نام پژوهشگر: محمدرضا نیشابوری
صابر حیدری محمدرضا نیشابوری
آلودگی خاک به فلزات سنگین خطرات زیادی را برای سلامتی اکوسیستمها ایجاد کرده است. شستشوی خاک یکی از تکنیک های درجا برای آلودگی زدایی خاک است. در این تکنیک، فلزات سنگین با استفاده از عوامل متحرک-کننده از خاک خارج می گردند. این تکنیک در آزمایشگاه به دو صورت پیمانه ای و ستونی قابل اجرا است. هدف از این تحقیق، مقایسه دو روش استخراج پیمانه ای(شامل زمانی و پی درپی) و ستونی( شامل پیوسته و پالسی)، با استفاده از چهار استخراج کننده ( edta، اسید سیتریک، اسید اگزالیک و اسید استیک ) در سه خاک آلوده به pb، zn و cd اطراف کارخانه سرب و روی زنجان بود. در روش پیمانه ای پی درپی نمونه های خاک که با محلول 01/0 مولار استخراج کننده های مختلف طی 12 مرحله استخراج پی درپی مورد آبشویی قرار گرفتند. در روش استخراج پیمانه ای زمانی نمونه های خاک با محلول های 01/0 مولار استخراج کننده های مختلف به طور متناوب برای مدت زمان های معین ( تا 24 ساعت ) تکان داده شدند. در استخراج ستونی پیوسته، ستونی از نمونه های خاک با 5700 میلی لیتر از محلول 01/0 مولار استخراج کننده های مختلف آبشویی شدند. در استخراج ستونی پالسی، ستونی از نمونه های خاک با 285 میلی لیتر محلول 2/0 مولار استخراج کننده های مختلف مورد آبشویی قرار گرفتند. نتایج استخراج پیمانه ای توالی زیر را برای استخراج کننده های مختلف نشان داد : اسید استیک < اسید اگزالیک << اسید سیتریک ? edta. در استخراج پیمانه ای زمانی فرایند رهاسازی فلزات سنگین تا 24 ساعت فقط در مورد edta مشاهده گردید و برای دیگر استخراج کننده ها در زمان های مختلف بازجذب مشاهده شد. با توجه به نتایج هر چه قدرت کمپلکس کنندگی استخراج کننده کمتر بود، بازجذب با شدت بیشتری انجام شد. نتایج استخراج ستونی توالی زیر را برای استخراج کننده های مختلف نشان داد : اسید اگزالیک < اسید استیک << اسید سیتریک < edta. در مورد استخراج کننده edta معادلات تابع توانی، الوویچ ساده شده و پخش سهموی بهترین برازش را به داده های سینتیکی خاکهای مورد مطالعه یافتند. در آبشویی ستونی پیوسته، شکل منحنی های رخنه برای هر خاک، استخراج کننده و فلز سنگین متفاوت بود. شکل منحنی های رخنه فلزات سنگین هر خاک در آبشویی پالسی با edta یکسان و در دیگر استخراج کننده ها متفاوت بود. به طور کلی روش ستونی پیوسته نسبت به روش ستونی پالسی کارایی بیشتری را نشان داد.
حیدر غفاری گوشه محمدرضا نیشابوری
چکیده ویژگیها و رفتارهای فیزیکی خاک تحت تاثیر کیفیت آب آبیاری (شوری و سدیمی بودن) واقع می شوند. دامنه رطوبتی با کمترین محدودیت(llwr) که به عنوان شاخصی از کیفیت فیزیکی خاک پیشنهاد شده دامنه ای از رطوبت خاک است که در آن رشد گیاه در ارتباط با پتانسیل ماتریک ، تهویه و مقاومت مکانیکی خاک با کمترین محدودیت روبرو است. شیب در نقطه عطف منحنی رطوبتی نیز به عنوان یک شاخص کیفیت فیزیکی خاک (si) مطرح است و بسیاری از رفتار های فیزیکی مهم خاک را کنترل می کند. هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیرپذیری این شاخص ها از ec و sar آب آبیاری در دو خاک لوم رسی و لوم شنی در شرایط آزمایشگاه بود. تیمارهای آزمایش شامل محلولهایی با سه سطح ec (5/0، 4 و ds m-1 10) و چهار سطح sar (1، 5، 15 و 20) بودند. آزمایش به شکل فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی انجام گرفت. ستونهای pvc از هر دو خاک با ارتفاع 25 و قطر 16 سانتی متر و جرم مخصوص ظاهری معین (g cm-3 1/1 برای خاک لوم شنی و g cm-3 2/1 برای لوم رسی) تهیه شدند و به مدت 12 هفته در معرض شش سیکل تر و خشک با استفاده از محلولهای مذکور بع عنوان آب آبیاری قرار گرفتند. در پایان این مدت شاخص های llwr و si و همچنین شاخص های پایداری خاکدانه شامل mwd، was و dc و هدایت هیدرولیکی اشباع (ks) اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد تاثیر sar و ec بر llwr در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود و با افزایش sar، شاخص llwr در هر دو خاک کاهش یافت. تاثیر ec بر llwr در دو خاک متفاوت بوده به طوریکه با افزایش ec در خاک لوم رسی، llwr کاهش و در لوم شنی افزایش یافت (01/0 ? p). تاثیر ec بر شاخص si معنی دار نبود ولی با افزایش sar شاخص si کاهش یافت (01/0 ? p). نتایج تجزیه واریانس شاخص های پایداری خاکدانه نشان داد که تاثیر sar و ec بر شاخص mwd معنی دار نبوده و با افزایش sar شاخص was کاهش و شاخص dc افزایش یافت (01/0 ? p). با افزایش ec هر دو شاخص was و dc به طور معنی دار کاهش یافتند (01/0 ? p). تغییرات ks در بین تیمارها تنها در خاک لوم رسی معنی دار شد و با افزایش sar و کاهش ec، کاهش یافت. از بین پنج شاخص فیزیکی انتخاب شده، دو شاخص dc و was بیشترین حساسیت و تاثیر پذیری را از تغییرات sar و ec نشان دادند.
حسن منافی محمدرضا نیشابوری
در سالهای اخیر خشکسالی و کمبود بارندگی یکی از مشکلات اساسی بسیاری از کشورهای جهان بوده است که تولید محصولات کشاورزی را محدود میسازد. یکی از راه حلهای مناسب برای مقابله با تنش خشکی، برقراری رابطه همزیستی گیاهان با قارچهای میکوریز می باشد. این قارچها با فعالیت های گسترده ای که در داخل ریشه و هم چنین خاک دارند، رشد گیاهان را تحت تأثیر قرار میدهند. بدین منظور آزمایشی به صورت گلخانه ای در یک خاک استریل با گیاه گوجهفرنگی(رقم بهتا) و با دو گونه قارچ میکوریز شامل: glomus intraradices(gi) و glomus etunicatum(ge) انجام شد و پس از استقرار گیاهان، سه سطح رطوبت خاک شامل: fc9/0fc –(d0)،fc 7/0-fc8/0(d1) و fc55/0-fc65/0(d2) به گیاهان اعمال گردید. تلقیح گیاهان با gi و ge وزن خشک بخش هوایی را به ترتیب 5/14 و 2/16 درصد نسبت به شاهد افزایش داد و با کاهش رطوبت خاک وزن خشک بخش هوایی کاهش یافت. قارچ های میکوریزی محتوای نسبی آب برگ(rwc)، پتانسیل آب برگ(lwp) و هدایت روزنه ای(gs) را به طور معنی داری(01/0p <) افزایش دادند و با کاهش رطوبت خاک میزان هر سه متغیر کاهش یافت. گیاهان تلقیح شده با قارچ های میکوریزی در هر سه سطح رطوبتی غلظت فسفر بخش هوایی بیشتری نسبت به گیاهان شاهد داشتند و در مورد پتاسیم بخش هوایی، تنها قارچ geبه طور معنی داری پتاسیم بخش هوایی را افزایش داد و با کاهش رطوبت خاک، هر دو کاهش یافتند. با کاهش رطوبت خاک، درصد کلنیزاسیون میکوریزی هر دو گونه قارچ کاهش یافت در حالی طول هیف هر دو گونه قارچ در خاک، افزایش پیدا کرد. قارچهای میکوریزی ساختمان خاک را بهبود بخشیدند به طوری که گونه های قارچی gi و ge، میزان was را به ترتیب 6 و 9 درصد و میزان mwd را به ترتیب 27 و 82 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند هم چنین با افزایش سطح تنش، was نیز افزایش یافت. اثر سطوح رطوبتی بر ظرفیت نگهداری آب در حالت اشباع و مکشهای 5، 10 و 1500 کیلوپاسکال و هم چنین آب قابل استفاده گیاه(awc) معنی دار نشد و اثر قارچ تنها بر ظرفیت نگهداری آب در مکشهای 10 و 1500 کیلوپاسکال معنی دار شد(05/0p <). هدایت هیدرولیکی اشباع(ks) تحت تأثیر گونه های قارچی gi و ge قرار گرفت و به ترتیب 5/16 و 5/19 درصد نسبت به شاهد افزایش پیدا کرد. هدایت هیدرولیکی غیر اشباع خاک یا k(h) در مکش های 5 و 10 کیلوپاسکال بر آورد گردید و صرفنظر از سطوح رطوبتی، قارچهای giوge ،k(h ) خاک را در مکش 5 کیلوپاسکال به ترتیب 26 و 31 درصد و در مکش 10 کیلوپاسکال 32 و 40 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق میتوان به نقش ارزشمند قارچهای am در افزایش رشد گوجهفرنگی در شرایط تنش کمبود آب و بهبود خواص هیدرولیکی خاک اشاره نمود.
