نام پژوهشگر: سید حسین نعمتی
الهه میرابی سید حسین نعمتی
پپینو به عنوان یک سبزی میوه ای جدید در ایران با نام علمی solanum muricatum گیاهی علفی، بوته ای و چند ساله از تیره سیب زمینی است.به منظور بررسی اثرات مالچ، هرس و تراکم بر برخی صفات رویشی و زایشی پپینوشامل: سطح برگ بوته، قطر ساقه، طول میانگره، تعداد خوشه در هر بوته، طول بلندترین ساقه، تعداد گل در خوشه، تعداد انشعابات هر بوته، تعداد میوه در هر بوته، میانگین وزن میوه، طول میوه، قطر میوه و نسبت طول به قطر میوه، آزمایشی در قالب فاکتوریل(2×3×3)، بر پایه طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، در سال 89-1388 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: مالچ در سه سطح( مالچ چیپس چوب، کلش برنج و بدون مالچ)، هرس در سه سطح( هرس بوته با دو ساقه اصلی، هرس بوته با 3 ساقه اصلی و بوته های بدون هرس) و تراکم در دو سطح( 3/3 بوته در متر مربع و 3/4 بوته در متر مربع) بودند.نتایج آزمایش نشان داد که تیمار مالچ در کلیه صفات اندازه گیری شده به جز تعداد گل در خوشه و نسبت طول به قطر میوه، در سطح احتمال 1 درصد معنی دار شد (p?0/01). در تمامی صفات مالچ چیپس چوب عملکرد بهتری نسبت به شلتوک برنج و شاهد نشان داد. تیمار هرس در کلیه صفات به جز قطر ساقه، تعداد گل در خوشه و نسبت طول به قطر میوه، معنی دار بود. در صفات وابسته به عملکرد به جز تعداد میوه در هر بوته، هرس دو ساقه ای بهتر از سه ساقه ای عمل کرد. تیمار تراکم تنها در صفات طول، قطر و وزن میوه معنی دار بود. اثر متقابل بین تیمار مالچ و هرس نیز در صفات طول میانگره، تعداد خوشه در بوته، سطح برگ، تعداد و طول میوه معنی دار بود. با توجه به نتایج به دست آمده، هرس دو ساقه ای با تراکم 3/3 بوته در متر مربع همراه با کاربرد مالچ چیپس چوب بهترین تیمار بود.
سمانه صیفی سید حسین نعمتی
فلفل (capsicum annuum) متعلق به خانواده solanaceae و یکی از مهمترین سبزی های پر مصرف در جهان است. دراین تحقیق اثرات سطوح مختلف تراکم بوته و هرس روی عملکرد کمی و کیفی دو رقم فلفل گلخانه ای شامل تامسون و ماراتوس به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل سه سطح تراکم (5/2 بوته در متر مربع، 3 بوته در متر مربع و 5/3 بوته در متر مربع ) و دو سطح هرس (بدون هرس و هرس به سه شاخه اصلی ) بود. نتایج نشان داد که اثر هرس روی عملکرد و شاخص های آن، طول میوه، قطر میوه، ضخامت دیواره میوه، میانگین وزن میوه، ویتامین c و وزن بوته در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. در سطوح مختلف تراکم نیز در صفت عملکرد کل، میانگین وزن میوه، ارتفاع بوته، قطر ساقه و وزن بوته اختلاف معنی داری مشاهده گردید. بیشترین عملکرد کل مربوط به تراکم نوع سوم با میانگین 80/10کیلوگرم در متر مربع بود. میانگین وزن میوه، طول و قطر میوه و ضخامت دیواره میوه در بوته های هرس شده بیشتر ازبوته های هرس نشده بود. اثر رقم روی طول میوه، ارتفاع بوته، قطر ساقه و وزن بوته معنی دار شد. نتایج نشان داد رقم تامسون رشد بوته بیشتری را نسبت به رقم ماراتوس نشان داد. اثر هرس بر روی میزان ویتامینc در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد و بوته های هرس شده ویتامین c بالاتری را نسبت به بوته های هرس نشده نشان دادند. میزان ویتامین c و tss (کل مواد جامد محلول) میوه در برداشت های مختلف متفاوت بود و بیشترین مقدار مربوط به برداشت سوم بود. ph میوه در برداشت سوم پایین تر از دو برداشت دیگر بود. با توجه به نتایج حاصل می توان با اعمال هرس و تراکم مناسب به عملکرد و کیفیت میوه بالا رسید.
اکرم امیری سید حسین نعمتی
بنفشه آفریقایی (saintpaulia ionantha) یک گیاه زینتی مشهور با شکل و رنگ های متنوع است، که به عنوان یک گیاه مدل جهت مطالعات باززایی در شرایط درون شیشه ای مطرح می باشد. از طرفی به دلیل اهمیت این گیاه در صنعت تولیدات گیاهی و نیاز روز افزون به ارقام و خصوصیات جدید در گیاهان، تا کنون مطالعه چندانی برای ایجاد بنفشه آفریقایی با خصوصیات جدید با استفاده از افزایش سطح پلوئیدی در شرایط درون شیشه ای صورت نگرفته است. این تحقیق با هدف ریزازدیادی بنفشه آفریقایی در کوتاه ترین زمان ممکن و القاء پلی پلوئیدی در شرایط درون شیشه ای انجام گرفت. پس از بهینه سازی مراحل کشت بافت این نتیجه حاصل شد که بهترین تیمار جهت شاخساره زایی و پرآوری، محیط کشت ms با 2 میلی گرم در لیتر ba بود. از دیگر نتایج تحقیق حاضر حذف مرحله ریشه زایی شاخساره ها در شرایط درون شیشه ای بود و با مقایسه هشت بستر کشت مختلف، بهترین تیمار جهت ریشه زایی شاخساره ها بستر پیت- پرلایت پودری در شرایط برون شیشه ای انتخاب گردید. گیاهچه های حاصل از کشت درون شیشه ای در دو مرحله از رشد یکی در مرحله پرآوری و دیگری در مرحله بعد یعنی انتقال به شرایط برون شیشه ای تحت تیمار کلشی سین قرار گرفتند. آزمایش به صورت طرح فاکتوریل با سه غلظت و سه زمان تیمار کلشی سین انجام گرفت. مطالعات مورفولوژیک و فلوسایتومتری جهت تأیید سطح پلوئیدی آن ها انجام پذیرفت. گیاهان تتراپلوئید از نظر صفات مورفولوژیک رویشی و زایشی و از نظر پروفیل فلوسایتومتری با نمونه های دیپلوئید متفاوت بودند. به طور کلی گیاهان تیمار شده در مرحله دوم به تغییرات پلی پلوئیدی پاسخ بهتری دادند. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که می توان از ترکیب روش کشت بافت و القاء تتراپلوئیدی به عنوان راهبردی مناسب جهت نیل سریع به گیاهان با خصوصیات و شکل های جدید در شرایط درون شیشه ای در بنفشه آفریقایی استفاده نمود.
