نام پژوهشگر: عباس یداللهی
شاداب فرامرزی عباس یداللهی
در ایران، سیب به سبب نزدیکی به مرکز تنوع آن (آسیای صغیر) دارای تنوع ژنتیکی بالایی است. سیب گوشت قرمز ایرانی یک گونه وحشی است که دارای رنگیزه آنتوسیانین در کورتکس خود می باشد. آنتوسیانین موجود در این سیب نه تنها ظاهر بسیار جذابی به میوه می دهد بلکه دارای خواص دارویی زیادی است. با توجه به وجود این گونه در بسیاری مناطق ایران، بررسی تنوع ژنتیکی موجود در حائز اهمیت است. بدین منظور 8 ژنوتیپ گوشت قرمز (حاجی قرمز، گوشت قرمز، عروس گوشت قرمز، شاهرود-10،b.9 ، قزوین-1، قزوین-2و قزوین-3) و 12 رقم تجاری ایرانی و خارجی (شفیعی، گلاب کهنز، جاناتان، گلدن دلیشز، گرانی اسمیت، سلطانی شبستر، فوجی، رددلیشز، حیدرزاده، گلاب صحنه، گالا و شفیع آبادی) انتخاب شد. از آنجا که قابلیت استفاده از نشانگرهای ریزماهواره برای مطالعات ژنتیکی سیب مخصوصا بررسی تنوع ژنتیکی آن ثابت شده است، به منظور بررسی تنوع ژنتیکی این ژنوتیپ ها، تعداد 11 نشانگر ریزماهواره انتخاب شد که 7 تای آنها چندشکلی خوبی نشان دادند. پارامترهای مربوط به تنوع ژنتیکی به کمک نرم افزار popgene ver. 1.3 اندازه گیری شد و تجزیه خوشه ای داده ها به وسیله نرم افزار ntsys ver.2.02 انجام گرفت. براساس دندروگرام مربوط به نشانگرهای ریزماهواره، کل ژنوتیپ ها در 6 گروه جای گرفتند. گروه اول شامل حاجی قرمز، قزوین-1، قزوین-2 و قزوین-3، گروه دوم شامل گلاب کهنز و گلاب صحنه، گروه سوم شامل شاهرود-10، سلطانی شبستر و حیدرزاده، گروه چهارم شامل گوشت قرمز، شفیعی، b.9، گرانی اسمیت، گلدن دلیشز، گالا و شفیع آبادی، گروه پنجم شامل جاناتان، فوجی و رد دلیشز و در نهایت گروه ششم فقط شامل عروس گوشت قرمز بود. همچنین برای کل ژنوتیپ ها، 17 صفت مورفولوژیکی ارزیابی شد و گروه بندی مربوط به صفات مورفولوژیکی و تخمین فاصله ژنتیکی به کمک نرم افزار spss ver. 17 انجام گرفت. بر اساس دندروگرام حاصل از صفات مورفولوژیک، کل ژنوتیپ ها در 5 گروه، دسته بندی شدند. گروه اول شامل قزوین -1، قزوین-3، قزوین-2 و حاجی قرمز، گروه دوم شامل گلاب کهنز و سلطانی شبستر، گروه سوم شامل b.9، گروه چهارم شامل گالا، شفیع آبادی، گرانی اسمیت، گلدن دلیشز، شفیعی، حیدرزاده، گلاب صحنه، گوشت قرمز، شاهرود-10 و عروس گوشت قرمز وگروه پنجم فقط شامل جاناتان، فوجی و رد دلیشز بود. هر دو روش (نشانگرهای ریزماهواره و صفات مورفولوژیک) در ارزیابی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های بررسی شده کارامد ارزیابی شدند و نتایج حاصل از آزمون مانتل مطابقت تقریبی این دو روش را نشان داد.
کاظم برزگر گنبری عباس یداللهی
به منظور غربالگری درختان بالغ بادام از نظر تحمل به تنش خشکی، تنش شدید خشکی بر روی 20 رقم و ژنوتیپ بادام سه ساله با پایه های بذری یکنواخت و تحت شرایط مزرعه ای در باغ تحقیقاتی بادام موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج، در قالب طرح کرت های خرد شده بر پایه طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و دو تیمار آبیاری انجام گردید. خصوصیات مورفولوژیکی شامل: رشد شاخه و رشد قطری تنه، سبزینگی برگ، تعداد روزنه، تاشدگی پهنک برگ، پژمردگی، زردی و ریزش برگ؛ خصوصیات فیزیولوژیکی شامل: میزان تعرق، فتوسنتز خالص، هدایت روزنه ای، کارآیی مصرف آب، کارآیی فتوسنتز و rwc؛ خصوصیات بیوشیمیایی شامل پرولین و عناصر معدنی برگ ها اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد درجه مقاومت در بین ژنوتیپ ها متفاوت بود و ژنوتیپ های مختلف راهبرد های مختلفی را در مواجهه با تنش خشکی بکار می برند. رشد شاخه و رشد قطری تنه درختان تنش دیده نسبت به درختان شاهد کاهش چشمگیری داشت ولی تفاوت های قابل ملاحظه ای در رشد، در بین ژنوتیپ های تحت تنش دیده شد. همچنین رفتارهای برگ ها به تنش شدید خشکی تا حد زیادی در بین ژنوتیپ های مورد آزمایش متفاوت بود به طوری که در برخی مثل ’سوپرنوا‘ و ’ ‘k56برگ ها شاداب، بدون زردی و ریزش برگی یا ریزش ناچیز با حفظ سبزینگی بالا و عدم تاخوردگی و پژمردگی همراه بود. در حالی که d99’ ‘ و ’سهند‘ دارای زردی و ریزش برگی بیشتر بوده و سبزینگی کمتری نشان دادند. ’آذر‘، ‘k56’، ‘k824’، ’ربیع‘ و ’سوپرنوا دارای بالاترین شاخص سطح برگی در بین ژنوتیپ ها بود و تفاوت معنی داری با ژنوتیپ های شاهد خود نداشتند. بیشترین تاخوردگی برگی مربوط به ‘k824’ و ‘k932’ بود. برگ های ’فلیپسئو‘ و ’نانپاریل‘ پژمرده تر به نظر می رسیدند. با اینکه در بین ژنوتیپ ها ’تونو‘، ‘k56’ و ’ربیع‘ دارای تراکم روزنه بالایی در سطح زیرین برگ بودند ولی هیچکدام از ژنوتیپ ها تفاوت معنی داری در تعداد روزنه با شاهد خود نشان ندادند. نکته جالب توجه این بود که در ژنوتیپ هایی که دارای تعداد روزنه بیشتری بودند حفظ سطح برگی و عدم ریزش برگی هم بالا بود. در مقایسه با تیمار آبیاری نرمال، در تیمار تنش در تمامی ژنوتیپ ها با بسته شدن روزنه ها در مواجهه با تنش خشکی تعرق کاهش یافت و در نتیجه میزان فتوسنتز و کارآیی آن کاهش یافت ولی کارآیی مصرف آب افزایش یافت. ژنوتیپ های ’آذر‘، ‘k56’ و ’مارکونا‘ تعرق زیادی نشان دادند. با این وجود ‘k824’، ‘k56’ و ’آذر‘ دارای فتوسنتز و کارآیی مصرف آب بالایی بودند. کارآیی فتوسنتز در ‘k824’، ’نانپاریل‘ و ’k86‘ بیشتر از همه ژنوتیپ ها بود. روند تغییرات rwc در طول فصل نشان داد که در خرداد ماه تفاوت بین دو تیمار بیشتر بود ولی در تیر ماه مقادیر دو تیمار در ژنوتیپ های مشابه بهم نزدیک شدند و دوباره در مرداد ماه از هم فاصله گرفتند. کم ترین اختلاف در بین دو تیمار در محتوای نسبی آب برگ در ‘k1011’، ’سوپرنوا‘، ‘k86’، ‘k56’ و ’آذر‘ بود و بیشترین اختلاف ها مربوط به ’ ‘d99، ’فالسابارس‘ و ’سهند‘ بود. سه بار اندازه گیری مقدار پرولین برگ در طی فصل تنش نشان داد که مقدار پرولین تحت تنش خشکی به مقدار قابل توجهی افزایش داشت، اما این افزایش در بین ژنوتیپ ها متفاوت بود به طوری که ’ربیع‘ و ’مارکونا‘ دارای بیشترین مقدار و ’سهند‘ و ‘k824’ دارای کمترین مقدار پرولین بودند. با توجه به سایر ویژگی های ارزیابی شده می توان گفت که تجمع مقدار پرولین نمی تواند دلیلی بر مقاومت بالا به خشکی باشد. تنش خشکی اثر متفاوتی روی میزان عناصر موجود در ژنوتیپ های مختلف گذاشت، به طوری که در اکثر ژنوتیپ ها مقدار نیتروژن و پتاسیم برگ ها در اثر تنش افزایش داشت ولی مقدار فسفر و آهن در مقایسه با گیاهان شاهد کاهش نشان داد. رفتار متفاوتی در بین ژنوتیپ ها در جذب منگنز و بر دیده شد. برگ های ’سوپرنوا‘ دارای بیشترین و برگ های ’سهند‘ دارای کمترین مقدار از عنصر منگنز بود. مقدار عنصر بر در ‘k1011’ دارای بیشترین تفاوت بین دو تیمار بود و مقدار این عنصر در گیاهان شاهد بیشتر بود و در ’سوپرنوا‘ و ’تونو‘ اختلاف معنی داری در بین دو تیمار (تنش و آبیاری نرمال) وجود نداشت. در اکثر ژنوتیپ ها مقدار روی در تیمار تنش کاهش معنی داری داشت. بیشترین مقادیر این عنصر در ‘k56’، ‘k86’، ’ربیع‘ و ‘d99’ اندازه گیری شد. در نگاه کلی با ارزیابی صفت های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در بین 20 رقم و ژنوتیپ مورد آزمایش به ترتیب ‘k56’، ’سوپرنوا‘، ‘k824’ و ‘k86’ به مراتب تحمل به تنش شدید خشکی بیشتری نشان دادند.