مجتبی کشاورزی حسن آباد سید علی اشرف صدرالدینی
چکیده: با توجه به اینکه یکی از بهترین راههای تنظیم مصرف آب، شناسائی مقدار آب در دسترس و چگونگی مدیریت منابع آب است، اندازه گیری رطوبت خاک جهت برنامه ریزی آبیاری و تنظیم میزان مصرف آب از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است پس استفاده از روشی که بتواند رطوبت خاک را با دقت بالا و درمدت زمانی کم در اختیار ما قرار بدهد ضروری می باشد. با توجه به روش های مستقیم و غیر مستقیم که برای اندازه گیری رطوبت خاک وجود دارد، روش انعکاس سنج حوزه زمانی به دلیل عدم نیاز به کالیبره کردن دستگاه در اکثر خاک ها، نداشتن خطر تشعشع مثل روش های نوترون متری و اشعه گاما، کاربرد ساده، امکان اندازه گیری اتوماتیک و تکرار پذیر بودن رطوبت برتری دارد. در این روش با اندازه گیری ضریب ثابت دی الکتریک خاک که یک عامل غیر مستقیم است و جایگزینی آن در معادلات مربوطه، درصد رطوبت حجمی موجود در خاک تعیین می شود. با توجه به اینکه چگالی ظاهری و سطح ویژه ذرات خاک از مهمترین عواملی اند که در اندازه گیری ثابت دی الکتریک در خاک تأثیر می گذارند، لذا در این تحقیق سعی بر این است که اثر تغییر بافت خاک و درصد ماده آلی موجود در خاک بر روی دقت اندازه گیری رطوبت توسط این دستگاه بررسی گردد. این تحقیق در 5 نوع خاک با بافت های سبک تا سنگین انجام شده و برای هر خاک 3 تکرار و 3 تیمار در درصد های مختلف ماده آلی شامل کود لاشبرگ که به صورت وزنی به خاک اضافه می شود، انجام می گیرد. پس از آماده شدن هر یک از تیمارها آنها را داخل گلدان های استوانه ای با قطرو ارتفاع حدوداً 25 سانتیمتر ریخته و از زیر اشباع می کنیم پس از 24 ساعت از اشباع شدن گلدان ها، در روزهای متوالی اندازه گیری رطوبت در هر تیمار به صورت مستقیم(وزنی) و نیز با قرار دادن هر یک از میله ها(پروب ها) در در داخل گلدانها بعمل می آید. به منظور تعیین دقت اندازه گیری دستگاه tdr و نیز معادلات مربوطه از معیار های آماری جذر میانگین مربعات خطا (rmse) و خطای نسبی (re) استفاده خواهد شد. از بین معادلات پیشنهادی توسط محققین مختلف معادله ای که بهترین برازش را با نتایج آزمایشات داشته باشد، معرفی خواهد گردید و در صورت امکان ضرائب اصلاحی برای معادلات مذکور پیشنهاد خواهد شد و یک رابطه بر مبنای واسنجی دستگاه tdr که سهم بافت و درصد ماده آلی خاک را نیز لحاظ نموده باشد, بسط داده خواهد شد.
آزاد کریمی محمدرضا نیشابوری
در این پژوهش میزان نفوذ آب به خاک بوسیله استوانه های مضاعف بررسی و با تعیین ضرایب پنج مدل نفوذ آب به خاک ( کاستیاکوف، فیلیپ، scs، کوتیلک-کرجکا و سوارتزندروبر)، سعی شد توابعی برای پیش بینی ضرایب مدل های نفوذ ذکر شده و همچنین تخمین سرعت نفوذ نهایی با استفاده از خصوصیات سهل الوصول خاک بدست آید. در ایجاد این توابع ضرایب مدل های نفوذ و سرعت نفوذ نهایی به عنوان متغیر وابسته وخصوصیات فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری شده برای خاک ها به عنوان متغیر مستقل به کار برده شدند. دوازده ویژگی اندازه گیری شده شامل درصد شن، سیلت، رس، سنگریزه، کربن آلی، کربنات کلسیم معادل، ec، sar، گچ، جرم مخصوص ظاهری، پایداری خاکدانه خیس(was)، میانگین وزنی قطر خاکدانه-(mwd) بودند. به طور کلی خاک ها در 9 کلاس بافتی متفاوت قرار داشتند اما بیشترین تراکم خاک ها در دو کلاس بافتی loam و clay loam بود. در بین دوازده ویژگی اندازه گیری شده چهار پارامتر سنگریزه، ec، sar و گچ غیر نرمال بوده و سایر پارامترها دارای توزیع آماری نرمال بودند. نتایج نشان داد که در بین مدل-های مختلف مدل کوتیلک-کرجکا دارای بهترین عملکرد در برآورد نفوذ تجمعی بود. ترتیب دقت مدل ها برای تخمین نفوذ تجمعی به صورت زیر بود: 1- مدل کوتیلک-کرجکا 2- مدل سوارتزندروبر 3- مدل کاستیاکوف 4- مدل scs 5- مدل فیلیپ. توابع انتقالی برای برآورد ضرایب تمام مدل ها به غیر از ضریب b در مدل scs و a0 در مدل سوارتزندروبر بدست آمدند. فرم کلی این توابع به صورت رگرسیون چند متغیره خطی بود. اما دو ضریب مذکور با هیچ کدام از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک رابطه معنی داری نشان ندادند. در بین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مقدار کربن آلی خاک بیشترین تاثیر را بر روی ضرایب داشت و در تمام توابع ایجاد شده برای برآورد ضرایب مدل های نفوذ به غیر از ضریب s مدل کوتیلک-کرجکا وارد گردید. همچنین سرعت نفوذ نهایی فقط با ماده آلی خاک رابطه معنی دار (p=0.01) نشان داد. سایر متغیرهایی که در ایجاد توابع انتقالی برای ضرایب مدل های نفوذ نقش داشتند به ترتیب اهمیت mwd، جرم مخصوص ظاهری و was بودند. در محل اندازه گیری نفوذ علاوه از دوازده متغیر ذکر شده، شاخص مخروطی و رطوبت اولیه تا عمق 40 سانتی متری نیز اندازه گیری شد. بنابراین متغیرهای مستقل به 14 متغیر افزایش یافت. این دو پارامتر تاثیر خود را بر روی ضریب ks مدل سوارتزندروبر و همچنین سرعت نفوذ نهایی نشان دادند.
پناه محمدی محمدرضا نیشابوری
منحنی مشخصه آب خاک یکی از شاخصه های مهم و بنیادی فیزیک خاک و از مهمترین خصوصیات هیدرولیکی به شمار می رود که رابطه بین رطوبت و پتانسیل ماتریک و همچنین نحوه توزیع اندازه منافذ را نشان می دهد. برای به دست آوردن این منحنی دو روش مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد. به دلیل پرهزینه و وقت گیر بودن تعیین آن به روش مستقیم با استفاده از صفحات فشار، بسیاری از محققان در پی جایگزینی آن با روشهای غیر مستقیم بوده اند که علاوه بر سریع و کم هزینه بودن، مشکلات و معایب روشهای مستقیم را نیز ندارند. اساسأ منحنی مشخصه وابسته به توزیع اندازه منافذ است، بنابراین با تعیین این خصوصیت، به راحتی هم منحنی مشخصه و هم هدایت هیدرولیکی قابل برآورد خواهد بود. اخیراً نشان داده شده است که توزیع اندازه منافذ از روی دو ویژه گی، یعنی گذرپذیری هوا در خاک (ka) و پخشیدگی گاز (d_p) قابل توصیف است. در این تحقیق پس از تهیه 30 نمونه دست نخورده از کلاس های بافت مختلف و اشباع آنها، با استفاده از ستون های آب آویزان و دستگاه صفحات فشاری مکش های صفر تا 15000 سانتی متر آب روی نمونه-ها اعمال شد. پس از حصول تعادل و در رطوبت های ایجاد شده مقادیر ka با روش بار افتان (کرکهام) و d_p با روش حالت غیرماندگار پخشیدگی گاز اکسیژن (روش تایلور) در هر نمونه اندازه گیری شد. با بکارگیری ka و d_p شعاع معادل منافذ خالی (r ?_i) در هر رطوبت محاسبه و از روی آن شعاع منافذ پر شده از آب (r_i) تعیین گردید. با استفاده از r_i بدست آمده و معادله موئینگی، مکش یا پتانسیل آب خاک نمونه ها در آن رطوبت نظیر r_i محاسبه شد. منحنی های مشخصه آب خاک حاصله با منحنی های تجربی(بدست آمده از صفحات مکش و فشار) مقایسه و دقت آنها در قالب شاخص های آماری r^2، rrmse، gmer و gsder ارزیابی شدند. روش استفاده شده در این تحقیق با دقت بسیار بالایی منحنی مشخصه آب خاک را برآورد کرده و در اکثر کلاس-های بافت خاک منحنی برآوردی تطابق خوب با منحنی اندازه گیری شده داشت. بنابراین با استفاده از روش مورد آزمایش، منحنی مشخصه آب خاک خیلی سریع و با هزینه کم و بدون نیاز به دستگاه صفحات فشاری به راحتی قابل برآورد است. بر اساس شاخص های آماری ذکر شده نتایج نشان دادند که این روش در مقایسه با مدل منحنی رطوبتی ون گنوختن به عنوان یک مدل فراگیر دقت بیشتری داشته و راحت تر و سریعتر از آن منحنی مشخصه آب خاک را برآورد می کند.
