به ویژه متن های آفریده شده برای مخاطبان کم سال، ضرورت بررسی متون را بیش از پیش آشکار می کند و در این میان، بررسی ایدئولوژی های پنهان اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا این ایدئولوژی ها تأثیری ژرف تر بر خواننده می گذارند و ممکن است در جامعه، به عنوان ارزش و هنجار شناخته شوند و ارائه ی آن ها در متن به منزله ی نوعی مشروعیت بخشی به آن ها تلقی شود. یکی از ابزارهای پنهان کردن ایدئولوژی، زبان و فن ها و شگردهای زیبایی شناختی موجود در آن است. همچنین این مسئله بارها توسط نظریه پردازان مطرح شده است که باید خواننده را از چگونگی عمل ایدئولوژی ها در متن آگاه کنیم تا مخاطب بتواند در فرایند خوانش حضور داشته باشد و بدین وسیله خود را از فشارهای ایدئولوژی های متن برهاند. آموزش روش خوانش انتقادی به مخاطبان یکی از مهمترین شیوه های این آگاه سازی است. درحالی که به نظر می رسد فرایند خوانش انتقادی باید از سوی بزرگ سال به کودک آموزش داده شود، نظام های آموزش و پرورش و مابان کمتر به این امر توجه دارند. بنابراین، می توان انتظار داشت که مولفان آثار، خود دست به چنین اقدامی بزنند و در ضمن ارائه ی ایدئولوژی خود، راه خوانش انتقادی آن را نیز بر خواننده باز گذارند. مطالعه ی داستان ها و رمان های نوجوان که در دهه ی اخیر در ایران منتشر شده است، نشان از توجه نویسندگان این آثار به چنین امری دارد. پژوهش حاضر به دنبال کشف فن ها و شگردهایی است که نویسندگان داستان ها و رمان های نوجوان ایران، برای گسترش توانایی خوانش انتقادی خوانندگان کم سال خویش به کار می گیرند. فن ها و شگردهایی که سازوکارهای شناختی و عاطفی لازم را برای رهایی از بندهای ایدئولوژی حاکم بر متن در اختیار مخاطب قرار می دهند و او را از خواننده ای پذیرای متن به منتقد آگاه اثر بدل می کنند. این پژوهش با رویکردی ایدئولوژیک به بررسی گفتمان روایی در ? رمان نوجوان ایرانی پرداخته است که به گونه ای هدفمند نمونه گیری شده اند. نتیجه ی این بررسی حکایت از آن دارد که در رمان های نوجوان دهه ی اخیر، نویسنده ها از تکنیک ها و شگردهایی درجهت خوانش انتقادی استفاده کرده اند، اما همچنان رمان های نوجوان ایرانی زیر سیطره ی ایدئولوژی قرار دارند. می توان گفت که رمان های دهه ی اخیر در مسیر خوانش انتقادی گام برداشته اند، اما هنوز در ابتدای این مسیر قرار دارند و این تکنیک ها گاه به القای هرچه بیشتر ایدئولوژی ها نیز منجر شده است.
سمانه زازرانی حسین کیانی
ادبیات کودک شاخه ای از ادبیات است که مخاطب آن نونهالان و نوجوان جامعه می باشند، این شاخه ی ادبی به شکل های گوناگونی مانند قصّه و شعر و ... با هدف آموزش، تربیت، و پرورش کودکان ارائه می شود. در واقع ادبیات کودک یکی از راه های انتقال فرهنگ، و تمدن، و ادبیات، و آداب و رسوم به نسل بعد است؛ در ادبیات کهن داستان هایی وجود دارد که نویسندگان معاصر با الهام گرفتن از آن ها به خلق آثار جدیدی دست زدند. از میان این داستان ها می توان داستان های هزار و یک شب و کلیله و دمنه را نام برد که نویسندگانی چون کامل کیلانی به بازنویسی و باز آفرینی این آثار ادبی کهن پرداخته اند. کامل کیلانی، پیشگام داستان نویسی در ادبیات کودک عربی، با الهام گرفتن از داستان های کهن بویژه داستان های هزار و یک شب و کلیله و دمنه، کوشیده تا این داستان ها را به گونه ای بازنویسی کند تا مورد توجه کودکان قرار گیرد. این پژوهش بر آن است تا با تحلیل داستان های پیش گفته، به بررسی شیوه های استفاده شده در بازنویسی و بازآفرینی بپردازد. بنابراین با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی پس از تبین مبانی نظری پژوهش، به بررسی داستان ها بر اساس آن مبانی پرداخته شده است. کامل کیلانی 5 مجموعه ی داستان از هزار و یک شب و دو داستان از کلیله و دمنه را بازنویسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در دو داستان از مجموعه داستان های هزار و یک شب نویسنده به باز آفرینی داستان پرداخته، به گونه ای که ساختار و مضمون داستان را تغییر داده است. اما پنج داستان از مجموعه داستان های بررسی شده با امروزی کردن زبان کهن اثر ادبی در بازنویسی ساده و شش داستان دیگر با تغییر در عناصر داستان و امروزی کردن زبان اثر کهن در بازنویسی خلّاق قرار گرفته اند.
