نام پژوهشگر: سعید سعیدا
رضا طالعی فر سعید سعیدا
مقوله موفقیت در در ارایه محصولات جدید به بازارهای هدف، موضوعی حایز اهمیت برای مدیران و مالکان شرکت هاست. در واقع پیدایی پاسخی برای این سوال که چه عواملی باعث برتری برخی از شرکت های در معرفی محصولات جدید به بازار می شود و چرا هنوز نرخ شکست در پروژه های توسعه محصول بالاست، ذهن اکثر محققان و پژوهشگران این حوزه را به خود مشغول کرده است. شکست این پروژه ها در شرکت های کوچک و متوسط(smes) که در اقتصاد بعنوان منبع اشتغالزایی و کارآفرینی محسوب می شوند، مساله ی حادتری در مقام قیاس با شرکت های بزرگ دارد. به گونه ای که برخی از این شکست ها عملا امکان حیات شرکت های مزبور را سلب می کند و تعطیلی این واحدها را به دنبال دارد. لذا ما برای بررسی بهتر در مطالعه پیش رو صرفاً با عنایت به مقوله ی اندازه شرکت، تمرکزمان را بر روی شرکت های کوچک و متوسط (شرکت های زیر مجموعه صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس) قرار داده ایم و چالش ها و عوامل موثر بر موفقیت فرآیند توسعه محصول جدید را در این شرکت ها با عنایت به نظریات مدیران این شرکت ها مورد بررسی قرارداده ایم. تحقیق پیش رو تحقیقی کمی بشمار می آید که با بازنگری گسترده ادبیات مرتبط و همچنین با اجرای مصاحبات ساخت یافته پرسشنامه لازم تدوین و از آن برای جمع آوری داده ها استفاده نموده است. مقوله موفقیت در در ارایه محصولات جدید به بازارهای هدف، موضوعی حایز اهمیت برای مدیران و مالکان شرکت هاست. پس از انجام تحلیل های آماری نتایج تحقیق مزبور در 2 قسمت بیان می شود: الف) نتایج مربوط به شناسایی ورتبه بندی چالش های توسعه محصول جدید نتایج این قسمت حکایت از آن دارد که چالش های عدم وجود منابع مالی،محدودیت امکانات تولیدی و عدم فهم مناسب نیازها و خواسته های مشتریان با اهمیت ترین چالش های توسعه محصول جدید در این شرکت ها هستند. همچنین بررسی داده های بدست آمده نشان داد که از دید مدیران این شرکت ها در ارتباط با چالش های توسعه محصول جدید مابین وضعیت موجود و وضعیت ایده آل ها شکاف وجود دارد. نتایج این قسمت از تحقیق نشان داد که وجود چنین شکافی مربوط به چالش های مساله سازی چون تخمین نادرست بازار مناسب، عدم توجه کافی و مناسب به مقوله تحقیق و توسعه و عدم وجود کانال های توزیع مناسب و کافی است. ضمن اینکه راهکارهای پیشنهادی در انتهای تحقیق با عنایت به این چالش های مساله ساز مطرح شده اند. ب) نتایج مربوط به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید نتایج این قسمت حکایت از آن دارد که عواملی چون تشویق به تولید ایده های مناسب و کاربردی،جذابیت محصول مورد معرفی به بازار و معرفی محصولات متمایز به بازار جزو با اهمیت ترین عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید در این شرکت ها شناخته شده است. از طرف دیگر بررسی داده های بدست آمده نشان داد که از دید مدیران این شرکت ها در ارتباط با عوامل موثر بر موفقیت توسعه محصول جدید مابین وضعیت موجود و وضعیت ایده آل ها شکاف وجود دارد. نتایج این قسمت از تحقیق نشان داد که عواملی چون معرفی به موقع محصول به بازار هدف مناسب، فهم بازار و شناخت پویایی های آن و معرفی محصولات متمایز عوامل مساله سازی هستند که مدیران این شرکت ها بایستی برای بهره گیری از این عوامل برنامه ریزی نمایند که در این خصوص هم راهکارهایی در انتهای مقاله عنوان شده است.