رحیم نظری مقدم اقایه عباس یداللهی
گزیلا 6 هیبرید بین cerasus × p. canscens p. می باشد. یک پایه نیمه پاکوتاه جدید برای هسته دارها خصوصاً گیلاس و آلبالو است که درختی در حدود ?? تا ??% اندازه ی مازارد تولید می کند. این پایه به دامنه ی وسیعی از خاک ها مخصوصاً خاک های سنگین سازگاری دارد. درختان پیوند شده روی این پایه مشکل تولید پاجوش ندارند. به منظور دست یابی به محیط مناسب تولید درون شیشه ای گزیلا 6 آزمایشهای مختلفی طراحی شد. در اولین آزمایش، جوانه ها پس از ضدعفونی به محیط ms دارای 3 غلظت سایتوکینین (7/0، 4/1 و 1/2 میلی گرم/لیتر) و تیمار شاهد منتقل شدند. نتایج نشان داد بیشترین تعداد نو ساقه در غلظت 4/1 میلی گرم به دست آمد. در دومین آزمایش، 2 نوع محیط کشت (ms و wpm) دارای دو نوع هورمون (بنزیل آمینو پورین و تیدیازرون) در غلظت های 4/0، 8/0، 2/1 و 6/1 مورد بررسی قرار گرفتند. بیشترین تعداد نوساقه در محیط کشت ms دارای 2/1 میلی گرم/لیتر بنزیل آمینو پورین به دست آمد. بیشترین میزان کالوس نیز در محیط کشت ms دارای 6/1 میلی گرم تیدیازرون به دست آمد. در سومین آزمایش، تأثیر نفتالین استیک اسید (2/0، 4/0 و 6/0 میلی گرم) در ترکیب با سایتوکینین بر روی پرآوری مورد آزمایش قرار گرفت. نتایج نشان داد نفتالین استیک اسید نه تنها منجر به افزایش تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد نمی شود بلکه باعث افزایش تشکیل کالوس نیز می شود. در آزمایش بعدی، بررسی تأثیر نفتالین استیک اسید (2/0، 4/0 و 6/0 میلی گرم) در ترکیب با تیدیازرون (1 میلی گرم/لیتر) نشان داد که نفتالین استیک اسید باعث کاهش تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد شد از طرفی دیگر منجر به افزایش میزان کالوس و طول نوساقه شد. در آخرین آزمایش پرآوری، اثر تیدیازرون (4/0، 8/0، 2/1 و 6/1 میلی گرم/لیتر) در ترکیب با بنزیل آمینو پورین (1 میلی گرم/لیتر) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، تعداد نوساقه با افزایش غلظت تیدیازرون کاهش یافت و تیدیازرون تاثیری بر افزایش تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد نداشت. میزان کالوس نیز با افزایش غلظت تیدیازرون افزایش معنی داری در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد. به طور کلی بهترین نتایج پرآوری در محیط کشت ms دارای 2/1 میلی گرم بر لیتر بنزیل آمینو پورین بدست آمد. برای مرحله ریشه دهی، محیط های مختلف رشد در ترکیب با هورمون های مختلف اکسین شامل ایندول بوتریک اسید، نفتالین استیک اسید و ایندول استیک اسید مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد ریشه دهی که 100% بود در تیمار دارای 1 میلی گرم/لیتر ایندول بوتریک اسید تنها مشاهده شد. به دلیل کیفیت پایین ریشه های بدست آمده از این آزمایش که ضخیم و شکننده بودند و همچنین نقش مثبت تیامین و سکسترون آهن در افزایش کیفیت و کمیت ریشه های درختان میوه در کشت بافت، آزمایشی جهت بررسی نقش عناصر ذکر شده ی فوق انجام گردید. بنابراین ریزنمونه هایی با طول 5-3 سانتی متر به محیطی که منجر به 100% ریشه دهی در آزمایش قبل شده بود منتقل شدند. نتایج نشان داد که تیامین و سکسترون آهن در واکنش با یکدیگر منجر به بهترین نتایج از نظر کیفیت و کمیت ریشه های تولید شده شدند. ریشه ها در این تیمار در مقایسه با سایر تیمارها، نازک و قابل انعطاف بودند. داشتن چنین ریشه هایی نه تنها باعث موفقیت گیاه طی مرحله ی سازگاری می شود بلکه منجر به کاهش میزان تلفات در این مرحله می شود.