فرزانه آقاپور سعید حسام پور
هدف پژوهش حاضر، بررسی کارناوال، آوا و عناصر فانتزی مانند نحوه ی ورود به دنیای دیگر، شخصیت های حیوانی و جادو در شش رمان نوجوان ایرانی و غربی است. پژوهشگر، روی کرد نظری کارناوال و چندآوایی میخاییل باختین را برای تحلیل رمان ها برگزیده و به کاربرد آن در ادبیات کودک توجه داشته است. پژوهش گران غربی نظریه ی باختین را در ادبیات کودک به کار گرفته اند؛ حال آن که کاربرد این نظریه در ادبیات کودک و ژانر فانتزی، در ایران کم تر شناخته شده اند. این پژوهش به صورت کیفی و قیاسی، با روش تحلیل محتوا و رویکرد توصیفی تفسیری انجام گردید و نمونه ها از راه جست وجوی کتاب خانه ای گزینش شدند. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که در نمونه های ایرانی، عناصر فانتزی بسیار کم رنگ تر از مجموعه ی دنیای شگفت انگیز اُز است. تخیل، یاری گران قهرمان و شخصیت های فانتزی، مولفه هایی هستند که در فانتزی های ایرانی یافت می شوند. این فانتزی ها، به جای ساختن دنیایی یک سره متفاوت، از رفت و برگشت کودک به دنیای خیال بهره جسته اند و خیال را در متن واقعیت قرار داده اند. اکبرپور، با بردن شخصیت به سفری خیالی و توجه به صدای کودک او را توانمند می کند؛ اما دو رمان دیگر، جامعه ای تک آوایی را نشان می دهند. جامعه ای که هنجارهای بزرگسال را به کودکان تحمیل می کند و به آن ها اهمیت نمی دهد. البته شمس و شاه آبادی کوشیده اند ارزش ها را دگرگون کنند و صدای کودکان را به گوش مخاطب برسانند. باید توجه داشت که مجموعه ی دنیای شگفت انگیز اُز، در قرن بیستم نوشته شده و طبیعتاً به حفظ ارزش های فرهنگ رسمی و پیروی از قانون های وضع شده تأکید می ورزد. این مجموعه کاملاً تک آوایی است و نویسنده، در پی یکی کردن تمام آواهاست. رمان های بااوم در دسته ی فانتزی غلیظ جای می گیرند و عناصر و موضوع های فانتزی نو از جمله تقابل خیر و شر را در خود دارند. توجه به فضاهای فانتزی، شخصیت های فانتزی و جادو از دیگر عناصر مطرح در این مجموعه است. کلیدواژه: آوا، باختین، چندآوایی، رمان نوجوان، عناصر فانتزی، کارناوال.
شیدا آرامش فرد سعید حسام پور
چکیده این پژوهش با این هدف شکل گرفت که شیوه ی پرداخت زمان روایی را در تعدادی از رمان های نوجوان بررسی و نقش و شیوه ی عملکرد کارکردها و نمایه ها را در ساختار زمان داستان ها مشخص کند. برای این کار، الگوی تحلیلی ژنت در زمان مندی با الگوی بارت درباره ی کارکردها و نمایه ها ترکیب شد و الگوی جدیدی برای تحلیل داستان ها ایجاد شد. برای آزمودن این الگوی تحلیلی- ترکیبی، سه رمان نوجوان ایرانی و سه رمان نوجوان خارجی، به عنوان ورودی در این الگو قرار داده شد و خروجی آن، نتایج احتمالی و پرسش های پژوهش را تأیید کرد. کارکردها و نمایه های بارت، در همه ی موارد به یک شیوه در زمان مندی ژنت عمل کرده بودند و نظم فکری خاصی بر اندیشه ی همه ی نویسندگان در تنظیم زمان داستان ها حاکم بود. علاوه بر نتایج مشترک در داستان های بررسی شده، یافته های پژوهش نشان داد که رمان ها در پرداخت زمان روایی یک دست نیستند و برتری ها و کاستی هایی در هر یک از آن ها دیده می شود. توجه ویژه به بحث زمان محتوایی در کنار زمان ساختاری، واردکردن اسطوره و تاریخ به داستان، استفاده ی هدفمند از اشکال مختلف افعال دستوری، سپیدنویسی در متن، استفاده از پیش نگاه های نوآورانه در آغاز داستان، شگردهای مناسبی بود که نویسندگان برای ایجاد جذّابیت بیش تر در داستان ها به کار برده بودند. از نقاط ضعف داستان ها نیز، می توان به توصیف های تکراری و خسته کننده، استفاده ی نامناسب از افعال دستوری، شکل خطی زمان بدون هیچ پرش و نابهنگامی با وجود موضوع سفر در زمان، دست کم گرفتن مخاطب و تأکید بر بیان مطالب بدیهی داستان اشاره کرد.
