نام پژوهشگر: محمود رضا عطایی
محسن کرابی محمود رضا عطایی
علیرغم اهمیتی که برای نگرش مثبت و اطمینان اساتید نسبت به جنبه های مختلف کارایی خود در حرفه شان، مانند روش تدریس، تهیه و تدوین مطالب درسی، و نیز روش ارزیابی دانشجویان قائل می شوند، توجه اساتید به حس تردید نسبت به کارایی خود در تدریس به عنوان عامل پیشرفت حرفه ای آنها در تحقیق های اخیر مورد تاکید قرار گرفته است. لذا تعریف بنیادین حس تردید اساتید و استخراج عوامل موثر در تدریس زبان تخصصی و عمومی و نیز مطالعه ارتباط متغیرهایی همانند تجربه اساتید، جنسیت آنها، و نیز رشته تحصیلی شان با میزان تردید آنها نسبت به کارایی خود از اهداف اصلی تحقیق حاضر می باشند. براساس نظریات رایج در حیطه حس کارایی، تردید در حس کارایی، و نیز مبانی آموزش زبان تخصصی و عمومی، پرسشهایی در زمینه جنبه های متفاوت تردید اساتید زبان تخصصی و عمومی نسبت به کارایی خود در تدریس و نیز روش حل تردیدهای ایجاد شده از طریق مشورت با دانشجویان مطرح گردید. همچنین پرسشهایی درباره نظرات دانشجویان پیرامون حیطه های تردید اساتید و نحوه رفع آنها از طریق مشورت و مذاکره با آنها طرح گردید. بخش دیگر تحقیق به بررسی میزان ارتباط بین حس تردید اساتید با تجربه آنها، جنسیت و نیز رشته تحصیلی آنها پرداخت. بر اساس معیارهایی نظیر تجربه بیش از یکسال در آموزش زبان تخصصی و عمومی دانشگاهی و نیز آگاهی از مبانی نظری و عملی آموزش زبان، 25 نفر در مرحله مصاحبه پیرامون جنبه های متفاوت تردید نسبت به حس کارایی در تدریس شرکت نمودند. تدوین پرسشنامه هایی مشتمل بر 30 و 24 سوال در هریک از حیطه های یاد شده و توزیع آن به 170 استاد زبان تخصصی و عمومی جهت بررسی عوامل تردید، گامهای بعدی این تحقیق بودند. مصاحبه با 75 دانشجوی زبان عمومی و تخصصی و نیز تدوین پرسشنامه ای مشتمل بر 14 سوال و توزیع آن بین 150 دانشجوی زبان تخصصی و عمومی به منظور استخراج عوامل تردید که برای رفع آنها اساتید زبان با دانشجویان مشورت می نمایند، مرحله بعدی تحقیق بود.بررسی فاکتور های موثر در حس تردید، بررسی ضریب همبستگی، و نیز میزان تفاوت بین متغیر ها از طریق آزمون تی، جنبه های آماری تحقیق می باشند. بررسی فراوانی پاسخهای اساتید، حیطه های تردید و بررسی عوامل تردید در هریک از پرسشنامه ها، فاکتور های اصلی حس تردید اساتید نسبت به کارایی خود را نشان داد. در بخش زبان تخصصی 5 عامل، در بخش زبان عمومی 4 عامل، و در بخش دیدگاه دانشجویان نسبت به عواملی که اساتید برای رفع آنها با دانشجویان مذاکره می نمایند، 3 عامل استخراج گردید. همچنین نتایج نشان داد که بین تجربه اساتید و میزان تردید آنها نسبت به جنبه های متفاوت حرفه شان رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین اساتید مرد و زن تفاوت معنا دار در میزان تردید نسبت به کارایی خود در تدریس زبان تخصصی و عمومی وجود دارد که در واقع اساتید زن تردید بیشتری نسبت به گروه دیگر از خود نشان می دهند. تفاوت بین اساتیدی که دارای تحصیلات در آموزش زبان انگلیسی هستند و اساتیدی که در رشته های دیگر تحصیل نموده اند در میزان تردید نسبت به حس کارایی خود در تدریس زبان عمومی و تخصصی معنا دار بود و نتایج نشان داد که اساتید دارای پیشینه تحصیلی در رشته آموزش زبان تردید بیشتری نسبت به جنبه های متفاوت تدریس از خود نشان می دهند. تحقیق نشان می دهد که تردید اساتید نسبت به کارایی خود در تدریس زبان انگلیسی عمومی و تخصصی نه تنها عاملی منفی و بازدارنده نیست، بلکه نتایج مثبتی همچون اصلاح سیستم آموزشی، تفکر انتقادی، انگیزه افزایش دانش و یادگیری، و نیز همکاری با سایر اساتید در گروه های دیگر را به دنبال دارد. تعصب اساتید نسبت به یک رویکرد خاص آموزشی را کاهش می دهد و از یکنواختی حرفه آنها ممانعت به عمل می آورد که نهایتا باعث پیشرفت حرفه ای اساتید می شود. پیشنهاد می شود عوامل تردید در حیطه هایی همچون تدریس مهارتهای زبانی در سطوح مختلف بررسی شود. همچنین ارتباط حس تردید با سایر عوامل همچون رضایت شغلی، عوامل شخصیتی، و نگرش اساتید قابل بررسی می باشد.