حسین نستری نصرآبادی سید حسین نعمتی
استفاده از خاکپوش بعنوان یکی از روش های شناخته شده در کاهش مصرف آب مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور آزمایشی بصورت اسپلیت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در شهرستان تربت جام بر روی دو رقم خربزه انجام گردید، عامل آبیاری در سه سطح (دور آبیاری 6، 8 و 10 روز) بعنوان کرت اصلی و دو عامل خاکپوش (مخلوط خاکپوش کاه و شلتوک برنج، خاکپوش پلاستیک و بدون خاکپوش) و رقم (دو رقم خاتونی و قصری) بصورت فاکتوریل در کرت فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در صفات عملکرد، زودرسی، درصد قند، وزن میوه، تعداد میوه روی بوته، مقاومت به بوته میری و کنه، سطح برگ و رطوبت برای تیمارهای خاکپوش و دور آبیاری تفاوت معنی-داری وجود دارد. بیشترین سطح برگ و رطوبت خاک در خاکپوش پلاستیک مشاهده شد. بیشترین آلودگی به کنه و بوته میری در خاکپوش آلی به دست آمد. زودرس ترین میوه ها در دور آبیاری 8 و 10 روز با خاکپوش پلاستیک مشاهده گردید. خاکپوش پلاستیک باعث افزایش درصد قند در هر دو رقم خربزه شد. خاکپوش پلاستیک در دور آبیاری 6 روز باعث کاهش عملکرد و کیفیت میوه گردید، اما در دور آبیاری بیش از 8 روز باعث افزایش عملکرد و کیفیت میوه شد، که با توجه به مزیت در مصرف آب کمتر و بهبود عملکرد و کیفیت میوه برای مناطق خشک و کم آب توصیه می گردد.
سید علی یعقوبی سید حسین نعمتی
افغانستان یکی از مراکز پیدایش و تنوع ژنتیکی پیاز خوراکی (allium cepa l.) محسوب می شود. این پایان نامه در قالب سه آزمایش جداگانه به مطالعه خصوصیات مختلف 8 رقم بومی پیاز افغانستان شامل «حنایی هرات»، «زرد هرات»، «قرمز هرات»، «مزار شریف»، «کابل»، «سرپل»، «قندوز» و «بلخاب» پرداخت. در آزمایش اول خصوصیات مختلف کمی و کیفی ارقام بومی افغانستان به همراه رقم ایرانی «قرمز آذر شهر» و رقم تجاری «سوییت گرانو» در 3 فاصله کاشت روی ردیف 8، 11 و 15 سانتی متر، در شرایط مشهد بررسی شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین ارقام مورد مطالعه در صفات میزان مواد جامد محلول، تندی، قطر، طول، قطر گردن و شاخص شکل سوخ، تعداد لایه خوراکی، تعداد مرکز، درصد سوخ های گردن قطور و دوقلو، سفتی بافت، درصد ماده خشک، وزن سوخ و عملکرد کل وجود دارد. این مطلب نشان دهنده ی وجود تنوع ژنتیکی زیاد بین این ارقام است. رقم بومی «زرد هرات» بیشترین عملکرد را تولید کرد (75/39 تن در هکتار). فاصله کاشت کمتر موجب تولید سوخ هایی کوچک تر، اما عملکرد بیشتر شد. در آزمایش دوم انبارمانی ارقام مذکور در دمای 5 درجه سانتی گراد و دمای انبار معمولی از 15 آبان تا 15 اسفند بررسی شد. نتایج نشان داد بین ارقام از نظر درصد کاهش وزن، درصد سبز شدن، طول جوانه سبز شده و وزن جوانه سبز شده به وزن سوخ، تفاوت معنی داری وجود دارد. رقم بومی «قندوز» بیشترین انبارمانی را داشت. به طور کلی انبارمانی پیازها در دمای 5 درجه سانتی گراد نسبت به دمای انبار معمولی بیشتر بود. در آزمایش سوم خصوصیات مرتبط با تولید بذر در ارقام مذکور ارزیابی شد. نتایج نشان داد ارقام مختلف در صفات تعداد روز تا ظهور گل آذین، شکوفایی چتر و رسیدگی بذور، طول ساقه گل دهنده، تعداد و قطر چتر، تعداد بذر در چتر، تعداد برگ، وزن هزار دانه و عملکرد بذر در بوته تفاوت معنی دار دارند. رقم بومی «حنایی هرات» بیشترین عملکرد بذر در بوته را داشت (81/8 گرم در بوته). بین صفات بسیاری از صفات مورد مطالعه همبستگی وجود داشت. به طور کلی، از تنوع موجود در ارقام بومی افغانستان می توان در برنامه های اصلاحی استفاده کرد.