الهه شهسواری مرتضی خسرونژاد
چکیده پرامتن در کتاب های تصویری_داستانی: بررسی بیست کتاب برتر داخلی و ده کتاب برتر خارجی بر اساس نظریه ی ماریا نیکولایوا و کارول اسکات به کوشش الهه شهسواری هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل پرامتن در کتاب های تصویری_داستانی برتر داخلی و خارجی بر مبنای نظریه ی نیکولایوا و اسکات بوده. در این پژوهش به بررسی بیست کتاب برتر داخلی به انتخاب گروه "کتاب های تصویری" مرکز مطالعات ادبیات کودک و ده کتاب برتر خارجی به انتخاب پیترهانت پرداخته شده است.نمونه ها با روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در نمونه های برتر داخلی به بعضی از عناصر پرامتن مانند عنوان، تصویر روی جلد، پشت جلد و صفحه ی شناسنامه توجه خاص و مطلوبی شده در حالی که بعضی از عناصرپرامتن مانند صفحات استقبال و بدرقه نادیده گرفته شده اند و در نمونه های خارجی توجه به تمامی عناصر پرامتن به خصوص صفحات استقبال و بدرقه تا حدی بود که میزان چشم گیری از پیام داستان در این قسمت ها گنجانده شده بود. واژه های کلیدی: کتاب های تصویری_داستانی، ماریا نیکولایوا و کارول اسکات، پرامتن.
سید محمد عطا عظیمی محمد حسین کرمی
خاقانی شروانی از شاعران بزرگ و صاحب سبک ادب یارسی است که در قرن ششم هجری می زیسته است. وی دارای چنان ذوق شاعرانه و قدرت بیانی بود که کمتر شاعر و ادیب بزرگی را در حوزه ی ادب پارسی می شناسیم که از قرن ششم به بعد در برابر سحرکاری ها و توانمندی های هنری او دچار حیرت نشده باشد و از او تاثیری نپذیرفته باشد. بی گفته روشن است که دریافت ظرافت ها و ترفندهای زیبایی شناختی آثار او به تأمل ویژه و آشنایی با همه ی دانش های ادبی وابسته و نیازمند است، به همین سبب در حوزه ی زیبایی شناسی شعر خاقانی اگر چه تلاش های ارزشمندی هم انجام پذیرفته اما تا کنون اثر مستقلی که با ژرف کاوی بدین آثار نگریسته باشد، سراغ نداریم و این رساله به این منظور، قدم در این راه نهاده و تلاش کرده که به اندازه¬ی توان بر اساس معیارهای زیبایی شناسی سنتی و تا حدودی هم زیبایی شناسی نوین، به سی قصیده ی خاقانی که بر اساس تأمل و هدف ویژه ای برگزیده شده اند، بنگرد. نتیجه و حاصل این پژوهش در چهار فصل به شرح زیر ارائه گردیده است: 1- فصل اول: این فصل به کلیات تحقیق اختصاص یافته و شامل مقدمه، هدف تحقیق، پرسش تحقیق، مروری بر تحقیقات پیشین و روش و شیوه تحقیق است. 2- فصل دوم: این فصل به تعریف ها و دیدگاه ها درباره زیبایی و زیباشناسی از منظر فلاسفه، ادیبان و هنرمندان اختصاص دارد و طی آن زیبایی های شعر خاقانی به طور کلی تحلیل و بررسی شده اند. 3- فصل سوم: این فصل شامل متن سی قصیده است که آرایه های آن ها استخراج شده و از دیدگاه زیبایی شناسی مورد تحلیل آماری، توصیفی و ارزشی قرار گرفته اند؛ همچنین جدول هایی که میزان استفاده شاعر از صورخیال و آرایه های لفظی و معنوی را نشان می دهند، در این فصل ارائه شده است. 4- فصل چهارم: این فصل شامل نتیجه گیری و پیشنهادها است. کلید واژه: خاقانی، قصیده، زیباشناسی، دانش های بلاغی و هنجارگریزی