بشری بهروزی نژاد محمدرضا نیشابوری
هدایت هیدرولیکی غیراشباع خاک (k(?)) که با تغییر رطوبت (?) یا پتانسیل ماتریک خاک (h) می تواند چندین ده مرتبه تغییر نماید، یک ویژگی کلیدی در تبیین جریان آب در خاک و انتقال انواع آلاینده ها در محیط متخلخل است. اما اندازه گیری k(?) چه در آزمایشگاه روی نمونه های دست نخورده و چه در مزرعه، بسیار پیچیده، زمان بر و همراه با خطاهای بسیار است. از این رو استفاده از یک ویژگی خاک، که به سادگی در مزرعه یا آزمایشگاه قابل اندازه گیری بوده و ارتباط تنگاتنگ با k(?) داشته باشد، همیشه مورد جستجوی محققین فیزیک خاک بوده است. هدایت الکتریکی توده ای خاک (b?) از ویژگی های مطرح شده در این راستا است. جریان الکتریکی و جریان آب، هردو دریک مجموعه از منافذ و شکاف ها اتفاق می افتند و هردو با پارامترهای مشابهی مثل قطر منافذ، پیوستگی منافذ و پرپیچ وخمی در محیط متخلخل تحت تأثیر قرار می گیرند. بنابراین انتظار می رود برآورد k(?) از طریق b? چه به صورت رابطه ی رگرسیونی و چه تحلیلی میسر باشد. هدف این بررسی، امکان برقراری رابطه بین k(?) و b? و استفاده از آن به عنوان ابزار پیش بینی k(?)می باشد. در این تحقیق، k(?) برآورد شده از طریق اندازه گیری b? و به کار گیری مدل دوسان و روی، با k(?) اندازه گیری شده به روش گاردنر( جریان خروجی از دستگاه صفحلت فشار) مقایسه و ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که در 30 نمونه خاک مورد مطالعه، بین k(?) برآورد شده از طریقb? و k(?) اندازه گیری شده یک رابطه ی خطی با r^2 بیشتر از 9/0 وجود دارد و بیانگر این است که می توان با اندازه گیری b? و با دردست داشتن مقادیر شن و سیلت و رس در هر خاک مقدار k(?) را با دقت خوبی برآورد کرد. در بخش دیگری از این تحقیق امکان برقراری رابطه بین k(?) و نفوذپذیری هوا برای خاک (k_a ) مورد بررسی قرار گرفت. در یک محیط متخلخلی مثل خاک، همچنان که نفوذپذیری خاک برای آب به عنوان یک سیال مطرح شده، نفوذپذیری خاک برای هوا نیز به عنوان یک سیال دیگر مطرح است. جریان آب از بخش اشباع منافذ و جریان هوا از بخش خالی منافذ صورت می گیرد و با توجه به وابستگی بین دو بخش یاد شده، انتظار می رود که k_a و k(?)به هم مرتبط شوند. به علاوه اندازه گیری k_a براساس روش بار افتان بسیار سهل و ساده است. در این تحقیق k_a نمونه ها به روش بار افتان (کریکهام، 1949) و k(?) به روش گاردنر (1956) اندازه گیری و با k_a مقایسه و تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که در 30 نمونه خاک بین k_a و k(?)یک رابطه ی خطی رگرسیونی با r^2 بالا (بین 95/0 تا 98/0) وجود دارد و می توان با استفاده از این رابطه و با داشتنk_a در هر خاک مقدار k(?) را با دقت قابل قبول تخمین زد. مقادیر k(?)همچنین از مدل ون گنوختن- معلم برای هر نمونه برآورد شده و با مقادیر k(?)برآورد شده از طریق b? و k_aمقایسه شد. مشخص شد که مقادیر برآورد شده از طریق b? و مدل ون گنوختن- معلم دارای دقت های نزدیک به هم و بالاتری نسبت به مقدار برآورد شده از طریق k_a هستند. لذا به نظر می رسد تخمین k(?) از طریق b? بسیار رضایت بخش و امیدوار کننده است.
سولماز یزدانی محمدرضا نیشابوری
بکارگیری مفاهیم رطوبت ظرفیت مزرعه ای، نقطه پژمردگی دائم و آب قابل استفاده گرچه هنوز هم برای برنامه ریزی آبیاری صورت می گیرد اما بدون ایراد و محدودیت نمی باشد. دامنه رطوبتی با حداقل محدودیتllwr)) جایگزین آب قابل استفاده در نظر گرفته شده است. llwr دامنه ای از رطوبت خاک است که کمترین محدودیت ناشی از پتانسیل ماتریک، تهویه و مقاومت مکانیکی خاک برای رشد گیاه در آن دامنه ایجاد می شود. رطوبت های ظرفیت مزرعه ای(?fc)، نقطه پژمردگی دایم(?pwp)، تخلخل تهویه ای ده درصد(?afp) و مقاومت فروروی 2 مگاپاسکال(?sr)، llwr را تعیین می کنند. به نظر می رسد که در رطوبت های بیش تر از حد بالایی llwr(?u) در ناحیه ریشه، تهویه محدودکننده رشد گیاه شده و در رطوبت های کم تر از حد پایین (?l)llwr مقاومت فروروی بالای خاک رشد گیاه را کاهش می دهد. بررسی و مقایسه پاسخ گیاهان مختلف در محدوده llwr و در خارج از آن کمک بزرگی در ارزیابی مفید بودن llwr به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی آبیاری خواهد بود. هدف از انجام این تحقیق بررسی پاسخ، خصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی ذرت در سه محدوده رطوبتی llwr، بیشتر از حد بالایی llwr(?u2/1)، و حد پایینی llwr(تنش کمبود آب) است. بدین منظور آزمایشی بصورت فاکتوریل با طرح بلوک های کاملاً تصادفی، در چهار تکرار در گلخانه به اجرا درآمد و اثرات سه سطح رطوبتی، دو سطح جرم مخصوص ظاهری(25/1 و 6/1 گرم بر سانتی متر مکعب) در دو خاک لوم رسی و لوم شنی بر خصوصیات رویشی ذرت شامل: ارتفاع بوته، پرولین برگ، میزان آب نسبی برگ، کلروفیل برگ، سطح برگ، قطر ساقه، پتانسیل برگ، هدایت روزنه ای برگ، دمای برگ و وزن خشک بخش هوایی و ریشه ذرت مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اکثر صفات مذکور در محدوده llwr و تنش کمبود آب به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار را داشتند.تنها پتانسیل آب برگ، دمای برگ و میزان پرولین برگ در سطح رطوبتی ?u2/1 و تنش کمبود آب نسبت به سطح llwr بیشتر شد
کیومرث عباسی محمدرضا نیشابوری
امروزه فرسایش خاک نه تنها به عنوان تهدیدی برای رفاه بشر بلکه تهدیدی برای حیات او شناخته شده است و جوامع بشری با درک اهمیت این موضوع اقدامات متعددی برای کنترل فرسایش اتخاذ کرده اند. فرسایش خاک در ایران نزدیک به 20 تن در هکتار در سال تخمین زده می شود که نسبت به ده سال گذشته دو برابر افزایش یافته است. راه حلی که در این پژوهش مورد آزمون قرار گرفت استفاده از مواد اصلاحی مصنوعی مانند پلی اکریل آمید و هیدرومالچ می باشد. در این پژوهش از امکانات فلوم و شبیه ساز باران آزمایشگاه فیزیک خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز که همزمان با این پروژه در سال 91 از روی نمونه خارجی طراحی و ساخته شده است استفاده گردید. تعداد 24 آزمایش بر روی نمونه خاک جمع آوری شده از منطقه بناب انجام شد. برای هر آزمایش تقریبا 110 کیلوگرم نمونه خاک در داخل تشتک فلوم دستگاه به ابعاد 1×1 متر قرار داده شد و به صورت دستی مسطح گردید. تیمارهای آزمایش شامل دو شیب 5 و 25 درصد و دو شدت مختلف بارندگی 40 و 80 میلی متر بر ساعت بود. تیمارهای حفاظتی عبارت بودند از: خاک بدون پوشش (شاهد) و خاک تیمار شده با پلی اکریل آمید و هیدرومالچ. طرح آزمایش مورد استفاده، اسپلیت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی می باشد. برای هر آزمایش مقدار رواناب، میزان نفوذ تجمعی، رسوب تولیدی و اتلاف عناصر n، p،k در رواناب و رسوب به طور جداگانه اندازگیری شد. همه تیمارهای حفاظتی در مقایسه با شاهد اثر معنی داری در کاهش رواناب و رسوب و افزایش نفوذ داشتند. و کاربرد هیدرومالچ میزان رسوب را 97 تا 99 درصد، میزان رواناب را حدود 45 درصد کاهش و میزان نفوذ را 30 تا 51 درصد نسبت شاهد افزایش داد. کاربرد پلی اکریل آمید در مقایسه با هیدرومالچ تاثیر کمتری در کاهش صفات مذکور داشت و نسبت به شاهد میزان رسوب را 30 تا 62 درصد، میزان رواناب را 5 تا 8 درصد کاهش و نفوذ تجمعی را 7 تا 10 درصد در مقایسه با شاهد افزایش داد. در مورد اتلاف عناصر n، p،k تاثیر تیمارهای آزمایش پیچیده می باشد. در کل تیمارهای حفاظتی با تاثیر مثبتی که در کاهش میزان رسوب و رواناب داشتند موجب کاهش اتلاف عناصر مذکور شدند. به گونه ای که هیدرومالچ با کاهش 99 درصدی رسوب، اتلاف عناصر مذکور را در کل رسوب تقریبا 100 درصد کاهش داد.