طیبه لسدی زلرچ داریوش دموری
چکیده با توجه به نقش بودجه در دستگاههای اجرایی، دولتها در صدد اصلاح نظام بودجه ریزی و استفاده از بودجه ریزی عملیاتی نمودند ولی در عمل برای پیاده سازی این سیستم بودجه بندی با موانع و مشکلاتی مواجه شدند. این تحقیق سعی می نماید موانع و تنگناهای موجود و تاثیرگذار بر بودجه ریزی عملیاتی در دستگاههای اجرایی را شناسایی واولویت بندی نماید و در نهایت راهکارهای لازم جهت کاهش موانع پیاده سازی بودجه بندی عملیاتی را ارائه نماید این مطالعه از نوع توصیفی - پیمایشی می باشد. ابتدا داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی گرد آوری شده، همچنین در این پژوهش به جمع آوری اطلاعات از خبرگان و متخصصان اقدام شده است داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه هایی که به این منظور تهیه شده است و در اختیار مدیر کل/ریاست ، ذیحساب ، معاون اداری و مالی، رییس حسابداری، رییس اداری و کارشناس بودجه و حسابرسان دستگاههای اجرایی استان یزد قرار گرفته است، جمع آوری گردیده است با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، سازه های شکل دهنده متغیرهای چارچوب مفهومی تحقیق شناسایی می گردد. سپس ساختار عاملی شناسایی شده مبنای تعریف فرضیاتی قرار می گیرد که تایید روابط بین سازه ها و مولفه ها را نشان می دهد. آزمون این فرضیات از طریق تحلیل عاملی تاییدی و با کمک نرم افزار lisrel 8.5 صورت می گیرد. و در راستای ارائه مدل عوامل موثر بر پیاره سازی بودجه بندی عملیاتی از تحلیل رگراسیون (لجستیک ) استفاده شده است. نتایج این پژوهش فرضیات معنی داری شناسایی و تایید سازه های شکل دهنده موانع بودجه ریزی عملیاتی را تایید می کند و ساختار عاملی استنتاج شده در رابطه با مفهوم اجرای بودجه بندی عملیاتی از روایی و پایایی لازم برخوردار است و موانع ساختاری، فنی، قانونی، ارزیابی، مالی، سیاسی، گزارشدهی، مدیریتی و نیروی انسانی در پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی شناسایی شدند و موانع شناسایی شده در پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی موثر تلقی شدند. با استفاده از مدل رگرسیون، به این نتیجه رسیدیم مدل مذکور می تواند 74 درصد از سهم موانع موثر بر عدم پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی را پوشش دهد( .سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس موانع بودجه بندی عملیاتی رتبه بندی گردید. نتایج نشان داد موانع توانایی ارزیابی عملکرد و موانع ساختاری بیشترین تاثیر را در پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی بین دستگاههای اجرایی دارد.
محمد علی اکبری سعید سعیدا
بسیاری از محققان ،کارکنان را قسمتی از مزایای رقابتی سازمان ها معرفی کرده اند. مدیریت اثربخش کارکنان از طریق رویه های مدیریت منابع انسانی مانند ارزیابی عملکرد منظم صورت می پذیرد .با این که کاربرد ارزیابی عملکرد در سازمان ها متنوع می باشد اما در اغلب موارد از ارزیابی عملکرد برای بهبود عملکرد و توسعه افراد استفاده می شود. از سوی دیگر در قرن حاضر، تحولات جدید باعث شده است تا بخش خدمات با سرعت بسیار زیادی گسترش پیدا کند. اهمیت بالای بخش خدمات و نقش مهم آن در توسعه کشورها امری است که از دیدگاه کارشناسان پنهان نمانده است. با توجه به اهمیت بالای بخش خدمات، عملکرد پرسنل که باعث تعالی کیفیت خدمات در این بخش می شود نیز اهمیت ویژه ای پیدا می کند، به نحوی که ارائه خدمات با کیفیت از چالش های مهم قرن حاضر در سازمان های خدماتی به شمار می رود. با توجه به این موضوعات چگونگی ارزیابی عملکرد در سازمان های خدماتی بسیار مهم می باشد این پژوهش به بررسی جامعی در مورد انتخاب مدل مناسب ارزیابی عملکرد در سازمان های خدماتی پرداخته است و مطالعه ی موردی آن شرکت توزیع نیروی برق شهرستان اصفهان می باشدکه با توجه به مرتب نمودن مدلهای ارزیابی بر اساس نظرات خبرگان از لحاظ تناسب و کاربرد با تکنیک تاپسیس فازی ، در هر حوزه کاری خبرگان مربوطه مناسب ترین مدل را برای محدوده کاری خود با توضیحات اشاره شده انتخاب نمودند که از ترکیب این مدلها در هر حوزه کاری به مدل ترکیبی کل شرکت پرداخته می شود. نتایج حاصل از آن بیانگر ترکیبی از مدل های کارت امتیازی متوازن و efqm می باشد، از ترکیب این دو مدل باید در حوزه های کاری مختلف سازمان های خدماتی استفاده کرد.