راضیه علوی سعید حسام پور
قرن بیستم سر آغاز تحولات گسترده در زمینه ی نقد ادبی معاصر است. یکی از مباحثی که در این زمان مطرح شد نگرش به شکل، ساختار و بافت اثر ادبی با توجه به مطالعات زبان شناسانه ی فردینان دوسوسور بود. این توجه به ساختار آثار ادبی برای نخستین بار سبب شکل گیری جنبشی به نام نقد شکل گرایی یا نقد فرمالیستی در روسیه شد. فرمالیست ها و پس از آنان ساختارگرایان در پی یافتن الگو و نظامی از روابط درون متنی بودندکه بر اساس آن بتوانند به ارزیابی مفاهیم اثر بپردازند. یک دسته از پژوهش گران ساختارگرا در روی کرد خود به آثار روایی توجه ویژه ای نشان دادند و تلاش کردند تا با بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آن به درکی ادبی تر از روایت و کشف ساختار و بافت روایت های بشری دست یابند. برمون، گریماس و تودورف از نظریه پردازانی بودندکه تلاش کردند تا با ادامه ی روش پراپ در بررسی روایت به کشف کوچک ترین واحد روایی که از ترکیب آن ها متون روایی پدید می آیند، دست یابند. نگرش به متون روایی کلاسیک از دیدگاه این منتقدان برای درک ساختار حاکم بر آن ها و شگردهای خلق آن متون بسیار کاربردی است. در میان آثار کلاسیک نثر فارسی، تاریخ بیهقی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این اثر تاریخی به سبب بهره گیری هنرمندانه ی بیهقی از امکانات و توانایی های زبانی در شرح و گزارش پدیده ها و حوادث تاریخی، رنگ و رویی داستانی و روایی به خود گرفته است. مطالعه و بررسی شیوه ی روایت پردازی این اثر با روی کرد ساختارگرایی، سبب درک بهتر از ساختار حاکم بر حکایت های آن و آشنایی با شگردهایی که سبب ماندگاری، پویایی و گیرایی این اثر شده است، می شود. در این پژوهش تلاش شده است تا به بررسی ساختاری حکایت های تاریخ بیهقی با روی کرد ساختارگرایی در پنج فصل زیر پرداخته شود: فصل اول: شامل مقدمه، هدف تحقیق، اهمیت تحقیق و مروری بر پژوهش های انجام شده و در نهایت روش پژوهش است. فصل دوم: در این فصل نظریه های روایت که حکایت های تاریخ بیهقی بر اساس آن نقد و تحلیل شده اند، معرفی و بررسی شده و در ادامه سه عنصر اصلی ساختار روایت یعنی طرح، شخصیت و زاویه ی دید معرفی می شوند. فصل سوم: در این فصل پس از معرفی مختصر نویسنده ی تاریخ بیهقی و اثر او، رابطه ی میان تاریخ و آثار ادبی بررسی می شود. در ادامه نگارنده به معرفی مختصر پاره ای از جنبه های زبانی، ادبی و روایی تاریخ بیهقی پرداخته است. سپس حکایت های موجود در تاریخ بیهقی در دو گروه ـ حکایت های روزگار غزنوی و حکایت های پیش از روزگار غزنوی ـ طبقه بندی شده که در فصل چهارم این رساله تجزیه و تحلیل ساختاری می شوند. فصل چهارم: در این فصل به تجزیه و تحلیل ساختاری حکایت های تاریخ بیهقی پرداخته می شود و در پایان نتایج حاصل از تحلیل و بررسی ساختاری دو دسته حکایت های این اثر مقایسه و ارزیابی می شوند. فصل پنجم: در این فصل به ارائه ی نتایج کلی از بررسی ساختاری حکایت های تاریخ بیهقی و معرفی شباهت ها و تفاوت های ساختاری حاکم بر دو دسته حکایت های این اثر پرداخته می شود.