زهرا دیبایی علی اصغر جعفرزاده
چکیده شدت های متفاوت بارش حرکت ذرات و فرسایش خاک را تحت تاثیر قرار داده و باعث تخریب و و تشدید فرسایش خاک و تغییرات در ویژگی های مختلف اعم از فیزیکی، شیمیایی و میکرومورفولوژیک می شود. موادآلی، سیلیکات ها، ذرات رس و در برخی از خاک ها آهک و اکسید های آهن و آلومینیوم نقش سازنده ای در فرآیند تجمع وتثبیت ذرات خاک دارند. بنابراین عامل های پیوندی ذرات بهم به دو دسته غیر آلی (رس های سیلیکاته، کربنات ها، اکسید ها و سزکوئی اکسیدها) و آلی (مواد هومیکی، ترکیبات هومیک- اکسیدها، ریشه ها، محصولات فرعی میکروبی و ...) تقسیم می شوند. بر این اساس در این بررسی 5 نمونه خاک از 5 منطقه مختلف و از بین چهل و یک نمونه انتخابی جهت بررسی ضرایب فرسایش پذیری و تاثیر عوامل پایداری خاکدانه ها بر فرسایش پذیری بین شیاری توسط محمدزاده (1390) به وسیله شبیه سازی باران تحت تاثیر 3 شدت بارش متفاوت 20، 37 و47 میلی متر بر ساعت انتخاب گردید. این شدت ها مطابق با حداکثر شدت بارندگی نیم ساعته با دوره های بازگشت25، ،50 و 100 ساله استان آذربایجان شرقی می باشد که توسط وزیری (1363) به روش فیشر برآورد شده است. میزان رواناب و رسوب ایجاد شده ابتدا در زمان های 1،3،6 و 10 دقیقه پس از شروع بارش و سپس هر پانزده دقیقه یک بار اندازه گیری شده و منحنی میزان تولید رواناب در طول زمان رسم گردید. در هر زمانی که شدت تولید رسوب به حالت پایدار می رسید، آن زمان به عنوان مدت زمان تداوم بارندگی در نظر گرفته شد. حداکثر مدت زمان آزمایش که تولید رسوب در همه خاک ها به حالت پایدار می رسید 90 دقیقه بوده و بنابراین تداوم بارش در تمامی آزمایش ها 90 دقیقه انتخاب شد که در بعضی از آن ها تولید رسوب در 30 دقیقه نیز به حالت پایدار می رسید. لذا با توجه به انتخاب 5 نوع خاک و 3 شدت بارندگی در مجموع 15 بار شبیه سازی باران صورت گرفت؛ بعد از خروج آب ثقلی و از بین رفتن شرایط اشباع خاک به کمک جعبه های کوبیانا نمونه هایی تهیه و جهت بررسی تأثیر شدت های متفاوت بارش بر فابریک و خواص میکرومورفولوژیک خاک به آزمایشگاه منتقل و در هوای آزمایشگاه خشک گردید. بعد از هوا خشک شدن نمونه ها، اشباع و سخت سازی آن ها انجام و برش های نازک جهت تفسیر فابریک و خواص میکرومورفولوژیک به کمک روشهای میکروسکوپی تهیه خواهد شد. در نهایت با بررسی برش های نازک تأثیر شدت های متفاوت بارش بر فابریک و خواص میکرومورفولوژیک خاک طبق نظرات ارائه شده توسط بالوک و همکاران و استوپس مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
شبنم هادی ناصر علی اصغرزاد
جریان گاز co2 از خاک به اتمسفر حاصل تنفس میکروبی در خاک است که اساساً وابسته به دمای محیط، ضریب انتشار گازی و تخلخل تهویه ای خاک می باشد. گذرپذیری هوا (ka) و ضریب پخشیدگی گاز (d) از پارامترهایی هستند که از تخلخل تهویه (یا رطوبت) و از اندازه منافذ خاک متأثر می شوند. بنابراین انتظار می رود یک رابطه بین این دو و شدت تنفس خاک وجود داشته باشد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر فاکتورهای مختلف بر شدت تنفس، ka و d و بررسی همبستگی آن ها بود. دو نوع خاک با بافت لوم شنی و لوم رسی تحت تأثیر چهار فاکتور تراکم، رطوبت، ورمی کمپوست و زمان مورد آزمایش قرار گرفتند. به همین منظور میزان انتشار co2، نفوذپذیری و ضریب انتشار نسبی گاز اکسیژن در 3، 21، 42 و 60 روز پس از انکوباسیون در دمای c?3±25 در تمامی تیمارها در استوانه های خاک با ارتفاع و قطر به ترتیب 4 و 6 سانتی متر اندازه گیری گردید. بهترین مدل در تخمین شدت تنفس، مدل رگرسیونی حاصل از متغیرهای تراکم و ورمی کمپوست با 73/0 = r بود. در برآورد گذرپدیری هوا، مدل رگرسیونی با ترکیبی از رطوبت، تراکم و زمان انکوباسیون (77/0 = r) و در برآوردضریب پخشیدگی با ترکیبی از درصد شن، رطوبت و زمان انکوباسیون (92/0 = r) بدست آمد. همبستگی بین انتشار co2 و d، معنی دار (30/0 = r) ولی پایین بود. بین co2 و ka فقط در خاک لوم شنی همبستگی معنی دار ولی ضعیف (36/0 = r) مشاهده گردید. مدل رگرسیونی که برای پیش بینی co2 از خصوصیات دیگر حاصل شد، ترکیبی از کربن بیوماس میکروبی و ضریب پخشیدگی بود که با 57/0 =r حاصل شد. همبستگی بین ka و d معنی دار و نسبتاً قوی بود (73/0 = r).
مرضیه ریش سفید ناصر علی اصغر زاد
گلومالین گلیکوپروتئینی است که در هیف قارچ های راسته گلومرال شناسایی شده است.گلومالین ماده چسبناکی است که از هیف های قارچی ترشح یافته و بر روی ذرات خاک رسوب می کند و منجر به خاکدا نه سازی و پایداری خاکدانه ها می شود.گلومالین به عنوان یک پوشش پایدار ایده آل برای هیف های قارچی و خاکدانه ها شناخته شده است. این ترکیب می تواند بعنوان شاخصی از کیفیت اکوسیستم خاک و همچنین شاخصی حساس به تغییرات کربن خاک، مفید باشد. کم آبی بعنوان مهمترین عامل غیرزنده محدودکنندهرشد، اثر نامطلوبی بررشد و تولید گیاهان می گذارد.تنش کم آبی فتوسنتزرااز طریق بسته شدن روزنه ها و نرسیدن دی اکسیدکربن به کلروپلاست و کاهش پتانسیل آب سلول تحت تأثیر قرار می دهد.همزیستی میکوریزی ریشه های گیاهان، با متعادل کردن فرآیندهای فیزیولوژیکی و عملکرد فتوسنتزی باعث افزایش بقای گیاهان تحت تنش کم آبی می شود.در گیاه تحت تنش کم آبی،سهم کربنی که گیاه در اختیار قارچ همزیست می گذارد، کاهش می یابدو درصد کلنیزاسیون ریشه کمتر می شود. تنش کم آبی با تأثیر بر این رابطه می تواند تولید گلومالین را تحت تأثیر قرار دهد. بدین منظور آزمایشی بصورت گلخانه ای در خاک استریل با گیاه ذرت (رقم سینگل کراس704) و سه گونه قارچ میکوریز شامل: glomus versiforme (gv)،glomus intraradices (gi) ،glomus etunicatum(ge)انجام شد و پس از استقرار گیاهان، سه سطح رطوبتی در خاک شامل: 30-10 درصد تخلیه آب قابل استفاده (w0)، 55-35 درصد تخلیه آب قابل استفاده (w1)، 90-60 درصد تخلیه آب قابل استفاده (w2) اعمال گردید. اندازه گیری گلومالین در دو مرحله انجام شد، در مرحله اول که گلومالین ساده استخراج (eeg) عصاره گیری می شود، خاک در محلول سیترات سدیم 20 میلی مولار با 7 ph بمدت 30 دقیقه در دمای 121 درجه سانتی گراد اتوکلاو می شود. در مرحله دوم، خاک باقی مانده از مرحله اول، با سیترات سدیم 50 میلی مولار با 7 ph اتوکلاو می شود که مجموع گلومالین عصاره گیری شده در دو مرحله شامل گلومالین کل (tg) خواهد بود. تیمارهای قارچی gv، gi و ge به ترتیب 7/8، 8/7 و 4/31 درصد وزن تر بخش هوایی را نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند و با کاهش رطوبت خاک، وزن تر و خشک بخش هوایی و ریشه کاهش یافت. با وقوع تنش کم آبی، پتانسیل آب برگ (lwp)و هدایت روزنه ای (gs) کاهش یافت. مقدار پرولین در حضور قارچ کمتر از تیمار شاهد بدون قارچ بود و با کاهش رطوبت خاک مقدار فسفر و پتاسیم بخش هوایی و ریشه کاهش یافت و گیاهان تلقیح شده با قارچ های میکوریزی در هر سه سطح رطوبتی مقدار فسفر و پتاسیم بیشتری نسبت به گیاهان غیرمیکوریزی داشتند. تیمارهای قارچی gv، gi و ge(به ترتیب) 51، 6/62، 45/90 درصد، مقدار فسفر بخش هوایی را در مقایسه با شاهد افزایش دادند. در هر سه تیمار قارچی، در تنش کم آبی متوسط، درصد کلنیزاسیون افزایش یافت و سپس با کاهش شدید رطوبت خاک درصد کلنیزاسیون میکوریزی نیز کاهش یافت. نتایج مربوط به اندازه گیری تغییرات گلومالین کل (tg) نشان داد که تنش کم آبی بطور معنی داری باعث افزایش مقدار گلومالین کل (tg) می شود و این افزایش در سطوح رطوبتی w1 و w2در مقایسه با سطحرطوبتی w0 بترتیب 09/28 و 39/47 درصد بود. حضور قارچ میکوریز باعث افزایش در مقدار tg شد، این افزایش در تیمارهای قارچی gv، gi و geبه ترتیب 77/16، 27/13 و 96/42 درصد در مقایسه با شاهد بدون قارچ بودند. با وقوع تنش رطوبتی متوسط(w1)، مقدار گلومالین کل در تیمارهای قارچی gv ، gi و ge به ترتیب 12/22، 14 و97/62 درصد نسبت به تیمار شاهد بدون قارچ افزایش یافته و در سطح رطوبتی w2این افزایش به ترتیب 84/15، 45/8 و24/32 درصد بودند. در مورد گلومالین ساده استخراج (eeg) نیز مشاهده شد که تنش کم آبی باعث افزایش معنی دار مقدار eeg می شود. مقدار eeg در تیمارهای قارچی gv، gi و geبه ترتیب 53/10، 24/5 و 48/30 درصد در مقایسه با شاهد بدون قارچ بیشتر بودند. در سطح رطوبتی w2، مقادیر eeg در تیمارهای قارچی gv، gi و ge به ترتیب 79/7، 85/11 و 67/33 درصد در مقایسه با شاهد بدون قارچ بیشتر بودند. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، افزایش تولید گلومالین تحت تنش کم آبی می تواند مهر تأییدی بر اثرات ارزشمند همزیستی میکوریزی در شرایط تنش کم آبی باشد.
