نام پژوهشگر: فریدون الله یاری
امیر صالحی فریدون الله یاری
تاریخ ایران از دوره باستان تا امروز به طور مداوم درگیر بحران های جانشینی بوده، به گونه ای که این مسأله در قالب رقابت ها و کشمکش ها همواره سلسله های حاکم را به خود مشغول داشته است. دوره ایلخانان نمونه ی بارز این کشمکش ها یا به بیان دیگر بحران جانشینی است. دوره ایلخانان به سبب تداخل و تعارض سنت های انتخاب فرمانروا در فرهنگ ایرانی و اسلامی با سنت های یاسا و رسوم مغولی، فقدان یک سازوکار مشخص برای تعیین فرمانروا و همچنین وجود قابل توجهی از شاهزادگان مغولی با اختیارات و اهداف مختلف، پیچیدگی و حادتری را به این مسأله در این دوره زمانی بخشیده است. شاهزادگان مدعی قدرت به علت دارا بودن موقعیت ویژه، همراهی امرای مغولی و نیروهای متنفذ با آنها با ایجاد دو دستگی در ساختار قدرت، برای دست یابی به قدرت باعث خلق پی در پی بحران های جانشینی می شدند. دوران کوتاه ایلخانی احمد، ارغون، گیخاتو، بایدو، به همراه قتل هرکدام از آنها را باید از نمودهای اوج بحران جانشینی در این دوره دانست. این پژوهش با چنین رویکردی و با روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای در پی آن است تا با تبیین این بحران ها و علل بروز آنها در پرتو سنت و شیوه انتخاب جانشین در فرهنگ ایرانی و مغولی و همچنین نقش شاهزادگان و عوامل داخلی زمینه ساز این بحران ها به بررسی موضوع بپردازد. از این رو این پژوهش پس از کلیات و منابع، سنت جانشینی در امپراطوری مغول، انتقال فرمانروایی به خاندان تولوی و تشکیل حکومت ایلخانی، بحران جانشینی آباقاخان و برآمدن احمدتکودار و ادامه این مسأله پس از مرگ احمد تکودار تا برآمدن غازان را مورد بررسی قرار می دهد.
محمد دامن خشک فریدون الله یاری
با ورود استعمارگران اروپایی به عرصه ی مناسبات و رقابت های سیاسی و تجاری خلیج فارس، تحولات جدیدی در این منطقه رقم خورد و به تبع آن جزایر و بنادر ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داد؛ از جمله ی این جزایر، هرموز و قشم بودند که با آغاز دوره ی صفویه به طور جدی درگیر منازعات سیاسی و تجاری اروپائیان گشتند. از آنجائی که این جزایر در جهت تحقق کامل حاکمیت پرتغال بر خلیج فارس و هندوستان از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، به تصرف و ایجاد پایگاه در جزایر مذکور اقدام ورزیدند؛ تا این که در زمان شاه عباس اول، حاکمیت و تفوق پرتغال پایان یافت و انگلستان جای پای خود را در منطقه مستحکم کرد. اگرچه در دوره ی افشاریه و زندیه، جزیره ی قشم به لحاظ سیاسی تحولات خیلی مهمی را پشت سر نگذاشت، اما با آغاز دوره ی قاجاریه و با توجه به اهمیت هندوستان و قلع و قمع دزدان دریایی و برقراری امنیت در خلیج فارس، باسعیدو واقع در شمال غربی جزیره ی قشم جهت ایجاد پایگاه ی نظامی مورد توجه ی انگلستان قرار گرفت، چنان که این امر، مناقشات جدی را در روابط ایران و انگلیس به وجود آورد. با آغاز سلسله ی پهلوی، ایران سیاست فعالی در قبال خلیج فارس و مسائل آن در پیش گرفت؛ هدف اصلی اعمال این سیاست، تجدید کامل حاکمیت سیاسی و اقتصادی ایران بر آبراه مهم تنگه ی هرموز و جزایر خلیج فارس بود. در راستای این هدف، مسئله ی باسعیدو بر روابط ایران و انگلیس سایه انداخت و در نهایت با شکایت ایران به دادگاه بین المللی لاهه، یک بار دیگر حاکمیت ایران بر جزیره ی قشم، هنگام و سایر جزایر و بنادر تحقق یافت؛ با این وجود انگلستان پایگاه ی دریایی خود را به بحرین منتقل کرد و موقعیت خود را بر این جزیره تثبیت نمود، که در نهایت به استقلال بحرین انجامید. اگرچه جزیره ی قشم به لحاظ سیاسی، تحولات مهمی را پشت سر گذاشته است، اما به لحاظ تجاری و اقتصادی، این جزیره در ابتدا تحت تاثیر بندر سیراف و سپس جزایر کیش و هرموز قرار داشت و هیچ وقت به شکوفایی جزایر مذکر نرسید. با این حال تحولات اجتماعی و فرهنگی مهمی را به تبع تحولات سیاسی و اقتصادی پشت سر گذاشته، که قابل بررسی می باشد. بدین روی بررسی تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جزیره ی قشم از تشکیل حکومت صفویه تا پایان حکومت پهلوی(1357ه.ش- 907ه.ق) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این رساله با چنین رویکردی و با روش توصیفی و تحلیلی بر پایه ی منابع کتابخانه ای و آرشیوی به بررسی موضوع می پردازد. این رساله پس از بررسی کلیات و ویژگی های جغرافیایی، به تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جزیره ی قشم می-پردازد. واژگان کلیدی: خلیج فارس، جزیره ی قشم، باسعیدو، ایران، انگلیس.
ایمان آزوش فریدون الله یاری
سرزمین الیمایی در منطقه جنوب غربی ایران کنونی قرار داشت و در طول تاریخ دارای فراز و نشیب زیادی شده است بخصوص بررسی این قوم و حکومت الیمایی در محدوده دوران اشکانی و ساسانی به نوبه خود دارای ویژگیهاسیت . این پژوهش در واقع می خواهد به این قوم در دوران حکومتی اشکانی و ساسانی بپردازد و حائز اهمیت این است که بیشترین آثار دوره اشکانی که چهارده اثر می باشد ، یازده اثر آن در منطقه الیمایی ( خوزستان و کوههای بختیاری ) است که شامل نقش برجسته ها و یادمان های قوم الیمایی است . در میان پژوهشگران تاریخ ومورخان که به مسائل تاریخی پرداخته در مورد این قوم و جایگاه ایشان در تاریخ فقط دو کتاب به چاپ رسیده که یکی در زمینه سکه است و دیگری در زمینه نقش برجسته های این قوم می باشد و همین مسائل ضرورت یک پژوهش علمی دیگر را خواستار بود . در این تحقیق روش بدست آوردن اطلاعات بیشتر کتابخانه ای است و با همان روش فیش برداری ، البته بانکهای اطلاعاتی نیز در این تحقیق سهیم بودنند و کمی هم روش میدانی استفاده شد با حضور در محل های از این دوران تاریخی . در زمینه این تحقیق و پژوهش تاریخی کار تاریخی خوبی انجام نگرفته و هنوز افراد زیادی از این گروه قومی تاثیر گذار در تاریخ ایران چیزی نمی دانند . شاید مهمترین دلیل آن کار نکردن باستان شناسی این محل های تاریخی است . از دوران باستان که به این قوم اشاره ای شده در منبعی یونانی آن هم بصورت غیر مستقیم به این قوم و حکومت محلی جنوب غربی ایران اشاره شده است که بسیار مختصر است .