نام پژوهشگر: ماشاءالله جشنی
خدیجه خدمتکارارانی ماشاءالله جشنی
بهترین دلیل برای اثبات جامعیّت قرآن، قرآن کریم است. آیات دال بر جامعیت شامل آیات ناظر بر بیانگری همه چیز در قرآن یا کتاب، جهانی بودن و جاودانگی قرآن می شود. علاوه بر آیات، روایاتی و دلایل عقلی ای چون خاتمیت، تکامل دین اسلام و ... نیز جامعیّت قرآن را تصدیق می کنند. درباره ی تفسیر و تعیین قلمرو جامعیت قرآن بحث های بسیار زیادی صورت گرفته و دیدگاه های متعدّدی اظهار شده است. در این زمینه میان دانشمندان سه دیدگاه را به روشنی می توان دید: 1- دیدگاه حداکثری که معتقد است قرآن همه ی علوم، حتّی علوم بشری و غیر دینی را دارا می باشد. 2- دیدگاه حداقلی که معتقد است قرآن تنها عهده دار مسائل معنوی و اخروی و شرعی است. 3- دیدگاه اعتدالی که مدافع رویکردی معتدل و مخالف افراط دیدگاه حداکثری و تفریط دیدگاه حداقلی است. فخر رازی و آلوسی، با اهتمام به موضوع جامعیّت قرآن، آن را به سان یکی از اصول اساسی خویش در تفسیر آیات قرآن قلمداد کرده اند. فخر رازی با توجه به اینکه از مفسّران متقدم به شمار می رود در تفسیر جامعیّت قرآن رویکردی حداقلی دارد و قرآن راصرفاً در حوزه ی اصول و فروع دین جامع می داند و استناد عقلی وی بر جامعیّت، علم مطلق خدا است. آلوسی، که از مفسران متأخّر به شمار می رود، هر چند در تفسیر آیات مرتبط با جامعیت نظر رازی را نقل می کند؛ اما در مقایسه با رازی در تبیین قلمرو جامعیّت از آرای دیگری نیز بهره گرفته است. و با توجّه به تحوّل علمی در قرن سیزدهم نسبت به قرن ششم، دامنه ی این بحث را گسترش می دهد و قرآن را نه تنها در دو حوزه ی اصول و فروع دین، که در سایر حوزه ها نیزجامع می داند و استناد عقلی وی بر جامعیّت، فیّاض بودن خداوند است.
سمیه خاری آرانی ماشاءالله جشنی
چکیده تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر از تفاسیر روایی قرن هشتم است که متأثراز تفاسیرجامع البیان طبری و همچنین اصول تفسیری ابن تیمیه است. زمینه ها و بسترهای شکل گیری این تفسیر از یک سو و روش های تفسیری مفسر از سوی دیگر به این تفسیر ویژگی های ممتازی بخشیده که آن را شایسته ی تتبع قرار می دهد. به ویژه زمانی که آن را در ترازوی سنجش با تفسیری چون تفسیر صافی فیض کاشانی قرار دهیم که براساس رویکرد حدیثی علمای شیعه در قرن یازدهم و دوازدهم و به دنبال آن سیر تدوین تفاسیر اثری شیعه در دو قرن یاد شده سامان یافته است. که نگارنده را برآن داشت تا سوالاتی را در این پایان نامه بررسی کند و پاسخ دهد. 1. فیض کاشانی و ابن کثیر درتفسیر خود از کدام روش تفسیری پیروی نموده اند؟ 2. فیض و ابن کثیر در تفسیرشان دارای چه رویکردی در اسرائیلیات هستند؟ 3. تأویل از دیدگاه فیض و ابن کثیر چگونه به کار رفته است؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت: روش تفسیری ابن کثیر تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت براساس منابع روایی اهل سنت و روش فیض کاشانی روش آمیخته با تأویلات باطنی براساس منابع روایی شیعی است. در پاسخ به سوال دوم نیز به این نتیجه دست می یابیم که: هر دو مفسر (ابن کثیرو فیض کاشانی) نسبت به اسرائیلیات رویکردی نقادانه دارند، اما مبانی وروش هر یک در نقد اسرائیلیات متفاوت از دیگری است. در پاسخ به سوال سوم: علیرغم اثرپذیری ابن کثیر از ابن تیمیه در زمینه های گوناگون، تأویلات باطنی به معنای مصطلح آن در تفسیر وی به چشم نمی خورد؛ اما در تفسیر فیض کاشانی تأویلات باطنی وجود دارد. روش روایی هر دو تفسیر با توجه به آنکه تفسیر ابن کثیر براساس روایات اهل سنت و تفسیر صافی براساس روایات اهل بیت شکل گرفته و کیفیت نقد اسرائیلیات و همچنین رویکرد تأویلی در دو تفسیر یاد شده نکات برجسته ای است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. کلمات کلیدی: ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، فیض کاشانی، تفسیرصافی، روش تفسیری ، اسرائیلیات، تأویل.