سمیه نظامی سید حسین نعمتی
چکیده تنش کم آبی از جمله ی مهم ترین عوامل کاهش تولید گیاهان در مناطق خشک و نیمه خشک است. به منظور بررسی پاسخ سه گونه نعناع به تنش کم آبی، آزمایشی به صورت فاکتوریل (4×3) در قالب طرح کاملا تصادفی با پنج تکرار در شرایط کنترل شده انجام شد و گونه های mentha longifolia (پونه)، mentha spicata (سوسن) و هیبرید mentha x piperita (نعناع فلفلی) در معرض چهار سطح رطوبتی خاک (100، 80، 60 و 40 درصد ظرفیت زراعی) قرار گرفتند. هر ده روز یک بار صفاتی نظیر درصد بقاء، تعداد شاخه ها و استولون، تعداد برگ، طول شاخه ها و عدد اسپد گونه های نعناع اندازه گیری می شد. در زمان هر دو برداشت علاوه بر صفات ذکر شده، صفاتی نظیر سطح سبز، وزن خشک برگ، ساقه و گل آذین و نسبت وزن خشک برگ به ساقه نیز تعیین گردید. در زمان برداشت دوم همچنین تعداد و طول ریزوم و وزن خشک اندام های زیرزمینی و نسبت وزن خشک اندام های هوایی به زیرزمینی تعیین شد. نتایج نشان داد که سطوح رطوبتی خاک تاثیر معنی داری بر درصد بقاء هر سه گونه داشتند، به طوری که درصد بقاء گیاهان گونه های پونه و نعناع فلفلی در تیمار 60 درصد ظرفیت زراعی و در پایان دوره رشد به کمتر از 50 درصد رسید، در حالیکه گیاهان گونه سوسن در طول دوره آزمایش کاملا زنده ماندند (100 درصد بقا). روند تغییرات تعداد و طول شاخه و تعداد برگ در تیمارهای شاهد و 80 درصد ظرفیت زراعی نشان داد که رطوبت مناسب خاک در سطوح مذکور سبب رشد بهتر گونه ی پونه نسبت به دو گونه ی دیگر شده است، اما از نظر تعداد و طول استولون گونه ی نعناع فلفلی برتری محسوسی داشت. کاهش رطوبت خاک به 80 درصد ظرفیت زراعی منجر به کاهش 33 درصدی سطح سبز گونه ی سوسن نسبت به تیمار شاهد شد، در صورتی که این کاهش در گونه های نعناع فلفلی و پونه به ترتیب 55 و 58 درصد بود. در گونه ی سوسن وزن خشک کل گیاه در تیمار 80 درصد ظرفیت زراعی شش درصد بیش تر از تیمار شاهد بوده، اما در گونه های نعناع فلفلی و پونه و در تیمار مذکور به ترتیب 40 و 61 درصد کاهش در وزن خشک کل نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد. در رژیم رطوبتی 60 درصد ظرفیت زراعی نسبت وزن خشک برگ به ساقه دردو گونه ی نعناع فلفلی و پونه نیز به ترتیب کاهش 66 و 49 درصدی نسبت به تیمار شاهد داشت، حال آنکه در گونه ی سوسن و در تیمار ذکر شده نسبت مذکور 50 درصد بیش تر از تیمار شاهد بوده است. افزایش شدت تنش کم آبی در تیمار 60 درصد ظرفیت زراعی سبب کاهش وزن خشک اندام های زیرزمینی و نسبت وزن خشک اندام های هوایی به زیرزمینی درگیاهان مورد بررسی شد، اما این کاهش در گونه ی پونه شدید تر از دو گونه دیگر بود.با وجود این که در شرایط کنترل شده گونه ی سوسن تحمل نسبتا مناسب تری نسبت به دو گونه ی دیگر به تنش کمبود آب نشان داد، اما انجام مطالعات تکمیلی جهت درک بهتر واکنش های گونه های مورد بررسی به تنش کمبود آب مفید خواهد بود.
مهدی مکمل محمود شور
با توجه به تغییر اقلیم جهانی ناشی از افزایش میزان گازهای گلخانه ای بخصوص گاز دی اکسید کربن در محیط زیست و همچنین اهمیت این ترکیب در سیستم فتوسنتز گیاهان، آزمایشی با هدف بررسی تأثیر غلظت های مختلف دی اکسید کربن در محفظه های روباز بر صفات کمی و کیفی دو رقم گلایول مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش در بهار و تابستان سال 1389 در دانشکده کشاورزی شیروان به صورت طرح اسپلیت پلات بر پایه طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور شامل غلظت دی اکسید کربن در سه سطح (350 پی پی ام به عنوان شاهد، 600 پی پی ام و 900 پی پی ام) به عنوان فاکتور a و 2 رقم گلایول به رنگ های سفید و قرمز به عنوان فاکتور b انجام گرفت. نتایج آنالیز اثرات ساده حاکی از آن بود که در بسیاری از صفات از جمله طول ساقه و خوشه گل دهنده، تعداد گلچه، قطر گل، مساحت روزنه، وزن تر و خشک بخش هوایی و وزن تر و خشک بخش زمینی گلایول قرمز مقدار بیشتری از گلایول سفید دارا بود. همچنین مقایسه میانگین غلظت های مختلف دی اکسید کربن نشان داد غلظت های 600 و 900 پی پی ام دی اکسید کربن باعث کاهش تعداد روز تا ظهور ساقه گل دهنده و تعداد روز تا مرحله چیدن گل شد. تعداد گلچه، طول خوشه گل دهنده و وزن تر بخش زمینی در تیمار 600 پی پی ام بیشتر از تیمار 350 و 900پی پی ام بود و عمر انباری گل ها به ترتیب در تیمارهای 350 و 600 پی پی ام بیشترین (8 روز) و کمترین (6 روز) مقدار بود. با بررسی اثرات متقابل دی اکسید کربن و رقم نشان داد که گلایول قرمز در غلظت های 600 و 900 پی پی ام دی اکسید کربن تعداد روز تا ظهور ساقه گل دهنده و تعداد روز تا چیدن گل کمتر و همچنین وزن تر و خشک بخش هوایی بیشتری نسبت به دیگر تیمارها داشت. همچنین گلایول قرمز در غلظت 600 پی پی ام دی اکسید کربن طول ساقه گل دهنده، طول خوشه گل دهنده، تعداد گلچه، مساحت روزنه، وزن تر اندام هوایی و وزن تر اندام زمینی بیشتری نسبت به دیگر تیمارها داشت. عمر انباری گل در گلایول سفید و قرمز در سطح 350 پی پی ام دی اکسید کربن (شاهد) بیشتر بود.