وحید زارع علیرضا بابایی
چایر معمولی با نام علمی .cynodon dactylon [l.] pers و نام انگلیسی common bermudagrass یکی از باریک برگ هایی است که در فضای سبز از آن به عنوان چمن استفاده می شود. در زمستان های سرد میزان مرگ زمستانه دا نهال ها بالاست و تا کنون پژوهش های مختلفی برای بدست آوردن ارقام مقاوم به سرما و تنوع عادت رشدی روی چایر صورت گرفته است. به همین منظور برای بدست آوردن ارقام و کلون های متحمل تر به سرما و ارزیابی عادت رشدی در بین آن ها، در سال های1390 الی 1391 پژوهشی با استفاده از 7 کلون بومی ایرانی و 2 رقم تجاری (رقم a و b) طی 2 آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملا تصادفی و بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار، در محوطه پژوهشی فضای سبز دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس واقع در کیلومتر 17 آزاد راه تهران– کرج با ارتفاع 1277 متر از سطح دریا و´09 °51 طول شرقی و عرض ´44 ? 35 نیمکره شمالی صورت گرفت. نتایج در ارزیابی عادت رشدی نشان داد که رقم تجاری a دارای بیشترین تراکم می باشد. این در حالی است که رقم تجاری b از لحاظ عادت رشد رونده تر و از نظر محتوای کارتنوئید نسبت به سایر کلون ها و ارقام موجود کمتر بود. ولی از لحاظ محتوای کلروفیل کلون بومی d دارای بیشترین میزان کلروفیل بود. بررسی های تنش سرمایی در مزرعه نشان داد که کلون بومی d داری بیشترین میزان کلروفیل و بیشترین میزان نسبت کلروفیل به کارتنوئید بود که نتایج تجزیه ای عناصر هم حکایت از بیشترین میزان نیتروژن در این کلون کرد و کم ترین میزان کلروفیل مربوط به کلون-های بومی i و c بود. در بررسی میزان کربوهیدرات های محلول نتایج نشان داد که کلون d دارای کم ترین مقدار و کلون e دارای بیشترین میزان بود که نتایج حاصل از تجزیه عناصر هم نشان داد که در این کلون نسبت به سایر داری بیشترین مقدار آهن و منیزیم بود. از نظر میزان پر اکسیداسیون غشای لیپیدی، رقم a و کلون c داری کم ترین میزان و کلون i دارای بیشترین میزان بود. در بررسی صفات کیفی رقم a داری بهترین کیفیت ظاهری بود. نتایج کلی نشان داد که رقم a دارای بهترین کیفیت ظاهری و تراکم و کلون بومی d مقاوم تر به سرما در بین سایر کلون ها و ارقام موجود بود.
مصطفی رحمتی کاظم ارزانی
چکیده به منظور احداث باغ های استاندارد گلابی اروپایی و آسیایی، که در آن درختان میوه دارای پیکره رویشی یکسان و یکنواخت بوده و از لحاظ صفات کیفی میوه نیز دارای یکنواختی باشند، انتخاب پایه مناسب بسیار حائز اهمیت است. امروزه در ایران عمدتا در باغ های گلابی از دانهال های گلابی اروپایی به عنوان پایه استفاده می شود. دانهال ها معمولا دارای ریشه قوی و عمیق بوده ولی دارای معایبی از قبیل، تفرق صفات و پر رشد بودن، هستند. این تحقیق با هدف، بررسی تنوع ژنتیکی دانهال های موجود در دو منطقه عمده تولید دانهال گلابی در کشور (مشهد و کرج) و همچنین بررسی میزان تفرق صفات در دانهال های گلابی اروپایی، انجام پذیرفت. بدین منظور 34 صفت کیفی و کمی مرتبط با رشد رویشی در 131 دانهال گلابی اروپایی از دو توده مشهد و کرج، بررسی گردید. همچنین قدرت جذب عناصر غذایی، از طریق تجزیه برگ تعدادی از دانهال ها در هر دو توده دانهالی بررسی گردید. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری (p?0.01)، در افزایش ارتفاع و قطر دانهال ها بین دو توده مشهد و کرج وجود داشت. نتایج حاصل از مقایسه صفات اندازه گیری شده در برداشت های تخریبی در سال سوم و چهارم رشد، بین دو توده دانهال مشهد و کرج، نشان داد که تفاوت معنی داری در صفات وزن خشک و تر برگ، ریشه، شاخه سال جاری، ساقه و شاخه ها و تعداد برگ بین دو توده مشهد و کرج وجود نداشت، درحالی که ضریب تنوع بالایی برای تمامی صفات اندازه گیری شده در بین دانهال های دو توده مشاهده گردید. نتایج حاصل از بررسی میزان جذب عناصر غذایی از خاک توسط دانهال ها، با استفاده از اندازه گیری غلظت عناصر غذایی شامل نیتروژن(n)، فسفر(p)، پتاسیم (k)، منیزیم (mg)، آهن (fe) و روی (zn) در برگ دانهال های گلابی اروپایی و مقایسه آن بین دو توده مشهد و کرج، نشان داد که به جز نیتروژن(n) و منیزیم (mg) که تفاوت معنی داری بین دو توده مشهد و کرج داشتند، سایر عناصر تفاوت معنی داری بین دو توده نداشتند. اما میزان ضریب تنوع برای تمامی عناصر در داخل هر توده بالا بود.
فضه صادقی عباس یداللهی
تترا یا epineuse imperial با نام علمی prunus empyrean3 گیاهی است که خاستگاه آن رم ایتالیا (isf) است. از نظر سازگاری پیوند، با هلو و شلیل بسیار سازگار است. بررسی ها نشان دهنده مناسب بودن این پایه برای درختان زردآلو و آلو می باشد. از نظر تکثیر، این پایه به آسانی و از طریق قلمه تکثیر می شود. به طوری که گیرایی قلمه تترا در تیمار2000 ppm ایندول بوتیریک اسید (iba) بین 65-80% می باشد. همچنین امکان تکثیر پایه تترا از طریق کشت بافت نیز وجود دارد. به منظور دست یابی به محیط مناسب تولید درون شیشه ای تترا آزمایش های مختلفی طراحی شد. در اولین آزمایش، جوانه ها پس از ضدعفونی به محیط های کشت ms (murashige and skoog, 1962)، 1/2 ms، wpm (woody plant medium) و me (specific media) منتقل شدند. که محیط کشت wpm به عنوان بهترین محیط برای مرحله استقرار انتخاب شد. مرحله پرآوری با انجام چهار آزمایش جداگانه بهینه شد. دراولین آزمایش پرآوری ریزنمونه ها به محیط های کشت wpm و me با سه غلظت bap (4/0، 8/0 و 2/1) منتقل شدند. بیشترین طول (032/2 سانتی متر) و تعداد نوساقه (6/5) به ترتیب در محیط کشت me دارای 8/0 و 4 /0 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینو-پورین به دست آمد. در آزمایش دوم، تاثیر سه غلظت tdz (4/0، 8/0 و 2/1) در دو محیط کشت wpm و me بررسی شد. بیشترین تعداد نوساقه (2/7) در محیط کشت me به همراه 2/1 میلی-گرم در لیتر tdz مشاهده شد. آزمایش سوم به منظور ارزیابی اثر دو نوع هورمون بنزیل آمینوپورین و نفتالین استیک اسید با غلظت های مختلف، بر روی محیط کشت me انجام شد. بیشترین طول (698/1 سانتی متر) و تعداد نوساقه (52/5) به ترتیب در محیط کشت me دارای 4 /0 میلی گرم در لیتر bap و 2/1 میلی گرم در لیتر bap به همراه 01/0 میلی گرم در لیتر naa به دست آمد. در آزمایش چهارم، بررسی تأثیر ایندول بوتریک اسید (0، 05/0، 1/0، 15/0 و 2/0 میلی گرم) در ترکیب با بنزیل آمینوپورین (8/0 میلی گرم در لیتر) نشان داد که ایندول بوتریک اسید باعث افزایش طول و تعداد نوساقه در مقایسه با تیمار شاهد شد. بهترین تیمار از نظر طول و تعداد نوساقه مربوط به محیط کشت دارای 8/0 ملی گرم در لیتر bap به همراه 05/0 میلی گرم در لیتر iba به ترتیب با طول نوساقه (042/2) و تعداد (4/30) بود. برای مرحله ریشه دهی، محیط های مختلف رشد (1/2 ms, ls و me) در ترکیب با هورمون ایندول بوتریک اسید ( 5/0، 1، 5/1 و 2) مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد ریشه دهی که 100% بود در تیمار دارای 5/0 میلی گرم در لیتر ایندول بوتریک اسید مشاهده شد. به دلیل کیفیت پایین ریشه های به دست آمده از این آزمایش که ضخیم و شکننده بودند و هم چنین نقش مثبت تیامین و سکسترون آهن در افزایش کیفیت و کمیت ریشه های درختان میوه در کشت بافت، آزمایشی جهت بررسی نقش عناصر ذکر شده انجام شد. بنابراین ریزنمونه هایی با طول 3-5/2 سانتی متر به محیطی که منجر به 100% ریشه دهی (1/2 ms به همراه 5/0 میلی گرم در لیتر) در آزمایش قبل شده بود منتقل شدند. نتایج نشان داد که تیامین (6/1 میلی گرم در لیتر) و سکسترون آهن (150 میلی گرم در لیتر) در واکنش با یکدیگر منجر به بهترین نتایج از نظر کیفیت و کمیت ریشه های به دست آمده شدند. ریشه ها در این تیمار در مقایسه با سایر تیمارها، نازک و قابل انعطاف بودند. داشتن چنین ریشه هایی نه تنها باعث موفقیت گیاه طی مرحله سازگاری می شود بلکه منجر به کاهش میزان تلفات در این مرحله نیز می شود.
