نام پژوهشگر: محمد کریم منصوریان
حسین قدرتی محمد کریم منصوریان
هدف از این مطالعه بررسی عوامل مرتبط با اعتماد اجتماعی با تأکید بر نسل ها، در دو شهر مشهد و سبزوار از استان خراسان رضوی است. متغیر وابسته ی این پژوهش، اعتماد اجتماعی است که با دو بعد اعتماد عام یا رقیق و اعتماد خاص یا غلیظ سنجیده شده است. منظور از اعتماد خاص، اعتماد به افراد آشنا و منظور از اعتماد عام، اعتماد به افراد ناآشنا در جامعه است. با این حال تمرکز اصلی این تحقیق بر اعتماد عام است. بدین منظور با استفاده از روش پیمایشی، دو نمونه ی 600 نفری از هر شهر با ابزار پرسش نامه مورد مصاحبه قرار گرفتند. چارچوب نظری این پژوهش را دو نظریه تشکیل می دهد: نظریه ی نهادی رزستین و استول، و نظریه ی سرمایه ی اجتماعی پاتنام. متغیرهای استخراج شده از نظریه ی اول عبارت اند از: اعتماد نهادی، نگرش به وجود فساد در سایر شهروندان در رابطه با نهادها، احساس امنیت اجتماعی، تجربه ی تبعیض در رابطه با نهادها. متغیرهای استخراج شده از نظریه ی سرمایه ی اجتماعی عبارت اند از: سن(نسل)، میزان عضویت در انجمن های رسمی، میزان عضویت در شبکه های غیررسمی، میزان استفاده از رسانه ها، متغیرهای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی(درآمد، تحصیلات، شغل) و محل سکونت. متغیرهای جنسیت، محل تولد، قومیت و وضعیت تأهل نیز مورد بررسی قرار گرفتند. در تحلیل چند متغیره به روش رگرسیون گام به گام، چهار متغیر استخراج شده از نظریه ی نهادی، وارد مدل شدند و روی هم رفته 47 درصد از واریانس متغیر وابسته ی اعتماد عام را تبیین کردند. رابطه ی متغیرهای نگرش به وجود فساد و تجربه ی تبعیض با متغیر وابسته، معکوس بود. بنابراین چهار متغیر یاد شده همان تعیین کننده های بین نسلی اعتماد اجتماعی عام هستند. این پژوهش نشان می دهد که نظریه ی نهادی نسبت به نظریه ی سرمایه ی اجتماعی جهت تبیین اعتماد عام در جامعه ی مورد مطالعه از قدرت تبیینی بالاتری برخوردار است. این بدان معنی است که برای ایجاد و حفظ اعتماد عام در جامعه، ابتدا باید عواملِ مخرب اعتماد، از طریق کارآمد نمودنِ نهادها، کنترل گردد تا عوامل سازنده ی اعتماد بتواند موثر واقع افتد. به علاوه پس از تحلیل یافته ها در این رساله و به هنگام بازگشت به سطح نظری، دو مفهوم پیشنهاد گردید. مفهوم اول، «سطح نهادینگی ساختارهای دموکراتیک» در یک جامعه، جهت انتخاب چارچوب نظری و مفهوم دوم«میزان شناخت از واقعیت اجتماعی موجود» است که برای افزایش قدرت تعمیمیِ نظریه ی سرمایه ی اجتماعی پاتنام، به عنوان حدفاصل مفهوم «برخورداری از منابع» و «اعتماد عام» پیشنهاد گردید.
سیروس فخرایی محمد کریم منصوریان
دراین تحقیق تعارضات بین همسران در خانواده های شهر شیراز با رویکرد جامعه شناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش بررسی تعارضات همسران از لحاظ شدت، محتوا و عوامل موثر بر آنها بوده است. چارچوب نظری پژوهش متکی بر نطریه کالینز بوده که معتقد است چهار تبیین جامعه شناحتی برای تعارضات و خشونت خانواده های امروز وجود دارد که شامل حق مالکیت جنسی، فشارهای اقتصادی، انتقال بین نسلی تعارضات و کنترل اجتماعی است. برای سنجش شدت تعارضات از مقیاس cts اشتروس استفاده شده است. برای سنجش محتوای تعارضات از نظریه گریچ استفاده شده است. شیوه تحقیق پیمایشی بوده و داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری شامل خانواده های ساکن در شهر شیراز در سال 1386 بوده و تعداد نمونه 657 خانوار براساس فرمول حجم نمونه لین انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان داد که از 22 فرضیه این تحقیق 19 مورد از آنها تایید و سه مورد دیگر تایید نشد. در این پژوهش متغیرهای مستقل توانسته اند 55/3 درصد واریانس شدت تعارضات و 62/3 درصد واریانس محتوای تعارضات را تبیین نمایند. آزمون تحلیل مسیر نشان داد که بیشترین اثر مستقیم متغیرهای مستقل بر شدت تعارضات به ترتیب مربوط به رابطه عاطفی با همسر، تعارض شغل با خانواده و حوادث استرس آور مثبت بوده است. همچنین تحلیل مسیر نشان داد که بیشترین اثر مستقیم متغیرهای مستقل بر محتوای تعارضات به ترتیب مربوط به رابطه ی عاطفی با همسر، طرفداری از فرزندان توسط زن هنگام عصبانی شدن شوهر بر فرزند، و تعارض شغل با خانواده بوده است. نتایج تحلیل عاملی در مورد شدت تعارضات نشان داد که گویه های تشکیل دهنده این متغیر در پنج عامل خلاصه شده اند که به ترتیب اهمیت عبارتند از: برخوردهای فیزیکی، تعارضات کلامی، تعارضات روانی، تعارضات جنسی و مصدومیت شدید. گویه های مربوط به محتوای تعارضات یعنی مسایلی که بر سر آنها تعارض بین زن و شوهر روی می دهد نیزدرچهار عامل خلاصه شده اند که به ترتیب اهمیت شامل اختلاف در برخورد، ایفای نقش و مسایل مالی، اختلاف بر سر مسایل فرزندان، اختلاف بر سر خویشاوندان، سلیقه ها و تقسیم امور خانه، و اختلاف بر سر مسایل اعتقادی و سیاسی می باشد.