فاطمه سلحشور دلیوند امیرحسین ناظمی
تلفیق اطلاعات خواص هیدرولیکی خاک، هندسه ترک ها و چگونگی پاسخ گیاه برنج به تنش خشکی در مقیاس مزرعه با مدل های شبیه سازی فرآیندهای فیزیکی خاک و گیاه، زمین آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) ابزاری امیدبخش برای مدیریت بهینه آب در شرایط محدودیت کمی و کیفی آب در مقیاس ناحیه ای است. این پژوهش با هدف: 1- تعیین مناسب ترین مدل سری زمانی به منظور پیش بینی دبی سالانه رودخانه های قزل اوزن و شاهرود در حوضه آبریز سپیدرود بر پایه آماره های نیکویی برازش، 2- بررسی نحوه ترک برداری، خصوصیات هندسی و چگونگی توسعه ترک ها در خاک های سطحی شالیزاری در شرایط مختلف شوری، 3- تعیین بهترین مدل کاهش جذب آب برای گیاه برنج (رقم هاشمی) جهت پیش بینی عملکرد در شرایط محدودیت هم زمان خشکی و شوری و 4- شناسایی محدوده های بحرانی ناشی از تنش خشکی و شوری احتمالی در مقیاس ناحیه ای انجام شد. با توجه به اهمیت فراوان آورد رودخانه های قزل اوزن و شاهرود در حوضه آبریز سپیدرود برای تامین آب مورد نیاز استان گیلان، بر مبنای آمار ثبت شده 43 ساله، روند تغییرات، تداوم و پیش بینی دبی جریان با استفاده از آزمون ناپارامتری من کندال، احتمال ویبل و مدل arma مشخص گردید. نتایج نشان داد از سال 1375 تا کنون کاهش میانگین دبی و تداوم کمبود جریان در رودخانه سپیدرود پدیده غالب بوده و از سوی دیگر شوری آب این رودخانه نیز از 81/1 به 66/2 دسی زیمنس بر متر افزایش یافته است. در سال های آتی با افزایش فاصله آبیاری در هر تناوب بروز ترک به علت غالب بودن کانی انبساط پذیر اسمکتیت و محتوای بالای رس (با میانگین 30 درصد)خاک های شالیزاری استان گیلان اجتناب ناپذیر و هدر رفت آب در خاک های ترک دار از مهم ترین مشکلات مطرح می باشد. بررسی خصوصیات هندسی و چگونگی توسعه ترک ها در خاک های سطحی شالیزاری با شوری های آب آبیاری برابر با 2، 3، 4 و 5 دسی زیمنس بر متر در هر دو مقیاس آزمایشگاه و مزرعه نشان داد که تغییر حجم خاک با انقباض عمودی آغاز شده و بروز ترک در همه تیمارها در رطوبت نزدیک به اشباع رخ می¬دهد. هر چند افزایش شوری خاک توسعه ترک را با تاخیر مواجه ساخت اما متوسط پهنا و عمق ترک ها را افزایش داد. بررسی اثر هم زمان تنش های شوری و خشکی بر گیاه برنج (رقم هاشمی به عنوان رقم غالب استان گیلان) نشان داد بهترین مدل در پیش بینی اندازه کاهش جذب آب در شرایط تنش های هم زمان شوری و کم آبیاری، مدل همایی و فدس (1999) است. حد آستانه کاهش عملکرد در اثر تنش خشکی برابر با 80 درصد رطوبت اشباع خاک و حد آستانه تنش شوری برابر با 83/2 دسی زیمنس بر متر می باشد. اثر تنش های شوری و خشکی بر جریان افقی و عمودی آب در خاک های ترک دار شالیزاری در حضور گیاه برنج رقم هاشمی در شرایط مزرعه ای نشان داد چنانچه ترک هایی با اندازه متوسط در سطح مزرعه تشکیل گردد آبیاری مداوم گیاهان حتی با آبی با کیفیت پایین منجر به عملکرد بالاتری نسبت به استفاده از دور آبیاری شش روز خواهد شد. علی رغم مصرف کم تر آب در تیمارهای آبیاری متناوب، بیش ترین بهره وری آب مربوط به تیمارهای آبیاری غرقاب در شرایط ترک مویین بود. هم چنین ترک های متوسط ایجاد شده در سطح شالیزار به طور قابل توجهی نشت جانبی را افزایش دادند. اثر شوری آب آبیاری بر شدت نشت جانبی معنی دار نبوده و ترک ها بعد از مرطوب کردن خاک بسته نشدند. اثر مدیریت کمی و کیفی آب از پایان مرحله پنجه زنی بر گیاه برنج در مقیاس ناحیه ای نشان داد در بیش تر شالیزارهای واقع در جنوب غربی و غرب ناحیه مطالعه شده احتمال بروز و توسعه ترک از نظر زمانی سریع تر از دیگر نقاط بوده و در نتیجه تلفات آب بیش تر و خطر (ریسک) تنش خشکی بالاتر است و شوری خاک در پایان فصل کشت نیز در این ناحیه ها بیش تر است. در این زمین ها مقدار رس بیش تر و مقدار کربن آلی و ضخامت خاک سطحی کم تر بود.
ایرج سحاب نقدی محمدرضا نیشابوری
نسبی بودن نقشه های خاک موجب بروز مشکلات کاربردی آن ها در زمینه های مختلف از جمله توسعه کشاورزی، زراعت، مهندسی عمران، شهرسازی، برنامه ریزی منطقه ای و جنگلداری می باشد. از روش های متداول بررسی کارایی نقشه ها، توجه به پارامترهایی است که به نحوی با مقیاس نقشه مرتبط می باشند. میانگین اندازه محدوده ها (asd)، عدد مقیاس موثر (esn)، شاخص حداکثر کاهش (imr) و شاخص ترکیب شکل (sci) از مهمترین این پارامترها به شمار می روند که می توانند به طور متناوب قابل محاسبه باشند. مقدار این پارامترها برای نقشه های ec و sar به ترتیب ( 95/0 و 33/1)، ( و )، (54/1 و 84/1) و (33/3 و 51/3) محاسبه گردید. نتایج نشان داد که نقشه ها دارای تراکم زیاد ولی مقیاس، imr و همچنین sci متوسطی می باشند. بنابراین برای برنامه های مدیریتی نظیر توسعه کشاورزی، پروژه های مهندسی عمران و برنامه ریزی شهری محدودیتی ایجاد نمی کنند. با توجه به این که مقدار imr بهینه 2 می باشد لذا در صورت افزایش imr نقشه هایec و sar به ترتیب از 54/1 و 84/1 به 2 متعاقباً مقیاس نقشه های مذبور از به و می رسد که موجب افزایش درجه وضوح آن ها می گردد. در مرحله بعد پس از مشخص شدن کارایی نقشه ها و تفکیک واحدهای نقشه های (واقع در شهرستان مراغه) کارایی روش های آبشویی خاک های شور و سدیمی ناشی از فعالیت کارخانه کاوه سودا مورد بررسی قرار گرفت. تاکنون روش های مختلفی مانند آبشویی پیوسته و متناوب برای آبشویی خاک های شور به منظور بهبود کارایی روش آبشویی به کار گرفته شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی کارایی دو شیوه آبشویی در سه نوع خاک شور و سدیمی با بافت لومی و لوم شنی می باشد. لوله های pvc به طول 70 سانتی متر و قطر 10 سانتی متر تهیه و داخل آن ها مقدار 5200 گرم خاک (غربال شده از الک 4 میلی متری) پر گردید. پس از بررسی مقدماتی سرعت جریان ks 25/1 برای هر دو روش آبشویی پیوسته و متناوب انتخاب شد. ستون های خاک های مورد آزمایش از نظر ec در سه درجه شوری 38/10، 6/20 و 6/36 دسی زیمنس بر متر و از نظر na+ نیز در سه سطح 64/49، 57/94 و 11/166 میلی اکی والان بر لیتر قرار داشتند. طرح آزمایشی به کار رفته در این تحقیق کاملاً تصادفی با دو تکرار می باشد. آب آبشویی برای انجام آبشویی به دلیل آن که دارای sar نسبتاً بالایی بود با گچ اشباع گردید تا از دیسپرس شدن خاک جلوگیری کند. ec نهایی آب برابر 34/2 دسی زیمنس می باشد. آبشویی در هر دو روش تا جایی ادامه یافت که ec محلول خروجی تقریباً ثابت ماند. نتایج نشان داد که کارایی آبشویی متناوب نسبت به آبشویی پیوسته حدود 8 درصد بیشتر می باشد. لذا مقدار آب لازم برای اصلاح خاک های منطقه بر اساس نتایج حاصل از آبشویی متناوب محاسبه و گزارش گردید.