شادی عطار غلامحسین داوری نزاد
شناسایی و نامگذاری بیشتر ارقام سیب و گلابی بومی و حتی ارقام وارداتی مورد کشت در ایران برای محققین و باغداران بخوبی روشن نیست و کلید واژهایی دراین موارد در دسترس نمی باشد و همچنین درهر منطقه ای دارای نام محلی و گاهی مشابه می باشند. در این پژوهش سعی شده است تا خصوصیات ریخت شناسی و فیزیکو شیمیایی ارقام مهم بومی و خارجی سیب و گلابی مورد کاشت در استان خراسان رضوی مورد بررسی قرارگیرد و کلیدواژه هایی نیز جهت شناسایی آنها ارائه شود. به این منظور 23 رقم سیب و 9 رقم گلابی در سالهای 1389 و 1390 مورد مطالعه واقع شدند و در حدود 66 صفت کمی و کیفی مختلف مربوط به خصوصیات درخت، برگ، شکوفه و خصوصیات فیزیکو شیمیایی میوه در آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تکرار مورد بررسی گرفت. نتایج صفات بیوشیمیایی میوه نشان داد که رقم فوجی با 66/17 درصد دارای بالاترین بریکس، رقم عباسی گرد با 56/9 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع دارای بالاترین سفتی میوه، رقم پرایم رز با 58/0 گرم در 100 میلی لیتر آب میوه دارای بالاترین اسید و رقم خوجه تربت حیدریه با 34/4 دارای بالاترین میزان ph در بین ارقام سیب بودند. همچنین رقم پیغمبری با 78/17 درصد دارای بالاترین بریکس، رقم کوشیا با 76/5 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع دارای بالاترین سفتی میوه، رقم ویلیامز با 25/0 گرم در 100 میلی لیتر آب میوه دارای بالاترین اسید و رقم کوشیا با 65/4 دارای بالاترین میزان ph در بین ارقام گلابی بودند. بیشترین وزن میوه در بین ارقام سیب مربوط به رقم رد اسپار با39/217 گرم و در بین ارقام گلابی مربوط به رقم دم کج کرج با 44/321 گرم بود. محل حداکثر قطر میوه در ارقام سیب عباسی دراز و رد اسپار نزدیک دم میوه قرار داشت و در سایر ارقام سیب و گلابی در قسمت میانی میوه بود. فرم میوه در ارقام سیب رضوانی و رد اسپار هرمی متمایل به گرد و در ارقام گلاب کرمانشاه، گلاب کهنز و بیجندی اخلمد، گرد، در ارقام شیخ امیری و عباسی دراز، بیضوی کشیده، در رقم پرایم رز، پخ و در سایر ارقام سیب گرد پخ بود. فرم میوه در رقم گلابی سبری، محدب و خیلی کوتاه، گلابی قوسی محدب و کوتاه، گلابی پیغمبری، محدب و بلند و در سایر ارقام گلابی محدب و متوسط بود. نتایج همبستگی بین صفات نشان داد که بین قطر میوه با وزن میوه(02/0±92/0) در ارقام سیب و نسبت طول به پهنا برگ با وزن میوه (07/0±77/0) در ارقام گلابی همبستگی مثبت و معنا داری در سطح احتمال 1 درصد وجود داشت.
مرجان ساعی نعیمی سید حسین نعمتی
در سال های اخیر گیاه پپینو (solanum muricatum) به عنوان سبزی میوه ای جدید در دنیا معرفی شده و لذا مطالعات کمی بر روی آن انجام شده است. در این مطالعه دو آزمایش گلدانی در طی سال های 90-1389در گلخانه اجرا شد. در سال اول امکان همزیستی پپینو (رقم کانسئولا) با 4 گونه متفاوت قارچ میکوریز آربوسکولارشامل گلوموس اتونیکاتوم، گلوموس اینتررادیسز، گلوموس موسه ای و گلوموس ورسیفورم ارزیابی شد. بیشترین میزان همزیستی در این گیاه (بین 40 تا 50 درصد) در گلوموس ورسیفورم و گلوموس اتونیکاتوم مشاهده شد. در سال دوم مطالعه اثرات کود زیستی ورمی کمپوست و قارچ میکوریز آربوسکولار بر روی صفات رویشی و زایشی پپینو مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای آزمایشی شامل بستر (دارای ورمی کمپوست و بدون ورمی کمپوست) و تلقیح ریشه ها با قارچ میکوریز آربوسکولار (گلوموس ورسیفورم، گلوموس اتونیکاتوم و شاهد) با 6 تکرار (هر تکرار شامل3 گیاه) بودند. کاربرد ورمی کمپوست میزان کلنیزاسیون ریشه را بهبود داده و طول ساقه، تعداد برگ ها، انشعابات و گل ها، همچنین تعداد، طول، قطر و وزن میوه را افزایش داده است ولی سرعت تشکیل گل، سرعت تشکیل میوه، میزان ویتامین ث و اسیدیته قابل تیتراسیون و درصد ماده خشک میوه کاهش یافته است. گلوموس ورسیفورم میزان ویتامین ث، اسیدیته قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول و درصد ماده خشک میوه را افزایش داده است، در حالی که گلوموس اتونیکاتوم میزان کلنیزاسیون ریشه، سرعت تشکیل میوه و وزن میوه را افزایش داده است. اثرات متقابل تلقیح میکوریز آربوسکولار و ورمی کمپوست بر میزان ویتامین ث، اسیدیته کل، مواد جامد محلول، درصد ماده خشک میوه و کلنیزاسیون ریشه معنی دار بود.
غلام رضا چنارانی علی تهرانی فر
به منظور بررسی اثر دی اکسید کربن و نور بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه برگ زینتی کروتون (codiaeum variegatum l.)، آزمایشی در قالب کرت های خرد شده بر پایه طرح کاملا تصادفی در سال 91- 1390 به اجرا درآمد. دی اکسیدکربن به عنوان کرت اصلی در سه سطح (380 پی پی ام به عنوان تیمار شاهد، 750 و 1050 پی پی ام)، و شدت نور به عنوان کرت فرعی (10000 لوکس به عنوان تیمار شاهد، 12000 و 14000 لوکس)، تیمارهای این آزمایش را تشکیل دادند. هر یک از تیمارها با سه تکرار انجام شد. نتایج بدست آمده نشان داد که با اعمال تیمارهای دی اکسیدکربن و نور میزان ریشه زایی قلمه ها افزایش یافت. همچنین صفات دیگری همچون حجم ریشه، مجموع طول ریشه افزایش معنی داری پیدا کرد. اما میانگین قطر ریشه نسبت به شاهد افزایش معنی داری نداشت. صفات دیگر مورفولوژیکی همچون طول برگ، سطح برگ، تعداد برگ، تعداد میانگره، طول میانگره، ارتفاع بوته و قطر ساقه و غیره افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت و صفات بیوشیمیایی مثل رنگدانه های کاروتنوئید و آنتوسیانین افزایش معنی داری پیدا کرد ولی میزان کلروفیل a و b و هدایت روزنه ای کاهش پیدا کرد. در این آزمایش تغییرات روزنه ها و سلول-های اپیدرمی نیز بررسی شد که نشان داد تعداد سلول های اپیدرمی و تعداد روزنه ها افزایش معنی داری پیدا کرد (استفاده بهتر از شرایط) و قطر روزنه ها کاهش یافت و درصد شاخص روزنه افزایش معنی داری نداشت.