مرضیه امیریان عباس یداللهی
شنبلیله با نام علمی trigonella foenum-graceum گیاهی یکساله، دولپه متعلق به تیره legouminosae که سابقه کاشت طولانی درایران دارد. تحقیقات اخیر شنبلیله را بهعنوان یک گیاه دارویی ارزشمند با پتانسیلی برای استفاده های چندمنظوره، همچنین به عنوان یک منبع برای آماده سازی مواد اولیه صنعت داروسازی به خصوص هورمون استروئیدی شناخته است. srap یک تکنیک نشانگر مولکولی جدید مبتنی بر دو ترکیب آغازگری میباشد که جهت تکثیر مناطق چهارچوب قرائت باز طراحی شده است. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیک تودههای بومی شنبلیله ایران 8 توده از نقاط مختلف کشور جمعآوری شد. 6 ترکیب آغازگر srap، 72 باند تکثیر شده ی قابل امتیازدهی در محدوده ی 1400-8/70 جفت باز تولید نمودند که در این میان 15 باند (89/19 درصد) یک شکل بودند و 56 باند (11/80 درصد) چندشکل بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیر شده و باندهای چندشکل به ازای هر ترکیب آغازگر به ترتیب 12 و 5/9 بود. بیشترین و کمترین تعداد باند های چندشکل تشکیل شده به ترتیب 15 (me4- em4) و 5 (me1- em4) بود. میانگین محتوای اطلاعات چند شکل (pic) 36/0 بود. از بین 8 توده شنبلیله، توده کرمان با درصد مکان ژنی چندشکل 93/83 و شاخص تنوع ژنی 320/0 و شاخص اطلاعات شانون 467/0 تنوع بیشتری را نشان داد. بنابراین ژنوتیپهای مختلف این توده به علت داشتن تنوع بالا میتوانند در برنامههای آینده مواد اصلاحی خوبی به شمار آیند. یک ماتریس عدم تشابه با استفاده از داده های srap مبتنی بر ضریب دایس ایجاد شد. تشابهات ژنتیک میان همه ی توده ها از816/0 تا 964/0 متغیر بود. بیشترین تشابه بین توده های محلات و ورامین و کمترین تشابه بین توده های همدان و یزد بود. سپس ماتریس عدم تشابه برای ایجاد یک دندروگرام با استفاده از آنالیز خوشه ایneighbor- joining استفاده شد تا روابط ژنتیک میان توده های مورد مطالعه را نشان دهد. ضریب کوفنتیک بین تشابهات درخت و ماتریس عدم تشابه 0001/0>p-value، 935/0=r بود. در دندروگرام رسم شده بر اساس ضریب دایس، توده های شنبلیله به 4 گروه اصلی خوشه بندی شدند. در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تنوع ژنتیک زیادی میان توده های جمع آوری شده از چند منطقه ی ایران وجود دارد و این مطالعه سودمندی نشانگر srap را در تعیین تنوع ژنتیک بین توده های شنبلیله نشان داد.
خدیجه نصیری عباس یداللهی
جعفری با نام علمی (petroselinum crispum mill.) یک گیاه علفی دوساله متعلق به خانوادهی چترسانان است که به خاطر میوه و برگهای معطرش پرورش داده میشود. این گیاه بصورت خودرو از زمانهای خیلی قدیم (بیش از 2000 سال پیش) در سواحل دریای مدیترانه (احتمالا جنوب شرقی اروپا و غرب آسیا) میروییده است. جعفری هزاران سال به عنوان دارو استفاده میشده است و دارای لیست طولانی از خواص دارویی است. در این مطالعه نشانگر srap برای ارزیابی تنوع ژنتیک در یک مجموعه از 15 تودهی جعفری از ایران به کار رفت. 4 ترکیب آغازگر srap، 37 باند تکثیر شدهی قابل امتیازدهی در محدودهی 130 تا 900 جفت باز تولید نمودند که در این میان 3 باند (11/8 درصد) یکشکل بودند و 34 باند (89/91 درصد) چندشکل بودند. میانگین تعداد باندهای تکثیر شده و باندهای چندشکل به ازای هر ترکیب آغازگر به ترتیب 25/9 و 25/8 بود. بیشترین تعداد باندهای چندشکل تشکیل شده مربوط به ترکیب آغازگرهای ( me5-em2) و (me3- em2) و کمترین آن (me4- em1) بود. میانگین محتوای اطلاعات چندشکل (pic) 25/0 بود. یک ماتریس عدم تشابه با استفاده از دادههای srap مبتنی بر ضریب جاکارد ایجاد شد. تشابهات ژنتیک میان همهی تودهها از 840/0 تا 996/0 متغیر بود. بیشترین تشابه بین تودههای شاهرود و یزد، کمترین تشابه بین جیرفت و کردستان بود. سپس ماتریس عدم تشابه برای ایجاد یک دندروگرام با استفاده از آنالیز خوشهای neighbor- joining استفاده شد تا روابط ژنتیک میان تودههای مورد مطالعه را نشان دهد. ضریب کوفنتیک بین تشابهات درخت و ماتریس عدم تشابه 0001/0, p < 93/0 r = بود. در دندروگرام neighbor- joining مبتنی بر ضریب جاکارد تودههای جعفری به 5 گروه اصلی خوشهبندی شدند. در نهایت نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تنوع ژنتیک زیادی میان تودههای جمعآوری شده از چند منطقهی ایران وجود دارد و این مطالعه سودمندی نشانگر srap را در تعیین تنوع ژنتیک بین تودههای جعفری نشان داد.