فاطمه توحیدی حسن دهقان دهنوی
این پژوهش به بررسی رابطه بین تغییرات ناگهانی درآمد در دوره جاری و بازه آتی سهام می پردازد. بررسی رابطه بین تغییرات ناگهانی درآمد دوره جاری و بازده سهام با داده های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع شیمیایی، دستگاه های برقی، خودرو سازی و فلزات اساسی طی سالهای 1384ـ1390 به وسیله رگرسیون خطی چند گانه مبتنی بر داده های مقطعی و سری های زمانی مورد بررسی قرار گرفت. واکنش قیمت سهام در بازه اعلان سود به طور معنی داری با تغییرات ناگهانی درآمد دوره جاری مرتبط است. پس از کنترل تغییرات ناگهانی سود، یافته های پژوهش نشان می دهد که بین بازه سهام با تغییرات ناگهانی درآمد دربازه اعلان سود رابطه معنی داری وجود دارد و همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که بین بازده سهام در بازه پس از اعلان سود با تغییرات ناگهانی درآمد دوره جاری رابطه معنی داری وجود ندارد. به استثنای فرضیه سوم پژوهش این نتایج با شواهد پژوهش جیگادیش و لیونات (2006) در آمریکا مطابقت دارد.
احمد حرازی زاده یزدی سعید سعیدا
همزمان با رشد سریع اینترنت و جهانی شدن بازار ها، اکثر شرکت ها به دنبال جذب مشتریان بیشتر به سمت خود در این بازار رقابتی الکترونیکی هستند. تحقیقات نشان می دهد که خدمات الکترونیکی نقش اساسی در بازارهای الکترونیکی ایفا می کنند. بنابراین نحوه ادراک، ارزیابی و رضایت مشتریان از خدمات الکترونیک دریافتی برای سازمان ها از اهمیت خاصی برخوردار است. بانکداری نیز، به واسطه بهره گیری روز افزون از ارتباطات، از این قاعده مستثنی نبوده و به قافله ارتباطات جهانی پیوسته است. در ایران نیز این موضوع با توجه به اینکه نرخ رشد استفاده از بانکداری اینترنتی توسط مشتریان بانک ها در حال افزایش است، مهم و ضروری خواهد بود. هدف اکثر سازمانهای خدماتی، از جمله صنعت بانکداری جلب رضایت مشتریان می باشد، برای این صنعت ارائه خدمات مناسب موجب حفظ مشتری میگردد و همچنین خرسندی مشتری از خدمات ارائه شده موجب توصیه خدمات به وسیله مشتری به دیگران می شود. تاکنون مدل های گوناگونی جهت سنجش رضایت مشتری ارائه شده، تحقیق حاضر ضمن معرفی این مدل ها به دنبال بومی سازی مدل آمریکایی(acsi) برای سنجش رضایت مشتریان آنلاین بانک صادرات یزد می باشد. پس از طراحی مدل تحقیق، برای سنجش رضایت مشتریان آنلاین بانک مذکور، پرسشنامه استخراج شده از مدل بین اعضای نمونه توزیع و داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد محرک های رضایت مشتری(کیفیت خدمات الکترونیک، انتظارات مشتری و اعتماد) به طور مثبت با رضایت مشتری در ارتباط می باشند همچنین رضایت مشتریان از خدمات الکترونیک بانک صادرات در سطح مطلوبی می باشد
ابوالفضل نوری سید محمد طباطبایی نسب
با افزایش رقابت جهانی، سازمان ها به دنبال راهکار هایی در جهت افزایش توان رقابتی خود در بازار می باشند. سازمان ها به این نکته پی برده اند که موفقیت مستمر در بازار از طریق ایجاد و حفظ مزیت رقابتی و افزایش قدرت نفوذ در بازار کسب می شود. یکی از حوزه هایی که سازمان ها می توانند محصولات و خدمات خود را از سایر رقبا متمایز کنند حوزه برندینگ است. سازمان ها با افزایش قدرت نفوذ برند محصولات خود می توانند دریچه امیدی در راستای اهداف بلند مدت بگشایند. در این مطالعه سعی شد تا با تدوین شاخص جامع ارزیابی نفود برند بر اساس مدل روانشناسی مصرف کننده از برند، راهکار ی در اختیار مدیران قرار گیرد تا با استفاده از آن قدرت نفوذ برند خود را در بازار بسنجند و از طرفی در جهت افزایش قدرت نفوذ برند محصولات خود برنامه ریزی نمایند. پس از مطالعه مبانی نظری تحقیق و مصاحبه با خبرگان ابعاد و مولفه های مدل روانشناسی مصرف کننده از برند در 4 مرحله مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست با استفاده از مدل کانو، نیازهای الزامی، عملکردی و انگیزشی طراحی برند با استفاده از نظرات دانشجویان کارشناسی دانشگاه یزد و با توجه به سطح فرد محور مدل مشخص گردید و سپس با استفاده از تکنیک گسترش