فرناز شیخ سید حسین نعمتی
به منظور بررسی اثرات نانو ذرات نقره و اسانس های گیاهی اکالیپتوس و مرزه در افزایش عمر گلجایی دو رقم ژربرا esmara (a) و bonbons (b) چند آزمایش فاکتوریل مستقل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار و در هر تکرار دو نمونه آزمایشی طراحی و اجرا گردید. در آزمایش اول اثر نانو ذرات نقره در 4 سطح (0، 5، 10 و 15 پی پی-ام) بر دو رقم ژربرا و در آزمایش های دوم و سوم به ترتیب اثر اسانس های گیاهی اکالیپتوس و مرزه در 4 سطح (0، 75، 150 و 300 پی پی ام) بر دو رقم ژربرا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش اول نشان داد اثر نانو ذرات نقره در افزایش عمر گلجایی در سطح احتمال خطای 1% معنی دار بود (01/0p?). به گونه ای که سبب افزایش 61% عمر گلجایی در تیمار 10 پی پی ام نسبت به تیمار شاهد گردید. در آزمایشات بعدی تیمار اسانس های گیاهی نه تنها در هیچ یک از غلظت ها باعث افزایش عمر گلجایی نشد بلکه با افزایش غلظت، کاهش عمر گلجایی مشاهده گردید. اثرغلظت تیمار های نانو ذرات نقره واسانس مرزه و نیز رقم بر صفت درصد آب گلبرگ به ترتیب در سطح احتمال خطای 1% و 5% معنی دار بود. در حالیکه اثر تیمارهای اسانس اکالیپتوس مورد استفاده و همچنین برهمکنش رقم و اسانس بر صفت درصد آب گلبرگ در هیچ کدام از سطوح آماری معنی دار نشد. اثر نانو ذرات نقره و اسانس اکالیپتوس بر محتوی آب گیاه و مواد جامد محلول در سطح احتمال خطای 1% معنی دارگردید. اما تیمار با اسانس مرزه در هیچ کدام از سطوح آماری معنی دار نشد. وزن تر و وزن تر نسبی در هر 3 آزمایش بالاتر از شاهد گزارش گردید که نشان دهنده برتری تیمار های مورد استفاده در سطوح مختلف تیمارها می باشد. در مجموع به نظر می رسد اثر نانو ذرات نقره بهتر و بیشتر از اسانس های گیاهی بوده و تحقیقات گسترده تری در جهت کاربرد ترکیبات طبیعی مورد نیاز است.
علی کارآموز علی تهرانی فر
در این تحقیق صفات رویشی و زایشی تاثیر گذار بر روی عملکرد مورد بررسی قرار گرفت.79 درخت شلیل رقم کیوتا که بر روی پایه های بذری شفتالو پیوند زده شده بودند ، مورد بررسی قرار گرفت . صفات قطر تنه درخت ، ارتفاع ، تعداد گل ، قطرتاج ، تعداد شاخه جانبی ، قطر شاخه جانبی ، رشد سال جاری ، قطرتاج ، وزن متوسط میوه ، عملکرد و نسبتهای مختلف این پارامتر مورد بررسی قرار گرفت .در این تحقیق با استفاده از نرم افزار excel و sigma plot ، و از طریق رگرسیون چند متغیره ، مدل و فرمول برای عملکرد ارائه شد . 5 مدل که 2 مدل بر اساس تعداد گل و 3 مدل بدون تعداد گل و بر اساس صفات زایشی می باشد ارائه گردید .
الهام چمنی اصغری سید حسین نعمتی
به منظور بررسی قابلیت ترکیب پذیری 6 لاین گوجه فرنگی، لاین های والدینی در قالب طرح تلاقی های دای آلل کامل (6×6) مورد بررسی قرار گرفتند. این تحقیق در سال های 1390-1391 در گلخانه های گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام گردید. انجام تلاقی ها در سال اول انجام شد. در سال دوم نتاج حاصل از تلاقی ها به همراه والدین در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی شامل: تعداد روز تا 50% جوانه زنی بذر، تعداد برگ تا ظهور اولین گل آذین، تعداد روز از جوانه زنی تا ظهور اولین گل آذین، تعداد روز از ظهور اولین گل آذین تا اولین میوه دهی، تعداد روز از اولین میوه دهی تا اولین رنگ گیری، تعداد میوه در بوته، متوسط وزن میوه (گرم)، عملکرد کل بوته (کیلوگرم) و تعداد حجره بودند. همچنین با مشخص شدن 5 هیبرید برتر، صفات بیوشیمیایی مثل میزان مواد جامد محلول میوه، اسیدیته آب میوه، میزان آب میوه در 100 گرم میوه و مقدار لیکوپن و بتاکاروتن میوه اندازه گیری شدند. نتایج حاکی از وجود اثرات افزایشی در بروز و کنترل اکثر صفات مورد مطالعه بود. از نظر عملکرد، هیبرید های 0611×prigoma و cort×0611 دارای بیشترین عملکرد (03/3 و 57/2 کیلوگرم در بوته ) بودند. هیبرید های prigoma×a و prigoma×cort دارای بالاترین مقدار هتروزیس و ترکیب پذیری خصوصی در صفات تعداد میوه در بوته و متوسط وزن میوه بودند. 5 هیبرید برتر در صفات مهم زراعی مرتبط با عملکرد و زودرسی شامل 0611×prigoma و prigoma×0611 و 0611×cort و cort×0611 و prigoma×me(12) بودند. بر اساس نتایج به دست آمده والد 611 با بیشترین مقدار ترکیب پذیری عمومی در اکثر صفات و بیشترین عملکرد در بین 6 لاین به عنوان والد نر و ماده برتر شناخته شد. در بررسی صفات بیوشیمیایی، صفات مربوط به مقدار لیکوپن و بتاکاروتن معنی دار شدند اما در صفات میزان آب میوه، مقدار مواد جامد محلول و اسیدیته آب میوه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