سیده سمانه حسینی عباس یداللهی
با توجه به نیاز برنامه های اصلاحی گل محمدی به اطلاعات اساسی اولیه، این آزمایش با هدف مطالعه دانه گرده، سیتولوژی و پاسخ به اتیلن ژنوتیپ آذران و کاشان و همچنین جداسازی ژنهای اکواپورین از قبیل plasma membrane intrinsic proteins (pip) و (tonoplastic intrinsic proteins (tip1.1) و ژن اکسید کننده acc (aminocyclopropane-1-carboxylate oxidase (aco) در ژنوتیپ آذران گل محمدی طی سال های 1391-1389 انجام گرفت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که محیط جوانه زنی حاوی l/lµ300 نیترات کلسیم، l/lµ 200 سولفات منیزیم، l/lµ 100 نیترات پتاسیم، l/lµ 100 اسید بوریک، 15 درصد ساکارز و 2/1 درصد آگار بهترین محیط جهت کشت دانه گرده هر دو ژنوتیپ مورد مطالعه گل محمدی بود. همچنین مرحله گل نیمه باز، بهترین زمان جهت جمع آوری دانه گرده است. براساس نتایج بدست آمده، بهترین شرایط دمایی جهت جوانه زنی هر دو ژنوتیپ 25 درجه سانتی گراد و جهت نگهداری 80- درجه سانتی گراد بود. غلظت 25/0 میلی مولار پوترسین سبب دستیابی به حداکثر جوانه زنی و رشد لوله گرده در ژنوتیپ کاشان و آذران گردید. نتایج مشابهی با کاربرد 04/0 میلی مولار اسپرمیدین در محیط جوانه زنی بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه مورفولوژی دانه گرده، هر دو ژنوتیپ از لحاظ مورفولوژی دانه گرده (قطر و تعداد سوراخ، طول محور قطبی و استوایی و نسبت p/e) اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند. مطالعات کاریوتیپی، نشان داده شد که کاریوتیپ ژنوتیپ آذران (16sm+12m) نسبت به کاشان (20sm + 8m) متقارن تر بود و بر اساس دسته بندی استیبنز، ژنوتیپ کاشان در رده 3b و ژنوتیپ آذران در رده 2b قرار گرفت. با این وجود هر دو ژنوتیپ تتراپلویید (2n= 4x= 28) بودند. بررسی اثر غلظت-های مختلف اتیلن بر دو ژنوتیپ آذران و کاشان گل محمدی نشان داد که ژنوتیپ آذران حساسیت بیشتری به اتیلن نسبت به ژنوتیپ کاشان داشت. همچنین پس از تیمار 10 پی پی ام اتیلن و جداسازی rna و ساخت cdnas ، پاره توالی ژن های aco، pip1 و tip2 در ژنوتیپ آذران جداسازی شدند که نتایج نشان داد سه ژن aco، pip1 و tip2 در گلبرگ های گل محمدی ژنوتیپ آذران بیان می شوند. ژن های جدا شده فوق الذکر، ارزش انتظار را با ژن های همولوگ خود در خانواده رزاسه داشتند
سهیل کریمی عباس یداللهی
پژوهش حاضر با هدف شناسایی واکنش های ارقام و ژنوتیپ های بادام (prunus dulcis mill.) به تنش خشکی و معرفی ارقام متحمل در گروه علوم باغبانی دانشگاه تربیت مدرس در فاصله سال های 1390 تا 1392 انجام شد. گیاهان مورد استفاده شامل دو رقم خارجی سوپرنوا و فرگنس، و دو رقم ایرانی سفید و مامایی، و دو ژنوتیپ جدید 8-6 و b-124 بودند. آزمایش ها به دو صورت درون شیشه ای و گلخانه ای انجام شدند. در آزمایش درون شیشه ای اثر غلظت های 0، 5/3، و 0/7 درصد پلی اتیلن گلیکول بر ریزنمونه های بادام، و در آزمایش گلخانه ای اثر دوره 14 روزه توقف آبیاری به همراه یک دوره 15 روزه بازیابی بر پاسخ های فیزیولوژیک درختان یکساله پیوند شده روی پایه یکساله هیبرید هلو×بادام gf677 در قالب طرح کاملا تصادفی بررسی شد. نتایج نشان دهنده وجود تنوع ژنتیک در بادام در پاسخ به تنش خشکی بود. رشد رقم های بادام در تنش خشکی محدود شد ولی شاخص های رشدی ارقام سوپرنوا، 8-6، و b-124 در شرایط تنش دچار کاهش کمتری شد. رشد رقم های فرگنس سفید و مامایی پس از دوره آبیاری مجدد بازیابی نشد. تنظیم اسمزی در شرایط تنش در ارقام سوپرنوا، 8-6، و b-124 به جذب آب از خاک کمک نمود و مقدار آب برگ را برای مدت بیشتری در سطح بهینه نگه دارند. این عمل از طریق تجمع پرولین، گلایسین بتائین، و پتاسیم و کاهش هدایت روزنه ای صورت گرفت. مشخص شد تجمع کربوهیدرات های محلول در شرایط تنش احتمالا اثر چندانی در محافظت اسمزی بادام ندارد. محدودیت دسترسی به آب سبب بروز آسیب به غشاء شد و رقم های مامایی، سفید و فرگنس بیشترین میزان آسیب را نشان دادند. گسترش آسیب های غشاء به موازات افزایش تجمع پراکسید هیدروژن و پراکسیداسیون چربی ها صورت گرفت. در این راستا مالون دی آلدهید به عنوان یک شاخص مناسب در ارزیابی تنش اکسیداتیو در برگ رقم های بادام در شرایط کم آبی معرفی گردید. افزایش فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز در گیاهان بادام تحت تنش خشکی برای حمایت از گیاه از اهمیت زیادی برخوردار بود ولی کاتالاز در این راستا اثر کمتری داشت. تجمع فنول ها با آسیب کمتر غشاء در برگ ارقام متحمل بادام مرتبط بود. نتایج نشان داد آنتوسیانین ها در شرایط تنش خشکی احتمالا به عنوان عامل محافظ نوری در برگ عمل می نمایند. ولی احتمالا کاروتنوئید ها نقش مهمی در سیستم دفاعی بادام و به ویژه در حمایت از کلروفیل ها ندارند. شاخص fv/fm به عنوان یک روش آسان و غیر تخریبی در ارزیابی بروز تنش خشکی در رقم های بادام به ویژه در مراحل آغازین گسترش تنش کارایی بالایی نشان داد. بسته شدن روزنه ها، آسیب به کلروفیل و کلروپلاست ها و همچنین تنش گرمایی باعث کاهش فتوسنتز ارقام بادام در شرایط تنش خشکی شدند. بر اساس داده های به دست آمده، تحمل نسبی رقم های بادام نسبت به تنش خشکی به ترتیب زیر مشخص شد: سوپرنوا > 8-6 > b-124 > سفید > مامایی > فرگنس.
مصطفی رحمتی جنیدآباد کاظم ارزانی
به منظور احداث باغ های استاندارد گلابی اروپایی و آسیایی، که در آن درختان میوه دارای پیکره رویشی یکسان و یکنواخت بوده و از لحاظ صفات کیفی میوه نیز دارای یکنواختی باشند، انتخاب پایه مناسب بسیار حایز اهمیت است. امروزه در ایران عمدتا در باغ های گلابی از دانهال های گلابی اروپایی به عنوان پایه استفاده می شود. دانهال ها معمولا دارای ریشه قوی و عمیق بوده ولی دارای معایبی از قبیل، تفرق صفات و پر رشد بودن، هستند. این تحقیق با هدف، بررسی تنوع ژنتیکی دانهال های موجود در دو منطقه عمده تولید دانهال گلابی در کشور (مشهد و کرج) و همچنین بررسی میزان تفرق صفات در دانهال های گلابی اروپایی، انجام پذیرفت. بدین منظور 34 صفت کیفی و کمی مرتبط با رشد رویشی در 131 دانهال گلابی اروپایی از دو توده مشهد و کرج، بررسی گردید. همچنین قدت جذب عناصر غذایی، از طریق تجزیه برگ تعدادی از دانهال ها در هر دو توده دانهالی بررسی گردید. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری (p<0/01)در افزایش ارتفاع و قطر دانهال ها بین دو توده مشهد و کرج جود داشت. نتایج حاصل از مقایسه صفات اندازه گیری شده در برداشت های تخریبی در سال سوم و چهارم رشد، بین دو توده دانهال مشهد و کرج، نشان داد که تفاوت معنی اری در صفات وزن خشک و تر برگ، ریشه، شاخه سال جاری، ساقه و شاخه ها و تعداد برگ بین دو توده مشهد و کرج وجود نداشت، درحالی که ضریب تنوع بالایی برای تمامی صفات اندازه گیری شده در بین دانهال های دو توده مشاهده گردید. نتایج حاصل از بررسی میزان جذب عناصر غذایی از خاک توسط دانهال ها با استفاده از اندازه گیری غلظت عناصر غذایی شامل نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، آهن و روی در برگ دانهال های گلابی اروپایی و مقایسه آن بین دو توده مشهد و کرج نشان داد که به جز نتیروژن و منیزیم که تفاوت معنی داری بین دو توده مشهد و کرج داشتند، سایر عناصر تفاوت معنی داری بین دو توده نداشتند، اما میزان ضریب تنوع برای تمامی عناصر در داخل هر توده بالا بود.