شیوا میرزائی محمدرضا نیشابوری
افزایش بهره¬وری آب یکی از راه¬کارهای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی می¬باشد. برای بهبود بهره¬وری مصرف آب در شبکه¬های آبیاری، تعیین دقیق نیاز آبی گیاهان و برآورد دقیق مقدار تبخیر- تعرق امری ضروری است، که به کمک آن می¬توان مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی را بهبود بخشید. برای برنامه¬ریزی گیاهان دارویی اطلاعات اندکی از ضرایب گیاهی آنها در دسترس است لذا این پژوهش به منظور تعیین تبخیر- تعرق، ضرایب گیاهی منفرد و پایه گیاه دارویی گاوزبان در منطقه کرکج تبریز با استفاده از لایسیمتر زهکش دار به قطر 5/1 و عمق 7/1 متر انجام شد. بدین منظور ابتدا تبخیر- تعرق مرجع (et0) با استفاده از مدل¬های مختلف از جمله معادله فائو پنمن مانتیث برآورد شد. تبخیر- تعرق واقعی گیاه گاوزبان (etc) با استفاده از داده های حاصل از اندازه گیری های هفتگی اجزای بیلان آب در لایسیمتر محاسبه گردید. سپس ضرایب گیاهی برای چهار مرحله رشد (ابتدایی، توسعه، میانی و انتهایی) محاسبه شد. تعیین ضریب گیاهی پایه نیازمند جداسازی تبخیر- تعرق از یکدیگر می¬باشد که این امر با بهره¬گیری از داده¬های میکرولایسیمتر واقع در لایسیمتر کشت شده انجام پذیرفت. همچنین نتایج حاصل از مدل¬های مختلف با نتایج لایسیمتر نشان داد که روش فائو پنمن مانتیث بیشترین تطابق را با داده¬های لایسمتری دارد. در این تحقیق مقادیر تبخیر- تعرق، تبخیر از سطح خاک و تعرق از گیاه مورد نظر به ترتیب 5/812، 03/192 و 5/620 میلی¬متر بدست آمد. در نهایت ضریب گیاهی منفرد برای چهار مرحله ابتدایی، توسعه، میانی و پایانی به ترتیب برابر 67/0، 97/0، 15/1 و 76/0و ضریب گیاهی پایه به ترتیب برای چهار مرحله رشد برابر 20/0، 8/0، 05/1 و 65/0 بدست آمد.فزایش بهره¬وری آب یکی از راه¬کارهای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی می¬باشد. برای بهبود بهره¬وری مصرف آب در شبکه¬های آبیاری، تعیین دقیق نیاز آبی گیاهان و برآورد دقیق مقدار تبخیر- تعرق امری ضروری است، که به کمک آن می¬توان مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی را بهبود بخشید. برای برنامه¬ریزی گیاهان دارویی اطلاعات اندکی از ضرایب گیاهی آنها در دسترس است لذا این پژوهش به منظور تعیین تبخیر- تعرق، ضرایب گیاهی منفرد و پایه گیاه دارویی گاوزبان در منطقه کرکج تبریز با استفاده از لایسیمتر زهکش دار به قطر 5/1 و عمق 7/1 متر انجام شد. بدین منظور ابتدا تبخیر- تعرق مرجع (et0) با استفاده از مدل¬های مختلف از جمله معادله فائو پنمن مانتیث برآورد شد.
زینب جلیلیان محمدرضا نیشابوری
هنگامی که آب به عنوان یک عامل محدود کننده مطرح باشد کشت مخلوط از نظر مصرف آب مزیت دارد. تعیین تبخیر- تعرق گیاهان از جمله مهمترین عوامل موثر در ارتقاء سطح بهره¬برداری از منابع آب در کشاورزی است. این عامل بیانگر میزان تلفات بالقوه از سطح خاک مرطوب و پوشش گیاهی بوده و از اینرو مطالعه آن حائز اهمیت میباشد. این پژوهش در سال 1392در منطقه کرکج تبریز با عرض و طول جغرافیایی به ترتیب برابر 3°38 شمالی و 37°46 شرقی و ارتفاع از سطح دریای آزاد 1567/3 متر به منظور اندازه¬گیری، برآورد تبخیر- تعرق و ضرایب گیاهی منفرد و پایه در کشت مخلوط ذرت علوفه رقم سینگل کراس704 (.zea mays l )و لوبیا چیتی رقم تلاش (vicia faba l) با استفاده از لایسیمتر زهکش¬دار واقع در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز انجام شد. در این مطالعه از سیستم جویچه در داخل لایسیمتر استفاده گردید و فاصله پشتهها از هم برابر 50 سانتیمتر و فاصله بوته¬ها برای ذرت (رقم سینگل کراس 704) و لوبیا چیتی (رقم تلاش) به ترتیب برابر20 و10 سانتیمتر در نظر گرفته شد. تبخیر از خاک به وسیله میکرولایسیمتر در بین ردیف¬های کشت گیاهان اندازه¬گیری گردید. مقدار تبخیر- تعرق بالقوه گیاهان مورد بحث 969/37 میلی¬متر در طول فصل رشد بدست آمد. طول دروه¬های رشد کشت مخلوط شامل دوره¬های اولیه، توسعه ، میانی و پایانی رشد به ترتیب برابر 18، 37، 41 و 17 روز تعیین شد. ضریب گیاهی منفرد، برای مرحله ابتدایی، توسعه، میانی و انتهای رشد به ترتیب 0/67، 0/91، 1/17 و 1/09 بدست آمد. مقدار ضریب گیاهی پایه نیز برای دوره¬های مختلف رشد به ترتیب برابر 0/20، 0/71، 0/96 و 0/91حاصل گردید. همچنین تبخیر-تعرق مرجع با روش¬های دمایی، تشعشعی و ترکیبی محاسبه شد.
مریم رحمتی محمدرضا نیشابوری
خصوصیات رطوبتی خاک با روابط متعددی بین محتوای آب (?) و مکش خاک (h) ارائه شده است. این رابطه تحت عنوان منحنی نگهداری آب خاک (swrc) توصیف شده¬ و نمودی از توزیع اندازه منافذ است. به دلیل پرهزینه و وقت¬گیر بودن استفاده از روش¬های مستقیم، تعیین این منحنی غالباً توسط روش¬های غیر¬مستقیم که سرعت عمل بالایی داشته و معایب روش¬های ¬مستقیم را ندارد صورت می¬گیرد. در تحقیق جاری مدل-های ارائه شده توسط کاسوگی(1994)، فردلوند¬-ژینگ ¬(1994) و گرونولت- گرانت (2004) برای توصیف swrc مطالعه گردید. هر سه مدل دارای چندین پارامتر است. ادعا شده که این مدل¬¬ها از توانمندی یا قابلیت بالاتری در برازش به داده¬های تجربی برخوردارند اما، بررسی کافی در مورد کارایی آن¬ها صورت نگرفته است. هدف این مطالعه بررسی میزان توانمندی مذکور در سه مدل و بخصوص مقایسه با مدل¬های متداول بروکس-کوری(1964) و ونگنوختن(1980) است. بررسی سهولت و صحت تخمین پارامترهای این مدل¬ها با استفاده از سه روش رگرسیون خطی چند متغیره، شبکه عصبی مصنوعی و برنامه ریزی بیان ژنی از روی خصوصیات زودیافت خاک در تعیین swrcهدف دیگر تحقیق بود. به این منظور، تعداد 24 نمونه خاک از مناطق مختلف شهرستان میانه واقع در استان آذربایجان¬شرقی انتخاب شد. در نمونه¬های دست نخورده(2mm>) خصوصیات عمودی شامل بافت، جرم مخصوص حقیقی، ماده آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی و در نمونه¬های دست نخورده رطوبت(?) در مکش¬های(h) 1 تا 1500کیلو پاسکال بوسیله دستگاه ستون آب آویزان و یا صفحات فشار اندازه¬گیری شد. از داده¬های (h,?) حاصله، میزان نکویی برازش سه مدل انتخاب شده اندازه¬گیری گردید. در ایجاد توابع انتقالی برای تخمین پارامترهای سه مدل به منظور بالا بردن صحت و اعتبار تخمین، علاوه بر 24 خاک انتخاب شده، داده¬های مشابه(منحنی رطوبتی و خصوصیات خاک) 62 خاک دیگر گزارش شده در پایان¬نامه کاظمی(1388) و محمدی(1390) نیز استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل ون¬گنوختن(1980) در مقایسه با چهار مدل دیگر به دلیل داشتن بالاترین نکویی برازش(r2) و کمترین جذر میانگین مربعات خطا (rmse) از توان برازش بالاتری به داده¬های تجربی برخوردار است. از این لحاظ مدل فردلوند-ژینگ (1994) تقریبا هم تراز با مدل ونگنوختن(1980) عمل کرد و مدل¬های گرونولت-گرانت(2004) و کاسوگی(1994) در رتبه¬های بعدی قرار گرفته و مدل بروکس-کوری(1964) نازلترین رتبه را داشت. اعتبارسنجی توابع انتقالی ایجاد شده به روش¬های رگرسیونی، شبکه¬های عصبی مصنوعی و برنامه ریزی بیان ژنی نشان داد که هر کدام از این سه روش¬ پارامترهای مدل فردلوند-ژینگ(1994) را با دقت و صحت بالاتری نسبت به دو مدل¬ دیگر تخمین می¬زند. در بین سه روش نیز روش برنامه ریزی بیان ژنی در رتبه اول و روش¬های شبکه های عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی چند متغیره به ترتیب در رتبه¬های دوم و سوم قرار گرفتند. مدل فردلوند-ژینگ کمترین میزان میانگین جذر مربعات خطای استاندارد شده (rrmse) را با مقدار 26/0، 02/0 و 00/0 به ترتیب برای سه روش رگرسیونی، شبکه¬های عصبی مصنوعی و برنامه ریزی بیان ژنی به خود اختصاص داد و به عنوان بهترین مدل جهت برآورد swrc از خصوصیات خاک شناخته شد. برای هیچ کدام از سه مدل¬ swrc ، روش رگرسیونی روش مناسبی برای ایجاد توابع انتقالی جهت تخمین ضرایب مدل¬ها از خصوصیات خاک تشخیص داده نشد.
