نام پژوهشگر: سیدمحمدرضا تقوی
سیده زهرا عمادی نوراله محمدی
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای خودابرازگری و خودبازنگری در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی و بهنجار بوده است. بدین منظور نمونه 120 نفری (60 بیمار دچار اضطراب اجتماعی و 60 فرد بهنجار) از مراجعان مراکز درمان روانشناختی شهر شیراز که به علت شکایات اضطراب اجتماعی در سال 92-91 تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی دریافت کرده بودند، در شهر شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه های راهبردهای خودابرازگری (لی و همکاران، 1999) مقیاس خودبازنگری تجدید نظر شده (لنوکس و ولف، 1984) و مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران،2000) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد دچار اضطراب اجتماعی، بیش تر از راهبردهای خودابرازگری استفاده می کنند؛ البته درباره ابعاد معذرت خواهی، بزرگ نمایی و الگو، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج، هم چنین بیانگر این مسأله بود که افراد اضطراب اجتماعی نسبت به افراد بهنجار، خودبازنگری پایینی دارند. این امر، هم درباره نمره کل خودبازنگری و هم درباره ابعاد آن، صادق است. از دیگر نتایج پژوهش آن بود که از میان ابعاد خودابرازگری، پسران در دو بعد «ارعاب» و «تحقیر» نمرات بالاتری را نسبت به دختران کسب کردند؛ تفاوت در دیگر ابعاد معنادار نبود. هم چنین مقایسه دختران و پسران در سطوح خودبازنگری، تفاوت معناداری را نشان نداد. بنابراین افراد اضطراب اجتماعی و بهنجار از راهبردهای بیشتری برای خودابرازگری استفاده میکنند و سطوح خودبازنگری متغیری دارند.
عاطفه فرهادیان محمدعلی گودرزی
در پژوهش حاضر طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد با اضطراب خصلتی بالا و پایین در سه گروه قومی کرد، ترک و فارس مقایسه شده است. جامعه آماری شامل دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی کرمانشاه، تبریز و شیراز بود، که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به تعداد 78 نفر کرد، 92 نفر ترک و 81 نفر فارس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه اضطراب خصلتی اشپیلبرگر بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج حاصل بیانگر این مطلب بود که از بین سه گروه قومی مختلف با اضطراب خصلتی بالا، دانشجویان کرد و فارس در یک طرحواره (معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی) تفاوت معناداری داشتند. از سوی دیگر، وقتی گروه های قومی با اضطراب خصلتی بالا با گروه های قومی مشابه با اضطراب خصلتی پایین با هم مقایسه شدند در 13 طرحواره ی تفاوت داشتند و تنها در دو طرحواره ایثار و معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی، فارس ها نسبت به کردها متفاوت بودند. در این پژوهش نظر یانگ در مورد وجود طرحواره های ناسازگار در افراد بیمار تأیید شد و افراد با اضطراب خصلتی بالا، سطح بالاتری از طرحواره های ناسازگار اولیه را نشان دادند و متفاوت بودن گروه های قومی در یک یا دو طرحواره ی ناسازگار، تأثیر فرهنگ را بر روی اختلالات نشان می دهد.
فاطمه خسروانیان محمدعلی گودرزی
پیش بینی رابطه عاطفی عروس و مادر شوهر بر اساس متغیرهای راهبردهای مقابله ای، هوش هیجانی و جرأت ورزی به کوشش فاطمه خسروانیان پژوهش حاضر به منظور پیش بینی رابطه عاطفی عروس و مادر شوهر بر اساس متغیرهای راهبردهای مقابله ای، هوش هیجانی و جرأت ورزی انجام شد. این تحقیق از نوع همبستگی است. بدین منظور 203 نفر از بانوان شهر شیراز به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای، جرأت ورزی، عدم رضایت در رابطه بین عروس و مادر شوهر و هوش هیجانی را تکمیل نمودند. همه داده های پژوهش به وسیله روش های همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که بین رابطه عروس و مادر شوهر و بعد مقابله فعال مقیاس متمرکز بر مسأله، ابعاد گرایش به مذهب،تفسیر مجدد مثبت مقیاس متمرکز بر هیجان، هوش هیجانی وابعاد درک هیجانی، مهارت هیجانی و خوش بینی مقیاس هوش هیجانی و جرأت ورزی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و بین رابطه عروس و مادر شوهر و مقیاس متمرکز بر مسأله و متمرکز بر هیجان رابطه معنی داری وجود داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد شد هوش هیجانی، مقابله متمرکز بر مسأله و جرأت ورزی به طور منفی عدم رضایت در رابطه بین عروس و مادر شوهر را پیش بینی کردند. کلید واژه: راهبردهای مقابله ای، هوش هیجانی، جرأت ورزی، رابطه عاطفی بین عروس و مادر شوهر
فرانک طوسی سیدمحمدرضا تقوی
اختلال وسواس فکری-عملی یک اختلال ناهمگون مشخص با افکار، تصاویر یا تکانه های ناخواسته عود کننده است. تنوع موضوعی افکار و عادات وسواسی شناخته شده است. این ناهمگونی علایم وسواس باعث مشکلات بسیاری چه در امر تحقیقات و چه در مداخلات بالینی شده است. هدف از این پژوهش بررسی علایم ناهمگون وسواس در چهار بعد و بررسی ارتباط میان این چهار بعد از علایم وسواس با افکار وسواسی می باشد. به همین منظور 60 بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی در سطح شهرهای تهران و شیراز به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزار جدیدی برای سنجش اختلال وسواس با نام مقیاس ابعادی وسواس فکری-عملی استفاده شد که علایم ناهمگون وسواس را در چهار بعد و با ارزیابی متغیرهای چندگانه مبتنی بر تجربه شدت بررسی می کند. همچنین از مقیاس عقاید وسواسی-44 برای سنجش افکار وسواسی و از پرسشنامه افسردگی بک-2 برای سنجیدن افسردگی استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از این بود که ابعاد علایم وسواس بررسی شده به وسیله عقاید وسواسی خاصی پیش بینی می شوند. بدین صورت که بعد شست و شو و بعد وارسی را افکار وسواسی تخمین بیش از حد مسوًولیت و تهدید پیش بینی می کنند. بعد مرتب کردن را افکار وسواسی در مورد نیاز به کمال و یقین و بعد افکار ناخواسته را عقاید وسواسی اهمیت دادن به افکار و نیاز به کنترل آنها پیش-بینی می کنند. نتایج این پژوهش می تواند در درمان شناختی-رفتاری اختلال وسواس فکری-عملی حائز اهمیت باشد.