مصطفی قاسمی کاظم ارزانی
این پژوهش به منظور شناسایی مکانیسم های مقاومت به خشکی در چهار پایه دانهالی پسته و بررسی نقش سالیسیلیک اسید در مقاومت به خشکی انجام شد. این کار به دو آزمایش تفکیک گردید که به ترتیب در سال های 1390 و 1391 انجام شدند. در هر دو آزمایش تیمارهای آبیاری شامل تأمین 100 درصد (بدون تنش)، 65 درصد (تنش متوسط) و 30 درصد (تنش شدید) نیاز تبخیر و تعرقی گیاه بودند که به مدت 75 روز روی دانهال های 4 ماهه اعمال شدند. در آزمایش نخست، چهار پایه بادامی زرند pistacia vera cv. badami-e-zarand))، قزوینی (cv. ghazvini p. vera)، سرخس (cv. sarakhs p. vera) و بنه (p. mutica) ارزیابی شدند. در آزمایش دوم، اثر سالیسیلیک اسید روی تحمل به خشکی سه پایه pistacia vera cv. badami-e-zarand))، قزوینی (cv. ghazvini p. vera) و سرخس (cv. sarakhs p. vera) ارزیابی شد. پارامترهای تبادلات گازی، روابط آبی، فلورسانس کلروفیل، دمای برگ، تبعیض ایزوتوپ کربن، ویژگی های روزنه، پرولین، قندهای محلول کل، کلروفیل، آبسایسیک اسید، کارایی جذب عناصر معدنی، نشت یونی و بیومس گیاهان بررسی شدند. به طور کلی، تنش آبی سبب کاهش اسیمیلاسیون co2 (a)، هدایت روزنه ای (gs)، تعرق (tr)، پتانسیل آب برگ (?l)، محتوای نسبی آب برگ (rwc)، کارایی فتوشیمیایی فتوسیستم ??، تبعیض ایزوتوپ کربن، کلروفیل، کارایی جذب عناصر معدنی و بیومس گردید، اما پارامترهای دمای برگ، تراکم روزنه ای، تجمع پرولین، قندهای محلول، آبسایسیک اسید و نشت یونی افزایش یافتند. بر اساس نتایج، کنترل روزنه ای فاکتور اصلی تأثیرگذار بر فتوسنتز بود. پایه های بنه و بادامی زرند، فتوسنتز و محتوای آب نسبی بالاتری در شرایط تنش داشتند. محتوای آب نسبی بالاتر پایه بنه، علی رغم پتانسیل آب پایین تر می تواند به تنظیم اسمزی بهتر این پایه نسبت داده شود. در پایه بنه، کارایی فتوسیستم ??، مقدار کلروفیل و تراکم روزنه ای در شرایط تنش بالاتر بود. تریکوم ها که از مشخصات گیاهان خشکی پسند هستند در پایه بنه مشاهده شدند. در پارامترهای رشدی پایه های بنه و بادامی زرند نیز کاهش کمتری در اثر تنش خشکی مشاهده شد. از نظر وزن خشک شاخه و برگ، پایه بنه و از نظر وزن خشک ریشه، پایه بادامی به میزان کمتری تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفتند. بر اساس دلایلی که بیان شد می توان نتیجه گرفت که پایه های بنه و بادامی از تحمل به خشکی بیشتری برخوردار می باشند. پارامترهای تبعیض ایزوتوپی کربن و تجمع پرولین، شاخص های مناسبی برای غربال پایه های مقاوم به خشکی نبودند. در آزمایش دوم، کاربرد سالیسیلیک اسید 1 میلی مولار، نقش موثری در کاهش اثرات منفی تنش خشکی داشت و سبب بهبود وضعیت فتوسنتزی و پارامترهای رشدی پایه های مورد مطالعه در شرایط تنش خشکی گردید. نتایج نشان داد اثرات مثبت سالیسیلیک اسید بر فتوسنتز، به میزان زیادی ناشی از تأثیر بر عوامل غیر روزنه ای بود. کاربرد سالیسیلیک اسید 3 میلی مولار موثر نبود و اثرات منفی بر پایه ها بر جای گذاشت.
شورش ملکی قوجه عباس یداللهی
عنّاب با نام علمی ziziphus jujuba mill. و مترادف rhamnus ziziphus l.، گیاهی از تیره rhamnaceae می باشد که یکی از گیاهان ارزشمند دارویی است و به دلیل برخورداری از انواع ویتامین، پکتین، آلکالوئید، ترکیبات فنلی و اسیدهای چرب حائز اهمیت است. همچنین این گیاه از دامنه سازگاری بالایی برخوردار است و به کم آبی مقاوم بوده که در بسیاری از مناطق به صورت دیم می روید. به منظور بررسی ریزازدیادی برخی اکوتیپ های بومی عناب آزمایش های مختلفی صورت گرفت. برای جوانه زنی بذر عناب دو اکوتیپ کوهپایه اصفهان و لاریم ساری، غوطه وری بذرهای این دو اکوتیپ در غلظت های مختلف اسید جیبرلیک (0، 100، 200 و 300 میلی گرم بر لیتر) به مدت 24 ساعت صورت گرفت که درصد جوانه زنی در غلظت های 100، 200 و 300 میلی گرم بر لیتر بیشتر از شاهد بود. در اولین آزمایش پرآوری دانهال های بوجود آمده اکوتیپ کوهپایه اصفهان در دو محیط کشت ms و ql دارای غلظت های مختلف bap (1، 2 و 3 میلی گرم بر لیتر) و iba (0/1 و 0/2 میلی گرم بر لیتر) کشت شدند. نتایج نشان داد که ارتفاع نوساقه در محیط کشت ms بیشتر از محیط کشت ql بود همچنین با افزایش غلطت bap از 1 به 3 میلی گرم بر لیتر، ارتفاع نوساقه کاهش پیدا کرد. بیشترین تعداد نوساقه مربوط به تیمار محیط کشت ms دارای 3 میلی گرم بر لیتر bap و 0/1 میلی گرم بر لیتر iba به مقدار 2/25 بود و کمترین مقدار کالوس به وزن 0/034 گرم مربوط به تیمار محیط کشت ql دارای 3 میلی گرم بر لیتر bap، 0/2 میلی گرم بر لیتر iba بود. در آزمایش دوم پرآوری نیز که بر روی اکوتیپ کوهپایه اصفهان انجام شد نوساقه-های بدست آمده در محیط ms دارای غلظت های مختلف ba (1، 2 و 3 میلی گرم بر لیتر)، tdz (0/5 و 1 میلی گرم بر لیتر) و iba (0/1 و 2/0 میلی گرم بر لیتر) کشت شد نتایج حاصل از آن نشان داد که با افزایش غلظت tdz از 0/5 به 1 میلی گرم بر لیتر از ارتفاع نوساقه کاسته شد همچنین ترکیب غلظت-های مختلف ba، tdz و iba موجب شیشه ای شدن نوساقه های درون شیشه ای و تولید بالای کالوس گردید. برای باززایی مستقیم، ریز نمونه برگ عناب اکوتیپ کوهپایه اصفهان در دو محیط کشت ms و 2/1ms دارای غلظت های مختلف bap 0/5، 1 و 1/5 میلی گرم بر لیتر) یا tdz (0/5، 1 و 1/5 میلی گرم بر لیتر) کشت گردید هر کدام از این تیمارها دارای 1 میلی گرم بر لیتر نیترات نقره بودند. باززایی مستقیم شاخه از نمونه برگ کشت شده در محیط ms و 2/1ms دارای 0/5 میلی گرم بر لیتر tdz و 1 میلی گرم بر لیتر نیترات نقره بدست آمد. برای ریشه دهی اکوتیپ کوهپایه اصفهان آزمایشی طراحی شد که در آن تیمار غلظت های مختلف iba (0/5، 1، 1/5 و 2 میلی گرم بر لیتر) یا naa (0/5، 1، 1/5 و 2 میلی گرم بر لیتر) و ترکیب iba و naa (0/5 میلی گرم بر لیتر iba و 1 میلی گرم بر لیتر naa و بالعکس) مورد بررسی قرار گرفت. محیط کشت مورد استفاده 2/1ms بود. ریشه زایی در محیط دارای غلظت های مختلف iba اتفاق افتاد و بیشترین تعداد ریشه مربوط به غلظت 1 میلی گرم بر لیتر iba بود. در تیمار غلظت های مختلف naa و ترکیب naa با iba ریشه زایی بدست نیامد. در آزمایش دوم ریشه زایی از محیط کشت 2/1ms همراه با 3 گرم بر لیتر زغال فعال استفاده شد. تیمارها شامل غلظت-های 1، 2 و 3 میلی گرم بر لیتر iba به تنهایی و ترکیب هر کدام از این غلظت ها با 0/5 میلی گر بر لیتر naa بود. ریشه زایی بدون تشکیل هیچ کالوسی اتفاق افتاد و بیشترین طول ریشه مربوط به تیمار 1 میلی گرم بر لیتر iba با میانگین 7/75 سانتی متر بود.