کیفیت عملکرد راهکارهای ارضای نیازهای الزامی مبتنی بر نظر خبرگان مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس نتایج به دست آمده ارائه خدمات قبل، حین و پس از فروش و رشد و بهبود مستمر در آمیخته های بازاریابی بیشترین تاثیر را در ارضای نیاز های الزامی دارند. در مرحله بعد با استفاده از مدل ساختاری تفسیری، ابعاد و مولفه های مدل روانشناسی مصرف کننده از برند، سطح بندی و مدل مفهومی تحقیق ارائه شد بر مبنای نتایج تحقیق، بعد شناسایی زیر بنای مدل مفهومی را تشکیل می دهد. در مرحله سوم با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی داده ها اوزان ابعاد و مولفه های مدل تعیین و رابطه شاخص جامع ارزیابی نفوذ برند تدوین شد بر اساس نتایج به دست آمده در این مرحله ابعاد اتصال و تجربه بیشترین اهمیت را نسبت به سایر ابعاد مدل روانشناسی مصرف کننده از برند دارند. در مطالعات تکمیلی نیز، رابطه سطح فرد محور مدل روانشناسی مصرف کننده از برند با قصد خرید کالای تعمیم یافته با استفاده از نظرات مشتریان فروشگاه های زنجیرهای رفاه شهرستان یزد، مورد بررسی قرار گرفت که براساس نتایج به دست آمده مولفه های تداعیات برند، دلبستگی به برند، شخصیت برند، وابستگی به برند و سیگنال هویت رابطه مثبت و معناداری با قصد خرید دارند.
زهره محمدنبی سید محمد طباطبایی نسب
هزینه فزاینده استقرار نام های تجاری در بازار رقابتی امروز باعث شده که شرکت ها از نام های تجاری موجود برای ارائه محصولات جدید به بازار استفاده کنند. استراتژی تعمیم نام تجاری به همین دلیل اهمیت زیادی پیدا کرده است. از طرفی ذهنیت و برداشت های مصرف کنندگان از نام تجاری مبنای تصمیم به خرید و اعتماد به نام تجاری را شکل می دهند. پژوهش حاضر، به تجزیه و تحلیل تأثیر محرکهای بالقوه موفقیت تعمیم نام تجاری بر نگرش مصرف کنندگان و شکل گیری نگرش نسبت به تعمیم نام تجاری که منجر به شکل گیری رفتار مصرف کننده در بازار به شکل نیات، انتخاب و خرید مجدد مصرف کننده می شود، پرداخته است. همچنین تأثیر ویژگی های مصرف کنندگان بعنوان یک عامل تعدیل گر بین نگرش و رفتار مصرف کنندگان مورد توجه قرار گرفت. علاوه بر عوامل تأثیر گذار بر موفقیت نام تجاری تعمیم یافته، تأثیر ابعاد ارزش ویژه نام تجاری و عناصر نام تجاری شامل تصویر نام تجاری و شخصیت نام تجاری نیز بر نگرش و رفتار مصرف کننده مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، مصرف کنندگان و مشتریان در حوزه صنایع غذایی(محصولات شرکت کاله و شرکت تبرک) در شهر اصفهان می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده و از آزمون ضریب همبستگی و همبستگی جزیی برای تحلیل فرضیه ها و شناسایی میزان و شدت رابطه بین متغیرها استفاده شده است. همچنین جهت بررسی برازندگی چارچوب مفهومی و آزمون اعتبار مدل، از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، از بین محرک های بالقوه موفقیت تعمیم نام تجاری در شرکت کاله؛ کیفیت نام تجاری مادر، تناسب ادراک شده و قابلیت دسترسی محصولات تعمیم یافته بر روی نگرش مصرف کننده، تأثیر مثبت، و حمایت تبلیغات ادراک شده رابطه ای منفی دارد. از طرفی، کیفیت نام تجاری مادر و حمایت تبلیغات ادراک شده نیز بر روی رفتار مصرف کننده، تأثیر مثبت دارد. همچنین آگاهی از نام تجاری، تصویر نام تجاری و وفاداری نسبت به نام تجاری بر رفتار مصرف کننده نیز رابطه ای مثبت؛ و تداعیات نام تجاری و شخصیت نام تجاری بر نگرش مصرف کننده نسبت به نام تجاری تعمیم یافته تأثیر مثبت دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین ویژگی های جمعیت شناختی مصرف کنندگان، عامل جنسیت بر نگرش آنان نسبت به نام تجاری تعمیم یافته تأثیرگذار است. علاوه بر یافته های فوق نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین تجربه مصرف کننده و رفتار مصرف کننده مستقیم و مثبت می باشد. همچنین نتایج حاصل از تکنیک topsis نشان داد که تناسب بین محصولات نام تجاری مادر و محصول تعمیم یافته، بیشترین تأثیر را بر نگرش و رفتار مصرف کنندگان دارد.