راضیه حاجی وند اسماعیل اسدی
چکیده: خشکسالی و مقیاس های زمانی مختلف آن از پدیده های آب و هوایی مهم بشمار می رود. بررسی و پیش بینی خشکسالی در طراحی و مدیریت منابع آب، سیستم های منابع آب، تعیین نیاز آبی گیاه نقش مهمی دارد. در این تحقیق با معرفی شاخص بارش اضافی بر مبنای داده های رطوبت خاک روزانه، به عنوان شاخص کشاورزی به تحلیل دوره های خشک و تر پرداخته شد. به دلیل اهمیت رطوبت در اعماق سطحی و زیرین خاک شاخص مورد نظر در اعماق 30،10 و 50 سانتیمتری محاسبه شد. با استفاده از روش تبخیر – تعرق پتانسیل پنمن مانتیث فائو، شاخص خشکسالی پالمر به صورت روزانه محاسبه گردید. برای بررسی و مقایسه شاخص بارش اضافی با شاخص های هیدرولوژیکی از شاخص بارش موثر و شاخص خشکسالی پالمر در مقیاس روزانه استفاده شد و نتایج نشان داد که همبستگی خوبی بین شاخص بارش اضافی و شاخص پالمر در عمق 10 سانتیمتری وجود دارد و هرچه به سمت اعماق حرکت می کنیم همبستگی کمتر می شود. جهت برآورد دقت شاخص خشکسالی پالمر در مقیاس روزانه از شاخص بارش موثر استفاده شد که نتایج حاکی از همبستگی قابل قبولی بین این دو شاخص می باشد. با توجه به اهمیت تخلیه رطوبتی خاک در فاصله بین دو بارش، منحنی خشکیدگی خاک برای فصل زراعی ترسیم شد و براساس منحنی های ترسیم شده، معادلات ریاضی برای خشکیدگی خاک در فصل بهار و تابستان برای منطقه مورد مطالعه ارائه گردید. از معیارهای ضریب همبستگی و میانگین مطلق خطا برای ارزیابی معادلات ریاضی حاصل از منحنی های خشکیدگی استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد همبستگی خوبی بین معادله ارائه شده و خشکیدگی خاک در فاصله بین دو بارش در منطقه مورد مطالعه وجود دارد.
فاطمه مسکینی ویشکائی محمدرضا نیشابوری
بسیاری از مفاهیم بسط داده شده برای برآورد مقدار آب قابل دسترس خاک برای گیاه، تا حدود زیادی نقش ویژگی های گیاه در جذب آب خاک را نادیده گرفته و تنها بر مبنای ویژگی های خاک محاسبه می شوند. اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1) وارد کردن ویژگی های گیاه در بازتعریف مفهوم دامنه رطوبت خاک با حداقل محدودیت (llwrm) و توسعه و تعیین توابع وزن دار مناسب با مبنای فیزیکی (بر اساس ویژگی های گیاه و خاک) در محاسبه گنجایش جمعی آب خاک (iwcm) برای دو گیاه گندم و کلزا و2) مقایسه نتایج حاصل از باز تعریف مفاهیم llwrm و iwcm با روش های متداول محاسبه llwr و iwc. این پژوهش به صورت کشت گلخانه ای گندم و کلزا تحت شرایط رطوبتی مختلف خاک (14 تیمار مکش ماتریک خاک) از رطوبت های نزدیک اشباع تا رطوبت کمتر از نقطه پژمردگی دائم با سه تکرار در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در دو سال متوالی (1391 و 1392) در دو خاک با بافت لوم شنی و لوم رسی انجام شد. رطوبت های مرزی llwrm و iwcm با استفاده از مفاهیم مقاومت هیدرولیکی خاک، سرعت و مقدار آب زهکشی، شدت تنفس ریشه، و نقطه عطف منحنی رطوبتی باز تعریف شدند. نتایج نشان داد که روش های llwr و iwc قادر به توجیه اختلاف شاخص های عملکرد مشاهده شده بین دو گیاه مورد مطالعه (کلزا و گندم) در یک خاک مشخص نیستند. علاوه بر این، تخلخل تهویه ای بحرانی در خاک لوم شنی برای کلزا و گندم به ترتیب برابر با 16 و 13 درصد و در خاک لوم رسی برای هر دو گیاه 17 درصد به دست آمد. در خاک لوم شنی مقدار آب قابل دسترس برآورد شده برای کلزا (cm3 cm-3 126/0) با روش llwrm کمتر از روش llwr (cm3 cm-3 138/0) است. ولی در این خاک مقدار آب قابل استفاده گندم (cm3 cm-3 138/0) که توسط این دو روش برآورد می شود، باهم برابر است. استفاده از روش iwc نیز موجب برآورد کمتر آب قابل دسترس گندم در خاک لوم شنی و برآورد بیشتر آب قابل دسترس گندم و کلزا در خاک لوم رسی گردید. نتایج نشان داد که روش iwcm حاصل از تلفیق تابع وزن دهی شدت جریان زهکشی (?qfc(h)) و شدت تنفس ریشه (?rg/rgmax(h)) در دامنه مرطوب و تابع وزن دهی مقاومت هیدرولیکی خاک (?r(h)) و مقاومت مکانیکی خاک (?sr(h)) در دامنه خشک، بهترین روش برای برآورد میزان آب قابل دسترس خاک برای کلزا و گندم است. مقدار آب قابل دسترس خاک با استفاده از هر دو روش llwrm و iwcm برای هر دو گیاه گندم و کلزا در خاک لوم شنی بیشتر از لوم رسی به دست آمد. نتایج این پژوهش موید توجه کردن به نقش گیاه در تعیین میزان واقعی قابلیت دسترسی آب خاک توسط گیاه است.
حبیب رمضان زاده محمدرضا نیشابوری
چکیده ندارد.
مجید نوروزی قاسم حسینی سالکده
چکیده ندارد.
مهدی رحمتی محمدرضا نیشابوری
برای بررسی اثرات تناوب های زراعی مختلف بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و عملکرد گندم دیم، سه مکان با سری های خاک سهند، رجل آباد و داراب واقع در منطقه مراغه- هشترود انتخاب گردید. در هر یک از این مکان ها چهار سیستم تناوبی کشت ممتد گندم (تیمار اول)، گندم- نخود (تیمار دوم)، گندم- آیش- گندم- گندم-گندم (تیمار سوم) و گندم- آیش (تیمار چهارم) به مدت پنج سال زراعی (1387-1382) اعمال شد. در خرداد ماه سال 1387 (مرحله رشد gs54) نمونه های دست خورده و دست نخورده خاک از تمامی تیمارها در سه عمق 10-0، 20-10 و 40-20 سانتیمتری تهیه گردید. در این نمونه ها، تعدادی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (بافت، ks، was، db، mwd، dm، ph، ec، cce، oc،cec و p، k، fe، mn، cu و zn قابل استفاده و نیتروژن کل و فاکتور فرسایش پذیری خاک) تعیین شد. همچنین رطوبت خاک در چهار مرحله از دوره رشد گندم (gs21، gs32، gs54 و gs87) و عملکرد بیولوژیکی در اواخر خرداد ماه اندازه گیری شد. کمترین مقدار ks در تیمارهای اول و سوم ( cm.hr-101/2) و بیشترین مقدار آن در تیمارهای دوم ( cm.hr-189/4) و چهارم (cm.hr-127/5) بدست آمد. بیشترین مقدار was (%6/71) در تیمار چهارم حاصل شد که به طور معنی داری (05/0p< ) با تیمار های دیگر اختلاف نشان داد. db در تیمارهای دوم ( g.cm-316/1) و چهارم ( g.cm-315/1) به طور معنی داری (05/0p< ) در مقایسه با تیمارهای اول ( g.cm-329/1) و سوم ( g.cm-329/1) کاهش یافت که می تواند در اثر افزایش بخش سبک ماده آلی در تیمارهای دوم و چهارم نسبت به تیمار اول و سوم باشد. بیشترین ( mg.kg-18/4) و کمترین ( mg.kg-19/3) مقدار آهن قابل استفاده به ترتیب در تیمارهای چهارم و اول حاصل شد که با تیمارهای دوم و سوم به طور معنی داری (05/0p<) اختلاف داشتند. بیشترین مقدار فاکتور فرسایش پذیری خاک در تیمار های اول ( t h mj-1 mm-100681/0) و سوم ( t h mj-1 mm-1 00711/0) بدست آمد و به طور معنی داری با تیمارهای دوم ( t h mj-1 mm-1 00299/0) و چهارم ( t h mj-1 mm-1 00223/0) متفاوت بود. مقدار بیوماس گیاهی در تیمار های دوم (t.ha-1 10/3) و چهارم (t.ha-1 05/3) به طور معنی داری (05/0p<) با تیمارهای اول (t.ha-1 50/1) و سوم (t.ha-1 57/1) تفاوت داشت که می تواند به دلیل بهبود شرایط فیزیکی و بهبود شرایط تغذیه ای باشد. در دیگر خصوصیات اندازه گیری شده و رطوبت خاک اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. بر اساس نتایج حاصله، کشت ممتد گندم به جای تناوب گندم- نخود یا گندم- آیش، ریسک پس روی کیفیت خاک اراضی و به خصوص در طولانی مدت را به همراه خواهد داشت.