لیلا میرزایی عباس یداللهی
ایران یک کشور نیمه خشک است و با میانگین بارندگی 247 میلی متر شرایط اقلیمی خاصی دارد. با توجه به برنامه های توسعه باغات دیم کشور و به دلیل کمبود منابع آبی لازم است که در انتخاب گونه ها و روش های متداول در احداث باغات جدید بازنگری صورت گیرد. بر این اساس و به جهت استفاده ارزیابی روش جدید تلفیق سامانه های آبگیر و کاربرد پلیمر سوپرجاذب و سایر افزودنی ها مانند خاکپوش مواد آلی، این پژوهش بر روی نهال های بادام ارقام 10و 12 شاهرود بر پایه ی بادام تلخ و پایه ی gf677 کاشته شده به روش دیم در سال های 90- 92 در اراضی شیبدار طالقان استان البرز مورد بررسی قرار گرفت. طرح آزمایشی به کار رفته فاکتوریل بر پایه بلوک کامل تصادفی اجرا گردید. فواصل کاشت نهال 6×6 متر و تعداد نهال مورد آزمایش 72 عدد در نظر گرفته شد. فاکتورهای آزمایشی به شرح زیر می باشند: رقم شاهرود 10 روی پایه ی بادام تلخ، رقم شاهرود 12 روی پایه ی بادام تلخ و پایه ی gf677 دو سطح مختلف سوپر جاذب (150 و 200 گرم سوپرجاذب مرطوب). وجود و عدم وجود خاکپوش (مواد آلی و کاه و کلش). گودال ها با ابعاد 1×1×5/1 حفر شده، درون گودال ها در زمان کاشت با تیمار سوپرجاذب، به ترتیب مقدارهای 150 و 200 گرم به ازای هر درخت به صورت مرطوب و کاربرد سطحی مواد آلی تیمار شدند. نتایج حاکی آن است که بین ارقام و کاربرد افزودنی ها (سوپرجاذب و مواد آلی بصورت خاکپوش) از لحاظ ویژگی های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی تفاوت های معنی دار مشاهده شد و تیمار کاربرد 200 گرم سوپرجاذب مرطوب به همراه خاکپوش برای نگهداشت آب خاک بر سایر تیمارها برتری نشان داد هرچند در برخی صفات، تفاوتی میان این تیمار با تیمار کاربرد 150 گرم سوپرجاذب مرطوب به همراه خاکپوش و تیمار 200 گرم سوپرجاذب به تنهایی مشاهده نشد. در میان ارقام نیز پایه ی gf677 دارای ویژگی های رویشی برتر در شرایط کسر آبیاری معرفی گردید.
محمد امیدی قلعه محمدی نوراله احمدی
گل محمدی بانام علمی rosa damascena mill.، یکی از مهم ترین گونه های معطر جنس گل سرخ می باشد. اهمیت بالای اقتصادی این گیاه به ویژه به خاطر تولید گلاب و اسانس معطر، این گیاه را به عنوان یکی از مهم ترین گیاهان زینتی تجاری تبدیل کرده است. تکثیر به روشهای رایج دارای مشکلاتی چون وقت گیر بودن و انتقال بیماری ها از این طریق می باشد بنابراین یکی از مهم ترین و سریع ترین روش های تکثیر گل محمدی، ریز ازدیادی است زیرا از این طریق می توان در مدت زمان محدود و با هزینه اندک، تعداد زیادی گیاه سالم را تولید کرد. با توجه به اهمیت اقتصادی این گیاه، هدف از انجام این تحقیق بهینه سازی دستورالعمل کشت درون شیشه ای گل محمدی (ارقام کاشان و کازانلیک ) با استفاده از جوانه های جانبی و مقایسه آن¬ها با رقمی از r. gallica (توسکانی ساپرب ) بود. به منظور ضدعفونی ریز نمونه های گرفته شده از ساقه های رشد کرده در فصل جاری، از غلظت 5/2 درصد هیپوکلریت سدیم به مدت 5 دقیقه استفاده شد. بهترین محیط کشت برای استقرار ریز نمونه های ژنوتیپ های مختلف، محیط کشت پایه موارشیگی و اسکوگ (ms) به همراه 5/0 میلی گرم بر لیتر 6- بنزیل آمینو پورین بود. استفاده از ترکیب نانو نقره در محیط کشت باعث بهبود رشد نو ساقه ها و کاهش آلودگی باکتریایی شد. استفاده از محیط کشت ms تغییریافته که در آن nh4no3 کاهش یافته و همچنین cacl2 حذف شده بود، موجب افزایش رشد و کیفیت نو ساقه ها شد. برای تامین کلسیم در این محیط از از cano3 استفاده شد. بیش ترین پرآوری در محیط کشت ms تغییریافته با 5/1 میلی گرم بر لیتر bap و 2/0 میلی گرم بر لیتر ایندول 3- بوتیریک اسید (iba) گزارش شد. بهترین کیفیت و طول نو ساقه ها در محیط کشت مایع دارای پل های آلومینیومی با 5/1 میلی گرم بر لیتر bap مشاهده شد. بهترین تیمار برای ریشه زایی نو ساقه های گل محمدی محیط کشت نیمه غلظت ms (1/2ms) که تمامی عناصر ماکرو و میکرو به همراه ساکارز در ان نصف شده بود به همراه 2 میلی گرم بر لیتر iba مشخض شد. بر اساس نتایج این تحقیق، قرار گرفتن شیشه های کشت نوساقه های جدید به مدت یک هفته در شرایط تاریکی موجب بهبود ریشه زایی گردید.
فرهاد بیرانوند عباس یداللهی
بهترین تیمار ضدعفونی استفاده از پیش تیمار دمایی 41 درجه سانتی گراد به همراه 1/0 گرم در لیتر کلرید جیوه (مدت زمان 4 دقیقه) می باشد. در این پژوهش فاکتورهای مختلف از جمله درصد آلودگی، باززایی ریزنمونه ها و تعداد سوخک مورد بررسی قرار گرفت. تیمار شرایط نوری نسبت به تاریکی، افزایش باززایی سوخک را به همراه دارد. نتایج نشان می دهد، ریزنمونه های قاعده فلس نسبت به میانه فلس افزایش باززایی و تعداد سوخک را به دنبال دارند و هورمون نفتالین استیک اسید و بنزیل آدنین در غلظت مشابه 5/1 میلی گرم در لیتر در ریزنمونه قاعده فلس بیش ترین درصد باززایی سوخک را داشته است. و غلظت 5/1 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید در ریزنمونه های میانه فلس بیش ترین تعداد سوخک را به خود اختصاص داده است. استفاده از محیط ½ ms عناصر ماکرو با 30 گرم در لیتر ساکارز بالاترین درصد و تعداد باززایی سوخک را به همراه دارد. یک گرم در لیتر زغال فعال به همراه یک میلی گرم در لیتر ایندول بوتیریک اسید باعث افزایش درصد باززایی ریشه و تعداد آن گردید. اما ترکیب ایندول بوتیریک اسید با نفتالین استیک اسید سبب کاهش طول ریشه شده، درحالی که تعداد آن افزایش می یابد. معمولا با افزایش وزن تر سوخک از 200 گرم تا 500 گرم درصد گیاهچه های سازگاری شده به محیط گلخانه افزایش یافته به طوری که سوخک هایی با وزن تر بیش تر از 500 گرم بیش ترین درصد سازگاری را به خود اختصاص دادند.