مصطفی گهرنژاد سید حسین نعمتی
چکیده کنگر وحشی با نام علمی gundelia tournefortii l. از گیاهان بومی و وحشی بوده که از دیرباز در ایران مورد استفاده مردم بوده است. با توجه به سازگاری این گیاه با شرایط اقلیمی ایران و از طرفی افزایش میل مصرف به این محصول، بررسی امکان کشت و اهلی سازی آن می تواند در جهت دستیابی به تولید پایدار این گیاه در سیستم های کم نهاده راهگشا باشد. برای این منظور تحقیقی در دو بخش آزمایشگاهی و مزرعه ای انجام گرفت. در بخش آزمایشگاهی جوانه زنی بذور چهار توده و تعیین میزان خواب این توده ها در قالب آزمایش و طرح کاملا تصادفی انجام شد. پس از تیمار نمودن بذور و تعیین خواب، پوسته برداری توده ای که دارای بالاترین میزان خواب درونی بود همراه با 200 پی پی ام جیبرلین و چینه سرمایی جهت ارزیابی بهترین تیمار برای رفع خواب درونی، صورت گرفت. واکنش جوانه زنی در هفت تیمار دمایی بررسی و دمای کاردینال چهار توده نیز مشخص گردید. مطالعات سیتولوژیک نشان داد، این گیاه دارای 10 جفت کروموزوم از نوع تقریبا متاسانتریک است. آزمایشات مزرعه نشان داد، آبیاری تکمیلی در بهبود صفات مورد اندازه گیری از قبیل سطح برگ، وزن تر و خشک برگ، قطر طوقه و عدد اسپد، هدایت روزنه ای و درصد محتوای آب نسبی اثر معنی داری داشته و همچنین فصل کشت پاییزه نسبت به بهاره اثری مطلوب تری در بهبود صفات اندازه گیری شده داشته است. مطالعه فنولوژی گیاه در عرصه طبیعی و در مزرعه نشان داد گلدهی کنگر حداقل پس از سال سوم رویش خواهد بود. رشد این گیاه از نیمه اسفند آغاز و اواخر تیرماه به پایان می رسد. کلید واژه: اهلی سازی، گیاهان بومی، گیاهان دارویی، کشاورزی پایدار
اکرم ولی زاده قلعه بیگ سید حسین نعمتی
تولید موفقیت آمیز گیاهان در مناطق خشک، احتیاج به روش هایی جهت استفاده بهینه از آب از جمله، کاربرد هیدروژل های سوپرجاذب دارد. پژوهش حاضر به صورت گلخانه ای و به منظور بررسی تاثیر دو نوع سوپرجاذب طبیعی (بنتونیت) و مصنوعی (a 200) بر ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و کارایی مصرف آب کاهو، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد و مقادیر دو نوع سوپرجاذب هر یک در سه سطح (0، 15/0، 3/0 درصد وزنی) و 2 سطح رطوبتی 60 و 100 درصد ظرفیت زراعی، مورد آزمایش قرار گرفت. با توجه به نتایج تجزیه واریانس، اثر سطوح رطوبتی، بنتونیت، سوپر جاذب و برهمکنش آنها برای اکثر صفات مورد مطالعه تفاوت معنی داری (p<0.01) نشان داد. کاهش رطوبت بستر از 100 به 60% ظرفیت زراعی سبب کاهش در صفات تعداد و سطح برگ، ارتفاع، قطر و وزن تر بخش هوایی، وزن تر و حجم ریشه شد، ولی وزن خشک ریشه و کارایی مصرف آب در سطح 60% ظرفیت زراعی به ترتیب افزایش 4 و 46 درصدی را نسبت به سطح 100% نشان داد. در سطح 3/0 درصد وزنی بنتونیت، بهبود اکثر صفات مورفولوژیکی نظیر تعداد برگ، ارتفاع بخش هوایی، قطر بخش هوایی، سطح برگ، وزن تر و خشک بخش هوایی، حجم ریشه و کارایی مصرف آب نسبت به بستر فاقد بنتونیت مشاهده شد و کاربرد ترکیبی از 3/0 درصد وزنی بنتونیت و سوپر جاذب a 200 در سطح 100% ظرفیت زراعی، بالاترین مقادیر تعداد و سطح برگ، ارتفاع و قطر بخش هوایی و همچنین در سطح 60% ظرفیت زراعی، ترکیب 15/0 درصد وزنی بنتونیت و 3/0 درصد وزنی سوپر جاذب a 200 بالاترین مقادیر وزن خشک بخش هوایی، وزن تر، حجم ریشه و کارایی مصرف آب را نشان داد. از طرفی کاربرد 3/0 درصد وزنی بنتونیت به ترتیب سبب کاهش حدود 74، 19 و 31 درصدی صفات نشت الکترولیت، ویتامین ث و مواد جامد محلول و افزایش 3، 2، 22 و 8 درصدی محتوای نسبی آب، شاخص کلروفیل، هدایت روزنه ای و کلروفیل کل نسبت به شاهد شد و در تیمار 3/0 درصد سوپر جاذب a 200 به ترتیب سبب کاهش 28، 18 و 37 درصدی نشت الکترولیت، ویتامین ث و مواد جامد محلول و افزایش 6، 32، 25 و 42 درصدی محتوای نسبی آب، شاخص کلروفیل، هدایت روزنه ای و کلروفیل کل نسبت به تیمار شاهد شد. در بستر ترکیبی 3/0 درصد بنتونیت و 3/0 درصد سوپر جاذب a 200 به ترتیب کاهش 24/60، 72/95 و 77/88 درصدی پرولین، ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی و افزایش 05/33 درصدی کربوهیرات کل نسبت به شاهد مشاهده شد. همچنین کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم (fv/fm) ii در شرایط تنش خشکی کاهش یافت. این نتایج حاکی از آن است که توان بنتونیت در کاهش اثرات منفی ناشی از تنش خشکی تا حدودی به اندازه سوپر جاذب مصنوعی می باشد.