حسنقلی اصولی محمدرضا نیشابوری
دقت اظهار نظر در مورد خصوصیات خاک به مقدار زیادی به تغییرات خاک در هر منطقه بستگی دارد. ماهیت تغییرات بوسیله مطالعه مکان خصوصیات خاک مشخص می شود. اختلاف در خصوصیات خاک را می توان بصورت تابعی از فاصله مکان نشان داد که روشهای مرسوم (رده بندی خاک و آمار کلاسیک ) از این کار عاجز هستند. تئوری متغیرهای ناحیه ای این امکان را به وجود آورده و تهیه نقشه خصوصیات خاک ، که مهمترین مرحله در کنترل استفاده از کودهای شیمیایی است ، را ممکن ساخته است . این تحقیق برای ارتقاء سطح مدیریت حاصلخیزی یک قطعه تسطیح شده با کمک شبکه نمونه بردای به ابعاد 30x30 متر انجام شد و مقادیر درصد کربن عالی، فسفر و پتاسیم، قابل استفاده گیاه ec,ph و شن و سیلت و رس اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که توزیع داده های همه صفات غیر از فسفر و ec نرمال است . توزیع داده های این دو حالت از لگاریتم نرمال تبعیت می نماید. فسفر و ec بیشترین و درصد کربن آلی کمترین ضریب تغییرات را نشان دادند. پتاسیم بیشترین واریانس را دارد. محاسبه تعداد نمونه لازم برای هر صفت در سطوح احتمال 95 درصد و 80 درصد با حدود دقت معین، نشان داد که با افزایش سطح احتمال و کاهش حدود دقت ، تعداد نمونه لازم افزایش می یابد. نتایج حاصل از محاسبه نیم تغییر نما در چهار جهت اصلی و همچنین رسم نیم تغییرنما بصورت خطوط کنتور نشان دادند که تغییرات همه صفات به غیر از ec ناهمسانگرد است و برای آنها مدلهای ناهمسانگرد و برای ec مدلهای همسانگرد برازش داده شدند. تغییرات ph بصورت واریانس قطعه ای است و مفهومش این است که تغییرات ph تصادفی است . برای فسفر، پتاسیم، شن، سیلت و رس مدل نمایی ناهمسانگرد و برای ec مدل نمایی همسانگرد و برای درصد کربن آلی مدل کروی ناهمسانگرد انتخاب شد. همه این صفات بستگی مکانی نشان دادند و دامنه همبستگی آنها برابر با دامنه نیم تغییر نمای انتخاب شده است توصیه کودی براساس میانگین آمار کلاسیک و نقشه های هم ارز نشان داد که برای استفاده بهینه از کود، نقشه های هم ارز کارآیی زیادی دارند. تجزیه کلاستر بر روی ماتریس همبستگی متغیرها انجام شد. ec با فسفر در یک گروه و درصد کربن آلی با گروه سیلت و رس در یک گروه قرار گرفتند. به دلیل پایین بودن ضریب همبستگی آنها نمی توانیم از روش کوکریگینگ برای تخمین آنها استفاده کنیم.
سیروس اصل خداپسند محمدرضا نیشابوری
به منظور بررسی وضعیت آبیاری بارانی در استان آذربایجان شرقی و قضاوت صحیح در مورد نقاط ضعیف و قوت سیستم ها و نهایتا"جمع بندی نتایج حاصله، مزارع مختلفی در شهرستان های مرند- میانه- شبستر و هریس انتخاب و مورد بازدید و بررسی قرار گرفته است . برای ارزیابی فنی استفاده از سیستم های آبیاری بارانی، مشخصات این مزارع مورد توجه قرار گرفته اند، مساحت ، کروکی، مدت زمان استفاده از سیستم های مزبور، مشخصات خاک مزرعه(بافت و ساختمان خاک ، ظرفیت نگهداری مزرعه، نقطه پژمردگی، تخلیه مجاز رطوبتی خاک ، سرعت نفوذ نهایی آب در خاک ، شوری و قلیائیت و شیب اراضی) و بررسی وضعیت باد و بررسی منبع تامین آب و کمیت و کیفیت آن شامل(هدایت الکتریکی و وضعیت رسوب ) و بررسی وضعیت نیروی کار در فصول مختلف سال بویژه در فصل آبیاری و بالاخره بررسی گزارشات موجود اولیه از طراحی سیستم های آبیاری بارانی و تطبیق آن با نیازهای واقعی مزرعه مورد توجه جدی قرار گرفته اند.
محمدرضا نیشابوری
چکیده ندارد.
محمدرضا نیشابوری
چکیده ندارد.
بهمن پاسبان اسلام محمدرضا شکیبا
خشکی عمده ترین عامل محدوده کننده تولیددر گیاهان زراعی به شمار می رود. نظر به اینکه در بسیاری از مناطق زراعی ایران، بروز خشکی همواره با مراحل گل دهی و پر شدن دانه ها در کلزا همزمان است، بنابراین شناسایی ارقام متحمل و مقاوم به خشکی کلزا برای توسعه کشت دانه های روغنی در کشور، از اهمیت خاصی برخوردار است. خصوصیات فیزیولوژیک متعددی برای ارزیابی ژنوتیپ های کلزا از نظر مقاومت به خشکی بکار برده شده است، ولی میزان کارآیی آنها مورد سوال می باشد. گزارشهای متعددی حاکی از آن است که کمبود آب در کلزا با کاهش مقدار آب نسبی و پتانسیل آب برگ، باعث افت تورم سلولی، هدایت روزنه ای و در نتیجه فتوسنتز و عملکرد می گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی شاخص های فیزیولوژیک برای شناسایی اثرات کمبود آب و گزینش ارقام مقاوم به خشکی کلزا بوده و بررسی بازتابهای رشد و توسعه خورجین ها، عملکرد دانه، اجزای عملکرد و کیفیت محصول در برابر تنش خشکی نیز از دیگر اهداف این پژوهش است.
اسماعیل اسدی محمدرضا نیشابوری
تبخیر و تعرق نباتات زراعی از اطلاعات پایه ای مورد نیاز برای برنامه ریزی آبیاری است.به منظور تعیین میزان تبخیر و تعرق ذرت علوفه ای در منطقه کرکج تبریز، که جز مناطق مدیترانه ای سرد محسوب می شود از یک عدد لایسیمتر زهکش دار استفاده شد. نتایج بیانگر آنست که روش تشت تبخیر کلاس a با ضریب تشت kp توصیه شده توسط فائو ، نزدیکترین تطابق را با داده های لایسیمتر دارد.در این تحقیق همچنین مقادیر ضریب گیاهی و ضریب تشت تبخیر برای دوره های سه وچهار روزه محاسبه و با مقادیر توصیه شده فائو مقایسه شدند.
ناهید نیاری خمسی محمدرضا نیشابوری
به منظور بررسی و مطالعه تاثیر سطوح رطوبتی مختلف بر روی صفات زراعی و فیزیولوژیک عدس، دو رقم عدس اصلاح شده به نامهای مردم و زیبا مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتیجه گیری کلی بیانگر آنست که رقم زیبا از میزان شاخص سطح برگ ،وزن خشک و سرعت رشد محصول بیشتری برخوردار بود. این رقم از نظر عملکرد دانه، تعداد دانه در نیام ، تعداد نیام در بوته ، طول دوره پرشدن دانه و شاخص برداشت نیز از مقدار بیشتری نسبت به رقم مردم برخوردار شد.
جعفر خیری استیار احمد فاخری فرد
در این پروژه آزمایش نفوذ در ستونهای خاک دست ساز با درصد رطوبتهای اولیه معین و چگالی ظاهری مشخص انجام شد در هر یک از ستونهای خاک نیمرخ چگالی خاک و درصد رطوبت اولیه یکنواخت ایجاد گردید منحنی های نفوذ تجمعی و پیشروی جبهه رطوبتی مشاهداتی برای هر یک از تستهای نفوذ ترسیم گردید. مدلهای نفوذ تجمعی فیلیپ ، کاستیاکف و کاستیاکف تعدیل شده بر منحنی های نفوذ تجمعی مشاهداتی و مدلهای پیشروی جبهه رطوبتی فیلیپ و گرین آمپت بر منحنی های پیشروی جبهه رطوبتی مشاهداتی برازش داده شدند. ضرایب مدلهای برازش داده شده فوق الذکر بعنوان متغیر وابسته و چگالی های ظاهری و درصد رطوبتهای اولیه ستونهای خاک مورد آزمایش بعنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شدند و رابطه رگرسیونی بین هر یک از ضرایب با چگالی ظاهری و درصد رطوبت بدست آمد. پس از بررسی اثر چگالی ظاهری و درصد رطوبت اولیه روی ضرایب مدلها، با جاگذاری توابع بدست آمد. برای ضرایب در مدلهای مربوطه ، معادلات برآورد نفوذ تجمعی و پیشروی جبهه رطوبتی ارائه می شود.
عباس تدین نژاد محمدرضا نیشابوری
در این پژوهش ابتدا ضرایب معادلات نفوذ کوستیاکوف-لوئیس برای دو حالت جریان پیوسته در جویچه خشک و جریان موجی در جویچه خیس محاسبه شد. در گام بعد با استفاده از روش آماری فاکتوریل ، بازده های کاربرد آبیاری و توزیع یکنواختی آبیاری موجی برای دوره های زمانی 40 و 50 دقیقه با نسبت سیکل 2/1 محاسبه و سپس مقایسه شدند.