شاداب فرامرزی عباس یداللهی
سیب با نام علمی malus domestica borkh. متعلق به خانوادهrosacease و زیرخانواده pomoideae است. ایران به دلیل نزدیکی به منشا پراکنش سیب (آسیای مرکزی)، دارای تنوع ژنتیکی زیادی از ارقام سیب است. سیب های بومی گوشت قرمز و گلاب، دو گروه از سیب های ایرانی هستند که دارای تنوع ریخت شناسی و ژنتیکی قابل ملاحظه ای می باشند. اما در مورد خصوصیات فیتوشیمیایی و سطح پلوئیدی آنها، اطلاعات چندانی در دسترس نیست. در این تحقیق، دو ژنوتیپ سیب گوشت قرمز، چهار رقم سیب گلاب و رقم تجاری ‘گالا’ انتخاب شدند. در آزمایش اول، مهمترین خواص فیزیکی و شیمیایی این دو گروه سیب بررسی شد. در آزمایش دوم، با توجه به اهمیت ترکیبات فنلی، نیمرخ چهار ترکیب فنلی مهم در سیب شامل کلروژنیک اسید، کوئرستین 3-o-گالاکتوزید، کاتچین و همچنین، محتوای فنل کل به روش فولین-سیوکالتو و خاصیت ضد اکسایشی به روش مهار رادیکال آزاد dpph در هر یک از بخش های پوست + گوشت و گوشت ارقام و ژنوتیپ ها تعیین شد. همچنین، نیمرخ آنتوسیانین به طور جداگانه در پوست و گوشت میوه ی سیب گوشت قرمز با روش ms/ms-lc (دوگانه) به دست آمد و در مجموع، 11 نوع آنتوسیانیدین در پوست و گوشت این دو ژنوتیپ شناسایی شد. در آزمایش سوم، به منظور بررسی سازوکار آنزیمی در چرخه ی فنلی سیب گوشت قرمز، فعالیت ویژه ی مهمترین آنزیم های چرخه شامل فنیل آلانین آمونیا لیاز (pal)، چالکون سینتاز (chs)، دی هیدرو فلاونول 4- ریدوکتاز (dfr)، فلاوانون 3- هیدروکسیلاز (f3h یا fht) و فلاونول سینتاز (fls) برای برگ، گوشت میوه و کل اجزای میوه (پوست، گوشت و بذر میوه) در 8 ژنوتیپ سیب گوشت قرمز و معمولی خارجی و در 3 تاریخ مختلف نمونه گیری اندازه گیری شد. براساس نتایج به دست آمده، الگوی فعالیت ویژه ی آنزیمی در اجزای مختلف برگ، گوشت میوه و کل اجزای میوه، در ژنوتیپ های مختلف و در زمان های مختلف متفاوت بود.در آزمایش چهارم، با توجه به تنوع موجود در سطح فیزیکوشیمیایی و فیتوشیمیایی سیب های گوشت قرمز و گلاب، اندازه ژنوم و سطح پلوئیدی آنها که اهمیت زیادی در برنامه های اصلاحی دارد، با استفاده از فلوسایتومتری و رنگ آمیزی پروپیدیوم یدید مشخص شد.
مصطفی رحمتی عباس یداللهی
در درختان گلابی، بسیاری از خصوصیات مرتبط با رشد رویشی و زایشی، تحت تأثیر پایه مورد استفاده در باغ قرار می گیرد، بنابراین به منظور احداث باغ های نوین و استاندارد گلابی اروپایی (p. communis l.) و آسیایی (p. serotina rehd.) در کشور، انتخاب پایه مناسب بسیار حائز اهمیت است. در راستای پیدا نمودن پایه مطلوب برای ارقام گلابی آسیایی ‘ks’ در شرایط اقلیمی ایران و همچنین بررسی برهمکنش پایه و پیوندک و مکانیسم ناسازگاری پیوند در گلابی، پژوهشی از سال 1389 در دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، طراحی و آغاز گردید. بدین منظور چهار پایه مورد استفاده برای گلابی شامل پایه دانهالی گلابی اروپایی، پایه دانهالی "به" (cydonia oblonga l.)، پایه دانهالی زالزالک (crataegus aronia bosc.) و پایه رویشی کوئینسa، از نهالستان های منطقه اصفهان جمع آوری شده و در فضای آزاد کشت گردیدند. این پایه ها در سال 1390 با دو رقم گلابی تجاری اروپایی شامل ویلیامزدوشس و بوره بوسک و یک رقم گلابی آسیایی به نام ‘ks’10 پیوند زده شدند. در پژوهش حاضر، در سال سوم و چهارم رشد نهال، صفات مورفولوژیک مرتبط با رشد رویشی و زایشی، میزان کلروفیل و ترکیبات کاروتنوئیدی برگ، غلظت عناصر غذایی در برگ، خصوصیات فتوسنتزی و الگوی تجمع مواد فنولی و فلاونوئیدی در بالا و پایین محل پیوند، در برهمکنش های مختلف پایه و پیوندک، مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده بیانگر کاهش رشد رویشی ارقام گلابی برروی پایه دانهالی زالزالک بوده و در مجموع، با توجه به درصد پایین گیرایی پیوند و القاء رشد رویشی بسیار محدود، این پایه برای ارقام بوره بوسک و ‘ks’10، مناسب ارزیابی نشد. همچنین با توجه به نتایج، گلابی آسیایی رقم ‘ks’10 از نظر میزان رشد رویشی و ناسازگاری با پایه های گونه "به"، در حدفاصل رقم ویلیامزدوشس به عنوان رقمی نسبتا پررشد و سازگار و رقم بوره بوسک، به عنوان رقمی کم رشدتر و ناسازگار با گونه "به"، ارزیابی شد. در پژوهش حاضر، رابطه ای منطقی و مشخص بین میزان ناسازگاری پیوند با میزان کلروفیل برگ، غلظت عناصر غذایی در برگ و خصوصیات فتوسنتزی، مشاهده نگردید. در حالی که الگوی تجمع ترکیبات فنولی به ویژه آربوتین در بالا و پایین محل پیوند، به وضوح با میزان سازگاری یا ناسازگاری پیوند مرتبط بود. همچنین مشاهده شد که میزان ترکیبات فلاونوئیدی در بالای محل پیوند، در ارقام گلابی اروپایی و آسیایی در برهمکنش با پایه زالزالک افزایش یافت.
عباس یداللهی میشل ویرتنسن
چکیده ندارد.
عباس یداللهی کاظم ارزانی
ایران یکی از خاستگاههای اصلی بادام محسوب می شود و به لحاظ داشتن شرایط اقلیمی مناسب، دارای پتانسیل بالایی در تولید این محصول می باشد. کشت این درخت در خاکهای حاصلخیز با مشکلاتی همچون رشد رویشی بیش از حد و کاهش تولید میوه همراه است. به منظور بررسی اثرات هورمون پکلوبوترازول بر روی صفاتی مانند آب نسبی برگ ، tcsa، درصد تشکیل جوانه های گل و رشد شاخه ها و تغییر در زمان گلدهی ، آزمایشی در سالهای 81-80 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی شامل 4 تیمار و 5 تکرار در باغ امامیه شهرکرد انجام شده است.