عسکر غنی مجید عزیزی
آزمایشات در چهار بخش اصلی شامل آزمایشات بیوشیمیایی، بررسی های سیتوژنتیکی، آزمایشات انگیزش تتراپلوئیدی و مقایسه خصوصیات رشدی و مواد موثره گیاهان تتراپلوئید و دیپلوئید پونه کوهی انجام شد. به منظور بررسی تنوع بیوشیمیایی عصاره جمعیت های نعناع، آزمایشی بر پایه طرح کاملا تصادفی با 52 تیمار (شامل جمعیت های مختلف مربوط به چهار گونه: نعناع خوراکی m. spicata، پونه وحشی m. longifolia، پونه آبی m. aquatica و پونه کوهی m. mozaffarianii) و 3 تکرار به اجرا درآمد. مهمترین صفات بیوشیمیایی عصاره شامل: میزان کلروفیل (b,a و کل)، کارتنوئید، فلاون و فلاونول، فلاونوئید کل، میزان ترکیبات فنلی کل، میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و میزان کربوهیدرات کل اندازه گیری شد. همچنین جمعیت ها از نظر صفات فوق مورد تجزیه خوشه ای قرار گرفتند و همبستگی بین صفات بیوشیمیایی عصاره در جمعیت های هر گونه مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم، جمعیت های مربوط به چهار گونه فوق از نظر سطح پلوئیدی توسط دستگاه فلوسایتومتری مورد آنالیز قرار گرفتند و سپس شمارش کروموزمی از چندین سیتوتایپ هر گونه انجام شد. در بخش سوم، به منظور انگیزش تتراپلوئیدی در دو جمعیت پونه کوهی، سه آزمایش مختلف طراحی شد. آزمایش اول، تاثیر غلظت های مختلف کلشیسین و زمان خیساندن بر دو جمعیت پونه کوهی (با استفاده از نمونه ریزوم) به صورت فاکتوریل با آرایش 2×2×5 (غلظت کلشیسین، زمان خیساندن و جمعیت)در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. آزمایش دوم، تاثیر غلظت های مختلف کلشیسین بر انگیزش تتراپلوئیدی در دو جمعیت پونه کوهی (تیمار مریسم انتهایی) بررسی شد. در آزمایش سوم، تاثیر غلظت های مختلف کلشیسین به صورت کاربرد همراه با آب آبیاری بر انگیزش تتراپلوئیدی در دو جمعیت پونه کوهی بررسی شد. در بخش پایانی، مقایسه ای از نظر خصوصیات رشدی و میزان مواد موثره گیاهان تتراپلوئید و دیپلوئید پونه کوهی انجام شد. نتایج آزمایشات بیوشیمیایی نشان داد که بین جمعیت ها تفاوت معنی داری از نظر صفات اندازه گیری شده وجود دارد و در هر گونه جمعیت های برتر از نظر هر صفت شناسایی شدند. نتایج آزمایش دوم نشان داد که در گونه نعناع خوراکی و پونه وحشی تنوع سیتوژنتیکی وجود دارد. در گونه نعناع خوراکی سیتوتایپ های دیپلوئید، تریپلوئید، تتراپلوئید و پنتاپلوئید شناسایی شدند. در پونه وحشی نیز سیتوتایپ های دیپلوئید و تریپلوئید شناسایی شدند. جمعیت های پونه آبی همگی اکتاپلوئید و دو جمعیت پونه کوهی نیز دیپلوئید بودند. در آزمایشات انگیزش تتراپلوئیدی، در تیمار ریزوم، با غلظت 025/0 درصد کلشیسین و مدت زمان 6 ساعت خیساندن، تنها در جمعیت کمارج 66/12 درصد گیاهان تتراپلوئید شناسایی شدند و در سایر تیمارها هیچ گیاه تتراپلوئیدی شناسایی نشد. نتایج بررسی های بخش پایانی نشان داد که تغییر سطح پلوئیدی تاثیر معنی داری بر بسیاری از خصوصیات رشدی و مورفولوژیک و مواد موثره پونه کوهی داشت. برخی از خصوصیات رشدی مانند ارتفاع بوته، فاصله میانگره، میانگین وزن تر و خشک برگ، تعداد استولون و همچنین بسیاری از خصوصیات بیوشیمیایی مانند میزان کاروتنوئید، میزان فلاونوئید کل، میزان ترکیبات فنلی، کربوهیدرات کل، درصد اسانس، عملکرد اسانس و اجزای اسانس تحت تاثیر سطح پلوئیدی قرار گرفتند.
رسول برزگر مالک قاسمی
تنوع ژنتیکی یکی از عوامل ضروری در اصلاح نباتات است. منشأ اصلی تنوع در موجودات زنده موتاسیون می باشد. القای موتاسیون در گیاهان با روش پرتوتابی در برنامه های اصلاحی انجام می شود. هدف از این تحقیق، کاربرد اشعه گاما در قلمه های کیوی فروت هایوارد و یافتن بهترین دز جهت القای موتاسیون است. به این منظور قلمه ها با خراشدهی و اشعه گاما تیمار شدند. نتایج نشان داد بیشترین اثر خراش دهی بر صفات شاخه ها و کمترین اثر نیز بر روی صفات برگی و ریشه ای وجود دارد. تیمار اشعه نیز بر روی صفات برگی و شاخه ای و درصد زنده مانی بشدت تاثیر گداشت، بجز شاخص کلروفیل که رو به کاهش نهاد. بررسی دی ان آ تیمارها با نشانگرهای رپید قادر به تشخیص یک قطعه 5 کیلو جفت بازی در بین تمام نمونه های دی ان آ بود.
لیلا رازقی یدک سید مهدی زیارت نیا
کرفس کوهی( .kelussia odoratissima mozaff) از تیره چتریان از گونههای شناخته شده دارویی بومی مراتع ایران بوده که تاکنون وجود آن در سایر مناطق جهان گزارش نشده است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تولید متابولیت های ارزشمند در این گیاه بخصوص تولید z-لگوستلید از طریق کشت سلولی کرفس کوهی انجام گرفت. برای دستیابی به این منظور در ابتدا آزمایشی جهت تولید کالوس از گیاهچه های استریل تولید شده از بذر, طراحی شد. برای رشد کالوس در شرایط مایع و ایجاد سوسپانسیون سلولی بهترین ترکیب های هورمونی انتخاب گردیدند (ترکیب 1 (mgl-1 5/0) kin +(mgl-12) 2,4-dو ترکیب 2 (mgl-1 2) naa + (mgl-15/0) ba), از آنجائیکه کالوسها در محیط کشت آگاردار عارضه قهوهای شدن را نشان میدادند, از 3 سطح آنتی اکسیدان (pvp, pvpp وpvp+pvpp) هم در ترکیب محیط کشت ها استفاده شد. در آزمایشات بعدی, اجزای اصلی محیط کشت ms (سوکروز, فسفات, سطوح نیتروژن کل, نسبت آمونیوم به نیترات, ph های اولیه محیط کشت) در گستره کمی بالاتر و کمی پایین تر از مقادیر داده شده در محیط مزبور به منظور بررسی و مطالعه اثراتشان روی رشد و تولید متابولیت های ثانویه تولیدی بوسیله سلول های گیاه تغییر داده شدند. به منظور بررسی اثر محرک های زیستی و غیر زیستی بر روی وزن تر و خشک سلول ها و میزان متابولیت های تولید شده, از سه محرک زیستی (عصاره مخمر, چیتوسان و قارچ فیتوفترا) و یک محرک غیر زیستی (اسید سالیسیلیک) استفاده شد که در دو آزمایش جداگانه (دو هفته پس از شروع کشت و آزمایش دیگر سه هفته پس از شروع کشت, محرک ها به کشت های سلولی افزوده شدند). نتایج نشان داد که ترکیب هورمونی 2,4-d + kin مناسب برای القاء کالوس و همچنین در محیط مایع برای پایداری کشت سلولی ضروری است. در آزمایشی ابتدایی z-لگوستلید در سلول های بدست آمده, شناسایی شد هرچند که با گذشت زمان و در آزمایشات بهینه سازی ترکیبات محیط کشت, در سلول ها مشاهده نشد. بهینه سازی ترکیبات هم نشان داد که غلظت مطلوب برای صفات سلولی تقریبا در محدوده استاندارد محیط کشت ms مایع است و برای متابولیت های تولید شده (اسید اسکوربیک, استیگماسترول, ارگوست و بتاسیتوسترول) بسته به اینکه چه متابولیتی هدف تولید می باشد, می توان اجزای محیط کشت را تغییر داد. استفاده از محرکها هم می تواند بعنوان راهکار کاربردی در تولید متابولیت های مطلوب بکار رود، بطوریکه محرک های چیتوسان و عصاره مخمر نسبت به دو محرک دیگر میزان فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری داشتند و از لحاظ متابولیت های مورد مطالعه در این آزمایش (اسید اسکوربیک, استیگماسترول, ارگوست و بتاسیتوسترول) بیشترین مقدار تولید آنها را صرف نظر از زمان افزوده شدن به کشت ها تحریک کردند.