محمدرضا سالک سعید سعیدا
پژوهش حاضر با هدف« تبیین تأثیرپذیری تعهد حسابگرانه و احساسی از وابستگی و اعتماد( مطالعه موردی: صنعت کاشی و سرامیک کویر یزد) » است. مدل این تحقیق با استفاده از متغیرهای تعهد حسابگرانه، تعهد احساسی، وابستگی، اعتماد و رضایتمندی متقابل شکل گرفته است. روش تحقیق این پژوهش؛ از نظر هدف، کاربردی بوده و برحسب روش تحقیقی همبستگی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی، داده های مورد نیاز به روش تصادفی ساده در بین 180 مدیران و کارشناسان ارشد شرکت کاشی و سرامیک کویر یزد توزیع و جمع آوری شده است. جهت بررسی تأیید روابط بین متغیرها و عوامل، از تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک pls استفاده شده است که با استفاده از نرم افزار pls2 smart امکان بررسی نظریه و سنجه ها به طور همزمان و بررسی متغیر تعدیلگر فراهم شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در بازاریابی b2b؛ اعتماد بر روی تعهد حسابگرانه تأثیر معناداری دارد و همچنین رابطه بین اعتماد و تعهد احساسی مورد تأیید می باشد ولی وابستگی بر تعهد احساسی و تعهد حسابگرانه تأثیر معناداری ندارد. طبق یافته های تحقیق؛ رضایتمندی متقابل تأثیر اعتماد بر تعهد احساسی را تعدیل نکرده و همچنین رضایتمندی متقابل تأثیر وابستگی بر تعهد حسابگرانه را تعدیل نمی کند.
آزاده مهرپویا سعید سعیدا
با گسترش اقتصاد بازار محور، ایجاد رابطه ای عمیق با مشتری از کسب و کارهای سنتی با اهمیت تر گردید. همچنین با افزایش مصرف و تکنیک های بازاریابی غیر انبوه رابطه بین مشتری و فروشنده عمیق تر میگردد. از بعد از دهه 1980 میلادی، گرایش شدیدی به بحث مشتری مداری و ابزارهای رسیدن به آن مطرح گردید که از مهم ترین ابزارهای آن مدیریت ارتباط با مشتری می باشد. در این تحقیق با توجه به اهمیت استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری درکسب و کارهای امروزی و اهمیت توجه به صنعت توریسم در کشور، عوامل موثر در پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت ارتباط با مشتری در صنعت هتلداری مورد بررسی قرا گرفته است. این عوامل از طریق بررسی ادبیات مرتبط با موضوع مدیرت ارتباط با مشتری شناسایی و با توزیع پرسشنامه میان مدیران هتل های شهر یزد داده های تحقیق جمع آوری گردیده است و در نهایت با استفاده از نرم افزار spss و تکنیک تاپسیس فازی به تحلیل و رتبه بندی این عوامل بر مبنای میزان تاثیرگذاری آنها بر اساس نظر مدیران هتل های استان یزد پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای مورد بررسی شامل مدیریت دانش، عوامل سازمانی، تکنولوژی مدیریت ارتباط با مشتری ، تمرکز بر مشتری، تناسب فرایندها، کیفیت اطلاعات پیرامون مشتری، سیستم پشتیبانی، فرهنگ سازمانی مشتری محور، همگی بر پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت ارتباط با مشتری در هتل موثرند و از نظر مدیران هتل فرهنگ سازمانی مشتری محور درجه اهمیت بالاتری نسبت به سایر متغیرها دارد.
میترا موبد محمدعلی فیض پور
چکیده ندارد.