محمد شاهین تقدمی محمود رضا عطایی
پژوهشگران بر این باورند که آموزش زبان تفکرگرایانه می تواند راهکار مناسبی برای کمک به معلمان برای رهایی از تدریس یکنواخت و گرفتن تصمیمات آگاهانه در زمان مواجهه با مشکلات پیش بینی نشده ای که در هنگام تدریس برای آنها رخ می دهد باشد (فارل، 2007، ص 7). این شیوه آموزش بر این اصل استوار است که معلمان با تفکر بر روی جنبه های مختلف کارشان میتوانند از تصمیم گیری های ناگهانی و بدون فکر اجتناب کنند (همان). با این حال هر چند که مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است، تا به حال جنبه های زیادی از آن مورد بررسی قرار نگرفته است (اکبری، 2007؛ گریفیس، 2000). در همین راستا تحقیق حاضر به بررسی تاثیر اضافه کردن اصول آموزش زبان تفکرگرایانه، باتوجه به هر دو جنبه آینده نگر و گذشته نگر آن (بیرمنگام، 2004؛ کانوی، 2001)، به یک دوره ضمن خدمت تربیت مدرس زبان انگلیسی پرداخته است. دوره مذکور سه ماه به طول انجامید و شرایطی را فراهم کرد که شرکت کنندگان بتوانند با استفاده از فهرستی که توسط محقق طراحی شده بود به تحلیل جلسات ضبط شده تدریس معلمان مختلف بپردازند و نظرات خود را در ارتباط با کیفیت تدریس در ویدئوهای ارائه شده به اشتراک بگذارند. به منظور افزایش اعتبار و پایایی یافته های این تحقیق سعی بر آن شد که اطلاعات لازم از منابع مختلفی جمع آوری شود. در این راستا چهار سوالی که تحقیق حاضر به آنها پرداخت عبارت بودند از تاثیر دوره مذکور بر 1- عملکرد کلاسی شرکت کنندگان 2- تمایل آنها به سمت آموزش زبان تفکرگرایانه 3- عملکرد فراگیرانی که در کلاسهای آنها شرکت می کردند و 4- ارزیابی خود مدرسان از تاثیر دوره ارائه شده بر روی روش تدریسشان. نتایج نشان داد که دوره مورد نظر تاثیر مثبتی را بر روی تمایل شرکت کنندگان به سوی آموزش زبان تفکرگرایانه داشته است. تحلیل کلاس های ضبط شده مدرسان شرکت کننده در دوره نیز دلالت بر این داشت که این دوره تاثیر مثبتی بر عملکرد کلاسی آنها داشته است. همچنین مقایسه نمره های فراگیرانی که قبل از شروع دوره و بعد از اتمام آن در کلاس های مدرسان شرکت کننده در این دوره حظور داشتند به این نکته اشاره داشت که تفکر مدرس بر روی عملکرد کلاسی اش می تواند نقش بسزائی در ارتقائ عملکرد فراگیرانش داشنه باشد. در نهایت تحلیل ارزیابی شرکت کنندگان از تاثیر گزاری دوره مذکور نشان داد که آنها بر این باور بودند که دوره مورد نظر توانسته به آنها کمک کند که آگاهی بیشتری نسبت به روش تدریس خود پیدا کنند و هر جا که لازم بود تغییراتی را نیز اعمال کنند. روی هم رفته یافته های این تحقیق به این نکته اشاره دارد که تشویق مدرس زبان به تفکر روی تدریس و عملکرد کلاسیشان می تواند روند رشد آنها را تسریع کند. در پایان کاربردهای عملی ونظری این تحقیق به همراه پیشنهاداتی برای کارهای آتی ارائه گردیده است.
محدثه خزاعی خلیل آباد محمود رضا عطایی