حسن بیات سید حسین نعمتی
اگروپیرون (agropyron cristatum (l.) gaertner.) گراس چمنی است که قابلیت رشد در مناطق خشک و نیمه خشک ایران را دارد و انتظار می رود که پتانسیل استفاده به عنوان چمن کم نهاده در فضاهای سبز شهری مناطق خشک ایران را داشته باشد. این تحقیق در قالب 3 آزمایش مجزا اجرا شد. در آزمایش اول خصوصیات کیفی چمن و عملکرد بذری 24 جمعیت بومی اگروپیرون ایران در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط مزرعه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تعداد 15 جمعیت کیفیت چمنی با امتیاز 6 یا بالاتر را کسب کردند که نشان دهنده عملکرد مطلوب صفات کیفی این گیاه به عنوان چمن است. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای نشان داد که جمعیت های اگروپیرون در 4 گروه قرار گرفتند که گروه 4 با داشتن 11 جمعیت، بالاترین کیفیت ظاهری چمن (76/6) و عملکرد بذر (51/535 کیلوگرم در هکتار) را داشت. در آزمایش دوم، مقاومت به تنش خشکی جمعیت های اگروپیرون در دو مرحله مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله اول، غربال گری و انتخاب جمعیت های متحمل به تنش خشکی و دارای خصوصیات چمنی مطلوب انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا شد که فاکتور خشکی از 2 سطح آبیاری کامل و قطع آبیاری به مدت 20 روز و فاکتور دوم 24 جمعیت اگروپیرون بودند. نتایج نشان داد که گراس های اگروپیرون و مخلوط تجاری بر اساس پاسخی که به تنش خشکی دادند در 5 گروه قرار گرفتند که گروه 1 مقاوم، گروه های 2، 4 و 5 نیمه مقاوم و گروه 3 یا مخلوط تجاری حساس طبقه بندی شدند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش اول و مرحله اول آزمایش دوم، 3 جمعیت به نام های m 208 اصفهان، 4056 چادگان و 2854 اراک از گروه 1 انتخاب و به همراه رقم خارجی رویدکرست اگروپیرون برای بررسی پاسخ های رشدی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نسبت به تنش خشکی در مرحله دوم مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در شرایط گلخانه انجام شد. تیمارهای تنش خشکی شامل 75 (نرمال)، 50 (متوسط) و 25 (شدید) درصد ظرفیت زراعی بودند. نتایج نشان داد که تاثیر تنش خشکی متوسط بر مقادیر صفات مورد بررسی اندک بود ولی تاثیر تنش خشکی شدید مخرب و معنی دار بود. رقم رویدکرست و جمعیت 2854 بیشترین مقادیر کیفیت چمنی (00/7 و 00/5) را به ترتیب در سطوح تنش متوسط و شدید به خود اختصاص دادند. آزمایش سوم در دو قسمت اجرا شد. قسمت اول به منظور بررسی اثر فصل سال بر خصوصیات کیفی چمن و به صورت اسپلیت پلات (فصل به عنوان عامل اصلی و گراس های اگروپیرون و مخلوط تجاری به عنوان عامل فرعی) و قسمت دوم جهت بررسی تاثیر سطوح کم آبیاری بر خصوصیات کیفی چمن و به صورت اسپلیت پلات (عامل اصلی شامل سطوح کم آبیاری تنظیم شونده 100 (شاهد)، 50 (متوسط) و 25 (شدید) درصد تبخیر و تعرق مرجع و عامل فرعی شامل گراس های اگروپیرون و مخلوط تجاری) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. نتایج اثر فصل نشان داد که در بین فصول مورد مطالعه، بهترین کیفیت چمن در فصل بهار (90/6) و ضعیف ترین کیفیت چمن در زمستان (29/5) مشاهده شد. همچنین بالاترین کیفیت چمن (78/6) از مخلوط تجاری بدست آمد و بعد از آن رقم رویدکرست (10/6) در رتبه بعدی قرار گرفت. تنش کم آبیاری متوسط تاثیر معنی داری بر کاهش کیفیت چمنی گراس های اگروپیرون نداشت ولی کیفیت چمنی مخلوط تجاری را بطور معنی داری نسبت به چمن شاهد آن (53%) کاهش داد. در تنش کم آبیاری شدید، کمترین (00/1) و بیشترین (75/3) کیفیت چمن به ترتیب در مخلوط تجاری و جمعیت بومی m208 مشاهده شد. بر اساس نتایج حاصله از آزمایش های انجام شده، جمعیت های بومی منتخب و رقم رویدکرست اگروپیرون قابلیت استفاده به عنوان چمن کم نهاده در فضاهای سبز شهری که با مشکل کمبود آب و محدودیت منابع آبی مواجه هستند، را دارند و استفاده از رقم رویدکرست (به دلیل اصلاح شده بودن) در سطح 50% تبخیر و تعرق مرجع قابل توصیه می باشد.