زهرا بهبهانی نژراد زرین تاج واردی
سراج الدین قمری آملی از جمله شاعرانی است که درسرودن قصاید مصنوع توانا بوده است. وی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم می زیسته و دیوان شعری نیز از او باقی مانده است. رساله ی حاضر بر آن است تا با بررسی قصاید وی، ابتدا به توضیح واژه های دشوار بپردازد و سپس با توجه به واژه های معنی شده، ابیات را معنی کند. بر این اساس فصول رساله به ترتیب زیر است: فصل اول: شامل مقدمه، هدف تحقیق، سوالات، ضرورت تحقیق و پیشینه ی تحقیق است. این فصل روش تحقیق را که در این رساله کتابخانه ای بوده است، نیز در برمی گیرد. فصل دوم: به بررسی احوال و آثار سراج الدین قمری آملی می پردازد و اوضاع ایران را در قرن ششم از نظر سیاسی، اجتماعی و ادبی مورد بررسی قرار می دهد. در این فصل همچنین ساختار شعر ، مضامین شعری و تأثیرپذیری شاعر از دیگر شاعران، توضیح داده می شود. در پایان این فصل به مواردی که کار شرح بعضی از ابیات را تا حدودی دشوار کرده است، اشاره می شود و نسخه ها و منابع دربرگیرنده ی آثار شاعر نیز معرفی می شود. فصل سوم: مهمترین بخش این رساله است که به شرح لغات و ابیات دشوار قصاید شاعر اختصاص دارد. فصل چهارم: نتیجه گیری فصل پنجم: فهرست های پایانی این رساله را نشان می دهد و شامل فهرست آیات، احادیث وعبارات عربی، لغات، نام ها و جای ها و فهرست منابع است.
میترا یزدان پناه کاووس حسن لی
موضوع این تحقیق بررسی ساختار و محتوای داستان های کوتاه امین فقیری، نویسنده ی معاصر شیرازی است. این مطالعه گامی است در جهت شناخت سبک، ساختار و محتوای هفت کتاب فقیری که عبارتند از: ”دهکده ی پر ملال“، ”کوفیان“، ”کوچه باغ های اضطراب“، ”سیری در جذبه و درد“، ”سخن از جنگل سبز است و تبردار و تبر“، ”مویه های منتشر“ و ”انگار هیچ وقت نبوده“. در مورد این هفت کتاب بررسی های زیر درباره ی سی داستان از هفتاد داستان، در هفت فصل انجام گرفته است: فصل اول شامل درآمد، ضرورت، روش، پیشینه ، سوالات و هدف تحقیق است. روش تحقیق در این رساله کتابخانه ای و بر اساس بررسی تحلیلی متون است. در این مقدمه به ادبیاتاقلیمی – روستایی نیز اشاره شده است. فصل دوم به چیستی داستان کوتاه و پیدایش این نوع ادبی در جهان و ایران اختصاص دارد. در فصل سوم سبک فقیری و تحول آن در سه سطح زبانی، ادبی و فکری بررسی شده و در باره ی ویژگی های هفده گانه ی دوره ی تکوین و تحول سبک با ذکر مثال ها و شواهد، توضیح داده شده است. این فصل اولین فصل از سه فصل اصلی رساله است. فصل چهارم تعاریف و نظریه هایی را درباره ی موضوعاتی چون نماد، هرمنوتیک، نقد و عناصر داستان در بر دارد و به منزله ی راه ورودی به فصل پنجم است. فصل پنجم دومین فصل از سه فصل اصلی رساله است و به بررسی ساختاری داستان ها می پردازد. در این فصل ابتدا چکیده ای از داستان ها آورده شده و سپس هر داستان از نظر عناصر داستانی، ساختار، تقابل ها، نماد، تفسیر و تاویل متون، عناصر شاعرانه و... بررسی شده است. در فصل ششم که سومین فصل از سه فصل اصلی رساله است، با مقدمه ی کوتاهی درباره ی درون مایه، به بررسی محتوای داستان های فقیری در هفت کتاب مذکور، پرداخته شده است. در این فصل علاوه بر جستجوی موضوع داستان، درون مایه ی اثر نیز معرفی شده و در مورد محتوای هر داستان، تحلیلی کوتاه ارایه گردیده است. فصل هفتم به نتایج تحقیق و نمودارها اختصاص دارد که بر اساس هفتاد داستان استخراج گردیده است.
سعید حسام پور غلامرضا افراسیابی
داستانها و قصه های بلند عامیانه ، روایت حیات اجتماعی هر جامعه است و بررسی این داستانها از جنبه های مختلفی چون داستانی ، جامعه شناختی ، روانشناختی و ... ما را در شناخت بیشتر شیوه تفکر و اندیشه ، داستان نویسی و داستان گویی و آمال و آرزوهای مردم یاری می کند. متاسفانه تاکنون درایران چنین مواردی و به ویژه عوامل و عناصر داستانی اینگونه داستانها مورد توجه جدی قرار نگرفته است. از این رو تحلیل عوامل و عناصر برخی از این داستانها نظیر سمک عیار، داراب نامه و اسکندرنامه که در این رساله به آن پرداخته شده، ما را بیشتر با شیوه داستان نویسی دوران گذشته آشنا می سازد.