the present study aimed at exploring cognitions of iranian english teachers within the context of english for academic purposes (eap). to this end, the cognitions of two groups of eap teachers with respect to their pedagogical content knowledge (pck) and their sense of professional identity (pi) were probed. two language teachers and two content instructors who had at least five years of eap teaching experience were selected from amirkabir university of technology (tehran polytechnic). in addition to teachers, 200 students (50 students from each teachers eap class) were asked to reflect on their eap teachers pedagogical content knowledge by filling out a questionnaire. during a semester, the teachers eap classes were observed for eight whole sessions. then, aforementioned teachers were interviewed to elicit their cognitions about four categories of their pck on the one hand, and their perceptions of the underlying factors contributing to their professional identity formation and development, on the other hand. meanwhile, the learners who voluntarily participated in the study completed the translated version of a questionnaire to judge their eap teachers on different dimensions of their pedagogical content knowledge. the results of content analysis revealed some commonalities but major discrepancies in the cognitions and practices of the two groups of eap teachers with regard to their pedagogical content knowledge. teachers of both camps claimed to have interactive eap classes where group work is highly appreciated and students questions and their comments are welcomed; nevertheless, a serious gap regarding their teaching methodology was felt among all the teachers. attending to their discrepancies, the content teachers seemed to adhere to transformative education by reflecting on their teaching, fostering student motivation, hearing learners voice, involving them in materials selection, being responsive to their learning needs, and encouraging teacher-learner collaboration. on the other hand, the language teachers reflected a more traditional approach in their teaching, leaving behind issues of flexibility and diversity. despite the above differences in the practice of the two groups of eap teachers, the analysis of the student questionnaire and the results of a one-way anova indicated no significant difference between language teachers and their content counterparts concerning the four categories of their pedagogical content knowledge. from students standpoint, the teachers subject matter knowledge (smk) was more satisfactory than the other three knowledge components of their pck. especially, their knowledge of instructional representation and strategies (irs) was less positively assessed by all the students. as far as the eap teachers professional identity (pi) was concerned, the study came up with eight factors of attitudes and emotions, experience, efficacy beliefs, knowledge, efficacy doubts and reflection, autonomy, interaction, and commitment and job satisfaction as the underlying constituents of their pi. among these factors, the first five ones were what resembled language teachers and content instructors in their articulated cognitions, whereas the last three elements were the distinguishing features of the content teachers sense of identity. it was also found that knowledge, particularly pedagogical content knowledge and professional identity are interrelated attributes of eap teachers which mutually affect each other. in the light of the findings, some theoretical and practical implications as well as suggestions for future research are presented.